مقالات
حوزه های تخصصی:
ارتباطات میان فرهنگی، اگرچه همزاد بشر است، اما امروزه به یکی از مشخصه های بارز حیات اجتماعی مبدل گشته و پرسش های فراوانی را برای بشر امروز مطرح ساخته است که توجه به آنها، مدیریت ارتباط در محیط های چندفرهنگی را تسهیل می کند. این پژوهش، با هدف بررسی مهم ترین مسائل عرصه ارتباطات میان فرهنگی و با تکیه بر منابع مکتوب و روش توصیفی اسنادی، به مسئله شناسی در این خصوص می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد علاوه بر تعریف ارتباطات میان فرهنگی، که از نظر گستره و مصادیق مورد اختلاف جدی است، ملاک میان فرهنگیت، تفاوت های فرهنگی، هوش فرهنگی، درک متقابل و سوء تفاهم و تلقی از «دیگری»، پاره ای از مهم ترین مسائلی است که موفقیت و ناکامی ارتباطات میان فرهنگی به آنها وابسته است. این مسائل، به ویژه هنگامی برجسته می شوند که از نگاه اسلامی و هنجاری مورد بررسی قرار گیرند. رویکرد اسلامی، به ویژه در ملاک میان فرهنگیت، تفاوت فرهنگی، تغییر فرهنگی، تلقی از دیگری و بی خانمانی ذهن، با نگاه های رایج متفاوت است؛ یعنی مسئله بودن پاره ای از موضوعات میان فرهنگی، ناشی از نگاه هنجاری است. ویژگی این پژوهش نیز در همین نکته نهفته است.
الزامات فرهنگی از منظر رویکرد بازسازی اجتماعی آینده گرا؛ در اسناد توسعه جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظریه بازسازی اجتماعی، با رویکرد آینده گرایی به دلیل در نظر گرفتن تغییرات و تحولات سریع و پیش بینی وضعیت آینده می توانند در حل چالش های آینده فرهنگی مؤثر باشد. آلوین تافلر، از نظریه پردازان مطرح در این حوزه است. او بر اساس واقعیت های موجود، تحولات آینده جهان را بخصوص در زمینه فرهنگی، توصیف نموده است. در این پژوهش، با روش تحلیل محتوای کیفی، پنج ویژگی فرهنگی مهم جوامع آینده که عبارت بودند از: توسعه روابط فرهنگی در سطح جهانی، توسعه قومیت گرایی، رشد ارزش ها و معنویات، هویت یابی فردی و نهاد خانواده، به دست آمد. در ادامه، سند چشم انداز 1404 و سند توسعه برنامه ششم براساس این ویژگی ها، مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که لازم است به توسعه روابط فرهنگی در سطح جهانی، بیشتر توجه گردد. همچنین، انتظار می رود که در تدوین اسناد توسعه جدیدتر، به تحولات و چالش های فرهنگی آینده، توجه بیشتری شود.
درآمدی بر انتقادپذیری تکنولوژی از منظر مارکوزه و فینبرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اغلب تلاش های مکتب انتقادی فرانکفورت در انتقاد از جامعه جدید و اجزای سازنده اش بوده است. می توان امتداد این نگاه را در واکنش انتقادی این مکتب، به تلقی بی طرفانه از تکنولوژی نیز ردیابی کرد. این مکتب، بر نیازمندی هر نوعی از دانستن به نقادی و اصلاح تأکید می ورزد و با همین مبنا، رویارویی انسان با تکنولوژی را نیازمند بینشی انتقادی می انگارد و از این منظر، به نقد تکنولوژی ورود می کند. این پژوهش، با روش تحلیلی اسنادی به انتقادپذیری تکنولوژی از دیدگاه مارکوزه از دانشمندان مطرح این مکتب و شاگردش فینبرگ پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از وجود اشتراک ها و تفاوت هایی میان دیدگاه این دو اندیشمند است؛ هر دو اندیشمند رویکرد ابزارانگاری تکنولوژی یعنی جدایی ارزش از دانش و تکنیک و رویکرد جبرانگاری تکنولوژی یعنی نقدناپذیری و عدم امکان تغییر تکنولوژی ها را نادرست و تکنولوژی را ارزش بار و تغییر پذیر می دانند. اما در راهبرد تغییر یعنی گسترش هنر به سیاست و دموکراتیزه کردن تکنولوژی، سطح تغییر، مجریان تغییر یعنی طبقات محروم و رنج کشیده و یا عموم مردم و میزان امید به تغییر با یکدیگر متفاوتند.
مطالعه میزان سرمایه اجتماعی کاربران ایرانی اینستاگرام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اینستاگرام، شبکه اجتماعی مجازی اشتراک گذاری عکس و فیلم بر روی تلفن همراه است. با وجود حدود 5/23 میلیون کاربر ایرانی در اینستاگرام، معلوم نیست که فعالیت در اینستاگرام، موجب ایجاد منافع حاصل از روابط کاربران می شود یا خیر؟. براین اساس، فرضیه پژوهش این است: به نظر می رسد، سرمایه اجتماعی تولید شده کاربرانِ اینستاگرام، نسبت به سرمایه اجتماعی غیرکاربرانِ اینستاگرام بیشتر است. برای آزمون فرضیه، دو گروه کاربران ایرانی اینستاگرام و ایرانیان غیرکاربر اینستاگرام، دارای تلفن هوشمند متصل به اینترنت را به عنوان جامعه آماری برای مقایسه سرمایه اجتماعی در نظر گرفتیم. بر مبنای تعریف پوتنام، سرمایه اجتماعی را دارای ابعاد، سرمایه اجتماعی پیوندبخش، سرمایه اجتماعی پیوندمدار و اعتماد در نظر گرفتیم. روش گردآوری داده ها، روش پیمایش آنلاین وارونه است. حجم نمونه با روش تعیین حجم نمونه برای جوامع کلان، 1033 تعیین شد. لینک پرسش نامه برای 15000 ایمیل ارسال شد. مقایسه میانگین ها، گویای این است که میانگین های سرمایه اجتماعی دو گروه عضو در اینستاگرام و غیرعضو در اینستاگرام، تفاوت معناداری با یگدیگر نداشته است، این بدین معناست که سرمایه اجتماعی مجازی افراد عضو در اینستاگرام، بیشتر از سرمایه اجتماعی افراد غیر عضو نیست، همچنین سرمایه اجتماعی مجازی پیوندبخش و پیوندمدار با این دو بعد سرمایه اجتماعی افراد غیرکاربر اینستاگرام تفاوتی ندارد، ولی میزان اعتماد در محیط واقعی، بیشتر از محیط اینستاگرام است. این کاهش اعتماد در اینستاگرام، به نظر ناشی از عدم مجاورت فیزیکی در این محیط مجازی است.
فراتحلیل کیفی شاخص ها و مؤلفه های شهر اسلامی؛ مبتنی بر متون دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه سیمای عمومی شهر در شمال، جنوب، شرق، غرب و در آداب و رسوم متنوع، مشابه یکدیگر است. در بسیاری از موارد، این شکل از شهر هیچ سنخیتی با محیط فرهنگی، مذهبی و اجتماعی شهر ندارد. استخراج شاخص ها و بررسی میزان و امکان تحقق ویژگی های شهر اسلامی، با توجه به شرایط موجود، همواره یکی از دغدغه های مهم در زمینه شهرسازی و معماری بوده است که توجه محققان را به خود جلب نموده است. هدف این پژوهش، استخراج و نقد شاخص های مطرح شده در زمینه شهر اسلامی است. در این تحقیق با مطالعه منابع به صورت مروری، مهم ترین شاخص های مطرح شده در زمینه شهر اسلامی، در قالب عناصر پنج گانه استخراج شده است تا با این وسیله فهم کلی از مفهوم «شهر اسلامی» در این چارچوب شکل گیرد. سپس، این شاخص ها مورد نقد و بررسی قرار گرفته و مهم ترین و اولویت دارترین شاخص ها که قابلیت پیاده سازی متناسب با شرایط موجود را دارا می باشند، استخراج شده است.
بررسی رابطه اخلاق سازمانی و معنویت سازمانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان سازمان با هدف تأمین خلأ های ناشی از قوانین و مقررات، به دنبال راهکارهای توسعه اخلاق و معنویت در سازمان ها هستند. معنویت سازمانی، می تواند در حل مشکلات سازمانی کارگشا باشد. با سازگاری بین اخلاق و معنویت، می توان زمینه موفقیت بیشتری برای سازمان را فراهم آورد. این پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت کیفی است و رویکرد آن، بر اساس مقیاس کیفی «طیف آزگود» است. طیف آزگود، برای شناسایی تمایز معنایی بین دو متغیر به کار می رود. در این روش، با مقیاس قرار دادن مفهوم شناخته شده اخلاق، در کنار مفهوم کمتر شناخته شده معنویت، می توان سازه های مشترک آنها را شناخت. در تحقیقات انجام شده، سنجه های متعددی از اخلاق و معنویت سازمانی، که بیان کننده آنها بودند، شناسایی و تدوین شد. سپس، سنجه های که دارای ابعاد یا معانی مشترک بودند، با هم ادغام و دسته بندی گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که قرابت بسیاری بین این دو مفهوم وجود دارد، به گونه ای که تقویت معنویت سازمانی، از مسیر اخلاق سازمانی میسر است. چنان که پس از تحلیل و ادغام سنجه ها، پنج مقوله اساسی باورهای اخلاقی و باورهای معنوی، هوش اخلاقی و هوش معنوی، اسوه های اخلاقی و اسوه های معنوی، گرایش های اخلاقی و گرایش های معنوی؛ و پایبندی عملی به اخلاق و معنویت، به دست آمد. در بین مقوله ها، اسوه های اخلاقی و معنوی و باورهای اخلاقی و معنوی، بیشترین تأثیر را در تقویت اخلاق و معنویت سازمانی دارند.