فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۴۱ تا ۳٬۳۶۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی ژرف نگرانه دلالت ها و معانی پوشش زنانه در یک فضای اجتماعی/ فرهنگی خاص است. فضا این پژوهش شهر کرمانشاه است که تنوع قومی/ مذهبی و قشربندی اجتماعی پیچیده ای دارد. این پژوهش، در بخش رویکرد نظری، کوشیده است با کمک مجموعه ای از مفاهیم نظریِ بیان شده مرتبط با این موضوع از سوی برخی جامعه شناسان (گیدنز، زیمل، گافمن)، گونه ای صورت بندی مفهومی/ نظری از موضوع پوشش و بدن ارائه دهد. با اینکه این مفاهیم متعلق به سنت های نظری متفاوتند بنابراین درآمیختن آنها بدون دشواری و تناقض نیست؛ در نقش مجموعه سازه های نظریِ روشنگر می توانند در کنار هم بر جنبه های مختلف پدیده موضوع پژوهش پرتو افکنند. روش پژوهش به کاررفته، کیفی نظریه پردازی داده محور یا همان نظریه مبنایی است که در آن از فن مصاحبه عمیق فردی برای گردآوری داده ها استفاده شده است. نمونه پژوهش براساس تلفیقی از دو شیوه نمونه گیری هدفمند (با معیار حداکثر تنوع) و نظری (با معیار اشباع نظری) انتخاب شده است. براساس نتایج پژوهش پوشش از دیدگاه زنان مختلف، دلالت و معنای یکسان ندارد. درمجموع داده های تولیدشده در قالب 138 مفهوم، 31 موضوع عمده، 7 موضوع محوری (که مبنای خط سیر ما را در پژوهش است) و یک هسته مرکزی کدگذاری شده اند. موضوع های عمده عبارتند از: پوشش رفتاری فراتر از حجاب، پوشش میانجی هویت یابی و تمایزبخشی، پوشش به مثابه مدیریت بدن و نماد بازاندیشی، پوشش در نقش بخشی از فرآیند زیبایی شناختی بدن، پوشش در کشاکش الزام های ساختاری و انتخاب های فردی و پوشش در نقش حفاظ امنیتی. موضوع نهایی پژوهش نیز پروبلماتیک شدن پوشش است که موضوع های دیگر حول آن شکل گرفته اند و بیانگر دلالت های متفاوت پوشش از دیدگاه زنان نمونه پژوهش، در نقش کنشگران زمینه پژوهش هستند.
نقش واسطه ای همدلی همسران در ارتباط بین الگوهای فراغت با خرسندی و ثبات ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین جایگاه همدلی همسران به عنوان متغیر واسطه ای در ارتباط بین فعالیتهای فراغتی با شادی و ثبات ازدواج بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود؛ بدین منظور270 نفر از متأهلان شهرستان کرمانشاه مشروط به گذشت چهار سال از زندگی مشترک آنها به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. مقیاس راهبردهای حفظ رابطه (RMSM)، شادکامی زناشویی (MHM)، نیمرخ فراغت خانواده (FLAP) و ثبات ازدواج ابزار استفاده شده در این پژوهش بودند. برای تحلیل داده ها از تحلیل مسیر استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که الگوهای تعادلی و هسته ای فراغت با همدلی همسران و همدلی با ثبات ازدواج و رضایتمندی زناشویی رابطه دارد. هم چنین همدلی همسران نقش واسطه ای در ارتباط الگوهای فراغت خانواده با رضایتمندی و ثبات زناشویی ایفا می کند. می توان چنین استنباط کرد که فعالیتهای فراغتی توسط اعضای خانواده طبق ساختار خاص خود، محرک اصلی برانگیزنده حس همدلی طرفین و تبیین کننده کیفیت روابط همسران و نهایتاً ثبات و تداوم ازدواج است.
آیین های سوگواری در حماسه با تأکید بر سوگواری زنان (بر اساس شاهنامه)
منبع:
زن و فرهنگ سال ششم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۱
43-61
حوزه های تخصصی:
مطالعه و بررسی آئین های سوگ در شاهنامه نشان می دهد که میان روایات داستانی شاهنامه و واقعیت های تاریخی درباره سوگ شباهت های بسیاری هست و آن رسوم هنوز هم در قسمت هایی از کشور باقی مانده است. در این مقاله سعی شده تا آئین های سوگ در حماسه را مطرح کرده و نشان داده شود که تا چه میزان این رسوم ها را بانوان اجرا می کردند، اساس کار بر پایه شاهنامه است که منبع اصلی در این موارد به شمار می رود. در بررسی آئین ها، مطلبی که مستقلاً به آن پرداخت شده مراسم سیاوشان و مرگ سیاوش است، چرا که بسیاری از آئین های سوگواری از بعد مرگ سیاوش، چون اصلی در تمام مراسم ها پذیرفته و اجرا شده و حتی تاکنون بیشتر این رسم ها اجرا می شود، به این جهت قبل از توضیح آئین ها، مسأله سیاوشان و اصول عزاداری سیاوش بررسی شده، آنگاه به تک تک آئین ها پرداخته شده است.
بررسی رابطة جامعه پذیری و مشارکت سیاسی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
در این نوشتار کوشش می شود تا تأثیر جامعه پذیری بر مشارکت سیاسی زنان در سطوح بالای تصمیم گیری در ایران پس از انقلاب، با رویکردی توصیفی تحلیلی، بررسی شود. به این منظور، با بهره گیری از روش تحلیل ثانویه و با مراجعه به داده ها و آمارهای موجود در وزارت خانه ها و مجلس شورای اسلامی، در گام نخست به بررسی میزان مشارکت سیاسی زنان در ساختار قوه مقننه و مجریه و قضائیه پرداخته شده و سپس نسبت بین مشارکت سیاسی زنان و جامعه پذیری بررسی شده است. به نظر می رسد که مشارکت سیاسی زنان در ساختار قدرت در جمهوری اسلامی ایران اندک است. در پاسخ به این سؤال، که چرا زنان در ساختار قدرت جمهوری اسلامی حضور اندکی دارند، نتایج پژوهش نشان می دهدکه زنان، بر اثر جامعه پذیری متفاوت و کلیشه های جنسیتی که در فرایند جامعه پذیری از طریق نهادهایی مثل خانواده، رسانه ها، مدارس، نهاد های آموزشی به آن ها القا می شود، سیاست را حیطه ای مردانه تلقی می کنند و تمایلی به مشارکت سیاسی، مخصوصاً حضور در عرصه قدرت، ندارند. به این ترتیب، تمایل نداشتن زنان به حضور در عرصه قدرت، بیش از آن که ناشی از ساختار های حاکم بر جامعه باشد، نشئت گرفته از جامعه پذیری متفاوت دختران و زنان ارزیابی می شود. اما شرط اول، برای افزایش مشارکت و حضور زنان در عرصه قدرت، زدودن و جلوگیری از بازتولید کلیشه ها و هویت های جنسیتی برخاسته از فرهنگ جامعه در فرایند جامعه پذیری است.
تاثیرآموزش خود دلگرم سازی بر ارتقاء مهارت های جرات ورزی و خودکار آمدی عمومی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش خوددلگرم سازی بر ارتقاء مهارت های جرات ورزی و خودکارآمدی عمومی زنان سرپرست خانوار تحت حمایت موسسه خیریه صدیقین اجرا شده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و در قالب پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه آماری شامل 28 نفر از زنان سرپرست خانوار می باشد که به روش نمونه گیری داوطلبانه در دسترس انتخاب شدند. و این تعداد به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین گردیدند. گروه آموزش در معرض آموزش خوددلگرم سازی، در 10 جلسه120 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. دو گروه، قبل و بعد از مداخله آموزشی به وسیله پرسشنامه جرات ورزی و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی مورد ارزشیابی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد و این تفاوت به سود گروه آموزش دیده می باشد. به این صورت که آموزش خوددلگرم سازی به طور معنی داری موجب افزایش میزان مهارت جرات ورزانه و میزان خودکارآمدی عمومی زنان سرپرست خانوار در گروه آزمایش شده است. آموزش خوددلگرم سازی به عنوان یک مهارت، می تواند باعث ارتقاء رفتار جرات ورزانه و ارتقاء خودکارآمدی عمومی گردد و بنابراین جهت توانمندسازی زنان سرپرست خانوار این آموزش در کنار سایر حمایت های اقتصادی و اجتماعی، توصیه می گردد .
رابطه سبک هویتی غالب با سطح تعهد هویت زنان زندانی (بر اساس نوع جرم)
حوزه های تخصصی:
تجربه نشان داده است که به دنبال شکل گیری هویت سالم و موفق، احتمال وقوع رفتار خشونت آمیز و ناپخته در موقعیت های گوناگون کاهش می یابد و فرد از راه حل های مناسب تری جهت مواجهه با مشکلاتش استفاده می کند.هدف تحقیق حاضر، شناخت رابطه سبک هویتی غالب با سطح تعهد هویت در زنان زندانی است.
پژوهش حاضر از نوع علّی مقایسه ای است و با روش نمونه گیری سهمیه ای– تصادفی، تعداد 200 نفر زن زندانی با جرایم مالی، اعمال منافی عفت، قتل و مشارکت در قتل، سرقت و اعتیاد به مواد مخدر و حمل آن (هرکدام 40 نفر) انتخاب و پرسشنامه سبک های هویتی برزونسکی را تکمیل کردند.
سبک هویت گروه مرتکب قتل و مشارکت در قتل، هنجاری و سبک هویت مجرمین منافی عفت، اطلاعاتی بود، درحالی که سبک هویت سه گروه دیگر سردرگم بود. سطح تعهد نیز با دو سبک هویتی هنجاری و اطلاعاتی همبستگی مثبت و معنادار داشت.
سطح تعهد زندانیان و سبک تصمیم گیری و حل مسئله آن ها با سبک هویتی غالب این گروه درهم تنیده است، بنابراین، از داده های به دست آمده از این تحقیق می توان در برنامه های تربیتی و اصلاحی زندان ها و درروند بازجویی از هر یک از زندانیان سود جست.
بررسی تأثیر عوامل اجتماعی در بزهکاری زنان (مقایسه ی زنان بزهکار با زنان غیربزهکار تحت پوشش بهزیستی رباط کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه ارتکاب جرائم تأثیر ناگواری در زندگی همه ی افراد دارد، ولی جرم زنان که مربیان اصلی فرزندان در خانواده هستند، اهمیت بیشتری دارد و به همین دلیل توجه به جرائم ویژه ی زنان و تلاش برای رفع عوامل زمینه ساز آن بسیار ضروری است. این تحقیق با هدف بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در جرائم زنان به مطالعه ی تئوری های مرتبط با بزهکاری پرداخته، چهار فرضیه از آنها استخراج کرده و به روش پیمایشی آنها را سنجیده است. جمعیت نمونه مورد مطالعه 50 زن بزهکار - که در طول یک ماه به دلیل ارتکاب جرائمی توسط پلیس اطلاعات رباط کریم دستگیر شده بودند - و 50 زن غیر مجرم بود که شرایط زندگی تقریباً مشابه با زنان مجرم داشتند، ولی تحت سرپرستی بهزیستی شهرستان رباط کریم بودند. نتایج تحقیق نشان داد که بین دو گروه از نظر اعتیاد همسر و از هم گسیختگی خانوادگی تفاوت معناداری وجود داشت، ولی از نظر محرومیت از دسترسی به امکانات آموزشی و شغلی مناسب و محل زندگی و حاشیه نشینی تفاوتی که از نظر آماری معنادار باشد وجود نداشت. هر دو گروه تقریباً وضعیت مشابهی داشتند، ولی کی گروه مجرم شده و گروه دیگر مرتکب جرم نشده بودند.
فعالیت در تشکل های تولید ورمی کمپوست، راهکاری برای توانمندسازی زنان روستایی: مطالعه موردی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشکل های زنان، چنانچه به دور از تبعیض و در پرتو مشارکت عمومی برای اشتغال شایسته زنان شکل گیرد، در تحقق عدالت اجتماعی بسیار مؤثر خواهد بود. تولید ورمی کمپوست توسط تشکل های زنان روستایی از طرح های سازمان جهاد کشاورزی و به ویژه دفتر امور زنان روستایی و عشایری بود که اهداف گوناگون را دنبال می کرد. پژوهش حاضر در 1391 به منظور شناخت پیامدهای فعالیت در تشکل های تولید ورمی کمپوست برای جامعه روستایی در استان فارس و با جامعه آماری 23 تن از زنان عضو تشکل به روش گلوله برفی انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که از مهم ترین تأثیرات این تشکل های زنان بر جامعه روستایی ارتقای سطح آگاهی زنان و نیز افزایش اعتماد متقابل بین آنهاست؛ همچنین، از مهم ترین پیامدهای فعالیت در این تشکل ها برای زنان روستایی افزایش اعتماد به نفس و تقویت روحیه رهبری است؛ حذف نقش واسطه ها و ایجاد اشتغال نیز از جمله پیامدهای اقتصادی فعالیت در این گونه تشکل ها به شمار می روند. در پایان مقاله، نکاتی کاربردی از جمله ترویج کارآفرینی زنان در تشکل ها و ارائه آموزش های لازم به تسهیل گران و زنان روستایی پیشنهاد می شود.
سنجش عوامل جمعیتی مؤثر بر مشارکت اقتصادی زنان در منطقه شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
525 - 544
حوزه های تخصصی:
امروزه، میزان مشارکت زنان در بازار کار به منزله یکی از عوامل توسعه یافتگی جوامع شناخته می شود؛ از این رو، این پژوهش به بررسی عوامل اثرگذار مانند آموزش، وضعیت زناشویی، سن زن، و سرپرست خانوار بودن زن بر احتمال مشارکت زنان در بازار کار می پردازد. بدین منظور، از ریزداده های طرح هزینه درآمد خانوار شهری مرکز آمار ایران در سال 1390 و از مدل پروبیت داده های تابلویی و روش برآورد حداکثر درستنمایی استفاده شده است. براساس نتایج برآورد، انتظار می رود که در مناطق شهری ایران، آموزش در مقاطع پایین تحصیلی (ابتدایی و راهنمایی)، انگیزه ای برای ورود زنان به بازار کار نباشد؛ اما تحصیل در مقاطع بالاتر، به خصوص در دانشگاه، سبب ورود زنان به بازار کار شود. از نظر تأثیر وضعیت زناشویی، مطلقه و مجرد بودن زنان اثر مثبت، ولی بی همسر بودن بر اثر فوت اثر منفی بر احتمال مشارکت زنان در بازار کار دارند. رابطه میان سن و احتمال مشارکت زنان، U وارونه است؛ بدین مفهوم که در سن جوانی احتمال ورود زنان به بازار کار بیش از دوران میانسالی است. سرپرست خانوار بودن زن نیز بر احتمال مشارکت زنان اثر مثبت می گذارد.
شرط پرداخت مهریه توسط ثالث در نکاح دائم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عقد نکاح، مرد مکلف است تا مالی را تحت عنوان مهریه به زن تملیک کند، یا آن را به مثابه یک تعهد مالی برعهده گیرد. از نظر فقهی، دلیل متقنی بر اینکه مهر لزوماً باید از دارایی زوج باشد وجود ندارد. بنابراین، شخص ثالث غیر از زوج می تواند، مال خود را به عنوان مهریه قرار دهد، یا به پرداخت مهریه متعهد گردد. این تعهد ممکن است در قالب شرط در عقد نکاح متبلور شود. از منظر فقه و حقوق مدنی، چنین شرطی صحیح است و آثار و احکام شروط صحیح برآن مترتب است. شرط مذکور می تواند در قالب شرط بنایی، ابتدایی و شرط به فعل شخص ثالث، ضمن عقد نکاح ظهور پیدا کند.
نقش متغیرهای زمینه ای در تهدیدِ ثبات ازدواجِ زنان و مردان متأهل شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی برخی متغیرهای زمینه ای تهدیدکننده ثبات ازدواج زنان و مردان متأهل شهر قزوین صورت گرفت. روش پژوهش پیمایشی و از نوع علّی مقایسه ای است. نمونه پژوهش شامل 384 متأهل (192 زن و 192 مرد) به شیوه تصادفی از پنج ناحیه شهر قزوین انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه بی ثباتی زناشویی ادواردز و همکاران و پرسشنامه حاوی اطلاعات جمعیت شناختی استفاده شد. نتایج نشان داد احتمال وقوع طلاق در سه سال آینده زندگی زناشویی زنان و مردان متأهل شهر قزوین 22 درصد است و بین گروه ها از حیث جنسیّت، تحصیلات، تعداد فرزندان، طول مدت ازدواج تفاوت معناداری در نمره های بی ثباتی ازدواج مشاهده نشد. نتایج هم چنین نشان داد که بین زوجین با قومیّت متفاوت در مقایسه با همسران با قومیّت مشابه و نیز زوجین با تفاوتِ در طبقه اقتصادی اجتماعی در مقایسه با زوجینِ مشابه از حیث طبقه اقتصادی اجتماعی در میانگین بی ثباتی ازدواج تفاوت معناداری وجود دارد. هم چنین بین گروه ها از حیث نوع ازدواج (اعم از سنتی یا دوستی پیش از ازدواج) تفاوت معناداری مشاهده شد. آگاهی از نقش عوامل تهدیدکننده ثبات ازدواج زوجین می تواند ضمانتی نسبی برای ثبات روابط زناشوییِ همسران فراهم سازد.
فضیلت اخلاقی قناعت درزندگی زن و مرد
منبع:
زن و فرهنگ سال ششم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۲
27-39
حوزه های تخصصی:
قناعت همواره در متون اسلامی به عنوان یک ارزش اساسی مورد تاکید قرار گرفته و یکی از ابعاد الگوی مصرف اسلامی است که مایه بقا و توانایی و ایجاد یک زندگی ایده آل خواهد بود. این پژوهش با عنوان فضیلت اخلاقی قناعت درزندگی مردان وزنان درصدد بود، با استفاده از قرآن و احادیث و منابع اصیل اسلامی به صفت قناعت به عنوان فضیلت اخلاقی در زندگی بپردازد. در این تحقیق، به رابطهقناعت وحیات طیبه توجه و همچنین به عامل پسرفت یاپیشرفت بودن قناعت پرداخته شده است همچنین باعرضه روایات قناعت برکتاب وسنت ونیز عرف جهانی سعی برتبیین صحیح آن نموده ونیز جایگاه ونقش آنرا درزندگی مردان وزنان وآثارقناعت را بیان کرده و در پایان نتیجه گرفته شد که قناعت نسخه منحصر به فردی است که اسلام آنرا برای نیل به کمال در عرصه زندگی دنیوی و اخروی معرفی کرده است و درست در نقطه ی عکس گفتار عامیانه می باشد. که معنای قناعت را در زندگی با رنج و سختی می دانند بلکه قناعت، عبارت از درست و از روی برنامه زیستن است.
بررسی عوامل پیش برنده و بازدارنده ی توسعه ی کارآفرینی زنان روستایی (مطالعه ی موردی: زنان روستایی بخش میان کوه شهرستان اردل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، باهدف بررسی عوامل پیش برنده و بازدارنده ی توسعه ی کارآفرینی زنان روستایی بخش میان کوه شهرستان اردل انجام گرفته است. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی بوده که جهت گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را کلیه ی زنان روستایی بخش میان کوه (8381N=) تشکیل می دهند که 254 نفر به عنوان نمونه ی مورد مطالعه انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات میدانی، پرسشنامه ای بود که روایی صوری و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت. با استفاده از تحلیل عاملی، شش عامل به عنوان عوامل پیش برنده و بازدارنده ی توسعه ی کارآفرینی زنان روستایی بخش میان کوه استخراج و نام گذاری شد. نتایج نشان داد که این عوامل به ترتیب 824/71 درصد و 784/67 درصد از واریانس عوامل پیش برنده و بازدارنده ی توسعه ی کارآفرین را در بین زنان روستایی مورد مطالعه، تبیین می کنند. هم چنین، نتایج پژوهش نشان داد که سهم عوامل پیش برنده، مؤثرتر از عوامل بازدارنده بوده و در نتیجه با ایجاد زمینه ی لازم می توان با تقویت عوامل پیش برنده و فائق آمدن بر عوامل بازدارنده، به توسعه ی کارآفرینی در بین زنان روستایی در بخش میان کوه کمک کرد.
روابط چندگانه سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و رضایت زناشویی با پیمان شکنی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی الگوی معادلات ساختاری پیمان شکنی زناشویی بر پایه سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و رضایت زناشویی انجام شد. روش مورد استفاده در این پژوهش همبستگی بود. نمونه پژوهش 270 دانشجو بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب، و از آنها خواسته شد تا به پرسشنامه های تمایل به پیمان شکنی، سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و مقیاس رضایت زناشویی پاسخ دهند. داده های پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس برازش الگوی نهایی مشخص شد که سبک دلبستگی ایمن از طریق رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر منفی معنادار (اثر غیر مستقیم= 09/0- ، 0.01P<) دارد. سبک دلبستگی اجتنابی با واسطه رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر (اثر غیر مستقیم= 10/0، 0.01P<) دارد. اثر غیر مستقیم روان رنجوری (اثر غیر مستقیم= 14/0، 0.01P<) و برونگرایی (اثر غیر مستقیم= 08/0، 0.01P<) بر پیمان شکنی با نقش واسطه ای رضایتمندی مثبت بود. توافق پذیری (اثر غیر مستقیم= 07/0، 0.05P<) و مسئولیت پذیری (اثر غیر مستقیم= 08/0، 0.01P<) نیز توانست از طریق رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر منفی معنادار داشته باشد. هم چنین روان رنجوری (اثر مستقیم= 22/0، 0.01P<)، برونگرایی (اثر مستقیم= 23/0، 0.01P<)، اشتیاق به تجربه (اثر مستقیم= 16/0، 0.05P<) به طور مستقیم و مثبت و مسئولیت پذیری به طور مستقیم و منفی (با اثر مستقیم= 16/0-، 0.05P<) بر پیمان شکنی اثر گذار بود. در راستای نتایج این پژوهش، که گویای نقش سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و رضایت زناشویی در مقوله پیمان شکنی زناشویی بود در نظر گرفتن این عوامل در مشاوره ها و آموزشهای پیش از ازدواج و پژوهشهای آینده کاربردی و اثر بخش خواهد بود
بررسی سطح توسعة بازار کار به تفکیک جنسیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سند چشم انداز ج.ا.ا در حکم بالاترین سند پس از قانون اساسی، ایجاد فرصت های برابر و توزیع مناسب درآمد را یکی از اهداف چشم انداز در افق 1404 قلمداد کرده است که این مهم نیز در گرو توسعة موزون بازار کار است و از این رو، بررسی سطح توسعة این بازار به تفکیک جنسیت هدف اصلی این مقاله است. برای تعیین سطح توسعة بازار کار از میان شاخص های متعدد این بازار، چهار شاخص نرخ بیکاری، سهم جمعیت دارای اشتغال ناقص، سهم شاغلان بخش صنعت و سهم شاغلان بخش خصوصی در سال های 1384 تا 1390 انتخاب و برای تلفیقشان از روش برترین پیشنهاد از راه حل ایدئال استفاده شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که در دورة مذکور سطح توسعة بازار کار به تفکیک جنسیت دچار دوگانگی و به نفع بازار کار مردان بوده است. در مقایسة سال های آغازین و پایانی این دوره نیز این تفاوت نه فقط در راستای اهداف برنامه های کلان کشور کاهش نیافته، بلکه روندی صعودی را طی کرده است.
بررسی رابطه سطوح خود متمایز یافتگی و سبک های مقابله با فشار روانی در زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سطوح خود متمایز یافتگی و گرایش به انواع سبک های مقابله با فشار روانی در زنان مطلقه انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری، کلیه زنان مطلقه شهر تهران بود. تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه خود متمایزسازی (DSI - R) (اسکورن و فراید لندر، 1999) و مقیاس استاندارد سنجش روش های مقابله با فشار روانی بود. داده ها از طریق آمار توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی «میانگین و انحراف استاندارد») و آمار استنباطی (آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام) تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سطوح خودتمایزیافتگی و سبک های مقابله با فشار روانی رابطه معنی داری وجود دارد. بر اساس داده های به دست آمده از بین سطوح خودمتمایزیافتگی، جایگاه من و خودمتمایزیافتگی (نمره کل) در سطح (01/0 < P) به صورت مثبت با سبک مقابله متمرکز بر حل مسئله رابطه معنی داری دارد. یافته های این پژوهش نقش مهم سطوح خودمتمایزیافتگی در زنان مطلقه و رابطه آن با سبک های مقابله با فشار روانی را نشان داد و مشخص کرد که زنان با سطح خودمتمایزیافتگی بالا به سبک متمرکز بر حل مسئله و زنان با سطح پایین، به سبک متمرکز بر هیجان و اجتنابی گرایش دارند.
درآمدی بر شناخت زنان ایران در عصر اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
249 - 264
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به مطالعه نقش و جایگاه زن در دوره اشکانی می پردازد. منابع تاریخی بسیار گذرا به زنان این دوره پرداخته و اطلاعاتی سطحی و گاه بدور از واقعیت ارائه کرده اند. این منابع صرفاً چند تن از زنان درباری، محدودیت های اجتماعی زنان، برخی ازدواج های سیاسی، و موضوع ازدواج با محارم را بر ما هویدا ساخته اند. در این نوشتار، برای دستیابی به وضعیت زن در این دوره آثار مکشوفه از سراسر امپراتوری اشکانی اعم از قلمرو غربی (هترا، آشور، سلوکیه، نیپور، بابل، دورا اروپوس، پالمیر، و...)، قلمرو شرقی (کوه خواجه)، و مناطقی چون الیمایس و نواحی مرکزی ایران بررسی شد. در این دوره، برخلاف دوره هخامنشی، بیشتر به شمایل نگاری زن پرداخته شده؛ به گونه ای که نقش زن بر روی سکه، گچبری، نقاشی دیواری، نقش برجسته، و اشیا به تصویر درآمده یا شمایل زن در قالب مجسمه، پیکرک، و... ساخته شده است. مطالعه و بررسی آثار باستان شناختی یادشده نشان می دهد که زنان در دوره اشکانی در عرصه های مختلف مذهبی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و هنری حضور داشته اند.
بررسی دیدگاه زنان روستایی درباره تأثیر مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی آنان (مورد مطالعه: روستای حسن خان، شهرستان قروه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
287 - 304
حوزه های تخصصی:
با در نظر گرفتن نقش انکارناپذیر زنان در فرایند توسعه روستایی از یک سوی و وضعیت نامطلوب آنان از نظر بیشتر شاخص های توسعه از سوی دیگر، توانمندسازی آنان امری ضروری به نظر می رسد که در این خصوص، بنا بر نظر بیشتر محققان و صاحبنظران، سرمایه اجتماعی و مولفه های آن می تواند نقش کلیدی داشته باشد. بر این اساس، تحقیق توصیفی- همبستگی حاضر با هدف اصلی بررسی دیدگاه زنان روستایی در مورد تأثیر مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی آنان در روستای حسن خان در شهرستان قروه انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش، تمامی زنان 15 تا 64 سال، ساکن در روستای حسن خان بودند (213=N) که با توجه به جدول کرجسی- مورگان، تعداد 165 نفر از آنان از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده برای انجام تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردید. روایی محتوایی پرسشنامه با نظر پانلی از متخصصان مورد تایید قرار گرفت و روایی سازه و پایایی ترکیبی ابزار تحقیق نیز از طریق برآورد مدل اندازه گیری و پس از انجام اصلاحات لازم به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک چند متغیره مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که هر سه فرضیه اصلی تحقیق مورد تایید قرار گرفته و از دیدگاه زنان مورد مطالعه هر یک از مؤلفه های سرمایه اجتماعی شامل انسجام، مشارکت و اعتماد اجتماعی از اثر مثبت و معنی داری بر متغیر وابسته برخوردار بوده و در مجموع 43 درصد از واریانس توانمندسازی زنان در روستای حسن خان را تبیین نمودند. با توجه به یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت افزایش میزان سرمایه اجتماعی زنان روستایی به طور مستقیم منجر به توانمندسازی آنان می شود.