معرفت فرهنگی اجتماعی
معرفت فرهنگی اجتماعی سال نهم تابستان 1397 شماره 3 (پیاپی 35) (مقاله پژوهشی حوزه)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تحلیل عوامل تعین بخش به کنش اجتماعی یکی از مباحث مهم علوم اجتماعی است که در ادبیات جامعه شناسی، طرح و نظریات گوناگون ساختارگرا، کنش گرا و تلفیقی را پدید آورده است. هدف این پژوهش، بررسی میزان و مکانیسم تأثیر ساختار و عاملیت در فرایند کنش اجتماعی است که طبق نتایج تحقیق، این دو عامل در تعین بخشی به کنش اجتماعی، با یکدیگر هم کنشی دارند. این پژوهش، با روشی تحلیلی این موضوع را از رهگذر تحلیل و شناسایی مؤلفه های فعل ارادی انسان، به عنوان هسته اصلی کنش اجتماعی، از منظر حکمت صدرایی بررسی می کند. دخالت هریک از عاملیت و ساختار، در فرایند کنش اجتماعی از مجرای مؤلفه های فعل ارادی صورت می پذیرد. عوامل ساختاری به صورت پیشینی، بسیاری از ابعاد معرفتی، انگیزشی و رفتاری کنشگر را شکل داده، به انحاء گوناگون بر شناخت ها، امیال و اراده کنشگر اثر می گذارند، اما ماهیت الزام آور جامعه از مجرای ارائه قالب بندی شده اعتباریات لازم در کنش نمایان می شود. جامعه در نهایت، در شکل گیری هویت ثانویه کنشگر نقش آفرینی می کند. علی رغم این تأثیرات گسترده، کنشگر به عنوان علت فاعلی کنش اجتماعی، می تواند در برابر بسیاری از این تأثیرات مقاومت نموده، با توان فطری تعقل و بازاندیشی، قادر به دستیابی به آگاهی مستقل و رسیدن به حقایق بوده، و کنش اجتماعی همواره با اراده او صورت می پذیرد. طبق نگاه حکمت صدرایی، کنشگر علاوه بر فرصت های انتخابی فراوانی، ظرفیت ساختارشکنی و تغییر اعتباریات و شناخت های اجتماعی را نیز دارد.
تأملاتی بر دیدگاه های اکولوژیکیِ علمای معاصر شیعی، با تأکید بر آراء علامه طباطبائی و علامه جعفری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تأثیر محیط بر انسان یا نظریه اکولوژیست، از مسائل اساسی، جریان ساز در عالم تفکر و مورد توجه اندیشمندان متأخر و متقدم بوده است. علم اکولوژی، به تأثیر و نقش عوامل محیطی بر افکار و رفتار انسان می پردازد. جریان هایی همچون ماتریالیسم و گونه های مختلف عوامل محیطی و جریان های کوچک بر آمده از آنها، ناشی از نوع واکنش علمای معاصر شیعی با این مسئله بوده است. این تعامل، در موارد بسیاری وابسته به موضع معرفت شناختی آنها است؛ بدین معنا که با انکار یا پذیرش نقش هریک از این عوامل توسط این علماء، نظریه اکولوژیکی این دانشمندان نیز قلمرو متفاوتی داشته است. ازاین رو، بررسی دیدگاه های اکولوژیکی علمای معاصر شیعی، از اهمیت خاصی برخوردار است. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، ابتدا نیم نگاهی به دیدگاه فیلسوفان و اندیشمندان متأخر در این زمینه داشته، سپس به طور خاص به بررسی دیدگاه علامه طباطبائی و علامه جعفری در این زمینه می پردازد. حاصل یافته های این پژوهش، دسترسی به رهیافتی است که بر اساس آن، نظریه اکولوژیکی علمای معاصر شیعی را به روشنی اثبات می کند. به گونه ای که علامه طباطبائی و علامه جعفری، بر اثربخشی عوامل محیطی به مثابه یک عامل بیرونی در الگودهی افکار و رفتار انسان اذعان داشته اند.
بررسی انتقادی مبانی معرفتی نظریه کنشگر شبکه برونو لاتور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فیلسوف، انسان شناس و جامعه شناس فرانسوی برونو لاتور، از نظریه پردازان پسامدرن است که با رّد اعتبار عام «برساخت گرایى اجتماعى»، قائل به لزوم توجه به ساحت اجتماعی، در کنار ساحت فناورى و طبیعت است. وی، نظریه «کنشگر شبکه» را در حوزه جامعه شناسی علم و فناورى مطرح کرده است. این نظریه، ریشه های نیرومندی در ساختارگرایی و پساساختارگرایی دارد و به عنوان یک نظریه اجتماعی مشارکت افراد، اشیاء و فضاها را در درون شبکه ای از مناسبات اجتماعی، مفروض گرفته است. نظریه کنشگر شبکه معقتد است، افزون بر کنشگر انسانی، عناصر غیرانسانى نیز به عنوان «عامل»، نقش ایفا می کنند. این مقاله، از منظر روش شناسی بنیادین، ضمن ترسیم تصویری اجمالی از محتوای نظریه کنشگر شبکه، مبادی فلسفی آن را استخراج و به بوته نقد سپرده است. بر اساس یافته های تحقیق، این نظریه با نادیده انگاشتن تمایز میان عاملیت و ساختار، دو عامل کنشگر و شبکه را به هم پیوند می زند. تقلیل گرایی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی ضدذات گرایی و قائل بودن به موجودیت نسبی اشیاء، از مهم ترین انتقادات مبنایی این نظریه است.
روش شناسی بنیادین نظریه فرهنگی پیتر.ال.برگر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از جامعه شناسان برجسته و دارای نظام فکری منسجم، پیتر برگر است؛ او با رویکرد پدیدارشناختی، فرهنگ را معرفت زندگی روزمره تعریف می کند. این مقاله، درصدد مطالعه مبانی معرفتی و غیرمعرفتی نظریه فرهنگی برگر، بر اساس روش شناسی بنیادین است. نتایج این بررسی نشان می دهد که نظریه برگر، در مبانی غیرمعرفتی، علاوه بر ویژگی های فردی و انگیزه های شخصی، تحت تأثیر فضای سیاسی و ایدئولوژیکی سکولار حاکم بر آمریکا بوده است و در مبانی غیرمعرفتی نظریه خود: 1. در برونی سازی، از جهت معناداری جهان، نقش دین در نظم اجتماعی، عرفی شدن دین در دوران مدرن، تحت تأثیر اندیشه های ماکس وبر و شلایرماخر است. از حیث تأکید بر واقعیت زندگی روزمره، حیث التفاتی آگاهی، چندوجهی بودن واقعیت، بین الاذهانی بودن شناخت، متأثر از نظریات آلفرد شوتس است. 2. در عینی سازی، در «تأکید بر واقعیت اجتماعی و عینیت اجتماعی» تحت تأثیر دورکیم می باشد. 3. در درونی سازی، با استفاده از پیش فرض های روان شناختی، تحت تأثیر اندیشه های هربرت مید بوده است. این تأثیرات، موجب شده تا برگر تحت تأثیر آنها در مبانی معرفتی نظریه فرهنگی خود، در هستی شناسی و معرفت شناسی دیدگاهی سکولار داشته باشد. این امر سبب شده تا نظریه فرهنگی او، بریده از ماوراء طبیعت، ساخته و پرداخته بشر باشد و نتواند چتر معنا و نظم را در طبیعت و جامعه بشری بگستراند.
بازخوانی دو الگوی تمدنی اسلام اجتماعی و اسلام سیاسی در ترکیه معاصر؛ کاربست الگوی تمدنی اسلامِ اجتماعی در ترکیه معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
الگوی تمدنی ترکیه، به عنوان یکی از کشورهایی که در سال های اخیر مورد توجه جریان های لیبرال اسلام گرا قرار گرفته است، درخور توجه ویژه می باشد. این نوشتار، درپی آن است که با بررسی تحلیلی انتقادی، جریان های اسلام گرای معاصر ترکیه، به دو الگوی تمدنی غالب در این کشور بپردازد و با نگاه توصیفی، به اصول اندیشه و آثار اجتماعی، هر یک از این دو الگو توجه نماید. هرچند در کشور ترکیه، دو الگوی اسلام سیاسی و اسلام اجتماعی تجربه شده است، اما الگوی اسلام اجتماعی، فضای سیاسی و اجتماعی ترکیه حاکم گردیده و این الگو، نمونه ای قابل توجه و مورد حمایت ارتش و نظام سیاسی ترکیه گردیده است. اما در عین حال، چالش هایی در این الگو دیده می شود که مانع نیل آن به تمدن اسلامی است. این نوشتار، با روش اسناد و انتقادی، ضمن بررسی ظرفیت های الگوی مزبور، کاستی های آن را که شامل ناسیونالیسم افراطی، خودبسندگی و انفعال در برابر تمدن غرب برای رسیدن به تمدن اسلامی است، مورد واکاوی قرار می دهد.
تحلیلی از فرهنگ مصرفی و سبک زندگی اسلامی در ترکیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی اسلامی، به موازات تشدید فرایند مدرنیزاسیون و ادغام در نظام سرمایه داری در کشورهای اسلامی، با چالش مواجه شده است. این چالش در دهه های اخیر، بیشتر در بُعد فرهنگ مصرفی نظام سرمایه داری ظاهر گردیده است. ترکیه نیز به عنوان یک کشور اسلامی و همسایه قاره اروپا، با تأثیرات و پیامدهای نظام سرمایه داری و فرهنگ مصرفی آن روبرو بوده است. در این میان، بحث تأثیرپذیری سبک زندگی اسلامی از فرهنگ مصرفی و دگرگونی تمایلات اسلام گرایان و قشر متدین در دو دهه اخیر، نظر بسیاری از اندیشمندان و جامعه شناسان را معطوف به خود ساخته است. این مقاله، با هدف ترسیم آسیب های فرهنگ مصرفی در سبک زندگی اسلامی، به بررسی تأثیر فرهنگ مصرفی بر فرهنگ و سبک زندگی اسلامی در ترکیه، با استفاده از چارچوب مفهومی جامعه مصرفی، با روش توصفی تحلیلی پرداخته و در خصوص تأثیر فرهنگ مصرفی، به یافته هایی چون کالایی گردیدن نمادهای دینی، تشدید دنیاگرایی، تجمل گرایی و سکولاریسم در میان اسلام گرایان و قشر متدین ترکیه رسیده است.