اصول بهداشت روانی

اصول بهداشت روانی

اصول بهداشت روانی سال چهاردهم بهار 1391 شماره 53 (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

مقالات

۱.

رابطه ی سبک های دلبستگی و سبک های مقابله­ی مذهبی با سلامت روان در بیماران HIV+(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: سلامت روان مذهب دلبستگی HIV

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۷ تعداد دانلود : ۸۰۵
مقدمه: امروزه بررسی عوامل روان شناختی مداخله گر در ایجاد اختلالات روان شناختی در افراد HIV+ جهت ارتقای سلامت روان آنان به منظور سازگاری بیشتر با بیماری، از اهمیت فراوانی برخوردار است. از جمله­ی این عوامل، سبک های دلبستگیو سبک مقابله­ی مذهبی است که این مطالعه به بررسی رابطه­ی آن­ها با سلامت روان افراد HIV+ پرداخته است. روش­کار: در این مطالعه­ی توصیفی­مقطعی که طی اردیبهشت 1387 انجام شد، 120 نفر از بیماران HIV+ تحت درمان در مراکز مشاوره­ی رفتاری شیراز از طریق نمونه­گیری تصادفی انتخاب و پس از تکمیل فرم رضایت آگاهانه توسط پرسش­نامه­ی بازنگری شده­ی دلبستگی بزرگسال کولینز و رید (RAAS)، مقیاس سبکهای مقابله­ی مذهبی بادرکس و پرسش­نامه­ی سلامت عمومی (GHQ) گلدبرگ، بررسی گردیدند. از آزمون­های رگرسیون چندگانه، تحلیل واریانس و تی، جهت تحلیل داده­ها استفاده شد. یافته­ها: بنا بر نتایج تحلیل واریانس داده­ها، بیماران HIV+ دارای سبک دلبستگی ایمن در مقایسه با بیماران HIV+ دارای سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و ناایمن اضطرابی­دوسوگرا از سلامت روان بالاتری برخوردار بودند (001/0P<). نتایج آزمون تی مستقل مشخص نمود بیماران HIV+ که به میزان بیشتری از مقابله­ی مذهبی مثبت استفاده می کردند از سلامت روان بیشتری برخوردار بودند (007/0=P). به منظور پیش بینی سلامت روان بر مبنای متغیرهای سبک دلبستگی ایمن و سبک های مقابله­ی مذهبی از آزمون رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج، حاکی از آن بود که در بیماران HIV+، متغیر سبک دلبستگی ایمن، قوی­ترین پیش بینی­کننده­ی سلامت روان می باشد. نتیجه­گیری: مقابله­ی مذهبی مثبت و سبک دلبستگی ایمن می­توانند منجر به سلامت روان بالاتر در بیماران HIV+ گردند.
۲.

بررسی رفتار باروری و سازگاری زنان در بارداری­های ناخواسته در مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: سلامت روان بارداری برنامه ریزی نشده بارداری ناخواسته رفتار باروری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵۸ تعداد دانلود : ۶۲۴
مقدمه: درصد بالایی از بارداری­ها بدون برنامه­ریزی رخ می­دهد. عدم موافقت با بارداری، زنان را دچار تنش، اضطراب و افت کیفیت زندگی می­نماید. بررسی رفتار باروری در بارداری­های ناخواسته، راهنمایی برای انجام مداخلات در ارتقای سلامت روان زنان می­باشد. روش­کار: در این مطالعه­ی مقطعی، 400 نفر از زنان مراجعه­کننده به زایشگاه­های شهر مشهد در سال 1385 از طریق پرسش­نامه جهت بررسی رفتار باروری و سازگاری با حاملگی ناخواسته بررسی شدند. نتایج با آزمون­های آماری مجذور خی، تی و تحلیل واریانس تحلیل شدند. یافته­ها: به میزان 36 درصد از شرکت­کنندگان، بارداری خود را از ابتدا ناخواسته ذکر نمودند. میانگین سنی زنان 22 سال (دامنه­ی 42-16 سال) بود، در بارداری­های ناخواسته میانگین سن حاملگی فعلی 9/1 سال و سن اولین بارداری 2/2 سال بیشتر، میانگین سن ازدواج 2/1 سال کمتر و میانگین تعداد فرزندان 1/1 فرزند، بیشتر بود. روش منقطع، عامل مهمی در وقوع بارداری ناخواسته بود. سازگاری و موافقت فعلی مادر در بارداری­های ناخواسته پس از زایمان مورد پرسش قرار گرفت. در پایان بارداری 83 درصد افرادی که بارداری خود را بدون برنامه ذکر کرده بودند هم­چنان با آن سازگار نشده بودند. تفاوت معنی­داری در اغلب رفتارهای باروری در بارداری­های برنامه­ریزی شده و ناخواسته مشاهده شد (05/0P<). نتیجه­گیری: آگاهی دادن به زنان جهت درک خطر رخداد بارداری ناخواسته و شکست بالای روش منقطع و مشاوره­های فردی، اقدام موثری در کاهش بارداری­های ناخواسته می­باشد. شیوع بالای بارداری ناخواسته، ضرورت استفاده از ابزارهای غربالگری مشکلات روانی، مشاوره و حمایت از زنان پرخطر را نشان می­دهد.
۳.

رابطه­ی سبک دلبستگی و امید به زندگی در مادران دارای فرزند پسر کم­توانذهنی آموزش­پذیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: آموزش مادر دلبستگی کم توان ذهنی امید به زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹۳ تعداد دانلود : ۹۲۱
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه­ی بین سبک دلبستگی و امید به زندگی در مادران دارای فرزند پسر کم­توان ذهنی آموزش­پذیر بود. روش­کار: در مطالعه­ی همبستگی حاضر، با استفاده از روش تمام­شماری 127 مادر دارای فرزند پسر شاغل به تحصیل در مقطع راهنمایی مدارس استثنایی شهر شیراز مورد بررسی قرار گرفتند و پرسش­نامه­ی سبک دلبستگی بزرگسالان (AAS) و مقیاس امیدبزرگسالان (AHS) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی اسپیرمن و تحلیل واریانس یک سویه استفاده شد. یافته­ها: امید به زندگی با سبک دلبستگی ایمن در مادران ارتباط مثبت معنی­دار (001/0P<) و با سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) ارتباط منفی معنی­دار داشت (001/0P<). نتیجه­گیری: در واقع، نمره­های امید به زندگی در مادران با سبک دلبستگی ایمن افزایش می­یابد، در حالی که هر اندازه سبک دلبستگی مادران، ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) باشد میانگین نمره­های امید به زندگی در آن­ها کاهش می­یابد.
۴.

بررسی ساختار عاملی و ویژگی­های روان­سنجی نسخه­ی تجدید نظر شده­ی مقیاس مشاهده­ی معلم از رفتار انطباقی در کلاس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: انطباق رتبه بندی ساختار معلم عامل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۰ تعداد دانلود : ۵۹۶
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور برآورد پایایی و روایی نسخه­ی تجدید نظر شده­ی مقیاس مشاهده­ی معلم از رفتار انطباقی در کلاس (TOCA-R) اجرا شده است. روش­کار: این مطالعه از نوع تحقیقات آزمون­سازی است و در آن 300 نفر از دانش­آموزان سوم و چهارم ابتدایی شهر تبریز به روش نمونه­گیری تک مرحله­ای در سال تحصیلی 89-1388 انتخاب شدند. معلمان مدارس، مقیاس مشاهده­ی معلم از رفتار انطباقی در کلاس و والدین دانش­آموزان مقیاس درجه­بندی رفتار مخرب (DBRS) را تکمیل کردند. در این پژوهش، به منظور بررسی ساختار عاملی (روایی سازه)، روایی همگرا و پایایی TOCA-R از تحلیل عاملی اکتشافی، ضریب همبستگی پیرسون و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته­ها: برای محاسبه­ی روایی سازه، تحلیل عاملی به روش مولفه­های اصلی با چرخش واریماکس، سه عامل پیشنهاد نمود که به ترتیب عامل­های بی­توجهی، پرخاشگری و رفتارهای جامعه­پسندانه نام گرفتند. همسانی درونی این مقیاس نشان داد که TOCA از پایایی قابل قبولی برخوردار است. ضریب همبستگی بین سه زیرمقیاس رفتار انطباقی در کلاس با خرده­مقیاس­های رفتار مخرب معنی­دار بود (05/0P<). نتیجه­گیری: نسخه­ی تجدید نظر شده­ی مقیاس مشاهده­ی معلم از رفتار انطباقی در کلاس برای اندازه­گیری مشکلات رفتاری در موقعیت­های آموزشی، کارایی مناسبی دارد و می­توان آن را در موارد تشخیصی و درمانی به کار برد.
۵.

ارتباط نوع زایمان با افسردگی پس از زایمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: زایمان سزارین افسردگی پس از زایمان دوره ی بعد از زایمان مهبل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷۷ تعداد دانلود : ۹۷۶
مقدمه: افسردگی پس از زایمان شیوع بالایی داشته، طیف وسیعی از علل از جمله نوع زایمان در سبب­شناسی آن مطرح می­باشند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط نوع زایمان با شیوع افسردگی پس از زایمان انجام شد. روش­کار: در این مطالعه­ی تحلیلی آینده­نگر در سال­های 86-1385، 420 زن مراجعه­کننده به مراکز بهداشتی­درمانی شهرستان آمل که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به روش نمونه­گیری غیر احتمالی انتخاب شدند و در سه ماه آخر بارداری، پرسش­نامه­ی افسردگی ادینبورگ را تکمیل نمودند. زنان با نمره­ی بالاتر از 12 از مطالعه خارج ­شدند. 300 نمونه در دو و هشت هفته بعد از زایمان پی­گیری و مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ (EPDS) و فرم­های مصاحبه مربوط به اطلاعات جمعیت­شناسی، زایمان، بعد از زایمان و نوزاد را تکمیل نمودند. تحلیل آماری با نرم­افزار SPSS و آزمون­های مجذور خی، تی، من­ویتنی و مدل خطی عمومی انجام شد. یافته­ها: بین دو گروه از نظر تحصیلات، شغل، وضعیت اقتصادی، رضایت از حمایت همسر و خانواده و حاملگی خواسته و ناخواسته، اختلاف آماری معنی­داری وجود نداشت. شیوع افسردگی در دو هفته بعد از زایمان 3/10درصد و در هشت هفته بعد از زایمان 13 درصد بوده است و بین دو گروه از نظر شیوع و میانگین نمره­ی افسردگی در دو و هشت هفته بعد از زایمان، اختلاف آماری معنی­داری وجود نداشت. نتیجه­گیری: با توجه به شیوع بالای افسردگی پس از زایمان، غربالگری، شناسایی و ارزیابی این اختلال مهم است. آموزش زنان در دوران بارداری در رابطه با این اختلال توسط مراقبان بهداشتی باید مد نظر قرار گیرد.
۷.

پیش­بینی رضایت زناشویی بر اساس سبک­های دلبستگی و مولفه­های تمایزیافتگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: رضایت زناشویی دلبستگی موقعیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۶۲ تعداد دانلود : ۱۱۵۵
مقدمه: خانواده، یک نظام اجتماعی طبیعی است که در همه­ی مراحل تکوین آن زوجین، خرده نظام اصلی بوده و عوامل متعددی مانند سبک­های دلبستگی و مولفه­های تمایزیافتگی در رضایت زناشویی آن­ها نقش دارند. هدف این پژوهش پیش­بینی رضایت زناشویی بر اساس سبک­های دلبستگی و مولفه­های تمایزیافتگی است. روش­کار: پژوهش به لحاظ هدف از نوع بنیادی و به لحاظ نحوه­ی جمع­آوری داده­ها از نوع توصیفی بود که در چهارچوب یک طرح همبستگی پیش­بین انجام شد. جامعه­ی آماری پژوهش حاضر، کارکنان متاهل دانشگاه تبریز و دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال تحصیلی 89-1388 بودند. از این جامعه­ی آماری با توجه به جنسیت 200 نفر انتخاب شدند. پس از حذف موارد ناقص حجم نمونه به 184 نفر کاهش یافت. دامنه­ی سنی آزمودنی­ها از 23 تا 54 سال بود. برای جمع­آوری داده­ها از پرسش­نامه­های رضایت زناشویی انریچ، تمایزیافتگی خود اسکوورون و دلبستگی بزرگسال هازن و شیور استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از روش همبستگی و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته­ها: از بین مولفه­های تمایزیافتگی خود، موقعیت منو از مولفه­های سبک دلبستگی، سبک دلبستگی دوسوگرا (001/0P<)بهترین پیش­بینی­کننده­های رضایت زناشویی هستند. نتیجه­گیری: نتایج پژوهش از این باور حمایت می­کند که روابط اولیه­ی افراد در محیط خانواده به شکل­گیری سبک دلبستگی خاص و سطوح بالا یا پایین تمایزیافتگی منجر می­گردد و این تجارب اولیه بر روابط بین فردی زوجین در بزرگسالی تاثیر مستقیم می­گذارد.
۸.

مقایسه­ی شیوه­ی خاطره­نگاری بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و دوقطبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: اختلال دوقطبی اسکیزوفرنی اسکیزوافکتیو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳۸ تعداد دانلود : ۱۴۳۰
مقدمه: اختلالات روانی به دلیل فقدان نقایص جسمی به سختی تشخیص داده می­شوند. این مشکل وقتی تشدید می­شود که دو اختلال دارای نشانه­ها و علایم بسیار شبیه به هم باشند. هدف از مطالعه­ی حاضر، مقایسه­ی شیوه­ی خاطره­نگاری بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و دوقطبی می­باشد. روش­کار: این پژوهش، پس­رویدادی از نوع مورد-شاهدی بود که با روش خاطره­نگاری بر روی 60 بیمار مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و دوقطبی بستری در بیمارستان­های فاطمی و ایثار اردبیل در سال 1387 که به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند، انجام شد. ابزار تحقیق شامل پرسش­نامه­ی مصاحبه­ی بالینی، روش خاطره­نگاری و پرسش­نامه­ی علایم مثبت و منفی (PANSS) بود. از روش تحلیل واریانس برای تحلیل داده­ها استفاده شد. یافته­ها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه 36/10±07/68 سال بود. تفاوتی از نظر میزان تحصیلات، وضعیت ازدواج، شغل و سن وجود نداشت اما تفاوت بین گروه­ها از نظر تعداد روزهای بستری، معنی­دار بود (001/0>P). خاطرات بیماران دوقطبی از تنوع بیشتری نسبت به دو گروه دیگر (اسکیزوافکتیو واسکیزوفرنی) برخوردار بود که از لحاظ آماری نیز معنی­دار بود (001/0>P). بیماران اسکیزوفرنی نسبت به دو گروه دیگر از میزان بی­نظمی نوشتاری بیشتر و از لحاظ میانگین تعداد کلمات عاطفی و هیجانی از مقدار کمتری برخوردار بودند که هر دو مورد از لحاظ آماری معنی­دار بود (001/0>P، 001/0>P). نتیجه­گیری: بر اساس نتایج، میانگین تعداد خاطرات و کلمات عاطفی و هیجانی در بیماران اسکیزوفرنی کمتر از بیماران اسکیزوافکتیو و دوقطبی می­باشد و در بیماران اسکیزوافکتیو نیز کمتر از دوقطبی می­باشد. هم­چنین از لحاظ نحوه­ی نگارش، بیماران اسکیزوفرنی در مقایسه با بیماران اسکیزوافکتیو و دوقطبی، بی­نظمی نوشتاری بیشتری داشته و این بی­نظمی در بیماران اسکیزوافکتیو نیز بیشتر از بیماران دوقطبی بود.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱