مقالات
حوزه های تخصصی:
درحالی که علوم انسانی امروزی با نفی خدا و دین و یا عزل آنها از ساحت معرفت و با محوریت اومانیسم شکل گرفت، علوم اسلامی با محوریت توحید هویت یافته است. «توحیدگرایی» به معنای تنظیم مناسبات علمی و عملی در دو ساحت فردی و اجتماعی، مبتی بر اولوهیت خدا و عبودیت انسان است. تجلی توحیدگرایی در علم اجتماعی مسلمانان منظری خاص و مسائل ویژه ای پدید می آورد که از آن میان، بررسی سه مسئله حائز اولویت است: 1. توحیدگرایی در تبیین گرایش انسان ها به زندگی اجتماعی؛ 2. توحیدگرایی در تشریع زندگی اجتماعی و جامعه سازی؛ 3. رویکرد توحیدی در تبیین نقش عاملیت انسانی در جامعه سازی. بسط و برجسته سازی رویکرد توحیدی در تبیین مسائلی از این دست، توانمندی و ظرفیت های آن را در علم اجتماعی اسلامی نشان می دهد و کمک شایانی به گسترش ادبیات آن خواهد کرد. با بهره گیری از روش «تحلیل نظری» و استناد به آیات قرآن و تأمل در رهاورد تفسیری آن در آراء مفسران و نیز مراجعه به اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان، مسیر این تحقیق هموار خواهد شد.
جایگاه عرف در منظومه دانش حکمت اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«عرف» ازجمله عناصر اثرگذار بر رفتار فردی و اجتماعی آدمیان است و انسان ها اغلب آگاهانه یا ناآگاهانه رفتار خویش را بر پایه آن قرار می دهند. بررسی عرف در مطالعات فقهی سهم بسزایی دارد، اما امروزه به ندرت جایگاه عرف در منظومه دانش حکمت اسلامی بررسی می شود. این مقاله می کوشد با روش «توصیف و تفسیر» از منظری فلسفی به عرف نظر بیندازد. چارچوب مفهومی این تحقیق براساس دیدگاه نصیرالدین طوسی در تعیین جایگاه عرف در مقایسه با حکمت عملی و شریعت الهی استوار است. ایشان برای اشاره به عرف، از واژگان «آداب و رسوم» بهره می گیرد. نتیجه این تحقیق بیانگر آن است که عرف، هم در مطالعات منطقی و هم از زاویه حکمت عملی مسائل مهمی را بازتولید می کند. برخلاف دانش فقه که عرف را از منظری انفعالی و صرفاً شرایط حجیت آن را بررسی می نماید، نگاه فلسفی به عرف فعالانه و کنشگرانه است و ضوابط و شرایط تحولات آن را نیز می کاود. اهمیت مطالعه فلسفی عرف در شرایط کنونی که شیوه های رفتاری جوامع به سرعت در حال تحول شتابان و انتقال به جوامع دیگر است، افزون تر می شود.
تبیین الگوی تعامل تبلیغی معاونت تبلیغ حوزهای علیمه با رسانه ملی براساس اندیشه های رهبر معظم انقلاب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
با وقوع انقلاب اسلامی، روحانیت نقش خود را در حدوث انقلاب بسیار برجسته و متمایز نشان داد؛ اما بعد از انقلاب، بررسی سازوکارهای تعامل مطلوب حوزه علمیه با سازمان ها، ازجمله رسانه ملی آنچنان که شایسته بوده، به صورت جدی مدنظر واقع نشده است. روحانیان به صورت انفرادی با رسانه ملی تعامل داشته اند، ولی این تعامل سازمان یافته نبوده و به همین سبب، مشکلاتی را به وجود آورده است. این پژوهش به دنبال تبیین الگوی تعامل رسانه ملی با معاونت تبلیغ حوزه های علمیه از منظر رهبر معظم انقلاب است. جهت گیری پژوهش حاضر کاربردی است و در زمره پژوهش های «کیفی» قرار دارد و از میان انواع راهبردهای پژوهش کیفی، راهبرد «نظریه پردازی داده بنیاد نظام مند» را انتخاب کرده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد ارتباط سازمانی میان رسانه ملی و حوزه علمیه مقوله ای محوری است و جلوگیری از ورود کارشناسان دینی کم سواد یکی از عوامل علّی؛ نهادینه سازی ایمان کارکنان رسانه ملی جزو عوامل زمینه ای؛ فقدان تعامل فکری گروهی یکی از عوامل مداخله گر؛ و سیاست گذاری آموزشی، تبلیغی، فرهنگی راهبردی تعاملی است که منجر به پیامدهایی، از جمله تبیین حقیقت دین همراه با هنر می گردد.
شیوه های عملیات روانی علیه ایران در مواجهه با کرونا (مطالعه صفحه اینستاگرام مسیح علی نژاد در ماه نخست شیوع)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عملیات روانی از سوی رسانه ها علیه جمهوری اسلامی ایران از آغاز پیروزی انقلاب تا به امروز، همواره امری بارز بوده است، اما شیوع کرونا در جهان و سیطره آن بر تمام شرایط زندگی فردی، اجتماعی و حتی بین المللی، موج جدیدی از عملیات روانی با شدتی هرچه بیشتر علیه ایران به همراه داشت. در این عرصه، فعالیت های ضد نظام اسلامی مسیح علی نژاد علیه ایران و عملکرد او در صفحه اینستاگرامش در مواجهه با این بیماری، معطوف به نوع مدیریت رؤسای نظام گردید و عملکرد آنان را نشانه گرفت. با توجه به اهمیت، حساسیت و خاص بودن شرایط پیش رو، پژوهش حاضر بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که شیوه های شاخص عملیات روانی به کارگرفته شده از سوی مسیح علی نژاد چیست؟ ازاین رو، با استفاده از روش «تحلیل محتوای کیفی»، صفحه شخصی اینستاگرام نامبرده در طول یک ماه و در فاصله زمانی 1 اسفند 1398 تا نخستین روزهای فروردین 1399 بررسی شد. نتایج این بررسی حاکی از آن است که وی از نُه شیوه عملیات روانی در این دوره زمانی در ارسال پیام های مدنظر بهره برده است.
فراتحلیل آثار حوزویان در مواجهه با فلسفه ویتگنشتاین؛ با تأکید بر حوزه علمیه قم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تأملات فلسفی ویتگنشتاین درباره زبان و تأثیرات فراوان آن در حوزه های گوناگون معرفتی و فلسفی، اندیشمندان حوزوی را نیز به مواجهه با این اندیشه ها واداشته است. بررسی این مواجهات و شناخت انواع آن برای شناسایی ظرفیت ها، خلأها، آسیب ها و خطرات ممکن در این مواجهه ضروری می نماید. پژوهش حاضر با بررسی آثار اندیشمندان حوزوی که به مواجهه با فلسفه ویتگنشتاین پرداخته اند، می کوشد تا صورت بندی منظمی از این آثار ارائه کرده، انواع این مواجهه را شناسایی نماید. در گردآوری اطلاعات با روش «گلوله برفی» 52 اثر، اعم از مقاله، کتاب و پایان نامه به دست آمد که از سال 1372 تاکنون نگارش شده است. داده ها با روش «فراتحلیل کیفی»، در دو بخش یافته های توصیفی با پنج شاخص (بازه زمانی، مراکز علمی، قالب آثار، دسته بندی پژوهشگران و نقش پژوهشگران) و در بخش بررسی کیفی نیز با معیار «نحوه مواجهه با فلسفه ویتگنشتاین»، آثار در هفت دسته قرار گرفته و براساس آن، هفت نوع مواجهه با فلسفه ویتگنشتاین در حوزه علمیه قم شناسایی شده است. طبق نتایج فراتحلیل، بیشترین حجم آثار نگاشته شده (50%) به شرح و بسط فلسفه ویتگنشتاین پرداخته و 21% آن آثار را نقد کرده؛ نقدها نیز بیشتر در سطح مباحث منطق، معرفت شناسی و الفاظ بوده و چندان به سطح فلسفی نمی پردازند. ازاین رو، خلأ وجود یک نظریه منسجم فلسفی برای مواجهه با بنیادهای فلسفی نظریه ویتگنشتاین کاملاً محسوس بوده و موجب شده تا جدی ترین مواجهه حوزویان که در جهت بهره گیری و مقایسه دیدگاه های وی با مباحث اصول فقه (17%) بوده، با خطر گرفتار شدن در مبانی و لوازم معرفتی نظریات وی مواجه شود و این مسئله ضرورت مواجهه جدی در سطح بنیادی فلسفی با فلسفه ویتگنشتاین را می نماید که به نظر می رسد نظریه «اعتباریات» علامه طباطبائی بستر مناسبی برای آن فراهم کرده است.
سنت گرایی از نظر تا عمل، با تأکید بر سیره عملی شوآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«سنت گرایی» ازجمله مکاتبی است که خود را رقیب و بدیل مدرنیته می داند. این مکتب ضمن تخطئه مدرنیته، در ظاهر آن را اندیشه ای در جهت انحطاط و انحراف بشریت می داند. مبانی نظری سنت گرایان شامل «وحدت متعالی ادیان»، «خرد جاویدان / حکمت خالده» و «مطلق نسبی» است. مسئله این پژوهش بررسی سیره عملی و واکاوی آن در مبانی نظری سنت گرایان با تأکید بر شوآن است که با ابزار مصاحبه و گفت وگو با همسر شوآن (برای اولین بار) و برخی محققان معروف عرصه سنت گرایی در اروپا و آمریکا، با شیوه انتقادی و روش تحلیلی توصیفی، در پی واکاوی ماهیت واقعی فرقه سنت گرا و زمینه های فرهنگی و اجتماعی و مصادیق آن است. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که در بررسی سیره عملی شوآن که یکی از رهبران اصلی سنت گرایان است، باید گفت: اگرچه او در کتب خود به صراحت به نقد غرب و مدرنیته پرداخته، اما در عمل و سیره عملی خود در تعامل با مدرنیته بوده است. وی اگرچه به این تعامل اعتراف نکرده ، اما با ایجاد ظرفیت های جدیدی در مبانی نظری سنت گرایی، مانند رجوع به عرفان سرخ پوستی، نظریه مند کردن صوفیگری، تحکیم مشی پلورالیسمی و «مطلق نسبی»، نژاد پرستی، تحریف اسلام و تقلیل آن به یک فرقه در تراز فرقه بودا، توانسته است بستر های بسیاری برای تعامل با مدرنیته به وجود بیاورد. همچنین روابط ناسالم اخلاقی در این گروه و به ویژه از طرف شوآن، واقعیتی بوده که آشکارا و پنهان وجود داشته است.