مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
نظریه کنش ارتباطی
حوزههای تخصصی:
در ادبیات بازاریابی و علوم انسانی کلیة کنشها، رفتار و تصمیمات انسانی بر اساس الگوی عقلانیت بنا گذاشته شده است. از دیدگاههابرماس، نگرش و الگوی حاکم بر عقلانیت انسانی تنها بعد کارکردی و محاسبة سود و زیان را در برنمی گیرد بلکه عوامل فرهنگی و ارزشی نیز در فرایندهای عقلانی دخیل میباشند. تحقیق حاضر سعی دارد تا برداشتهابرماس از عقلانیت را در مورد فرایند تصمیم گیری مصرف کننده در اینترنت در سطوح تحلیل خرد و میانی به ارزیابی بگذارد. هدف نهایی بازنمایی مدل تصمیم گیری مصرف کننده در اینترنت میباشد و بدین منظور از دو روش کمی و کیفی و همچنین تطابق یافتههای تحقیق مدد گرفته شده است.
" بررسی انتقادی کارکردهای مدارس در دوران نو "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"این مقاله به بررسی انتقادی کارکردهای مدارس در دوران نو می پردازد. در دیدگاه انتقادی کارکرد اساسی مدرسه بازتولید مناسبات تبعیض آمیز اجتماعی - اقتصادی است. براساس این دیدگاه دگرگونی کارکرد مذکور بدون تغییر بنیادی جوامع از لحاظ اجتماعی - سیاسی امکان پذیر نیست. با این حال متفکرانی چون هابرماس بر آنند که می توان به اصلاح کارکرد تبعیض آمیز مدارس در جوامع جدید پرداخت. برای انجام این کار او نظریه کنش ارتباطی را مطرح می کند. مقاله حاضر در واقع تلاشی است بری نشان دادن امکان بکارگیری نظریه کنش ارتباطی در اصلاح کارکردهای مدارس جدید.
"
نظریه انتقادی یورگن هابرماس: نمونه ای از تفکر میان رشته ای در عصر حاضر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یورگن هابرماس از جمله متفکرین مکتب انتقادی است که به سختی می توان وی را به یک حوزه معرفتی خاص محدود و مقید نمود. با تفحص در آثار وی آشکار می شود که وی همزمان به چند حوزه معرفتی متفاوت از جمله فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی و زبان شناسی تعلق دارد. هابرماس برای حل معضلات بشر امروزین چندین رشته علمی را در هم بیامیزد که حاصل آن نظریه خویشتن نگری (تامل بر خویشتن) و نظریه کنش ارتباطی است. در هر دو نظریه تلفیقی از دانش های مختلف مشاهده می شود. از این رو، می توان تفکر میان رشته ای را یکی از شاخصه های اصلی نظریه انتقادی یورگن هابرماس برای رهایی جامعه مدرن از سیطره قدرت و ثروت دانست. بر همین اساس، متن حاضر می کوشد هم خاستگاههای معرفتی متفاوت تفکرهابرماس (فلسفه ذهن، فلسفه تاریخ، فلسفه انتقادی، جامعه شناسی معرفت، جامعه شناسی سیاسی، جامعه شناسی کارکردگرای ساختاری، اقتصاد سیاسی، روان کاوی، روان شناسی رشد و زبان شناسی) را نشان دهد و هم نحوه تلفیق آنها در نظریه ای منسجم و بدیع را تبیین نماید. به بیان صریح تر، مقاله حاضر متون اصلی هابرماس را مورد واکاوی قرار می دهد تا نخست منابع الهام بخش وی را مشخص سازد و آنگاه نحوه ترکیب و تلفیق حوزه های معرفت متفاوت در نظریه انتقادی بازتابی(در دوره اول) و نظریه انتقادی کنش ارتباطی (در دوره دوم) را نشان دهد.
کنش جمعی؛ نقطه اتصال تفکر نهادگرا و نگرش برنامه ریزی ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهاد، کُنش جمعی برای کنترل، آزادسازی، بسط و گسترش کُنش فردی است؛ به طوری که هویت انسان ها از طریق مشارکت در نهاد به رسمیت شناخته می شود. برنامه ریزی در چارچوب تفکر نهادگرا، به عرصه ای فراتر از دوگانگی های بین بخش عمومی و خصوصی حرکت کرده و از فعالیتی فردی (یا بین فردی) تبدیل به جنبه ای از حکمرانی می شود. کُنش ارتباطی، کُنش جمعی افرادی است که برای دست یابی به تفاهم، از طریق امکان هماهنگی برنامه های عمل فردی، هماهنگ شده باشد. برنامه ریزی ارتباطی، ضمن رد برنامه ریزی بالا به پایین، ضرورت حضور تمام کُنشگران را در فرآیند برنامه ریزی خاطرنشان می سازد و اعتقاد دارد که فرآیندهای ارتباطی می توانند منجر به ایجاد اتفاق نظر در مورد موضوعات اجتماعی و ترغیب اراده سیاسی برای تغییر شوند. تحلیل چارچوب دو نگرش نشان می دهد که با وجود این که شکل گیری تفکر نهادگرا و برنامه ریزی ارتباطی در بسترهای زمانی و مکانی مختلف و مبتنی بر مکاتب فکری متفاوت بوده است، این دو دیدگاه دارای هم پوشانی و نقاطی مشترک هستند؛ به طوری که ضمن تأکید بر ارتباط در برنامه ریزی، کُنش جمعی را به عنوان پایه تصمیم گیری در رویارویی با منافع متضاد معرفی می کنند. این مقاله، با بررسی و تحلیل منابع موجود، نقاط اتصال این دو نگرش را با تأکید بر نقش و جایگاه کُنش جمعی معرفی می نماید.
چالش های پیش روی فیلم های دینی در سینمای ایران: مطالعه موردی فیلم سینمایی "رستاخیز"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سینمای دینی پس از انقلاب اسلامی در ایران، علیرغم ادعای نظام فرهنگی کشوردر حمایت ازاین گونه سینمایی، همواره با چالش های جدی روبرو بوده است. فیلم سینمایی رستاخیز، یکی از چندین فیلم دینی در ایران است که با وجود اخذ مجوزهای لازم برای اکران عمومی از مقامات سینمایی کشور، براثر اختلافات و حواشی بهوجود آمده پیرامون آن توقیف شد و همچنان (تا زمان انتشار این مقاله)، سرنوشت نامعلومی دارد. مسئله محوری در این تحقیق، مواجه با یک پدیده متناقض نما در ژانر دینی سینمای پس از انقلاب است. از یک طرف، سینماگران به تولید فیلمهای دینی تشویق می شوند و از طرف دیگر، وجود ناهماهنگیها و موانع مدیریتی و ساختاری موجب هدر رفت وقت، انرژی، بودجه سازندگان فیلمهای دینی و منابع کشور می شود. این تحقیق در نظر دارد، با استفاده از نظریه کنش ارتباطی هابرماس و روش تحلیل محتوای کیفی، چالش های پیش روی فیلم های دینی را بامطالعه موردی فیلم رستاخیز مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. برای این منظور، سه گروه مؤثر و دخیل در سرنوشت این فیلم، یعنی؛ فقها، مسئولین فرهنگی/هنری و سازندگان فیلم شناسایی و دسته بندی شده اند. در فرایند تحلیل، اظهارات هر گروه کدگذاری، مقوله بندی و پس ازآن مضامین حاصل از مقوله ها مورد شناساییقرارگرفته و در پایان، یافته های تحقیق براساس نظریه کنش ارتباطی هابرماس، جمع آوری و جمع بندیشده اند. یافته های پژوهش حاکی از فقدان ارتباط و گفتگوی مؤثر میان گروه های دخیل در سرنوشت فیلم رستاخیز بوده، و نیز نشان می دهند که اظهارات این کنشگران از کنش راهبردی پیروی می کنند. درنتیجه، به علت فقدان عقلانیت ارتباطی در اظهارات و تعاملات میان سه گروه کنشگر، تفاهمی بر سر نمایش فیلم رستاخیز بهوجود نیامده است.
بررسی جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و اخلاق کاری با تأکید بر نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۲)
105 - 128
حوزههای تخصصی:
امروزه میزان پایبندی کارکنان به اخلاق کاری، یکی از عواملی است که کارایی شغلی، سازمانی و به مراتب توسعه اجتماعی و فرهنگی سازمان ها و شرکت های صنعتی را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد، به طوری که عامل مذکور، کلید محوری موفقیت نهادهای صنعتی قلمداد می شود. در این راستا پژوهش حاضر نیز، با هدف مطالعه جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و اخلاق کاری در بین کارکنان شرکت صنعتی آرسال گلدشت انجام شده است. چارچوب نظری پژوهش حاضر، عمدتاً بر نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس مبتنی است. روش تحقیق این مطالعه، از نوع پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه است که برای برآورد اعتبار و پایایی، به ترتیب از اعتبار صوری و تکنیک آلفای کرونباخ استفاده شده است. جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان شرکت به تعداد 400 نفر است که از این تعداد، حجم نمونه براساس فرمول آماری کوکران، 197 نفر برآورد شد و به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده برای جمع آوری داده ها انتخاب شدند. نرم افزار مورد نیاز نیز برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده، SPSS است. نتایج تحقیق نشان داد همبستگی بین تمامی مؤلفه های سرمایه اجتماعی، شامل اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، حمایت اجتماعی و انسجام اجتماعی با متغیر وابسته اخلاق کاری به لحاظ آماری تأیید شد و نوع رابطه نیز، مثبت و مستقیم است. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی چندمتغیره، حاکی از آن است که متغیرهای حاضر در مدل رگرسیونی شامل اعتماد اجتماعی، حمایت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، میزان سابقه کاری، انسجام اجتماعی و سن، به ترتیب بیشترین تأثیر را بر متغیر اخلاق کاری کارکنان داشته و درمجموع توانسته اند 48درصد از تغییرات متغیر مذکور را تبیین کنند.