فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۹۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار فقیر یکی از گروه های آسیب پذیر جامعه هستند. این زنان علاوه بر نقش های متداول برای زنان در خانواده، متولی نقش های مربوط به سرپرستی خانوار نیز هستند. از این رو، تلاش برای توان مندسازی آن ها از اولویت ویژه ای برخوردار است. در این بین، برخورداری از آمادگی ذهنی و روانی پیش شرطی اساسی برای شکوفایی قابلیت های فردی در دیگر عرصه های زندگی است. بر این اساس، تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و توان مندی روانی در زنان سرپرست خانوار در قالب پژوهشی پیمایشی متشکل از ۳۲۴ زن شاغل در مراکز کارآفرینی و مهارت آموزی کوثر شهرداری تهران، صورت پذیرفته است. برای اخذ نمونه، ابتدا مراکزی به صورت تصادفی از لیست مراکز موجود انتخاب و سپس کارکنان هر مرکز تمام شماری شده اند. این روند تا تحقق حجم نمونه تعیین شده ادامه یافته است. ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسش نامه محقق ساخته بوده است. داده های حاصل با روش های آماری تحلیل هم بستگی و تحلیل هم بستگی کانونی تجزیه وتحلیل شده اند. یافته های تحقیق در مجموع مؤید هم بستگی متوسط بین مؤلفه های مختلف سرمایه اجتماعی و توان مندی روانی بوده است. در عین حال، هم بستگی بین «توانایی تصمیم گیری» و «اعتماد به نفس» با مؤلفه های مختلف سرمایه اجتماعی قوی تر از سایر مؤلفه های توان مندی روانی بوده است. در بین متغیرهای زمینه ای نیز در اغلب موارد سن اثر منفی و مدت سرپرستی، درآمد و تحصیلات دارای اثر مثبت بر مؤلفه های توان مندی روانی بوده اند. همچنین، تحلیل هم بستگی کانونی، نشان دهنده نقش تبیین کنندگی سرمایه اجتماعی بر توان مندی روانی است.
واکاوی تاثیر آگاهی های اجتماعی بر مقدار توانمندی زنان روستایی (بخش زنجانرود شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه سعی شد تاثیر آگاهی های اجتماعی بر مقدار توانمندی زنان روستایی بخش زنجانرود شهرستان زنجان بررسی شود. برای اجرای این پژوهش از روش پژوهش کیفی -کمی استفاده شد. جامعه بخش کیفی این پژوهش را افراد صاحب نظر در زمینه آگاهی های اجتماعی زنان روستایی تشکیل دادند. پژوهشگر بمنظور طراحی گویه های آگاهی اجتماعی پرسش نامه به مصاحبه با این افراد پرداخت. جامعه آماری بخش کمی این پژوهش را 15455 از زنان روستایی شهرستان زنجان تشکیل دادند که تعداد 386 نفر به تناسب و با روش تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ابزار پرسش نامه محقق ساخته گرد آوری گردید که روایی آن به وسیله اعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه رازی تایید و پایایی آن در بخش آگاهی اجتماعی و ابعاد توانمندی نیز با استفاده از پیش آزمون و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 79/0 تایید شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روی هم رفته، بر اساس نتایج مقدار آگاهی اجتماعی 58 درصد از زنان در حدی متوسط بود. زنان روستایی در زمینه مسایلی همچون زمان حق استفاده زن از حق حبس و اجرت المثل کم ترین آگاهی را داشتند، اما در زمینه مسایلی از قبیل تعیین محل سکونت و مقدار ارث دریافتی دختر بیش ترین آگاهی را داشتند. یافته ها حاکی از مقدار متوسط توانمندی زنان روستایی (میانگین کل 8/2 از 5) بود. بمنظور تعیین مقدار تاثیر متغیر مستقل آگاهی اجتماعی بر متغیر وابسته توانمندی از رگرسیون خطی بهره گیری شد. نتایج پژوهش نشان دادند که متغیر مستقل توان تبیین 43 درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی توانمندی را دارد.
تحلیل اثر رسانه های نوشتاری (الکترونیکی و چاپی) بر توانمندسازی زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسانه ها نقش بسیار مؤثری در ایجاد بستر فرهنگی-اجتماعی مناسب در حوزة توانمندسازی افراد ایفا می کنند. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر رسانه های نوشتاری بر توانمندسازی اجتماعی- فرهنگی زنان شاغل با استفاده از روش های اسنادی و پیمایشی پرداخته و اطلاعات در دو پرسشنامه جامع جمع آوری شده است. جامعة آماری شامل پزشکان، پرستاران، بهیاران و رزیدنت های زن مراکز خدمات بهداشتی درمانی شهرهای رشت و انزلی شامل 1964 نفر و مدیران و صاحبان این مراکز است. حجم نمونة شاغلان زن برابر 321 نفر است که به صورت نمونه گیری طبقه ای دو شهر رشت و انزلی و شیوة تصادفی ساده، همچنین نمونه گیری از جامعة صاحبان و مدیران مراکز به روش تصادفی ساده انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که رسانه های نوشتاری تأثیرگذاری لازم را بر نگرش مخاطبان و باورهای جامعه از نظر پذیرش توانمندی زنان در حوزة اجتماع و اشتغال و انعکاس زنان توانمند نداشته و باوجود نگاه مثبت صاحبان و رؤسای مشاغل به توانمندی زنان در این حوزه، تأثیر و انعکاس این رسانه ها در این زمینه خنثی بوده است. همچنین رسانه های نوشتاری چاپی بیشترین تأثیرگذاری را بر دو بعد توانمندسازی اجتماعی، یعنی آگاهی و اعتماد زنان داشته است. در این بین، توجه به بعد آموزش از توانمندسازی فرهنگی در محتوای رسانه های نوشتاری مشاهده می شود.
ارزیابی عوامل مؤثر در توان مندسازی زنان روستایی شهرستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به حدود یک دهه تأکید بر رویکرد توان مندسازی زنان روستایی در برنامه های توسعه، هدف پژوهش حاضر سنجش توان مندی و ارزیابی عوامل تأثیرگذار اجتماعی فرهنگی، اقتصادی و حمایتی در توان مندسازی زنان روستایی شهرستان اصفهان است. جامعة آماری زنان ساکن روستاهای شهرستان اصفهان بوده و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 222 نفر تعیین و اطلاعات لازم با روش نمونه گیری طبقه ای خوشه ای و پرسش نامة ساخت یافته گردآوری شد. در مرحلة پیش آزمون، 80 پرسش نامه به طور تصادفی میان زنان روستایی توزیع شد و بر اساس روش آلکایر و فوستر، برای ارزیابی عوامل مؤثر در ناتوانی زنان روستایی از رگرسیون لجستیک استفاده شد. نتایج این روش نشان داد که با در نظر گرفتن 30 درصدی سطح آستانة ناتوانی، میزان و شدت ناتوانی در میان زنان روستایی به ترتیب، 28 و 45 درصد است. به عبارتی، 28 درصد زنان جامعة آماری در حداقل 30 درصد معیارها ناتوان و به طور متوسط شدت ناتوانی شان 45 درصد است. نتایج حاصل از مدل رگرسیونی نشان داد که تحصیلات، اشتغال، استفاده از رسانه های جمعی، روابط اجتماعی و شغلی، دریافت درآمد شخصی، سلامتی، حمایت های دولت، استفاده از انواع آموزش ها، باور به برابری جنسیتی و وجود صندوق های اعتباری تأثیر مثبت و معنی داری در توان مندی زنان دارد.
شناسایی و اولویت بندی راهبردهای توانمندسازی زنان در روستاهای مهاجرفرست بر اساس ماتریسSWOT و QSPM (مطالعه موردی: شهرستان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
حوزه های تخصصی:
نتیجه طبیعی به کارگیری رویکرد نوسازی در کشورهای درحال توسعه، شکل گیری و گسترش مهاجرت های گسترده از روستا به شهر است. این امر موجب تغییر ساختار جنسی جمعیت در تعدادی از سکونتگاههای روستایی کشور شده است. بدیهی است با استمرار شرایط موجود در آینده زنان ذینفعان اصلی برنامه های توسعه در نواحی روستایی خواهند بود. مقاله حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی راهبردهای توانمندسازی زنان در گروه خاصی از روستاها یعنی سکونتگاههای روستایی مهاجرفرست به جهت شرایط خاص و اولویت دار آنها، تدوین گردیده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نوع تحقیقات کاربردی- توسعه ای می باشد. گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز به شیوه اسنادی و میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق روستاهای دارای نسبت جنسی پائین یعنی کمتر از 95 نفر مرد به ازای 100 نفر زن بوده است. در مطالعه حاضر با استفاده از ماتریس تحلیلی SOWT، راهبردهای مطلوب توانمندسازی زنان در سکونتگاههای روستایی مهاجرفرست شناسایی و به کمک ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM)، راهبردها اولویت بندی گردید. نتایج بررسی ها نشان می دهد به منظور توانمندسازی زنان در روستاهای مهاجرفرست، استراتژی های تهاجمی (حداکثر– حداکثر) بهینه هستند. همچنین مهمترین راهبرد توانمندسازی زنان در روستاهای مورد نظر «افزایش توجه به زنان در برنامه های توسعه نواحی روستایی در سطوح بالای تصمیم گیری»، با امتیاز 4.29، بوده است.
بررسی رابطه بین طرح های خودکفایی کمیته امداد امام خمینی (ره) و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار(مطالعه موردی: استان کهگیلویه و بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث توانمندسازی همواره به عنوان یکی از مباحث مهم زنان سرپرست خانوار مطرح بوده است. هدف کلی این پژوهش، بررسی تاثیر طرحهای خودکفایی کمیته امداد امام (ره) بر توانمندسازی زنان سرپرست خانوار استان کهگیلویه و بویراحمد است. چارچوب نظری پژوهش براساس نظریه های تواناسازی ساراالانگه و فیترمن، حمایت اجتماعی کسل، طرد اجتماعی آمارتیاسن و سیلور، نظریه فمنیستی لیبرال و نظریه رفاه اجتماعی استوار است. برای گرد آوری داده های پژوهش از دو شیوه اسنادی و میدانی به روش پیمایشی بهره گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کل زنان سرپرست خانوار استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است که از طرح های خودکفایی نهاد کمیته امداد، بهره مند شده اند و ابزار اصلی در این پژوهش، پرسش نامه بوده است، بنابراین، با استفاده از فرمول نمونه گیری یامانی، تعداد 153 نفر از زنان یاد شده به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند که شیوه نمونه گیری نیز از نوع سیستماتیک بوده است. از مجموع متغیرهای مستقلی که وارد رگرسیون چند متغیره شده اند، متغیر "" خدمات آموزشی، فنی و مشاوره ای"" با ضریب بتای 57/0
و متغیر ""شعاع حمایتی"" با ضریب بتای19/0 بیش ترین تأثیر را بر توانمندسازی زنان داشته اند. در مجموع یافته های پژوهش در سه بعد متغیرهای زمینه ای، خدمات امداد و دایره حمایت اجتماعی نشان داده اند که توانمندسازی زنان براساس طرحهای خودکفایی، بر پایه آموزش، کسب فنون و مهارت های شغلی، تقویت روحیه خودباوری، ایجاد انگیزه در چارچوب آموزش های فنی و حرفه ای و نیز دریافت مشاوره های نوین شغلی متناسب با شرایط و مقتضیات نوع شغل استوار است.
نقش سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی زنان مرکبات کار شهرستان ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف نقش سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی زنان مرکبات کار شهرستان ساری انجام شد. روش شناسی پژوهش، ترکیبی از روش های کمی و توصیفی- استنباطی بود. نمونه گیری تصادفی طبقه ای در این مطالعه به کاربرده شد و 128 نفراز زنان مرکبات کار انتخاب شدند. برای تجزیه تحلیل داده ها ازSPSS 16 استفاده شد. آلفا کرونباخ سوالات پرسشنامه 87/0 بدست آمد. میانگین سن و سابقه کار باغداری زنان مرکبات کار مورد مطالعه به ترتیب 88/49 و 66/25 سال بود. میانگین میزان سرمایه اجتماعی و توانمندسازی زنان مرکبات کار شهرستان ساری در حد زیاد می باشد. رگرسیون بیانگر آن بود که 8/9 درصد از واریانس توانمندسازی زنان مرکبات کار شهرستان ساری بوسیله ی سرمایه اجتماعی تبیین می شود. برای تقویت توانمندسازی زنان مرکبات کار توصیه می گردد به متغیرهای سرمایه اجتماعی مانند استفاده زنان مرکبات کار از وسایل ارتباط جمعی، استفاده مرکبات کاران از توصیه های مرکبات کاران دیگر، کمک گرفتن زنان مرکبات کاران از یکدیگر در امور شخصی و خانوادگی، استفاده از دهیار و اعضای شورای روستا برای کمک به زنان مرکبات کار و بالا بردن اطلاعات زن مرکبات کار از ماشین آلات مدرن باغی توجه گردد.
واکاوی رابطه ی انواع نظام های رفاهی با توانمندسازی اقتصادی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی فرایندی است که با حضور در جریان زندگی زنان، حق انتخاب و آزادی عمل را برای آنان به ارمغان می آورد. شکل گیری فرایند توانمندسازی زنان نیازمند پیش شرط هایی است. یکی از مواردی که بیشتر صاحب نظران این حوزه بر آن تاکید داشته اند، نقش آفرینی «منابع» در جهت تحقق اهداف مطرح شده است. اما منظور از منابع، تنها تاکید بر سرمایه های اقتصادی زنان نیست. در ادبیات توانمندسازی، قوانین و سیاست گذاری ها نیز به عنوان یک منبع قابل اعتنا در نظر گرفته می شود که می تواند جایگاه زنان را بهبود بخشد. در پژوهش حاضر با عنوان «واکاوی رابطه انواع نظام های رفاهی با توانمندسازی اقتصادی زنان» ""سیاست گذاری های اجتماعی"" در انواع نظام های رفاهی به عنوان عاملی اثر گذار در جریان توانمندسازی زنان درنظر گرفته شده است و سعی بر آن است تا با مقایسه میزان توانمندی اقتصادی زنان در سه نوع از نظام های رفاهی لیبرال، محافظه کار و سوسیال دموکرات، معلوم گردد کدام نوع از سیاست گذاری های اجتماعی توانسته است موقعیت مناسب تری را برای زنان فراهم سازد.
بدین منظور با استفاده از داده های گزارش سازمان بین المللی کار در خصوص شکاف جنسیتی (2014) و به کارگیری روش تحلیل ثانویه به بررسی شاخص های توانمندی اقتصادی زنان در بین 18 کشور منتخب که بر اساس تقسیم بندی اندرسون در یکی از سه نوع نظام رفاهی مذکور قرار گرفته اند، پرداخته شده است.
نتایج نشان می دهد که تفاوت در نوع سیاست گذاری های اجتماعی-رفاهی در دولت های رفاه، میزان غیر همسانی از توانمندی های اقتصادی را برای زنان فراهم کرده است به گونه ای که درنظام های رفاهی محافظه کار با سیاست های اجتماعی مبتنی بر الگوی مرد نان آور، زنان از توانمندی اقتصادی ضعیف تری برخوردارهستند ومیانگین توانمندی اقتصادی زنان در دو گروه از کشورها با نظام های رفاهی لیبرال و سوسیال دموکرات بالاتر است.
شناسایی و تبیین عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی (مطالعه موردی: شهرستان رستم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی مطالعات زنان زن و اقتصاد توانمندسازی زنان
- حوزههای تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی جغرافیای جمعیت
- حوزههای تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی جغرافیای رفتاری و فرهنگی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی شهری و روستایی جامعه شناسی روستایی و عشایر
هدف: تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی اقتصادی مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی و ارائه راهکارهایی در جهت بهبود وضعیت زنان روستایی شهرستان رستم (فارس) انجام شده است.
روش: جامعه آماری تحقیق، 10327 از خانوارهای روستایی شهرستان رستم بود که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 330 نفر انتخاب گردید. به منظور سنجش ضریب اعتبار پرسشنامه، آزمون پیش آهنگی انجام شدکه ضریب اطمینان کرونباخ آن بیش از 79% به دست آمد. در تجزیه و تحلیل داده ها نیز، از روش تحلیل عاملی، رگرسیون گام به گام،کای اسکوئر استفاده شده است.
یافته های تحقیق: نتایج تحقیق نشان می دهد که مهم ترین عوامل مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی، همکاری آنان در فعالیت های اقتصادی، عوامل فردی و اجتماعی است که مقدار واریانس تجمعی تبیین شده توسط این عوامل 80/55 می باشد. علاوه بر این، اساسی ترین موانع موجود در مسیر توانمندسازی زنان عواملی نظیر نبود فرصت های شغلی، پایین بودن میزان تحصیلات، وجود تعصبات خانوادگی و نبود حمایت های قانونی و شبکه ارتباطی می باشد که این چهار متغیر، در مجموع قادر به تبیین حدود 55% از تغییرات متغیر وابسته (عامل عدم توانمندی اجتماعی اقتصادی زنان) می باشند. در نهایت، متغیرهای مذکور، در سطح 99%، با موانع توانمندسازی زنان دارای رابطه مثبت و معنا داریمی باشند. بنابراین، برای ارتقاء توانایی زنان روستایی شهرستان رستم در فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و برنامه ریزی جهت گسترش مشارکت آنان، حذف این موانع ضروری می باشد.
راهکارهای عملی: در برنامه ریزی های روستایی در آینده ، لزوم توجه به عوامل ذکر شده ضروری می باشد. به بیان دیگر، مسئولین باید به دنبال روش هایی برای افزایش انگیزه زنان روستایی، به منظور شکوفایی استعدادها و توانایی های آنان و ایجاد زمینه های لازم برای بکارگیری این استعدادها باشند.
اصالت و ارزش: در کشورهای در حال توسعه، با وجود این که زنان در اجتماعات روستایی نقش حیاتی ایفا می کنند، اما توانایی آنان به میزان بسیار کمتری ارزش گذاری شده است. بر این اساس، شناسایی عوامل مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی که تقریباً نیمی از جمعیت فعال جامعه را تشکیل می دهند، می تواند در جهت افزایش توانایی این زنان، مؤثر واقع شود.
تحلیل عاملی متغیرهای پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرینی در میان زنان روستایی شهرستان روانسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تحلیل عاملی متغیرهای پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرینی در میان زنان روستایی شهرستان روانسر انجام شد. به لحاظ ماهیت و هدف، به ترتیب از نوع پژوهش های کاربردی و توصیفی تحلیلی بود. جامعه آمار پژوهش را کلیه زنان روستایی بالای 15 سال شهرستان روانسر (7865N= )، تشکیل می داد که با استفاده از فرمول کوکران 366 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای بوده که روایی (صوری) آن با کسب نظرات اساتید دانشگاهی و با انجام اصلاحات لازم، تأیید شد. برای بررسی پایایی ابزار پژوهش، یک مطالعه راهنما با تعداد 30 پرسشنامه در یکی از روستاهای خارج از محدوده مورد مطالعه انجام شد و ضرایب آلفای کرونباخ به دست آمده نشان دهنده قابلیت اعتماد ابزار مورد استفاده بود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی در ارتباط با عوامل پیش برنده توسعه کارآفرینی زنان روستایی شهرستان روانسر، هفت عامل را شناسایی کرد که در مجموع 695/61% واریانس متغیر وابسته تبیین شده است. در ارتباط با عوامل بازدارنده توسعه کارآفرینی زنان روستایی در محدوده مورد مطالعه، 6 عامل شناسایی شد که در مجموع 677/57% متغیر وابسته را تبیین کرده اند. همچنین، نتایج نشان داد در بین عوامل پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرینی جامعه مورد مطالعه، عامل اقتصادی، به ترتیب با تبیین 657/13% و 558/13% کل واریانس متغیرهای وابسته، مهم ترین عامل شناسایی شده در پژوهش حاضر بوده است.
بررسی تأثیر مؤلفه های اجتماعی – اقتصادی بر توانمندی روان شناختی زنان روستایی در شهرستان اسلام آباد غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر مؤلفه های اجتماعی- اقتصادی بر توانمندی روان شناختی زنان روستایی پرداخته است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی به روش پیمایشی و جامعة آماری شامل زنان روستایی شهرستان اسلام آباد غرب است که 161 نفر از آنها به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه بود و روایی آن را استادان و متخصصان رشته های توسعة روستایی، روان شناسی اجتماعی و ترویج کشاورزی تأیید کردند. پایایی پرسشنامه با انجام یک پیش آزمون و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (90/0=α درصد) محاسبه شد، که نشان دهندة قابلیت بالای ابزار تحقیق برای جمع آوری داده هاست. نتایج تحقیق نشان دادند که 5/56 درصد زنان مطالعه شده، توانمندی روان شناختی بالایی دارند. مدل نهایی تحقیق با استفاده از رگرسیون چندمتغیره نشان داد که قوی ترین متغیرهای اقتصادی - اجتماعی تبیین کنندة توانمندسازی روان شناختی زنان، به ترتیب میزان داشتن مالکیت و اعتمادبه نفس آنهاست. با توجه به یافته های پژوهش، به منظور افزایش و بهبود وضعیت توانمندی روان شناختی و زندگی زنان روستایی و تحول در پایگاه اقتصادی - اجتماعی آنها تحولات ساختاری و آموزشی ضروری است.
فضای سایبر و توانمندسازی زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به توانمندی زنان در فضای سایبر پرداخته شده است. مطالعه توانایی زنان در فضای سایبر از این جهت است که این فضا شرایط لازم برای مشارکت زنان فارغ از برخی محدودیت های دنیای واقعی را فراهم می کند که این امر می تواند به توانمندی فردی بینجامد. آن ها می توانند با داشتن مجموعه مهارت ها و انگیزه لازم مسیر را برای استفاده از اینترنت در جهت منافع خود و تولید محتوا هموار کنند. همچنین با رساندن صدایشان به گوش دیگران امکان تغییر و اصلاح کلیشه های قالبی و ایماژهایی که به آن ها نسبت داده می شود را عملی می سازند. اما آن ها برای عملیاتی کردن امکان استفاده از اینترنت در جهت هر آنچه که می خواهند، نیازمند مؤلفه هایی هستند. به همین دلیل برای شناسایی این مؤلفه ها و تأثیر آن ها بر توانمند شدن فردی زنان در استفاده از فضای سایبر، پرسشنامه ای آنلاین طراحی و تنظیم شد و در اختیار زنانی که در فضای سایبر به انواع فعالیت ها می پردازند، قرار داده شد. بعد از تکمیل پرسشنامه ها، تعداد 429 پرسشنامه با استفاده از نرم افزار Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته نشان می دهد متغیرهایی همچون هدفمندی فعالیت، میزان آشنایی نسبت به زنان فعال، میزان فعالیت و سواد رسانه ای انتقادی در بخش مصرف و تولید، توانمندی زنان در استفاده از فضای سایبر را افزایش می دهد.
اثربخشی خدمات ارائه شده توسط سازمان بهزیستی بر میزان توانمندی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناخت اثربخشی خدمات ارائه شده توسط سازمان بهزیستی بر میزان توانمندی زنان سرپرست خانوار است. توانمندسازی نیز به عنوان یک روش مهم در برنامه چهارم توسعه جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش روش آماری توصیفی پیمایشی می باشد. خدمات سازمان بهزیستی متغیر مستقل و توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی به عنوان متغیر وابسته معرفی شده اند. به صورت تصادفی سه مرکز، با 80 نفر از افرادی که خدمات بهزیستی را به مدت 2 سال دریافت کرده بودند، به عنوان گروه تجربی انتخاب و هشتاد نفر از زنان سرپرست خانواری که برای دریافت خدمات توسط سازمان بهزیستی ثبت نام کرده اند به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند؛ بنابراین، 160 پرسشنامه توسط زنان در هر دو گروه تکمیل گردید. در این پژوهش آلفای کرونباخ 90 درصد می باشد که اعتبار را نشان می دهد و جهت تحلیل داده ها از آزمونهای T مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و MANOVA استفاده شده است. یافته ها نشان داد که رابطه معنی داری بین خدمات ارائه شده و توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی زنان سرپرست خانوار وجود دارد. ارائه خدمات به زنان سرپرست خانوار به مدت دو سال در توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی زن سرپرست خانوار نقش بسزائی داشته است.
توان مندسازی مبتنی بر کارآفرینی اجتماعی: ارائه یک نظریه زمینه ای (مطالعه موردی ستاد توان مندسازی زنان سرپرست خانوار شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توان مندسازی زنان سرپرست خانوار فقیر با توجه به رشد فزاینده آمار آن ها در سال های اخیر تبدیل به چالشی مهم در ایران شده است. در بین تجربه های متعددی که در این راستا صورت گرفته است، توجه به کارآفرینی به طور عام و کارآفرینی اجتماعی به طور خاص در حال افزایش است. این پژوهش پیرامون بررسی یکی از این تجارب و با هدف تبیین شرایط لازم برای موفقیت چنین تجاربی انجام شده است. روش انجام پژوهش کیفی و مبتنی بر نظریه زمینه ای بوده است. داده های مورد نیاز نیز عمدتاً از طریق بحث های گروهی متمرکز و مصاحبه های انفرادی نیمه ساختار یافته با نیروهای ذی نفع در سازمان شامل مدیران، کارشناسان و کارآفرینان گردآوری شده است. پس از پیمودن مراحل سه گانه کدگذاری مطابق الگوی پیشنهادی اشتروس و کوربین، پدیده مرکزی تحقیق با عنوان «توان مندسازی مبتنی بر کارآفرینی اجتماعی به مثابه یک رویکرد سازمانی» شناسایی و مدل پارادایمی متناظر با آن تدوین شد. پدیده مذکور در زمینه ای مشتمل بر ویژگی های نظام مدیریتی کشور، به ویژه سازوکارهای رایج برای حمایت از اقشار آسیب پذیر و نیز خصوصیات فضای کسب و کار در کلان شهر تهران رخ داده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد مدیریت تحوّل خواه، نیروی انسانی توان مند، ساختار سازمانی انعطاف پذیر، حاکمیت اخلاق حرفه ای و روحیه کارآفرینی مهم ترین شرایط علّی مؤثر بر پدیده مذکور هستند. همچنین، سه پیامد اصلی رخداد پدیده مورد اشاره توان مندسازی مقتصدانه، توان مندسازی باثبات و توان مندسازی متقابل بوده است.
بررسی تأثیر توانمندسازی روان شناختی بر فرهنگ اشتراک گذاری دانش مورد مطالعه: کارکنان زن ادارة آموزش وپرورش استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره سیزدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر توانمندسازی روان شناختی در به اشتراک گذاری دانش کارکنان زن اداره آموزش و پرورش استان مازندران انجام شد. روش تحقیق حاضر توصیفی- پیمایشی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود. پایایی سؤالات با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ تعیین شد و روایی پرسشنامه ها به وسیله خبرگان مدیریت منابع انسانی، رفتار سازمانی و مدیریت دانش تأیید شد. یافته ها، تأیید مسیر ارتباط بین متغیرهای این پژوهش را نشان می دهد. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که توانمندسازی روان شناختی و ابعاد آن پیش بینی کننده معناداری برای به اشتراک گذاری دانش کارکنان است. به عبارت دیگر توانمندسازی روان شناختی بر اشتراک گذاری دانش کارکنان اثرگذار است.
تاثیر کسب و کار های خانگی بر توانمندی اجتماعی زنان روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از این تحقیق بررسی تاثیر کسب و کارهای خانگی بر توانمندی اجتماعی زنان روستایی شهرستان اسلام آبادغرب است. روش تحقیق از نوع پیمایشی بوده و ابزار گرد آوری اطلاعات به صورت پرسشنامه و همگام با مصاحبه بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل 265 نفر از زنان روستایی که دارای کسب و کارخانگی می باشد که 161 نفر از آنان (براساس فرمول کوکران) به عنوان نمونه انتخاب شدند. روایی ابزار تحقیق توسط متخصصین تایید گردید و جهت تعیین پایایی ابزار، از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برای بخش های مختلف بطور میانگین در حد 92/0 بود. جهت انجام آزمون های آماری از نرم افزار SPSS و آزمون های نیکویی برازش و مدل سازی معادلات ساختاری، از نرم افزار لیزرل (Lisrel)، استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که مدل طراحی شده معادلات ساختاری برای توانمندسازی زنان روستایی منعکس کننده یک برازش مطلوب و درحد انتظار می باشد. علاوه بر این یافته های تحقیق حاکی از آن است که توانمندی اجتماعی 3/63 درصد از زنان در حد بالایی است. هم چنین توانمندی اجتماعی با نوع کسب و کار خانگی ارتباط معنا دار دارد.
طراحی الگوی ارتباطی و اطلاع رسانی برای توانمند سازی زنان عضو صندوق اعتبارات خُرد روستای لپویی استان فارس با پارادایم توحیدمحور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر به اهمیت توانمند سازی زنان، مقاله حاضر به بررسی پارادایم های توانمند سازی «ساختارمحور»، «کارکردمحور»، «تفسیرمحور»، و «انسان محور» می پردازد؛ و با توجه به ناموفق بودن این پارادایم ها ، پارادایم گزیداری منطبق با فطرت انسان و احکام الهی یعنی «توانمند سازی توحیدمحور» را ارائه می کند که به منظور پیاده سازی آن نیز پیمایشی درباره صندوق اعتبارات خُرد زنان روستای لپویی استان فارس به انجام رسید؛ و با طراحی الگوی ارتباطی و اطلاعاتی متناسب، چگونگی تحقق توانمند سازی آنها تببین شد. جمعیت نمونه مطالعه شصت نفر بوده، گردآوری داده ها با روش های مشاهده، مصاحبه و پیمایش صورت گرفت. روایی صوری پرسشنامه با کمک صاحب نظران و پایایی آن نیز با مطالعه راهنمای خارج از نمونه تأیید شد (82/0= α ). یافته ها وجود تفاوت دو گروه زنان عضو صندوق را نشان داد و با کمک نظریه های علوم اجتماعی و روان شناسی، الگوهای ارتباطی و اطلاع رسانی توانمند سازی شامل الگوهای «بینشی- عقیدتی»، «ارزشی اخلاقی»، و «مهارتی رفتاری» طراحی شد که مسیر توانمندی از طریق این الگوها به حکمت مبتنی بر مشارکت گرایی، جامع گرایی و جامعه گرایی زنان می انجامد.
عوامل نهادی رسمی و غیر رسمی تأثیرگذار بر اجرای فعالیت های کارآفرینانه اجتماعی توسط زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش نقش محیط در اجرای فعالیت های کارآفرینانه اجتماعی با رویکرد نهادی و با دیدگاه نورث بررسی شد و عوامل نهادی تأثیرگذار بر اجرای فعالیت های کارآفرینانه اجتماعی توسط زنان با استفاده از روش پژوهش کیفی در دو دسته عوامل نهادی رسمی و غیر رسمی از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 8 زن کارآفرین اجتماعی در شهر تهران شناسایی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که«شبکه های اجتماعی» از عوامل نهادی غیر رسمی و«مکانیزم های حمایتی» از عوامل نهادی رسمی بر پیاده سازی فعالیت های کارآفرینانه اجتماعی زنان مؤثر است. این نتایج می تواند به سیاست گذاران در تدوین سیاست های حمایتی تسهیل کننده اجرای فعالیت های کارآفرینانه اجتماعی زنان کمک کند. همچنین کارآفرینان اجتماعی را در چگونگی برقراری ارتباطات مؤثر با سایر کارآفرینان اجتماعی، دانشگاه ها و مراکز علمی و نیز داوطلبان مشارکت در مؤسسه یاری دهد.
بررسی تأثیر صندوق های اعتبارات خرد بر توانمندسازی زنان روستایی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی زنان روستایی از مهم ترین سیاست های توسعه روستایی در عصر حاضر بوده و یکی از راهبردهای طرح توانمندسازی زنان روستایی نیز تأسیس صندوق اعتبارات خرد است. پژوهش علّی- مقایسه ای حاضر با هدف بررسی تأثیر صندوق های اعتبارات خرد استان کرمانشاه بر توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی زنان روستایی این استان انجام شد. جامعه آماری مطالعه حاضر را زنان روستایی عضو و غیرعضو صندوق اعتبارات خرد استان کرمانشاه در سال های 1389 و 1390 تشکیل می دادند. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نظام مند و جدول بارتلت 366 نفر برآورد شد. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده، که پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ تأیید شد. نتایج پژوهش نشان داد که صندوق های اعتبارات خرد استان کرمانشاه در حد متوسط اثربخش است. همچنین، واکاوی داده ها نشان داد که اعضای صندوق اعتبارات خرد نسبت به زنان غیرعضو از ابعاد مختلف در سطح بالاتری از توانمندی قرار دارند. در نتیجه، با بهره گیری از یافته های پژوهش حاضر در دفتر امور زنان روستایی، می توان با گسترش صندوق اعتبارات خرد دسترسی سایر اقشار جامعه بدین نوع اعتبارات را فراهم ساخت.