فرهنگ مشاوره و روان درمانی
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان 1401 شماره 52 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین الگوی عملی «مشاوره پیش از ازدواج»، با بهره گیری تطبیقی از آموزه های اسلامی، نظریات روان شناسی و نیز ملاحظات بومی- فرهنگی است. روش پژوهش کیفی و با استفاده از دو روش «تحلیل مضمون» و «داده بنیاد» از نوع تجربه زیسته افراد خبره است. ابتدا با استفاده از روش تحلیل مضمون، متون دینی (آیات قرآن کریم و روایات معصومین ع) در باب ازدواج، ملاک های انتخاب همسر، حقوق و وظایف زوجین و اخلاق ارتباطی زوجین، و نیز نظریات مشهور روان شناسی مربوط به ازدواج بررسی شد و در ادامه با استفاده از روش داده بنیاد از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته از گروهی از متخصصان داخلی، تجربه زیسته این افراد در مشاوره پیش از ازدواج (تا اشباع داده ها) مورد بررسی قرار گرفت و با نگاه تطبیقی، همه داده ها کد گزاری شد. پس از تطبیق مفاهیم و استخراج مقوله ها، مفهوم «آگاهی بخشی و افزایش پذیرش مسئولیت انتخاب» به عنوان مولفه اصلی مشاوره پیش از ازدواج، و ارزیابی مشاوره ای چهار بُعد «سلامت»، «تشابه»، «تناسب» و «مهارت» به عنوان مقولات فرعی برای مشاوره پیش از ازدواج، انتخاب شد. در نهایت بر این اساس یافته های پژوهش در بُعد نظری، الگوی عملی مشاوره پیش از ازدواج «آگاه» تدوین گردید.
تبیین «مدل عملکردی انفاق» در «کاهش حزن و خوف» بر اساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین «مدل عملکردی انفاق» در کاهش «خوف» و «حزن» بر اساس منابع اسلامی می باشد. این پژوهش، به این سوال پاسخ داده است که، «انفاق بر اساس چه مدل عملکردی، خوف و حزن را در انسان کاهش می دهد؟» برای پاسخ به این سوال بر اساس نظریه «حوزه های معنایی» مفهوم «انفاق» بر اساس آیات و روایات واکاوی شد؛ بدین منظور، آیات و روایات مربوط به انفاق، صدقه، بخل، شحّ و سخاوت مورد بررسی قرار گرفت؛ برای فهم روانشناختی مولفه ها، از «طبقه تحلیل» استفاده شد؛ مولفه های به دست آمده، در طبقاتِ «جهت گیری ها»، «رفتارها»، «تجربه ها» و «کارکردها» تنظیم شدند. یافته ها نشان داد که: 1. عدم حزن و خوف تجربه ای است درونی و تطابق کامل با عینیت های بیرونی ندارد؛ 2. یافته های مربوط به انفاق در «طبقات تحلیل» جای گرفتند؛ 3. این طبقات عبارت بودند از: «جهت گیری ها»، «رفتارها»، «تجربه ها» و «کارکردها»؛ 4. اگر انفاق با رویکرد قرآنی صورت پذیرفته و در طبقات چهارگانه، انطباق با قرآن داشته باشد، «کارکردهای روانشناختی» و «آثار تکوینی» مشخصی را به دنبال خواهد داشت؛ 5. یکی از «کارکردهای روانشناختی» اش عبارت است از «کاهش حزن» و «کاهش خوف» در شخصِ انفاق کننده.
واکاوی عوامل انگیزشی استفاده از رسانه های اجتماعی مجازی در بین نوجوانان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، واکاوی عوامل انگیزشی استفاده از رسانه های اجتماعی مجازی در بین نوجوانان بود. روش: این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. بدین منظور، 17 نفر از نوجوانان دختر 14 تا 16 ساله که در استفاده از رسانه های اجتماعی دچار بدکارکردی بودند به روش نمونه گیری هدفمندِ بر اساس معیار انتخاب شدند. سپس عوامل انگیزشی استفاده از رسانه های اجتماعی از دیدگاه آن ها به کمک مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت داده ها طبقه بندی و کدگذاری شده و نتایج با استفاده از روش گزارش روایی بیان شدند. یافته ها: تحلیل تجارب، منجر به شناسایی7 مضمون اصلی شامل رابطه همزیستی با همسالان ، حضور همه جانبه، تنظیم هیجان، ایده آل سازی در برابر عادی سازی، مقایسه ی اجتماعی، کارکرد و پاسخ به مسائل وجودی- انسان گرا شد که هر یک به ترتیب 5، 7، 8، 4، 5، 15 و 3 مضمون فرعی را شامل شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده ی آن است که استفاده دردسرساز نوجوانان از شبکه های اجتماعی نه به انگیزه ی جدید یا مد روز بودن بلکه به صورت هدفمند و به انگیزه برآورده شدن نیازهای اساسی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط) صورت می گیرد. لذا لازم است متولیان امر ضمن به رسمیت شناختن نیازها و انگیزه های این گروه، از فرصت فناورانه ی شبکه های اجتماعی، برای پاسخ گویی مناسب به نیازهای مغفول مانده ی آن ها در دنیای واقعی برنامه ریزی کنند. همچنین مشاوران می توانند با در نظرداشتن انگیزه های مذکور درجهت اقدامات پیشگیرانه و یا طراحی محتواهای فناورانه ی هدفمند برای نوجوانان وارد عمل شوند.
بررسی تجربه زیسته والدین در آموزش و یادگیری از راه دور، در دوران همه گیری کرونا: دیدگاه ها، عملکردها و توانمندی های لازم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی دیدگاه ها، عملکردها و توانمندیهای لازم در آموزش و یادگیری از راه دور از دیدگاه والدین است. پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی و با روش پدیدارشناسی است. جامعه آماری شامل کلیه والدینی است که دارای یک فرزند یا بیشتر هستند، که از ابتدای همه گیری کرونا، در آموزش راه دور درگیر بوده اند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته است. روش نمونه گیری هدفمند و ملاک محور و با توجه به اشباع نظری، تا 24 مصاحبه ادامه یافت. نتایج پژوهش در سه مرحله کدگذاری توصیفی، تفسیری و تبیینی انجام شد. یافته ها شامل سه کد تبیینی با عنوان نگرش به آموزش و یادگیری از راه دور، عملکرد ذینفعان آموزش از راه دور و توانمندیها و نیازمندیها، که از کدهای تفسیری و توصیفی بدست آمده بود، است. نتایج نشان داد که والدین نگرشی مثبت به گسترش آموزش از راه دور در دوران کرونا و حتی پساکرونا دارند، اما بستر و امکانات آن را نامناسب و ناسازگار با نیازهای مختلف خانواده ها می دانند. آنها توانمندیها و نیازمندیهای لازم را در سه بخش کلی منابع، روش های آموزشی و انواع مهارت ها بیان کردند و عملکردها را در این آموزش، در بخش های مدرسه و عوامل آن، خانواده و مسئولین مربوطه مورد تحلیل قرار دادند. تجزیه و تحلیل دیدگاه های اقشار مختلف بخصوص والدین در باره آموزش از راه دور، موجب خواهد شد تا تصمیمات و اقدامات بهتری در آینده و در بستر این آموزش انجام شود.
مقایسه انگیزش انطباقی و کنش وری شناختی در افراد با و بدون وسوسه رابطه با جایگزین جذاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همه نظریه های اصلی روابط متعهدانه مشخص می کنند که در دسترس بودن گزینه های جذاب باید یک عامل منفی باشد که تعهد و بقای رابطه را تضعیف می کند. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای انگیزش انطباقی و کنش وری شناختی در افراد با و بدون وسوسه رابطه با جایگزین جذاب بود. روش: جامعه پژوهش شامل زنان ومردان متاهل شهرمشهد بود که به صورت دردسترس 200 نفر به پرسشنامه وسوسه و احتمال بی وفایی پژوهش پاسخ دادند که از بین داده های 200 نفر 40 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند (10 نفر زن و 10 نفر مرد با وسوسه بالا و 10 نفر زن و 10 نفر مرد با وسوسه پایین) انتخاب شدند و به سایر پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. یافته ها: بین شرکت کنندگان دو گروه (گروه وسوسه زیاد به بی وفایی و گروه وسوسه کم به بی وفایی) تفاوت معناداری در میانگین نمرات انگیزش انطباقی (05/3,t=05/0p<) و نیز در میانگین نمرات تمامی مؤلفه های توانایی های شناختی به غیر از مؤلفه ی شناخت اجتماعی، وجود داشت (46/8, F=05/0p<). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که شرکت کنندگان گروه وسوسه زیاد در مقایسه با گروه وسوسه کم از میزان وسوسه بیشتر، انگیزش انطباقی کمتر و مشکلات شناختی بیشتری در مقایسه با گروه وسوسه کم، برخوردار بودند که به نظر می رسد می تواند احتمال اقدام به بی وفایی را در این افراد، افزایش دهد.
تدوین مدل مفهومی نشانگان خودفزون دهی مرضی؛ سازه ای در روان شناسی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل مفهومی نشانگان خودفزون دهی مرضی در منابع اسلامی و بررسی میزان روایی آن بود. با توجه به هدف، از روش آمیخته کیفی و کمی استفاده شده است. در بخش کیفی، ابتدا با استفاده از روش حوزه های معنایی (تریر، 2019) به وسیله 35 واژه مرتبط، 481 گزاره دینی با استفاده از نمونه گیری هدفمند بر اساس اصل اشباع جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مایرینگ به شیوه تحلیل محتوای استقرایی (2004) به وسیله سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. سپس در بخش کمی، اعتبار یافته ها با استفاده از روش ارزیابی نظرات کارشناسان به وسیله 11 متخصص با محاسبه شاخص روایی محتوا ارزیابی شد. یافته های پژوهش نشان داد که سازه خودفزون دهی مرضی دارای 3 محور و 14 نشانه می باشد. بخش اول مولفه های میل محور (سیری ناپذیری خواسته ها، تمایل به بیشتر از مقدار کفایت برای خود، علاقه شدید به جمع آوری و نگهداری مال)، بخش دوم مولفه های هیجان محور (رنج کشیدن از نرسیدن به خواسته ها، نداشتن رضایت، آرزوی عمر طولانی، داشتن غم و اندوه، نداشتن آسایش، حقارت مقابل دیگران بخاطر درخواست ها) و بخش سوم مولفه های رفتار محور (به خود سخت گرفتن در زندگی، بهانه تراشی زیاد برای عدم بخشندگی، نپرداختن حقوق الهی، کسب و نگهداری مال از راه غیردرست، توانایی رد خواسته های خود را نداشتن) می باشد. نتایج حاصل از نشانگان این سازه، زمینه مناسبی برای تشخیص، طراحی مقیاس و تدوین مداخلات درمانی این سازه فراهم کرده است.
مدرسه شغلی: شناسایی شاخص های تعیین کننده مدرسه با استانداردهای بالای رشد شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عومل تعیین کننده ی مدرسه با استاندارهای بالای رشد شغلی بود. پژوهش از نوع کابردی بود و از لحاظ نحوه ی گردآوری اطلاعات از روش آمیخته استفاده شد.در بخش کمی، از پرسشنامه ی استناندارهای شغلی دانش آموزان منتشر شده توسط انجمن مشاوره ی مدرسه ی آمریکا(2004)، برای شناسایی مدارس شغلی و در بخش کیفی، از مصاحبه ی عمیق برای بررسی شاخص های شغلی مدارس استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی مدارس متوسطه ی اول و دوم دخترانه در سطح کرمانشاه بود. پس از شناسایی 3 مدرسه به عنوان مدارس شغلی، در فاز دوم تعداد 10 نفر از عوامل سه مدرسه به روش نمونه گیری هدفمند برای مصاحبه ی عمیق انتخاب شدند پس از بررسی داده های حاصل از پژوهش و کدگذاری داده های هر گروه در سه مرحله کد گذاری باز، محوری، انتخابی در مجموع90 مفهوم در رابطه با شاخص های مدارس شغلی به دست آمد که در قالب 27 مقوله دسته بندی شدند، که در نهایت شاخص های مدارس شغلی در 8 حیطه ی کلی: سیستم آموزشی مدرسه، برنامه های غیرآموزش رسمی، توانمندسازی شغلی دانش آموزان، راهبردهای مدرسه در رشد شغلی، کیفیت روابط سازمانی در مدرسه، فضای حمایتی مدرسه، منابع شغلی دانش آموزان،سبک مدیریت مدرسه طبقه بندی شدند.
اثربخشی آموزش فلسفه برای کودکان بر رشد اخلاقی دانش آموزان پسر پایه ششم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش «فلسفه برای کودکان» بر رشد اخلاقی دانش آموزان پسر پایه ششم دبستان های منطقه شش آموزش و پرورش شهر تهران بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه آزمایش و گواه و جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان پسر پایه ششم منطقه ۶ آموزش و پرورش شهر تهران در مهر ماه سال ۱۳۹۶ بود. از میان آن ها برای گروه های آزمایش و گواه هر کدام 15 نفر به روش نمونه برداری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در این دو گروه قرار گرفتند. به وسیله مقیاس سنجش رشد اخلاقی معنوی پور (۱۳۹۱) در مرحله پیش آزمون از هر دو گروه(آزمایش و گواه) اندازه گیری به عمل آمد. پس از اجرای پیش آزمون، با استفاده از بسته آموزشی داستان های فکری برای کودکان ایرانی، گروه آزمایش تحت آموزش ۸ جلسه «فلسفه برای کودکان» قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. به وسیله ابزار فوق در مرحله پس آزمون نیز از هر دو گروه اندازگیری به عمل آمد. داده های پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد اجرای متغیر مستقل باعث شده تا میانگین نمره های رشد اخلاقی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه افزایش یابد. یکی از اهداف اصلی برنامه فلسفه برای کودکان، تقویت تفکر از ابتدای دوران کودکی است. در نهایت، با برانگیختن ذهن دانش آموزان به تفکر و استدلال در مفاهیمی چون اخلاق نیکو، وجدان و مسئولیت پذیری، رشد اخلاقی آن ها پیگیری می شود.
تدوین عوامل فردی مثبت و منفی موثر بر آماده سازی روانی خلبانان خطوط هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آمادگی روانی خلبانان از جمله مهمترین عوامل موثر بر حفظ ایمنی پرواز است. هدف پژوهش حاضر، تدوین عوامل فردی مثبت و منفی موثر بر آماده سازی روانی خلبانان خطوط هوایی بود. پژوهش به روش کیفی انجام شد. جامعه مورد مطالعه، کلیه خلبانان یک شرکت هواپیمایی در شهر تهران در سال 1398 بودند. نمونه 10 خلبان بود که با روش هدفمند انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. این روند تا کسب اشباع نظری در پاسخ به سوالات مصاحبه ادامه یافت. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. تحلیل داده ها منجر به شناسائی دو دسته عوامل فردی مثبت و منفی موثر بر آمادگی روانی خلبانان شد. در طبقه عوامل منفی موثر بر آمادگی روانی خلبانان؛ ضعف جسمانی و شخصیتی، ضعف در مدیریت فردی، دغدغه های اقتصادی و شغلی، و رفتار غیر حرفه ای شناسائی شد. در طبقه عوامل مثبت موثر بر آمادگی روانی خلبانان؛ توانمندی جسمانی و شخصیتی، اعتقادات فردی و سازمانی، نگرش مثبت به کار و زندگی، برنامه ریزی شغلی، به کار بستن مهارت ها و امکانات مدیریت فردی استخراج گردید . این مطالعه نشان داد که دو دسته عوامل فردی مثبت و منفی از جمله مهمترین مسائل مطرح در آماده سازی روانی خلبانان می باشند که میبایست مورد توجه قرار گیرند.
تجارب پدیداری مبتنی بر رودربایستی در روابط زوجی زنان با صمیمیت پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از آداب فرهنگی ایرانیان، رودربایستی است: نوعی احساس کم رویی و خجالت، مرتبط با حفظ وجهه که در مواقعی که افراد احترام زیادی برای طرف مقابل قائلند، به چشم می خورد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی تجارب پدیداری مبتنی بر رودربایستی در روابط زوجی زنان با صمیمیت پایین انجام شد. در این پژوهش، از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده گردید. مشارکت کنندگان شامل 14 زن با صمیمیت زوجی پایین بودند که از طریق روش نمونه گیری هدفمند ملاکی و گلوله برفی؛ با استفاده از مقیاس صمیمیت انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت و صوت مصاحبه ها واژه به واژه پیاده سازی گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناختی هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شد. تحلیل تجربه پدیداری مبتنی بر رودربایستی در روابط زوجی زنان با صمیمیت پایین منجر به استخراج 11 مضمون اصلی گردید که عبارتند از: ادراک مشارکت کنندگان از مفهوم رودربایستی، حوزه های بروز، دلایل رودربایستی از دید افراد تجربه کننده، نحوه بروز، پیامدهای شناختی، پیامدهای عاطفی، پیامدهای رابطه ای، پیامدهای جسمانی-روا ن شناختی، پیامدهای مثبت، عوامل موثر و نتایج کنارگذاشتن رودربایستی. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که پدیده رودربایستی به دلایل متفاوت و در ابعاد مختلفی از روابط صمیمانه زنان با همسرانشان و در قالب های متنوعی رخ می دهد و رخداد این پدیده و نیز کنارگذاشتن آن موجب ایجاد طیفی از پیامدهای مثبت و منفی برای آنان می گردد. پیشنهاد می شود با توجه به نتایج این پژوهش برنامه ای تدوین گردد تا در فرایند زوج درمانی در بستر فرهنگی، نوع تعاملات زوجین مورد توجه و ارزیابی قرار گرفته و مداخلات متناسب انجام گیرد.