اصول بهداشت روانی
اصول بهداشت روانی سال هفدهم اسفند 1393 و فروردین 1394 شماره 2 (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مانیای حاد، بخش خطرآفرینی از اختلال دوقطبی است و نیاز به درمان مناسب روانی-اجتماعی و دارویی دارد تا از خطرات جدی برای بیماران جلوگیری گردد. در درمان مانیای حاد دوقطبی از داروهای تثبیت کننده ی خلق مانند والپروات و آنتی سایکوتیک های آتیپیک نظیر کوئیتیاپین به صورت ترکیبی یا به تنهایی استفاده می شود. اثر کوئیتیاپین در ترکیب با والپروات سدیم در مطالعات مختلف مشخص گردیده اما با توجه به احتمال تداخلات دارویی در مصرف همزمان، لازم است اثر درمان تکی این دارو نیز مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد. هدف این مطالعه بررسی مروری مقایسه ی اثر کوئتیاپین و سدیم والپروات در درمان مانیای حاد است.
مرور مطالعات: با جستجو در پایگاه های علمی مختلف انگلیسی و فارسی تا تاریخ فوریه ی 2015 چهار مقاله در این خصوص یافت شد. بنا بر نتایج این مطالعات، تفاوت معنی داری در اثربخشی کوئیتیاپین به صورت تک دارویی و والپروات سدیم در درمان مانیای حاد دیده نشده و هر دو این داروها موثر واقع شدند، هر چند در برخی مطالعات، اثربخشی کوئیتیاپین از والپروات سدیم سریع تر ظاهر گردید.
نتیجه گیری: درمان تک دارویی با کوئیتیاپین می تواند به میزان والپروات سدیم در بهبود علایم مانیای حاد موثر باشد و بنا بر برخی مطالعات اثر آن بر بهبودی بیمار، سریع تر است.
رابطه ی طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناخت با استعداد اعتیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در مورد سبب شناسی اعتیاد اخیرا به زیربناهای شناختی توجه ویژه ای شده است با توجه به این زیربناها پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناخت با استعداد اعتیاد انجام گرفت.
روش کار: برای این پژوهش توصیفی مقطعی از بین دانش آموزان دبیرستان های شهر کرمانشاه که در سال تحصیلی 92-1391 مشغول به تحصیل بودند، به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای نمونه ای به حجم300 نفر انتخاب شدند (180 دختر و 120 پسر). برای گردآوری داده های پژوهش از پرسش نامه های باورهای فراشناخت ولز، طرحواره های اولیه ی یانگ و مقیاس استعداد اعتیاد استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با نرم افزار آماریSPSS نسخه ی 19 استفاده شد.
یافته ها: بین خرده مقیاس های خودآگاهی شناختی، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری افکار، باورهایی در مورد نیاز به افکارکنترل و اعتماد شناختی با استعداد اعتیاد، رابطه ی مثبت معنی داری وجود دارد (001/0=P) اما بین خرده مقیاس باورهای مثبت در مورد نگرانی واستعداد اعتیاد، رابطه ی معنی داری وجود ندارد. هم چنین بین طرحواره های ناسازگار اولیه و استعداد اعتیاد، رابطه ی مثبت معنی داری به دست آمد (001/0=P).
نتیجه گیری: با توجه به ارتباط مثبت بین باورهای فراشناخت و طرحواره های ناسازگار اولیه در افزایش استعداد اعتیاد، مشاوران و روان شناسان می توانند این مطلب را مد نظر قرار دهند.
رابطه ی شیوه های فرزندپروری، دینداری و هوش هیجانی با آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان دبیرستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه هدف این پژوهش بررسی رابطه ی بین شیوه های فرزندپروری سهل گیر، مستبد و قاطع، هوش هیجانی و دینداری با آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان دبیرستان های شهر اهواز بود.
روش کار: نمونه ی این پژوهش همبستگی شامل 262 نفر از دانش آموزان دبیرستان های شهر اهواز می باشد که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسش نامه ی
شیوه های فرزندپروری بامریند، مقیاس دینداری آرین، هوش هیجانی شاته و مقیاس آمادگی به اعتیاد زرگر می باشد. داده ها با آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون، تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین شیوه های فرزندپروری سهل گیر، مستبد و قاطع، هوش هیجانی و دینداری با آمادگی فعال به اعتیاد و بین روش مستبد، دینداری و هوش هیجانی با آمادگی منفعل برای اعتیاد، ، رابطه ی معنی دار وجود دارد (001/0=P). هم چنین بین روش سهل گیر و قاطع با آمادگی منفعل برای اعتیاد، ارتباطی مشاهده نشد. تجزیه و تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین متغیرهای پژوهش به ترتیب دینداری، روش سهل گیر، هوش هیجانی، روش مستبد و روش قاطع، پیش بینی کننده های معنی داری برای آمادگی فعال برای اعتیاد می باشند و حدود 39 درصد از واریانس آن را تبیین می کند. به علاوه، روش مستبد و دینداری، پیش بینی کننده ها ی معنی داری برای آمادگی منفعل برای اعتیاد می باشند و حدود 11 درصد از واریانس آن را تبیین می کند.
نتیجه گیری: به نظر می رسد کهشیوه ی فرزندپروری قاطع، دینداری و هوش هیجانی در کاهش آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان، موثر است.
بررسی باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی در زوجین بارور و نابارور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ناباروری با مشکلات متعدد جسمی، اقتصادی و روان شناختی همراه است و بر روابط زوجین، رضایت مندی یا دلزدگی زناشویی آنان اثر می گذارد. نقش باورهای ارتباطی نیز در مدیریت این عامل تنش زا و روابط زناشویی اهمیت دارد. این مطالعه به بررسی باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی در زوجین بارور و نابارور می پردازد.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش توصیفی-همبستگی شامل زوجین بارور و ناباروری بود که به کلینیک زنان و مرکز درمان ناباروری نوین مشهد در سال 1391 مراجعه نمودند. با روش نمونه گیری در دسترس، 130 زوج بارور و 130 زوج نابارور بر اساس معیارهای طبی، وارد مطالعه شدند. نمونه ها پرسش نامه های جمعیت شناختی محقق ساخته، دلزدگی زناشویی پاینز و باورهای ارتباطی اپستین و آیدلسون را تکمیل نمودند. داده ها با SPSS نسخه ی 18 و روش های آمار توصیفی، رگرسیون گام به گام، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون های تعقیبی شفه، تحلیل واریانس چندمتغیره و تی مستقل تحلیل شدند.
یافته ها: نمرات تمام ابعاد باورهای ارتباطی در گروه بارور نسبت به نابارور بالاتر است و به غیر از موارد باور به تخریب کنندگی و عدم تغییرپذیری همسر (به ترتیب 28/0=P، 21/0=P) سایر ابعاد در گروه های بارور و نابارور، تفاوت معنی داری داشته اند. در بین ابعاد دلزدگی زناشویی، نمرات ازپاافتادگی روانی در افراد نابارور به طور معنی داری بالاتر است (001/0=P). هر چند که نمرات ازپاافتادگی جسمی در گروه نابارور بالاتر است اما اختلاف معنی داری ندارد و ازپاافتادگی عاطفی در گروه بارور، بیشتر گزارش شده است.
نتیجه گیری: زوجین نابارور نسبت به زوجین بارور از نظر باورهای ارتباطی قوی تر بوده ولی در ابعاد ازپاافتادگی روانی و جسمی، دلزدگی زناشویی بیشتری نسبت به گروه بارور تجربه می کنند.
طراحی درمان ترکیبی خانواده محور مبتنی بر مدل تحول یکپارچه ی انسان و مقایسه ی اثر بخشی آن با بازی درمانی فلورتایم بر کارکرد تحولی خانواده و تحول هیجانی-کارکردی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال طیف اوتیسم از ناتوانی های عمده ی دوران کودکی است که زمینه ساز فشارهای روانی بسیاری برای کودک و خانواده می باشد. با توجه به تاثیر نامطلوب بسیاری که این اختلال بر سیستم خانواده دارد، دراین پژوهش سعی شده است تا بر مبنای مدل تحول یکپارچه ی انسان که رویکرد نوینی در درمان این اختلال است، درمانی خانواده-محور طراحی شود، در این درمان به منظور تقویت توانمندی های کودک، کارکرد خانواده به عنوان یک واحد کلی، هدف قرار می گیرد و اثربخشی آن در ترکیب با بازی درمانی فلورتایم، بررسی می شود.
روش کار: این مطالعه در چهارچوب یک طرح تک آزمودنی در طول 5 ماه روی 12 کودک 8-3 ساله ی مبتلا به اختلال طیف اوتیسم و خانواده های آن ها اجرا و اطلاعات در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری جمع آوری شد. برای بررسی اثربخشی درمان از ابزار محقق ساخته ی کارکرد تحولی خانواده، پرسش نامه ی سنجش هیجانی–کارکردی و پرسش نامه ی تحول هیجانی– کارکردی استفاده شد.
یافته ها: درصد بهبودی کارکرد تحولی خانواده در گروه درمان ترکیبی خانواده محور به ویژه در حوزه های صمیمیت، جذب شدن، انضباط و تحول هیجانی-کارکردی کودکان نیز در سطوح خودتنظیمی، دلبستگی و مبادله ی دوسویه از 50 درصد بیشتر و میزان بهبودی از نظر بالینی معنی دار بود. اندازه اثر درمان ترکیبی نیز بالاتراز 80/0 برآورد شد.
نتیجه گیری: بنا بر نتایج درمان ترکیبی خانواده محور می تواند اثربخشی بازی درمانی فلورتایم را افزایش دهد و به عنوان یک رویکرد درمانی اثربخش در درمان این اختلال استفاده شود.
اثربخشی آموزش گروهی با رویکرد چندوجهی لازاروس در افزایش شادکامی زنان اسلامشهر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: داشتن هیجانات برای ایجاد و ادامه ی روابط بین فردی چه در تعاملات با دیگران و چه در روابط خانوادگی لازم است. داشتن مهارت های لازم در مدیریت هیجانات و آگاهی از توانایی ها و شناخت خود می تواند به مطلوب سازی هیجانات و طرحواره های شناختی افراد کمک کند.مطالعه ی حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی با رویکرد چندوجهی لازاروس در شادمانی زنان انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام زنان مراجعه کننده به کلینیک مددکاری آفتاب شرق در سال 1392 در اسلامشهر بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 24 زن که سطح شادمانی آنان بنا بر پرسش نامه ی شادمانی آکسفورد پایین بود به عنوان نمونه، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. مداخلات مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس در 10 جلسه ی یک ساعته به گروه آزمون به صورت گروهی آموزش داده و مجددا پرسش نامه روی تمام افراد اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 19 و روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمرات شادکامی در مرحله ی پیش آزمون بین گروه آزمون و شاهد تفاوت معنی داری ندارد (05/0<P) اما این تفاوت پس از مداخله، معنی دار است (001/0=P).
نتیجه گیری: بنا برنتایج پژوهش آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس روش مناسبی برای بهبود شادمانی زنان است لذا به منظور افزایش شادمانی زنان لازم است که زمینه ی تقویت ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری آنان فراهم شود.
بررسی نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه ی بین ویژگی های شخصیت با نگرش به بزهکاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه دوره ی نوجوانی یکی از حساس ترین و بحرانی ترین دوره های رشد هر انسان بوده که به علت بی ثباتی در وضعیت روانی ممکن است تصمیم گیری های فرد به رفتارهای خطرناک منتهی شود. هدف پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه گری تاب آوری برای ویژگی های شخصیت و نگرش به بزهکاری بود.
روش کار: نمونه ی این پژوهش توصیفی شامل 400 دانش آموز دختر مقطع دبیرستانی شاغل به تحصیل در نیمه ی دوم سال تحصیلی 92-1391 در شهر کرمان بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و پرسش نامه های نگرش به بزهکاری، تاب آوری و فرم کوتاه شده ی ویژگی های شخصیت نئو را تکمیل نمودند. تحلیل از روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار Mplus 5 انجام شد.
یافته ها: این تحلیل نشان داد که ویژگی های شخصیتی مسئولیت پذیری ( 001/0>P) و روان رنجوری ( 001/0>P) به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق تاب آوری و هم چنین برون گرایی به طور غیر مستقیم (01/0>P) نگرش منفی به بزهکاری را پیش بینی نمودند. هم چنین مسئولیت پذیری ( 001/0>P) به صورت مستقیم دارای تاثیر منفی و معنی داری بر نگرش مثبت به بزهکاری بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، نوجوانان بیشتر در معرض خطرات اجتماعی و روان شناختی هستند و به نظر می رسد با افزایش مسئولیت پذیری و تاب آوری در ایشان می توان از بزهکاری پیش گیری نمود.
تاثیر آموزش ایمن سازی در مقابل تنش بر اضطراب و کیفیت خواب زنان باردار در سه ماهه ی سوم بارداری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه ی حاضر بررسی تاثیر آموزش ایمن سازی در مقابل تنش بر اضطراب و کیفیت خواب زنان باردار در سه ماهه ی سوم بارداری بوده است.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، از میان کل زنان باردار مراجعه کننده به دو مرکز بهداشتی نبی اکرم (ص) و معراج شهرستان بوشهر در زمستان 1391، از بین افرادی که در هفته ی 31 و 32 بارداری قرار داشته و دارای معیارهای ورود به پژوهش بودند، 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمون به مدت 7 جلسه تحت آموزش ایمن سازی در مقابل تنش قرار گرفت. ابزار سنجش شامل پرسش نامه های اضطراب بک و کیفیت خواب پیترزبورگ بود. داده ها با آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 16 تحلیل گردیدند.
یافته ها: میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمون در اضطراب و اختلال خواب نسبت به پیش آزمون و گروه شاهد، کاهش معنی داری داشت (01/0=P) که نشان می دهد آموزش ایمن سازی در مقابل تنش، توانسته اضطراب و اختلال خواب دوره ی بارداری را به طور قابل ملاحظه ای کاهش دهد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد استفاده از مداخله های روان شناختی از نوع آموزش ایمن سازی می تواند در کاهش آسیب و ارتقای سلامت زنان در دوره ی بارداری مفید و موثر باشد.