علی نیکجو

علی نیکجو

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

کووید ۱۹و دیالکتیک مرگ و زندگی

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 90 تعداد دانلود : 941
هستی و نیستی، حیات و ممات را در مقابل و درواقع تعامل با هم قرار داد و از پسِ همه این ها ارزشمندیِ زندگی را به رخ کشاند. در جریان کووید ۱۹ برخی بیماران که پیش ازاین به شدت درگیر افکار و اعمال وسواسی بودند، میزان کمتری از این درگیری روانی را تجربه کردند. برخی از مراجعان که سال ها و با حدت و شدت دچار افسردگی بودند، حجم کمتری از آوار غم و خمودگی بر سرشان آوار شد. برخی بیماران که به طرز وحشتناکی با حملات پانیک مواجه بودند، به میزان چشمگیری از تجربه سهمگین احساس «قریب الوقوع بودن مرگ» رهایی یافتند. آنچه نگارنده بر آن انگشت تأکید می نهد این است که بخش مهمی از «حال بد» ما را احساس «گسستگی و غریبه بودگی» ما به وجود می آورد. این احساس ناخوشایند و آزاردهنده، هم در تعامل «ما با خود ما» و هم در تقابل «ما با محیط» ساخته می شود. اتفاقی که در بازه کرونا حادث شده این است که «تظاهر» تعادل بیرونی برهم خورده است و آدمیان حدی از دیسترس و ناامنی و حرمان و ترس را به طور مداوم و روزانه تجربه کرده اند، که پیش ازاین غریب می نمود. برای نخستین مرتبه عموم مردم ازجمله اطرافیان بیماران به «تجربه زیسته» نزدیکانِ رنجورِ خویش نزدیک شدند و به اصطلاح پرتواتر «با کفش های ایشان اندکی از مسیر زندگی را پیمودند». شاید برای اولین بار خانواده بیماران توانستند حس گزنده و هیجان های تخریب کننده و فرساینده ایشان را درک کنند. برای اولین بار از تحلیل های ساده انگارانه درباره بیماری دست برداشتند و تأمل و توقف کردند بر نگاه آمیخته به توهین و تحقیری که بر بیماران اعصاب و روان روا داشتند. به نظر می رسد بستگان بیماران از موضع «دانای کل» پایین آمده اند و توانسته اند به طور نسبی نگاه همدلانه و همراهی کننده ای با مبتلایان داشته باشند؛ چه آنکه وقتی خود به بیماری کرونا مبتلا شدند و حس کردند که «انگ کرونایی» بودن تا چه میزان طردکننده و تحقیرکننده است، شاید به میزان رنجی که استیگمای «روانی بودن» و «دیوانه بودن» برای بیماران مغفول و مظلومِ حوزه ذهن و شناخت ایجاد کرده است، پی ببرند. تجربه مذکور کمک می کند تا در اذهان همگان میان «بیمار» و «بیماری» فراق و شکاف ایجاد شود و انسان به ما هُوَ انسان به بیماری به مثابه بیماری فروکاسته نشود. در جریان شیوع ویروس کووید19 گویی شاهد روان درمانی به وسعت جامعه جهانی بودیم: صورتکان مغرور و کم مایه متوجه عمق آسیب دیدگی خود شدند. کووید بار دیگر بر جهان پروانه وار ما تأکید کرد و به چشم نادیده نگر آدمیان عیان ساخت که همه ابنای بشر سرنشینان و هم سرنوشتان یک کشتی هستند.
۲.

مقایسه ی اثر کوئتیاپین و سدیم والپروات در درمان مانیای حاد: مطالعه ی مروری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: اختلال دوقطبی کوئیتیاپین مانیای حاد والپروات سدیم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 680 تعداد دانلود : 560
مقدمه: مانیای حاد، بخش خطرآفرینی از اختلال دوقطبی است و نیاز به درمان مناسب روانی-اجتماعی و دارویی دارد تا از خطرات جدی برای بیماران جلوگیری گردد. در درمان مانیای حاد دوقطبی از داروهای تثبیت کننده ی خلق مانند والپروات و آنتی سایکوتیک های آتیپیک نظیر کوئیتیاپین به صورت ترکیبی یا به تنهایی استفاده می شود. اثر کوئیتیاپین در ترکیب با والپروات سدیم در مطالعات مختلف مشخص گردیده اما با توجه به احتمال تداخلات دارویی در مصرف همزمان، لازم است اثر درمان تکی این دارو نیز مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد. هدف این مطالعه بررسی مروری مقایسه ی اثر کوئتیاپین و سدیم والپروات در درمان مانیای حاد است. مرور مطالعات: با جستجو در پایگاه های علمی مختلف انگلیسی و فارسی تا تاریخ فوریه ی 2015 چهار مقاله در این خصوص یافت شد. بنا بر نتایج این مطالعات، تفاوت معنی داری در اثربخشی کوئیتیاپین به صورت تک دارویی و والپروات سدیم در درمان مانیای حاد دیده نشده و هر دو این داروها موثر واقع شدند، هر چند در برخی مطالعات، اثربخشی کوئیتیاپین از والپروات سدیم سریع تر ظاهر گردید. نتیجه گیری: درمان تک دارویی با کوئیتیاپین می تواند به میزان والپروات سدیم در بهبود علایم مانیای حاد موثر باشد و بنا بر برخی مطالعات اثر آن بر بهبودی بیمار، سریع تر است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان