فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۴۱ تا ۶٬۰۶۰ مورد از کل ۳۴٬۶۸۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از حوزه های اصلی فعالیت هیجان ها، انگیختگی و تنظیم آنها در پاسخ به عوامل استرس زا است. در این حیطه راهبردهای تنظیم هیجانی و رفتاری به مثابه راهبردهای مقابله با استرس در نظر گرفته می شوند که در هر دو مفهوم فرآیندهای تنظیمی نقش اساسی دارند. هدف اصلی این پژوهش بررسی خصوصیات روان سنجی مقیاس تنظیم رفتاری هیجان بود که در سال گارنفسکی و کرایج (2019) ساخته شده است. روش: جامعه آماری این پژوهش جمعیت بزرگسال شهر تهران بود که نمونه ای مشتمل بر 320 نفر شامل193 زن و 127 مرد، به پرسشنامه های تنطیم رفتاری هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2019) (BERQ) و تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج، اسپین هوون، 2001) (CERQ) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از روش بازآزمایی 82/0 و آلفای کرونباخ 73/0 بود، که حاکی از پایایی مطلوب آن است. همچنین نتایج تحلیل عامل اکتشافی نیز بیانگر وجود پنج عامل پرت کردن حواس، عقب نشینی، رویکرد فعال، جستجوی حمایت اجتماعی، و نادیده گرفتن بود که در مجموع 84/66 درصد از واریانس کل را تبیین می کرد. نتیجه گیری: در مجموع نتایج به دست آمده بیانگر آن است که پرسشنامه تنظیم رفتاری هیجان برای استفاده در جامعه ایرانی، از روایی و پایایی قابل قبولی برخورداراست.
تاثیر تحریک الکتریکی مغز با استفاده از جریان مستقیم بر حافظه کاری کلامی کودکان با کم توانی ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: . این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی تحریک الکتریکی از روی جمجمه با جریان مستقیم بر حافظه کاری کلامی کودکان با کم توانی ذهنی خفیف انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کودکان ۷ تا ۱۴ ساله ای بود که جهت ارزیابی بالینی به کلینیک آتیه تهران مراجعه کرده و بر اساس مصاحبه بالینی و نسخه ی نوین هوش آزمای تهران – استانفورد بینه (۱۳۸۵) ، در گروه کودکان با کم توانی ذهنی خفیف قرار گرفتند. گروه نمونه شامل ۳۰ کودک واجد شرایط داوطب بود که با روش نمونه گیری در دسترس، از جامعه مذکور وارد مطالعه شده و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش ۵ جلسه متوالی tDCS دریافت کردند و پس از اتمام جلسات، از هر دو گروه آزمایش و گواه مجددا آزمون هوش تهران- استانفورد بینه به عمل آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و بوسیله آزمون کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معناداری در همه آزمونها ۰۱/۰ در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تحریک الکتریکی قشر مغز، باعث افزایش عملکرد حافظه کاری در گروه مداخله در مقایسه با گروه گواه، شد (۰۰۲/۰=P). نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که می توان از روش تحریک الکتریکی قشر مغز بوسیله جریان مستقیم (tDCS) جهت بهبود عملکرد حافظه کاری کلامی در کودکان دارای کم توانی ذهنی خفیف استفاده کرد.
رفتار کاریابی مبتنی بر تاثیر خودکارآمدی، بلوغ شغلی و میانجی گری نیمرخ ابعاد تصمیم گیری شغلی در زنان دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر برازش مدل رفتار کاریابی مبتنی بر تاثیرخودکارآمدی، بلوغ حرفه ای و میانجی گری نیمرخ ابعاد تصمیم گیری شغلی در زنان دانشجو بود. روش: نوع پژوهش، همبستگی در قالب مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) بود. جامعه پژوهشی شامل کلیه دانشجویان زن دانشگاه علامه طباطبایی(ره)که به روش نمونه گیری تصادفی 200 نفر انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه خودکارآمدی شرر(1982)، پرسشنامه بلوغ حرفه ای سوپر(1988)، پرسشنامه های تصمیم گیری شغلی گاتی (1996)، پرسشنامه رفتار کاریابی صالحی و عابدی(1384) بودند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS-22 وAMOS-22 و به روش مدلسازی معادله ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از معناداری اثر مستقیم خودکارآمدی و نیمرخ ابعاد تصمیم گیری بر رفتار کاریابی و غیر معناداری اثر غیرمستقیم خودکارآمدی و اثر مستقیم و غیرمستقیم بلوغ حرفه ای بر رفتار کار یابی بودند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت در تقویت رفتارکاریابی، باید به ابعاد تصمیم گیری شغلی و خودکارآمدی توجه شود
پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشجویان با استفاده از خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی، انطباق پذیری مسیر شغلی و سلامت خواب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیشبینی عملکرد تحصیلی دانشجویان با استفاده از خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی، انطباق پذیری مسیر شغلی و سلامت خواب بود. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی از نوع همبستگی بود که در آن 320 نفر از دانشجویان استان تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و توسط مقیاس انطباق پذیری مسیر شغلی ؛ پرسشنامه خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی، پرسشنامه سلامت خواب و سنجه عمکلرد تحصیلی مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و روش رگرسیون همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد بین سلامت خواب، خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی و انطباق پذیری شغلی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد و متغیر های مستقل می توانند در یک مدل رگرسیونی تغیرات متغیر عملکرد تحصیلی را پیش بینی کنند. با توجه به یافته های به دست آمده می توان گفت سلامت خواب در بهبود عملکرد تحصیلی؛ خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی در دورنمای شغلی؛ و انطباق پذیری مسیر شغلی در پیشبرد عملکرد تحصیلی دانشجویان نقش کلیدی دارند.
تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی و خشم نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست شهرستان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
165 - 182
حوزههای تخصصی:
مقدمه : همه انسان ها برای دست یابی به زندگی بهتر به آموختن مهارت های ارتباطی نیاز دارند. هدف پژوهش حاضر تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی و خشم نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست شهر تهران می باشد.
روش : روش پژوهش کاربردی، شبه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست شهر تهران بود. تعداد 16 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 8 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. برای گروه آزمایش آموزش مهارت های ارتباطی در 9 جلسه ی نود دقیقه ای برگزار گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های اضطراب اجتماعی لاجرکا (1999) و خشم اسپیلبرگر (1999) بود. پس از تحلیل داده ها و نمرات، برای آزمون فرضیه ها از تحلیل کواریانس استفاده گردید.
یافته ها : نتایج نشان داد، آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی (F<0.05) و خشم نوجوانان (02/0) با توجه به سطح معناداری(05/0) تأثیر گذار بوده است.
نتیجه گیری : فقدان مهارت های ارتباطی باعث افزایش اضطراب اجتماعی و خشم بین نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست می گردد و مشکلات اجتماعی زیادی به بار می آورد، توصیه می شود؛ مهارت های ارتباطی در مراکز نگهداری شبانه روزی و نیمه متمرکز کودکان و نوجوانان دارای آسیب های اجتماعی استفاده شود تا آن ها مهمترین اصل زیستن، یعنی باور داشتن خودشان را بیاموزند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در نمونه های غیر بالینی وسواس فکری - عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در نمونه های غیر بالینی وسواس فکری - عملی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. این پژوهش شامل 20 نفر نمونه غیر بالینی با علایم وسواس فکری - عملی بود که به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه ی مادزلی، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر بود. مداخله انجام شده درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بود که طی هشت جلسه صورت گرفت. همچنین قبل از شروع جلسات هشت گانه یک جلسه جهت ارزیابی انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد که توسط نرم افزار spss21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میان زیر مقیاس های تنظیم هیجان، ارزیابی مجدد و سرکوبی و میان زیرمقیاس های تحمل پریشانی، تحمل پریشانی هیجانی، جذب شدن به وسیله ی هیجانات منفی، برآورد ذهنی پریشانی، تنطیم تلاش ها برای تسکین پریشانی بین دو گروه در مرحله ی پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در تنظیم هیجان و تحمل پریشانی نمونه های غیر بالینی وسواس فکری - عملی مؤثر واقع شود.
اثربخشی درمان شناختی- تحلیلی بر بهبود تحمل بلاتکلیفی و کاهش نگرانی و اجتناب تجربه ای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال وسواس فکری- عملی بیماری جدی و ناتوان کننده است که با عوامل روان شناختی متعددی همبودی دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی- تحلیلی بر عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و اجتناب تجربه ای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی بود. روش: این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به اختلال وسواس مراجعه کننده به مراکز مشاوره و مددکاری شهر مشهد در سال 1397 بودند که از بین آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 15نفر و کنترل 15نفر گمارده شدند. گروه آزمایش، تحت گروه درمانی شناختی - تحلیلی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در هرهفته دو جلسه قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و اجتناب تجربه ای استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و گروه کنترل در متغیرهای عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و اجتناب تجربه ای، تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: درمان شناختی – تحلیلی بر بهبود عدم تحمل بلاتکلیفی و کاهش نگرانی و اجتناب تجربه ای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مؤثر بود. با توجه به نتایج این پژوهش، پیشنهاد می شود تا روان شناسان و روان درمانگران از این درمان به عنوان مداخله ای اثربخش در جهت کاهش مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به سواس فکری- عملی بهره ببرند.
مدل ارتباطی هوش هیجانی و اشتیاق شغلی با نقش واسطه گری کمال گرایی مثبت ومنفی در بین معلمان دبیرستان های شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بر اساس پژوهش های گذشته، با وجود این که اشتیاق شغلی معلمان یکی از موارد با اهمیت در نظام تعلیم و تربیت می باشد، ولی در ایران کم تر به این موضوع پرداخته شده است. از سوی دیگر، هوش هیجانی معلم، تأثیر بسزایی در تعامل معلم با دانش آموزان و اثربخشی آموزش دارد. به همین دلیل، این پژوهش با هدف بررسی مدل ارتباطی بین هوش هیجانی و اشتیاق شغلی و نقش واسطه ای کمال گرایی مثبت و منفی در بین معلمان متوسطه دوم شیراز انجام شد. روش: این پژوهش، یک پژوهش کاربردی به روش پژوهش همبستگی است و به گونه خاص از نوع مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. در این پژوهش، جامعه آماری، معلمان دبیرستان های متوسطه دوم چهار ناحیه شیراز در سال تحصیلی 99-1398 است که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای و با استفاده از فرمول کوکران و خطای 5 درصد حجم تقریبی نمونه مورد نیاز مشخص شد و 128 نفر زن و 103 نفر مرد به عنوان نمونه پژوهش، انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش، از پرسش نامه های هوش هیجانی شات (1998)، اشتیاق شغلی شاوفلی (2002) و کما ل گرایی تری شورت (1995) استفاده و روایی و پایایی آن ها نیز بررسی شد. به منظور ارزیابی مدل های مفروض از روش معادلات ساختاری نرم افزار SPSSوAMOS استفاده گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که کمال گرایی مثبت و منفی، هر دو نقش واسطه ای معناداری میان هوش هیجانی و اشتیاق شغلی دارند. افزایش کمال گرایی مثبت و کاهش کمال گرایی منفی، به طور غیر مستقیم، باعث افزایش اثر هوش هیجانی بر اشتیاق شغلی می شود. نتیجه گیری: بر اساس مدل ذکر شده در پژوهش، با تدوین برنامه هایی به منظور افزایش مهارت هوش هیجانی معلمان، افزایش کمال گرایی مثبت و کاهش کمال گرایی منفی می توان اشتیاق شغلی را افزایش داد و از آنجا که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با اشتیاق شغلی معلمان رابطه مستقیم معنادار دارد، بنابراین، برنامه تدوین شده، موجب اثربخشی بیش تر معلم در کلاس درس می گردد.
رابطه سبک زندگی اسلامی و عوامل شخصیت با شادکامی و بهباشی روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
97-113
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش سبک زندگی اسلامی و پنج عامل بزرگ شخصیت در بهباشی روان شناختی و شادکامی بود. جامعه پژوهش دانشجویان و طلاب شهر قم دادند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس، 911 دانشجو و طلبه به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به پرسش نامه های سبک زندگی اسلامی (ILST-75)، پاسخ دادند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین سبک زندگی اسلامی و خرده مقیاس های آن، با بهباشی روان شناختی و شادکامی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین رابطه معنادار صفات شخصیت با بهباشی و شادکامی بود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سبک زندگی اسلامی و خرده مقیاس های آن، شامل مالی، اخلاق و زمان شناسی و صفات شخصیتی برون گرایی و گشودگی، به تجربه قابلیت پیش بینی شادکامی را دارند. همچنین در پیش بینی بهباشی روان شناختی، نتایج رگرسیون نشان داد که سبک زندگی اسلامی و خرده مقیاس های اخلاق، زمان شناسی، امنیتی، عبادی، تفکر و علم و مالی و صفات شخصیتی توافق، گشودگی به تجربه، ثبات هیجانی و برون گرایی، توان پیش بینی بهباشی روان شناختی را دارند. بنابراین، تقویت پایبندی های دینی - اسلامی می تواند موجب تقویت و افزایش شادکامی و بهباشی روان شناختی در افراد شود و توجه به صفات شخصیتی افراد، می تواند بسیاری از تغییرات شادکامی و بهباشی در افراد را موجب شود.
اثربخشی درمان فراتشخیصی برکاهش علائم وافزایش انعطاف پذیری روانشناختی در نوجوانان مبتلابه اختلال اضطراب اجتماعی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی بر کاهش علائم و افزایش انعطاف پذیری روان شناختی در نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه گواه است. نمونه پژوهش شامل 24 نوجوان مبتلابه اختلال اضطراب اجتماعی شهرستان فلاورجان در سال 1399 است که از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد و این نوجوانان به طور تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (12 نفر گروه آزمایش و کنترل). مداخله طی 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی برگزار شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی اضطراب اجتماعی (SPIN) کانور و پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی (AAQ_II) بوند و همکاران استفاده شد و نوجوانان در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به سؤالات آن ها پاسخ دادند. برای تجزیه تحلیل داده ها از کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در نمرات پس آزمون اضطراب اجتماعی و انعطاف پذیری روان شناختی تفاوت معنی داری وجود دارد. بر اساس نتایج این پژوهش درمان فراتشخیصی می تواند در کاهش علائم و افزایش انعطاف پذیری روان شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی مؤثر باشد و می توان از این درمان برای بهبود مشکلات افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی استفاده کرد.
تاثیر آموزش خودآگاهی بر مهارت های زندگی در دوران کرونا
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تأثیر آموزش خودآگاهی بر مهارت های زندگی با روش کمی و از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه دانشجویان روانشناسی دانشگاه آزاد واحد یادگار امام (ره)- شهرری در سال تحصیلی99_98 بود. به دلیل شیوع بیماری کرونا، 22 نفر از زنان متأهل و مجرد به روش در دسترس انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات نیز غیر تصادفی و از نوع در دسترس بود. جلسات آموزشی مهارت خودآگاهی به دلیل شیوع ویروس کرونا به جای کلاس های حضوری، به صورت مجازی تشکیل شد. ابزار پژوهش پرسشنامه مهارت های زندگی بود. روش آماری روشT همبسته بود که با توجه به نمره sig که عدد 0/29 بود و این عدد از 0/05 کوچک تر بود؛ لذا فرض صفر رد و فرض خلاف تائید گردید، درنتیجه با احتمال95 درصد رابطه معنادار است. با آموزش مهارت خودآگاهی فرد به بینشی دست پیدا می کند که می تواند مسیر یادگیری دیگر مهارت ها را برایش هموار کند و از پس چالش های زندگی برآید و کامل این مسئله در نتایج این پژوهش مشهود بود.
بررسی تأثیر آب درمانی مبتنی بر برنامه هالی ویک بر حرکات کلیشه ای کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: حرکات کلیشه ای در کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم، موجب اختلال در توجه و تمرکز، رشد شناختی و آسیب در عملکرد اجتماعی می شود که در فعالیت های روزمره از بازی گرفته تا فعالیت های تحصیلی، مداخله می کند. مسأله اصلی این است که آیا می توان آب درمانی را برای کاهش حرکات کلیشه ای کودکان طیف اوتیسم پیشنهاد داد؟ هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آب درمانی مبتنی بر برنامه هالی ویک بر حرکات کلیشه ای کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم بود. روش: این پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی دو گروهی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و جلسات پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان دارای اختلال اوتیسم شهر کرج بود که تعداد 24 نفر از پسران اوتیسم بستری در آسایشگاه کهریزک البرز به روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس تشخیص اوتیسم گارز - ویراش دوم بود. جلسات درمانی طبق برنامه هالی ویک و به صورت 3 جلسه در هفته و طی 24 جلسه انجام شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: بین میانگین های گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (0/001) و آب درمانی مبتنی بر هالی ویک در کاهش حرکات کلیشه ای مؤثر است همچنین آثار آن در مرحله پیگیری نیز ماندگار بوده است. نتیجه گیری: آب درمانی به طور قابل توجهی موجب کاهش حرکات کلیشه ای کودکان دارای اختلال اوتیسم شد و می توان از این روش به عنوان رویکردی مکمل در توان بخشی کودکان اوتیسم استفاده کرد.
اثربخشی حساسیت زدایی حرکت چشم بازپردازش در کاهش اضطراب بیماران کرونایی بستری شده در آی سی یو
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: حساسیت زدایی حرکت چشم باز پردازش ( EMDR ) یکی از روش های مؤثر در کمک به کسانی است که از مشکلات ناشی از تجربه های آسیب زا، اضطراب، خاطرات ناخوشایند، اختلال استرس پس از ضربه، سوگ و انواع دیگری از مشکلات هیجانی رنج می برند؛ این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی حساسیت زدایی حرکت چشم باز پردازش در کاهش اضطراب بیماران کرونایی بستری شده در آی سی یو انجام شد. روش پژوهش : پژوهش حاضر از نوع طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران کرونایی بستری شده در آی سی یو بیمارستان امام خمینی تهران بود که 6 نفر به روش داوطلبانه هدفمند انتخاب شدند. این افراد در جلسات حساسیت زدایی حرکت چشم باز پردازش شاپیرو (2014) به صورت فردی، شش جلسه چهل وپنج دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند و در هر مرحله با استفاده از سیاهه اضطراب اشپیل برگر (1983) ارزیابی شدند. یافته ها : داده ها به روش ترسیم دیداری ، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند ؛ نتایج نشان داد که حساسیت زدایی حرکت چشم باز پرداش توانسته است بر کاهش علائم اضطراب در بیماران کرونایی بستری شده تأثیر معناداری داشته باشد. نتیجه گیری : روش درمانی حساسیت زدایی حرکات چشم باز پردازش می تواند یکی از درمان های مؤثر در کاهش علائم اضطرابی در مواجه با بیماری کرونا باشد.
واکاوی خشونت و راهکارهای کاهش آن علیه زنان با تأکید بر فرهنگ افغانستان
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
205 - 193
حوزههای تخصصی:
عنوان انتخابی این مقاله «خشونت و راهکارهای کاهش آن علیه زنان در افغانستان» است. افغانستان کشوری است که پس از سه دهه التهاب خونین, در حال گذر از بحران می باشد. آن چه برای ساکنان این سرزمین حایز اهمیت است, دست یابی به امنیت، اشتغال، تثبیت درآمد، عادی شدن زندگی و مانند آن می باشد. زنان در این کشور بخشی عظیمی از نیروی انسانی است که در طول سال های خون و آتش, سخت ترین شرایط زیست محیطی را پشت سر نهاده اند. آنان قربانیان اصلی هر نوع خشونت بوده اند. آنان غیبت چندین ساله همسر، فقر خانواده، مرگ و میر فرزندان خورد سال، آتش جنگ، بمب باران های هوایی، تخریب منزل مسکونی، رنج آوارگی و ... را تحمل نموده اند. در واقع هیچ نوع خشونتی در دنیا نمانده که علیه زنان در افغانستان به اجرا در نیامده باشد. اکنون پس از تصویب قانون اساسی، دایر شدن مجلس ملی، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و حرکت به سوی سازندگی, انتظار می رود که وضع زندگی آنان بهبود پیدا کند. اصل رعایت و دفاع از حقوق زنان یک خواست معقول و در چارچوب قانون و احکام شریعت می باشد. وضعیت امروز جامعه نسوان نیز با گذشته فرق کرده است؛ مسکوت ماندن و بی اعتنایی به وضعیت کلی آنان پیامد ناگوار خواهد داشت. تبلیغات مهار ناپذیر عوامل فراملی هم در جریان می باشد، پس خطر احتمالی غلطیدن در دادم آن چه که امروز به نام «نهضت برابر خواهی زنان با مردان» خوانده می شود, به طور جدی احساس می شود، چیزی که صرف یک اغتشاش است نه تأمین حقوق زنان. براین اساس اقدام به موقع خواهد بود, اگر در روند نوسازی، سیستم نرم افزاری کشور توجه جدی به مسایل زنان به عمل آید. در این نوشته تلاش برآن بوده که مسایل زنان در قالب خشونت تبیین گشته و راه کارهای مؤثر برای کاهش آن پیش نهاد گردد.
چگونه توانستم افت تحصیلی دانش آموزانم را در درس عربی رفع کنم؟
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸
128 - 120
حوزههای تخصصی:
امروزه جایگاه تعلیم و تربیت بر هیچ کس پوشیده نیست؛ در تعالیم دینیِ ما مسلمانان بخصوص در قرآن و سنت، به اهمیتِ تزکیه نفس و فراگیری علم و دانش تاکید فراوان شده است. دین مبین اسلام هم پیروان خود را به فراگیری و کسبِ علم حتی در سخت ترین شرایط و دورترین نقاط سفارش کرده است. علاوه بر تاکید ادیان الهی به پیروان خود در کسب و فراگیری علم؛ هر کشوری که داعیه پیشرفت را در سر می پروراند باید در عرصه تعلیم و تربیت ورود کند و اولویت سرمایه گذاری خود را بر رشد و توسعه نهاد آموزش و پرورش بنیان نهد. با اهتمام دستیابی دست اندرکاران تعلیم و تربیت به این مهم، رشد یا افت تحصیلی دانش آموزان در دوره های مختلف تحصیلی یکی از دغدغه های دیرین نهاد آموزش و پرورش است که در این میان موفقیت یا افت تحصیلی دانش آموزان پایه دوازدهم در امتحانات نهایی یکی از دغدغه های اصلی مدیران کل، مناطق و مدارس است. در دبیرستان کوثر حسین آباد بعد از گذشت یک ماه از سال تحصیلی، با انجام ارزشیابی های تشخیصی و تکوینی، متوجه اختلال یادگیری دانش آموزان پایه دوازدهم تجربی این آموزشگاه در درس عربی شدم. بمنظور رفع این مشکل، بررسی علل افت تحصیلی دانش آموزانم در قالب آموزش پژوهی در دستور کار قرار گرفت. بنده با بررسی های میدانی، مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه، پاره ای از مشکلات را شناسایی کرده و به رفع آنها اقدام کردم.
بررسی رابطه تاب آوری و خودپنداره تحصیلی با مطلوبیت اجتماعی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهرستان گنبدکاووس
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تاب آوری و خودپنداره تحصیلی با مطلوبیت اجتماعی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث اجرا جزء پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی بوده که در آن محقق به بررسی رابطه میان متغیرها پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه دهم نظری شهرستان گنبدکاووس با تعداد 1750 نفر بود که از میان آن ها تعداد 390 نفر با استفاده از روش کلاین به عنوان حجم نمونه مشخص شدند. از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای جهت تعیین نمونه موردپژوهش استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های خودپنداره لی یوووانگ (2005)، مقیاس تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) و مطلوبیت اجتماعی کراون ومارلو (1996) بود. برای توصیف داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، انحراف استاندارد و نمودار) و در بخش استنباط آماری از آزمون رگرسیون استفاده شد. نتایج یافته نشان داد تاب آوری و خودپنداره تحصیلی با مطلوبیت اجتماعی رابطه مثبت و معناداری دارند.
نقش سیاست گذاری آموزشی در تغییر آگاهی و نگرش (درک خطر) نوجوانان و جوانان در پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۱۴۴-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر تعیین نقش سیاست گذاری آموزشی در تغییر آگاهی و نگرش (درک خطر) نوجوانان و جوانان در پیشگیری از اعتیاد افراد به مواد مخدر بود. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی بود و از روش تحقیق آمیخته با رویکرد اکتشافی استفاده شد. در ابتدا با استفاده از روش کیفی با 15 نفر از صاحب نظران حوزه آموزش و روان شناسی مصاحبه شد. در بخش کمی، جامعه هدف نوجوانان و جوانان بین 12 تا 35 سال مرد و زن شهرستان های منتخب استان اصفهان بود، که 384 نفر به صورت تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پرسش نامه تحقیق بین آن ها توزیع شد. تحلیل داده ها با استفاده تکنیک دلفی صورت گرفت. یافته ها: نتایج حاصل ازتکنیک دلفی، 8 شاخص (حساس سازی، آگاه سازی در جلسات آموزش خانواده، آموزش مربیان، شیوه های نوین آموزشی، رسانه های جمعی، پاکسازی محیط های آلوده، الگو سازی، و قوانین و مقررات) را شناسایی کرد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که توجه به راهبردهای فرهنگی در قیاس با سایر راهبردها، با تاثیرگذاری بر نگرش جامعه هدف نقش مهمی را در محدودسازی و پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر ایفا می نماید.
اثر هم افزایی تن آرامی و تنفس آگاهی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBMR) و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای (CES) بر بهبود کیفیت خواب مبتلایان به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
85 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تعیین اثر خالص و اثر ترکیبی دو تکنیک تن آرامی و تنفس آگاهی مبتنی بر ذهن اگاهی (MBMR) و تکنیک تحریک الکتریکی فراجمجمه ای (CES) بر بهبود کیفیت خواب بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. روش: مطالعه حاضر، یک ک ارآزم ایی ب الینی تص ادفی سه گروه ی دو س ر کور و از نوع طرح بین-درون آزمودنی های آمیخته است. نمونه این پژوهش، شامل 30 بیمار دیابت نوع 2 بود که به روش هدفمند از انجمن دیابت شهرستان بناب انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه 10 نفره MBMR، CES، و گروه MBMR+CES جایگزین شدند و در 10 جلسه انفرادی، مداخلات مربوط به گروه خود را اخذ کردند. کیفیت خواب بیماران، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری یکماهه، با پرسشنامه استاندارد سنجش کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های گردآوری شده با آزمون SPANOVA، تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: هرسه مداخله ی به کار رفته برای کاهش مشکلات خواب در روند زمان، مؤثر بودند. فوری ترین اثر با کمترین پایداری برای درمان MBMR، و بیشترین اثر و پایداری اثر برای درمان ترکیبی MBMR+CES رخ داده بود. نتیجه گیری: این مطالعه، کاربرد ترکیبی دو تکنیک MBMR و CES (20 دقیقه، 100 µA and 0.5 Hz) را برای بهبود سریع و پایدار کیفیت خواب بیماران دیابت نوع 2، موثر و ایمن دید.
بررسی اثربخشی زوج درمانی به روش تحلیل رفتار متقابل بر سرخوردگی و تعهد زناشویی در زوجین دارای تعارضات زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی به روش تحلیل رفتار متقابل بر کاهش سرخوردگی زناشویی و بهبود تعهد زناشویی در زوجین دارای تعارضات زناشویی انجام شد.روش: پژوهش در چارچوب یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل اجرا شد. جامعه پژوهش شامل تمامی زوجین دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان مهاباد در نیمه دوم سال 1398 بودند؛ به این منظور 30 زوج، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه مساوی (هر کدام 15 زوج) جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 2 ساعته (هفته ای یک بار) زوج درمانی به شیوه تحلیل رفتار متقابل را دریافت کرد؛ اما گروه کنترل آموزشی ندید. جمع آوری داده ها به وسیله مقیاس سرخوردگی زناشویی (کایزر، 1993) و پرسشنامه تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997) و پرسشنامه تعارض زناشویی (ثنایی ، براتی و بوستانی پور، 1387) بودند. داده ها با روش های خی دو، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-24 تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج آزمون خی دو نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل از نظر سن، شغل، تحصیلات، تعداد فرزندان، مدت ازدواج و قصد طلاق تفاوت معناداری نداشتند (5/0<P). همچنین، نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر نشان داد تفاوت معنادار بین دو گروه در متغیرهای سرخوردگی و تعهد زناشویی و خرده مقیاس های مربوط به آنان با در نظر گرفتن زمان بندی ها (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) وجود دارد (05/0>P). نتایج در مرحله پیگیری پس از دو ماه نیز حفظ شد (05/0>P).نتیجه گیری: بر اساس نتایج، خانواده درمانگران و زوج درمانگران می توانند از روش تحلیل رفتار متقابل در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود مشکلات و تعارضات زناشویی استفاده کنند.
تأثیر آموزش حل مسئله خانواده محور بر بهزیستی ذهنی زنان نابارور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
19 - 30
حوزههای تخصصی:
ناباروری زنان پیامدهای روانی - اجتماعی مخربی در خانواده به همراه دارد و کاربست مداخله روان شناختی برای مقابله با این موقعیت تنیدگی زا از اهمیت فروانی برخوردار است. هدف: پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش حل مسئله خانواده محور بر بهزیستی ذهنی زنان نابارور شهر کرمانشاه انجام شد. روش : روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان نابارو مراجعه کننده به مراکز ناباروری شهر کرمانشاه بود که از طریق روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و با گمارش تصادفی، به دو گروه آزمایش و گروه کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. داده ها از طریق مقیاسهای بهزیستی ذهنی شامل رضایت از زندگی دینر (1985) و عاطفه مثبت و منفی واتسون (1988)؛ جمع آوری شد. ابتدا ابزارها توسط دو گروه آزمایش و کنترل تکمیل شد سپس گروه آزمایش ده جلسه یک ساعته، هفته ای دو جلسه آموزش حل مسئله دریافت کردند، پس از پایان آموزش مرحله پس آزمون اجرا شد و داده ها از طریق تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد، مقادیر پیش آزمون - پس آزمون در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل دارای تفاوت معنادار بود. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد آموزش حل مسئله باعث افزایش رضایت از زندگی و عاطفه مثبت و باعث کاهش عاطفه منفی، در زنان نابارور شده است. نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت آموزش حل مسئله خانواده محور، به عنوان یک راهبرد مقابله ای در ارتقای سلامت روانی زنان نابارور موثر است.