فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده (فرهنگی - دفاعی زنان و خانواده سابق) سال نهم پاییز 1393 شماره 28 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه مهارتهای مؤثر در مدیریت کارامد ارتباط با خانواده اصلی و خانواده همسر با توجه به آموزه های دانش مشاوره خانواده و اسلام و استخراج نکات اشتراک و اختلاف دو حوزه در این موضوع است؛ بدین منظور با تکیه بر روش شهید صدر مبتنی بر اینکه برای پاسخگویی به سؤالها و نیاز های روز از قرآن، لازم است ابتدا موضوعات در عالم خارج و اندیشه های بشری جستجو، و پس از بررسی و تحلیل به قرآن عرضه شود تا قرآن نیاز ها و سؤالات بشری را پاسخ دهد. ابتدا موضوع با روش توصیفی تحلیلی در حیطه مشاوره خانواده بررسی، و سپس با رجوع به منابع اسلامی (آیات و روایات) نظر اسلام در این موضوع بیان، و نقاط ضعف دانش مشاوره خانواده از طریق مباحث اسلامی تکمیل و نقاط اشتراک و افتراق دو حوزه مطرح می گردد. مهمترین نتایج حاکی است که ارتباط با خانواده اصلی و خانواده همسر در مشاوره خانواده و اسلام بر مبنای اعتقاد به اصل عزت و کرامت انسانی استوار است. مدیریت ارتباط با این دو گروه در مشاوره خانواده بر اساس انسان محوری و در اسلام بر پایه توحید محوری است.
رابطه تهاجم فرهنگی غرب و کارکرد خانواده های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی در میان خانواده های ایرانی، نشان دهنده تغییر رفتار اعضای خانواده است. کاهش احترام به والدین، گذراندن اوقات فراقت با دوستان و خارج از خانواده و گرایش به فردگرایی و تعامل با دیگران از طریق تلفن همراه و اینترنت، نمونه های آشکار شیوه های رفتاری اغلب خانواده ها و نمونه هایی از این تغییرات است. از سوی دیگر، دین اسلام، دستوراتی برای تعامل انسان ها ارائه نموده که برای خانواده های ایرانی به لحاظ دارا بودن مذهب تشیع، حائز اهمیت است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که آیا بین تهاجم فرهنگی غرب و کارکرد خانواده های ایرانی رابطه وجود دارد. آیا با تقویت کارکردهای خانواده می توان از شدت تأثیر تهاجم فرهنگی کاست. برای پاسخ به این سؤال، متغیرهای تهاجم فرهنگی و کارکردهای خانواده های ایرانی مورد واکاوی قرار گرفت و مؤلفه های آنها شناسایی شد؛ سپس ضریب همبستگی پیرسون محاسبه شد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران برای جامعه معلوم (440 نفر) با خطای 05/0، تعداد 205 نفر محاسبه گردید. با توجه به شرط پذیرش نمونه های آماری (توانایی درک و تشخیص مفاهیم و عوامل توسط پاسخ گویان)، ضریب کفایت نمونه برداری محاسبه و تعداد 145 نفر به عنوان حداقل نمونه مناسب تعیین شد. یافته های پژوهش نشان داد بین عوامل تهاجم فرهنگی و کارکردهای خانواده، رابطه معنا دار وجود دارد. نوع رابطه همبستگی غیرهمسو و منفی است. برخی متغیرها، مانند توانایی حل مسئله و ایفای نقش خانوادگی از جمله متغیرهای با واسطه هستند که به طور غیر مستقیم از طریق مهارت افزایی بر کاهش تاثیر تهاجم فرهنگی بر خانواده تاثیر دارند.
فراتحلیل پژوهشها در مورد میزان رابطه هوش هیجانی و کیفیت روابط زناشویی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش فرا تحلیل پژوهشها درباره میزان رابطه هوش هیجانی و کیفیت روابط زناشویی در ایران بود. برای دستیابی به این هدف، این سؤال مطرح شد که، میزان رابطه هوش هیجانی و کیفیت روابط زناشویی در ایران چگونه است؟ به منظور پاسخگویی به سؤال فراتحلیل از مجموعه پژوهشها درباره رابطه هوش هیجانی و کیفیت روابط زناشویی در سطح کشور در فاصله سالهای 1390-1381، هفت پژوهش که از لحاظ روش شناسی مورد قبول بود و ملاکهای درون گُنجی را داشت برای فراتحلیل انتخاب شد. این هفت پژوهش حاوی یازده اندازه اثر در مورد رابطه هوش هیجانی و عوامل مختلف کیفیت روابط زناشویی بود. براساس نتایج این فراتحلیل، اندازه اثر مربوط به میزان رابطه هوش هیجانی و کیفیت روابط زناشویی در ایران 541/0 است. نتایج این فراتحلیل نشان داد که اندازه اثر میزان رابطه هوش هیجانی و کیفیت روابط زناشویی در ایران بر اساس معیار تفسیر کوهن از حد متوسط بیشتر است؛ این امر اهمیت فراهم کردن زمینه تقویت هوش هیجانی را در زوجین ایرانی خاطرنشان می سازد.
بررسی ساختار عاملی مقیاس خودکارامدی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس خود کارامدی مادران برکلی بود. به این منظور با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 346 نفر از مادران دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان آبدانان انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی به روش عوامل اصلی نشان داد که مقیاس خود کارامدی مادران چهار عامل دارد. این عوامل مجموعاً 52 درصد از کل واریانس را تبیین کرد. ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 81/0 و برای عاملهای مسئولیت پذیری، پذیرش فرزند، ارزیابی مثبت فرزند و خود مدیریتی به ترتیب 63/0، 65/0، 56/0 و 58/0 به دست آمد. بر اساس یافته ها می توان گفت مقیاس خود کارامدی مادران، ابزاری معتبر و پایا برای ارزیابی خود کارامدی مادران است و می توان از آن به منظور ارزیابی خود کارامدی مادران، و در صورت لزوم، مداخله برای بهبود خود کارامدی استفاده کرد.
نقش واسطه ای همدلی همسران در ارتباط بین الگوهای فراغت با خرسندی و ثبات ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین جایگاه همدلی همسران به عنوان متغیر واسطه ای در ارتباط بین فعالیتهای فراغتی با شادی و ثبات ازدواج بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود؛ بدین منظور270 نفر از متأهلان شهرستان کرمانشاه مشروط به گذشت چهار سال از زندگی مشترک آنها به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. مقیاس راهبردهای حفظ رابطه (RMSM)، شادکامی زناشویی (MHM)، نیمرخ فراغت خانواده (FLAP) و ثبات ازدواج ابزار استفاده شده در این پژوهش بودند. برای تحلیل داده ها از تحلیل مسیر استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که الگوهای تعادلی و هسته ای فراغت با همدلی همسران و همدلی با ثبات ازدواج و رضایتمندی زناشویی رابطه دارد. هم چنین همدلی همسران نقش واسطه ای در ارتباط الگوهای فراغت خانواده با رضایتمندی و ثبات زناشویی ایفا می کند. می توان چنین استنباط کرد که فعالیتهای فراغتی توسط اعضای خانواده طبق ساختار خاص خود، محرک اصلی برانگیزنده حس همدلی طرفین و تبیین کننده کیفیت روابط همسران و نهایتاً ثبات و تداوم ازدواج است.
بررسی عوامل درون خانوادگی مؤثر بر خانه گریزی دختران (مطالعه موردی: دختران خانه گریز و غیر خانه گریز شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی عوامل خانوادگی مؤثر بر فرار دختران از خانه پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش، دختران فراری و عادی شهر همدان در سال 1390، و تعداد نمونه 60 نفر متشکل از 30 دختر فراری و 30 دختر غیرفراری بوده که با روش نمونه گیری در دسترس از مرکز بهزیستی شهر همدان بررسی و تحلیل شده است. گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و مصاحبه انجام گرفته است بدین صورت که داده ها از طریق دو پرسشنامه جداگانه در دو مرحله از دختران فراری و غیر فراری تکمیل گردیده است. یافته ها نشان می دهد که عوامل خانوادگی در ایجاد زمینه های فرار دختران از خانه نقش بسزایی ایفا می کند. در این زمینه می توان گفت که دختران فراری از نظر خانوادگی به علت نفاق، ناسازگری، اعتیاد والدین، تشنج در محیط خانوادگی، طرد و تحقیر، کمبود محبت، سبک تربیتی نادرست، از هم گسیختگی خانواده، عدم مراقبت و بی توجهی والدین و سرپرستان نسبت به دختران، ترس از تنبیه و پایگاه اجتماعی نامناسب به فرار از خانه اقدام کرده اند.