فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۲۱ تا ۴٬۶۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان رابطه پاداش بر شادکامی با نقش میانجی درگیری کاری در کارکنان مرکز آموزش جهاد کشاورزی استان تهران صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش از نظر هدف؛ کاربردی و از نظر روش اجرا یک تحقیق توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان شاغل در مرکز آموزش جهاد کشاورزی استان تهران در سال 1398 بود که در مجموع 460نفر بودند که تعداد 210 نفر از آن ها بر اساس جدول مورگان و به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه درگیری در کار شافلی و همکاران (2002)، پاداش پاجو و همکاران (2010) و شادکامی در محیط کار آکسفورد (1998) بودند. داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار Smart PLS 3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیر پاداش با ضریب مسیر 351/0 و مقدار معناداری 640/2 بر شادکامی در محیط کار از طریق نقش میانجی درگیری کاری تاثیر دارد(01/0≥p). نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش؛ مدیریت سازمان می تواند با به کارگیری صحیح و هدفمند مکانیسم های پاداش های مالی و غیر مالی شادکامی در محیط کار را بهبود بخشد و درگیری کاری کارکنان را افزایش دهد.
تحلیل چندسطحی رابطه محبوبیت والدین، شکل گیری طرحواره های ناسازگار اولیه و کمال طلبی نوجوانان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(تیر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
۷۴۲-۷۲۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: رفتار اعضای خانواده تابعی از رفتار سایر اعضای خانواده است که مستقیماً بر یکدیگر اثر دارند. طرحواره های ناسازگار اولیه و کمال گرایی، هر دو به شدت متأثر از بافت خانواده می باشند که در دانش آموزان تیزهوش عملکردی مختل دارند، اما بررسی علل شیوع آن در بستر خانواده مغفول مانده است. هدف: هدف مطالعه حاضر آزمون رابطه محبوبیت والدین و شکل گیری طرحواره های ناسازگار اولیه با کمال طلبی نوجوانان تیزهوش براساس تحلیل چندسطحی بود. روش: روش مطالعه حاضر همبستگی براساس مدل چندسطحی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر در سطح فردی شامل کلیه دانش آموزان متوسطه مدارس تیزهوشان دخترانه شهر تهران، و در سطح محیطی شامل والدین دانش آموزان بود. در این مطالعه به ازای هر متغیر سطح بالاتر (پدر یا مادر)، سه متغیر سطح فردی (دانش آموز) انتخاب شد. در مطالعه حاضر 100 نفر (50 پدر و 50 مادر) به عنوان نمونه سطح بالاتر، و تعداد 300 نفر دانش آموز نیز به عنوان نمونه سطح فردی انتخاب شد. گروه نمونه به پرسشنامه های مقیاس محبوبیت والدین افروز و همکاران (1394)، مقیاس کمال گرایی هیل و همکاران (2010) و طرحواره های ناسازگار اولیه ریجکبوئر و دبو (2010) پاسخ دادند. یافته ها: با استفاده از تحلیل دوسطحی، نشان داده شد که در متغیرهای سطح دانش آموز، طردشدگی و انتظارات مبالغه آمیز اثر مثبتی بر کمال گرایی منفی داشتند (0/001)، و در متغیرهای سطح خانواده نیز اثر محبوبیت پدر بر کمال گرایی منفی معنی دار بود (0/05). همچنین مقدار پایایی مدل (0/70) نیز برازش مناسب مدل اول و دوم را نشان می دهد. نتیجه گیری: نتایج بطور کلی نشان داد متغیرهای سطح دانش آموز و خانواده در پیش بینی کمال گرایی منفی دخیل هستند و نقش متغیرهای موجود در محیط همانند خانواده، مدرسه، فرهنگ و جامعه، باید در بررسی کمال طلبی نوجوانان تیزهوش مورد بررسی قرار داده شود تا بتوان میزان شیوع این پدیده را کاهش داد.
بررسی اعتبار و تغییرناپذیری ساختار عاملی مقیاس انعطاف ناپذیری رفتاری لکاوالیر در کودکان دارای اختلال اوتیسم 3 تا 6 و 7 تا 12 سال شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(تیر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
۸۳۴-۸۱۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: انعطاف ناپذیری، پاسخ ناساگارکودکان دارای اختلال اوتیسم به تغییرات محیطی بوده است. جهت سنجش انعطاف ناپذیری رفتاری کودکان دارای اختلال اوتیسم گروه های سنی مختلف، ابزاری با پایایی و روایی مناسب نیاز است. به دلیل اختلاف نظر در زمینه ی رابطه ی انعطاف ناپذیری رفتاری با سن شکاف تحقیقاتی وجود دارد بنابراین مسئله این است که آیا ساختار عاملی مقیاس انعطاف ناپذیری رفتاری لکاوالیر در گروه های سنی مختلف تغییرناپذیر است؟ هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اعتبار و تغییرناپذیری ساختارعاملی مقیاس انعطاف ناپذیری رفتاری در کودکان دارای اختلال اوتیسم 3 تا 6 و 7 تا 12 سال شهر اصفهان بود. روش: روش پژوهش توصیفی- پیمایشی ازنظر هدف کاربردی بود. جامعه ی آماری، کودکان دارای اختلال اوتیسم 3 تا 12 سال شهر اصفهان بودند که 450 نفر به طور تصادفی ساده انتخاب و طبق ملاک ورود و خروج پژوهش 430 نفر (230 نفر تحلیل عامل اکتشافی و 200 نفر تحلیل عامل تأییدی) وارد تحلیل آماری شدند. مقیاس تشخیصی علائم اوتیسم گارز (GARS) (2012) با آلفای کرونباخ 89/0 و مقیاس انعطاف ناپذیری رفتاری لکاوالیر (BIS) (2020) با آلفای کرونباخ 0/97 استفاده شد. یافته ها: داده ها با آلفای کرونباخ، تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی تجزیه وتحلیل شدند. مقیاس انعطاف ناپذیری رفتاری روایی (0/62 < CVR و 0/79 < CVI) و همسانی درونی مناسبی در دوگروه سنی داشت (0/70 <α). χ2∆ در الگوی بامحدودیت و بدون محدودیت باقی مانده های اندازه گیری در گروه های سنی مختلف مساوی بودند ]0/089 , P= 108/51 =(90) χ2∆[. نتیجه گیری: نسخه فارسی مقیاس انعطاف ناپذیری رفتاری لکاوالیر برای هر دو گروه سنی اعتبار و روایی مناسبی دارد و ساختار عاملی آن تغییرناپذیر است.
بررسی حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی بر اساس نگرانی و عدم تحمل ابهام بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(مرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
۹۵۲-۹۳۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: دیدگاه های اخیر عصب شناختی مطرح می کنند که حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی به عنوان دو هسته اساسی کارکردهای اجرایی، تحت تأثیر نگرانی و عدم تحمل ابهام قرار می گیرند. با توجه به این که در تحقیقات انجام گرفته نقش کارکردهای شناختی در فهم و درمان اختلالات هیجانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، به نظر می رسد شکاف تحقیقاتی عمده ای برای تمرکز روی این جنبه های نوین وجود دارد. هدف: هدف این مطالعه مقایسه حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی در افراد با نگرانی و عدم تحمل ابهام بالا و پایین بود. روش: روش پژوهش حاضر، علّی – مقایسه ای بود که در آن نمونه ای به حجم 500 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه مقیاس عدم تحمل ابهام (IUS) (فرستون و همکاران، 1994) و پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا (PSWQ) (میر و همکاران، 1990)، این نمونه 500 نفری مورد غربالگری قرار گرفته و 50 نفر به صورت هدفمند به عنوان افراد دارای نگرانی و عدم تحمل ابهام بالا و نیز 50 نفر به عنوان گروه دارای نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی پایین در پژوهش شرکت داده شد و درنهایت هر دو گروه آزمون رایانه ای استروپ (ریدلی، 1935) و حافظه کاری ان بک (کرچنر، 1958) را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری، تفاوت معناداری را بین حافظه کاری با آماره 417/49 F= و انعطاف پذیری شناختی با آماره 30/27 F= در بین دو گروه در سطح معناداری 0/0001 P= نشان داد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی در افراد با نگرانی و عدم تحمل ابهام بالا نسبت به افراد با نگرانی و عدم تحمل پایین دچار افت معناداری شده است. بنابراین توجه به این تفاوت می تواند در روند درمانی این افراد مؤثر باشد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان متمرکز بر شفقت (CFT) بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ویتیلیگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(مرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
۱۰۰۴-۹۸۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان می دهد عوارض جسمانی و روانی بیماری های آشکار پوستی نظیر ویتیلیگو، کیفیت زندگی بیماران را تحت تأثیر قرار می دهد. باوجودی که در پیشینه، درمان متمرکز بر شفقت به تنظیم هیجانی مثبت، کاهش احساسات منفی و سرزنش خود منجر می شود و همچنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ذهن آگاهی، پذیرش احساس و حفظ آرامش فرد هنگام مواجهه با واقعیت بیماری منجر می شود، اما در زمینه تأثیر این درمان ها بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به ویتیلیگو شکاف تحقیقاتی وجوددارد. هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه تأثیر مشاوره گروهی با رویکرد شفقت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد بر کیفیت زندگی بیماران زن مبتلا به ویتیلیگو انجام گرفت. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی، همراه با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری و گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر را کلیه بیماران مبتلا به ویتیلیگو مراجعه کننده به بیمارستان رازی تهران در سال 1399 تشکیل دادند، که از بین آنان 45 نفر به شیوه هدفمند پس از کنترل ملاک های ورود و خروج، انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه ) جایگزین شدند. ابزار سنجش عبارت بود از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1993) برای گروه اول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس دیدگاه هایس و همکاران (2016) و برای گروه دوم درمان متمرکز بر شفقت گیلبرت (2009، 2014) در 8 جلسه 120 دقیقه ای اجرا شد و برای گروه گواه هیچ درمانی ارائه نشد. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار spss20 استفاده شد. یافته ها: نشان داد هر سه گروه در مرحله پیش آزمون تفاوت معناداری با هم نداشتند جز اینکه سلامت جسمانی گروه گواه از گروه شفقت بیشتر بود. همچنین تفاوت گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان متمرکز بر شفقت با گروه گواه در کیفیت زندگی و تمامی مؤلفه هایش در مراحل پس آزمون و پیگیری معنادار بود (0/01 > p) به جز یک مورد که در مؤلفه محیط زندگی که تفاوت گروه شفقت در مقایسه با گروه گواه در پس آزمون معنادار نبود. در سلامت جسمانی و روابط اجتماعی تفاوت دو گروه آزمایشی پذیرش وتعهد و شفقت در مراحل پس آزمون و پیگیری معنادار نبود (0/01 < p). در سلامت روانی، محیط زندگی و کیفیت کلی زندگی نیز در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار دو گروه آزمایشی نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد تأثیر بیشتری دارد . به جز کیفیت زندگی کلی که در پس آزمون میان دو گروه آزمایشی تفاوت معنادار وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده این نتیجه حاصل می گردد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد از طریق پذیرش احساسات و جلوگیری از اجتناب تجربه ای و شکل دهی به عمل متعهدانه و عادات سالم و همچنین درمان متمرکز بر شفقت از طریق تغییر تفاسیر ذهنی توأم با سرزنش و انتقاد و افزایش رفتار مبتنی بر مهربانی با خود و دیگران به بهبود کیفیت زندگی بیماران کمک کرده اند.
کشف راهبردهای روانی - اجتماعی مؤثر بر عزت نفس زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۱۴۴-۱۱۲۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده است، تغییرات ناشی از بیماری های مزمن مانند مولتیپل اسکلروزیس (MS) نه تنها می تواند سلامت روانی و حرمت خود این بیماران را تحت تأثیر قرار دهد، بلکه تصور مثبت از خود و حرمت خود بالا، بهترین پیش بینی کننده برای تطابق فرد مبتلا با بیماری MS است. با وجود مطالعات انجام شده بر روی عزت نفس بیماران میتلا به MS، اما در زمینه کشف راهبردهای مؤثر بر حرمت خود آنان مطالعات اندکی صورت گرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف کشف راهبردهای روانی - اجتماعی مؤثر بر کاهش یا افزایش عزت نفس زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل عرفی / قراردادی در سال های 1399 و 1400 در شهر تهران انجام شد. جامعه یا میدان مورد مطالعه این پژوهش، شامل تمامی زنان در دسترس مبتلا به بیماری MS شهر تهران (با تأیید عضویت در انجمن ام اس ایران) در سال 1399 و نیمه اول سال 1400 بود. نمونه پژوهش با انتخاب 11 زن مبتلا به MS با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی به حد اشباع رسید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. یافته ها: تحلیل تجارب مشارکت کنندگان، منجر به شناسایی 3 مقوله اصلی تجربه ای دیگر، پروردن خود و مهار بالنده برای شرکت کنندگان با عزت نفس بالا و 1 مقوله اصلی تحت عنوان وازدگی برای شرکت کنندگان با عزت نفس پایین شد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد زنان مبتلا به MS می توانند با انگاره پیش بردن تجربه دیگری از زندگی، استفاده از منابع باقی مانده خود و پذیرش و کنار آمدن با بیماری، عزت نفس خود را ترمیم کرده و در جهت انطباق بیشتر با بیماری حرکت کنند. همچنین یافته ها حاکی از آن بود که یأس جسمانی، تمرکز بیش از حد بر گذشته و منفعل بودن در مقابل بیماری، می تواند تخریب کننده حرمت خود بیمار باشد و در نهایت روند پذیرش بیماری و بهبودی را با چالش مواجه کند.
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت (CFT) و روان درمانی بین فردی (IPT) بر بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۲۷۰-۱۲۶۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات زیادی به پایین بودن گسترده سطح روان درستی بیماران مبتلا به عروق کرونر بخصوص زنان اشاره دارد. اگرچه درمان متمرکز بر شفقت بر توانایی حساسیت به رنج همراه با تلاش برای التیام یک درمان مؤثر بوده است اما روان درمانگری بین فردی نیز از طریق اتحاد درمانی مثبت بر تغییر و اصلاح در روابط بین فردی متمرکز است؛ بنابراین آیا درمان کوتاه مدت بین فردی نیز می تواند به بهبود روان درستی این بیماران منجر شود؟
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و روان درمانی بین فردی بر بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر بود.
روش: پژوهش حاضر مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران زن مراجعه کننده به کلینیک باز توانی قلب بیمارستان افشار یزد بود که تعداد ۴۱ نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار این پژوهش مقیاس بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (۲۰۰۳) بود. برای گروه آزمایش اول درمان متمرکز بر شفقت (گیلبرت، ۲۰۱۰، ۲۰۱۴) و برای گروه آزمایش دوم روان درمانی بین فردی (وایس من و همکاران ۲۰۰۷) در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای برگزار شد، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان متمرکز بر شفقت و روان درمانی بین فردی باعث افزایش بهزیستی ذهنی و مؤلفه های آن در پایان مداخلات و دوره پیگیری شده بودند. (0/05 <P). بین این دو روش درمانی در افزایش بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر تفاوتی مشاهده نشد (0/05 <P).
نتیجه گیری: روان درمانی بین فردی به دلیل تأثیری که بر روان درستی دارد می تواند به تنهایی و یا با درمان مکمل در بهبود روان درستی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر مؤثر باشد.
نقش دلبستگی به خدا و هوش هیجانی در پیش بینی شفقت به خود زنان معلم شاغل در دبستان های شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش دلبستگی به خدا و هوش هیجانی در پیش بینی شفقت به خود زنان معلم شاغل در دبستان های شهر مشهد بود. طرح پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش، معلمان خانم دبستان های منطقه یک آموزش و پرورش شهر مشهد در سال 1400-1399بود، که از میان آن ها 100 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های شفقت به خود (SCS) (نف و همکاران، 2003)، هوش هیجانی (EQ-i) (بارآن، 1997) و دلبستگی به خدا در اسلام (M-SAS) (غباری بناب و حدادی کوهسار، 1390) استفاده شد. نتایج با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 24 با روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که متغیرهای هوش هیجانی و دلبستگی به خدا با شفقت به خود رابطه مثبت معناداری دارند (01/0>p). بدین معنا که با افزایش نمرات در متغیرهای هوش هیجانی و دلبستگی به خدا، نمرات در شفقت به خود نیز افزایش می یابد. همچنین تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای هوش هیجانی و دلبستگی به خدا در مجموع 36 درصد از واریانس متغیر شفقت به خود در بین معلمان خانم دبستان های منطقه یک آموزش و پرورش شهر مشهد را تبیین کنند؛ بنابراین می توان اینگونه بیان کرد که هوش هیجانی و دلبستگی به خدا نقش مهمی در ارتقاء شفقت به خود در معلمان دارند.
تحلیلی بر استعداد شرم از منظر نظریه های دلبستگی و ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
۱۱۴-۱۰۱
حوزه های تخصصی:
شرم هیجانی خودآگاه و ناتوان کننده است که هم در جوار دیگران و هم در تنهایی تجربه می شود. پژوهش های بسیاری از رابطه میان استعداد شرم، یعنی گرایش به تجربه شرم در غیاب محرک های متناسب، و آسیب شناسی روانی حکایت دارند. استعداد شرم ریشه هایی تحولی داشته و در این باره میان نظریه پردازان نامدار اتفاق نظر وجود دارد. فرض بر این است که ناایمنی در دلبستگی و نقص در ظرفیت ذهنی سازی، که دست دردست هم و در بستر تجارب اولیه کودکی شکل می گیرند، موجب کاشته شدن بذر استعداد شرم در فرد می شوند. مقاله حاضر تلاشی است در راستای یکپارچه سازی پیشینه نظری و پژوهشی درباره رابطه استعداد شرم با سبک های دلبستگی و ظرفیت ذهنی سازی، و طرح پیشنهاد هایی برای پژوهش های آینده در این حیطه.
اثربخشی آموزش گروهی پذیرش و تعهد بر فرسودگی و انگیزش شغلی کارکنان سازمان تامین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
۱۳۲-۱۲۱
حوزه های تخصصی:
مسائل شغلی از موضوع های مهم و بنیادین امروزه جوام ع هس تند. گس ترش شهرنش ینی، توسعه ص نعت، جه انی ش دن، رقابت اقتصادی و عواملی مانند آنها ش غل را به یک مسأله اساسی در زندگی انسان امروزی تبدیل کرده است. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فرسودگی و انگیزش شغلی کارکنان سازمان تأمین اجتماعی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه پژوهش را کلیه کارکنان مرد و زن شاغل در سازمان تأمین اجتماعی شهر تهران در سال 1400- 1399 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای 60 نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 30 شرکت کننده) قرار گرفتند. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و همکاران (MBI) (1981) و انگیزش شغلی هاکمن الدهام (MPS) (1975) بود. مداخله آموزش پذیرش و تعهد طی 9 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای یکبار انجام شد؛ اما گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده های پژوهش، به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد آموزش پذیرش و تعهد بر فرسودگی و انگیزش تحصیلی موثر است (05/0>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش فرسودگی و افزایش انگیزش شغلی کارکنان سازمان تأمین اجتماعی موثر است.
تأثیر آموزش مهارت های مقابله دینی بر سلامت روان و تنظیم شناختی هیجان دختران نوجوان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انباشت فشارهای های روانی متعدد فردی، خانوادگی و اجتماعی در زندگی نوجوانان، می تواند منجر به شکل گیری آسیب های روانی و اجتماعی گردد. این مسئله لزوم توجه به پژوهش در زمینه روش های مقابله متناسب با فرهنگ دینی و اجتماعی را برجسته می کند. هدف پژوهش بررسی تأثیر آموزش مقابله دینی بر سلامت روان و تنظیم شناختی هیجان در دختران نوجوان است. طرح پژوهش از نوع «نیمه آزمایشی» بوده و جامعه آماری 45 تن از دختران نوجوان مراجعه کننده به مرکز مشاوره آموزش و پرورش هستند که براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از یک جلسه مصاحبه تشخیصی و توجیهی، پیش آزمون (مقیاس سلامت روان و نظم جویی شناختی هیجان) اجرا گردید. پس از بررسی نتایج آزمون ها، 24 تن که کمترین نمرات را داشتند، در 2 گروه 12 نفره آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگذاری شدند. برای گروه آزمایش آموزش هشت جلسه مهارت های مقابله دینی اجرا گردید. سپس برای مقایسه اثر این مداخله، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. تحلیل کوواریانس چندمتغیری با 90/0 معناداری آموزش را بر عامل های تنظیم شناختی هیجان نشان می دهد. همچنین در متغیر سلامت روان تأثیرگذاری با 81/0 نشان می دهد که آموزش مقابله دینی بر نشانگان سلامت روان موجب بهبود عملکرد شده است.
طراحی مدل ارزیابی کارآمدی الگوهای رهبری آموزشی و تحصیلی در بین مدیران مدارس
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۳۶۲-۳۴۸
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: به منظور بهبود مدیریت و تسهیل امر نظارت و راهنمایی بر فعالیت های آموزشی و پرورشی، باید افرادی توانمند به عنوان رهبر آموزشی با اهداف ارتقای کیفی امور آموزشی و تربیتی، مهارت های حرفه ای معلمان، افزایش سطح علمی فراگیران و جلوگیری از افت تحصیلی با ارائه خدمات مشاورهای و راهنمایی به کار گرفته شوند؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ارزیابی کارآمدی الگوهای رهبری آموزشی در بین مدیران مدارس ابتدایی شهرستان مسجدسلیمان بود. روش پژوهش: این پژوهش بر مبنای رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی است، مشارکت کنندگان شامل افراد خبره و به عبارتی صاحب نظران کلیدی در زمینه رهبری آموزشی است که به صورت هدفمند از خبرگان مربوط به موضوع، مورد مصاحبه های نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و داده ها با 15 نفر به اشباع نظری رسید. متون مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار Maxqda تحلیل و تمام داده ها کدگذاری شدند. روایی داده ها با بازبینی مجدد فرایند کدگذاری و همچنین چند خبره آشنا با کدگذاری انجام شد. همچنین برای پایایی نیز از ضریب توافق بین کدگذاران استفاده شد که حاصل 3 مصاحبه 82/0 حاصل شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از روش کدگذاری و از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از این است که بر اساس یافته ها و کدگذاری های مربوط به 15 مصاحبه تعداد 286 مقوله فرعی احصاء گردید که نهایتاً مقوله های فرعی یادشده نیز در 7 مقوله اصلی: ارتباط بین اولیا و همکاران با اداره، استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات، انعکاس مشکلات آموزشی موجود و تلاش برای رفع آن ها، توجه به نظریه ساختن گرایی در رهبری برنامه درسی، الگوبرداری از تدریس موفق معلمان، کسب تجربه و رشد و بالندگی و تغییر و اجرای برنامه های درسی به عنوان مؤلفه های مؤثر بر کارآمدی الگوهای رهبری آموزشی طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت الگوی کارآمدی الگوهای رهبری آموزشی و تحصیلی در بین مدیران مدارس دوره ابتدایی دارای مؤلفه ها و شاخص های متعددی است که برنامه ریزان نظام آموزش وپرورش به خصوص منابع انسانی باید به این مؤلفه ها و شاخص های شناسایی شده توجه نمایند.
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های مدارس تاب آور با تاکید بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۳۷۵-۳۶۳
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مدارس با انجام اقداماتی می توانند مهارتهای مقابله ای مبتنی و ابزارهای مدیریت زندگی را برای کمک به معلمان و دانش آموزان جهت مدیریت استرس روزانه و اثربخشی مثبت بر عملکرد تحصیلی و سلامت دانش آموزان به ارمغان می آورد. براین اساس پژوهش حاضر با هدف شناسایی و و اولویت بندی مؤلفه های مدارس تاب آور بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر ترکیبی(کیفی- کمی) بود که ابتدا با روش کیفی- تحلیل داده بنیاد و سپس در بخش کمی از روش تحلیل سلسله مراتب استفاده شد؛ از نظر هدف نیز کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل اعضای هیات علمی، متخصصان و مدیران مدارس استان کردستان بودند. جهت انتخاب نمونه، از 16 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای اعتبار یافته ها از روش صوری و برای پایایی از روش ضریب توافق بین کدگذران استفاده شد که مقدار 90/0 شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مؤلفه های مدارس تاب آور شامل 5 مؤلفه محوری و 21 زیر مؤلفه است. بر این اساس شرایط علی شامل 4 مضمون (فراگیری مهارت های زندگی، برقراری ارتباط، ارتقا منزلت اجتماعی و رشد توانمندی های دانش آموزان)؛ شرایط زمینه ای شامل(امکانات، فرایند یاددهی- یادگیری و رهبری)؛ شرایط مداخله گر شامل (حقوق و مزایا، توجه به نیازهای دانش آموزان)؛ راهبردها شامل(فعالیت های فوق برنامه، آموزش، حمایت از معلمان، توسعه مشارکت، تناسب حجم محتوای کتب درسی، شاداب سازی) و پیامدها شامل(خودآگاهی، سلامت روانی و ارتقای بهداشت عمومی) است. مؤلفه های، معیار فراگیری مهارت های زندگی، تدارک فعالیت های فوق برنامه، امکانات، حقوق و مزایا و خودآگاهی در اولویت بالایی نسبت به سایر معیارها قرار داشتند. نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت که توجه به معیارهای یادشده در مدارس می تواند در تبدیل شدن مدارس به محیطی در راستای تقویت تاب آوری همه جانبه معلمان و دانش آموزان و در نتیجه رشد حرفه ای و تحصیلی آنان گردد.
نیازسنجی، طراحی، اجرا و ارزیابی نظام آموزش کارکنان سازمان آموزش و پرورش خوزستان
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۳۹۵-۳۸۶
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش و پرورش سازمانی بزرگ است که با نیروهای انسانی متعدی سروکار دارد که برای پویایی خود نیازمند به ارزیابی کارکنان خود است. بنابراین، پژوهش حاضر باهدف نیازسنجی، طراحی، اجرا و ارزیابی در نظام آموزش کارکنان آموزش وپرورش خوزستان انجام شده است. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان آموزش وپرورش خوزستان در سال 1401 به تعداد 16671 بودند. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و فرمول کوکران، 384 نفر تعیین گردید. به منظور سنجش متغیرهای مورداستفاده در پژوهش از پرسش نامه محقق ساخته استفاده گردید. روایی محتوایی پرسش نامه مورد تأیید متخصصان قرارگرفته است. پایایی پرسشنامه با توجه محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل از روش های آماری توصیفی و آمار استنباطی(مدل معادلات ساختاری) استفاده شد. در بخش کمی پژوهش، تحلیل عاملی تأییدی و مدل ساختاری از طریق نرم افزارSmart PLS 3 انجام گرفت. یافته ها: میانگین نمره اجرا و ارزشیابی، بیشتر از سطح متوسط و نیازسنجی و طراحی به ترتیب برابر 76/2 و 85/2 کمتر از سطح متوسط می باشد که به لحاظ آماری معنادار می باشد. نتایج نیز نشان داد که میانگین نمره ی آسیب های نظام کنونی آموزش کارکنان آموزش وپرورش خوزستان (اهداف، نیازهای آموزشی، فرایند یاددهی- یادگیری، صلاحیت اساتید، انگیزه و علاقه، برنامه ریزی، امکانات و تجهیزات، ارزیابی) بیشتر از سطح متوسط می باشد که به لحاظ آماری معنادار می باشد. نتیجه گیری: نتایج نیز نشان داد که میانگین نمره ی راهکارهای آسیب ها و عارضه های نظام کنونی آموزش کارکنان آموزش وپرورش خوزستان(توجه به نیازسنجی، برنامه ریزی و طرح ریزی، مدرسین صلاحیت دار و توانمند، امکانات و تجهیزات، انگیزه به معلمان، بازخورد دوره) بیشتر از سطح متوسط بود که به لحاظ آماری معنادار است..
تعیین رابطه میان اهداف پیشرفت با اضطراب دانشجویان در درس آمار با توجه به نقش واسطه ای درگیری تحصیلی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۴۱۸-۴۰۷
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در پژوهش حاضر رابطه میان اهداف پیشرفت با اضطراب دانشجویان در درس آمار با توجه به نقش واسطه ای درگیری مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر از نوع طرح های رابطه ای و به عبارت دقیق تر طرح همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری است روش: از بین دانشجویان سال اول، دوم، سوم و چهارم، به صورت تصادفی دانشجویان سال دوم و چهارم انتخاب شدند که تعداد 324 نفر دانشجو پرسشنامه های پژوهش حاضر را تکمیل کردند. در نهایت بعد از حذف پرسشنامه های ناقص، تعداد 312 پرسشنامه تحلیل شد. در تحقیق حاضر به منظور گردآوری داده ها، از مقیاس اهداف پیشرفت میدلتن و میگلی (1997)، مقیاس درگیری تحصیلی پینتریچ و دی گروت (1994) و مقیاس اضطراب آمار کرویس و همکاران (1985) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. در پژوهش حاضر برای ثبت داده ها و تحلیل اولیه از نرم افزار SPSS19، و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار AMOS استفاده گردید و برای تمام فرضیه ها سطح معنی داری 05/0 >p در نظر گرفته شد. یافته ها: مدل برازش شده پیش بینی اضطراب آمار را نشان می دهد. اعداد روی مسیرها پارامترهای استاندارد شده اند. تمامی مسیرها در سطح 001/0 معنادار هستند. از بین متغیرهای برونزا (اهداف تبحری، اهداف عملکردی و اهداف اجتنابی)، متغیر اهداف تبحری بیشترین اثر مستقیم بر اضطراب آمار دارد. نتیجه گیری: یافته های این تحقیق حاکی از آن بود که اهداف پیشرفت اثر مستقیم معنی داری بر اضطراب آمار دارد، که اثر اهداف تبحری و اهداف عملکردی بر اضطراب آمار، منفی و اثر اهداف اجتنابی بر اضطراب آمار، مثبت بود
تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سبک های اسنادی دانشجویان دختر مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
25 - 38
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی برسبک های اسنادی دانشجویان دختر مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. ابتدا با آزمون غربالگری، 410نفر ازدانشجویان دختر، پرسشنامه افسردگی راتکمیل نمودند. از آن هایی که یک انحراف معیار بالاتر ازمیانگین گروه را کسب کردند، مصاحبه بالینی ساختار یافته به عمل آمد. سپس 24نفر که دارای افسردگی اساسی و ملاک های ورود بودند، به طور تصادفی در دو گروه 12نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های افسردگی بک- II و سبک اسناد سلیگمن و سینگ بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه 2ساعته، به صورت گروهی تحت مداخله شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی قرار گرفت. درپایان مداخله، پس آزمون و 2ماه بعد ازمداخله، پیگیری برروی دوگروه آزمایش و کنترل انجام شد. تحلیل داده ها با اجرای آزمون های تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره صورت گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معنی داری موجب افزایش سبک اسنادی رویدادها با پیامد خوب و کاهش سبک اسنادی رویدادها با پیامد بد شد. این نتایج درمرحله پیگیری پایدار بود. باتوجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود، برای کاهش میزان سبک اسنادی بدبینانه وافزایش سبک اسنادی خوش بینانه دانشجویان دختر مبتلا به افسردگی اساسی از مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بهره برند.
مدل معادلات ساختاری نقش باورهای غیرمنطقی در پیش بینی تجربه قلدری سایبری دانش آموزان با میانجیگری: دشواری در تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
39 - 53
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش باورهای غیر منطقی در پیش بینی تجربه قلدری سایبری با میانجیگری: دشواری در تنظیم هیجان انجام گرفت. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی استان اردبیل در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل داده اند. لیست تمامی مدارس دولتی پسرانه دوره دوم متوسطه استان اردبیل که 179 مدرسه را شامل می شد، تهیه و از شهرستان های مختلف ان هر کدام دو مدرسه و از هر مدرسه دو کلاس انتخاب شد. تعداد 409 نفر از این افراد به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بین جامعه آماری فوق انتخاب و به پرسش نامه های تجربه قلدری_ قربانی سایبری، باورهای غیرمنطقی و دشواری در تنظیم هیجان پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده در این پژوهش با آزمون های همبستگی پیرسون و الگوی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج ضریب همبستگی نشان داد تجربه قلدری سایبری با باورهای غیرمنطقی و همچنین دشواری در تنظیم هیجان دانش آموزان ارتباط مثبت و معنادار دارد. شاخص های برازش مدل نیز مسیر باورهای غیرمنطقی به قلدری را به صورت مستقیم و همچنین با میانجی گری دشواری در تنظیم هیجان تأیید کرد. نتایج این پژوهش نشان داد که باورهای غیر منطقی با میانجیگری دشواری در تنظیم هیجان توانایی پیش بینی تجربه ی قلدری سایبری دانش آموزان را به صورت معنی داری دارند.
اثر شناخت درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش در بهبود باورهای ناسازگار افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی با توجه به نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
92 - 106
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثر شناخت درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش در بهبود باورهای ناسازگار افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی با توجه به نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی پرداخته شده است. بیماران مطالعه حاضر را 2 خانم مبتلا به اضطراب اجتماعی تشکیل می دادند که درمان ACT بر روی آنها به مرحله اجرا درآمد. قبل از آغاز درمان، از هر دو بیمار به ترتیب پلکانی3 ارزیابی اولیه به عنوان خط پایه به عمل آمد و پس از آغاز درمان در جلسات 4، 6 و 8 نیز مجددا ارزیابی متغیرهای وابسته به عمل آمد و در انتها، در پیگیری یک ماهه نیز ارزیابی پیگیری جهت بررسی وضعیت متغیرهای وابسته به مرحله اجرا گذارده شد. به منظور بررسی روند تغییرات در خط پایه، مداخله و پیگیری ازپرسشنامه باورهای غیر منطقی جونز استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل چشمی نمودارها شامل، تفسیر سطح، روند و تغییر پذیری عملکرد در طول شرایط خط پایه و درمان استفاده شد. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب بهبود باورهای غیر منطقی از جمله کنترل هیجانی و درماندگی نسبت به تغییر در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی باتوجه به نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی می شود. نتایج این پژوهش موثر بودن شناخت درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد را در بهبود باورهای ناسازگار افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی با توجه به نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی نشان می دهد.
اثربخشی آموزش فلسفه برای کودکان بر رشد اخلاقی دانش آموزان پسر پایه ششم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
233 - 255
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش «فلسفه برای کودکان» بر رشد اخلاقی دانش آموزان پسر پایه ششم دبستان های منطقه شش آموزش و پرورش شهر تهران بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه آزمایش و گواه و جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان پسر پایه ششم منطقه ۶ آموزش و پرورش شهر تهران در مهر ماه سال ۱۳۹۶ بود. از میان آن ها برای گروه های آزمایش و گواه هر کدام 15 نفر به روش نمونه برداری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در این دو گروه قرار گرفتند. به وسیله مقیاس سنجش رشد اخلاقی معنوی پور (۱۳۹۱) در مرحله پیش آزمون از هر دو گروه(آزمایش و گواه) اندازه گیری به عمل آمد. پس از اجرای پیش آزمون، با استفاده از بسته آموزشی داستان های فکری برای کودکان ایرانی، گروه آزمایش تحت آموزش ۸ جلسه «فلسفه برای کودکان» قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. به وسیله ابزار فوق در مرحله پس آزمون نیز از هر دو گروه اندازگیری به عمل آمد. داده های پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد اجرای متغیر مستقل باعث شده تا میانگین نمره های رشد اخلاقی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه افزایش یابد. یکی از اهداف اصلی برنامه فلسفه برای کودکان، تقویت تفکر از ابتدای دوران کودکی است. در نهایت، با برانگیختن ذهن دانش آموزان به تفکر و استدلال در مفاهیمی چون اخلاق نیکو، وجدان و مسئولیت پذیری، رشد اخلاقی آن ها پیگیری می شود.
اثربخشی ماساژ بازتابی بر اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
67 - 82
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بروز بیماری های مزمن جسمی همچون آسیب مغزی تروماتیک سبب آسیب های هیجانی و روان شناختی در بیماران می شود. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ماساژ بازتابی بر اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک انجام گرفت . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران دارای آسیب تروماتیک مغزی مراجعه کننده به بیمارستان آیت الله کاشانی اصفهان در سه ماهه پاییز 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 بیمار دارای آسیب تروماتیک مغزی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 بیمار). گروه آزمایش ماساژ بازتابی را طی یک ماه در 8 جلسه دریافت نمودند. پس از شروع مداخله 3 بیمار در گروه آزمایش و 2 بیمار در گروه گواه از پژوهش انصراف دادند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل اضطراب (بک و همکاران، 1988) و ادراک درد (ملزاک، 1997) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که ماساژ بازتابی بر اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک تأثیر معنادار دارد (p <0/001 ). بدین صورت که این روش توانسته منجر به کاهش اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک شود . نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان بیان کرد که ماساژ بازتابی می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک مورد استفاده گیرد.