فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۰۱ تا ۲٬۶۲۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
The victory of the Islamic Revolution of Iran at the end of the seventies was one of the important events and developments of the 20th century, whose occurrence surprised all theorists and political analysts. However, assessing the impacts’ dimensions of the Islamic Revolution on the international system was a matter that has still retained its significance from the first years of the victory of the revolution until now, i.e., almost three decades later, which has been an important topic of interest to writers and analysts in the region and around the world.This article is an attempt to evaluate and analyze these effects, through which, the author is trying to discuss the nature and extent of these effects by citing the existing references and evidence using the writings and literature published in this context.
Transatlantic Relations and its Impact on the EU's strategic Autonomy Towards Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present study seeks to answer the question, of why the EU despite its political will to expand relations with Iran and its efforts, in particular, to maintain the Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA) within the framework of the designed mechanisms, failed to exercise its strategic independence and fulfill its obligations within JCPOA? The findings show that the lack of European strategic independence is due to its transatlantic dependence on three levels: Institutional security deficit, Asymmetric interdependence in the economic sphere, and the preferences of European transnational corporations concerning US markets. At the level of the institutional security deficit, Given the United States security umbrella and the lack of military-defense independence, the European Union is forced to adjust its approaches to US interests and goals. At the economic level, the interdependence of economic, trade, and highly intertwined transatlantic investment interactions and the asymmetry of this relationship (US strategic economic superiority) has severely limited the possibility of EU economic action independence. The methodology of this research is descriptive-analytical and the method of data collection in the library. In this regard, books, articles, documents, Internet resources, and comments of relevant officials have been used to collect data.
اخلاق سیاسی به مثابه اخلاق حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد است چگونگی کاربست مباحث اخلاق حرفه ای در اخلاق سیاسی را نشان دهد. اخلاق حرفه ای که ارتباط زیادی با اخلاق کاربردی و سازمانی دارد، از مباحث رایج حوزه ی اخلاق کنونی است که در جهت ارتقای کارآمدی سازمان ها مورد استفاده قرار می گیرد. در این نوشته با روش توصیفی و تحلیلی تلاش می شود چگونگی استفاده از ادبیات این بحث در اخلاق سیاسی تحلیل و چالش های عمده ی پیش روی آن به بحث نهاده شود. عدم توجه به علم و فن سیاسی در سازمان های دولتی، بحث از ماهیت غیرحرفه ای برخی مشاغل مهم سیاسی و خلط اخلاق حرفه ای با سودگرایی از جمله مهم ترین این چالش ها هستند. نیاز به نوعی الزام در اخلاق سیاسی و نیاز به وجود مرجعی مشخص برای حل و فصل عقلانی و قابل پذیرش معضلات اخلاقی از ضروری ترین نیازهای ما به اخلاق سیاسی است.
نخبگان سیاسی و صورتبندی گفتمانی اعتدال در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (1400-1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
903 - 934
حوزه های تخصصی:
نخبگان سیاسی، نقش اساسی در صورتبندی و جهت دهی به گفتمان ها دارند؛ به گونه ای که یکی از نقش های نخبگان، پویش نهادینگی سیاسی و بسط حوزه سیاست و مشروعیت بخشیدن به پویایی ها و تحولات سیاسی در قالب گفتمان هاست. برای این منظور، نخبگان سیاسی دا ل های گفتمان پیشین را با طردکردن، به حوزه گفتمانگونگی سوق داده و گفتمان جدید را حول دال مرکزی بنا می کنند. از طرفی، سیاست خارجی ازجمله حوزه هایی است که تحت تاثیر تحولات داخلی کشورها و دگرگونی گفتمانی حاکم بر آن متحول می شود. بر این اساس غلبه گفتمان اعتدال در دهه 1390، موجب تحول در رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شد. در این راستا، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که نخبگان سیاسی چه تاثیری بر شکل گیری، صورتبندی و جهت دهی به گفتمان حاکم در دوران روحانی داشته اند؟ برای بررسی این موضوع، از یک رویکرد تلفیقی، با کاربست دو نظریه نخبگان و تحلیل گفتمان بهره برده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که گفتمان اعتدال با غلبه و اثرگذاری نخبگان حوزه سیاست خارجی، اساسا به یک خورده گفتمان در عرصه سیاست خارجی با محوریت دال مرکزی «تعامل با جهان خارج» فروکاسته شد. از این جهت، این گفتمان نه در تقابل با کلیت گفتمان پیشین، بلکه در تخاصم با وجوه تقابلی و ماجراجویانه آن در حوزه سیاست خارجی به ویژه در ارتباط با غرب شکل گرفت و توانست در دهه 1390 به گفتمانی هژمونیک تبدیل شود. با خروج ایالات متحده امریکا از برجام و حوادث پس از آن، این گفتمان سلطه هژمونیک خود را از دست داده و به حاشیه رانده شد
رویکرد تطبیقی سیاست خارجی ایران و عربستان به تحولات خاورمیانه با نگاهی به جریانات تکفیری
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۷
27-51
حوزه های تخصصی:
ظهور و تقویت گروه های تروریستی تکفیری از خلال دو اتفاق مهم منطقه غرب آسیا یعنی بحران سوریه و تحولات عراق بوده است که تحت تاثیر رقابت میان بازیگران فرامنطقه ای و منطقه ای نیز منجر به حمایت یا مقابله از این گروه ها گردید. از جمله رقابت های منطقه ای میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی است که واکنش های متقاوت دو کشور در قبال این گروه ها را رقم زد. مقاله پیش رو به روش توصیفی و تحلیلی بدنبال این پرسش است که راهبردها و اهداف سیاست خارجی ایران و عربستان به تحولات خاورمیانه با نگاهی به جریانات تکفیری چیست؟ یافته ها نشان میدهد که استفاده از گروه های تکفیری در جهت مقابله با نفوذ منطقه ای ایران یک راهبرد در سیاست خارجی عربستان بوده است و در مقابل ایران به لحاظ ملاحظات امنیت منطقه ای و محور مقاومت به مقابله با این گروه ها پرداخته است.
پیامدهای گسترش حضور لاتین تباران در فرهنگ و سیاست آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
137 - 153
حوزه های تخصصی:
افزایش شتاب مهاجرت لاتین تباران به ایالات متحده به سبب تفاوت های هویتی میان این گروه انسانی با سفیدپوستان حاکم، نگرانی هایی از جمله پایبندی دینی آن ها به کاتولیسیسم سنتی، پیوند جمعی آن ها و زندگی در کلونی های جداگانه، حفظ زبان گذشته، نرخ باروری بالا، پیوند با موطن اولیه خود و تلاش فعالان اجتماعی و سیاسیِ لاتین تبار برای رسیدن به کرسی های ایالتی و فدرال را برانگیخته است. برخی از ناظران و تحلیل گران به جذب آن ها در فرهنگ سیاسی حاکم امیدوارند و برخی دیگر نیز از گسترش شکاف نژادی و اضافه شدن لاتین تباران به جبهه سیاه پوستان به عنوان طلیعه فروپاشی ایالات متحده یاد می کنند. پرسش مقاله حاضر چنین است که چه سناریوهایی برای تغییر و تحولات فرهنگی و سیاسی در آمریکایِ دهه 2020 میلادی بر اثر افزایش حضور لاتین تباران قابل ترسیم است؟ در چه شرایطی یک ظرفیت جدید برای قدرت گیری دو حزب حاکم به دست می آید و در چه شرایطی تفاوت های فرهنگی به منازعات اجتماعی و سیاسی خواهد انجامید؟ گردآوری داده ها با مراجعه به منابع موجود و تحلیل آن با روش سناریونویسی آینده پژوهانه مبتنی بر توالی رویدادها انجام می شود و دست آخر پیامدهای هر یک از آن ها در عرصه فرهنگ و سیاست آمریکا تشریح می شود. به نظر نگارنده اگرچه راه عقلانی و عملیاتی تر، ادغام حداکثری نژادها در یک آمریکای جدید است، اما تداوم روند کنونی به سناریوی فروپاشی اجتماعی و سیاسی میل دارد.
تحلیل سیاست های امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران براساس نظریه نئوگرامشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۰
127 - 151
حوزه های تخصصی:
روابط جمهوری اسلامی ایران و امریکا در طول دهه های گذشته یکی از پیچیده ترین و درعین حال حساس ترین روابط دو کشور در نظام بین الملل بوده است. الگوی رفتاری این دو کشور درقبال همدیگر مبتنی بر تعارض و تخاصم بوده که با انعقاد توافق برجام، انتظار می رفت این مدل می تواند الگویی برای حل وفصل مسالمت آمیز سایر موضوعات اختلافی دیگر ما بین امریکا و ایران مورد استفاده قرار گیرد، اما برخلاف تصور برخی تحلیل گران، امریکا به صورت یکجانبه از توافق خارج شد و نشان داد که الگوی رفتاری تعارضی آن کشور درقبال ایران کماکان ادامه داشته و تعدیلی در الگوی رفتاری صورت نگرفته است. بنابراین، این مقاله با استفاده از نظریه هژمونی نئوگرامشیسم و مبتنی بر روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع اینترنتی و کتابخانه ای درصدد پاسخ به این سؤال است که سیاست های امریکا درقبال جمهوری اسلامی ایران براساس نظریه نئوگرامشی چگونه قابل تبیین است؟ در پاسخ به این سؤال فرضیه ای به این صورت طرح می شود که سیاست های امریکا درقبال جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر نظریه نئوگرامشی ها شامل؛ ایده سازی علیه ایران با هدف مشروعیت زدایی از آن؛ دیپلماسی اجبار و همچنین مشروعیت بخشی فشار علیه ایران ازطریق نهادهای بین المللی بوده است.
سیاست زدگی و حکمرانی امنیت ملی؛ روندها، الگوها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست زدگی یا سیاسی کردن در معنای عام به دخالت دادن و ترجیح انگیزه های سیاسی و گروهی در داوری ها و تصمیم گیری ها اطلاق می شود. در حوزه حکمرانی، سیاست زدگی عبارت است از رعایت نکردن اصل بی طرفی در سیاست گذاری ها و تصمیم گیری ها و دخالت دادن دیدگاه ها، گرایش ها و سوگیری های سیاسی در امور حرفه ای؛ که ممکن است در سطوح و الگوهای مختلف بروز یابد. هرچند سیاست زدگی در همه حوزه های کشورداری از مهم ترین آسیب ها و عوامل ناکارآمدی به شمار می رود، اما در حوزه حکمرانی امنیت ملی پیامدهای مخرب تری دارد. در چنین حالتی، کارگزاران، کنش گران سیاسی و تحلیل گران راهبردی و اطلاعاتی ترجیحات سیاسی شان را در مراحل مختلف انتخاب موضوع، جمع آوری داده ها، پردازش و تحلیل اطلاعات و تولید گزارش ها دخالت داده و از عینیت گرایی به نفع مصالح سیاسی صرف نظر می کنند. این پژوهش با مطالعه روندها و رخدادهای برجسته حوزه حکمرانی امنیت ملی در ایران، ابعاد و اثرگذاری این موضوع را بررسی کرده و یافته های آن نشان می دهد که سیاست زدگی در قالب هایی نظیر قطبی شدگی، نفوذ، موازی کاری و افشاگری یا نشت اطلاعات، هزینه های سیاسی و امنیتی قابل توجهی در پی دارد. بر این اساس، پیشنهادهایی برای کنترل سیاست زدگی یا مدیریت پیامدهای آسیب زای آن ارائه شده است.
بررسی نقش راهبردی مؤسسات پژوهشی در تقویت قدرت نرم ایران در نظام جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
587 - 620
حوزه های تخصصی:
چشم انداز توسعه قدرت جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای، هدایتگر سیاستها و راهبردهای کلان کشور بوده است. بکارگیری قدرت نرم و ابزارهای آن از راهبردهای اصلی تحقق این چشم انداز است. مشارکت در شبکه جهانی علم و دانش از مهمترین ابزارهایی است که به تحقق راهبرد قدرت نرم منجر می شود. با این وجود، تمرکز بر فرهنگ و آموزش باعث شده تا کمتر به نقش پژوهشگاه ها و موسسات پژوهشی در ارتقای قدرت نرم توجه شود. هدف این مقاله پاسخ به این پرسش است که بین المللی سازی مؤسسات پژوهشی چگونه می تواند باعث ارتقای قدرت نرم ایران در نظام جهانی شود؟ در پاسخ به این پرسش از چارچوب نظری تلفیقی مبتنی بر نئولیبرالیسم، جهانی شدن و نظریه نظام شبکه ای مانوئل کاستلز استفاده شده است. از حیث روش پژوهش در این مقاله از روش های مطالعات اسنادی، بررسی تطبیقی، نشست با خبرگان و موردکاوی استفاده شده است. قلمروی پژوهش بررسی تطبیقی تجارب موسسات پژوهشی منتخب ملی و بین المللی در حوزه های علوم انسانی، علوم پایه و فنی -مهندسی است. دستاورد مقاله آن است که ایفای نقش مؤسسات پژوهشی به عنوان ابزار قدرت نرم کشورها مستلزم نقش آفرینی آنها به عنوان نهادی بین المللی است. ارتقای توانمندی ها و ظرفیت های یک مؤسسه پژوهشی به عنوان ابزار کسب قدرت و پرستیژ در عرصه بین المللی مستلزم پیوستن آن به شبکه علم جهانی است. پیوستن به شبکه علم جهانی مستلزم فراهم شدن زیست بوم مناسبی است که در آن همزمان عوامل سطح بین المللی، ملی و فروملی در تعاملی پویا و سازنده، زمینه بین المللی سازی مؤسسات پژوهشی را فراهم کنند. در سطح نهادی وجود اراده بین المللی سازی در سیاستگذاران و انعکاس آن در چشم انداز، ماموریت ها و برنامه های اجرایی موسسه حائز اهمیت است.
بررسی فقهی شاخص های بغی و براندازی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی فقهی شاخص های بغی و براندازی است که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به آن پرداخته شد. پرسش مهم موضوع حکم قرار گرفتن بغی مطرح در قرآن و روایات است که چه شاخص هایی دارد و قلمرو آن کجاست؟ نتایج نشان داد که شاخص های اصلی بغی بدین قرار است: فعالیتی جوارحی است؛ آنچه در ذهن و ضمیر افراد بوده و به گونه ای لباس تحقق خارجی نپوشیده است را نمی توان بغی و عملی براندازانه به حساب آورد. فعالیتی در تضاد با نظام یا زمامدار به حساب می آید، نه فعالیتی خنثی و بی ارتباط. عملی خشونت بار و جنگی است و مخالفت های مسالمت آمیز را نمی توان بغی خواند. خشونت ادامه داری است که با سوءنیّت خاص (قصد براندازی و یا تضعیف) انجام می شود.
مسئله محیط زیست؛ اولویتی در ساحت نظریه پردازی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به تدریج بر شمار آن دسته از اندیشمندان سیاسی افزوده می شود که خود را با وجهی از مسئله محیط زیست رو به رو می بینند و در می یابند که پرداختن به این مسئله در نظریه سیاسی معاصر ضروری است. اکنون مسئله مندی محیط زیست، به دو صورت به هم پیوسته در ساحت نظریه پردازی سیاسی نمایان شده است؛ نخست در به فهم درآمدن عوامل سیاسی ایجاد مسائل خرد و کلان زیست محیطی و دیگری در شناخت چگونگی مواجهه سیاسی با آن مسائل . نظریه سیاسی به منزله عامل شکل دهنده روندها، نهادها و کنش های سیاسی در پیوند با مفاهیم و ارزش های سیاسی، با این پرسش رو به روست که با چه تمهیداتی می شود توجه به اولویت مسئله مندی محیط زیست را در مناسبات قدرت سیاسی نهادینه کرد. به بیان دیگر، برای نظریه پرداز سیاسی این پرسش مطرح می شود که چگونه باید بر اساس فلسفه سیاسی خاص، مناسبات قدرت را به گونه ای "جهت داد" که همواره دغدغه های زیست محیطی، در جایگاه اولویتی تثبیت شده، در این مناسبات به دیده گرفته شوند. این مقاله دستاورد تأمل و پژوهش به روش تحلیلی- انتقادی درباره وجوهی از کلان مسئله محیط زیست است که حل آنها به نظریه پردازی سیاسی مناسب نیاز دارد.
جایگاه انسان در تحولات الهیات سیاسی مسیحیت با تمرکز بر متن مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به باور فیلسوفان و اندیشمندان متاله، سنت عبری و دستگاه عقلانی یونان باستان بر الهیات مسیحی و متن مقدس آن تاثیری هستی شناختی نهاده است. در مقاله حاضر قصد داریم به این پرسش بپردازیم که الهیات مسیحی چگونه به پیدایش اومانیسم در نظریه های سیاسی مدرن انجامید؟ در مقام فرضیه، این مساله مورد بررسی قرار می گیرد که گذار دیالکتیکی مغرب زمین از سیطره کلیسایی قرون وسطی به سوبژگی انسان را نمی توان یک شیفت پارادایمی دانست؛ بلکه صورت بندی الهیات مسیحی مبتنی بر نظریه تثلیث به گونه ای صورت پذیرفت که امکان تجلی "روح" خدا در پسر خدا را به اصالت عمل در پسر انسان تسری دهد و آن را به واسطه سنت یهود و تمهیدات فلسفی یونان باستان موجه سازد. لذا اهتمام داریم با استفاده از روش تطبیقی- تفسیری متن به مستنداتی بپردازیم که الهیات سیاسی مسیحی را از ترویج پارسایی در بدو ظهور مسیح تا انقیاد انسان توسط کلیسا متحول ساخت و در ادامه، ما به ازای آنچه در قرون وسطی رخ داد، ناگزیر از پذیرش اومانیسم شد و توانست از اصالت انسان و عقلانیت او حمایت کند.
خوانش اندیشه سیاسی نصرالله منشی در مقدمه کلیله و دمنه بهرام شاهی بر اساس روش هرمنوتیک قصدگرای اسکینر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از منابع مهم تاریخ اندیشه سیاسی در ایران متون ادبی به جا مانده از گذشته است. نکته حایز اهمیت برای بازیابی این اندیشه ها، شیوه و روش فهم، دریافت و بازخوانی مفاهیم مورد نظر در آن هاست. کلیله و دمنه یکی از این متون است که محتوای آن قرابت بسیاری با سیاست و شیوه های حکمرانی دارد. یکی از روش هایی که به یاری آن می توان به استخراج مفاهیم سیاسی از متون گذشته پرداخت، روش هرمنوتیک قصدگرای کوئنتین اسکینر است. در این مقاله با مبنا قرار دادن این روش، تلاش شده با توجه به زمینه و زمانه نصرالله منشی، رئوس مهم تفکر وی در مقدمه اش بر ترجمه کلیله و دمنه بازخوانی شود. پرسش اصلی بر گرد مولفه های اندیشه سیاسی نصرالله منشی و هدف او از نگارش دیباچه بر ترجمه تنظیم شده است و در پاسخ، تاکید شده که می توان مولفه های اندیشه سیاسی نصرالله منشی را در مواردی چون سلسله مراتبی بودن قدرت، مشروعیت بخشی به حاکمیت با بهره از دین، لزوم اطاعت از پادشاهان، همراهی دین و سیاست و عدالت اجتماعی رصد کرد که با طرح آنها در پی مشروعیت سازی و توجیه جایگاه پادشاهان در دوران آخر سلسله غزنویان بوده است. اندیشه منشی از این منظر تاکنون، بررسی نشده و همین امر نوآوری نوشته به شمار می رود.
تحلیل مفهوم خیر عمومی و برساخت آن در اندیشه سیاسی یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
155 - 181
حوزه های تخصصی:
خیر عمومی به عنوان یکی از مفاهیم اساسی در اندیشه سیاسی تاکنون به صورت مستقل بررسی نشده است. درحالی که این مفهوم در کنار مفاهیمی چون منافع عمومی، مصالح عمومی، سیاست گذاری عمومی، کالاهای عمومی و منافع مشترک و خیر مشترک، اساس و بن مایه اغلب رویکردها و جدال های مکاتب گوناگون را شکل بخشیده است. در گفتمان متداول علوم سیاسی، خیر عمومی به امکانات مادی، فرهنگی یا نهادی گفته می شود که اعضای یک جامعه در آن اشتراک منافع دارند. خیر عمومی مفهوم مهمی در فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی است، زیرا نقش مهمی در تفکر فلسفی درباره ابعاد عمومی و خصوصی زندگی اجتماعی دارد. در این مقاله ضمن بازشناسی و تحلیل مفهوم خیر عمومی و مفاهیم مرتبط با آن؛ دیدگاه های یورگن هابرماس در ارتباط با مقوله خیر عمومی بررسی شده است. هابرماس نقطه آغاز مفهوم خیر عمومی را در شکل گیری کنش ارتباطی می داند، به گونه ای که این کنش می بایست مبتنی بر سازوکار اخلاق گفت وگویی شکل بگیرد و اصل تفاهم و مفاهمه شاکله اصلی آن باشد. در این صورت می توان در یک زیست جهان و نظام کنش ارتباطی، تصور شکل گیری کنش خیرخواهانه در شهروندان را داشت که به خیرعمومی در جامعه ایده آل منجر می شود. این مقاله می کوشد به شیوه توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع معتبر کتابخانه ای مفهوم خیر عمومی را در اندیشه سیاسی یورگن هابرماس بررسی کند.
جایگاه اقوام در شکل گیری ساختار سیاسی و حاکمیت افغانستان بعد از 2001 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
317 - 341
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحث مورد توجه در جغرافیای سیاسی، بحث اقوام، شیوه های شکل گیری و تجمع اقوام در گستره های جغرافیایی و شیوه تعامل درون قومیتی و برون قومیتی آنان با سایر گروه های قومیتی و نژادی بوده است. بحث از آن منظر بیشتر مورد توجه است که اقوام در افغانستان در اشکال مختلف در شکل گیری پدیده ای به نام کشور با ادغام قومیتی نقش بسزایی داشته اند. ازاین رو کشور افغانستان که موضوع محوری این پژوهش است، در چارچوب قاعده مذکور و در ابعاد مختلف جغرافیایی به ویژه جغرافیای سیاسی قابل بررسی، مطالعه و بررسی شده است. بنابراین این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی در پی شناسایی جایگاه اقوام در شکل گیری ساختار سیاسی و حاکمیت افغانستان بعد از 2001 میلادی است. نتایج این تحقیق و برخی تحقیقات نشان می دهد ساختار قوم مدارانه قدرت در گذشته با پشتوانه ایدئولوژی ناسیونالیسم قومی، به تبارگرایی و قوم گرایی در میان اقوام غیرحاکم نیز دامن زده، قوم گرایی را به پدیده ای طبیعی و شیوع یافته در همه ارکان جامعه تبدیل کرده و موجب بحران هویت ملی در افغانستان شده است. سلطه طولانی مدت قومی سبب شده تا جامعه به وضعیتی برسد که در آن معیارها و منافع قومی تعیین کننده رفتار سیاسی افراد و گروه های سیاسی اجتماعی باشد. در این وضعیت، هدف اساسی رفتار و کردارها قومیت و تأمین منافع قومی است و ایدئولوژی ها و روش های سیاسی تا آنجا مورد پذیرش و حمایت قرار می گیرند که در خدمت این هدف به کار آیند و امروزه نیز افزایش قوم گرایی را در رده های بالای ساختار سیاسی و اداری دولت های پساطالبانیسم شاهدیم. از سوی دیگر افغانستان به علت تکثر و تنوع اقوام و طوایف، موزه بزرگی از نژادها و ملل گوناگون توصیف شده است. در این کشور مردمانی از نژادهای پشتون، هزاره، تاجیک، ازبیک، ترکمن، بلوچ، قیرقیز، قزلباش، ایماق، نورستانی، کشمیری، هندو، سیک و... سکونت دارند. از آنجا که جامعه افغانستان دارای ساختار قومی و قبیله است، طبیعی است که فعل و انفعالات ساختار سیاسی و گردش قدرت سیاسی، تنها در درون قوم و قبیله خاصی انجام می پذیرد و بر این اساس، نظام سیاسی در این کشور به جای ارتباط با نظام اجتماعی، بیشتر با زیرنظام های جمعیتی در قالب قوم و قبیله مرتبط بوده است.
ارزیابی عوامل نفوذ الگوی رفتاری و مدیریت جهادی سردار سلیمانی بر مبنای نظریه اِوِرت راجرز: مطالعه موردی، محور مقاومت در منطقه خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر ارزیابی عوامل نفوذ الگوی رفتاری و مدیریت جهادی سردار سلیمانی در رابطه با «نیروی های مقاومت» در منطقه خاورمیانه، بر مبنای نظریه اِوِرت راجرز است. در همین راستا، سوالی که مطرح می شود عبارت است از اینکه «با در نظر گرفتن نظریه راجرز، عوامل اصلی نفوذ الگوی رفتاری و مدیریت جهادی سردار قاسم سلیمانی در سوریه، عراق و لبنان چیست؟» به لحاظ روشی نیز تحقیق حاضر از نوع توصیفی– تحلیلی با رویکرد «انطباق و آزمون نظریه با مورد» است. نتایج حاصل شده نشان می دهد که بر مبنای عوامل پنج گانه و مورد تأکید اورت راجرز یعنی «مزیت نسبی»، «سازگاری»، «مشاهده پذیری»، «پیچیدگی» و «آزمون پذیری»، به ترتیب 5 عامل، نفوذ و پذیرش الگوی رفتاری و مدیرت جهادی سردار سلیمانی را افزایش می داد که عبارتند از: 1-چند وجهی و فراملی بودن شخصیت سردار به همراه رویکرد وحدت بخش، که مزیت پذیرش الگوی رفتاری و مدیریتی او را بالا برده بود؛ 2-هوش بالا و سخت کوشی، همراهی با محور مقاومت و اشراف اطلاعاتی که سازگاری و هم نوایی او با تحولات خاورمیانه و در نهایت انتقال الگوی مدیریتی را آسان می نمود؛ 3- دستاوردها و برنامه ریزی های منتهی به نتایج سردار سلیمانی که برای نیروهای محور مقاومت به خوبی قابل مشاهده، رهایی بخش و راهگشا بود؛ 4-رفتارهای فردی و روحیات بی آلایش سردار سلیمانی که موانع پذیرش الگوی مدیرتی او را کاهش می داد و 5-راهبردهای رزمی، خلاقیت در تشکیل نیروهای مردمی و در نهایت موفقیت های سردار سلیمانی که در شرایط بحرانی آزمون خود را به خوبی پاسخ دادند.
طراحی و اعتبار سنجی مدل آسیب های فرآیند سیاست گذاری فرهنگی مبارزه با فساد در سیستم اداری و مدیریت سیاسی کشور (با تأکید بر مسایل فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد طراحی و اعتبار سنجی مدل آسیب های فرآیند سیاست گداری فرهنگی مبارزه با فساد در سیستم اداری و مدیریت سیاسی کشور بوده است. از این منظر از راهبرد پژوهش کیفی و از تحلیل مضمون بهره گرفته است. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه نیمه استاندارد با 17 نفر از خبرگان حوزه سیاست گذاری عمومی و فرهنگی که با استفاده از روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند؛ گردآوری گردید و با استفاده از روش تحلیل مضمون و از نوع شبکه مضامین مورد تحلیل و مدل مفهومی اندازه گیری شبکه ای برساخته شده است. یافته های پژوهش کیفی نشان داد که مدل آسیب های فرآیند سیاست گذاری فرهنگی مبارزه با فساد در سیستم اداری و مدیریت سیاسی کشور از3 مضمون فراگیر: آسیب های سازمانی، کنشی و ساختاری ، 8 مضمون سازمان یافته اصلی، 6 مضوم سازمان یافته فرعی و در نهایت با 112 مضمون پایه ای به اشباع نظری رسیده است. علاوه بر آن، جهت اعتبارسنجی مضامین و مدل برساخته شده، از دو روش ارزیابی اعتبار به شیوه ارتباطی و نیز روش ممیزی و به منظور پایایی سنجی از دو روش قابلیت تکرارپذیری و نیز قابلیت انتقال یا تعمیم پذیری استفاده شده است.
تبیین نگرش و قصد خرید مصرف کنندگان محصولات ایرانی با رویکرد تحقق بند هشتم اهداف اقتصاد مقاومتی (مطالعه موردی: لوازم خانگی )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۱
65 - 114
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، بررسی و تبیین متغیرهای موثر بر نگرش و قصد خرید مصرف کنندگان محصولات داخلی و نیات رفتاری آن ها با استفاده از روش تحقیق کیفی بر مبنای نظریه داده بنیاد بوده که از مصاحبه و نمونه گیری هدفمند برای جمع آوری داده ها و اطلاعات استفاده شده است. نتایج تحقیق بیان کننده آن است که شرایط علی مانند: سطح کیفی کالا، تجربه خریدار، قیمت-گذاری مناسب ،کانال های ارتباطی معتبر و میزان تکنولوژی به کار گرفته شده در تولید کالا در شکل گیری نگرش و قصد خرید مصرف کنندگان تاثیرگذار بوده است. همچنین راهبردهای مناسب برای ترغیب مشتریان در جهت استفاده از محصولات داخلی شامل: فرهنگ سازی، جلب اعتماد مشتری، برند سازی محصولات داخلی، نظارت مستمربر تولید و استاندارد سازی می باشد. عوامل زمینه ای مانند تبلیغات گسترده محیطی و معرفی برندهای داخلی، قوانین و مقررات اقتصادی ، تبلیغات شفاهی و استفاده از تکنیک های کارآمد بازاریابی همچنین شرایط مداخله گر نظیر فساد مالی، فضای کسب و کار ، واردات اقلام مشابه و تحریم های بین-المللی بر اجرای این راهبردها اثرگذار هستند. اجرای این راهبردها پیامدهایی چون تقویت عزت ملی و رشد اقتصادی را در کشور به دنبال خواهد داشت.
از «حکومت بر خود» تا «حق بر انقلاب» (مبانی و شرایطِ انحلال دولت در الاهیات سیاسیِ جان لاک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
27 - 61
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحثِ مهم در باب پدیده دولت، مسأله شکل گیری دولت است. اما آنچه مهمتر از شکل گیری دولت است، بنظر مسأله «انحلال» دولت باشد. این مقاله می کوشد مسأله انحلال دولت را از منظر یکی از بزرگترین فیلسوفان سیاسی جهان مدرن، جان لاک، بررسی کند. پرسش اصلی مقاله این است که از منظر الاهیات سیاسی جان لاک، با اتکا به چه بنیادها یا مبانی می توان انحلال دولت را پذیرفت و از سوی دیگر چه شرایطی می بایست وجود داشته باشند تا بتوان به امکان انحلال یا ایجاد حق برای شهروندان بر انحلال دولت قائل شد. لاک معتقد است انسان در وضع طبیعی موجودی ذی حق است و به علاوه می تواند بر خود حکومت کند. انسان با حفظ بعضی از این حقوق وارد جامعه سیاسی می شود از جمله مهمترین این حقوق، حق افراد برای قضاوت در مورد عملکرد حکمرانان است. همچنین افراد حق دارند تا در صورت تخطی حکمرانان از تعهداتشان، آنان را عزل و حتی مجازات نمایند و اگر حکمرانان در برابر اراده مردم بایستند مردم می توانند به زور و انقلاب متوسل شوند. از نظر لاک، بدترین چیز در سیاست، انقلاب نیست بلکه استبداد است. از نظر لاک، انقلاب لازمه تضمین پایبندی حکمرانان به تعهداتشان است اما نکته مهمتر این است که انقلاب بنیاد آزادی است و بزرگترین تجلی حکومت انسان بر خود است.
مناسبات دولت و جامعه مصر در عصر جهانی شدن از 1980 تا 2010(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هفتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۷
123 - 153
حوزه های تخصصی:
تا قبل از انقلاب 2011، پژوهشگران مناسبات دولت و جامعه مصر را در عصر جهانی شدن تهی از تأثیر گذاری ارزیابی می کردند و هرگونه تغییر و تحول را غیر ممکن می دانستند، اما جنبش های مردمی در خاورمیانه و سقوط آسان حکومت ها نشان داد، رابطه دولت و جامعه منفعلانه نبوده است. این پژوهش با تمرکز بر این پرسش ها که «چرا و چگونه رابطه دولت جامعه در مصر که بر هژمونی اقتدارگرایی مبتنی بوده است، دچار گسست و بحران شد؟ و نیز نحوه مواجهه دولت با تغییر و تحول جامعه مدنی چگونه بوده است؟» می کوشد روابط دولت و جامعه را بازبینی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد، اگرچه نحوه مواجهه دولت با جهانی شدن ناقص و تقلیل گرایانه بوده است، اما کاهش کنترل دولت بر اقتصاد، کاهش خدمات به جامعه و افزایش بحران های نابرابری، شکاف طبقاتی، بیکاری و تورم را سبب شده است. از دست رفتن عوامل هژمونی دولت به پیدایش سوژه های سیاسی ناراضی و طغیان گر منجر شد و دولت در برابر این وضعیت بر کارکردهای سرکوب گرایانه، غیرایدئولوژیک و غیردموکراتیک خود اصرار ورزید. دولت با ضعف در بازتولید قدرت خود در جامعه مدنی و ناتوانی در درک تغییر شاکله حسی و رفتاری سوژه در مواجهه با جنبش آنی مردم شکست خورد و نیروهای اجتماعی سیاسی جامعه با کمک امکانات رسانه ای جدید، حکومت را برکنار کردند.