معرفت فرهنگی اجتماعی
معرفت فرهنگی اجتماعی سال سوم تابستان 1391 شماره 3 (پیاپی 11) (مقاله پژوهشی حوزه)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از واقعیت های اجتماعی ریشه دار، مشهود و اجتناب ناپذیر هر جامعه، قشربندی و نابرابری است. جامعه شناسان در تبیین این موضوع دیدگاه های مختلفی ارائه کرده اند که عمدتاً به دو نظریة کلان، موسوم به تضادگرایی و کارکرد گرایی ارجاع دارند. این نوشتار درصدد است که با روشی توصیفی و تحلیلی مواضع کلی قرآن کریم را در این باره با محوریت تفسیر المیزان و دیدگاه های علّامه طباطبائی بحث و بررسی کند.
رویکرد انتقادی به برخی دیدگاه های مطرح جامعه شناختی و ارزیابی آنها بر پایة آموزه های قرآنی، بخشی از نتایج این مطالعه است.
تبیین الگوی مفهومی آسیب شناسی وضعیت مسجد در ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله دستیابی به الگویی مفهومی در انجام مطالعات آسیب شناختی وضعیت مسجد در ایران است. این الگو، محصول مصاحبه با 23 نفر از استادان حوزوی و دانشگاهی و صاحب نظران و پژوهشگران حوزة مطالعات مسجد است. داده های این مصاحبه ها، با روش تحلیل مضمونی، تحلیل و گونه شناسی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که مسائل و آسیب های مربوط به نهاد مسجد در سه حوزة کلی قرار می گیرند: 1. حوزه های گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی؛ 2. عناصر، سازمان ها و نهادهای مرتبط و دخیل در ادارة مسجد؛ 3. نهادها و سازمان های مذهبی و فرهنگی موازی با مسجد. این سه حوزه دربردارندة تمامی مسائل پیرامون مسجد است. براساس الگوی مفهومی پیشنهادی، بسیاری از آسیب ها، علل بروز، پیامدها، و راه کارهای رفع آنها در این سه حوزه قرار می گیرند.
سبک زندگی به عنوان شاخصی برای ارزیابی سطح ایمان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«سبک زندگی» از اصطلاحات نسبتاً جدید علمی است که با رویکردهای گوناگونی تعریف شده است. به نظر می رسد، بهترین و جامع ترین آنها، رویکرد دین شناسانه است. بر اساس این رویکرد سبک زندگی، مجموعه ای از رفتارهای سازمان یافته است که متأثر از باورها و ارزش های پذیرفته شده، و همچنین متناسب با امیال و خواسته های فردی و شرایط اجتماعی، وجهة غالب رفتاری یک فرد یا گروهی از افراد شده اند. سبک زندگی جنبة بیانگرانه و نمادین دارد. نمود خارجی هویت باطنی و ابعاد ناپیدای هویت فردی و جمعی است. بر این اساس، می توان از سبک زندگی به عنوان شاخصی برای سنجش کیفیت ایمان افراد و جوامع استفاده کرد. این حقیقت در آیات و روایات فراوانی مورد تأکید قرار گرفته است. ناهماهنگی میان ایمان و سبک زندگی افراد و یا تفاوت سبک های زندگی علی رغم وحدت باورها و ارزش ها، علل و عوامل مختلفی دارد: ذومراتب بودن ایمان، تنوع غرایز و امیال و تأثیرگذاری آنها در گزینش های افراد، تأثیرپذیری سبک زندگی از شرایط اقلیمی و اجتماعی و یا فقدان نهادهای اجتماعی متناسب با باورها و ارزش ها، بخشی از این عوامل اند.
جستاری در نظریه و روش تحلیل گفتمان فرکلاف(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه با افزایش انتقادهای نظری از رویکرد اثبات گرایی، بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی و انسانی به جای جمع آوری داده های کمّی و تحلیل های آماری، بر روش های کیفی تحقیق تأکید می ورزند. یکی از روش های بسیار رایج پژوهش های کیفی، تحلیل گفتمان انتقادی است. تحلیل گفتمان انتقادی، به لحاظ فلسفی مبتنی بر ساخت گرایی است که با تأکید بر عاملیت انسانی، واقعیت را به سازه های انسانی تقلیل می دهد.
این نوشتار با اشاره به استلزامات منطقی مبانی سازه گرایانة تحلیل گفتمان انتقادی، به این نتیجه می رسد که این دیدگاه به لحاظ معرفت شناختی به نسبی گرایی، سفسطه و انکار شناخت، نسبیت ارزشی، خودمتناقض بودن، امتناع صدق و کذب، و امتناع اخلاق منجر می شود.
بررسی رابطة انسان شناسی و روش شناسی در پارادایم های اثبات گرایی و رئالیسم انتقادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درپی بررسی مبانی انسان شناختی و روش شناختی دو پارادایم اثبات گرایی و رئالیسم انتقادی بوده، مبانی انسان شناسی و روش شناسی هریک از پارادایم های اثبات گرایی و رئالیسم انتقادی را بررسی و نقد می کند؛ سپس به تأثیر و تأثر این دو مؤلفه بر همدیگر در هریک از پارادایم ها خواهد پرداخت.
روش استفاده شده در این نوشتار استدلالی ـ برهانی است و هدف از ارائة آن بیان این مطلب است که مؤلفه های هر پارادایم در یک منظومة معرفتی با هم ربط منطقی دارند و پذیرش هر مؤلفه به طور ضمنی، پذیرش دیگر مؤلفه ها را نیز در بر خواهد داشت. پارادایم اثبات گرایی ازآنجاکه نگرشی مکانیکی به انسان دارد، در مبانی روشی خود از علوم طبیعی الگوبرداری می کند؛ به همین دلیل، به نوعی روش توصیفی فارغ از ارزش به مثابة روشی معتبر روی می آورد و روش کمّی را به منزلة راهی برای کسب اطلاعات کافی می داند. پارادایم رئالیسم انتقادی ازآنجاکه انسان را دارای ماهیت اجتماعی می داند، در روش خود پیش فرض های مورد توافق افراد در کنش ارتباطی را یکی از ارکان قضاوت روشی می داند و چون دغدغة رئالیستی نیز دارد، کفایت عملی را نیز از دیگر ارکان قضاوت روشی خود می شمرد. برای جمع آوری اطلاعات قایل به ترکیب روش کیفی و کمّی است و هیچ یک را به تنهایی کافی نمی داند.
گفتمان های اجتماعی زنان در پارادایم سنت و نوگرایی؛ مطالعة زنان هجده تا چهل سال شهر شیراز(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی تفاوت های جامعه شناختی در میان چهارصد نفر از زنان هجده تا چهل سال جامعة آماری زنان شهر شیراز است. نمونة آماری پژوهش بر پایة روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شده است و داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامة بسته ساختار یافته جمع آوری شده است. پرسش اصلی تحقیق این است که آیا میان زنان هجده تا چهل سال سنت گرا و نوگرای شهر شیراز از نظر سرمایة اجتماعی، سرمایة فرهنگی، مصرف رسانه ای، دین داری، سن و پایگاه اجتماعی اقتصادی تفاوت معناداری وجود دارد یا خیر؟ آرای گفتمانی میشل فوکو و لاکلا و موفه، چارچوب تئوریک پژوهش را تشکیل می دهند. در این مطالعه، نگرش های پاسخ گویان دربارة خانواده و ازدواج، حقوق زنان، روابط اجتماعی زن و مرد و حجاب و عفت که در پارادایم سنت و تجدد نظام معنایی خاص خود را دارند، استخراج و تفاوت های میان زنان سنت گرا و نوگرا در میزان متغیرهای مندرج در صدر چکیده شناسایی شد. بر اساس یافته های توصیفی، میانگین گرایش زنان به گفتمان های معطوف به سنت برابر با 1/67 (از 100) و میانگین گرایش آنان به گفتمان های نوگرا برابر با 4/63 (از100) است. نتایج استنباطی پژوهش نشان می دهد میزان سرمایة اجتماعی، دین داری و سن زنان سنت گرا به گونه ای معنادار بیش از همتایان نوگرای آنهاست؛ به طور متقابل، میزان سرمایه فرهنگی و مصرف رسانه ای زنان نوگرا به شکلی معنادار از زنان سنت گرا پیشی می گیرد؛ میان دو گروه یاد شده زنان، از حیث پایگاه اجتماعی اقتصادی تفاوت معناداری مشاهده نشد.