اصول بهداشت روانی
اصول بهداشت روانی سال شانزدهم مهر و آبان 1393 شماره 3 (پیاپی 63) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعه در مورد ویژگی های شخصیتی و سبک عاطفی افراد سوء مصرف کننده ی مواد، اطلاعاتی در مورد عوامل زیربنایی و تداوم دهنده ی رفتار اعتیاد، به دست می دهد. با توجه به رشد چشمگیر مصرف مواد محرک به ویژه مت آمفتامین در سال های اخیر، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی پاسخ های فرافکن گروه وابسته به مت آمفتامین در آزمون رورشاخ انجام شد.
روش کار: این مطالعه ی مقطعی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس در سال 91-1390 در 40 مرد وابسته به مت آمفتامین در کمپ های ترک اعتیاد یاران، امید، نوین، امید رهایی و نجات و 40 نفر گروه شاهد در شهرستان یزد انجام شد. دو گروه از نظر سن و جنس همتا و از نظر تحصیلات، همگن شده بودند. آزمون رورشاخ در شرکت کنندگان اجرا شد. اعتبار بین نمره گذاران از طریق همبستگی بین دو نمره گذار مستقل به دست آمد. داده ها با مدل رگرسیون لجستیک و با نرم افزار spssv19 تحلیل شدند.
یافته ها: پاسخ های منفی انسانی و پاسخ های رنگ– شکل در آزمون رورشاخ، قادرند به طور معنی داری (05/0P<) افراد وابسته به مت آمفتامین را از گروه شاهد تفکیک نمایند. با یک مدل رگرسیون لجستیک، 70 درصد افراد به درستی طبقه بندی شدند.
نتیجه گیری: فراوانی پاسخ های فرافکن منفی انسانی در گروه وابسته به مت آمفتامین نشان می دهد که این گروه به علت شخصیت خودشیفته، تا حدی در مورد کمال شخصی نامطمئن بودند و تمایل داشتند با حالت تدافعی موقعیت هایی را که با ارزش خود چالش انگیز می یابند، خنثی یا کنترل نمایند. هم چنین کاهش پاسخ های رنگ- شکل شاخصی از پیشرفت درمان صورت گرفته در کمپ ترک اعتیاد، در گروه وابسته به مت آمفتامین است.
ترکیب ابعاد دلبستگی همسران و رضایت زناشویی زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نظریه ی دلبستگی بزرگسالان، نظریه ی مهمی برای روابط همسران و رضایت زناشویی آنان است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رضایت زناشویی همسران با توجه به ابعاد اضطراب و اجتناب دلبستگی آنان بود.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش همبستگی، زوج های شهر اصفهان در سال 1391 بودند که در همایش های خانوادگی و برنامه های آموزشی و تربیتی فرهنگ سراهای این شهر شرکت نموده و حداقل یک سال از ازدواج آن ها گذشته و در یک سال اخیر با رویدادهای تنش زا در زندگی مشترک مواجه نشده بودند. 242 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شاخص رضایت زناشویی (CSI) و پرسش نامه ی تجدید نظر شده ی تجارب در روابط نزدیک (ECR-R) استفاده شد. داده ها با استفاده از SPSS-18 و به کمک تحلیل خوشه ای، تحلیل واریانس تک متغیره و چندمتغیره و مدل معادله ی ساختاری تحلیل شد.
یافته ها: از نظر رضایت زناشویی هر دو همسر، چهار گروه همسران زن ناراضی، همسران درمانده، همسران راضی، و همسران سرزنده مشخص شدند که از نظر رضایت زناشویی زن و شوهر با یکدیگر تفاوت معنی دار داشتند (001/0>P). هم چنین گروه های چهارگانه ی همسران از نظر اضطراب (001/0>P) و اجتناب (001/0>P) دلبستگی زن و شوهر با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند. بررسی بر اساس مدل وابستگی متقابل خود-شریک، اثر خود و اثر همسر بر رضایت زناشویی زن و شوهر، مشخص نمود که هم در زن و هم در شوهر، ابعاد دلبستگی، رضایت زناشویی را کاهش می دهد (05/0>P). هم چنین اجتناب دلبستگی همسر بر کاهش رضایت زناشویی فرد، تاثیر دارد (01/0>P).
نتیجه گیری: بر اساس سبک دلبستگی همسران می توان رضایت زناشویی آن ها را پیش بینی نمود. هم چنین رضایت زناشویی تحت تاثیر سیستم دلبستگی خود و همسر است.
اثربخشی آموزش گروهی به شیوه ی عقلانی–هیجانی–رفتاری بر کاهش بحران هویت و افزایش شادکامی نوجوانان خوابگاهی پسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دوره ی نوجوانی، مرحله ی مهم رشد و تکامل اجتماعی و روانی فرد به شمار می رود. بحران هویت در این دوره می تواند موجب مشکلات روانی در نوجوانان گردد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیرآموزش گروهی به شیوه ی عقلانی هیجانی-رفتاری بر کاهش بحران هویت و افزایش شادکامی دانش آموزان نوجوان خوابگاه های
شبانه روزی می باشد.
روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام دانش آموزان نوجوان پسر خوابگاهی در شهرستان تربت حیدریه در فاصله ی زمانی سال تحصیلی 1391-1390 بودند. نمونه شامل 24 نفراز دانش آموزان نوجوان بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (12 نفر) و شاهد (12 نفر) قرار داده شدند.گروه آزمون، درمان عقلانی هیجانی-رفتاری را به مدت نه جلسه ی 90 دقیقه ای دریافت کرد و گروه شاهد، 8 جلسه آموزش
مهارت های زندگی را دریافت نمود. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ی شادکامی آکسفورد و پرسش نامه ی هویت شخصی احمدی می باشد. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و نرم افزار SPSS نسخه ی 12 تحلیل گردید.
یافته ها: آموزش گروهی به شیوه ی عقلانی-هیجانی-رفتاری در مقایسه با گروه شاهد به گونه ای معنی دار به کاهش بحران هویت (002/0=P) وافزایش شادکامی (001/0=P) منجر می شود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد مولفه های آموزش گروهی با رویکرد عقلانی هیجانی-رفتاری مانند شناسایی و چالش با افکار غیر منطقی می تواند موجب کاهش بحران هویت و افزایش شادکامی شود.
بررسی رابطه ی منبع کنترل، صفات شخصیت، عزت نفس و جهت گیری مذهبی با رفتار مطلوب انضباطی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سازه های روان شناختی مانند منبع کنترل، صفات شخصیت، عزت نفس و جهت گیری مذهبی در ایجاد رفتار مطلوب انضباطی نقش مهمی دارند. این پژوهش با هدف بررسی روابط میان منبع کنترل، صفات شخصیت، عزت نفس و جهت گیری مذهبی با رفتار مطلوب انضباطی انجام شد.
روش کار: این مطالعه ی توصیفی–تحلیلی از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری شامل دانشجویان رشته های زبان انگلیسی، آموزش ابتدایی و مطالعات خانواده ی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در سال تحصیلی 93-1392 بودند. 200 دانشجو (134 دختر و 66 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. آن ها پرسش نامه های منبع کنترل، صفات شخصیت، عزت نفس، جهت گیری مذهبی و رفتار مطلوب انضباطی را تکمیل کردند. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 و روش رگرسیون گام به گام تحلیل شدند.
یافته ها: میان منبع کنترل درونی، پذیرش، سازگاری، وظیفه شناسی، عزت نفس، جهت گیری مذهبی درونی در سطح (01/0P<) و برون گرایی در سطح (05/0P<) با رفتار مطلوب انضباطی، رابطه ی مثبت و معنادار و میان روان رنجورخویی در سطح (05/0P<) با رفتار مطلوب انضباطی، رابطه ی منفی و معنادار وجود داشت. وظیفه شناسی، عزت نفس، روان رنجورخویی و جهت گیری مذهبی درونی در یک مدل پیش بین توانستند 46 درصد از واریانس رفتار مطلوب انضباطی را پیش بینی کنند و نیز سهم وظیفه شناسی در پیش بینی رفتار مطلوب انضباطی بیش از سایر متغیرها بود.
نتیجه گیری: مهم ترین پیش بینی کننده های رفتار مطلوب انضباطی، وظیفه شناسی، عزت نفس، روان رنجورخویی و جهت گیری مذهبی درونی بودند. برای افزایش رفتار مطلوب انضباطی نخست باید به آموزش وظیفه شناسی و عزت نفس پرداخت، سپس برای کاهش روان رنجورخویی راهکارهایی ارایه کرد و در نهایت به آموزش جهت گیری مذهبی درونی اقدام کرد.
نقش ویژگی های شخصیتی در ملاک های انتخاب همسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت بررسی همسرگزینی به عنوان سنگ بنای اولیه ی تشکیل خانواده و اهمیت ملاک های این انتخاب بر روی موفقیت یا شکست بعدی در زندگی زناشویی، پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی با ملاک های انتخاب همسر را هدف خود قرار داده است.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی تحلیلی-مقطعی شامل تمام دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی مشغول به تحصیل در نیم سال دوم سال تحصیلی91-1390 بودند. از میان این جامعه، 375 نفر (168 پسر و 207 دختر) به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از پرسش نامه های شخصیت نئو و ملاک های انتخاب همسر باس، ارزیابی گردیدند. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ی 16 و روش های همبستگی اسپیرمن و پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: بین تعدادی از ویژگی های شخصیتی از جمله برون گرایی (01/0>P)، گشودگی به تجربه (01/0>P) و وظیفه شناسی با ترجیح عوامل انتخاب همسر، رابطه ی معنی داری وجود داشت (01/0>P) و این ویژگی ها سهم معنی داری در پیش بینی عوامل انتخاب همسر داشتند.
نتیجه گیری: اگر چه ویژگی های شخصیتی نقش مهمی در پیش بینی ملاک های انتخاب همسر دارند، ولی به نظر می رسد که توان پیش بینی زمانی می تواند بیشتر باشد که فرد واقعا قصد ازدواج داشته باشد و به طور جدی در فرایند انتخاب همسر درگیر شود.
بررسی ویژگی های شخصیتی زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان با گروه عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
افسردگی پس از زایمان، سندرمی است که ترکیبی از ناخوشی های جسمی، روانی و تغییرات رفتاری که برخی از زنان پس از تولد فرزند آن را تجربه می کنند. هدف پ ژوهش حاضر، مقایسه ی ویژگی های شخصیتی زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان با گروه عادی (فاقد افسردگی پس از زایمان) می باشد.
در این پژوهش توصیفی- مقطعی، 150 نفر (99 نفر در گروه فاقد افسردگی پس اززایمان و 51 نفردرگروه افسرده ی پس از زایمان) از مراجعین به مراکز بهداشتی و درمانی شهر زاهدان درسال 92-1391 بر اساس نمونه گیری خوشه ای تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار تحقیق شامل دو پرسش نامه ی افسردگی پس از زایمان ادینبورگ و پرسش نامه ی پنج عاملی شخصیت نئو بود. برای تحلیل داده ها ازآزمون تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و نرم افزار SPSSنسخه ی 18 استفاده گردید.
بین میانگین نمرات ویژگی های شخصیتی در دو گروه زنان افسرده ی پس از زایمان و گروه عادی در شاخص های روان آزرده گرایی، برون گرایی، موافق بودن و با وجدان بودن، تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات دو گروه وجود داشت (001/0=P) ولی درشاخص گشودگی تفاوت، معنی دارنبود (654/0=P).
برنامه های حمایتی و آموزشی در طی دوره ی قبل و بعد از زایمان، برای مادر و اطرافیان در جلوگیری از مشکلات شخصیتی در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان، ضروری است.
اعتبار و پایایی مقیاس ترسیمی سرزندگی کودکان 6 تا 12 سال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سرزندگی به عنوان احساس اشتیاق، طراوت و سرشار بودن از انرژی، شناخته شده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی پایایی و اعتبار آزمون ترسیمی سرزندگی کودکان بود.
روش کار: این مطالعه از نوع سنجش روایی پیش بین با روش باز آزمایی انجام گردید. نمونه ی پژوهش شامل 281 (54%) دختر و 239 (46%) پسر بین 6 تا 12 سال از مدارس شهر تهران و به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده بودند. این مقیاس در سه مرحله ساخته و ویژگی های روان سنجی آن مورد مطالعه قرار گرفت. سطح اول شامل تحلیل کیفی ترسیم کودکان، مصاحبه و ساخت مقیاس بود. در سطح دوم، روایی محتوایی مقیاس محاسبه شد. سپس در سطح سوم، پایایی بازآزمایی مقیاس آزمون ترسیمی سرزندگی (نتایج دو بار اجرای آزمون) بررسی گردید.
یافته ها: نتایج پایایی بازآزمایی مقیاس، معنی دار به دست آمد (83/0=r و 001/0P<). ضریب آلفای کرونباخ برای ارزیابی همسانی درونی 89/0 شد. اعتبار مقیاس ترسیمی سرزندگی کودکان با استفاده از تشخیص چهره ها به عنوان مقیاس تصویری (93/0=r و 001/0P<)، مقیاس کوتاه افسردگی-شادی کودکان به عنوان مقیاس قلم و کاغذی (72/0=r و 05/0P<)، ارزیابی معلم (91/0=r و 001/0P<) و نمره ی ورزش به عنوان مقیاس رفتاری (95/0=r و 001/0P<) محاسبه گردید.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش با یافته های پیشین در مورد نشانگرهای هیجانی در ترسیم کودکان هم خوانی داشت. این ابزار می تواند برای ارزیابی بالینی و کاربرد در حوزه ی روان شناسی سلامت کودکان، کارآمدی خوبی داشته باشد.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک مبتنی بر آموزش تنظیم هیجان بر علایم افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی با رشد روزافزون است. با توجه به نقش تنظیم هیجان در مشکلات روان شناختی و از جمله افسردگی، مطالعه ی حاضر، اثر رفتاردرمانی دیالکتیکی مبتنی بر آموزش تنظیم هیجان را بر علایم افسردگی مراجعه کنندگان به یکی از کلینیک های روان شناسی بررسی نموده است.
روش کار: این کارآزمایی بالینی با جامعه ی آماری شامل تمام مراجعان به یکی از کلینیک های روان شناسی شهر مشهد از بهمن 1391 تا فروردین 1392 با روش نمونه گیری در دسترس انجام گرفته است. معیار ورود دریافت نمره ی 20 و بالاتر در پرسش نامه ی افسردگی بک و معیار خروج شامل دریافت مداخله ی دیگر، اعم از دارودرمانی و روان درمانی در زمینه ی افسردگی در زمان اجرای پژوهش بود. تعداد 30 نفر، به طور تصادفی و تعداد برابر در گروه آزمون (آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک در 8 جلسه به صورت دو بار در هفته) و گروه شاهد، قرار گرفتند که با پیش آزمون و پس آزمون و پی گیری یک ماهه بررسی شدند. ابزار بررسی، پرسش نامه ی افسردگی بک و مقیاس دشواری های هیجانی بود.
برای تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تی تحت نرم افزار SPSS نسخه ی 16 استفاده شد.
یافته ها: گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنی داری در نشانه های افسردگی (01/0=P، 9/62=(28و1)F) و دشواری های تنظیم هیجان (01/0=P، 9/15=(28و1)F) نشان دادند که در پی گیری یک ماهه نیز حفظ شده بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی منجر به کاهش موثر و ماندگار نشانه های افسردگی و دشواری های تنظیم هیجان می گردد.