معرفت فرهنگی اجتماعی
معرفت فرهنگی اجتماعی سال هشتم پاییز 1396 شماره 4 (پیاپی 32) (مقاله پژوهشی حوزه)
مقالات
حوزه های تخصصی:
نسبت و چگونگی ارتباط فرد و جامعه، از مباحث پردامنه در علوم اجتماعی و جامعه شناسی است. جامعه و ساختار اجتماعی، دارای الزامات و آثاری است که فرد را از جهات گوناگون تحت تأثیر قرار می دهد. جهت دهی کنش و شکل دهی معرفت نمونه آن است. شناخت این مسئله، در تکوین نظریه های اجتماعی و نحوه تبیین پدیده ها، اهمیت بنیادین دارد. این پژوهش، با روش تحلیل محتوای تفسیر گرانسنگ المیزان، نگاه علامه را نسبت به میزان و نحوه تأثیر ساختار بر عاملیت بررسی می کند و به این پرسش ها پاسخ می دهد که المیزان، ابعاد و میزان تأثیرگذاری جامعه را بر کنش و معرفت چگونه ملاحظه می کند؟ و برای عاملیت در زندگی اجتماعی، چه جایگاهی قائل است؟ علامه، بر مبنای انسان شناسی فطری خود، به این پرسش ها پاسخ می دهد. ایشان از یک سو، به تأثیر جامعه در تعیین کنش افراد و در شکل گیری معرفت کنشگران، اذعان دارد و از سوی دیگر، با توجه به عنصر فطری اختیار، تسلط جامعه در تعیین کنش و نیز معرفت کنشگر را نمی پذیرد.
رویکرد بزه دیده شناختی در نظریه قرآنی کجروی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
توجه به بزه دیدگی، عوامل مؤثر در آن و نقش بزه دیده در این عرصه، محور عمده در نظریه قرآنی کجروی است. این تحقیق، مسئلة خود را شناسایی تحلیل بزه دیده شناختی نسبت پذیر به قرآن می داند که با هدف تدوین و شناسایی نظریه اسلامی کجروی، بر اساس گزاره های متون مقدس اسلامی، صورت می گیرد. یافته ها نشان می دهند که تحلیل قرآن، 76 عامل خرُد، میانه و کلان را در دو بخش اثرگذاری های پیرامونی و اثرگذاری های بزه دیده (بالقوه)، با تفصیلی مناسب، بررسی نموده و با توجه به روابط بین آنها، در قالب الگویی نظام مند، تلفیق کرده است. همچنین، دارای شناخت های نوی پیرامون موضوع می باشد. روش تحقیق، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد ترکیبی است و توانسته ضوابطِ تفسیر متن در هر دو حوزة علوم اسلامی و اجتماعی را رعایت کند و به فهمی از آیات و فرازهای قرآنی برسد که در این دو حوزة علمی، دارای روایی است.
مبانی نظری مفهوم «بازنمایی»؛ با تأکید بر ابعاد معرفت شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، جستاری در مفهوم «بازنمایی» است. ازاین رو، ضمن مرور عقبه تاریخی موضوع، دیدگاه های معاصر که منصرف در کارکرد رسانه های تکنولوژیک است، تبیین می شوند. بازنمایی، فرایندی است که از یک سو، مرتبط با عالم عینیات خارجی و از سوی دیگر، کنشی است که فاعل بازنما از طریق میانجی به مخاطب ارائه می کند. فرایند بازنمایی در این معنا، در گذر از سه جهان «بود»، «نمود» و «بازنمود» شکل می گیرد. لذا مسئله این نوشتار، بحث نظری در باب بازنمایی و کاوش تئوریک دربارة گذر از این سه جهان است که به روش تحلیلی- عقلی و با هدف روشن شدن لایه های مباحث نظری شناخت شناسانه انجام می شود. در این فرایند، ابتدا در ارتباط با جهان «بود»، «مفهوم» شکل می گیرد. سپس، مفاهیم در جهان «نمود»، تنظیم، دسته بندی و بازآرایی می شوند. سرانجام، از مجرای ابزار بیانی به عالم «بازنمود» عرضه می شوند. حاصل اینکه، بازنمایی یک امر بیرونی، از فرایندی چندمرحله ای می گذرد که هریک، از ساختار، حدود، ایده، اراده پیش ساخته و یا پیش فهم، اشباع شده اند و انتقال صرف و بدون خدشه مفاهیم عینی به مخاطب را زیر سؤال می برند.
واکاوی فرمان آتش به اختیار در فیلم دوئل؛ رویکرد نشانه معناشناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در شرایط نفوذ نرم دشمن، غفلت متولیان عرصه های گوناگون، از اولویت ها و عدم تمییز میان مسائل اصلی و فرعی، منجر به آسیب های گسترده ای در سطح ملی و فراملی می گردد. در این شرایط، که دستگاه های محاسباتی مسئولان با اختلال مواجهه شده است، تنها راه، اعلانِ وضعیت «آتش به اختیار» است. در این وضعیت، افسران جوان جنگ نرم، با انجام فعالیت های خودجوش، جهادی، همراه با منطق، اخلاق و رعایت قانون، از هویت کشور در مقابل هجمة دشمن صیانت می کنند. این پژوهش، درصدد است با کاربست اصول نشانه – معناشناسی در بررسی فیلمنامة دوئل، به واکاوی مفهوم آتش به اختیار بپردازد. بررسی ساختار روایی فیلم، از جمله پاره های ابتدایی، میانی و انتهایی فیلم، بیانگر این است که دوئلِ شکل گرفته میان شخصیت های فیلم، علاوه بر ایجاد پویایی و زیبایی در ساختار و ایجاد هماهنگی میان اجزای روایی اثر، شرایط عینی آتش به اختیار را در مقابل جبهة خیانت به تصور کشیده است و نشان می دهد که چگونه نیروهای انقلابی در شرایط غبارآلود فتنه، نیز می توانند برای صیانت از دستاوردهای کشور خود حرکت نمایند.
نمودهای فضایی مدرنیته در شهر یزد و پیامدهای اجتماعی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ورود مدرنتیه در شهر یزد به لحاظ فضایی، ساختاری چندبخشی در این شهر به وجود آورده و به لحاظ اجتماعی، مناسبات جامعه یزد را دچار دگرگونی کرده است. از این منظر، در شهر یزد حتی در بخش هایی که هنوز ساختار فضایی آن سنتی است، مناسبات خانوادگی و خویشاوندی تغییر کرده و از نظر محتوایی رنگ و بویی شبه مدرن گرفته است. هدف این پژوهش، بررسی نمودهای فضایی مدرنیته و نسبت های قابل مشاهده اجتماعی آن در شهر یزد است. داده ها از طریق مطالعات اسنادی، مشاهدات میدانی و مصاحبه نیمه ساخت یافته جمع آوری شده، به صورت کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نمونه آماری در بخش مصاحبه ها، شامل 15 خانواده از فضاهای سنتی و 15 خانواده از فضاهای مدرن می باشد که با لحاظ تفاوت های شغلی، سنی، جنسی و وضعیت تأهل از فضاهای مختلف شهر یزد، با استناد به قاعده اشباع انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد که نمودهای فضاهایی مدرنیته در شهر یزد، به چهار بخش قابل تقسیم بندی است: فضاهای در حال گذار، فضاهای هیبریدی، فضاهای مدرن و فضاهای سنتی. همچنین در فضاهای مدرن و سنتی، نسبت های قابل مشاهده ای از روابط اجتماعی متناسب با آن فضا وجود دارد.
نظریه هنجاری و الگوی ارتباطی «سلامْ آغاز» در ارتباطات کلامی درون فرهنگی اسلامی و مقایسه آن با سایر فرهنگ ها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
گشودن باب ارتباط در فرهنگ های مختلف، دارای الگوهای متنوعی است که همواره مورد علاقه انسان شناسان و فرهنگ کاوان است. این پژوهش با روش تحلیلی – اسنادی و تتبع در آیات قرآن، تفاسیر و نصوص فریقین تلاش نموده است راهبرد اسلامی در آغاز ارتباطات را به عنوان یک نظریه هنجاری بر حسب مبانی معرفتی، اجزای فراگرد ارتباطی و روش های انگیزشی تدوین کند. سپس آن را با الگوهای آغاز ارتباط، در نمونه ای تا حد امکان نمایا از فرهنگ های جهان، که با روش هدفمند انتخاب شده مقایسه کند. نتایج تحقیق، تبیین مبانی معرفتی و اجزای فراگرد ارتباطی «سلامْ آغاز» و الگوی هنجاری آن در آغاز ارتباطات کلامی است. در این نظریه پردازی نشان داده شده است: اولاً، «الگوی ارتباطی سلامْ آغاز» به عنوان یک فراگرد ارتباطی کامل (خودبسنده) برای انتشار اسم الهی «سلام» و آثار آن، از امنیت و دوستی و ... است، نه فقط مقدمه ارتباط. ثانیاً، این الگو برخلاف تعاریف رایج از ارتباط، در پی اهداف اقناعی صرف نیست. ثالثاً، بدیلی در معنای مندرج در پیام این الگو در سایر فرهنگ ها وجود ندارد.