نخبگان سیاسی، نقش اساسی در صورتبندی و جهت دهی به گفتمان ها دارند؛ به گونه ای که یکی از نقش های نخبگان، پویش نهادینگی سیاسی و بسط حوزه سیاست و مشروعیت بخشیدن به پویایی ها و تحولات سیاسی در قالب گفتمان هاست. برای این منظور، نخبگان سیاسی دا ل های گفتمان پیشین را با طردکردن، به حوزه گفتمانگونگی سوق داده و گفتمان جدید را حول دال مرکزی بنا می کنند. از طرفی، سیاست خارجی ازجمله حوزه هایی است که تحت تاثیر تحولات داخلی کشورها و دگرگونی گفتمانی حاکم بر آن متحول می شود. بر این اساس غلبه گفتمان اعتدال در دهه 1390، موجب تحول در رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شد. در این راستا، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که نخبگان سیاسی چه تاثیری بر شکل گیری، صورتبندی و جهت دهی به گفتمان حاکم در دوران روحانی داشته اند؟ برای بررسی این موضوع، از یک رویکرد تلفیقی، با کاربست دو نظریه نخبگان و تحلیل گفتمان بهره برده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که گفتمان اعتدال با غلبه و اثرگذاری نخبگان حوزه سیاست خارجی، اساسا به یک خورده گفتمان در عرصه سیاست خارجی با محوریت دال مرکزی «تعامل با جهان خارج» فروکاسته شد. از این جهت، این گفتمان نه در تقابل با کلیت گفتمان پیشین، بلکه در تخاصم با وجوه تقابلی و ماجراجویانه آن در حوزه سیاست خارجی به ویژه در ارتباط با غرب شکل گرفت و توانست در دهه 1390 به گفتمانی هژمونیک تبدیل شود. با خروج ایالات متحده امریکا از برجام و حوادث پس از آن، این گفتمان سلطه هژمونیک خود را از دست داده و به حاشیه رانده شد