فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۰۱ تا ۶٬۰۲۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی مقابله زوجی و تفاهم و هماهنگی فکری در رابطه بین جاذبه های زناشویی و کیفیت زناشویی انجام شد. روش پژوهش، همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهل مشاور فعال در مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال 1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 207 نفر بعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، مقیاس تجدید نظر شده کیفیت زناشویی RDAS (باسبی و همکاران، 1995)، پرسشنامه جاذبه های زناشویی MAQ (سلیمی و همکاران، 1399)، پرسشنامه مقابله زوجی DCI (بودنمن، 2000) و پرسشنامه تفاهم و هماهنگی فکری زوجین ایرانی ICIMC (جاودان، 2014) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و برای بررسی اثرات غیر مستقیم از آزمون بوت استرپ استفاده گردید. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل مفروض میانجی گری مقابله زوجی و تفاهم و هماهنگی فکری در رابطه ی بین جاذبه های زناشویی و کیفیت زناشویی با داده ها برازش مطلوبی داشت. علاوه براین نتایج نشان داد که در مدل مفروض تمام وزن های رگرسیونی به لحاظ آماری معنادار بودند (05/0p<). و همچنین جاذبه های زناشویی، مقابله زوجی و تفاهم و هماهنگی فکری می توانند 64 درصد از واریانس کیفیت زناشویی را تبیین کنند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که در رابطه بین جاذبه های زناشویی و کیفیت زناشویی، متغیرهای مقابله زوجی و تفاهم و هماهنگی فکری، نقش میانجی ایفا می کنند. از یافته های پژوهش حاضر می توان در جهت بهبود کیفیت زناشویی در مراکز مشاوره ازدواج و خانواده استفاده کرد.
تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر رشد پس از سانحه و نگرانی از تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۱۱۸-۱۰۹
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر بر رشد پس از سانحه و نگرانی از تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه، شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان پستان بود که در بهار 1398 به بیمارستان آراد شهر تهران مراجعه کرده و دارای پرونده پزشکی بودند. از بین آن ها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه در انتظار درمان و یک گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش درمان متمرکز بر شفقت (طی 8 جلسه) دریافت کردند و گروه در انتظار درمان آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رشد پس از سانحه PTGI (تدسچی و کالهون، 1996) و پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی BICI (لیتلتون، آکسوم و پوری، 2005) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS21 انجام گرفت. نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت به طور معناداری باعث افزایش رشد پس از سانحه و کاهش نگرانی از تصویر بدنی سانحه شده است (05/0>p). با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از درمان متمرکز بر شفقت جهت افزایش رشد پس از سانحه و کاهش نگرانی از تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان استفاده کرد.
رابطه بین رشد پس از سانحه و معنای زندگی با نقش واسطه ای بهزیستی معنوی در بیماران بهبودیافته از ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای بهزیستی معنوی در ارتباط بین رشد پس از سانحه و معنای زندگی در بیماران بهبودیافته از کرونا انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نظر هدف، جزء مطالعات بنیادی بود. جامعه موردمطالعه پژوهش، شامل کلیه ی بیماران بهبودیافته از کرونا تا اردیبهشت سال 1400بود. تعداد 395 نفر (281زن، 114مرد) از بیماران بهبودیافته کرونایی از طریق نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. نمونه موردمطالعه پژوهش به پرسشنامه های رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون(1996)، پرسشنامه معنا در زندگی(2006) و پرسشنامه بهزیستی معنوی (1992) پاسخ دادند. از بین این تعداد، 220 نفر (157زن، 63 مرد) این بیماری را تجربه ای استرس زا می دانستند و شرایط لازم برای ورود به پژوهش را داشتند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار AMOSو LISREL انجام شد. یافته های حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری، نشان دهنده اثرمستقیم رشدپس از سانحه بر بهزیستی معنوی و معنای زندگی می باشد. همچنین اثر غیرمستقیم رشد پس از سانحه بر معنای زندگی از طریق بهزیستی معنوی نیز تایید شد. بنابراین بهزیستی معنوی واسطه ای در ارتباط رشد پس از سانحه با معنای زندگی در بیماران بهبودیافته از کرونا بود.درواقع این افراد از طریق بهزیستی معنوی به بازآفرینی معنای زندگی خود می پردازند. بنابراین می توان انتظار داشت که معنای زندگی افراد بهبودیافته از کرونا به واسطه بهزیستی معنوی تقویت و یا تغییر یابد.
پیش بینی استرس والدگری بر اساس فرا والدگری ، شفقت خود و سرزندگی ذهنی در مادران دارای کودک مبتلا به نارسایی شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۱۳۰-۱۲۱
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی استرس والدگری بر اساس فرا والدگری، شفقت خود و سرزندگی ذهنی در مادران دارای کودک مبتلا به نارسایی شنوایی بود. روش پژوهش کمّی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران دارای کودک مبتلا به نارسایی شنوایی شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که 150 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه استرس والدگری (آبدین، 1995)، پرسشنامه فراوالدگری (هاوک و هولدن، 2006)، مقیاس شفقت خود (نف، 2003) و مقیاس سرزندگی ذهنی (رایان و فردریک، 1997) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین فراوالدگری، شفقت خود و سرزندگی ذهنی با استرس والدگری رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 4/66 درصد واریانس استرس والدگری به وسیله فرا والدگری، شفقت خود و سرزندگی ذهنی تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که می توان با ارتقاء فرا والدگری، شفقت خود و سرزندگی ذهنی، استرس والدگری مادران دارای کودک مبتلا به نارسایی شنوایی را کاهش داد.
اثربخشی رفتار درمانی عقلانی_هیجانی (REBT) بر سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری(BAS/BIS)، رفتارهای پرخطر جنسی و اجتناب تجربی در نوجوانان دارای سابقه فرار از خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۲۷۲-۲۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشی رفتاردرمانی عقلانی_هیجانی (REBT) بر سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری(BAS/BIS)، رفتارهای پرخطر جنسی و اجتناب تجربی در نوجوانان دارای سابقه فرار از خانه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان مراجعه کننده به مراکز گذری کاهش آسیب و سرپناه شبانه زنان و مردان منطقه شوش –هرندی شهر تهران در 6 ماهه اول سال 1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای اندازه گیری مقیاس سیستم های بازداری/ فعال ساز رفتاری (BIS/BAS) (کارور و وایت، 1994)، پرسشنامه رفتارهای پرخطر جنسی (RSBQ) (زارعی و همکاران،1389) و پرسشنامه پذیرش و عمل (AAQ- II) (باند و همکاران، 2011) بودند. رفتاردرمانی با رویکرد REBT بر سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری، رفتارهای پرخطر جنسی و اجتناب تجربی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که مشاوره گروهی با رویکرد REBT بر کاهش نشانه های سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری، رفتارهای پرخطر جنسی و اجتناب تجربی تأثیر داشته است (P<0.05). با توجه به اثربخشی رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی بر نشانه های سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری، رفتارهای پرخطر جنسی و اجتناب تجربی اجرای کارگاه های آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در مراکز کاهش آسیب توصیه می شود.
اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر حافظه، توجه انتخابی و توجه پایدار در افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام.اس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر حافظه، توجه انتخابی و توجه پایدار زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)، بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به ام اس در بین سال های 98-1397 بود که در انجمن ام اس مازندران دارای پرونده پزشکی بودند. 30 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه (آزمایشی و در انتظار درمان) گمارش شدند. سپس آزمودنی های گروه آزمایش طی 8 جلسه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند. مقیاس کارکردهای اجرایی (نجاتی، 1392) به عنوان ابزار پژوهش در دو مرحله قبل و بعد از آموزش در هر دو گروه (آزمایش و در انتظار درمان) اجرا شد. در پایان یافته های به دست آمده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد رویکرد کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی موجب بهبود حافظه (006/55=F و 05/0>p)، توجه انتخابی (84/74=F و 05/0>p) و توجه پایدار (89/114=F و 05/0>p) در زنان مبتلا به ام اس شد. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره بیماران مبتلا به ام اس، کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی کارآمد و نویدبخش به نظر می رسد.
طراحی بسته آموزشی ذکر به منظور کاهش نشانه های افسردگی بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
افسردگی، یکی از شایع ترین و مهم ترین اختلالات روانی است، همچنین یکی از مهم ترین مقابله های دینی با این پدیده، استفاده از «ذکر» با مضامین خاص خود می باشد. ازاین رو، هدف این پژوهش، «تدوین بسته آموزشی ذکر به منظور کاهش نشانه های افسردگی بر اساس منابع اسلامی» است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کاربردی بوده و در آن از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا و کمّی از نوع دلفی استفاده شده است. ابتدا کارکردهای ذکر در منابع اسلامی موردبررسی قرار گرفت؛ سپس اذکار مرتبط با افسردگی بر اساس ملاک های مشخص گزینش گردید؛ در ادامه معرفت های موجود در اذکار منتخب، مورد تحلیل قرار گرفت. این معرفت ها به اختصار عبارت اند از: خدااسنادی، خدامالکی، خداپناهی، اطمینان به روزی، امید به خدا، خدامحوری، تنزه الهی، جبران و امید، ممکن الخطا بودن، خدامُنعمی و خیر باوری. در نتیجه، بسته آموزشی بر اساس کارکردهای معرفتی، معنوی، عاطفی و رفتاری ذکر و در چارچوب منطق مراتب توحید در اندیشه اسلامی تدوین گردید. و در آخر، روایی محتوایی معارف و بسته آموزشی توسط کارشناسان با استفاده از شاخص های CVR و CVI مورد ارزیابی و تأیید قرار گرفت. نتیجه آن که بسته آموزشی ذکر برای کاهش نشانه های افسردگی از لحاظ نظری قابلیت تدوین دارد.
The effectiveness of positive thinking therapy on reducing recurrent negative thoughts in patients with obsessive-compulsive disorder in Corona virus duration in Mahabad(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The aim of this study was to determine the effect of positive thinking therapy training on reducing recurrent negative thoughts in obsessive-compulsive disorder patients in Corona Virus period. The research method was quasi-experimental by pretest-posttest with control group and experimental group. The statistical population of this study was obsessive-compulsive disorder patients in Mahabad. According to the data registered in Rajan Psychotherapy Center, 71 people were referred to primary and secondary obsessive-compulsive disorder in February 2021. Using the convenience sampling method, 30 patients with OCD were selected as the experimental group and 30 patients with OCD as the control group, and the experimental group was exposed to positive thinking skills training. In order to collect information, a Perseverative Thinking Questionnaire (PTQ) was used. This questionnaire was developed by Ering et al. (2011) to assess recurring negative thoughts. The intervention program of positive thinking skills training was implemented in 10 an-hour sessions on the experimental group. The positive thinking skills training package was derived from Quilliam (2003) Positive Thinking and Applied Positiveness. Findings obtained from analysis of variance showed that there was a significant difference in reducing negative repetitive thoughts in the post-test phase between the experimental and control groups(P<0.05). According to the research results, it seems that teaching positive thinking skills is effective in reducing negative repetitive thoughts among patients with obsessive-compulsive disorder.
اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی، آموزش حرکات ایروبیک و آموزش همزمان بر حافظه فعال کلامی دانش آموزان با ناتوانی ویژه یادگیری نوشتن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی، ایروبیک و آموزش همزمان بر حافظه فعال کلامی دانش آموزان دارای اختلال نوشتن را مطالعه کرده است. روش: رویکرد این پژوهش کمی، نیمه-آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی پایه دوم و سوم با ناتوانی ویژه یادگیری شهر مشهد در سال تحصیلی 98-1397 بودند. نمونه پژوهش 48 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در چهار گروه آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی، ایروبیک، آموزش همزمان و کنترل قرارگرفتند. برای جمع آوری داده های پژوهش از مصاحبه ی تشخیصی DSM-V و آزمون هوشی استنفورد بینه کامکاری استفاده شد. یافته ها: در نتایج پس آزمون و پیگیری، گروه آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی با ایروبیک، آموزش همزمان تفاوت معناداری را نسبت به گروه کنترل نشان دادند (05/0>P). میانگین گروه راهبردهای شناختی و فراشناختی از گروه ایروبیک و کنترل بیشتر و از گروه آموزش همزمان کمتر بود. گروه ایروبیک نیز تفاوت معناداری با گروه آموزش همزمان و کنترل داشت (01/0>P). گروه ایروبیک میانگین بیشتری نسبت به گروه کنترل و میانگین کمتری نسبت به گروه آموزش همزمان داشت. تفاوت گروه آموزش همزمان با گروه کنترل نیز در پس آزمون و پیگیری معنادار است (01/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش مشخص است که تأثیر استفاده همزمان از آموزش های شناختی و فراشناختی و تمرین ایروبیک نسبت به زمانی که از این روش ها به تنهایی استفاده می شود، بیشتر است.
تاثیر آموزش بر اساس چهارچوب فعالیت های متمایز شده آشکار یادگیری( DOLA ) بر پیشرفت تحصیلی درس تفکر و سواد رسانه ای و گرایش به تفکر انتقادی در دانش آموزان پسر پایه دهم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
121 - 134
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق مقایسه تاثیر سطوح مختلف آموزشی ( DOLA ) در چهار سطح( انفعالی، فعال، سازنده گرا و تعاملی) بر پیشرفت تحصیلی درس تفکر و سواد رسانه ای وگرایش به تفکر انتقادی در دانش آموزان است. روش: پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری 117 نفر(30 نفر در گروه گواه و 87 نفر در گروه های آزمایشی ) که به طور تصادفی خوشه ای در شهر میاندوآب در چهار دبیرستان پسرانه و در هر دبیرستان یک کلاس انتخاب شدند. پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و پرسشنامه محقق ساخته پیشرفت تحصیلی تکمیل شدند. هر یک از گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت آموزش و گروه کنترل به صورت انفعالی (سنتی) تحت آموزش قرارگرفت. بعد از جمع آوری داده ها ، با استفاده از نرم افزار SPSS آزمون کوواریانس یک راهه ( ANCOVA ) و مقایسه زوجی بونفرونی به کار گرفته شد. نتیجه: نشان داد که آموزش در سطوح فعال چهارچوب ( DOLA ) بر گرایش به تفکر انتقادی و میزان پیشرفت تحصیلی تاثیر مثبت و معناداری دارد.آموزش در سطح فعالیت تعاملی بیشترین تاثیر و آموزش در سطح انفعالی (سنتی)کمترین تاثیر را بر یادگیری دارد . همچنین به ترتیب با حرکت ازسطح انفعالی به سمت سطح تعاملی نمرات دانش آموزان نیز افزایش پیدا می کند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که هرچقد آموزش ها در مدارس به صورت فعالانه تدریس شوند به همان میزان تفکر انتقادی و یادگیری دانش آموزان پیشرفت محسوسی خواهد داشت.
ارزیابی تأثیر نمادهای معنوی در فضاهای عبادی بر سلامت معنوی کاربران از طریق نقش واسط هوش معنوی؛ مطالعه موردی مساجد تاریخی بازار تبریز(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
89-104
حوزه های تخصصی:
سلامت معنوی، جدیدترین بعد سلامت است که به عنوان جزئی پایه ای در کنار سایر ابعاد سلامتی همچون سلامت جسمی، روانی و اجتماعی قرار دارد. هوش معنوی، که بیانگر مجموعه ای از توانایی ها، ظرفیت ها و منابع معنوی است، می تواند موجب ارتقای سلامت معنوی افراد شود. براین اساس، هدف این پژوهش، ارزیابی تأثیر نمادهای معنوی در فضای عبادی بر سلامت معنوی افراد، از طریق نقش واسط هوش معنوی می باشد که با روش توصیفی از نوع همبستگی شکل گرفته است. در این پژوهش، از سه پرسش نامه نمادپردازی معنوی، هوش معنوی و سلامت معنوی استفاده شده است. داده های حاصل، با آزمون آماری ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS 20 تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که بین نمادپردازی معنوی با هوش معنوی و سلامت معنوی، رابطه مثبت وجود دارد و متغیرهای نمادپردازی معنوی و هوش معنوی، توان پیش بینی سلامت معنوی را دارند. همچنین، در بین نمادهای معنوی مساجد، نمادهای «محراب» و «نور»، سهم بیشتری در تبیین هوش معنوی دارند. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، نمادپردازی معنوی در فضاهای عبادی، ضمن فعال سازی بخش خودآگاه ذهن، در کارکرد هوش معنوی مؤثر واقع شده و بستر لازم را برای ایجاد سلامت معنوی فراهم می کند.
بررسی اثر بخشی درمان پذیرش و تعهد به صورت آنلاین بر تحمل ابهام و اضطراب مرگ در دوران قرنطینه ناشی از بیماری کرونا
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد به صورت آنلاین بر تحمل ابهام و اضطراب مرگ در دوران قرنطینه ناشی از بیماری کرونا بود. تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی است. پژوهش حاضر، با طرح پیش آزمون – پس آزمون بود که از طرح پژوهشی نیمه آزمایشی استفاده شد. جامعه پژوهش حاضر کلیه افرادی بودند که در خلال دوره پاندمیک کرونا دچار مشکلات روان شناختی ناشی از بیماری شده بودند. نمونه پژوهش متشکل از 30 نفر از افراد درگیر کرونا در استان آذربایجان غربی بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش گمارش شده بودند. اعضای نمونه در 2 مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه های اضطراب مرگ تمپلر (1970) و مقیاس تحمل ابهام مک لین (1993) پاسخ دادند. نتایج به وسیله ی نرم افزار spss ورژن 24 تجزیه وتحلیل شد. نتایج آنکووا نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت آنلاین بر تحمل ابهام و اضطراب مرگ در دوره ی پاندمیک کرونا مؤثر بوده است. لذا از این روش درمانی می توان در جهت کاهش مشکلات روان شناختی در این دوران بهره برد.
بررسی رابطه علی ادراک از محیط یادگیری بر خودکارآمدی تحصیلی با نقش میانجی درگیری تحصیلی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علی ادراک از محیط یادگیری بر خودکارآمدی تحصیلی با نقش میانجی درگیری تحصیلی در مقطع دوم متوسطه شهرستان مبارکه انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بوده و در قالب الگوی تحلیل مسیر، روابط علّی میان متغیرهای پژوهش را موردبررسی قرارداد. حجم نمونه با فرمول کوکران285 نفر برآورد و با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها به کمک پرسشنامه های ادراک از محیط یادگیری (سویینی و سورنسن و کمیس، 1994)، خودکارآمدی شرر (1996) و درگیری تحصیلی ریو (2012) انجام شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش همبستگی، معادلات ساختاری و رگرسیون میانجی استفاده شد. نتایج نشان داد، بین ادراک از محیط یادگیری با درگیری تحصیلی رابطه مستقیم معنادار، بین درگیری تحصیلی با خودکارآمدی رابطه مستقیم و بین ادراک از محیط یادگیری با خودکارآمدی رابطه غیرمستقیم وجود دارد. بر اساس نتایج درگیری تحصیلی در پیوند بین ادراک از محیط با خودکارآمدی نقش یک متغیر میانجی کامل را ایفا کرده است؛ بنابراین توجه به درگیری مثبت و سازنده عاطفی و شناختی فراگیران در محیط یادگیری تأثیری قابل توجه بر خودکارآمدی تحصیلی آن ها خواهد داشت.
نقش توانمندی ایگو و سبک های فرزندپروری در پیش بینی آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با نقش واسطه ای سرکوبگری عاطفی در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۱۶۶-۱۴۵
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط توانمندی ایگو، سبک های فرزندپروری با آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با نقش واسطه ای سرکوبگری عاطفی در نوجوانان صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه ی دوم شهرستان اسکو بود که سال تحصیلی 1399-1398 در حال تحصیل بودند ( 1100 نفر). تعداد 200 دانش آموز پسر و مادران آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسش نامه ی شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد، پرسش نامه ی روانی–اجتماعی توانمندی ایگو، پرسش نامه ی سبک های فرزندپروری و پرسش نامه ی سازگاری پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. توانمندی ایگو و سبک های فرزندپروری اثر مستقیم معناداری بر آسیب پذیری نسبت به اعتیاد داشتند. همچنین، سرکوبگری عاطفی در رابطه ی سبک های فرزندپروری و توانمندی ایگو با آسیب پذیری نسبت به اعتیاد نقش واسطه ای معناداری داشت. نتیجه گیری: ابعاد توانمندی ایگو و سبک فرزندپروری مقتدرانه به واسطه ی کاهش سرکوبگری عاطفی قادر به تبیین کاهش اعتیادپذیری نوجوانان می باشند. این امر می تواند به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های پیشگیری از اعتیاد در بین نوجوانان و جوانان مفید واقع گردد.
اثربخشی آموزش گروهی ایماگوتراپی بر کیفیت زناشویی، دلزدگی زناشویی و تاب آوری در زنان با همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۲۴۰-۲۲۱
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ایماگوتراپی در کیفیت زناشویی، دلزدگی زناشویی و تاب آوری انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین جامعه ی آماری زنان با همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان سوءمصرف مواد شهر تبریز، نمونه ای شامل30 نفر از همسران مراجعین مرکز درمان سوءمصرف مواد بشارت به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش مداخله ی آموزش گروهی را به مدت 7 جلسه دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. شرکت کنندگان در دو مرحله ی قبل و بعد از اجرای مداخله، مقیاس کیفیت زناشویی، مقیاس دلزدگی زناشویی و مقیاس تاب آوری را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در کیفیت زناشویی، دلزدگی زناشویی و تاب آوری تفاوت معناداری وجود داشت. بنابراین، آموزش گروهی ایماگوتراپی به طور معناداری باعث افزایش کیفیت زناشویی و تاب آوری و کاهش دلزدگی زناشویی در زنان با همسر وابسته به مواد در گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق اهمیت بکارگیری ایماگوتراپی برای بهبود مشکلات زوجین و روابط زناشویی در زنان با همسر وابسته به مواد را برجسته کرد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی و بخشایش درمانی به شیوه گروهی بر سازگاری زناشویی، تمایز یافتگی عاطفی و صمیمیت زوجین دارای طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۱۵۷-۱۲۹
حوزه های تخصصی:
مقدمه و اهداف: طلاق عاطفی یا طلاق خاموش، خطرناکترین نوع طلاق است. این مطالعه با هدف بررسی مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر واقعیت درمانی و بخشایش درمانی به شیوه گروهی بر سازگاری زناشویی، تمایز یافتگی عاطفی و صمیمیت زوجین دارای طلاق عاطفی انجام گردیده است. مواد و روش ها: طرح تحقیق مطالعه حاضر، نیمه آزمایشی بوده و نوع طرح، پیش آزمون - پس آزمون چند گروهی است. جامعه آماری، کلیه زوجین متاهل مراجعه کننده برای مشاوره به مراکز آرامش اندیشه تبریز و علامه امینی است. نمونه گیری به روش هدفمند بر اساس ملاک های ورود و خروج(سال ازدواج، سن، تحصیلات و برخورداری از طلاق عاطفی)، صورت گرفت، بدین ترتیب از بین مراجعه کنندگان، 42 نفر(21زوج)، به صورت تصادفی در سه گروه واقعیت درمانی(8 جلسه)، بخشایش درمانی(8 جلسه) و گروه کنترل انتخاب و قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل نتایج از تحلیل کوواریانس چند متغیره و برای بررسی نمرات در مرحله پیگیری از آزمون اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: یافته ها حاکی از این بود که با وجود تاثیر مطلوب هر دو روش درمانی، روش واقعیت درمانی نسبت به بخشایش درمانی، تاثیر معنی دار و بیشتری بر متغیر سازگاری داشته است. همچنین هیچ کدام از روش های درمانی فوق، تاثیر معنی داری بر متغیر تمایز یافتگی ندارند و تنها روش واقعیت درمانی تاثیر معنی داری بر متغیر صمیمت زوجین داشته است. نتیجه گیری: آموزش اصول واقعیت درمانی، آگاهی دادن به همسران در مورد شدت نیازهای آنان و ایجاد حس مسئولیت در افراد برای ارضای نیازهای خود می تواند نقش مهمی در ایجاد و بهبود روابط صمیمانه و سازگاری زوجین داشته باشد.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس خالص اهمال کاری در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی فرم فارسی مقیاس خالص اهمال کاری شامل پایایی، روایی و تغییرناپذیری اندازه گیری در بین متغیرهای جمعیت شناختی و تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی انجام گرفته است. مواد و روش ها: جامعه آماری این مطالعه مقطعی شامل 390 نفر از دانشجویان سه دانشگاه شهر تهران بود و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. پرسش نامه های خودگزارشی مقیاس خالص اهمال کاری، مقیاس مشکلات تنظیم هیجان، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس رضایت از زندگی را تکمیل کردند. یافته ها: آزمون EFA نشان دهنده وجود سه عامل در این مقیاس بود. یعنی اهمال کاری خالص سه بُعد از اهمال کاری به نام های اهمال در تصمیم گیری، اهمال کاری رفتاری و به موقع بودن را اندازه می گیرد. نتایج تحلیل عامل تأییدی چندگروهی، تغییرناپذیری بین گروهی ساختار عاملی، وزن های اندازه گیری، کوواریانس های ساختاری و باقیمانده های اندازه گیری بین عاملی اهمال کاری خالص را برای متغیرهای جمعیت شناختی نشان داد. داده ها حاکی از همسانی درونی مطلوب و پایایی بازآزمون بالاست. علاوه بر این، همبستگی های معنی داری بین اهمال کاری خالص و زیرمقیاس هایش با رضایت از زندگی، افسردگی، اضطراب و استرس، مشکلات تنظیم هیجان وجود داشت. نتیجه گیری: مقیاس اهمال کاری خالص، سه عاملی است و ساختار عاملی آن در زیرگروه های سنی، جنسیتی و وضعیت تأهل تغییری نمی کند. روایی و پایایی قابل قبولی در جمعیت ایرانی دارد و می توان از آن برای اندازه گیری اهمال کاری در حوزه های پژوهشی و درمانی استفاده کرد.
تأثیر تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (tdcs) بر توانایی شناختی و حافظه کاری دانش آموزان دارای نارسایی توجه و بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۷)
37 - 46
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کودکان مبتلا به کم توجّهی- بیش فعالی در برخی از کارکردهای شناختی دچار مشکل هستند. همچنین این کودکان نسبت به کودکان عادی به میزان بیشتری دچار افت تحصیلی می شوند. هدف: این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (tdcs) بر توانایی شناختی و حافظه کاری دانش آموزان دارای نارسایی توجه و بیش فعالی بود. روش: این پژوهش به شیوه ی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان 18-15 سال مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی شهر تهران در سال 1400-1399 بود. که از بین آن ها 32 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و گروه کنترل (16 نفر) جای داده شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش به صورت انفرای 18 جلسه 30 دقیقه ای تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های توانایی های شناختی و حل مسئله استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد که تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی باعث بهبود توانایی شناختی و حافظه کاری دانش آموزان دارای نارسایی توجه وبیش فعالی شده است.
هنجاریابی پرسشنامه نگرش مادران درباره پرورش فرزندان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نگرش درباره پرورش فرزند یکی از عواملی است که در کوشش های ذهنی، هیجانی و رفتاری پدرومادر به ویژه مادران در جهت اتخاذ راهبرد های پرورش فرزندان تاثیر فراوانی دارد. هدف این پژوهش هنجار کردن پرسشنامه نگرش مادران درباره پرورش فرزندان بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع هنجاریابی بوده است. جامعه آماری مادران تهرانی در سال 1397-98 بودند که با به کارگیری روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به صورت تصادفی تعداد 599 مادر از مادران تهرانی انتخاب و در گروه نمونه قرار گرفتند. در این پژوهش تجزیه وتحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد که از فراوانی، درصد، رتبه درصدی، نمره Z و T، تحلیل عامل اکتشافی، تحلیل عامل تاییدی، ضریب همبستگی، شناسه های برازش، آلفای کرونباخ و آزمون مجدد استفاده شده است. یافته ها: عوامل زیر بنایی پرسشنامه، سه گستره ی شناختی، رفتاری و هیجانی تعیین و 27 پرسش از بار عاملی لازم برخوردار هستند. داده های به دست آمده نشان می دهد که پرسشنامه نگرش مادران درباره پرورش فرزندان از روایی سازه، روایی همگرا، همسانی درونی، روایی محتوایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ بالاتر از 84/0 بوده است. روایی محتوایی این پرسشنامه در بررسی متخصصان مورد تایید قرار گرفت. شناسه های IFI، TLI، CFI، NFI، GFI، RMSEA بر برازش مطلوب و مناسب دلالت دارد. نتایج: نشان می دهد که پرسشنامه نگرش مادران درباره پرورش فرزندان دارای روایی و پایایی و نرم مناسب است. همچنین با افزایش تحصیلات نگرش مساعد بیشتری درباره پرورش فرزند در گروه نمونه وجود داشت، ولی اشتغال و سن نتوانست تفاوتی را ایجاد نماید.
کارکردهای تربیتی الگوی مهر و اقتدار در روابط زوجین
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی کارکردهای تربیتی مهر و اقتدار در روابط زوجین انجام شده است. روش به کار رفته در این پژوهش، توصیفی تحلیلی است. برای دستیابی به این هدف ابتدا با مراجعه به منابع دینی از جمله قرآن کریم، کتاب های روایی و تفسیری و نیز منابع روان شناسی، مطالب و موضوعات مرتبط با مهر و اقتدار، گردآوری و سپس با توجه سؤالات پژوهش و محورهایی که برای این تحقیق در نظر گرفته شده بود؛ مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که اگر نقش همسران به صورت درست و مناسب و بر اساس الگوی تعاملی مهر و اقتدار اجرا شود، کارکرد تربیتی خانواده سالم و بهنجار خواهد بود. این کارکردها عبارتند از: رضایتمندی از زندگی زناشویی، رشد و تعالی زوجین، غنی سازی روابط زوجین، تقویت خودپنداره مثبت زوجین، ارضای نیازهای عاطفی زوجین و نیز تثبیت نقش ها در تعامل زوجین.