فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲٬۷۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
اهمیت علوم انسانی به یک معنا به اهمیت بعد ذهنی، فکری، روانی و معنوی انسان مربوط می شود. هر چه این بعد از انسان بودن ما و نیازهای مربوط به آن بیشتر مورد نظر باشد علوم انسانی اهمیت بیشتری پیدا می کند،بنابراین ا گر ما علوم انسانی را به یک معنای دیگر علوم فرهنگی بنامیم، چون فرهنگ عامل اصلی رشد و کمال انسان تلقی می شود، پس علوم انسانی به طور عام کلمه، علومی هستند که با چگونگی رشد و کمال و پیشرفت انسان سروکار دارند. بنابراین به میزانی که این امور در زندگی انسان اهمیت دارد، به همان میزان علوم انسانی نیز اهمیت می یابد این بخش از علوم انسانی با روان و ذهن و فکر انسان و یا به عبارتی دیگر با نیازهای معنوی انسان سرو کار دارد
علوم اجتماعی و علوم طبیعی؛ شباهت ها و تفاوت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفة علوم اجتماعی، عده ای بر شباهت علوم اجتماعی و طبیعی، از حیث موضوع و روش و هدف تأکید دارند و عده ای دیگر به تفاوت های بنیادین میان آنها، در این جنبه ها قائل اند. مهم ترین استدلال های دو دسته برای ادعاهای خود، فهرست وار در این مقاله آمده است. از جمله موضوعات مورد اختلاف که در اینجا بیان شده است، میتوان به آزمایشی بودن یا نبودن علوم اجتماعی، وجود داشتن یا نداشتن قوانین کلی در علوم اجتماعی، و تفاوت های پیش بینی و تبیین در علوم طبیعی و علوم اجتماعی اشاره کرد. آیا موضوعات مورد مطالعه در علوم اجتماعی، ویژگیهای منحصر به فردی مانند معنادار بودن دارند که آنها را به لحاظ ماهیتی، از پدیده های مورد مطالعه در علوم طبیعی متمایز کند؟ آیا از روش های به کار رفته در علوم طبیعی که کارامدی خود را در حیطة مطالعة پدیده های فیزیکی و زیستی نشان داده اند، میتوانیم در مطالعة پدیده های اجتماعی استفاده کنیم؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا باید چنین کنیم؟ یا میتوان اهداف متفاوتی، در دو حیطة علوم اجتماعی و طبیعی در نظر گرفت که مانع این کار شود؟ مقالة حاضر به پاسخ های متفاوتی که اشاره میکند در ادبیات فلسفة علوم اجتماعی، به این پرسش ها داده شده است.
بررسی نقاط قوت و ضعف نظام ارزشیابی از کارآیی معلم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
همگام با دخالت دوره در برنامه ریزی آموزشی و صرف هزینه های سنگین برای آموزش نونهالان کشور ارزشیابی تک تک برنامه و میزان تحقق اهداف مورد نظر ضروری مینماید. هدف این پژوهش بررسی نقاط قوت و ضعف نظام ارزشیابی از کارآیی معلم در شهرستان های استان تهران بوده است. جامعه آماری پژوهش را فعالان آموزشی (معلمان، سرگروه ها، مدیران و کارشناسان، دانش آموزان و والدین آنها) دبیرستان های شهرستان های استان تهران در سال تحصیلی 82-82 تشکیل میدادند و نمونه مورد پژوهش به تعداد 870 نفر از 6 منطقه آموزشی از 27 منطقه شهرستان های استان تهران به شکل تصادفی خوشه ای چند مرحله ای که انتخاب شده اندکه تعداد آنها به شرح زیر بوده است. 870 نفر=120 والدین +120 مدیر و کارشناس + 300 دانش آموز (دختروپسر) + 300 سرگروه +300 معلم (زن و مرد). این پژوهش از نوع پژوهش پیمایشی است و برای جمع آوری داده ها از 4 پرسشنامه محقق ساخته پس از تأیید و ویژگیهای روان سنجی استفاده شده است. آزمون های آماری به کار رفته در این پژوهش از نوع توصیفی (فراوانی و درصد) بوده است. در ا ین پژوهش 14 سوال مطرح شده بود و جمع بندی نظر پاسخگویان نشان داد که حدود 73 درصد به نقاط ضعف یا ناکارآمدی دستورالعمل ارزشیابی و حدود 27 درصد به کارآمدی ارزشیابی که معرف نقاط قوت است رأی داده اند. پیشنهادات زیادی برای دفع نقاط ضعف ارائه شده است که مهمترین آنها افزایش سطح مهارت، امکانات آموزشی، سپردن ارزشیابی به دست افراد متخصص و آگاه و تأمین حداقل نیازهای مادی و معنوی معلمان بوده است.
ابعاد هویت اجتماعی - دینی دانشجو
حوزه های تخصصی:
هویت ابتدا به معنای «یکی شدن» و در روان شناسی به معنای «یکی شدن خود» مطرح شده و در مردم شناسی، در «هویت نژادی» متجلی بوده است. هویت از نظر جامعه شناسی صرفاً «یکی شدن خود» نیست، بلکه «یکی شدن با خود و دیگران» محسوب می شود که توضیح دهنده هویت فردی و اجتماعی است. در بحث هویت دینی، برخورداری از دین و تعالیم مذهبی مشترک در یک جامعه مورد توجه قرار می گیرد. با توجه به شدت یافتن فرایندهای توسعه و نوسازی در جوامع کنونی، مذهب همچنان در تمام ابعاد خود به عنوان منبعی مهم برای هویت و معنابخشی در جهان متجدد و آشفته کنونی به شمار می رود. ازطرفی، هویت دینی ویژگی هایی دارد که این ویژگی ها زمینه تعریف هویت اجتماعی دانشجو را مشخص می کنند. این ویژگی ها عبارتند از: 1. ارائه پاسخ به پرسشهای بنیادین؛ 2. جهت بخشیدن به زندگی؛ ۳. رویکرد مثبت به آینده؛ 4. وحدت اعتقادی؛ ۵. زمینه ساز هویت تمدنی؛ 6. مقبولیت اجتماعی؛ 7. ایجاد شان و منزلت برای یک جمع؛ ۸. معنابخشی به جهان. بنابراین، دانشجوی امروزی رسالتها و وظایفی بسیار مهم تر از فراگیری دروس خاص علمی دارد. ایفای چنین نقش مهم و تاریخ سازی بدون حصول شرایطی خاص ممکن به نظر نمی رسد. از این رو، باید به ترسیم هویت جدید دانشجو متناسب با نیازهای نو رو آورد که یکی ازاین نیازها، تقویت هویت معنوی ودینی دانشجویان است که هویت اجتماعی وی را نیز می سازد.
ساخت گرایی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، رویکرد ساخت گرایی اجتماعی در حوزه فلسفه و جامعه شناسی علم معرفی و بررسی می شود. از دید فلسفی، ساخت گرایی اجتماعی با شکست فلسفه های علم استاندارد، چه اثبات گرا و چه ابطال گرا و مطرح شدن تزهایی مانند نظریه بار بودن مشاهدات، تعین ناقص نظریات و قیاس ناپذیری پارادایم ها، رقیب فلسفه های استاندارد علم است.از لحاظ تاریخی، ساخت گرایی اجتماعی، در دو جریان جامعه شناسی معرفت و جامعه شناسی علم ریشه دارد و به دنبال رسیدن به فهمی درست و کامل از علم در زمینه اجتماعی آن است. با توجه به جایگاه ساخت گرایی اجتماعی، در بررسی این رویکرد تلاش شده است از متون جامعه شناسی، در کنار متون فلسفه علم استفاده شده، انواع بر ساخت گرایی اجتماعی، ادعاها و نتایج هر کدام، به دقت بررسی گردند.در نهایت، انتقادهای مطرح شده درباره ساخت گرایی اجتماعی و پاسخ های آنان بررسی می شوند تا نقاط ضعف و قوت این جریان مشخص گردند.
علم دینی از منظر آقای جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه استقلال دو حوزه علم و دین از یکدیگر بر آن است تا از یک سو به تعارض این دو حوزه معرفتی پایان دهد و از دیگر سو، بر نقش علم در اداره عرصه های غیراختصاصی دین تاکید ورزد.استاد جوادی آملی جداانگاری علم و دین را محصول تصوری ناصواب از علم و دین، و تبیین نسبت واقعی علم و دین را در گرو تعیین جایگاه عقل در درون هندسه معرفت دینی می دانند. در این دیدگاه عقل، همگام با قرآن و سنت، تامین کننده معرفت دینی است و از این رو، معرفت عقلانی و دانش علمی از قلمرو معرفت دینی بیرون نبوده و هرگز در مقابل دین قرار نمی گیرد. در این دیدگاه عقل، در برابر نقل، قرار می گیرد، نه در برابر دین. از این رو، از این منظر، علم یکسره دینی شده و چیزی به نام علم غیردینی وجود نخواهد داشت.این مقاله بر آن است تا ضمن بر شمردن ارکان، مبادی و پیش فرض های این نظریه، به کارکرد آن در تصویر علم دینی و اسلامی کردن علوم بپردازد.
علم فراست در منابع اسلامی
حوزه های تخصصی:
پی بردن به اخلاق و شخصیت آدمی از طریق مشاهده ظواهر جسمانی او، موضوع علم فراست یا دانش قیافه شناسی است که گروهی از متقدمان و متأخران درباره آن سخن گفته اند، از جمله بقراط سده ها قبل از میلاد به این موضوع توجه کرده است؛ اما تا پیش از ارسطو فراست علمی مستقل و شناخته شده نبود. در منابع اسلامی از افلیمون یونانی به عنوان صاحب نظر در «علم فراست» نام برده اند. علم فراست از طریق ترجمه منابع یونانی، به ویژه کتب طبی، وارد جهان اسلام گردید و دانشمندانی چون رازی، ابن سینا، ابن رشد و جز اینان در این باب به بحث پرداختند و برخی از آنان نیز رساله ها و کتاب هایی مستقل در این موضوع تألیف کردند. رساله فی الفراسه فخر الدین رازی یکی از این آثار است که لطف الله عزیز هروی (سده هفتم ق) آن را به فارسی ترجمه کرده است.
تفکر دکتر علی شریعتی؛ از چندرشته ای تا میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان رشته ای زمانی می تواند یک مزیت نسبی محسوب گردد که نسبت تعین یافته ای با امکانات معرفتی و علمی در یک جامعه برقرار کند. بخشی از این امکانات در ایران معاصر میراث روشن فکری دینی ماست که با نظر به پدیده میان رشته ای می تواند مورد بهره برداری علمی، روش شناسی و تا حدودی سیاست گذاری دانشگاهی قرار بگیرد. میراث روشن فکری علی شریعتی به مثابه موردی که از حیث زبان، قدرت نظری و اقبال دانشجویان در فضای فکری ما غیرقابل انکار است، واجد زمینه های تفکر چندرشته ای و میان رشته ای است. از این نظر، شریعتی با احاطه علمی چندرشته ای موضوعاتی چون انسان، تاریخ، سرزمین و هویت را که صرفا با یک رشته ، تبیین بسنده ای از آن ها به دست نمی آید، به بحث و تفکر میان رشته ای می گذارد. کانون تفکر میان رشته ای شریعتی را می توان در مفهوم «ثابت متغیر» به بحث گذاشت. در این مقاله بر محور چالش ثابت – متغیر به تحلیل هرمنوتیکی امکانات میان رشته ای در روشنفکری شریعتی می پردازیم. نتیجه به دست آمده از این بررسی نشان می دهد که میان رشته ای می تواند زمینه بومی گرایی در علوم انسانی در ایران را فراهم نماید. اگر با روش میان رشته ای مبتنی بر واقعیت های تاریخی و اجتماعی نگاه کنیم، چالشهای واقعی معرفتی و فکری بر ما آشکار شده، امکان بسط میان رشته ای بر ما گشوده خواهد شد.
شناسایی الگوی تلفیق برنامه درسی علوم انسانی و فاصله آن با وضعیت مورد انتظار دانشجویان، بر اساس دیدگاه فوگارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی حاضر با هدف شناسایی الگوی تلفیق برنامه درسی (درون رشته ای، بین رشته ای و تلفیق در یادگیرندگان) علوم انسانی و بررسی میزان فاصله آن با وضعیت مورد انتظار صورت پذیرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی / مقایسه ای بود و جامعه ی آماری شامل تمامی دانشجویان رشته های علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 93-92 بود. تعداد 216 نفر از دانشجویان طبق فرمول حجم نمونه و به شیوه ی طبقه ای نسبی انتخاب و پرسشنامه محقق ساخته بر اساس ده الگوی تلفیق برنامه درسی مطرح شده توسط فوگارتی که روایی و پایایی آن نیز احراز گردید را تکمیل کردند. یافته ها نشان دادکه: 1- از دید دانشجویان علوم انسانی، در حال حاضر، الگوی تلفیق درون رشته ای بر تدوین و اجرای برنامه های درسی این حوزه حاکم است. 2- الگوی تلفیق در ذهن یادگیرنده، مورد انتظار دانشجویان است. 3- از نظر دانشجویان، بین وضع موجود و وضع مورد انتظار در هر سه دسته از الگوهای کلان تلفیق طبق دیدگاه فوگارتی در برنامه های درسی رشته های علوم انسانی تفاوت وجود دارد. با عنایت به یافته های حاصل، توجه به الگوی تلفیق برنامه درسی در ذهن یادگیرندگان، در راستای بازنگری علوم انسانی مد نظر قرار می گیرد.
روش شناسی نظریه بنیادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه بنیادی یکی از روش هایی است که در تحقیقات کیفی استفاده می شود و مبتنی بر رویکرد استقرایی است. این روش شناسی مستقل برای پدیده های غیر قابل اندازه گیری و فرایندی استفاده شده، ظرف تحلیل داده های کیفی نیز تلقی می شود. در این روش، پس از نمونه گیری نظری، جمع آوری داده ها و هم زمان با آنها، کدگذاری و تحلیل داده ها آغاز می شود. تحلیل داده ها بر اساس کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام می شود و تا اشباع نظری ادامه می یابد. در مرحله اشباع نظری، نظریه متکی بر داده ها ساخته می شود. معرفی این روش شناسی - که در روان شناسی اجتماعی، مدیریت، بهداشت و جامعه شناسی کاربرد فراوان دارد - و بیان قابلیت ها و مراحل انجام آن، از اهداف این مقاله است.
نظریه انتقادی یورگن هابرماس: نمونه ای از تفکر میان رشته ای در عصر حاضر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یورگن هابرماس از جمله متفکرین مکتب انتقادی است که به سختی می توان وی را به یک حوزه معرفتی خاص محدود و مقید نمود. با تفحص در آثار وی آشکار می شود که وی همزمان به چند حوزه معرفتی متفاوت از جمله فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی و زبان شناسی تعلق دارد. هابرماس برای حل معضلات بشر امروزین چندین رشته علمی را در هم بیامیزد که حاصل آن نظریه خویشتن نگری (تامل بر خویشتن) و نظریه کنش ارتباطی است. در هر دو نظریه تلفیقی از دانش های مختلف مشاهده می شود. از این رو، می توان تفکر میان رشته ای را یکی از شاخصه های اصلی نظریه انتقادی یورگن هابرماس برای رهایی جامعه مدرن از سیطره قدرت و ثروت دانست. بر همین اساس، متن حاضر می کوشد هم خاستگاههای معرفتی متفاوت تفکرهابرماس (فلسفه ذهن، فلسفه تاریخ، فلسفه انتقادی، جامعه شناسی معرفت، جامعه شناسی سیاسی، جامعه شناسی کارکردگرای ساختاری، اقتصاد سیاسی، روان کاوی، روان شناسی رشد و زبان شناسی) را نشان دهد و هم نحوه تلفیق آنها در نظریه ای منسجم و بدیع را تبیین نماید. به بیان صریح تر، مقاله حاضر متون اصلی هابرماس را مورد واکاوی قرار می دهد تا نخست منابع الهام بخش وی را مشخص سازد و آنگاه نحوه ترکیب و تلفیق حوزه های معرفت متفاوت در نظریه انتقادی بازتابی(در دوره اول) و نظریه انتقادی کنش ارتباطی (در دوره دوم) را نشان دهد.
معرفی طرح ها و مدل ها در روش تحقیق آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه کمّی و کیفی فعالیت های پژوهشی در جوامع دانش بنیان و توسعهیافته و در حال توسعه روندی دائمی و مستمر شده است و تنوع در روش های مختلف پژوهشی نیازمند رویکرد جدیدی از روش ها و مدل های تحقیقاتی میباشد. استفاده از روش های آمیخته و یکپارچه در جهت تسریع تحقق اهداف پژوهشی و ارائه تصویری کامل تر و درکی عمیق تر از پدیده های مورد مطالعه جنبشی نوین در عرصه پژوهش های علمی محسوب میشود که تأمین این نیاز پژوهشی از الزامات اساسی پژوهشگران میباشد. در این میان روش های تحقیق آمیخته به عنوان رویکردی از روش های کمّی و کیفی موقعیتی را برای پژوهشگران به وجود آورده که بر اساس آن میتوانند متدولوژیها، طرح ها، مدل ها و روش های بهکار گرفته شده در یک مطالعه پژوهشی واحد را در کنار هم قرار دهند. این مقاله با توجه به شکل گیری روش های آمیخته و بررسی پارادایم های پژوهشی مدل ها و طرح های روش شناسی، تحقیق آمیخته را به عنوان یک متدولوژی برای مطالعات بین رشته ای بررسی میکند و به توسعه روش ها و طرح های مختلف در مطالعات پژوهشی آمیخته و نحوه تلفیق داده های کمّی میپردازد.
تحلیل محتوا روشی پر کاربرد در مطالعات علوم اجتماعی، رفتاری و انسانی، با تاکید بر تحلیل محتوای کتاب های درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش تحلیل محتوا یکی از پز کاربردترین روش های تحقیق در مطالعات علوم اجتماعی، رفتاری و انسانی است. در نظام آموزشی فعلی کشور، کتاب درسی مهم ترین ابزار آموزش و در بردارنده محتوای برنامه های درسی است؛ از این رو، بررسی محتوای کتاب های درسی، به دلایل مختلف همچون مطابقت با اهداف برنامه درسی یا شناسایی نقاط قوت و ضعف کتاب های درسی، امری ضروری است. این بررسی می تواند به روش های مختلفی صورت گیرد که تحلیل محتوا از متداول ترین این روش هاست.مقاله حاضر تلاش می نماید، ضمن معرفی تحلیل محتوا، مدل ها، تکنیک ها و روش های متداول در تحلیل محتوای کتاب های درسی را توضیح دهد. در این معرفی تمام مدل ها، تکنیک ها و روش ها در دو گروه کلی فرمول های خوانایی و ابزارهای فهرستی دسته بندی شده اند که مشخصات، ویژگی ها و موارد استفاده ابزارهای فهرستی در این مقاله تشریح می گردد.
مطالعات میان رشته ای: مبانی و رهیافت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیدایش علوم و رشته های جدید و معضلات مربوط به رهیافت تحویلی نگری در عرصه علم و دانش، ضرورت پیدایش مطالعات میان رشته ای را تبیین می کند. گرچه برخی از اندیشمندان سابقه مفهوم مطالعه میان رشته ای را به یونان باستان می رسانند، سابقه این گونه از مطالعات به حدود 150 سال پیش می رسد و اولین مراکزی که به مطالعات میان رشته ای پرداختند آزمایشگاه های صنعتی بودند. مطالعات میان رشته ای هم مانند هر پدیده یا تئوری دیگری بر مبنا یا مبانی ای استوارند. مبانی آن کدام اند و چه دسته بندی ای دارند؟ این مبانی چگونه این رهیافت را توضیح می دهند؟ این مقاله سه دسته مبنا برای مطالعات میان رشته ای پیشنهاد می کند: مبانی منطقی، مبانی معرفت شناختی، و مبانی معرفتی. کثرت گرایی روش شناختی از مهم ترین مبانی منطقی آن است. همچنین، انسجام از مهم ترین مبانی معرفت شناختی این رهیافت است. سرانجام، سیستم های پیچیده و ضابطه های مربوط به آن از مبانی معرفتی مطالعات میان رشته ای اند. مقاله می کوشد تا مطالعات میان رشته ای را بر اساس مبانی یادشده توضیح دهد و ویژگی های هر یک از مبانی را تبیین کند و، همچنین، برخی سؤالات فرعی را بررسی کند؛ مانند تعاریف مطالعات میان رشته ای، انواع آن، و گسترش آن در تمام زمینه ها و رویکردها در مطالعات میان رشته ای. مطالعات میان رشته ای از نوع چندتباری است. مسائل چندتباری ریشه در علوم گوناگون دارند و از طریق یک علم واحد قابل بررسی نیستند. مطالعات دین و اخلاق حرفه ای از علوم چندتباری هستند. مطالعات میان رشته ای از ضرورت ها در علوم انسانی است. علوم انسانی به دلیل پیچیدگی و چندضلعی بودن موضوع آن، یعنی موجود انسانی، نمی تواند به صورت علوم تک تباری بررسی شود.
ویژگی های فرهنگ اسلامی و نقش آن در پیدایش علوم تجربی
حوزه های تخصصی:
از جمله مسائل مهم در فرایند انقلاب فرهنگی و اسلامی سازی دانشگاهها، بازشناسی میراث علمی مسلمانان بخصوص تاریخ علوم تجربی و طبیعی و روش تحقیق و آزمایش در آن است. این کار دو نتیجه ی مهم را در بر دارد: یکی آنکه عقده های حقارت افرادی از جامعه ی اسلامی را که فکر می کنند شرق جز یک مقدار فعالیت های احساساتی چیز دیگری ندارد حل می کند و دیگر اینکه نشان می دهد که نه تنها میان علم و دین تضاد و مبارزه ای وجود ندارد، بلکه هر دو مکمل یکدیگرند. از این رو، هدف این مقاله این است که ضمن نشان دادن ضرورت تفکر، تدبر و ارزش آنها در اسلام، علت انگیزش خیزش اسلامی در تحصیل علوم، ویژگی های فرهنگ اسلامی و نقش مسلمانان را در توسعه ی علوم طبیعی و تجربی در عصر شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی (قرون سوم و چهارم ه .ق) و سهم آن در تمدن جهانی با نظر به خلاصه نظرات بعضی از مورخان بزرگ تاریخ علم در اسلام و بخصوص نظرات تخصصی دانشمندان اسلام شناس آلمانی مانند خانم دکتر زیگرید هونکه را توضیح دهد.
مدل ارزیابی متوازن عملکرد پروژه های آینده نگاری فن آوری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکرد اصلی آیندهنگاری، خلق و ترسیم پاردایم ها، سناریوها و آینده های مطلوب است. ابهام و عدم اطمینان از آینده بر اهمیت پروژه های آینده نگاری فناوری اطلاعات میافزاید. تاکنون روشی برای ارزیابی پروژه های آینده نگاری فناوری اطلاعات ارائه نشده است. کارت امتیازی متوازن به عنوان یکی از سیستم های مدیریت عملکرد، کنترل تطابق خروجی پروژه ها با اهداف راهبردی را انجام می دهد. به تازگی از کارت امتیازی متوازن برای مدیریت پروژه نیز استفاده شده، ولی تاکنون مدلی برای ارزیابی پروزه های آینده نگاری ارائه نشده است. از نتایج سنجش عملکرد پروژها میتوان برای اثر بخش کردن سرمایهگذاری بر روی این پروژه ها استفاده کرد. ویژگی های خاص پروژه های ICT؛ از جمله ریسک بالا؛ نرخ بازگشت سرمایه کم؛ ناملموس بودن نتایج و فواید پنهان آن ها، بر اهمیت ارزیابی عملکرد آن ها می افزاید. مقاله حاضر روشی برای ارزیابی این پروژه ها با استفاده از کارت امتیازی متوازن را ارائه کرده است. برای این کار ابتدا قابلیت های آینده نگاری و تجارب سایر کشورها بررسی شده است. سپس مطالعات انجام شده در زمینه ارزیابی پروژه ها با استفاده از کارت امتیازی متوازن مرور شده است. در مرحله بعد با تحلیل مباحث پیشین، 4 جنبه به همراه 40 شاخص با استفاده از مدل کارت امتیازی استخراج شده و برای تأیید آن ها از نظرسنجی از خبرگان با روش دلفی استفاده شده است. جنبه های چهارگانه ارزیابی عبارتند از: 1- جنبه ایجاد و ارتقای مستمر تفکر آیندهنگر مبتنی بر فناوری اطلاعات؛ 2- رضامندی ذی نفعان؛ 3- فرایندها و سازماندهی پروژه آینده نگاری؛ 4- رشد و یادگیری جمعی. با استفاده از دو دور دلفی، نظریات خبرگان همگرا شده و 26 شاخص آن تأیید شده است. در انتها برای اعتبار سنجی مجدد شاخص های به دست آمده از پرسشنامه و تحلیل آن با استفاده از روش آنتروپی شانون استفاده شده است. نتایج این دو روش همدیگر را تأیید کرده اند.
ارزیابی وضعیت نوآوری در منطقه جنوب غرب آسیا و تعیین جایگاه ایران:(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر دارای دو هدف عمده می باشد؛ هدف اول ارزیابی شاخص های نوآوری در منطقه آسیای جنوبی غربی و تعیین جایگاه ایران براساس این شاخص ها؛ و هدف دوم تبیین کاربرد روش پرومته می باشد. بدین منظور ابتدا شاخص های تبیین گر نوآوری استخراج و سپس وضعیت و روندهای این شاخص ها در کشورهای منطقه بررسی شده است. در مرحله بعد شاخص ها با استفاده از تکنیک آنتروپی وزن دهی و در نهایت با استفاده از تکنیک پرومته نوع 2 کشورها اولویت بندی و جایگاه ایران بر اساس شاخص ترکیبی نوآوری تعیین شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد براساس شاخص ترکیبی نوآوری، لبنان، گرجستان، امارات متحده عربی در گروه «کشورهای با وضعیت نوآوری خوب»؛ ارمنستان، آذربایجان، ترکیه و قزاقستان در گروه «کشورهای با وضعیت نوآوری متوسط»؛ ایران، عربستان، اردن و قرقیزستان در گروه «کشورهای با وضعیت نوآوری نسبتا ضعیف»؛ و عمان، پاکستان و سوریه در گروه «کشورهای با وضعیت نوآوری ضعیف» قرار گرفتند. بدین ترتیب کشورهای لبنان، گرجستان، امارات متحده عربی، جمهوری ارمنستان، جمهوری آذربایجان، وترکیه رتبه های اول تا ششم را به خود اختصاص داده اند. بر اساس نتایج مطالعه، ایران در میان کشورهای مورد مطالعه در حد وسط و میانه قرار دارد که این جایگاه برای جمهوری اسلامی ایران، رتبه مناسبی نبوده و با اهداف ترسیم شده در برنامه ها و سیاست های کلان توسعه کشور، بویژه چشم انداز بیست ساله و اهداف نقشه جامع علمی، فاصله قابل توجهی دارد.
چگونگی ارزشیابی برنامه های درسی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گذشته، در دسترس بودن سرمایه، نیروی کار و مواد اولیه از جمله عوامل اصلی پیشرفت کشورها محسوب می شد. اما در آغاز هزاره سوم، دستیابی به دانش، اشاعه و کاربرد آن جایگاه بسیار تعیین کننده ای درسرنوشت کشورها پیدا کرده است. لذا، جایگاه آموزش عالی در این زمینه انکارناپذیر است. همچنین، نیاز به تدوین و اجرای برنامه های آموزشی و درسی که بتواند هماهنگ با تحولات یاد شده به نیازهای جامعه پاسخ دهد، در اولویت است. در این مقاله ابتدا، ضمن اشاره به ویژگی های برنامه درسی میان رشته ای به هدف ارزشیابی این نوع برنامه درسی اشاره خواهد شد. سپس ملاک های ارزشیابی آن مورد نظر قرار می گیرد و سرانجام، چهار سطح ارزشیابی برنامه درسی میان رشته ای بیان می شود.
آسیب شناسی علوم انسانی در ایران
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین تحولات فرهنگی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تلاش برای درونی سازی ارزش های انقلاب اسلامی در ساختارهای آموزشی و پژوهشی در کشور است. این مسئله که در قالب انقلاب فرهنگی و در راستای تمدن سازی اسلامی ایرانی پیگیری گردیده، سبب تغییرات ماهوی و صوری در رشته های دانشگاهی و به ویژه در علوم انسانی در ایران شده است. در واقع، انقلاب فرهنگی با هدف تغییر ادبیات غرب محور آموزش و پژوهش به رویکردی اسلام گرا اقبال نشان داده و با چشم اندازی باز، شیوه ی تولید تمدن اسلامی ایرانی، تنظیم و اجرا گردیده است. در این میان اگرچه بسیاری از رشته های دانشگاهی، دستخوش برخی تغییرات ساختاری شده اند، اما علوم انسانی به سبب اهمیت جایگاه آن در ساخت تمدنی بومی و اسلامی مورد توجه جدی تری قرار گرفته است. به عبارت دیگر، هسته اصلی تمدن سازی اسلامی ایرانی با بازنگری نظام آموزش عالی کشور در حوزه های علوم انسانی تدوین شده است. زیرا، تحقّق این استراتژی علمی در کشور تنها از طریق عملیاتی شدن اهداف آن در رشته های علوم انسانی ممکن می باشد؛ اما از سوی دیگر با توجه به تحولات آموزش و پژوهش در عصر پیشرفت دیجیتالی و انفجار دانش، برخی روش ها و نگرش های سنتی در علوم انسانی، نیازمند تغییرات نوینی در راستای تولید دانش در عصر جهانی شده ی کنونی است تا تمدن سازی اسلامی ایرانی، برون داد نظام آموزش در ایران باشد.(داوری اردکانی، 1387 ) این مسئله علی رغم تحولات چشمگیر در حوزه آموزش عالی کشور، کمتر مورد توجه قرار گرفته و علی رغم انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها، بسیاری از ساختارها و حتی مواد آموزشی رشته های دانشگاهی، به ویژه در علوم انسانی از قبل از انقلاب، همچنان در دانشگاه های کشور باقی مانده اند. بنابراین به نظر می رسد که آسیب شناسی وضعیت علوم انسانی در ایران، در راستای تحقّق تمدن سازی اسلامی ایرانی، مقدمه ای ضروری و اجتناب ناپذیر است. لذا این مقاله به بررسی وضعیت علوم انسانی در ایران، تأثیر انقلاب اسلامی بر آن و چالش ها و موانع موجود در تولید تمدن اسلامی ایرانی می پردازد.