فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
تحلیل هرمنوتیکی ارتباط زمینه سیاسی با اندیشه محقق کرکی در حکومت صفویه
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل هرمنوتیکی ارتباط زمینه سیاسی با اندیشه های محقق کرکی، در حکومت صفویه می باشد. در این راستا از روش هرمنوتیک اسکینر استفاده شده است. نتایج نشان داد که در نتیجه تلاش های صفویان، ساختار دینی همراه با ساختار سیاسی شکل گرفت. حضور علمی مهاجر شیعی به ویژه محقق کرکی با نگارش متون فقهی و دینی از یک سو و تربیت شاگردان بسیار از سوی دیگر، توانست مسیر گذار به هنجار جدید را مهیاء و شرایط را برای گسترش آن فراهم آورد. برای پی بردن به تغییرات ساختاری در این دوره و متناسب با آن دگرگونی هایی که در عرصه تغییر تفسیر متون دینی مورد توجه قرار گرفت، باید به هرمنوتیک رجوع کرد. در دوره صفویه شاهد تکوین و تغییر ایدئولوژی یا هنجار مرسوم هستیم. بنابراین، هنگامی که به متون دینی دوره صفوی ورود می کنیم، با واژگان جدیدی مواجه می شویم که از تغییر ایدئولوژی حکایت دارند. در واقع حکومت صفوی با روش های مختلف و سیاست های گوناگون و با تدبیر فقهای شیعه، تلاش کرد تا هنجار مرسوم زمانه را تغییر دهد. فقها با تلاش های فراوان در کنار حکومت صفوی توانستند فقه شیعه را از بدعت های زمانه مانند مسلک صوفیانه، تفکر رهبران مذهبی عثمانی و... حفظ کنند و زمینه حضور پررنگ مردم و علمای شیعه در مسائل مختلف کشور را فراهم نمایند.
رژیم های امنیتی بین المللی ازمنظر نهادگرایی در رهیافت«حقوق بین الملل و روابط بین الملل»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۰
203 - 230
حوزه های تخصصی:
نظام حقوق بین الملل مجموعه ای مرکب از هنجارها، آیین ها و رژیم های حقوقی است که تعامل و کنش متقابل میان اجزا را برآورده ساخته و آنها را درقالبی منسجم گرد می آورد. هم زمان که با یک نظام عام حقوق بین الملل مواجهیم، وجود چندین زیرنظام در این گستره نظام مند، امکان پذیر است. مقاله حاضر درپی پاسخ به این پرسش است که جایگاه رژیم های امنیتی بین المللی در نظام حقوق بین الملل چیست. هدف از پژوهش حاضر نیز تبیین جایگاه نهادی رژیم های امنیتی بین المللی در نظام حقوقی حاکم بر نظام حقوق بین الملل است. در این پژوهش با استفاده از رویکرد نهادگرایی در رهیافت «حقوق بین الملل و روابط بین الملل» و از رهگذر تحلیل سیستمی حقوق بین الملل، به تعریف ساختار نظام حقوقی بین المللی پرداخته و انواع کنش متقابل بازیگران در این نظام بیان می شود. براساس این پژوهش نتیجه گرفته می شود که نهادهای بین المللی این امکان را به دولت هایی که در تعاملات راهبردی، نتایج مطلوبی به دست نیاورده اند، می دهد که با ایجاد توازنی نو، نتایج خود را بهبود بخشند. برای آنکه چنان توازنی باثبات باشد، نهاد باید انتظارات مشترکی از رفتار ایجاد کند. پشتیبانی و تضمین چنین انتظاراتی، تنها ازطریق نظریه رژیم ها که همچون پلی میان حقوق بین الملل و روابط بین الملل عمل می کند، میسر خواهد بود.
رسانه، ابزار امنیتی کردن جمهوری اسلامی ایران براساس چهل سال اسناد کنگره آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۱
127 - 149
حوزه های تخصصی:
آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 با ازدست دادن یکی از بزرگترین متحدان خود در منطقه غرب آسیا، همه توان خود را برای تضعیف هویت اسلامی انقلابی جمهوری اسلامی به کار گرفت. مهم ترین اقدام آمریکا، امنیتی کردن ایران در صحنه جهانی بوده است. آمریکا در این فرایند به عنوان بازیگر امنیت ساز، از رسانه به عنوان یک بازیگر کارکردی و تسهیل کننده برای دستیابی به اقناع افکار عمومی، اجماع در میان بازیگران رسمی و اقدام علیه ایران استفاده کرده است. پرسش این است که آمریکا چگونه از ابزار رسانه برای امنیتی کردن ایران استفاده کرده است؟ فرضیه این است که آمریکا با وضع قوانین و سیاست گذاری های کلان و تعیین خط مشی برای رسانه ها و حمایت های مالی از آن ها، فرایند امنیتی کردن ایران را تسهیل کرده است. در دهه اول انقلاب، اقناع افکار عمومی آمریکا و جهان در دستور کار بود؛ در دهه دوم، این ابزار برای اقناع افکار عمومی با هدف اجماع علیه ایران به کار گرفته شد؛ در دهه سوم، اجماع سازی به منظور اقدام و تغییر باورها و نگرش های مردم ایران با هدف همراه کردن آن ها برای تغییر نظام و اعمال تحریم های بین المللی علیه ایران انجام شد و در دهه چهارم، از ابزار رسانه برای تثبیت و تقویت فرایند امنیتی کردن در سه مرحله اقناع، اجماع و اقدام به کارگرفته شد. در این پژوهش از چارچوب نظری مکتب کپنهاگ با تکیه بر کنش گفتاری و تحلیل مضمون استفاده شده است.
سیاست خارجی آمریکا در دوران ترامپ و تأثیر آن بر امنیتی سازی منطقه غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۱
177 - 201
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین فردگرایی در سیاست خارجی آمریکا در دوران ترامپ و تأثیر آن بر امنیتی سازی منطقه غرب آسیا است. متناسب با این هدف، نگارنده به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی است که فردگرایی در دوران ترامپ چه تأثیری بر امنیتی سازی منطقه غرب آسیا داشته است؟ نگارنده تلاش می کند تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با استناد به نظریه پیوستگی روزنا از یک سو و نظریه امنیتی سازی مکتب کپنهاگ از سوی دیگر به عنوان چارچوب نظری، فردگرایی در سیاست خارجی ترامپ را بررسی و تأثیر آن بر امنیتی سازی منطقه راهبردی غرب آسیا را تحلیل کند. روزنا منابع سیاست خارجی را به پنج دسته تقسیم می کند: فردی، وابسته به نقش، اجتماعی، حکومتی و خارجی. درخصوص اولویت هر کدام از این متغیرها، روزنا معتقد است که نقش متغیر فرد در آمریکا به عنوان کشوری با وسعت زیاد، اقتصاد توسعه یافته و با جامعه باز در پایین ترین سطح قرار دارد. بررسی سیاست خارجی آمریکا در دوران ترامپ از بعد روان شناسی شخصیتی و عملکرد، برخلاف نظریه روزنا نشان می دهد که متغیر فرد بالاتر از چهار مورد دیگر قرار گرفته است. هرچند امنیتی سازی منطقه غرب آسیا به دولت جرج دبلیو بوش برمی گردد؛ اما آنچه این مقاله به عنوان فرضیه درنظر گرفته است، تأثیری است که فردگرایی ترامپ به عنوان بازیگر امنیتی ساز در سیاست خارجی دولت در تشدید امنیتی سازی منطقه غرب آسیا و اقدامات تنش آفرین انجام داده است. پژوهش حاضر اثبات می کند که اقداماتی ازقبیل ممنوع کردن اتباع شش کشور اسلامی از ورود به آمریکا، خروج از برجام، ترور سپهبد قاسم سلیمانی و انتقال سفارت رژیم صهیونیستی از تل آویو به بیت المقدس، به عنوان اقدامات خاص و نتیجه تشدید امنیتی سازی این منطقه، قابل ارائه است.
تأثیر استقرار طرح سپر دفاع موشکی آمریکا در خاورمیانه و کنش های جمهوری اسلامی ایران: از منظر واقع گرایی تهاجمی
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۸
1 - 34
حوزه های تخصصی:
استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در خاورمیانه به عنوان یک منطقه انرژی زای حیاتی با هدف حفظ و استمرار هژمونی در نیمکره غربی صورت گرفته است. بنابراین، آمریکا با استراتژی موازنه دور از کرانه و اتحاد و ائتلاف با بازیگران منطقه خاورمیانه درصدد مهار و کنترل جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک هژمون منطقه ای بالقوه از طریق استقرار سپر دفاع موشکی برای مهار و کنترل ایران است. همچنین آمریکا افزون بر ایجاد سپر دفاع موشکی در ترکیه، اقدام هایی را برای افزایش توان دفاع هوایی کشورهای حوزه خلیج فارس انجام داده است. فروش سامانه هوایی پاتریوت به چهارکشور عربی حوزه خلیج فارس و ارسال رادارهای «ایکس-باند» و سایر تجهیزات دفاع هوایی به رژیم صهیونیستی از جمله اقدام های آمریکا در این زمینه بوده اند. بنابراین، این مقاله با کاربست نظریه واقعگرایی تهاجمی درصدد پاسخ به این سؤال است که گسترش سپر دفاع موشکی آمریکا در خاورمیانه با چه هدف بوده و چگونه بر کنترل افزایش قدرت ایران تأثیر گذاشته است؟ بر این اساس فرضیه پژوهش این است که سپر دفاع موشکی آمریکا با هدف حفظ و استمرار هژمونی منطقه ای آمریکا و مهار و کنترل افزایش قدرت نظامی و موشکی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه استقرار یافته است.
بررسی تأثیرات زبان و ادبیات عربی بر هویت ایرانی و اسلامی
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۸
77 - 90
حوزه های تخصصی:
هویت و ملت ایران فقط مربوط به ساختار و تمدن سازی این سرزمین دوران باستان و قبل از تاریخ نیست، این ملت با ظهور اسلام و رسالت آخرین پیامبر عظیم الشان، به دیانت مقبول، که همان اسلام است گروید و در تمدن اسلامی سهم اساسی یافت. هویت ایرانی با تمام مختصات و خصوصیات اسلامی به هم آمیخت و تکامل پیدا کرد که زبان عربی در این تکامل سهم بسزایی داشت. از این رو هدف این پژوهش چگونگی تأثیر و نقش زبان عربی بر تحکیم هویت ایرانی اسلامی است. لذا آموزش زبان عربی از چند جهت اهمیت دارد. الف: زبان عربی زبان دین و زبان فرهنگ اسلامی، قرآن و حدیث و نهج البلاغه است. درک مفاهیم و معارف اسلامی به زبان عربی وابسته است و بسیاری از دانش های مسلمانان به ویژه غیر عرب ها و ایرانی ها در این زمینه بر بستر زبان عربی قابل درک و بررسی است. ب: بخش گسترده ای از ساختمان زبان و ادب فارسی در گرو دانش کافی از زبان عربی است. بسیاری از دانشمندان زبان و ادبیات فارسی برای عرضه یافته های خود در گستره دانش زبان از زبان عربی سود برده اند. ج. زبان عربی زبان پیوند ملت های مسلمان دنیاست.
سیاست خارجی ایالات متحده امریکا در قبال نوطالبان افغانستان
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
85 - 107
حوزه های تخصصی:
تاریخ افغانستان، همیشه همراه با ناامنی، اشغال نظامی، اختلافات درون فرقه ای و مذهبی، مداخلات خارجی و فقر جامعه بوده که این کشور را تبدیل به میدانی برای حفظ منافع قدرتهای خارجی نموده است. رابطه افغانستان باکشورهایی همچون روسیه، چین و ایران همواره در معادلات سیاست خارجی دولتهای امریکایی مورد محاسبه قرار گرفته است. تحولات بعد از حوادث 11 سپتامبر و اشغال نظامی افغانستان در سال 2001 طالبان را از قدرت برکنار کرد تا اینکه در سال 2021 همزمان با خروج نظامیان امریکایی و سقوط شهرهای افغانستان توسط طالبان، قدرت را بعد از دو دهه در اختیار آنان نهاد. سوال اصلی این است که رویکرد سیاست خارجی امریکا در قبال ظهور گروه نوطالبان چگونه قابل تبیین است؟ پژوهش حاضر با روش تبیینی طبق نظریه نوواقع گرایی، بدنبال آزمون این فرضیه است که تسلط نوطالبان در راس قدرت افغانستان به معنای خروج کامل امریکا از آن کشور نبوده، بلکه صرفا بدلایل مختلفی همچون نگرانی از قدرت فزاینده چین، هزینه های سنگین نظامی، حضور قدرتهای منطقه ای مثل روسیه ، چین و ایران، ناکامی در نابودی تروریسم، اختلاف نظر با دولت افغانستان و سازش با طالبان قابل تبیین است
بازتاب انقلاب اسلامی ایران در آمریکای لاتین(مطالعه موردی: جمهوری بولیواری ونزوئلا)
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
109 - 128
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران بعنوان یکی از بزرگترین رخدادهای قرن بیستم تاکنون موضوع بحث بسیاری از محافل علمی- پژوهشی جهان بوده است. انقلاب اسلامی بنا به ماهیت، مفاهیم و واژگان، هنجارهای خاص و ویژه ای را به ارمغان آورده و متضمن اهداف و پدیده هایی بوده است. قصد نگارندگان آن است که با اتکا به روش سازه انگارانه که بیش از هر چیز یک چارچوب تحلیلی است، به بررسی تأثیرات انقلاب اسلامی بر جمهوری بولیواری ونزوئلا در آمریکای لاتین و روابط خارجی بین این دو کشور که تاکنون مورد بحث روشمند قرار نگرفته است بپردازد. در همین ارتباط، سوال اصلی پژوهش بر این مبنا شکل گرفته است که بازتاب انقلاب اسلامی ایران در کشور ونزوئلا چگونه بوده است؟، پژوهش حاضر با بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی و در چارچوب رهیافت سازه انگاری، به بررسی بازتاب این انقلاب بزرگ در مناطق آمریکای لاتین پرداخته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که انقلاب اسلامی ایران در درون مرزهای سیاسی خود محصور نمانده و به طور مستنقیم و غیر مستقیم علاوه بر تأثیر گذاری های منطقه ای، در سطح بین الملل هم بر کشورهایی همچون جمهوری بولیواری ونزوئلا تاثیرگذار بوده است.
سیاست های تهاجمی منطقه ای عربستان در قبال ایران از سال 2003 تا 2020
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
161 - 178
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی سیاست های تهاجمی منطقه ای عربستان در قبال ایران از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۰ می پردازد. عربستان که تا قبل از سال ۲۰۰۳ به عنوان یک کشور محافظه کار و حافظ وضع موجود در منطقه شناخته می شد ، از سال ۲۰۰۳ به بعد در سیاست منطقه ای خود تغییر ایجاد نموده ، و به تقابل با ایران پرداخته است ؛ اما سوال اصلی پژوهش این است که چرا عربستان در قبال ایران در منطقه سیاستی تهاجمی اتخاذ کرده است؟ در پاسخ می توان گفت که عربستان به دنبال تحولات منطقه از سال ۲۰۰۳ به بعد و قلمداد کردن خود به عنوان هژمون منطقه ای و رهبری جهان عرب در برابر قدرت و نفوذ ایران سیاستی تهاجمی اتخاذ کرده است. همچنین عربستان در قبال مذاکرات هسته ای ایران به انعقاد قراردادهای نظامی و تسلیحاتی با آمریکا روی آورده ، تا از نفوذ ایران در منطقه جلوگیری کند. پژوهش حاضر در چارچوب نظریه ی واقع گرایی تهاجمی و با استفاده از داده های کتابخانه ای و اینترنتی به روش توصیفی – تحلیلی به نگارش درآمده است. کلید واژگان : عربستان ، ایران ، منطقه ، واقع گرایی تهاجمی
نقش قواعد تقنینی مناطق آزاد ایران در تجارت بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجارت بین المللی یا باز بودن اقتصاد، این امکان را فراهم می سازد تا از طریق دسترسی به بازارهای خارجی، بهره وری عوامل تولید و به تبع آن نرخ رشد اقتصادی را تحت تاثیر قرار داد. با توجه به اینکه مناطق آزاد تجاری و ویژه اقتصادی در دنیا عمدتاً با هدف توسعه صادرات و جذب سرمایه های خارجی شکل گرفته اند؛ در ایران نیز یکی از اصلی ترین و مهمترین اهداف مدنظر در ایجاد مناطق آزاد بهره بردن از مزایای تجارت بین المللی بوده است. بر همین مبنا تلاش قانونگذار بر این بوده تا روند تجارت بین المللی در مناطق آزاد تسهیل گردد. در این مقاله که با هدف تبیین و تشریح تقنینی نقش مناطق آزاد ایران در بازرگانی بین المللی و به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع و متون کتابخانه ای به انجام رسیده این نتایج حاصل گردید که علیرغم برخی مشکلات ساختاری و تقنینی و ضعف در حمایت های لازم از سرمایه گذاری خارجی در مناطق آزاد و نیز برخی عوامل اثرگذار دیگر نظیر تحریم های بین المللی و.. با اینحال مقررات حمایتی و تضمینی متناسبی در این راستا منطبق با وضعیت مناطق آزاد جاری می باشد که البته ضرورت اصلاح برخی از این قوانین مشهود است چرا که نیل به هدف توسعه و عمران منطقه ای از طریق گسترش صادرات و رشد سرمایه گذاری خارجی مستلزم معافیت های هدفمند گمرکی و مالیاتی برای مطلق کالاها و خدمات، باید به عرصه تولید و صنعت اختصاص یابد تا مقررات گذاری در این مناطق صحیح و کارا باشد. روش تحقیق در این مقاله نیز، توصیفی تبیینی است.
بایسته های حق دسترسی آزاد به اطلاعات درپرتو قواعد حقوق بین الملل بشر و نظام حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از بدو ظهورمکاتب و اندیشه های حقوق بشری، صاحبان نظریه های مختلف فلسفی عزم خود را براین امر استوار نموده اند تا قواعد حقوق بنیادین درکالبدجامعه پشتوانه حمایت بشر قرارگیرد. نقطه مقابل دغدغه متفکرین، اراده دولت ها در تحدید حقوق بشر است که این تحدید از آغ ازپی دایش نظ ام های سیاسی هم واره ادام ه و موفقیت داش ته است. آزادی دس ترسی به اطلاعات یک حق پویا در زمان و مکان بوده و تاکنون نا همواری هایی را طی نموده است، بایسته های حقوق بشر و نقش آن به عنوان پایه گذار اولین سازمان بین المللی درقالب سازمان ملل متحد و تاثیر این نهاد درحمایت از این حق در عرصه بین المللی و همچنین مرور حقوق اساسی ایران با اتکاء برمبانی اعتقادی نظام جمهوری اسلامی ایران، این سئوال را پیش رو قرار می دهد که این دو نظام ، چه اثراتی در قلمرو داخلی و بین المللی نسبت به ایفای این حق از خود بجا گذاشته اند؟. لازم است تاکید شود دکترین ساماندهی رفتار دولت ها سهم بسزایی در استیفای حق آزادی اطلاعات و سایرحقوق بشر دارد ازهمین رو،دوراندیشی دراسناد حقوق بین الملل بشر نسبت به حق ها و آزادی های انسان از آنجا ناشی می شود که وسیله تولید، دسترسی و انتقال اطلاعات محدودیتی در زمان و مکان ندارد و این یعنی ابزاردسترسی، دارای ماهیتی دینامیکی است.
راهکارهای تحقق بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی در حوزۀ ارتقای قدرت سازی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
301 - 332
حوزه های تخصصی:
در دوره گذار ژئوپلیتیکی هر کشوری بر اساس فعالیت و موفقیت های به دست آمده در این دوره، جایگاه خود را در هرم قدرت جهانی تثبیت می کند. هدف اصلی این تحقیق، شناخت راهکارهای بیشینه سازی قدرت منطقه ای ایران در دوره گذار ژئوپلیتیک در غرب آسیاست. سؤال تحقیق این است که ایران چگونه می تواند در این دوره گذار، قدرت منطقه ای خود را افزایش دهد. نوع تحقیق کاربردی و روش انجام آن نیز توصیفی و موردی- زمینه ای است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ایران می تواند در دوره گذار ژئوپلیتیکی با بهره گیری از فرصت های ژئوپلیتیکی و مزیت های این دوره، به بیشینه سازی قدرت منطقه ای خود به کمک تدوین راهبرد ژئوپلیتیکی اقدام کند و به شبکه سازی منطقه ای، دسترسی فعال به شبکه کارگزاران منطقه ای خود و نیز درونی سازی قدرت در برابر تهدیدات بپردازد و زمینه تحقق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در حوزه منطقه ای را فراهم کند.
تکامل سیاست همسایگی معاصر چین: روندها، ویژگی ها و ابتکارات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۹)
65 - 90
حوزه های تخصصی:
هرچند چین در حال گسترش نفوذ خود در سراسر جهان است، تمرکز تلاش های دیپلماتیک این کشور در مناطق پیرامونی پیچیده آن با عنوان «سیاست همسایگی» دنبال می شود. سیاست همسایگی چین از محدودیت های جغرافیایی یا عوامل تاریخی، فرهنگی، ژئوپلیتیکی و اقتصادی هم پیوند با آن جدا نیست، اما توجه به روندهای تاریخی و نظری شکل گیری و تکامل و تداوم سیاست فوق در راهبرد سیاست خارجی این کشور اهمیت دارد. هدف مقاله پیش روی که با رویکردی توصیفی، تحلیلی و تجویزی نگارش شده است، بررسی روند توسعه سیاست همسایگی چین، مختصات و ویژگی های نوعیِ معاصر آن است و در این راستا، با توجه به پیچیدگی و دشواری های پیش روی جمهوری اسلامی ایران در دستیابی به توازن و الگوی مطلوب سیاست خارجی با کشورهای پیرامون، دلالت های آن (سیاست همسایگی چین) برای ایران احصا شده است. به نظر می رسد سیاست همسایگی چین به عنوان یک تمدن بزرگ شرقی، یک کشور سوسیالیستی و یک قدرت درحالِ صعود، ویژگی های آشکار، منطق توسعه و سازوکار پویای داخلی و بین المللی خود را دارد. ترتیبات چندجانبه، دیپلماسی مشارکت و دوجانبه و ابتکار کمربند راه، ابتکارات مهم در اجرای سیاست همسایگی معاصر این کشور به شمار می آیند.
ناکامی ها و دستاوردهای سیاست همسایگی اتحادیه اروپا؛(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۹)
151 - 170
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران در دوره های مختلف، سیاست های مختلفی را به عنوان راهبرد اصلی سیاست خارجی خود در نظر گرفته است. برای مثال در دوره ای، سیاست نگاه به شرق (به طور خاص روسیه و چین) و در دوره ای نگاه به غرب (اروپا و آمریکا) مد نظر قرار گرفته است. اما از دیرباز و به اقتضای عوامل ژئوپلتیک و عوامل فرهنگی و اقتصادی همسایگان ایران کم و بیش نقش کلیدی در تامین نیازهای امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران داشته اند. در دوران معاصر با تحولاتی که در منطقه غرب و جنوب آسیا افتاده است (مانند سقوط صدام حسین، حضور نظامی آمریکا در عراق و افغانستان، تعمیق حضور و نفوذ منطقه ای ایران به ویژه در کشورهایی مانند عراق، لبنان، سوریه و یمن) باعث اهمیت روز افزون جایگاه همسایگان در سیاست خارجی ایران شده است. براین اساس، شاید بتوان گفت دوره حاضر، دوره ضرورت در اولویت قرار دادن «سیاست همسایگی» یا «نگاه به همسایگان» در سیاست خارجی ایران می باشد. اتخاذ سیاست همسایگی نیازمند داشتن راهبردی مشخص، منسجم، بلند مدت، جامع و فراگیر می باشد که به اذعان برخی از کارشناسان سیاست خارجی ایران، چنین راهبردی وجود ندارد و یا دست کم، با توجه به شرایط موجود طراحی و تنظیم نشده است. یکی از نهادهای بین المللی که در زمینه سیاست همسایگی دارای راهبرد مشخص و جامعی بوده است اتحادیه اروپا می باشد که با هدف تبدیل شدن به یک قدرت و هژمونیِ هنجاریِ بین المللی این راهبرد خود را تنظیم ساخته است. البته مسیری که اتحادیه اروپا برای خود ترسیم ساخته بود چندان عاری از موانع و چالش های جدی نبود و همین چالش ها، اتحادیه را وادار به اصلاح سیاست های همسایگی خود نمود. مقاله حاضر، با نگاهی تحلیلی و توصیفی به مبانی، ساختارها، رویکردها، تاثیرات و محدودیت های سیاست همسایگی اتحادیه اروپا و به طور کلی با نظر به ناکامی ها و دستاوردهای آن، به دنبال ارائه الگوی اولیه برای طراحی سیاستی جامع نگر و منسجم برای سیاست منطقه ای و همسایه محور جمهوری اسلامی ایران می باشد.
ابعاد محیط زیستی همکاری و امنیت در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۰)
67 - 100
حوزه های تخصصی:
ازنظر بسیاری از اندیشمندان، برخورداری از محیط زیست سالم در جهان حق مسلم مردم بوده و مالکیت منابع طبیعی از ابزارهای قدرت و عناصر موثر بر امنیت تلقی می شوند. درحالیکه خلیج فارس و دریای عمان از اهمیت راهبردی فراوانی در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی برخوردارند، هر دو بدنه آبی بویژه خلیج فارس زیست بوم های شکننده ای دارند و از اینرو شایسته توجه کافی جامعه بین المللی بویژه هشت دولت ساحلی هستند. توسعه ناپایدار منطقه طی دهه های گذشته اثرات مخربی بر تعادل چرخه های طبیعی به ویژه چرخه های آب و کربن داشته است. حوزه خلیج فارس از سویه های گوناگون آلودگی به علت فعالیت های گسترده تجاری، اکتشاف و توزیع مواد نفتی، سیستم های فعال حمل ونقل، استقرار ناوگان ها و پایگاه های نظامی خارجی، استفاده ناپایدار از مواد سوختی، منازعه، احداث جزایر مصنوعی، بکارگیری دستگاه های بیشمار آب شیرین کن و دیگر فعالیت های بشری در این بدنه آبی رنج می برد. پدیده گرمایش زمین و تغییر آب وهوا با تشدید خشکسالی، بالاآمدن سطح آب های آزاد، افزایش تبخیر، گسترش ریزگردها و بیابان زایی و نابودی تدریجی برخی گونه های گیاهی و جانوری منطقه و مرجان ها بر وخامت اوضاع افزوده و ارایه خدمات زیست بومی توسط طبیعت را دچار اختلال کرده است. راپمی بعنوان تنها سازوکار همکاری بین دولتی درمنطقه در زمینه محیط زیست همگام با مشکلات منطقه به پیش نمی رود و ضرورت به روزرسانی و چابک سازی با بازنگری در اسناد و نیز تجدیدساختار آن بیش از پیش احساس می شود. تهدید های جاری ایجاب می کنند دولت های ساحلی با کاهش تنش سیاسی و استفاده از فرصت ها به گفتگوهای بیشتر برای همکاری جهت حفاظت از محیط زیست و بهره برداری از منابع طبیعی براساس اصل « پایداری» بپردازند.
جنبش های اجتماعی نوین: مطالعه موردی جنبش های زیست محیطی نوظهور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۰)
125 - 154
حوزه های تخصصی:
جنبش های زیست محیطی نوظهور به منظور مقابله با تهدیدات ناشی از تخریب محیط زیست و حفاظت و حمایت از محیط زیست در اواخر دهه 1960 به وجود آمدند. نوشتار حاضر تلاش می کند تا به این پرسش پاسخ دهد که جنبش های زیست محیطی نوظهور چگونه در قالب جنبش های اجتماعی نوین قابل تحلیل هستند؟ و چه افزوده هایی بر جنبش های اجتماعی نوین داشه اند؟ بنابراین، مقاله با روش کیفی تفسیری، و بکارگیری شیوه مطالعات موردی، چیستی و چرایی جنبش های زیست محیطی نوظهور را مورد بررسی قرار می دهد. یافته های تحقیق نشان می دهند که جنبش های زیست محیطی نوظهور به منظور رویارویی با بحران های موجود، در ابتدا با افزایش آگاهی ها و مطالبات عمومی، زمینه را برای ایجاد سازمان ها و گروه های طرفدار محیط زیست فراهم نمودند و سپس با ورود به عرصه سیاست در دهه 1970، با استفاده از ابزارها و شیوه های نوین، به صورتی مسالمت آمیز به بیان خواسته ها و اعتراض های خود پرداخته اند تا از این طریق، ضمن وادار کردن حکومت ها به پاسخگویی، بتوانند در قالب گروه های ذینفوذ و احزاب سیاسی، در حوزه سیاست عمومی تأثیرگذار باشند. همچنین، در دهه 1980، زمینه برای حضور و نقش آفرینی سازمان های مردم نهاد زیست محیطی در عرصه جهانی فراهم شد و بدین طریق، نقش و اختیار دولت ها به عنوان تنها بازیگران اصلی در عرصه بین الملل، مورد تردید قرار گرفت. در نتیجه، حجم وگستره قدرت اجتماعی و تاثیرگذاری سیاسی جنبش های زیست محیطی نوظهور، باعث بازپروری و غنی سازی جنبش های نوین اجتماعی شده است؛ به گونه ای که امروزه می توان آنها را بعنوان نیروهای اجتماعی قدرتمند و بازیگرانی تاثیرگذار، در عرصه جامعه شناسی سیاسی مورد شناسایی و تحلیل قرار داد.
بررسی تحول مفهومی امت در اندیشه سلفیه جهادی به نوسلفیه تکفیری و تأثیر آن بر خاورمیانه عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۷)
33 - 52
حوزه های تخصصی:
این پژوهش که از حیث روش توصیفی تحلیلی و از حیث محتوی بنیادی /نظری و از حیث نتیجه گیری کاربردی است؛ تلاش دارد ضمن بررسی مفهومی "امت " نشان دهد که این مفهوم در دهه های آخر قرن بیستم و دو دهه آغازین قرن بیستم و یکم در عصر جهانی شدن (جهانی سازی) در نزد سلفیه جهادی همچون القاعده به نوسلفیه تکفیری همچون داعش؛ چه تحولی را پشت سرنهاده و همچنین این تحول چه آثار و پیامدهایی در خاورمیانه عربی (با تکیه بر عراق و سوریه) برجای گذاشته است؟ نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که رابطه معناداری میان مفهوم امت و دامنه تکفیر وجود دارد. قرائت رادیکال و محدود از امت در اندیشه نوسلفیه تکفیری همچون داعش با نقد شیوه مبارزه (منهج) و با استفاده از (تکفیر) زمینه های تحریک به انشقاق و تجزیه در دنیای اسلام (فتنه) با تشدید خشونت در خاورمیانه عربی؛ خاصه در دو کشور عراق و سوریه؛ تحقق امت جهانی اسلام را با مشکلات جدی مواجه نموده است. از کاستی های این پژوهش اتکای غالب به منابع و داده های مجلات و مراکز مطالعاتی غربی؛ و اهمیت آن به آثار تحول مفهوم امت؛ و قرائت حداقلی رادیکال از امت در نزد جریان تکفیری؛ و موانع تحقق امت جهانی اسلام بازمی گردد.
قدرت ژئواکونومیک راه ابریشم نوین: سرمایه گذاری در کمربند و جاده و چرخش در موازنه قوای جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۷)
53 - 82
حوزه های تخصصی:
کلان پروژه راه ابریشم نوین - راهی که از آن با عنوان "یک کمربند، یک جاده" و "ابتکار کمربند و جاده" یاد می شود- ظاهرا دربردارنده دسته گسترده ای از پروژه های انرژی و ترابری و ارتباطات به همراه مسیرهای ترانزیتی، لوله های نفت و گاز، بنادر، فرودگاه ها، خطوط راه آهن با سرمایه چینی به ارزشی بیش از یک تریلیون دلار است. با وجود اهمیت روزافزون این کلان پروژه، نوشته های اندکی به زبان فارسی درباره شیوه، دامنه و گستره سرمایه گذاری در مسیر کمربند و جاده یافت. از این رو، نوشته پیشِ رو به تبیین شیوه سرمایه گذاری در این کلان پروژه می پردازد. "سرمایه گذاری در مسیر کمربند و جاده چگونه و با چه سازوکاری به شکل دادن قدرت ژئواکونومیک چین می انجامد؟" این پرسش بنیادین و محوری نوشته پیش روست که خوانشی تحلیلی از مکانیسم سرمایه گذاری در کلان پروژه راه ابریشم نوین و اعمال قدرت ژئواکونومیک این کشور را نمایان می سازد. برغم اهمیت رقابت ژئوپلیتیک چین با آمریکا، نوشته از این فاکتورچشم پوشی کرده و در عوض، با ذکر جزییات این سرمایه گذاری سویه های ژئواکونومیک این کلان پروژه را بیان می کند. همچنین، مشکلات درونی پیش روی آن، همچو مسئله دیپلماسی دام بدهی، نیز مورد بررسی قرار خواهند گرفت. نوشته نشان می دهد که شیوه سرمایه گذاری این کلان استراتژی چگونه بر نظم جهانی پیش رو تاثیر می گذارد. در پایان نیز نوشته نشان می دهد که چگونه توان ژئواکونومیک راه ابریشم نوین قابلیت ترجمه به توان ژئوپلیتیک داشته و سویه ژئواستراتژیک آن را برملا می سازد.
واکاوی عوامل واگرایی و تقابل در روابط ایران و عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۷)
83 - 114
حوزه های تخصصی:
ایران و عربستان به عنوان دو کشور تأثیرگذار منطقه خاورمیانه، در تاریخ تعاملات خود روابط پر فرازونشیبی را در میانه الگوی همزیستی، رقابت و تقابل سپری کرده اند. چنانچه قبل از انقلاب اسلامی در راﺳﺘﺎی اﻟﺰاﻣﺎت ﺳیﺎﺳی و اﻣﻨیﺘی منطقه، ملزم ﺑﻪ ﻫﻤکﺎری ﺑﺮای از ﺑیﻦ ﺑﺮدن ﺗﻬﺪیﺪات و ﺗﻀﻤیﻦ ﺑﻘﺎی نظام های ﺳﻠﻄﻨﺘی ﺧﻮد ﺑﻮدﻧﺪ، اما وقوع انقلاب و متعاقب آن خروج ایران از ساختار ژئوپلیتیک غرب باعث شد تا روابط آن ها در حوزه های مختلف خلیج فارس، خاورمیانه، جهان اسلام و عرصه بین الملل در تقابل با یکدیگر قرارگرفته و به طور چشمگیری در سال های اخیر و با بروز تحولات 2011 جهان عرب به وخیم ترین حالت ممکن از رویارویی منجر شود. از این رو در این پژوهش سعی بر آن است تا با شناسایی دقیق عوامل واگرایی سیاست خارجی تهران و ریاض، ﺑﻪ درک درستی از ریشه ها، ﻋﻮاﻣﻞ شکل گیری ﺑﺤﺮان، ﻋﻠﻞ ﺑﺮوز وﺿﻌیﺖ کﻨﻮﻧی و اﺳﺘﻤﺮار ﺑﺤﺮان بین دو کشور به عنوان یکی از پیچیده ترین بحران های منطقه ای دست یابیم. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تجلی تقابل و واگرایی میان ایران و عربستان همواره متأثر از سه عامل ایدئولوژی، ژئواکونومی و ژئوپلیتیک پیوسته در نوسان بوده و در جریان تحولات بیداری اسلامی و با منطقه ای شدن بحران های داخلی غرب آسیا، منازعه و واگرایی میان این دو کشور افزایش یافته است.