فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۸۱ تا ۴٬۹۰۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
57 - 37
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف مطالعه حاضر اعتباریابی مقدماتی نسخه فارسی پرسشنامه بازداری هیجانی کلنر بود. روش : این پژوهش یک مطالعه روان سنجی بود. روش: روش پژوهش از نوع اعتبارسنجی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر خرم آباد، دورود و بروجرد در سال 1399 و 1400 بودند که از میان آنها 400 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در مطالعه حاضر به منظور تعیین روایی عاملی از روش آماری تحلیل عاملی تاییدی، به منظور تعیین اعتبار پرسشنامه از روش ضریب آلفای کرونباخ و به منظور بررسی روایی همزمان ابزار از مقیاس نارسایی در کنش وری اجرایی بارکلی (2011) و همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها : در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 79/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، ساختار چهار عاملی پرسشنامه بازداری هیجانی کلنر را (بازداری کلامی، کمرویی، پنهان کردن احساسات، خودکنترلی) تائید کرد. نتایج بررسی همبستگی پرسشنامه بازداری هیجانی کلنر با پرسشنامه نارسا کنشوری اجرایی حاکی از همبستگی معنادار مؤلفه های دو ابزار و روایی همزمان پرسشنامه بازداری هیجانی کلنر بود. نتیجه گیری : ازآنجاکه شاخص های برازندگی مدل تحلیل عاملی از برازش مطلوب برخوردار بودند و میزان ضریب آلفای کرونباخ حاکی از همسانی درونی گویه های این ابزار بود این پرسشنامه دارای روایی و پایایی مطلوبی است، که می توان آن را برای ارزیابی بازداری هیجان در پژوهش های آتی مورد استفاده قرار داد.
مقایسه علاقه اجتماعی بین دانش آموزان عادی و دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: علاقه اجتماعی یکی از مفاهیمی است که برای اندازه گیری ارتباط فرد با افراد دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. علاقه اجتماعی به معنای احساس تعلق و تعامل با دیگران است. هدف از این پژوهش مقایسه علاقه اجتماعی دانش آموزان دیرآموز با همتایان عادی آن ها در شهر مشهد بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دیرآموز مشغول به تحصیل در مدارس عادی شهر مشهد بودند. نمونه ی این پژوهش شامل 145 دانش آموز مشتمل بر 73 دانش آموز عادی (27 پسر و 46 دختر) عادی و 72 دانش آموز دیرآموز (26 پسر و 46) که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای ارزیابی علاقه اجتماعی دانش آموزان از مقیاس علاقه اجتماعی برای کودکان ایرانی (SISIC) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: تجزیه وتحلیل یافته ها نشان داد در بین دانش آموزان دیرآموز و عادی در نمره کل مقیاس و زیر مقیاس های علاقه اجتماعی از جمله مسئولیت پذیری- انجام تکلیف، ارتباط با مردم- همدلی، جرات و اطمینان، احساس برابری در مقابل کهتری- برتری تفاوت معنادار آماری (001/0>p) وجود داشت. نتیجه گیری: دانش آموزان دیرآموز از نظر علاقه اجتماعی در مقایسه با دانش آموزان عادی ضعیف تر هستند. این نتایج ضرورت توجه بیشتر به علاقه اجتماعی در کودکان دیرآموز را مطرح می کند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر ولع مصرف و خودکارآمدی ترک اعتیاد در بیماران تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۲۵۸-۲۴۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر ولع مصرف و خودکارآمدی ترک اعتیاد در بیماران تحت درمان با متادون بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه بیماران تحت درمان با متادون مراجعه کننده به مرکز ماهان شهر بجنورد در سال 1400 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه ولع مصرف دوره ای و پرسشنامه خودکارآمدی ترک بود. درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات در 12 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات توانست باعث کاهش ولع مصرف و افزایش خودکارآمدی ترک اعتیاد بیماران تحت درمان با متادون گردد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که برنامه شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات می تواند ضمن ارتقای توانمندی های بیماران، به اثر بخشی بیشتر متادون درمانی کمک نماید و نقش پیشگیرانه ای در عود بیماری داشته باشد.
نقش میانجی نگرش به یادگیری و تحمل ابهام در رابطه بین نیاز به شناخت و نیاز به خاتمه بر حافظه کاری دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
31 - 58
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل علی اثر نیاز به شناخت و نیاز به خاتمه بر حافظه کاری با میانجی گری نگرش به یادگیری و تحمل ابهام در دانش آموزان دبیرستانی (دوره دوم) شهر تهران که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند.روش اجرای پژوهش توصیفی و با توجه به بررسی روابط میان متغیرها در قالب مدل علّی تحلیل مسیر، طرح پژوهش همبستگی انتخاب شد. برای این منظور، 385 نفر ) 155دختر و 230پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های حافظه کاری (نجاتی1392)، نیاز به شناخت (کاچیوپو 1996)، نیاز به خاتمه (دی بیکر و کراوسون 2008)، نگرش به یادگیری (ایکن 1979) و تحمل ابهام (مک لین 1993) پاسخ دادند. نتایج پژوهش به طور کلی نشان داد که هم نیاز به شناخت و هم نیاز به خاتمه از طریق واسطه گری نگرش به یادگیری و تحمل ابهام بر حافظه کاری دارای اثرغیرمستقیم هستند. یافته ها گویای آن بود که اثر مستقیم نیاز به شناخت بر حافظه کاری معنادار اما اثر مستقیم نیاز به خاتمه بر حافظه کاری معنادار نبود. بعلاوه، اثر مستقیم نیاز به شناخت بر نگرش به یادگیری و تحمل ابهام معنادار بوده اما اثر مستقیم نیاز به خاتمه بر نگرش به یادگیری و تحمل ابهام معنادار نبود. در قسمت نتیجه گیری به طور تفصیلی به بحث در خصوص یافته های حاصله و تبیین آنها پرداخته شده است.
بازشناسی مؤلفه های اثرگذار سلامت معنوی بر سلامت انسان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
130-146
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: سلامت معنوی شاخه ای از سلامت است که می توان آن را جامع تمام ابعاد سلامت در نظر گرفت؛ به طوری که با رسیدن به کمال سلامت معنوی، دیگر ابعاد سلامت نیز مسیر رشد و کمال را طی خواهد کرد. سلامت معنوی حالتی از داشتن و برخوردارشدن از حس پذیرش، اتصال به قدرتی برتر و طی مسیر در جهت خواست آن قدرت و یکپارچگی در کل وجود بر مبنای مسیر تعیین شده از سوی قدرت برتر (خداوند) است. در این پژوهش به بررسی و بازشناسی مؤلفه های اثرگذار سلامت معنوی بر سلامت انسان پرداخته شد تا مسیر هموارتری فرا روی پژوهش های بعدی پژوهشگران قرار گیرد. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی-کتابخانه ای است. در گردآوری مطالب کلیدواژه های سلامت معنوی، معنویت، سلامت معنوی-سلامت انسان و معنویت-سلامت انسان و معادل انگلیسی آنها در بازه زمانی سال های 2010 تا 2020 با جست وجو در پایگاه های گوگل اسکولار، نورمگز، اس.آی.دی، اسکپوس، پاب مد و مگیران بررسی شد. در این بازه بیش از 150 مستند بررسی شد و داده های مرتبط با سؤال های پژوهشی که بیشتر در مقالات با موضوع ارتباط سنجی و اثربخشی ابعاد مختلف سلامت معنوی در ارتباط با زندگی انسان بود، بررسی شد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: پس از بررسی اسناد منتخب، یافته های حاصل از مستندات نشان داده است که بیشتر تحقیقات در حیطه تأثیر یا رابطه سلامت معنوی با سلامت عمومی، سلامت روان، پیشرفت بیماری، کیفیت زندگی و بهبود عملکرد اجتماعی انجام گرفته بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که ارتقای سلامت معنوی در افراد در سلامت عمومی، بهبود روند بیماری ها و سلامت روان می تواند مؤثر واقع شود. همچنین لازم است برای سنجش سلامت معنوی ابزار متناسب با فرهنگ و گروه های مختلف سنی ساخته شود و در آینده نزدیک به یکی از دامنه های علمی پرکاربرد تبدیل گردد.
مقایسه اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش خودشفقت ورزی بر حس عاملیت، تنظیم هیجانی در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
97 - 116
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش خودشفقت ورزی بر حس-عاملیت، تنظیم هیجانی در نوجوانان پسر شهر اهواز بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزم ون و گ روه گواه و مرحله پیگیری دوماهه ب ود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان پسر شهر اهواز در سال تحصیلی 1401-1400 بود، که از میان آنها 75 دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم، بصورت روش تصادفی مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر گروه 25 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول تحت آموزش ایمن سازی در برابر استرس مایکنباوم (2008) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش دوم تحت آموزش خودشفقت ورزی گیلبرت (2009) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتندوبرای گروه گواه مداخله ای انجام نشد. ابزارهای م ورد اس تفاده شامل مقیاس حس-عاملیت وودی (2013) و پرسش نامه سبک های تنظیم شناختی هیجان فرم کوتاه گارنفسکی و کرایج (2002) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. نتای ج تحلیل داده ها نشان داد که آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش خودشفقت ورزی ب ر حس عاملیت، تنظیم هیجانی مثبت و منفی نسبت به گروه گواه در نوجوانان پسر تأثیر داشته(001/0>p) و هم چنین مشخص شد آموزش ایمن سازی در برابر استرس در افزایش حس عاملیت و تنظیم هیجانی مثبت و کاهش تنظیم هیجانی منفی، نسبت به آموزش خودشفقت ورزی اثربخشی بیشتر داشته است (001/0>p). نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. ازاین رو بکارگیری روش آموزش ایمن-سازی در برابر استرس به عنوان یک مداخله مؤثرتر می تواند جهت افزایش حس عاملیت و تنظیم هیجانی مثبت و کاهش تنظیم هیجانی منفی نوجوانان پسر مورد استفاده قرار گیرد.
تجربه زیسته تعاملی جوان تک فرزند: روایت پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نیم قرن اخیر تغییرات بنیادی در شکل و ویژگی های خانواده، انتقال خانواده گسترده به هسته ای و به تبع آن کاهش سطح زادوولد و افزایش تمایل به تک فرزندی اوری در ایران امری محسوس است. پژوهش حاضر با هدف کاوش و بررسی ابعاد فردی و بین فردی زندگی یک تک فرزند با توجه به روایت های او از زندگی اش انجام شد. روش انجام این پژوهش، کیفی از نوع روایت پژوهی است. ابزار گرداوری اطلاعات در این پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. تحلیل روایت بر اساس روش کدگذاری استراوس و کوربین بود. نتایج نشان داد: دوسوگرایی در تعاملات خانوادگی (ارتباط محافظتی و وابستگی-تنهایی)، شاکله شخصیتی نامنسجم (ویژگی های اخلاقی و رفتاری مثبت و منفی) و تعاملات اجتماعی محدود (محدودیت ارتباطی با اقوام و بستگان؛ ضعف ارتباط با دوستان و همسالان). به طورکلی می توان گفت که نیمرخ روانی تک فرزندان و گستردگی یا محدودیت تعاملات اجتماعی آن ها، پدیده ای چندوجهی و متأثر از عوامل متعدد است. درمجموع بستر و بافت روابط خانوادگی است که شرایط تکوین ویژگی های گاه متناقض تک فرزندان را توجیه می کند.
تاثیر ماندگاری روش های حل مسئله و ایجاد روابط بین فردی بر ابعاد شناختی- اجتماعی محیط گروهی ورزشکاران
حوزه های تخصصی:
مقدمه: درک عوامل شناختی- اجتماعی که به موفقیت گروه کمک می کنند، در ایجاد و نگهداری گروه و فرآیند انسجام آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر ماندگاری روش های حل مسئله و ایجاد روابط بین فردی بر ابعاد شناختی- اجتماعی محیط گروهی ورزشکاران انجام شد. روش: این مطالعه از نوع پژوهش های نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام در سال تحصیلی ۱۳۹۸-۱۳۹۷ بودند. نمونه آماری شامل ۵۷ دانشجوی داوطلب بود که به طور تصادفی به سه گروه کنترل، تمرینات حل مسئله و تمرین روابط بین فردی تقسیم شدند. پس از پیش آزمون، تمامی شرکت کنندگان تمرینات مورد نظر را به مدت ۱۲ هفته اجرا و سپس در پس آزمون شرکت کردند. از پرسشنامه محیط گروهی کارون و همکاران (۱۹۸۷) جهت ارزیابی ابعاد شناختی- اجتماعی محیط گروهی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ انجام پذیرفت. یافته ها: تحلیل نتایج تفاوت معنی داری را نشان داد. اثر زمان و گروه نشان داد مداخلات اثر معنا داری در ابعاد جاذبه فرد به گروه از لحاظ اجتماعی و یکپارچگی گروهی در تکلیف داشته اند (۰/۰۵>P). همچنین نتایج نشان داد در اثر تعاملی زمان*گروه تفاوت معنی داری مشاهده شد. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز نشان داد روش مبتنی بر ارتباط بین فردی تاثیر معناداری بر مولفه های شناختی- اجتماعی محیط گروهی دارد (۰/۰۵>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه می توان بیان کرد اگر مسیرهای ارتباطی بین مربی و اعضاء تیم باز باشد، به طوری که هر یک از اعضاء بتوانند ابعاد شناختی- اجتماعی مرتبط با رفتار خود با دیگران را در میان بگذارند، منجر به عملکرد بهتری خواهد شد.
رابطه توانایی های شناختی و رفتار تصمیم گیری سرمایه گذاران بورس با میانجی گری خودکارآمدی مالی و سواد مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آبان) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
۱۵۸۰-۱۵۶۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش های متعددی به پیش بینی رفتار تصمیم گیری سرمایه گذاری به عنوان یکی از مهم ترین تصمیمات افراد و اثرات سواد مالی بر آن پرداخته اند. اما پژوهشی که به نقش هم زمان میانجی خودکارآمدی مالی و سواد مالی در رابطه توانایی های شناختی و رفتار تصمیم گیری سرمایه گذاری پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی رابطه میان توانایی های شناختی و رفتار تصمیم گیری سرمایه گذاری سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران با نقش میانجی گر خودکارآمدی مالی و سواد مالی انجام شد. روش: در پژوهش توصیفی - همبستگی حاضر، جامعه مورد مطالعه کلیه سرمایه گذاران فعال در بازار سرمایه ایران می باشند. از این جامعه آماری 380 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در طی فرآیند نمونه گیری سعی گردید تا سرمایه گذارانی با حداقل یک سال سابقه فعالیت انتخاب شوند. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه توانایی های شناختی نجاتی (1392)، پرسشنامه خودکارآمدی مالی لون (2011)، پرسشنامه سواد مالی بونگومین و همکاران (2016) و پرسشنامه رفتار تصمیم گیری لیم (2012) است. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. یافته ها: نتایج نشان داد که توانایی های شناختی با رفتار تصمیم گیری سرمایه گذاری رابطه مثبت و معنی داری دارد (0/05>p). همچنین نتایج بوت استرپ نشان داد که خودکارآمدی مالی و سواد مالی می توانند رابطه میان توانایی های شناختی و رفتار تصمیم گیری سرمایه گذاری را میانجی گری کنند (0/05 >p). نتیجه گیری: بهبود مهارت ها و توانایی های شناختی، خودکارآمدی مالی بالا و سواد مالی بالا، می توانند کیفیت رفتار تصمیم گیری سرمایه گذاران را تحت تأثیر قرار دهند. بنابراین لزوم توجه به این عوامل در بهبود کیفیت رفتار تصمیم گیری سرمایه گذاری ضروری است
اثربخشی تلفیقی آموزش ذهن آگاهی و نوروفیدبک بر بهبود اضطراب کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی-کمبود توجه (ADHD) در دوران بحران کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
151 - 158
حوزه های تخصصی:
اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، یکی از اختلالات روانی عصبی شایع در افراد است، که در طفولیت شروع شده، تا بزرگسالی ادامه یافته و در ابعاد مختلفی از زندگی فرد اختلال ایجاد می کند. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی تلفیقی آموزش ذهن آگاهی و نوروفیدبک بر بهبود اضطراب کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی-کمبود توجه (ADHD) در دوران بحران کووید-19 بود. روش مطالعه، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با اندازه گیری مکرر بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مبتلا به ADHD بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایی 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند، و به صورت تصادفی و با همتاسازی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار سنجش شامل مصاحبه بالینی، مقیاس اضطراب کتل و پرسشنامه کانرز بود. گروه آزمایش پروتکل تلفیقی آموزش ذهن آگاهی (کابات زین، 2005) و نوروفیدبک (پروتکل هاموند) را دریافت کردند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که روش تلفیقی آموزش ذهن آگاهی و نوروفیدبک بر اضطراب تاثیر معنی دار داشته است. این یافته تلویحات عملی در مداخلات بالینی دارد و می توان در درمان اضطراب کودکان مبتلا به ADHD از روش تلفیقی ذهن آگاهی و نوروفیدبک استفاده کرد.
اثربخشی آموزش خرد بر سرمایه روانشناختی دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سرمایه های روانشناختی یکی از شاخص های روان شناختی مثبت گرا می باشد که با ویژگی های خوش بینی، داشتن پشتکار، اسناد مثبت به خود و تحمل کردن مشکلات تعریف می شود. این مطالعه با عنوان بررسی اثربخشی آموزش خرد بر سرمایه روانشناختی دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه شهر تهران در سال 1398 انجام شد.روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ زمان گردآوری داده ها مقطعی و به لحاظ روش گردآوری داده ها یا ماهیت پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای 30 نفر انتخاب و به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم بندی شدند گروه آزمایش تحت آموزش خرد 8 جلسه 90 دقیقه ای (بر مبنای پروتکل طراحی شده توسط پژوهشگر) قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از پرسشنامه سرمایه روانشناختی (مک گی، 2011) به دست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، چولگی-کشیدگی، کمینه و بیشینه) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خرد باعث افزایش سرمایه روانشناختی و مولفه های تاب آوری، خودکارآمدی، امید و خوش بینی دانش آموزان شد.نتیجه گیری: همچنین نتایج نشان داد آموزش خرد بر سرمایه روانشناختی دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه شهر تهران در طول زمان اثربخش است. مطالعه حاضر نشان داد که آموزش خردمندی می تواند به عنوان یک مداخله اثربخش در افزایش سرمایه روانشناختی دانش آموزان محسوب شود.
پیش بینی افکار خودکشی بر اساس ناگویی هیجانی و تروماهای دوران کودکی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: زنان از روز طلاق به بعد احساسات جدید منفی یا مثبتی را تجربه خواهند کرد. این احساسات آنقدر دارای نوسان هستند که گاهی اوقات از متضاد بودن این احساسات، سردرگم و مبهوت می شوند. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر پیش بینی افکار خودکشی بر اساس تروماهای دوران کودکی و ناگویی هیجانی زنان مطلقه بود.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره و کلینیک های روانشناسی منطقه 5 تهران بودند. از این رو، حجم نمونه پژوهش بر اساس دیدگاه کلاین 250 نفر تعیین شد. به منظور نمونه گیری با شیوه نمونه گیری هدفمند و در دسترس با مراجعه یا ارسال فرم پرسشنامه به مراکز مشاوره و کلینیک های روانشناسی منطقه 5 تهران، نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ)، پرسشنامه افکار خودکشی بک (BSSI) و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) بود. در پژوهش حاضر داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای مستقل (تروماهای دوران کودکی و ناگویی هیجانی) 12 درصد توانایی پیش بینی افکار خودکشی را دارند. همچنین از بین متغیرهای مستقل، ناگویی هیجانی با ضریب بتای 16/0 و تروماهای دوران کودکی با ضریب بتا 19/0 می توانند افکار خودکشی آزمودنی ها را به صورت مثبت پیش بینی کنند (01/0> p).نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که می توان از طریق متغیرهای تروماهای دوران کودکی و ناگویی هیجانی افکار خودکشی زنان مطلقه را پیش بینی نمود.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر رفتارهای پرخطر و احساس خودارزشمندی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر رفتارهای پرخطر و احساس خودارزشمندی نوجوانان بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و شیوه انجام آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. از این رو، جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانانی بود که در سال 1401 به یک مرکز مشاوره و روان درمانی خصوصی در منطقه 11 تهران مراجعه کرده بودند و به شیوه نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر اهرنریچ-می و همکاران (2014) اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها، ابزار پژوهش شامل مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (IARS) و پرسشنامه خودارزشمندی کروکر و همکاران (2003) بود. یافته ها: با توجه به مقدار F و سطح معناداری در تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در متغیر رفتارهای پرخطر (55/8 = F و 001/0 = P) و احساس خودارزشمندی (98/8 = F و 001/0 = P) می توان نتیجه گرفت که مداخله به کار رفته در این پژوهش یعنی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر به عنوان متغیر مستقل به طور معناداری باعث وقوع تغییرات در متغیرهای وابسته (رفتارهای پرخطر و احساس خودارزشمندی) شده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که برای کاهش رفتارهای پرخطر و افزایش احساس خودارزشمندی نوجوانان، درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر می تواند مفید واقع شود.
بررسی مدل یابی الگوهای ارتباطی و صمیمیت زناشویی براساس سبک های دلبستگی و روابط موضوعی با میانجی گیری سبک های مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دلبستگی ایمن، رفتارهای مراقبتی و مدارا با همسررا ارتقا می دهد. این رفتارها در افزایش سازگاری زناشویی و نشاط بخشی به زندگی زناشویی نقش دارد. لذا این پژوهش با هدف بررسی مدل یابی الگوهای ارتباطی و صمیمیت زناشویی براساس سبک های دلبستگی و روابط موضوعی با میانجیگیری سبک های مقابله ای انجام شد. روش: روش تحقیق این مطالعه از نوع توصیفی- پیمایشی- همبستگی است؛ جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان در حال تحصیل و متأهل دانشگاه های آزاد اسلامی استان تهران بودند که حداقل 2سال از ازدواج آن ها گذشته بود. و با استفاده از فرمول کوکران برابر 385 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های صمیمت زناشویی تامپسون و واکر (OMEIS-2)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (CPQ)، پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید (RAAS)، پرسشنامه روابط موضوعی بل (BORRTI) و پرسشنامه سبک مقابله ای لازاروس (1988) پاسخ دادند و از آزمون همبستگی، تحلیل رگرسیون و مدل سازی به روش معادلات ساختاری استفاده شد. جهت انجام آزمون های آماری از نرم افزار EMOS و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج نشان داد. یافته ها: طبق الگوریتم بارون-کنی، از آنجا که مسیر سبک های مقابله به صمیمیت زناشوئی معنی دار است، می توان نتیجه گرفت که سبک های مقابله نقش میانجی گری جزئی دارند. کل مدل 2/2 درصد صمیمیت زناشوئی را تبیین می کنند. مقابله مساله مدار 4/2 درصد و مقابله هیجان مدار 5/4 درصد صمیمیت زناشوئی را تبیین می کنند. شاخص آکائیک (AIC) نیز نشان می دهد که مدل اثرات غیر مستقیم تقریباً مقتصدتر از مدل های دیگر است . نتیجه گیری: شاخص های برازش مدل تحلیل مسیر پیش بینی صمیمیت زناشوئی براساس روابط موضوعی نشان داد که شاخص های برازش مدل اثرات غیرمستقیم بهتر از مدل های دیگر است. شاخص آکائیک (AIC) نیز نشان می دهد که مدل اثرات غیرمستقیم تقریبا مقتصدتر از مدل های دیگر است.
بررسی تاثیر تحریک مستقیم الکتریکی ورا جمجمه ایی و برنامه ریزی عصبی کلامی بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و استرس زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
586 - 597
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر تحریک مستقیم الکتریکی وراجمجمه ای (tDCS) و برنامه ریزی عصبی کلامی (NLP) بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و استرس زنان مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت زاهدان انجام شد روش پژوهش : طرح تحقیق به صورت پیش آزمون -پس آزمون با گروه های آزمایش (تحریک مستقیم الکتریکی ورا جمجمه ایی (tDCS) و برنامه ریزی عصبی کلامی (NLP)) و گروه کنترل بود. جامعه آماری تمام زنان دارای سه اختلال افسردگی، اضطراب و استرس مراجعه کننده به کارشناسان بهداشت روان مراکز خدمات جامع سلامت شهر زاهدان بودند که ازاین بین نمونه ای به حجم 45 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد، براین اساس 30 نفر در گروه های آزمایش، گروه اول مداخله 10 جلسه روش درمانی تحریک مستقیم الکتریکی وراجمجمه ای (tDCS) گروه دوم 8 هفته برنامه ریزی عصبی کلامی (NLP) قرار گرفت درحالی که به 15 نفر گروه کنترل هیچ گونه آموزشی داده نشد. پس از تکمیل پرسشنامه مقیاس استرس اضطراب افسردگی-21 (DASS-21)، داده ها جمع آوری و سپس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه وتحلیل انجام شد. یافته ها : نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که میانگین نمرات افسردگی (47/23=F، 001/0=P)، اضطراب (46/65=F، 001/0=P) و استرس (30/38=F، 001/0=P) بین نمرات پیش و پس آزمون گروه های درمانی کاهش معنی داری دارد. نتیجه گیری: نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد میانگین تحریک مستقیم الکتریکی ورا جمجمه ای (TDCS) کمتر از برنامه ریزی عصبی کلامی (NLP) در کاهش میزان افسردگی، اضطراب و استرس است.
رابطه سبک زندگی و نیازهای بنیادی روانشناختی با وابستگی به شبکه های اجتماعی با میانجیگری هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : از زمان معرفی شبکه های اجتماعی تاکنون، سرعت تحولات در زندگی دچار افزایش تصاعدی گردیده است. وابستگی به شبکه های اجتماعی می تواند، جریان زندگی انسان را دستخوش تغییرات اساسی نماید. این پژوهش با هدف بررسی رابطه سبک زندگی و نیازهای بنیادی روانشناختی با وابستگی به شبکه های اجتماعی با میانجیگری هوش هیجانی انجام پذیرفت. روش : طرح پژوهش همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، دانشجویان استان تهران در سال 1400 بودند که 515 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای مورد بررسی قرار گرفتند. در خصوص تحصیلات، 98/13 درصد کمتر از کارشناسی، 74/48 درصد کارشناسی، 08/24 درصد کارشناسی ارشد و 20/13 درصد دکتری شرکت داشتند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه وابستگی به اینترنت و شبکه های اجتماعی یانگ (1998)، پرسشنامه سبک زندگی لعلی و عابدی (1391)، پرسشنامه نیازهای بنیادی روانشناختی گواردیا و همکاران (2000) و پرسشنامه هوش هیجانی اسکات (1998) استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که بین مؤلفه های سبک زندگی، نیازهای بنیادی روانشناختی و هوش هیجانی با وابستگی به شبکه های اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد (P<0.01). با توجه به شاخص های CFI, GFI, RMSEA به ترتیب با مقادیر 057/0، 949/0 و 967/0 برازش مدل تأئید گردید. همچنین، نقش واسطه ای هوش هیجانی در ارتباط سبک زندگی و نیازهای بنیادی روانشناختی با وابستگی به شبکه های اجتماعی مشخص گردید. نتیجه گیری : بنابراین از طریق بهبود سبک زندگی و نیازهای بنیادی روانشناختی می توان، نسبت به اصلاح وابستگی به شبکه های اجتماعی اقدام نمود.
تأثیر آموزش گروهی مثبت نگری بر بهزیستی روانی و رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی مثبت نگری بر رضایت زناشویی و بهزیستی روانی در زنان متأهل بسیجی شهرستان آران و بیدگل انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه گواه بود. تعداد 28 زن متأهل به روش نمونه گیری دردسترس، انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه 14نفری آزمایش و 14 نفری کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های رضایت زناشویی و بهزیستی روانشناختی بود. آموزش گروهی مثبت نگری برای گروه آزمایش در 8 جلسه یک ساعته به اجرا گذاشته شد و در پایان مداخلات آموزشی و بعد از سه ماه در مرحله پیگیری، هر دو گروه مجدداً با پرسشنامه های پژوهش ارزیابی شدند. داده ها ازطریق تحلیل کواریانس تک متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان دادند آموزش مثبت نگری بر نمرات رضایت زناشویی زنان متأهل تأثیر مثبت داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است؛ اما آموزش مثبت نگری بر نمرات بهزیستی روانی زنان متأهل تأثیر نداشته است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود درمانگران در مراکز مشاوره ازدواج، از این برنامه آموزشی برای بهبود رضایت زناشویی مراجعان بهره ببرند.
تبیین رفتارِ خوردن بر اساس سیستم های مغزی-رفتاری؛ نقش میانجی گری تنظیم هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
523 - 541
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، تبیین رفتارِ خوردن بر اساس سیستم های مغزی-رفتاری و کارکردهای اجرایی و نقش میانجیگری تنظیم هیجانی انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان و مردان بین 30 تا 40 سال شهر تهران در سال 1400 بودند که از میان آن ها 190 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای رفتار خوردن (داچ، 1986)، سیستم مغزی-رفتاری (جکسون، 2009) و تنظیم شناختی هیجانی (گارنفسکی و کرایج، 2006) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Amos-V8.8 استفاده گردید. به منظور تحلیل داده های پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. یافته ها: همچنین نتایج نشان داد ضریب استاندارد مسیر مستقیم بین رفتار خوردن و 5 زیرمقیاس سیستم مغزی-رفتاری یعنی سیستم فعال سازی رفتار (196/0)، سیستم بازداری رفتار (217/0) و گریز (256/0) با سطح معناداری کمتر از 05/0 و جنگ (436/0) و انجماد (379/0) با سطح معناداری کمتر از01/0 معنادار هستند بنابراین سیستم مغزی-رفتاری به صورت مثبت و معنادار رفتار خوردن را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که سیستم مغزی-رفتاری، رفتار خوردن را با میانجی گری تنظیم شناختی هیجانی به صورت مثبت و معنادار پیش بینی می کند. بنابراین سیستم های مغزی رفتاری و تنظیم هیجانی، نقش مهمی در پیش بینی رفتارهای خوردن افراد دارای اضافه وزن و چاقی ایفا می کند که در برنامه های پیشگیری و درمانی لازم است مد نظر قرار گیرند.
طراحی مشاوره پیش از ازدواج و ارزیابی اثربخشی آن بر نگرش های ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر در دانشجویان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی طراحی مشاوره پیش از ازدواج بر اساس تجارب زیسته زنان با انتخاب ناموفق و ارزیابی اثربخشی آن بر نگرش های ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر در دانشجویان دختر انجام گرفت. روش : روش پژوهش حاضر در بخش کیفی، پدیدارشناختی و در قسمت کمی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر در بخش کیفی را زنان متاهل با انتخاب ناموفق شهر اصفهان در سال 1398 و بخش کمی را نیز دانشجویان دختر مجرد دانشگاه های شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1398 تشکیل دادند. در این پژوهش برای تدوین بسته مشاوره پیش از ازدواج تعداد 12 زن با انتخاب ناموفق به شکل هدفمند انتخاب و تحت مصاحبه عمیق قرار گرفتند. در بخش کمی نیز تعداد 40 دانشجوی دختر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش مشاوره پیش از ازدواج (10 جلسه) را دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ) و بر نگرش نسبت به انتخاب همسر ( ATCSQ) بود. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مشاوره پیش از ازدواج بر نگرش های ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر (0001≥P؛ 56/0=Eta؛ 23/41=F) در دانشجویان دختر تاثیر دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، بسته مشاوره پیش از ازدواج با بهره گیری از تجارب زنان با انتخاب ناموفق و آشکار نمودن ویژگی های یک انتخاب ناموفق، می تواند به عنوانی روشی کارآمد در جهت کاهش نگرش های ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر در جوانان مورد استفاده قرار داد.
شناسایی و اعتباریابی مبانی و اهداف الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تعلیم و تربیت معاصر با مسئله تربیت اخلاقی روبه رو است. اهمیت تربیت اخلاقی در نظام های آموزشی و پرورشی، امری بدیهی و غیرقابل انکار است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی مبانی و اهداف الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی صورت گرفته است. روش ها: تحقیق حاضر به صورت ترکیبی و شامل بخش های کیفی و کمی است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی به صورت قیاسی و در بخش کمی از روش تحقیق پیمایشی استفاده شد. در تحلیل محتوی، 54 مقاله مطابق معیارهای مورد نظر بررسی شد. برای تشکیل الگوی پیشنهادی، داده های حاصله تلفیق شدند. ابزار تحقیق پیمایش، پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی آن به تایید 5نفر متخصص حوزه علوم تربیتی رسید. برای اعتباربخشی الگوی پیشنهادی، 85 نفر از متخصصان حوزه علوم تربیتی به صورت هدفمند انتخاب شدند که الگوی پیشنهادی براساس نظرات آنها اعتباریابی شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS 18 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: الگوی طراحی شده دارای رویکرد تلفیقی به عناصر برنامه درسی تربیت اخلاقی بود. مهم ترین و اولین سطح این الگو مبانی اسلامی بود و در سطح بالاتر، اصول منتج شده از این مبانی قرار داشت. مبانی و اصول اسلامی به اهداف این الگو جهت داد و به مانند صافی مانع ورود عناصر مغایر با ارزش های اسلامی به برنامه درسی تربیت اخلاقی شد. نتیجه گیری: در پرتو مبانی و اصول برنامه درسی تربیت اخلاقی با رویکرد اسلامی و توجه به مولفه های برنامه درسی رسمی و برنامه درسی پنهان مطابق با اهداف این الگو می توان به تربیت اخلاقی و یادگیری مهارت ها و صلاحیت های اخلاقی دست یافت.