تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش قومگرایی بر روند شکل گیری دموکراسی در عراق می پردازد. برای مشخص کردن این مساله ضمن بر شمردن انواع نظریات در مورد دموکراسی، الگوی دموکراسی انجمنی را به عنوان چارچوپ نظری خود انتخاب نموده ایم. این نظریه با تاکید بر چهار مشخصه مشارکت نمایندگان همه گروههای مهم قومی در تصمیم گیرهای سیاسی، خود مختاری این گروهها در اداره امور داخلی خود، تناسبی بودن و حق و توی اقلیت سعی می نماید که نحوه رسیدن به شکل دموکراسی مطلوب را در یک جامعه چند پاره قومی تشریح نماید. روش به کار گرفته شده در این تحقیق روش اسنادی-تحلیلی می باشد، که با تاکید بر قانون اساسی جدید عراق سعی می گردد تناقضات موجود در آن و متعاقب آن تفاسیر قوم گرایانه ای که هر یک از گروه های کرد، سنی و شیعه از آن به نفع خود مینماید روشن گردد. بر این اساس در ابتدا ضمن تعاریفی از قومگرایی و ارایه مدلهایی از دموکراسی، دموکراسی انجمنی را به عنوان چارچوب نظری خود انتخاب نموده ایم. در قسمت بعدی ضمن بر شمردن شرایط اجتماعی و سیاسی عراق و همچنین بافت قومی و مذهبی این کشور جایگاه هر سه گروه کرد، سنی و شیعه را در قانون اساسی عراق مشخص نموده ایم. در بررسی روند شکل گیری قانون اساسی نیز به بیان تفاسیر قومگرایانه هر یک از این سه گروه از قانون اساسی پرداخته شده است. در نتیجه گیری این تحقیق نیز با تاکید بر این مساله که تا زمانی که این تفاسیر قومگرایانه از قانون اساسی وجود دارد و اینکه هر یک از سه گروه دارای خواسته های حداکثرگرایانه در زمینه قدرت می باشند، نمی توان امیدی به شکل گیری دموکراسی در عراق در آینده نزدیک داشت.
دین سلوک معنوی خود آدمی است. تجربه دینی هسته درونی دین است که آموزههای اعتقادی و اخلاقی و نیز اعمال و شعائر در لایههای بعدی آن قرار دارند. با وقوع تحولات اجتماعی، آموزهها و اعمال یادشده با آن دغدغههای درونی ناهماهنگ میشود و بحران رخ مینماید.
در پاسخ به سؤال فوق، نویسنده معتقد است که بسیارى از تفاوتها و تبعیضها نسبت به دختران و زنان جوان، ناشى از فرهنگ نامناسب موجود است و در اندیشه اسلامى جایگاهى ندارد؛ از این رو مىبایست با تبیین درستِ حقوق زنان و دختران جوان و فراهم آوردن شرایط مناسب براى بهرهمند شدن آنان از امکانات علمى، فرهنگى و ورزشى جامعه، موقعیت آنان را ارتقا بخشید.
این دو مجموعه که حاصل سخنرانی جان هیک در سال 2002 در بریتانیا است، به تبین سه قرائت انحصارگرایی دینی، شمولگرایی دینی و پلورالیسم دینی میپردازد. وی 60 سال پیش آنگاه که دانشجوی رشته حقوق بوده است، به دلیل عدم آشنایی با سایر ادیان و نیز عدم ملاقات با افرادی از سایر ادیان، معتقد به انحصارگرایی دینی بوده است. اما در پایان و هم اینک با وجودی که با باور قلبی به مسیحیت میزید و معتقد است که این دین پایدار، با دوام در حوزه رشد معنوی است، اما در عین حال، به سایر ادیان و صاحبان آنان آزادی عمل داده، به رسمیت شناخته و معتقد است که دیگر ادیان را نباید رقیب یا دشمن فرض کرد؛ چرا که این ادیان واکنشهای متفاوت انسان از حقیقت الاهی بوده که برگرفته از فرهنگ انسانی است. و بدینسان وی به پلورالیسم دینی معتقد میشود.
الکساندر ونت متفکر اصلی نظریه سازه انگاری (Constructivism) در روابط بین الملل محسوب می شود. دغدغه ونت ایجاد راهی میانه یا پلی بین دو جریان اصلی مناظره کنونی حاکم بر روابط بین الملل یعنی خرداگرایی و انعکاس گرایی است. مقاله حاضر ضمن ارائه تصویری مختصر از نظریه سازه انگاری ونت، چگونگی برآمدن این رهیافت و کاستی های مفهومی و تجربی آن برای دستیابی به یک راه میانه یا نظریه جدید در روابط بین الملل را مورد واکاوی قرار می دهد. در این مقاله نشان داده می شود که پویش فکری ونت به تقویت جایگاه فرهنگ و هویت و چگونگی تأثیرگذاری این مؤلفه ها بر منافع و رفتار بازیگران انجامیده است. با این حال کاستی های سامان فکری – فلسفی ونت از حیث فقدان توانمندی در ارائه یک دستور کار تحقیقاتی و گزاره های قابل ارزیابی علمی، گذار از دوگانگی ماتریالیسم/ ایده آلیسم و دستیابی به راه میانه در فرآیند نظریه پردازی روابط بین الملل را مبتنی بر اندیشه وی با امتناع مواجه می سازد. نقد و بررسی آراء ونت در مقاله حاضر با تمرکز بر اثر اصلی وی یعنی کتاب « نظریه اجتماعی سیاست بین الملل » صورت می گیرد.