مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: درد، تجربه ی حسی ناخوش آیندی است که در برابر آسیب جسمی واقعی یا بالقوه به وجود می آید. ورزش، یکی از عوامل تاثیرگذار بر درد است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی ادراک شدت درد، راهبردهای مقابله با درد و خودکارآمدی درد در زنان ورزشکار و غیر ورزشکار است.
روش کار: اینمطالعه به روش علی–مقایسه ای بر روی 60 نفر زن ورزشکار حرفه ای و 60 نفر زن غیر ورزشکار از دانشجویان سال تحصیلی 93-1392، دانشگاه شیراز صورت گرفته که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش پرسش نامه ی درد مک گیل، خودکارآمدی درد و راهبردهای مقابله با درد بوده اند. داده ها از طریق آمار توصیفی، آزمون لوین و تحلیل واریانس چندمتغیری و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 16 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که زنان ورزشکار نسبت به زنان غیر ورزشکار ادراک درد پایین تر (003/0=P) و خودکارآمدی درد بالاتری (001/0P<) دارند. به علاوه این زنان از راهبردهای مقابله ی توجه برگردانی، تفسیر مجدد از درد، نادیده انگاشتن، امیدواری یا دعا، گفتگو با خود و افزایش فعالیت به میزان بیشتری (001/0P<) استفاده می کنند. این در حالی است که زنان ورزشکار کمتر از زنان غیر ورزشکار به فاجعه آفرینی درد (003/0=P) می پردازند.
نتیجه گیری: بنا بر نتایجاین پژوهش، ورزش بر تجربه ی ادراک درد، خودکارآمدی درد و استفاده از راهبردهای مقابله با درد در زنان، موثر است.
مقایسه ی سرشت و منش بیماران افسرده و افراد بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی در تمام فرهنگ ها است.افسردگی، ترکیبی از احساس غمگینی، تنهایی، تحریک پذیری، بی ارزشی و ناامیدی را به همراه دارد و محققان، به طور مکرر از ارتباط بین سرشت و منش با افسردگی حمایت کرده اند. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی ابعاد سرشت و منش در بیماران افسرده و افراد بهنجار بود.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش مقطعی در سال 1391، تمام مبتلایان به افسردگی اساسی در دامنه ی سنی 30 24 سال مراجعه کننده به مراکز بالینی شهر اردبیل و جامعه ی بهنجار افراد غیر افسرده بودند. آزمودنی ها 70 فرد مبتلا به افسردگی اساسی و 61 نفر بهنجار بودند که پرسش نامه های جمعیت شناختی، افسردگی بک و سرشت و منش کلونینجر را تکمیل کردند. اطلاعات با آزمون های تحلیل واریانس چند متغیری و رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 16 تحلیل گردیدند.
یافته ها: افراد افسرده نسبت به گروه بهنجار، به طور معنی داری از نوجویی، آسیب پرهیزی و خودفراروی بیشتر و همکاری، خودراهبری و پشتکار کمتری برخوردارند (001/0>P). هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که 34 درصد از واریانس علایم افسردگی توسط ابعاد سرشت و منش پیش بینی می شود.
نتیجه گیری: بین سرشت و منش با افسردگی، رابطه ی معنی داری وجود دارد و ابعاد سرشت و منش از متغیرهای تاثیرگذار در شدت نشانه های افسردگی است.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی رابطه ی شدت فازهای مانیا و مختلط اختلال دو قطبی با شدت علایم وسواسی-جبری در هم ابتلایی این دو اختلال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شواهد زیادی مبنی بر هم ابتلایی اختلال وسواسی-جبری در بیماران با اختلال دوقطبی موجود می باشد. لذا این طرح با هدف تعیین رابطه ی شدت فازهای مانیا ومختلط اختلال دوقطبی باشدت علایم وسواسی-جبری در هم ابتلایی این دو اختلال انجام شد.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی در سال 1390، 30 بیمار بیمارستان های امام حسین (ع) و طالقانی تهران که با تشخیص اختلال دوقطبی نوع یک (در فاز مانیا و مختلط) بستری شده بودند، با کمک مصاحبه ی بالینی ساختاریافته جهت بررسی اختلالات محور یک در DSM-IV (SCID-I) از نظراختلال وسواسی-جبری بررسی و در صورت تایید تشخیص وارد مطالعه شدند. پرسش نامه ی مانیای یونگ، مقیاس افسردگی هامیلتون، مقیاس یل-براون و چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی در مورد تمام بیماران تکمیل شد. شدت فازهای مانیا ومختلط و نیز شدت علایم وسواسی-جبری در هفته ی اول بستری، زمان ترخیص از بیمارستان و یک ماه بعد از ترخیص، ارزیابی شدند. اطلاعات پس از جمع آوری با استفاده از آزمون های آماری مانند آمار توصیفی، اندازه گیری مکرر، آزمون تی، ویلکاکسون و همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS نسخه ی 19 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین شدت علایم وسواسی-جبری و نمره افسردگی هامیلتون در زمان بستری و ترخیص، تنها در فاز مختلط ارتباط معنی داری بود (به ترتیب 005/0= Pو 029/0=P).
نتیجه گیری: ارتباط معنی دار شدت علایم وسواسی-جبری با جزء افسردگی فاز مختلط اختلال دوقطبی، می تواند مبنی بر ارتباط بیشتر شدت وسواس با اپیزودها یا علایم افسردگی اختلال دوقطبی باشد که این یافته می تواند در بیماران دچار این هم ابتلایی پیشنهادکننده ی راهکارهای درمانی مناسب تر باشد.
مقاله به زبان انگلیسی: رواسازی مقیاس قلدری ایلی نوی در دانش آموزان ابتدایی شهر سمنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: قلدری در مدرسه، یکی از معضلات عمده ی نظام های آموزش و پرورش در سراسر جهان می باشد و بررسی خصوصیات روان سنجی این سازه حایز اهمیت است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر رواسازی مقیاس قلدری در دانش آموزان ابتدایی بود.
روش کار: در این پژوهش تعداد 607 نفر از دانش آموزان مدارس ابتدایی سمنان در سال تحصیلی 93-1392 به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش شامل مقیاس قلدری ایلی نوی و پرسش نامه ی انگیزش تحصیلی هارتر پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی، ضریب آلفای کرونباخ، همبستگی پیرسون، نرم افزار SPSS نسخه ی 22 و LISREL 54/8 استفاده شد.
یافته ها: تحلیل عاملی اکتشافی، همبستگی سئوال-نمره ی کل و تحلیل اعتبار برای بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس قلدری ایلی نوی اجرا شد. هم چنین، تحلیل عاملی تاییدی برای بررسی مدل اندازه گیری و ساختار روابط درونی گویه ها اجرا شد. اعتبار مقیاس قلدری ایلی نوی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 87/0، و خرده مقیاس های قربانی 71/0، قلدری 77/0 و نزاع 76/0 به دست آمد که همگی رضایت بخش بودند.
نتیجه گیری: نسخه ی فارسی پرسش نامه ی قلدری ایلی نوی در جامعه ی دانش آموزان از خصوصیات روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری معتبر در پژوهش های روان شناختی استفاده کرد.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی مقایسه ای سبک های والدگری و خودکارآمدی والدینی در مادران کودکان با و بدون نشانه های اضطرابی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلالات اضطرابی از شایع ترین مشکلات در بین کودکان می باشد که می تواند به مشکلات کارکردی منجر شود. اکثر مطالعات نشانگر همپوشی بالای اختلالات اضطرابی کودک و خانواده وی بوده اند. هدف مطالعه ی حاضر، مقایسه ی بین سبک های والدگری و خودکارآمدی والدگری مادران کودکان مضطرب و غیر مضطرب بوده است.
روش کار: در این تحقیق علی-مقایسه ای در سال 1392 110کودک (55 کودک مبتلا به اضطراب و 55 کودک غیر مبتلا به اضطراب) به همراه مادران شان شرکت کردند. کودکان مضطرب از طریق نمونه گیری در دسترس و کودکان غیر مضطرب بر اساس همتاسازی متغیرهای جمعیت شناختی با گروه مضطرب از مدارس ابتدایی شهر مشهد انتخاب شدند. مادران کودکان، پرسش نامه های سبک های والدگری، خودکارآمدی والدگری و اطلاعات جمعیت شناختی را تکمیل نمودند. مقایسه ی نتایج دو گروه با استفاده از نرم افزار SPSS و آمار توصیفی و آزمون تی مستقل انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تعارض و سردرگمی مادران کودکان مضطرب به طور معنی داری بالاتر از تعارض و سردرگمی مادران گروه شاهد (001/0P<) و پاسخ دهی، دسترسی و حساسیت مادران کودکان مضطرب به شکل معنی داری پایین تر از مادران کودکان گروه شاهد (001/0P<) است. هم چنین مادران کودکان مضطرب سطوح پایین تر خودکارآمدی والدینی را در مقایسه با مادران کودکان غیر مضطرب نشان دادند (001/0P<).
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشانگر ارتباط اضطراب کودکان با برخی از عوامل والدگری مثل سبک های والدگری و خودکارآامدی والدگری بوده است. بنابر این شایسته است در ارزیابی و درمان کودکان مضطرب و هم چنین پیشگیری به برخی از عوامل والدینی توجه شود.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی رابطه ی طرح واره های ناسازگار اولیه و رضایت جنسی در زنان شاغل دانشگاه های فردوسی مشهد و شیراز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انسان در طول تاریخ، به منظور استحکام و بقای نسل، نیازمند برقراری رابطه ی جنسی بوده و سازگاری در روابط جنسی و تناسب و تعادل آن، از ضرورت های خوشبختی و موفقیت در زندگی زناشویی به حساب می آید. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی پیش بینی رضایت جنسی زنان شاغل در دانشگاه های فردوسی مشهد و شیراز بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه است.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش پس رویدادی شامل زنان شاغل محیط های دانشگاهی بوده و نمونه ی آماری آن را زنان شاغل در دانشگاه های فردوسی مشهد و شیراز تشکیل دادند. نمونه گیری پژوهش به صورت در دسترس بود. این مطالعه در بازه ی زمانی اردیبهشت تا تیر 1393 انجام گرفت. در مجموع 127 شرکت کننده (28 تا 41 سال) وارد طرح شدند که پس از جمع آوری تعداد پرسش نامه های تکمیل شده، اطلاعات 95 شرکت کننده تحلیل آماری گردید. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های طرح واره های ناسازگار یانگ و رضایت جنسی لیندابرگ و کرسی استفاده شد. تحلیل آماری با استفاده از روش رگرسیون چندگانه ی مدل گام به گام و نرم افزار SPSS نسخه ی 17 انجام شد.
یافته ها: از بین طرح واره های ناسازگار اولیه، چهار طرح واره ی محرومیت هیجانی، بی اعتمادی، ترک شدن و نقص، به ترتیب از زیاد به کم، دارای سهم معنی دار در پیش بینی متغیر رضایت جنسی زنان بودند (001/0=P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت چهار طرح واره ی محرومیت هیجانی، بی اعتمادی، ترک شدن و نقص در حوزه ی کلی طرح واره های بریدگی و طرد، شکل می گیرند و این حوزه خود می تواند از عوامل زیربنایی تشکیل دهنده ی رضایت جنسی باشد و می توان با مداخله در متغیرهای این حوزه، سطح رضایت جنسی را ارتقا داد.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی مقایسه ای میزان ویتامین D در کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم با کودکان سالم: یک مطالعه ی مورد-شاهدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلالات طیف اوتیسم (ASD) گروهی از اختلالات عصبی-تکاملی با منشا ژنتیکی-محیطی هستند. اخیرا کمبود ویتامین D به عنوان یک عامل خطر محتمل در پیدایش ASD در نظر گرفته شده است لذا این مطالعه با هدف بررسی میزان سرمی ویتامین D در کودکان مبتلا به این اختلال و مقایسه ی آن با کودکان سالم انجام شد.
روش کار: در این مطالعه ی مورد-شاهدی در سال 1393، 13 کودک 12-3 ساله ی مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان ابن سینای مشهد که بر اساس مصاحبه ی بالینی طبق معیارهای چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی و روان پزشک فوق تخصص کودک و نوجوان، دارای نمره ی آزمون سنجش اوتیسم کودکی بالاتر از 30 بوده و تشخیص اختلالات طیف اوتیسم (با رد سایر اختلالات روانی محور یک) دریافت کرده بودند، به عنوان گروه آزمون انتخاب و در گروه های خفیف-متوسط و شدید قرار گرفتند. 14 کودک سالم بدون بیماری طبی یا روان پزشکی که از نظر سن و جنس با گروه آزمون، یکسان سازی شده بودند به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. سپس سنجش سطوح سرمی ویتامین D به روش الایزا در هر دو گروه انجام و داده ها با نرم افزار SPSS، آمار توصیفی، آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، آزمون من-ویتنی و پیرسون تحلیل شدند.
یافته ها: میانه ی متغیر میزان ویتامین D در گروه بیماران 0/13 (فاصله ی بین چارکی 5/19-6/9) و در گروه شاهد 0/12 بود (فاصله ی بین چارکی 2/13-9/4) ولی این تفاوت معنی دار نمی باشد (350/0=P). هم چنین میزان سرمی ویتامین D با شدت اختلال اوتیسم نیز رابطه ی معنی داری نشان نداده است (534/0=P).
نتیجه گیری: بنا بر نتایج این مطالعه، میزان سرمی ویتامین D در کودکان مبتلا به اوتیسم و سالم بدون تفاوت معنی دار می باشد و میزان این ویتامین با شدت اختلال اوتیسم نیز رابطه ی معنی داری نشان نداده است.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی عملکرد جنسی و رضایت مندی زناشویی در زنان با و بدون سابقه ی زایمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رابطه ی جنسی، کششی طبیعی در فضای مناسب خانواده است که پذیرش و احساس رضایت از آن در حفظ نظام خانوادگی موثر است اما به دنبال زایمان به خاطر شرایط خاص این دوران، رفتار جنسی دچار تغییراتی می شود. با توجه به شیوع مشکلات جنسی و ارتباط آن با تولد فرزند در زنانی که برای اولین بار مادر شدن را تجربه می کنند این پژوهش با هدف بررسی عملکرد جنسی و رضایت مندی زناشویی در زنان نخست زا و زنان بدون فرزند انجام شد.
روش کار: در این پژوهش توصیفی، 120 نفر از زنان متاهل (60 نفر دارای فرزند و60 نفر بدون فرزند) در محدوده ی سنی 30-20 سال با روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان مراجعین به مراکز بهداشتی و مطب های متخصص زنان و زایمان شهر مشهد در سال 1388 انتخاب شدند. نمونه ها پرسش نامه های رضایت زناشویی اینریچ و رضایت جنسی و مشخصات جمعیت شناختی را تکمیل کردند. داده ها با نرم افزار SPSS و آمار توصیفی، مجذور خی و آنووا تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد زنانی که هنوز تجربه ی بارداری و زایمان را پشت سر نگذاشته اند از عملکرد جنسی بهتر (017/0=P) و رضایت مندی زناشویی بالاتر برخوردار بوده اند (005/0=P). هم چنین نمره ی میانگین عملکرد جنسی در زنان بدون فرزند 6/3 و برای زنان دارای فرزند 3/3 است.
نتیجه گیری: زنان متاهل بدون تجربه ی زایمان، میانگین نمره ی رضایت جنسی و رضایت مندی زناشویی بالاتری نسبت به زنانی که زایمان را تجربه کرده اند به دست آورده اند و این امر نشان ده نده ی نقش عامل جنسی بر عامل جنسی بر رضایت زناشویی و لزوم توجه به مشکلات جنسی در دوره ی پس از زایمان است.