فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۸۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
گندم محور اصلی اقتصاد استان کردستان است. نوسان سالانه عملکرد گندم دیم استان تحت تاثیر عناصر اقلیمی محل 4/11 برابر است. در تحقیق حاضر نقش متغیرها و شاخص های آگروکلیمایی بر عملکرد گندم در استان کردستان بررسی شد. داده های بازه ی 31 ساله مربوط به سطح کاشت، تولید، خسارات و عملکرد گندم در 10 منطقه و عناصر اقلیمی در مقیاس ساعتی، روزانه، دهه ای، ماهانه فصلی و سالانه مربوط به 22 ایستگاه سینوپتیک گردآوری و همبستگی بین متغیر عملکرد گندم و 128 متغیر مستقل تعیین شد. اثر متغیرها بر عملکرد گندم با رگرسیون چند متغیره -همزمان و گام به گام- سنجش شد. متغیرها تحلیل فضایی شدند و مدل فضایی عملکرد گندم برای استان و شهرستانها معرفی شد. نتایج تحقیق نشان داد عناصر اقلیمی با 99 درصد اطمینان پراکنش فضایی متفاوت دارند. بیشتر متغیرهای مستقل هر کدام منفردا اثر معنادار بر عملکرد گندم دارند، اما در مدل گام به گام 7 متغیر و شاخص آگروکلیمایی از جمله تعداد روزهای بارانی سال، جمع درجه ساعت دمای کمتر از oC 11- مرحله جوانه زنی تا پنجه دهی، میزان بارندگی سالیانه و مقدار بارش دهه پنجم سال زراعی عوامل تعیین کننده عملکرد گندم دیم هستند. تفاوت مکانی متغیرها و عملکرد حتی در یک تیپ اقلیمی معنادار است. ضریب تغییرات عملکرد در مناطق بانه و مریوان کمتر از سایر شهرستان ها و در بیجار و دیواندره بیش از سایر نقاط استان است. بیشترین میزان عملکرد در منطقه کامیاران بانه و مریوان و کمترین عملکرد در منطقه سنندج و بیجاراست. تولید گندم در منطقه بیجار ریسک بالاتری داشت.
ارائة مدلی برای بهینه یابی تخصیص کاربری اراضی جهت ذخیرة آب مجازی با استفاده از الگوریتم های فراابتکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از محدودیت های موجود، در زمینة منابع آب، ضعف راهکارهای مرتبط با مدیریت منابع آب است. ازجمله راهکارهای مدیریتی برای بهبود این مشکل، تخصیص بهینة کاربری با رویکرد آب مجازی است. در تحقیق حاضر، مدلی برای بهینه یابی تخصیص کاربری با رویکرد ذخیرة آب مجازی، با استفاده از الگوریتم های فراابتکاری ژنتیک (NSGA-II،GA) در اراضی آبادی حاجی لک واقع در بخش سیمینة شهرستان بوکان (استان آذربایجان غربی) ارائه شده است. پس از تهیة لایة کاربری اراضی و آماده سازی آن در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تهیة ضرایب توابع هدف، تخصیص کاربری با استفاده از الگوریتم های فراابتکاری ژنتیک، با توجه ویژه به کاهش مصرف آب مجازی، بهینه شده است. نتایج نشان می دهد الگوهای کاربری پیشنهادی در سناریوی آب مجازی، به ترتیب، در الگوریتم های GA و NSGA-II ، 29 و 35 درصد مصرف آب مجازی را کاهش داده است. این مدل می تواند، به منزلة سیستم پشتیبان تصمیم، نقش مؤثری در تصمیم گیری مدیران براساس اهداف گوناگون ایفا کند. همچنین، آزمون تکرارپذیری، زمان اجرا و همگرایی الگوریتم ها در مدل حاکی از برتری الگوریتم NSGA-II بر GA است؛ به طوری که الگوریتم NSGA-II، در مقایسه با الگوریتم GA، دارای زمان کمتر در اجرای مدل است و همگرایی بیشتر و واریانس کمتری در آزمون تکرارپذیری از خود نشان می دهد. استفاده از الگوریتم های فراابتکاری در بهینه یابی تخصیص کاربری با رویکرد آب مجازی را می توان نوآوری موضوعی این تحقیق بیان کرد.
ارائة روشی جهت شناسایی تغییرات در زمین های کشاورزی، با استفاده از الگوریتم های شیءگرا و ترکیب رنگی لایه ها در تصاویر چندزمانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، طرح روشی مناسب جهت شناسایی تغییرات در زمین های کشاورزی، با استفادة هم زمان از روش شیء گرا و روش ترکیب رنگی به صورت نظارت شده، بررسی شده است. بدین منظور، از تصاویر چندزمانة سنجنده های 7Landsat استفاده شده است. درواقع در این روش، برخلاف روش های رایج که تصاویر با هم مقایسه می شوند و سپس تغییرات شناسایی می شود، برای شناسایی تغییرات از ترکیب تصاویر و درنتیجه، آشکارشدن تغییرات با رنگ هایی متفاوت با رنگ اولیه استفاده شده و مقایسه ای جداگانه صورت نگرفته است. ایدة اصلی عرضة روشی شیءگراست که در آن، با استفاده از دو تصویر، یک تصویر هم مرجع شدة چندزمانه، شامل کل لایه های دو تصویر، تهیه شده است. سپس با انتخاب پارامترهای مناسب قطعه بندی، تک تصویر ایجادشده قطعه بندی و پس از آن، با استفادة هم زمان از روش ترکیب رنگی و روش های طبقه بندی شیء گرا، به نواحی تغییریافته و تغییرنیافته طبقه بندی شده است. درواقع، روش ترکیب رنگی با ایجاد نواحی رنگی متفاوت با تصاویر اولیه، قطعه های تغییریافته را به صورت بصری مشخص می کند و با انتخاب چند نمونه از آن قطعه ها از سوی کاربر خبره، با اعمال طبقه بندی شی ءگرا، این قطعه ها در کل تصویر شناسایی می شوند. درنهایت، با انتخاب نمونه های آموزشی فقط از یک تصویر، نواحی برچسب خورده و نواحی تغییریافتة نهایی به دست آمده است. نتایج بیانگر آن است که این روش به علت استفاده از اطلاعات مکانی افزون بر اطلاعات طیفی، از جهت کاهش نمونه های آموزشی، افزایش دقت (تقریباً 3٪) و افزایش درصد اطمینانِ طبقه بندی بر روش های معمولی شناسایی تغییرات، که از مقایسة دو تصویر چندزمانه استفاده می کنند، برتری دارد.
بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت بهره برداران در طرح های مرتع و آبخیزداری (مطالعه موردی: حوزه آبخیز کوشک آباد- خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مشارکت بهره برداران در طرح های اصلاحی و احیایی مرتع و آبخیزداری امری ضروری است و سبب بخش مهمی از موفقیت پروژه ها می شود. امروزه نقش مشارکت مردم در امر اصلاح، احیا و مدیریت منابع طبیعی ملموس و از رویکردهای جدید دولت به شمار می رود. مطالعات اخیر در بسیاری از کشورها مبیّن تأثیر عوامل زیادی در سطح مشارکت مردم بوده است؛ یعنی عواملی هم چون رضایت مندی، دانش، نگرش و دموگرافیک (مطالعات جمعیتی). تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل تأثیرگذار بر مشارکت روستاییان در طرح های آبخیزداری در روستای کوشک آباد صورت گرفت.
روش: روش تحقیق پیمایشی و از نوع توصیفی-هم بستگی به منظور تعیین رابطة متغیرهای مستقل و وابسته است. جامعة آماری این تحقیق را تمامی سرپرستان خانوار روستای کوشک آباد تشکیل می دادند (۱۲۵۰:N) که براساس فرمول کوکران، تعداد ۲۰۰ نفر از آن ها از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده با استفاده از فرمول کوکران برای انجام تحقیق انتخاب شدند. روایی محتوایی پرسش نامه مورد استفاده جهت گردآوری داده ها با کسب نظرات متخصصان و استادان گروه آبخیزداری و هم چنین، گروه اجتماعی دانشگاه پوترای مالزی و مرکز تحقیقات کشاورزی خراسان رضوی بررسی شد و اصلاحات لازم صورت گرفت. جهت پایایی نیز از آزمون ضریب اعتبار کرونباخ آلفا استفاده شد که مقدار متوسط آن برای هریک از مقیاس های اصلی پرسش نامه در حد مناسب ( بالای ۸۵/۰) بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSSwin۱۸ استفاده شد. روش های آماری مورد استفاده شامل آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات) و آمار استباطی (هم بستگی ورگرسیون) بودند.
یافته ها: نتایج نشان داد که میزان مشارکت مردمی روستاییان منطقة طرح، متوسط است و یک رابطة مثبت و معنی دار بین متغیرهای مستقل شامل، دانش، رضایت مندی، نگرش و انتظار با سطوح مختلف مشارکت (اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی) وجود دارد (r = ۰.۶۱۱, p = ۰.۰۰۰, r = ۰.۳۰۳, p = ۰.۰۰۰¸ r = ۰.۵۳۴, p = ۰.۰۰۰¸ r = ۰.۵۸۷, p = ۰.۰۰۰). هم چنین، نتایج حاصل از مدل رگرسیونی نشان داد که سه متغیر مستقل نگرش، دانش و انتظار در مجموع، ۳۳% از تغییرات مشارکت را تبین می کنند.
محدودیت ها/ راه بردها: عواملی از قبیل محدودیت آماربرداری در فصول سرد زمستان، صعب العبوربودن بعضی مناطق، عدم اسکان روستاییان در زمان آماربرداری و عدم پاسخ گویی بعضی از روستاییان به پرسش گر را می توان به عنوان محدودیت های ایجادشده در راه این تحقیق برشمرد.
راه کارهای عملی: پیشنهاد می شود در تهیة طرح های اجرایی حفاظت خاک و آبخیزداری، قبل ار تهیة آن از نظرات اهالی و شورای روستا در جانمایی سازه های پیشنهادی استفاده شود. تجربه ثابت کرده است که اگر دولت در قبل و حین اجرا از نظرات اهالی استفاده کند، بهترین راندمان در موفقیت طرح های آبخیزداری حاصل خواهد شد.
اصالت و ارزش: نوآوری مقاله در بررسی عوامل تأثیرگذار بر مشارکت و تعیین میزان درصد تاثیرگذاری هر فاکتور بوده که در این ارتباط در برنامه ریزی های آتی توسط دولت بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
برآورد تحلیلی آب مورد نیاز تولید گندم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل محدودیت منابع آب در سطح کشور و ضرورت های تولید داخلی گندم از منابع آب تجدیدپذیر، محور اصلی مقاله پاسخ دادن به این مسأله است که میزان مصرف آب در تولید ملی گندم چگونه است؟ این پژوهش براساس روش توصیفی- مقطعی در سطح ملی، انجام محاسبات مبتنی بر نیاز خالص آبیاری گندم، اطلاعات سال زراعی 92-1391 و پرسش نامه براساس نمونه گیری هدفمند از خبرگان کشاورزی سطح کشور اجرا شد. نتیجه این که سهم مصرف خالص آبیاری برای تولید 9165176 تن گندم آبی در سال زراعی یادشده برابر با 8106.4 میلیون مترمکعب برآورد شد. با در نظر گرفتن عدد %7/44 برای میانگین کارایی کاربرد مزارع، سهم آب در تولید ملی گندم آبی رقمی بالغ بر 18135.1 میلیون مترمکعب برآورد شد. براساس قضاوت خبرگان کشاورزی هر یک از انواع سامانه های آبیاری مزارع گندم با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی و طبیعی نقاط قوت و ضعفی دارند که می توان با حضور و مشارکت مؤثر کشاورزان خبره و تشکل های کشاورزی در جهت ارتقای کارایی و اثربخشی آن ها به انتخاب بهترین نوع سامانه آبیاری اقدام کرد تا مصرف آب در تولید ملی گندم کاهش یابد.
نیاز سنجی آموزشی کشاورزان به مسائل مربوط به علوم خاک و زراعت در شهرستان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه آموزش کشاورزی عاملی برای پذیرش فناوری های نوین و به کارگیری روش های علمی کشاورزی توسط تولیدکنندگان و بهره برداران است، این تحقیق با هدف بررسی اطلاعات کشاورزان منطقه اهواز از مسائل مربوط به علوم خاک و زراعت جهت تعیین اولویت های آموزشی آنان انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق با استفاده از فرمول کوکران 500 نفر تعیین شد که به صورت میدانی توسط پرسشنامه محقق ساخته با 42 سوال در 8 حیطه آموزشی شامل: آموزش عمومی کشاورزی، زراعی، خاکی، آبی، کودی، تغذیه گیاه، آموزش لوکس 1اول و لوکس دوم به ترتیب شامل 10، 6، 4، 5، 4، 7، 3 و 3 گویه مورد بررسی قرار گرفت. پرسشنامه بر اساس طیف 5 درجه ای لیکرت تنظیم گردید. از روش های توصیفی و آزمون آماری t گروه های مستقل برای مقایسه دیدگاه پاسخ دهندگان استفاده شد. در نهایت تجزیه و تحلیل داده های هر حیطه توسط آزمون تعقیبی LSD با کمک نرم افزار SPSSانجام گردید. نتایج نشان داد که بیشترین نیاز آموزشی کشاورزان در حیطه آموزش مسائل آبی، جهت آشنایی با پارامترهای موثر در کیفیت آب آبیاری با میانگین 341/1±79/1 بوده و این نوع آموزش در اولویت اول قرار گرفت. همچنین یافته های تحقیق حاکی از کمترین نیاز آموزشی پاسخ دهندگان در حیطه آموزش زراعی به منظور آگاهی از روش های مختلف خاک ورزی با میانگین 756/0±38/4 بود که این مسئله در اولویت آخر آموزشی قرار گرفت و بر این اساس نیاز آموزشی کشاورزان منطقه توصیه گردید.
الگوی پیشنهادی کشت ارگانیک محصول برنج درمناطق روستایی استان های گیلان و مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشاورزی ارگانیک یکی از مهم ترین نظام های کشاورزی جایگزین برای تولید مواد غذایی سالم و بدون استفاده از مواد شیمیایی است. در ایران طی دهه گذشته به طور پراکنده برخی محصولات به صورت ارگانیک کشت شده است؛ ازجمله در استان های گیلان و مازندران در سال های اخیر کشت ارگانیک محصول برنج رواج یافته است. هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت کشت ارگانیک محصول برنج در استان های گیلان و مازندران و طراحی الگوی مناسب برای توسعه کشت ارگانیک این محصول است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت پیمایشی و کمّی بوده و داده ها با استفاده از ابزار پرسش نامه جمع آوری شده است. برای تجزیه وتحلیل آماری داده های پژوهش از نرم افزار SPSS و آزمون های تحلیل همبستگی و رگرسیون گام به گام استفاده شده است. نمونه آماری این پژوهش، شامل 211 نفر بود که از بین شالیکاران ارگانیگ و کشاورزانی که در حال آموزش بودند و تمایل خود را برای اجرای این کشت اعلام کردند با روش نمونه گیری طبقه ای تناسبی انتخاب شدند. یافته های این مطالعه نشان می دهد از بین عوامل راهبردی، عامل اقتصادی بیشترین تأثیر را در پذیرش کشت ارگانیک داشته و مهم ترین موانع پذیرش کشت ارگانیک، حمایت مالی ناکافی دولت از کشاورزان و پرهزینه بودن کنترل علف های هرز و آفات در مزارع است. بر اساس نتایج این پژوهش، مناسب ترین الگو برای توسعه کشت ارگانیک محصول برنج، الگوی جامعه محور مبتنی بر نهادسازی با هدف توجه به کشاورزان خرده پا از طریق استفاده از رهیافت های مشارکتی است.
پهنه بندی قابلیت کشت زیتون در استان مازندران با تأکید بر داده های مؤثر اقلیمی و فیزیوگرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ارکان اصلی و شناخته شدة توسعة پایدار کشاورزی، به کار گرفتن اراضی کشاورزی بر اساس پتانسیل آن برای مناسب ترین کاربری کشاورزی است. هدف از این پژوهش ، پهنه بندی قابلیت های اراضی استان مازندران برای کشت زیتون در رابطه با نیازهای مطلوب اقلیمی زیتون، بر اساس روش های تصمیم گیری چندمعیاره در محیط GIS است. منابع اطلاعاتی در این پژوهش، پایگاه داده های اقلیمی و منابع فیزیوگرافی است. پایگاه داده های اقلیمی شاملِ درجه حرارت، بارش، تعداد روز های یخبندان، رطوبت نسبی، تبخیر و تعرق از آمار و اطلاعات 28 ایستگاه سینوپتیک، کلیماتولوژی و باران سنجی اداره های کل ذی ربط استان، از زمان تأسیس تا سال 1392 جمع آوری شدند و داده های فیزیوگرافی شاملِ ارتفاع، شیب، جهت، کاربری اراضی، خاک و نقشة قابلیت اراضی می باشند. با استفاده از روش AHP معیار وزنی هرکدام از داده های اصلی؛ اقلیم 590/0، توپوگرافی 224/0، قابلیت اراضی 112/0 و کاربری اراضی 074/0 تعیین شد و با همپوشانی آن ها در محیط GIS نقشة نهایی کشت زیتون برای استان مازندران تهیه شد که حدود 3/21 در صد خیلی مناسب،2/32 درصد مناسب، 2/34 درصد متوسط و 3/12 درصد نامناسب برای کشت زیتون است و درنتیجه مناسب ترین مناطق برای کشت زیتون، میان بندها یا کوه پایه های استان مازندران است که ارتفاع شان تا 900 متر از سطح دریا می باشد . دمای سالانة این مناطق 17 تا 20 درجه و مقادیر بارش سالانه شان 500 تا 800 میلی متر است.
شبیه سازی عملکرد دانه ذرت براساس سناریوهای تغییر اقلیم در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش شبیه سازی عملکرد ذرت با سناریو های تغییر اقلیم در وضع موجود وآینده است. از این رو جهت بررسی اقلیم منطقه داده های روزانه، دمای کمینه وبیشینه، بارش و تشعشع در طی دوره(2016-1987)استفاده شده است. برای شبیه سازی اقلیم آینده ابتدا داده های مدلIPCM4 تحت سناریوهای A1, B2،A1B و دهه های 30 و 50 با مدل LARS-WGریز مقیاس گردید. قبل از شبیه سازی عملکرد ذرت، مدل زراعی APSIM ارزیابی و واسنجی شد. برای محاسبه عملکرد دانه ذرت،خروجی مدل لارس، و همچنین تاریخ کاشت و رقم به عنوان ورودی های مدل زراعی APSIMاستفاده شده است و با روش آنالیز واریانس عملکرد ذرت در دهه های مختلف مقایسه شد. نتایج نشان داد که تغییر عناصر اقلیمی در میزان عملکرد ذرت موثر است و در دوره پایه بیش ترین عملکرد دانه در شهرستان های فساو کم ترین در شهرستان آباده مشاهده شده است. در شرایط تغییر اقلیم آینده تحت سناریوهای مختلف انتشار،عملکرد دانه ذرت در استان فارس به غیر از شهرستان آباده، روند کاهشی را در دو دوره آینده نسبت به دوره پایه خواهد داشت.
ارزیابی قابلیت های آگروکلیمایی استان های کرمانشاه و اصفهان از نظر استعداد کشت چغندر قند پاییزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق عناصر اقلیمی اعم از دما، بارش، روزهای یخبندان، در ارتباط با کاشت چغندرقنده پاییزه مورد استفاده قرار گرفته است. از آنجایی که مهمترین پارامتر اقلیمی موثر بر کشت چغندرقند دما است، از آمار درجه حرارت های روزانه ایستگاه های منتخب با طول دوره آماری 10 ساله (1386-1394) برای محاسبه و تحلیل های آگروکلیمایی استفاده شده است. به منظور بررسی آگروکلیمایی کشت چغندرقند از روشهای، ارزیابی پتانسیل گرمایی، انحراف از شرایط بهینه، شاخص درجه روزهای فعال (GDD) استفاده گردیده است. ارزیابی پتانسیل گرمایی بر اساس آستانه صفر و چهار و 10 درجه سانتیگراد در سطح ایستگاه های استان کرمانشاه نشان داد ایستگاه سرپل ذهاب دارای بیشترین واحد حرارتی تجمعی، و ایستگاه کنگاور دارای کمترین واحد حرارتی تجمعی واحد حرارتی هستند. در استان اصفهان ایستگاه خوروبیابانک دارای بیشترین واحد حرارتی تجمعی و ایستگاه خوانسار کمترین واحد حرارتی تجمعی، بر اساس انحراف از شرایط بهینه در استان کرمانشاه ایستگاه سرپل ذهاب دارای کمترین (72/19-) بودند و در استان اصفهان ایستگاه خوروبیابانک (78/21-) دارای کمترین انحراف از شرایط بهینه بودند. تاریخ کاشت در ایستگاه ها بر اساس دمای پاییزه در نظر گرفته شد، در استان کرمانشاه ایستگاه سرپل ذهاب زود ترین تاریخ برداشت (10 اردیبهشت) در استان اصفهان ایستگاه خوروبیابانک زودترین تاریخ برداشت (18 اردیبهشت) را داشتند. از نظر مناطق مناسب کاشت در استان کرمانشاه مناطق شرق و شمال شرقی در بخش سرپل ذهاب و قصرشیرین مناسب ترین منطقه مشخص شدند در استان اصفهان مناطق شمال، غرب، در بخش خوروبیابانک و کاشان مناسب ترین و مناطق مرکزی در ردهای بعدی قرار گرفتند.
ارزیابی آماری از انتقالات کاربری اراضی و پوشش زمین در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه با استفاده از ماتریس انتقال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پایش تغییرات کاربری ها و درک پویایی آن در یک حوضه آبخیز، از جایگاه خاصّی در مدیریت پایدار آن حوضه برخوردار است. هدف تحقیق حاضر، استفاده از سنجش از دور و GIS جهت تهیه نقشه تغییرات و شناسایی انتقالات کاربری اراضی و پوشش زمین با به کارگیری ماتریس انتقال و تصاویر ماهواره لندست در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه می باشد. روش: جهت انجام تحقیق، از تصاویر ماهواره لندست در دوره زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ استفاده گردید. بدین منظور پس از انجام پیش پردازش های موردنظر، جهت انجام طبقه بندی از روش های ماشین بردار پشتیبان و روشیءگرا استفاده و سپس اعتبارسنجی گردیدند. همچنین جهتِ برآورد میزان انتقالات و دیگر ویژگی های حوضه آبخیز دریاچه ارومیه، ابتدا ماتریس انتقالی استخراج شده و سپس طبقه بندی شئ گرا بین دوره های زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ ارائه شد. سپس با استفاده از فرمول های موردنظر، میزان پایداری، افزایش، کاهش، تغییرات کل، تغییرات خالص و مبادله همزمان کاربری های اراضی و پوشش زمین مشخّص گردید. یافته ها/ نتایج: پس از ارزیابی صحت، صحت کلّی برای نقشه های حاصل از ماشین بردار پشتیبان و روش شئ گرا به ترتیب برابر با ۹۴ و ۹۲ درصد و مقدار کاپای آنها به ترتیب ۹۲ و ۸۹ برآورد شد که نشان دهنده برتری روش شئ گرا در مقایسه با روش ماشین بردار پشتیبان است. در کل، هر دو روشِ طبقه بندی توانستند صحت قابل قبولی برای نقشه های کاربری اراضی و پوشش زمین ارائه دهند. نتایج حاصل از انتقالات نشان داد به طور میانگین، ۵۹ درصد از چهره زمین در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در فاصله زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ پایداری پوشش داشته است، که بیشترین میزان این تداوم براساس مقدار این کاربری در فاصله زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ مربوطه به مناطق مسکونی می-باشد. حدود ۱۴ درصد از سطح حوزه آبخیز دریاچه ارومیه به صورت تبادل همزمان بوده است. همچنین سطوح آبی حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در دوره زمانی فوق، بیشترین ازدست دادگی و کمترین تبادل همزمان را تجربه کرده است. نتیجه گیری: حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در این فاصله زمانی (۲۰۱۵ ۱۹۸۸) تغییرات و انتقالات شدیدی را تجربه کرده است، تاجایی که تنها ۵۹ درصد از چهره زمین، ثابت مانده و قسمت های دیگر، انواعی از انتقال ها را تجربه کرده اند. همچنین سطوح آبی و سپس مراتع، بیشترین آسیب-پذیری را تجربه کرده اند که نشان از افزایش اراضی فاقد پوشش و اراضی زراعی (کشاورزی) می-باشد. این تجزیه وتحلیل ما را به سنجش و تجسّم میزان انتقالات عمده LULC درجهت برنامه ریزیِ آینده حوضه آبخیز دریاچه ارومیه توصیه می کند.
تشخیص مزارع آلوده به بیماری زنگ گندم با استفاده از تصاویر لندست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تشخیص مزارع آلوده به بیماری زنگ گندم می باشد. برای این منظور از داده های سنجندهETM+ ماهواره لندست 7 در سال زراعی 92-93 و داده های آزمایشگاهی مربوط به طیف بازتابندگی برگ و درجه سلامت برگ در مراحل مختلف بیماری استفاده شده است. مقادیر بازتابندگی برگ در محدوده طیفی قرمز و مادون قرمز نزدیک را از طیف اسپکترورادیومتر استخراج نموده و با استفاده از تابع پاسخ طیفی لندست 7 داده ها برای باندهای این سنجنده شبیه سازی گردید. سپس با استفاده از شاخص DVI و داده های مربوط به کسر سلامت برگ شاخصی به نام شاخص سلامت گندم ایجاد گردید. در این رابطه مقدار همبستگی این شاخص با کسر سلامت برگ 82/0 به دست آمد. در ارزیابی شاخص WHI مقدار RMSE برابر 089/0 به دست آمد. نتایج این تحقیق نشان داد که این شاخص در مراحل سبزینگی گیاه عملکرد خوبی از خود نشان می دهد و می تواند مناطق سالم، بیمار و مشکوک به بیماری را تشخیص دهد. ازآنجاکه شاخص به دست آمده یک شاخص طیفی است و به رنگ برگ حساس می باشد هرچه تصاویر به زمان برداشت محصول نزدیک تر شوند این شاخص ضعیف تر عمل می کند. منطقه مورد آزمون در این تحقیق در شهرستان سعادت شهر استان فارس واقع است.
توان سنجی توسعه کشاورزی در حوضه آبخیز دشت الشتر با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی ( GIS )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعات محیطی، مهم ترین راه نیل به توسعه مبتنی بر علم و شناخت علمی محیط توجه اصولی به توان ها، ارزیابی توان های محیطی و بالاخره، استفاده همه جانبه و منطقی از سرزمین است. در این خصوص، توسعه کشاورزی ارتباطی تنگاتنگ با محیط و منابع محیطی دارد. در پژوهش حاضر، به ارزیابی توان های محیطی حوضه آبخیز الشتر برای توسعه بخش کشاورزی، بر اساس رهیافت تحلیل سیستمی پرداخته شد. در فرایند انجام مطالعه، ابتدا با اتکا به بررسی و شناخت توان های محیطی، منابع بوم شناختی شناسایی و با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی ( GIS )، این اطلاعات تجزیه وتحلیل، جمع بندی، تلفیق و در نهایت، به صورت لایه های اطلاعاتی تهیه شد. در ادامه، با استخراج واحدهای بوم شناختی و سنجش آنها با معیار های بوم شناختی، توان ها و استعداد های بالقوه برآورد و در پایان، اولویت بین کاربری های مجاز تعیین شد. نتایج پژوهش نشان داد که در حال حاضر، 86/32 درصد از سطح حوضه آبخیز الشتر فاقد توان کشاورزی و مرتع داری و 14/67 درصد دارای این توان است؛ در این میان، 06/25 درصد دارای توان 2 تا 4 کشاورزی و 24/41 درصد نیز دارای توان 1 تا 3 مرتع داری است؛ به دیگر سخن، بر اساس راهنمای مطالعات بوم شناختی مرکز ملی آمایش سرزمین، حوضه آبخیز الشتر شرایط مناسب برای انجام فعالیت های مستمر و ممتد کشاورزی، دیم کاری، باغداری و دامداری را دارد.
مسئله شناسی چالش های اجرای آبیاری نوین در مناطق روستایی شهرستان بوانات (مطالعه موردی: دهستان سرچهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آبیاری بارانی یکی از روش های مناسب برای افزایش راندمان آب در امر کشاورزی است، اما با این وجود موانع و مشکلاتی برای اجرای این نوع آبیاری از طرف کشاورزان وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر، مسئله شناسی چالش های اجرای آبیاری نوین در مناطق روستایی دهستان سرچهان واقع در (بخش سرچهان) شهرستان بوانات از استان فارس می باشد. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است. محدوده جغرافیایی پژوهش 15 روستا از کل منطقه ی مورد مطالعه را شامل می شود. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی کشاورزان دهستان سرچهان می باشد (N=776) که از این میان 257 کشاورز با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه ی مورد مطالعه انتخاب شدند. برای تحقق اهداف مورد نظر، ضمن مطالعات اسنادی و بازدیدهای میدانی طیف گسترده ای از شاخص ها با ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فنی تعیین گردید و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری T تک نمونه ای در نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش مؤید آن است که بیشترین میزان چالش های اجرای آبیاری نوین در بعد اقتصادی با میانگین 47/3 درصد و کمترین میزان در بعد اجتماعی با میانگین 81/2 درصد می باشد. همچنین مطالعه میزان چالش های اجرای آبیاری تحت فشار در ابعاد مورد بررسی در روستاهای مورد مطالعه، گویای این واقعیت است که کشاورزان روستاهای ابونصر، سیاهو و شهرک الزهرا با میانگین (28/3 درصد) با بیشترین چالش های اجرای آبیاری تحت فشار و کشاورزان روستاهای شاهزاده ابوالقاسم، اهل کوه و صوفیان به ترتیب با میانگین (95/2، 01/3 و 03/3) با کمترین چالش ها برای اجرای آبیاری تحت فشار روبه رو بوده اند.
واکاوی تغییرات کمّی آب قنات و تأثیر آن بر سطح زیرکشت زراعت آبی شهرستان لنجان طی سال های آبی (1391-1370)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قنات یکیازپیچیده ترین فنون ابداعی بشر برای استخراج منابع آب زیر زمینی درمناطقخشکو نیمه خشکاستکهبرایآب رسانیدرمناطقکمآبوحتیبدونآببه وجودآمدهاست. قنات ها در شهرستان لنجان علی رغم دسترسی مردم این شهرستان به آب رودخانه زاینده رود از اهمیت فراوانی برخوردار است و در این منطقه از رشته قنات هایی جهت آبیاری سطوح زیر کشت استفاده می شود. روش پژوهش این مطالعه «توصیفی-تحلیلی» است و اطلاعات از منابع، اسناد کتابخانه ای و سازمان های مرتبط تهیه شده است. در این پژوهش سعی شده تغییرات کمّی آب قنات های منطقه و وضعیت کاهش سطح زیر کشت زراعی آبی مرتبط با تغییر تخلیه آب قنات های شهرستان لنجان مورد بررسی قرار گیرد. برای انجام این مطالعه داده های آماری گردآوری شده با استفاده از مدل امتیاز استاندارد پردازش شده است. در ادامه داده ها بر اساس هدف مطالعه، با استفاده از مدل رگرسیون خطی سری های زمانی،نمودارهای هیدروگراف و روش همبستگی تجزیه و تحلیل شده است. نتایج مطالعه نشان داد که میزان تخلیه آب قنات های شهرستان لنجان طی دوره آماری گذشته به ویژه در سال های خشکسالی روند کاهشی داشته است. به طوری که تعدادی از قنات ها در سال آبی 1390-1389 به طور کامل خشک شده است. هم چنین کاهش سطحزیرکشترابطه مستقیمیبامیزان تخلیه آبقنات هابا ضریب معناداری (001/0sig=) و ضریبهمبستگیبه مقدار 69/0 داشته است.
پیامدهای تعارض مالکیت بر بهره برداری از اراضی کشاورزی (مطالعة موردی: بخش ماهیدشت شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مقاله حاضر با هدف شناسایی تأثیر تعارض های حقوقی مالکیت اراضی زراعی بر کیفیت بهره برداری از اراضی کشاورزی در بخش ماهیدشت انجام گرفته است. شناخت این پیامدها ضمن روشن کردن اهمّیت آن ها در اقتصاد روستایی، زمینه مناسبی برای برنامه ریزان در راستای ارائه راه کارهای مفید در مقابله با عوارض منفی این مسأله خواهد بود.
روش: پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و تکیه بر داده های اسنادی و میدانی انجام گرفته است. مؤلفّه های مورد مطالعه عبارت اند از: درآمد و سرمایه گذاری، مشارکت و اشتغال، الگوی کشت، مدیریت زمین و فرآیند تولید. بهره برداران زراعی بخش ماهیدشت، جامعه آماری تحقیق را تشکیل می دهند که با استفاده از روش قضاوتی ۲۰۰ بهره بردار زراعی به عنوان حجم نمونه انتخاب و در دو گروه ۱۰۰ نفری درگیر تعارض ملکی زراعی و بدون تعارض ملکی زراعی در ۸ روستای بخش با ابزار پرسش نامه مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد، تعارض مالکیت زراعی در همه مؤلّفه های یادشده، تأثیر منفی بر بهره وری کشاورزی گذاشته است. گروه های مورد مطالعه از نظر این مؤلّفه ها دارای تفاوت معناداری با سطح اطمینان ۹۹ درصد هستند. در صورتی که تفاوت معناداری میان روستاهای مورد مطالعه تأیید نشده است.
محدودیت پژوهش: نبود مبانی نظری و پیشینه کافی مرتبط با موضوع پژوهش به عنوان محدودیت مطرح است.
راه کارهای عملی: اصلاح نظام ارث بری با استفاده از نظر فقها و حقوق دانان از یک سو و نیز اقداماتی نظیر کاهش دیوان سالاری و زمان رسیدگی در بررسی این گونه دعاوی از سوی مراجع قضایی، ترویج و توسع یکپارچه سازی اراضی زراعی و توسعه تعاونی های تولید می تواند در این زمینه راه گشا باشد.
اصالت و ارزش: سیاست گذاران و برنامه ریزان مسائل روستایی و نیز اداراتی نظیر جهاد کشاورزی و دادگستری که به صورت مستقیم با امور روستا و دعاوی حقوقی کشاورزان در ارتباط هستند، می توانند از نتایج تحقیق حاضر در راستای برنامه های خود استفاده کنند.
بررسی تغییرات عملکرد ذرت تحت تأثیر تغییر اقلیم در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم در مطالعات آب و هواشناسی بررسی اثر تغییر عناصر اقلیمی بر عملکرد محصولات کشاورزی در عرصه های جغرافیایی است. این مطالعه با هدف پیش بینی عملکرد محصول ذرت تحت تأثیر پدیده تغییر اقلیم در استان کرمانشاه به انجام رسیده است. از مدل CGCM3 تحت سناریوی A1B و روش ریزمقیاس نمایی[1] و نیز مدل کشاورزی WOFOST با بهره گیری از آمار روزانه عناصر آب و هوایی چهار ایستگاه استان شامل دماهای حداقل و حداکثر، بارش، رطوبت نسبی و ساعات آفتابی در یک دوره 28ساله (2009-1982) استفاده شده است. داده های پایه (2009-1982) و آینده (2050-2023) از سایت سناریوها و داده های اقلیمی کانادا اخذ و میزان تغییر هر یک از پارامترهای اقلیمی پس از ریزمقیاس نمایی بررسی و نتایج وارد مدل شبیه سازی کشاورزی WOFOST شد. نتایج تحقیق نشان داد دماهای حداقل و حداکثر ایستگاه ها در دوره 28ساله آتی به ترتیب به طور میانگین 3/1 و 7/1 درجه سلسیوس افزایش پیدا خواهد کرد. بارش با وضعیت های افزایشی و کاهشی روبه رو خواهد شد. با وجود افزایش طول دوره رشد ذرت آبی در منطقه به دلیل افزایش دما، مقدار عملکرد پتانسیل محصول در آینده به دلیل کاهش بارندگی در بخش هایی از منطقه و نیز کاهش رطوبت نسبی به طور چشمگیری تا میانگین %22 کاهش پیدا خواهد کرد. بیشترین کاهش عملکرد متوجه منطقه سرپل ذهاب در ناحیه پست و گرمسیری غرب استان به میزان %7/28 خواهد بود. [1]. Change Factor
بررسی محتوای آموزشی مورد نیاز جهت ترویج آبزی پروری پایدار در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت آبزی پروری به عنوان یک فعالیت کشاورزی بسیار مهم در شرایط کنونی تحت تأثیر مفهوم پایداری قرار دارد که می تواند با کمترین آسیب به محیط زیست، متضمن امنیت و سلامت غذایی جامعه روستایی باشد. از آنجایی که استان گیلان از قطب های مهم آبزی پروری کشور است بنابراین محتوای مناسب برای ترویج آبزی پروری پایدار یکی از اقدامات اساسی در راستای حفظ محیط زیست و توسعه پایدار در این استان است. در نتیجه پژوهش حاضر با هدف بررسی محتوای آموزشی مورد نیاز جهت ترویج آبزی پروری پایدار در استان گیلان با استفاده از روش دلفی به انجام رسید. تیم متخصص دلفی متشکل از 6 نفر محقق، 12 نفر کارشناس و 32 نفر از آبزی پروران معروف استان بودند که به پرسشنامه ها در سه مرحله پاسخ دادند. برای انتخاب نمونه ها، در بین روش های مختلف نمونه گیری هدفمند از نمونه گیری موارد شناخته شده یا معروف استفاده شد. متخصصان موضوعات مختلفی را در قالب محتوای آموزشی مورد نیاز جهت دستیابی به آبزی پروری پایدار مطرح کرده اند اما تأکید بیشتر آنها بر موارد کاربردی تر همچون آشنایی با ابزارهای جدید برای کاهش اثرات سوء محیط زیستی، مفهوم جامع از آبزی پروری پایدار و استراتژی های اجرای آن، آشنایی با سیستم های جدید کشت و کنترل و اهمیت پساب فعالیت های آبزی پروری و آشنایی با انواع فیلترها و روش های کنترل پساب است. به مسئولان و کارشناسان شیلات استان توصیه می شود که در تهیه و تدوین برنامه های آموزشی مربوط به آبزی پروری، محتوای اشاره شده توسط متخصصان را مد نظر قرار دهند تا بتوانند آموزشی متناسب با نیازها و نظرات واقعی آبزی پروران، کارشناسان و محققان آبزی پروری استان داشته باشند.
پایش مکانی خشکسالی کشاورزی از طریق سری های زمانی شاخص های NDVI و LST داده های MODIS (مطالعه موردی: استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی پدیده ای است طبیعی که تقریباً در تمامی اقالیم جهان رخ می دهد. اثرات این پدیده خزنده و آرام در مناطق خشک و نیمه خشک به دلیل بارندگی سالانه کمتر شان، بیشتر است. در تحقیق حاضر برای پایش مکانی خشکسالی، از سری های زمانی NDVIو LSTسنجنده MODISماهواره Terraدر ماه های فصول رشد (فروردین تا شهریور) سال های 1379 الی 1393 در استان مرکزی استفاده شد. برای این منظور، شاخص VCIو TCIبترتیب بر اساس سری های زمانی 15 ساله NDVIو LSTبه صورت ماهانه ایجاد گردید و در ادامه شاخص VHIبر اساس ترکیب دو شاخص مذکور استخراج شد. درنتیجه نقشه های درجات شدت خشکسالی بر اساس شاخص VHIدر پنج طبقه:1- خیلی شدید 2- شدید 3- متوسط 4- ملایم 5- بدون خشکسالی، استخراج گردیده و تغییرات این طبقات در سری های زمانی VHIمورد بررسی قرار گرفت. بررسی سری های زمانی حاصل از VCIو TCIنشان داد که ارتباط معنی داری میان تغییرات NDVIو LSTوجود دارد. مطابق نتایج نقشه های طبقه بندی شدت خشکسالی، شاخص VHI، سال 1379 و 1380 دارای بیشترین شدت و سال های 1383 و 1386 دارای کمترین شدت خشکسالی بوده اند. همچنین ماه اردیبهشت دارای بیشترین شدت خشکسالی و شهریور دارای کمترین شدت خشکسالی بوده است. بیشترین درصد مساحت طبقات خشکسالی بترتیب مربوط به طبقه بدون خشکسالی (56%)، ملایم (19%)، متوسط (%15)، شدید (8%) و خیلی شدید (2%) بوده است. مقایسه نتایج حاصل از این تحقیق و گزارش سازمان هواشناسی، دقت بسیار خوب روش استفاده از شاخص سنجش از دوری VHI درپایش خشکسالی کشاورزی را نشان می دهد. نتیجه آنکه شاخص های سنجش از دوری پایش خشکسالی (مانند VHI) می توانند با برطرف کردن نقاط ضعف روش های نقطه ای، در پایش خشکسالی کشاورزی به تصمیم سازان و برنامه ریزان کمک شایانی نمایند.
بررسی آثار طرح تجهیز، نوسازی و یکپارچه سازی اراضی بر امنیت غذایی (مطالعه موردی: دهستان میان دربند شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشاورزی یکی از عوامل مؤثر و انکارناپذیر در امنیت غذایی است. توسعه کشاورزی در قالب اجرای طرح های افزایش بهره برداری از منابع آب و خاک، یکی از سیاست های مهم دولت در بخش کشاورزی است. پروژه سد گاوشان در منطقه میان دربند شهرستان کرمانشاه، از جمله این طرح هاست که یکی از اهداف آن، تأمین آب مورد نیاز اراضی کشاورزان و بهبودبخشیدن به معیشت خانوار روستایی است. از این رو، هدف مطالعه کیفی حاضر، سنجش و بررسی آثار طرح تجهیز، نوسازی و یکپارچه سازی اراضی منطقه میان دربند بر امنیت غذایی ساکنان آن است. طرح تحقیق، مطالعه چندموردی و از نوع مقایسه قبل و بعد از پروژه است. داده ها نیز از طریق رهیافت ارزیابی مشارکتی روستایی و با استفاده از تکنیک هایی مانند نقشه های اجتماعی، نقشه های منابع و همچنین تقویم فصلی جمع آوری شده است. واحد سنجش در این مطالعه، پنج روستای جلوگیره سفلی، صفی آباد، سراب شله، خوشینان سفلی (ده کور) و کلاه کبود وسطی از دهستان میان دربند است. داده ها از طریق تحلیل محتوای ارتباطی تجزیه و تحلیل شدند. به منظور مشخص کردن شرایط علی حاکم بر این پروژه، از روش نقشه های ذهنی بهره گرفته شد. مطابق نتایج، این پروژه بر امنیت غذایی بهره برداران تأثیر گذاشته است. همچنین این مطالعه، دستاوردهایی برای سیاست گذاران و برنامه ریزان مدیریت منابع آب به همراه دارد. علاوه براین می توان آن را مبنایی برای سنجش ریسک در پروژه های آتی درنظر گرفت.