مقالات
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: پردازش شناختی برای انتخاب بهترین گزینه در شرایطی که انتخاب هر گزینه باری از سود یا زیان در بر دارد، تصمیم گیری مخاطره آمیز خوانده میشود. آزمون قمار و آزمون کاهش اهمیت تعویقی ابزارهای عصب شناختی هستند که برای بررسی این فرآیند طراحی شده اند. در مطالعه ی حاضر سعی شده است که راهکار تصمیم گیری مخاطره آمیز در گروهی از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی و مرزی طی یک مطالعه ی مقطعی تحلیلی با عملکرد افراد طبیعی مقایسه شود.
روش کار: نمونه ی مورد مطالعه 24 مرد در گروه اختلال شخصیت ضد اجتماعی و 28 نفر (20 مرد و 8 زن) در گروه اختلال شخصیت مرزی بودند که بر اساس مصاحبه ی بالینی وCID II در سال های 86-1385 از بیماران مراجعه کننده به بیمارستان روزبه و مرکز مراقبت بعد از خروج وابسته به سازمان زندان ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. نمره ی آزمون قمار بر حسب اختلاف بین کارت های سودآور و زیان آور و ثابت کاهش ارزش تعویقی بر اساس ضریب K نمودار هیپربولیک کاهش ارزش تعویقی به دست آمد. از آزمون یک سویه ANOVA برای مقایسه ی دو گروه فوق با 25 فرد گروه شاهد استفاده شد. یافته ها: در آزمون کاهش اهمیت تعویقی، ضریب K مبتلایان به طور قابل ملاحظه ای از افراد شاهد بزرگ تر است. در آزمون قمار، تفاوت معنی داری بین گروه ها وجود ندارد هر چند گروه با اختلال شخصیت گرایش بیشتری به انتخاب کارت های زیان آور نسبت به افراد گروه شاهد دارند.نتیجه گیری: گرایش بیشتر به انتخاب کارت های زیان آور در گروه مبتلایان به اختلال شخصیت ضداجتماعی نشان دهنده ی اختلال در تصمیم گیری مخاطره آمیز است که شاید نشانه ای عصب شناختی از عملکرد مختل ناحیه ی قشر میانی تحتانی پره فرونتال در این افراد باشد. ضریب K بزرگتر به این معنی است که با گذشت زمان در مبتلایان نسبت به افراد طبیعی، بیشتر از ارزش پاداش کاسته می شود.
"
تاثیرآموزش مهارت های فرزندپروری به مادران پسران دبستانی مبتلا به اختلالات برونی سازی شده بر سلامت روانی و شیوه های تربیتی آن ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: اختلالات برونی سازی شده جزو اختلالات دوران کودکی هستند و پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر آموزش رفتاری والدین بر شیوه های تربیتی و سلامت روانی مادران کودکان مبتلا به این اختلالات انجام شده است.روش کار: تحقیق حاضر یک مطالعه ی شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد است که جامعه ی آماری آن دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله ی شهر تبریز بوده اند. 32 نفر از مادران کودکان مبتلا به اختلالات برونی سازی شده که دارای شیوه ی فرزندپروری ناکارآمد بوده (16 نفر مستبدانه و 16 نفر سهل گیرانه) و نیز در پرسش نامه ی سلامت عمومی نمره ای برابر یا بالاتر از نقطه ی برش 23 داشتند، انتخاب و به تصادف به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. پس از مداخله ی آموزشی بر روی گروه آزمون شیوه های فرزندپروری و سلامت روانی مادران دو گروه مجددا ارزیابی و نتایج توسط آزمون یومن ویتنی تحلیل گردیدند. یافته ها: مقایسه ی نتایج نشان داد که شیوه ی فرزندپروری مستبدانه (02/0=P) و سهل گیرانه (02/0=P) در مادران گروه آزمون کاهش و در مقابل شیوه ی فرزندپروری مقتدرانه (04/0=P) افزایش یافته است. هم چنین نمره ی کلی سلامت روانی، افزایش (000/0=P) و نمره ی زیر مقیاس های نشانه های جسمانی (001/0=P)، اضطراب و بی خوابی (02/0=P) و افسردگی (01/0=P) در مادران گروه آزمون پس از مداخله به صورت معنی داری کاهش یافت ولی در مورد زیر مقیاس نارساکنش وری اجتماعی تفاوت معنی داری حاصل نشد (14/0=P).نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از موثر بودن آموزش رفتاری والدین در تغییر شیوه های تربیتی و بهبود سلامت روانی مادران کودکان مبتلا به اختلالات برونی سازی شده است و با آموزش برنامه های تصحیح شیوه ی فرزندپروری می توان گام موثری در کاهش مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلالات برونی سازی شده و بهبود سلامت روانی مادران این کودکان برداشت.
"
مقایسه ی تنش والدگری مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه با مادران کودکان بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: پژوهش حاضر به منظور بررسی سطح تنش والدگری در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجهو مقایسه ی آن با مادران کودکان بهنجار انجام شده است. روش کار: مطالعه ی حاضر جزو پژوهش های علی مقایسه ای می باشد وجامعه ی آماری این پژوهش تمام مادران دارای پسر 5 تا 12 ساله ی مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه مراجعه کننده به درمانگاه های فوق تخصصی روان پزشکی کودک (ابن سینا و دکتر شیخ) و تمام مادران پسران 5 تا 12 ساله ی بهنجار مقطع پیش دبستانی و دبستان ناحیه ی 4 مشهد بودند. از بین مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه با روش نمونه گیری در دسترس، 50 نفر و از بین مادران کودکان بهنجار با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای80 نفر انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شاخص تنیدگی والدگری بودند. داده های به دست آمده با روش های آماری توصیفی و استنباطی از جمله آزمون تی گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادند که بین تنش والدگری (قلمرو والد) و مولفه های آن در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه و مادران کودکان بهنجار تفاوت معنی داری وجود دارد (000/0P<) و نیز بین تنش والدگری (قلمرو کودک) و مولفه های آن در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه و مادران کودکان بهنجار تفاوت معنی داری وجود دارد (000/0P<). هم چنین بین تنش والدگری (قلمرو والد-کودک) در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه و مادران کودکان بهنجار تفاوت معنی داری وجود دارد (000/0P<). نتیجه گیری: مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه در مقایسه با مادران کودکان بهنجار دارای تنش والدگری بیشتری هستند که باید با ابزار شاخص تنش والدگری تشخیص داده شود.
"
شیوع مصرف مواد نیروزا و سطح آگاهی از اثرات و عوارض جانبی آن ها در ورزش کاران استان لرستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: مصرف مواد نیروزا در ورزش کاران از مشکلات همراه ورزش می باشد. هدف از انجام این تحقیق بررسی شیوع مصرف مواد نیروزا و سطح آگاهی ورزش کاران استان لرستان درباره ی این داروها و عوارض جانبی آن ها بود.
روش کار: در این تحقیق توصیفی- پیمایشی، 1120 ورزش کار زن و مرد در 21 رشته ی ورزشی (17 رشته ی ورزشی مردان و 15 رشته ی ورزشی زنان) در پنج شهر استان لرستان (خرم آباد، بروجرد، ازنا، الشتر و کوهدشت) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری یک پرسش نامه ی محقق ساخته حاوی میزان شیوع، آگاهی و نگرش درباره ی دوپینگ، داروها، مواد نیروزا و عوارض جانبی آن ها بود. تعداد
878 پرسش نامه تکمیل و با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس، رگرسیون، خی دو، تحلیل عاملی و ضریب همبستگی تحلیل شدند.
یافته ها: تعداد 285 نفر (5/32%) از ورزش کاران لرستانی اعتراف به مصرف حداقل یک ماده ی نیروزا نمودند که 176 نفر (20%) از داروهای ممنوع و 231 نفر (3/26%) از مکمل های ورزشی استفاده کرده بودند. به طور متوسط این ورزش کاران از 44 ماده ی نیروزای ذکر شده در تحقیق 73/14±20/18 مورد را می شناختند. میانگین نمره ی نگرش شرکت کنندگان در این تحقیق از جمع 6 سئوال نگرش سنج 11/1± 06/4 از 6 نمره و میانگین نمره ی آگاهی از دوپینگ آن ها 72/2 ± 79/5 از 12 نمره به دست آمد. هم چنین مشخص گردید که آگاهی این ورزش کاران از عوارض جانبی مواد نیروزا بسیار کم می باشد. آگاهی از دوپینگ، نگرش به سمت دوپینگ، رشته ی قهرمانی، وزن، مدت سابقه ی ورزشی، شناخت نام مواد نیروزا و سابقه ی فعالیت در دیگر رشته های ورزشی از مهم ترین عوامل پیش بینی کننده ی مصرف مواد نیروزا شناخته شدند.
نتیجه گیری: شیوع مصرف داروها در ورزش کاران لرستانی نسبت به نتایج تحقیقات خارجی بیشتر بوده، ولی شیوع مصرف مکمل ها کمتر از تحقیقات خارجی بود. نتایج این تحقیق حاکی از آگاهی بسیار کم ورزش کاران از عوارض جانبی مصرف مواد نیروزا بود که بر لزوم تدوین برنامه های پیشگیری تاکید دارد.
"
بررسی رابطه ی هوش چندگانه با مهارت خواندن و درک مطلب در آزمون بین المللی زبان انگلیسی (IELTS) در فراگیران ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: نظریه ی هوش چندگانه ی هاوارد گاردنر در دهه ی80 میلادی بسیاری از پژوهشگران در حوزه ی یادگیری و آموزش زبان دوم را بر آن داشت تا به بررسی رابطه ی بین میزان موفقیت فراگیران زبان دوم یا زبان خارجی و هوش های مختلف آن ها بپردازند. هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه ی بین هوش چندگانه و مهارت خواندن و درک مطلب آزمون آی التس است.
روش کار: از کل 290 داوطلب شرکت کننده در آزمون اصلی آی التس در سال 2007 در شهر مشهد به۱۳٠ نفر پرسش نامه ی هوش چندگانه داده شد که از این تعداد، ۹٨ نفر (۵۳ مرد و ۴۵ زن) پرسش نامه ی مذکور را با رضایت تکمیل و تحویل نمودند. ۶۲ نفر از این تعداد در آزمون آکادمیک و ۳6 نفر در آزمون عمومی آی التس شرکت کردند. عملکرد بخش خواندن و درک مطلب شرکت کنندگان با پاسخ های آنان به پرسش نامه ی هوش چندگانه مقایسه شد. در این بررسی از روش های تحلیل آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید.
یافته ها: تحلیل یافته ها نشان داد که تنها هوش منطقی ریاضی رابطه ی معنی داری با مهارت خواندن و درک مطلب آزمون آی التس دارد (05/0>P) و هیچ یک از انواع دیگر هوش با آن رابطه ی معنی داری ندارند.نتیجه گیری: در فراگیران ایرانی از مجموعه ی هوش های چندگانه،تنها هوش منطقی ریاضی با مهارت خواندن و درک مطلب آزمون آی التس ارتباط معنی داری دارد که به نظر می رسد به علت طبیعت مشترک این نوع هوش و فعالیت های مورد نیاز به هنگام خواندن در زبان دوم باشد.
مقدمه: نظریه ی هوش چندگانه ی هاوارد گاردنر در دهه ی80 میلادی بسیاری از پژوهشگران در حوزه ی یادگیری و آموزش زبان دوم را بر آن داشت تا به بررسی رابطه ی بین میزان موفقیت فراگیران زبان دوم یا زبان خارجی و هوش های مختلف آن ها بپردازند. هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه ی بین هوش چندگانه و مهارت خواندن و درک مطلب آزمون آی التس است.
روش کار: از کل 290 داوطلب شرکت کننده در آزمون اصلی آی التس در سال 2007 در شهر مشهد به۱۳٠ نفر پرسش نامه ی هوش چندگانه داده شد که از این تعداد، ۹٨ نفر (۵۳ مرد و ۴۵ زن) پرسش نامه ی مذکور را با رضایت تکمیل و تحویل نمودند. ۶۲ نفر از این تعداد در آزمون آکادمیک و ۳6 نفر در آزمون عمومی آی التس شرکت کردند. عملکرد بخش خواندن و درک مطلب شرکت کنندگان با پاسخ های آنان به پرسش نامه ی هوش چندگانه مقایسه شد. در این بررسی از روش های تحلیل آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید.
یافته ها: تحلیل یافته ها نشان داد که تنها هوش منطقی ریاضی رابطه ی معنی داری با مهارت خواندن و درک مطلب آزمون آی التس دارد (05/0>P) و هیچ یک از انواع دیگر هوش با آن رابطه ی معنی داری ندارند.نتیجه گیری: در فراگیران ایرانی از مجموعه ی هوش های چندگانه،تنها هوش منطقی ریاضی با مهارت خواندن و درک مطلب آزمون آی التس ارتباط معنی داری دارد که به نظر می رسد به علت طبیعت مشترک این نوع هوش و فعالیت های مورد نیاز به هنگام خواندن در زبان دوم باشد.
"
تاثیر سطح تحصیلات والدین بر مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتاری دانش آموزان مبتلا به نشانگان داون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر سطح تحصیلات والدین بر مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به نشانگان داون صورت پذیرفت.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع گذشته نگر بوده و جامعه ی آماری آن را 129 دانش آموز 7 تا 12 ساله مدارس استثنایی شهر تهران مبتلا به نشانگان داون در سال تحصیلی 86-1385 و والدین شان تشکیل دادند. این دانش آموزان به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای از مناطق آموزش و پرورش استثنایی شمال، جنوب، مرکز، شرق و غرب شهر تهران انتخاب شدند و سپس پرسش نامه در اختیار والدین آن ها قرار گرفت. جهت تحلیل دادهها از واریانس تک متغیره استفاده شد.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین سطح تحصیلات مادر و میزان مهارتهای اجتماعی دانش آموزان مبتلا به نشانگان داون تفاوت معنی دار وجود دارد (001/0>P). در حالی که بین سطح تحصیلات پدر و مهارتهای اجتماعی این دانش آموزان تفاوت معنی داری مشاهده نشد (06/0=P). هم چنین بین سطح تحصیلات والدین و مشکلات رفتاری دانش آموزان مبتلا به نشانگان داون با مقدار احتمال 52/0=P برای مادران و با مقدار احتمال 46/0=P برای پدران تفاوت معنی داری مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: از یافتههای به دست آمده میتوان نتیجهگیری کرد که بین سطح تحصیلات مادران و میزان مهارتهای اجتماعی دانش آموزان مبتلا به نشانگان داون رابطه ی مستقیم و مثبتی وجود دارد.
"
بررسی اعتیاد به اینترنت و رابطه ی آن با ویژگی های شخصیتی در نوجوانان تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: اعتیاد به اینترنت، نوعی وابستگی رفتاری است که فرد برای مقابله با مشکلات از آن استفاده می کند. ویژگی های شخصیتی صفاتی پایدار در طول زمان هستند که از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر چندانی نمی کنند. تحقیقات نشان داده است که ویژگی های شخصیتی تاثیر مهمی بر استفاده از اینترنت دارند، لذا این پژوهش برای ارزیابی این ارتباط در نوجوانان تهران طراحی گردید. روش کار: نمونه ی پژوهش که در بهار سال 87 انجام گرفته است در برگیرنده ی 361 نفر از نوجوانان دبیرستانی بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به وسیله ی پرسش نامه ی 20 سئوالی اعتیاد به اینترنت یانگ و پرسش نامه ی NEO PI–R مورد سنجش قرار گرفتند. آزمودنی ها در پاسخ گویی مختار بودند و اطلاعات آن ها محرمانه ثبت و نگهداری گردید. روش های آماری مورد استفاده شامل ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون همزمان و گام به گام می باشد. یافته ها: ارتباط معنی داری میان روان رنجورخویی و اعتیاد به اینترنت در نوجوانان دختر (01/0P<، 4/0=r) و نوجوانان دختر و پسر در کل (01/0P<، 25/0=r) وجود دارد. در نوجوانان پسر رابطه ی معنی داری میان خوشایندی (05/0P<، 17/0=r) و وظیفه شناسی با اعتیاد به اینترنت (05/0P<، 17/0=r ) به دست آمد. نتیجه گیری: اعتیاد به اینترنت با برخی از صفات شخصیتی نوجوانان از جمله روان رنجورخویی، خوشایندی و وظیفه شناسی ارتباط دارد.
"
بررسی علایم اختلال فشار روانی پس آسیبی و رابطه ی آن با آسیب شناسی روانی در پرستاران بخش های اورژانس اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: هدف از تحقیق کنونی بررسی علایم اختلال فشار روانی پس آسیبی در پرستاران بخش های اورژانس و رابطه ی آن با آسیب شناسی روانی و برخی علایم روان شناختی در مقایسه با پرستاران شاغل در سایر بخش ها در بیمارستان های شهر اهواز بود.
روش کار: در این پژوهش توصیفی پس رویدادی که از ابتدای سال 86 به مدت نه ماه اجرا گردید، 110 پرستار به روش نمونه گیری تصادفی از بین پرستاران بخش های اورژانس بیمارستان های اهواز انتخاب شدند.50 پرستار نیز به عنوان گروه شاهد انتخاب گردیدند. برای ارزیابی علایم اختلال فشار روانی پس آسیبی از آزمون مواجهه با رویداد و برای ارزیابی آسیب شناسی روانی و برخی علایم روان شناختی از مقیاس فهرست
90 نشانه ای استفاده گردید. با روش های آماری توصیفی و آزمون تی، ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش هم زمان و
گام به گام، داده ها تحلیل شدندیافته ها: بر اساس نتایج، اجتناب یکی از علایم شایع اختلال فشار روانی پس آسیبی در پرستاران اورژانس می باشد. هم چنین همبستگی معنی داری بین علایم اختلال فشار روانی پس آسیبی با علایم روان شناختی به دست آمد (001/0>P). با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه، جسمانی سازی و حساسیت در روابط بین فردی بهترین پیش بینی کننده های علایم اختلال فشار روانی پس آسیبی بودند.
نتیجه گیری: اجتناب یکی از علایم شایع در اختلال فشار روانی پس آسیبی پرستاران است که می تواند به صورت اشکال در روابط بین فردی یا بیماری های روان تنی تظاهر یابد. پرستاران اورژانس به دلیل چالش در شرایط فشارزا سعی دارند از رویدادها اجتناب ورزند اما فشارهای روانی ناشی از رویداد بر جنبه های روان شناختی آن ها اثر گذارده و سبب واکنش هایی هم چون دردهای جسمانی و مشکلاتی در روابط بین فردی می گردد.
"