مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش ها نشان داده اند که امنیت اجتماعی یک عامل آسیب پذیری فراتشخیصی در گستره ای از مشکلات روان شناختی است. از این رو به نظر می رسد ضروری است که پژوهشگران و متخصصان بالینی، این مولفه را در بررسی های آسیب شناسی خود، مورد توجه قرار دهند. برای رسیدن به این مهم، نخستین گام، آماده سازی یک شاخص مناسب برای ارزیابی سازه ی مورد نظر است. هدف مطالعه ی حاضر، بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه ی فارسی مقیاس امنیت و لذت اجتماعی (SSPS) بود. روش کار: فرآیند ترجمه و بازترجمه برای تهیه ی نسخه ی فارسی SSPS انجام شد. 521 نفر از دانشجویان سه دانشگاه در تهران در سال تحصیلی 95-1394 به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس امنیت و لذت اجتماعی به همراه پرسش نامه های مشکلات بین فردی، افسردگی بک و هراس اجتماعی پاسخ دادند. برای بررسی اعتبار مقیاس از اعتبار سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی) و اعتبار واگرا استفاده شد. به این منظور نمونه به طور تصادفی به دو بخش 300 نفری برای تحلیل عاملی اکتشافی و 221 نفری برای تحلیل عاملی تاییدی تقسیم شد. برای بررسی پایایی مقیاس از روش های آلفای کرونباخ و ضریب پایایی بازآزمایی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی مقیاس امنیت و لذت اجتماعی حاکی از وجود یک ساختار تک عاملی است و تحلیل عاملی تاییدی نیز موید این ساختار است. ضریب آلفای کرونباخ 91/0 و ضریب پایایی بازآزمایی 82/0 به دست آمد. اعتبار واگرا نیز از راه محاسبه ی همبستگی مقیاس با سه پرسش نامه ی مشکلات بین فردی، افسردگی بک و هراس اجتماعی تایید شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد نسخه ی فارسی مقیاس امنیت و لذت اجتماعی از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است.
رابطه ی خود تنظیمی و ویژگی های شخصیتی با استرس شغلی در کارمندان دانشگاه اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی خودتنظیمی و ویژگی های شخصیتی (روان رنجوری، برون گرایی، تجربه پذیری، توافق پذیری و مسئولیت پذیری) با استرس شغلی کارمندان دانشگاه اصفهان انجام شد. روش کار: جامعه آماری این پژوهش توصیفی همبستگی شامل کلیه کارمندان یعنی 1217 فرد شاغل در دانشگاه اصفهان در سال 1394 بود. از این جامعه 200 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی ساده چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سه ابزار مقیاس خودتنظیمی (براون، میلر، لاوندوسکی، 1999)، فرم کوتاه پرسش نامه ی نئو (کاستا و مک کری، 1990) و مقیاس استرس شغلی (دیویس و رابینز و مک کی، 1991) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و آزمون تی مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج نش ان داد بین استرس شغلی با خودتنظیمی و چهار بعد شخصیت یعنی برون گرایی، تجربه پذیری، توافق پذیری و مسئولیت پذیری، رابطه ی منفی معنی دار (01/0>P) و بین استرس شغلی با یک بعد شخصیت یعنی روان رنجوری رابطه ی مثبت معنی داری (01/0>P) وجود دارد. از بین متغیرهای خودتنظیمی و ابعاد ویژگی های شخصیتی، تنها سه متغیرخودتنظیمی (01/0>P)، روان رنجوری (01/0>P) و برون گرایی (05/0>P) می توانند استرس شغلی را پیش بینی کنند. هم چنین بین زنان و مردان در متغیرهای خودتنظیمی، ابعاد ویژگی های شخصیتی و استرس شغلی، تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به نقش خودتنظیمی، روان رنجوری و برون گرایی در استرس شغلی لازم است کار متناسب با ویژگی های مذکور به افراد محول شده تا به این ترتیب بتوان میزان استرس شغلی را کاهش و سلامت روان را افزایش داد.
ویژگی های عصب روان شناختی و نظریه ی ذهن در کودکان بیش فعال همراه با نقص توجه و کودکان عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ارزیابی عصب روان شناختی جامع علایم موجود در فرد را در نظر می گیرد که بر پایه ی درک ساختار و عملکرد مغز است و باعث درک غنی تر از علایم و در نهایت، منجر به توصیه های درمانی موثرتر می شود. این پژوهش به منظور بررسی ویژگی های عصب روان شناختی و تئوری ذهن و رابطه ی این دو مولفه در کودکان بیش فعال همراه با نقص توجه و مقایسه ی آن ها با کودکان عادی صورت گرفت. روش کار: روش تحقیق این پژوهش، به روش علی مقایسه ای است که به این منظور 25 دانش آموز بیش فعال به روش نمونه گیری در دسترس و 25 دانش آموز عادی به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و از آزمون عصب روان شناختی کانرز و آزمون نظریه ی ذهن برای سنجش دو گروه استفاده شد. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل آماری با استفاده تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) و تی مستقل و ضریب همبستگی پیرسون نشان دادکه بین دو گروه بیش فعال و عادی از نظر مولفه های نظریه ی ذهن و 3 تا زیرمقیاس آزمون عصب روان شناختی، مشکلات توجه (001/0=P) و کارکردهای اجرایی (0001/0=P) و عملکرد تحصیلی خواندن (027/0=P) تفاوت وجود داشت یعنی کودکان بیش فعال از نظر این 3 مولفه و از نظر نظریه ی ذهن (009/0=P) پایین تر از کودکان عادی عمل کردند اما همبستگی بین ویژگی های عصب روان شناختی و نظریه ی ذهن در دو گروه بیش فعال و عادی ملاحظه نشد. نتیجه گیری: برای ارزیابی تشخیصی کودکان بیش فعال می توان از آزمون های عصب شناختی به عنوان مکمل آزمون های رفتاری استفاده کرد و هم چنین با توجه به نتایج این پژوهش، کودکان بیش فعال، نیازمند برنامه های توان بخشی در مورد عملکرد تحصیلی، مشکلات توجهی، عملکرد تحصیلی خواندن هم چنین تئوری ذهن هستند بنابراین تمهیداتی در این زمینه باید صورت گیرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان نشانه ها و ذهن آگاهی نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی از شایع ترین اختلال های دوران کودکی است که اغلب تا دوران نوجوانی و بزرگسالی تداوم می یابد. تا کنون روش های درمانی مختلفی جهت بهبود نشانه های این اختلال به کار گرفته شده است. در سال های اخیر، درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی از جمله روش هایی بوده که توجه بیشتر پژوهشگران را به خود جلب کرده است. این پژوهش نیز با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان نشانه ها و ذهن آگاهی نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی به انجام رسید. روش کار: پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه شاهد می باشد. نمونه ی این پژوهش را 30 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های دوره ی اول و دوم شهرستان گناباد که مبتلا به اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی بودند، تشکیل دادند. ابزار مورد استفاده شامل مصاحبه ی بالینی، مقیاس درجه بندی اسنپ فرم والدین (SNAP-IV) و پرسش نامه ی ذهن آگاهی بودند. گروه آزمون هشت جلسه ی 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند و گروه شاهد در لیست انتظار قرار داشتند. داده ها با کمک آمار توصیفی و نیز با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری در نرم افزار SPSS نسخه ی 20 تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس نتایج مشخص گردید گروه آزمون در مقایسه با شاهد نشانه های اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی را در پس آزمون بهبود یافت (001/0P<). هم چنین نمره ی ذهن آگاهی گروه آزمون در مقایسه با شاهد در پس آزمون، تغییر معنی داری نشان داد (001/0P<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد درمان مبتنی بر ذهن آگاهی موجب بهبود نشانه های اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی و ذهن آگاهی در نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی گردیده است.
ارتباط طرح واره های ناسازگار اولیه و علایم بالینی در مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی با و بدون نمای سایکوتیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تا کنون پژوهش های فراوانی درباره ی رابطه ی طرح واره های ناسازگار اولیه و اختلالات روان پزشکی صورت گرفته است. با توجه به این امر، پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی طرح واره های ناسازگار در اختلال افسردگی اساسی با نمای سایکوتیک و اختلال افسردگی اساسی انجام گرفت. روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش شامل بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بیمارستان تخصصی روان پزشکی اراک در سال 94-1393 بود. به این منظور تعداد60 بیمارمبتلا به اختلال افسردگی اساسی و30 نفر بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با نمای سایکوتیک به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسش نامه های طرح واره های یانگ و چک لیست علایم بالینی استفاده شد .برای تحلیل داد ه های پژوهش از آزمون های تابع تشخیص و تحلیل واریانس یک سویه با بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه ی 16 استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که طرح واره های ناسازگارانه ی نقص/شرم، شکست، انزوای اجتماعی، وابستگی/بی کفایتی، اطاعت و خویشتن داری/خودانضباطی ناکافی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با نمای سایکوتیک به گونه ای معنی دار (01/0P<) بیشتر از مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی است، به طور کل می توان نتیجه گرفت که علایم بالینی و طرح واره های ناساز گارانه، ابتلای افراد به اختلال افسردگی اساسی با نمای سایکوتیک و اختلال افسردگی اساسی را پیش بینی می کند در نتیجه ترکیب طرح واره های ناسازگار و علایم بالینی به عنوان پیش بینی کننده ی اختلال افسردگی اساسی با نمای سایکوتیک و اختلال افسردگی اساسی تایید شد. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط بین طرح واره های ناسازگار و علایم بالینی در اختلال افسردگی اساسی می توان گفت که طرح واره های ناسازگارانه در شکل گیری آسیب شناسی روانی در افراد موثرند.
بررسی الگوی پیش بینی علایم اضطراب اجتماعی بر پایه عامل سرشتی بازداری رفتاری و عوامل شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش، بررسی الگوی پیش بینی علایم اضطراب اجتماعی بر پایه مولفه تکاملی-سرشتی بازداری رفتاری و مولفه های شناختی بوده است. فرض بر این است که بازداری رفتاری به عنوان یکی از علل تاریخچه ای نوعی و فردی علایم اضطراب اجتماعی، به همراه مولفه های فردی و شناختی مانند سوگیری در توجه و تعبیر رخدادهای اجتماعی، موجب بروز علایم اضطراب اجتماعی می شود. روش کار: در این پژوهش مقطعی، در سال 91-1390 تعداد 408 دانشجوی شاغل به تحصیل در دانشگاه های شهر تهران در این پژوهش شرکت کردند. این دانشجویان، پرسش نامه های بازداری رفتاری بزرگسالان، گذشته نگر بازداری رفتاری، کانون توجه، پیامدهای رویدادهای منفی اجتماعی و اضطراب اجتماعی را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل رگرسیون چندگانه ی خطی گام به گام با کمک نرم افزارSPSS نسخه ی 16 تحلیل شدند. یافته ها: تمامی متغیرها، به طور معنی داری با اضطراب اجتماعی همبستگی داشتند (05/0 P<). هم چنین متغیرهای سرشتی و شناختی در بروز علایم اضطراب اجتماعی تاثیر معنی داری داشتند. در نهایت الگوی پیش بینی که در آن بازداری رفتاری به همراه عوامل شناختی موجب بروز علایم اضطراب اجتماعی می گردد، مورد تایید قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان از ابزارهای پژوهش به عنوان وسیله ای برای پیش بینی و در نهایت غربالگری افراد در معرض ابتلا به اضطراب اجتماعی بهره برد. هم چنین با توجه به تاثیر عوامل شناختی در بروز علایم اضطراب اجتماعی، می توان آموزش های مبتنی بر شکل گیری باورها و دیدگاه های متناسب و منطقی را از سنین پایه شروع کرده و این آموزش ها را در درمان نیز به کار برد.
اثربخشی آموزش گروهی مهارت مدیریت استرس بر تحمل ابهام نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی مهارت مدیریت استرس بر تحمل ابهام (نمره ی کل و هفت مولفه ی آن) نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست انجام شد. روش کار: این پژوهش بالینی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه شاهد اجرا شد. جامعه ی آماری شامل تمام نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر مشهد بودند که از میان آن ها 30 نفر به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون (15 نفر) و شاهد (15 نفر) جایگزین شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه ی تحمل ابهام احمدپور مبارکه استفاده شد. گروه آزمون در 12 جلسه ی 100 دقیقه ای، در برنامه ی آموزش مهارت مدیریت استرس شرکت کردند، در حالی که گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: آموزش گروهی مهارت مدیریت استرس بر تحمل ابهام (نمره کل و پنج مولفه از هفت مولفه ی آن) نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست تاثیر مثبت و معنی دار داشته اما تاثیر این آموزش بر دو مولفه ی اجتناب از ابهام زیبایی شناختی و اجتناب از بی نظمی، از لحاظ آماری معنی دار نبوده است. نتیجه گیری: بنا بر نتایج این پژوهش به نظر می رسد آموزش گروهی مهارت مدیریت استرس بر تحمل ابهام نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست موثر است.
تعیین سهم سبک های دلبستگی در پیش بینی میزان شادکامی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به این که روان شناسی مثبت نگر به ویژه به عنوان رویکرد تازه ای در روان شناسی بر فهم و تشریح احساس ذهنی بهزیستی و هم چنین پیش بینی دقیق عوامل موثر بر آن ، تمرکز یافته است، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی نقش سبک های دلبستگی در پیش بینی میزان شادکامی دانشجویان صورت گرفت. روش کار: روش مطالعه، همبستگی و جامعه ی آماری شامل تمامی دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 93-1392 بودند که تعداد 357 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و پرسش نامه های شادکامی و سبک های دلبستگی را تکمیل کردند. داده های پژوهش با آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: بین شادکامی با سبک دلبستگی ایمن، رابطه ی مثبت و معنی دار (44/0=r، 001/0=P) و با سبک اجتنابی (25/0-=r، 01/0=P) و دوسوگرا (19/0-=r، 05/0=P) رابطه ی منفی و معنی دار وجود دارد. از بین سبک های سه گانه ی دلبستگی، فقط سبک دلبستگی ایمن، قادر به پیش بینی میزان شادکامی دانشجویان مورد بررسی بود (001/0 =P ، 36/0=Beta). به گونه ای که به ازای یک نمره افزایش در سبک دلبستگی ایمن می توان پیش بینی کرد نمره ی شادکامی دانشجویان 36/0 افزایش می یابد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های حاصل از مطالعه ی حاضر و نقش سبک دلبستگی ایمن در پیش بینی شادکامی، توجه به پیوند عاطفی ایمن و عمیق بین والد-کودک در دوران کودکی به جهت تاثیر در بزرگسالی، به والدین توصیه می گردد.