مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رژیم غذایی از جمله متغیرهایی است که مستقیم یا غیر مستقیم بر الگوی بیماری های غیر واگیر تاثیر گذاشته است. دانشجویان علوم پزشکی مستعد رویارویی با شرایط تنش زا، اضطراب و الگوهای بد غذایی نظیر استفاده از غذاهای آماده هستند. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین مصرف غذاهای آماده با سطح اضطراب در دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی تهران انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه ی مقطعی 488 نفر (204 پسر و 284 دختر) از دانشجویان بومی دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران در سال 1389 به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و وارد مطالعه گردیدند.
ارزیابی های رژیمی با کمک یادآمد 24 ساعته ی خوراک در دو مقطع با فاصله ی یک هفته و دریافت غذاهای آماده به صورت بسامد دریافت از افراد انجام شد. تبدیل غذای دریافتی فرد به مقادیر ریزمغذی ها از طریق جداول USDA انجام شد. سطح اضطراب از طریق پرسش نامه ی استاندارد اشپیل برگر نسخه ی فارسی در دو حالت آشکار و پنهان ارزیابی گردید. برای بررسی اثر میزان مصرف غذای آماده بر متغیر اضطراب از مدل رگرسیونی شانس های متناسب با تعدیل اثر متغیرهای مخدوش گر احتمالی استفاده گردید.
یافته ها: مصرف بالای غذای آماده در دانشجویان پسر تقریبا دو برابر دانشجویان دختر بود. شانس قرار گرفتن دانشجویانی که اغلب اوقات غذاهای آماده مصرف می کنند در یکی از طبقات اضطراب آشکار متوسط یا شدید تقریبا هفت برابر همین شانس (001/0P<، 74/9-35/2، CI 95%،0/7=OR) برای دانشجویانی بوده است که کمتر غذای آماده مصرف می کرده اند.
نتیجه گیری: میزان اضطراب دانشجویان با افزایش مصرف غذاهای آماده افزایش می یابد
تاثیر هنردرمانی گروهی بر مهارت ارتباط بین فردی زنان مبتلا به اختلالات روانی مزمن بستری در مرکز نگهداری و بازتوانی بیماران روانی مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در طول سه دهه ی اخیر مراقبت و بازتوانی از بیماران روانی مزمن در نظام بهداشت روانی مورد توجه فزاینده بوده است. این تحقیق جهت تعیین تاثیر هنردرمانی گروهی بر مهارت ارتباط بین فردی بیماران روانی مزمن انجام گرفته است.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه ی شبه تجربی است که در مرکز نگهداری و بازتوانی بیماران روانی مزمن عاتف مشهد در شهریور ماه 1389 انجام گردیده است. جامعه ی پژوهش شامل بیماران روانی مزمن زن بستری در مرکز بوده که از بین آن ها 28 بیمار روانی مزمن زن واجد معیارهای ورودی پژوهش به شیوه ی نمونه ی در دسترس انتخاب و به روش گمارش تصادفی به دو گروه شاهد و آزمون تخصیص یافتند. سپس میزان مهارت ارتباط بین فردی آنان توسط پرسش نامه ی هوش هیجانی بار آن ارزیابی شد. آن گاه 8 جلسه ی هنردرمانی گروهی برای گروه آزمون اجرا گردید. گروه شاهد، برنامه ی مراقبتی معمول را دریافت کردند. پس از انجام مداخله، میزان مهارت ارتباط بین فردی بیماران مجددا اندازه گیری و داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل گردید.
یافته ها: میان دو گروه نمونه، تفاوت نمرات در آزمون ارتباط بین فردی معنی دار بود (0001/0>P). هم چنین مقایسه ی نمرات ارتباط بین فردی افراد حتی پس از تعدیل نمرات پیش آزمون نیز معنی دار گزارش گردید (0001/0>P).
نتیجه گیری: اجرای هنردرمانی گروهی سبب افزایش میزان مهارت ارتباط بین فردی در زنان بستری مبتلا به اختلال روانی مزمن گردید.
اعتباریابی پرسش نامه ی مثلث شناختی دردانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش هنجاریابی پرسش نامه ی مثلث شناختی (CTI) در میان دانشجویان بود. این پرسش نامه، شیوه ی تفکر افراد افسرده را درباره ی خود، دنیا و آینده می سنجد.
روش کار: مطالعه ی حاضر از نوع مقطعی توصیفی بوده و برای اعتباریابی آن 412 دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد (157 نفر مرد و 255 نفر زن) در سال تحصیلی 89-1388 به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد.
یافته ها: ضریب پایایی آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 85/0 و برای خرده مقیاس های نگرش نسبت به خود 80/0، نگرش نسبت به دنیا 73/0 و نگرش نسبت به آینده 81/0 می باشد. هم چنین، در این هنجاریابی سئوالاتی که همخوانی معتبری نداشتند، مشخص شدند.
نتیجه گیری: پرسش نامه ی مثلث شناختی روی دانشجویان ایرانی می تواند به عنوان یک ابزار پایا و معتبر برای ارزیابی مثلث شناختی نظریه ی بک و برای سنجش شیوه ی تفکر دانشجویان افسرده باشد.
مقایسه ی فراوانی انواع سوءاستفاده و مسامحه ی دوران کودکی بین دو گروه وابسته و غیر وابسته به مواد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش، مقایسه ی فراوانی انواع سوءاستفاده و مسامحه ی دوران کودکی بین دوگروه وابسته و غیر وابسته به مواد است.
روش کار: این مطالعه ی مورد-شاهدی در یکی از شهرستان های استان کرمان (بردسیر) در سال 1389 انجام شد. تعداد 212 بیمار دارای اختلال وابستگی به مواد در گروه مورد و 216 نفر بدون این اختلال در گروه شاهد به صورت متوالی انتخاب شدند. ابزارها مشتمل بر داده های زمینه ای، پرسش نامه ی آسیب های دوران کودکی (CTQ) و پرسش نامه ی 12 سئوالی سلامت عمومی (GHQ-12) به صورت بدون نام توسط آنان تکمیل و جهت پی بردن به ارتباط انواع مختلف سوءاستفاده از کودک با وابستگی به مواد در بزرگسالی از مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد. جهت مقایسه ی نمره ی حیطه های پرسش نامه بین دو گروه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد.
یافته ها: در گروه مورد 3/70% و در گروه شاهد 8/33% حداقل یکی از انواع سوءاستفاده و مسامحه را گزارش کردند (001/0P<). میانگین نمره ی پرسش نامه ی آسیب های دوران کودکی در گروه مورد و شاهد به ترتیب 0/1±2/47 و 6/0±8/35 بود (001/0P<). پس از تطبیق دو گروه از نظر داده های زمینه ای و نمره ی پرسش نامه ی سلامت عمومی، سوءاستفاده ی عاطفی (06/5=OR) ، مسامحه ی فیزیکی (96/1 =OR) و سوءاستفاده ی جنسی ( 89/1 =OR) با وقوع وابستگی به مواد ارتباط معنی دار نشان دادند.
نتیجه گیری: درگروه وابسته به مواد شیوع تمامی انواع سوءرفتار دوران کودکی در مقایسه با گروه شاهد بیشتر بود. از بین آن ها و پس از تطبیق سایر متغیرها سه نوع سوءاستفاده ی عاطفی، مسامحه ی فیزیکی و سوءاستفاده ی جنسی ارتباط واضحی نشان دادند.
بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر سلامت روانی دانش آموزان پسر سال دوم راهنمایی شهر مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش های متعددی در مورد خودتنظیمی و بهداشت جسمی و نقش یادگیری خودتنظیمی بر پیشرفت تحصیلی و انگیزش یادگیری انجام گرفته، اما مطالعات درباره ی یادگیری خودتنظیمی و بهداشت روانی اندک است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر سلامت روانی دانش آموزان پسر سال دوم راهنمایی شهر مشهد در سال 88-1387 انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه ی آزمایشی، تعداد 30 نفر از دانش آموزان پسر (15 نفر برای گروه آزمون و شاهد) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از نواحی هفتگانه ی آموزش و پرورش شهر مشهد انتخاب گردید. ابتدا پرسش نامه های راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و سلامت عمومی-28 به صورت پیش آزمون در هر دو گروه اجرا شدند. سپس گروه آزمون تحت یک برنامه ی آموزشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی به مدت 18 جلسه ی یک ساعته قرار گرفتند. در پایان آموزش، پس آزمون های پرسش نامه های یاد شده در هر دو گروه اجرا شد. داده های پژوهش با نرم افزار SPSS و آزمون تی مستقل تحلیل شدند.
یافته ها: بین میانگین های نمرات اختلافی وضعیت سلامت روانی (34/0=P) و مولفه های آن یعنی شکایات جسمانی (37/0=P)، اضطراب (59/0=P)، سوء عملکرد اجتماعی (12/0=P) و افسردگی (19/0=P) در دو گروه آزمون و شاهد تفاوت معنی داری وجود ندارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر سلامت روانی دانش آموزان تاثیر معنی داری ندارد. البتهرابطه ی دو متغیر یاد شده می تواند متاثر از عواملی هم چون ابزار سنجش سلامت روانی، روش آموزش، مدت برنامه ی آموزشی، فرصت تمرین و کاربرد راهبردها باشد. بنابراین برای قضاوت دقیق تر پیرامون آن ها، مطالعات بیشتری با در نظر گرفتن عوامل یاد شده ضرورت می یابد.
بررسی نیمرخ آسیب شناسی روانی در متقاضیان جراحی پلاستیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بر اساس پژوهش های صورت گرفته توسط انجمن جراحان پلاستیک، میزان اختلالات و آسیب های روانی در میان متقاضیان جراحی زیبایی بیشتر از افراد عادی است. مطالعه ی حاضر به منظور مقایسه ی نیمرخ آسیب شناسی روانی بین جمعیت عادی و متقاضیان جراحی پلاستیک انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی مقطعی با روش نمونه گیری قضاوتی در زمستان 1388 نمونه ای با حجم 50 نفر از میان متقاضیان جراحی پلاستیک مراجعه کننده به چند کلینیک جراحی زیبایی شهر تهران انتخاب شدند که در دامنه ی سنی 18 تا 45 سال قرار داشتند و با 50 نفر از همراهان این افراد به عنوان گروه شاهد که از لحاظ برخی متغیرهای جمعیت شاختی با یکدیگر همتا شده بودند، مقایسه شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه ی 175 سئوالی چند محوری بالینی میلون (MCMI-III) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که جویندگان جراحی پلاستیک در مقیاس های افسرده، نمایشی، خودشیفته، وسواسی، خودآزار، مرزی و اسکیزوتایپال از میان شاخص های مربوط به الگوهای بالینی شخصیت نمرات بالاتری داشتند. هم چنین از میان شاخص های مربوط به نشانگان بالینی نیز در مقیاس های اضطراب، شبه جسمی، وابستگی به الکل، اختلال تفکر و افسردگی اساسی نمرات آنان بالاتر از جمعیت عادی بود (در سطح 05/0P<).
نتیجه گیری: متقاضیان جراحی های زیبایی تفاوت هایی در مقیاس های شخصیت و نشانگان بالینی با گروه شاهد داشتند که شاید آن ها را به سمت جراحی زیبایی سوق داده است. ارزیابی های روان شناختی در تعیین نیمرخ بالینی متقاضیان، شناسایی اختلالات شخصیت و روان پزشکی و ارجاع آن ها قبل از اجرای اعمال جراحی به روان درمانی، مفید و کمک کننده است.
بررسی اثربخشی مداخله ی فراشناختی بر علایم مولفه های فراشناختی در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله ی فراشناختی بر کاهش علایم مربوط به مولفه های فراشناختی درگیر در بیماران اختلال بدشکلی بدن انجام شد.
روش کار: این پژوهش به روش کار آزمایی بالینی با گروه شاهد و با روش نمونه گیری داوطلبانه بر روی مراجعین به متخصصین جراحی زیبایی در شهر اصفهان در سال 1388 که بر اساس ملاک های چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی و مقیاس اصلاح شده ی اختلال وسواسی جبری یل-براون برای اختلال بدشکلی بدن (YBOCS-BDD) دچار اختلال بدشکلی بدن بودند، انجام شد. 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه شاهد و آزمون به روش تصادفی جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون که با استفاده از پرسش نامه ی فراشناخت (MCQ) به عمل آمد، گروه آزمون طی 8 جلسه ی هفتگی تحت مداخله ی فراشناختی قرار گرفتند در حالی که گروه شاهد هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پس آزمون و پی گیری (6 ماه بعد) با همان ابزار انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره به کمک نرم افزار SPSS نسخه ی 18 انجام شد.
یافته ها: مداخله ی فراشناختی درکاهش علایم مربوط به مولفه های فراشناختی (باورهای مثبت درباره ی نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر، نیاز به کنترل افکار و ...) در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن در مراحل پس آزمون و پی گیری تاثیر معنی داری دارد (01/0P<).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج، مداخله ی فراشناختی حتی در پی گیری 6 ماهه پس از مداخلات نیز در کاهش علایم مربوط به مولفه های فراشناختی در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن موثر می باشد.
عوامل خطر عوارض قلبی عروقی در بیماران دیابتی نوع 2: نقش پیش بین عوامل روان شناختی، عوامل اجتماعی و خصوصیات بیماری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عوارض قلبی عروقی از شایع ترین و مهلک ترین پیامدهای بالینی دیابت نوع 2 است. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل خطر روان شناختی، اجتماعی و مرتبط با بیماری در پیدایش عوارض قلبی عروقی در بیماران دیابتی نوع 2 بود.
روش کار: در یک مطالعه ی توصیفی از نوع همبستگی، تعداد 264 بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 به شیوه ی نمونه گیری در دسترس در درمانگاه های سرپایی بیمارستان شریعتی تهران طی ماه های اردیبهشت تا مرداد 1389 انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه ی جمعیت شناختی و خصوصیات بیماری و مقیاس های کیفیت زندگی، تاب آوری و خودمدیریتی دیابت جمع آوری و به کمک رگرسیون لجستیک دو مقوله ای به روش ورود همگام با نرم افزار PASW تحلیل گردید.
یافته ها: هموگلوبین گلوکوزیله، نمایه ی توده ی بدنی، کیفیت زندگی، تاب آوری و خودمدیریتی دیابت قادر بودند به طور معنی داری بیماران دیابتی دارای عوارض قلبی عروقی را از بیماران دیابتی فاقد این عوارض تفکیک نمایند (001/0P<). جنسیت، سن، مدت ابتلا و نوع درمان قادر نبودند به طور معنی دار دو گروه را از هم تفکیک نمایند (05/0
نتیجه گیری: هموگلوبین گلوکوزیله، نمایه ی توده ی بدنی، کیفیت زندگی،تاب آوری و خودمدیریتی دیابت در پیدایش عوارض قلبی عروقی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 سهیم هستند و این متغیرها می توانند میزان بالایی از تغییرپذیری عوارض قلبی عروقی را در این بیماران تبیین نمایند. این یافته ها دارای پیامدهای کاربردی در طراحی مداخلات پیشگیرانه از دیابت و عوارض آن است. ادغام این عوامل در برنامه های ارتقای سلامت بیماران دیابتی واجد اهمیت خواهد بود.