فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۴۱ تا ۴٬۵۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثر توانبخشی شناختیحافظه و توجه از راه دور بر کارکردهای اجرایی و علائم رفتاری در کودکان دارای نقص توجه/بیش فعالی با و بدون اختلال یادگیری ویژه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان 8 تا 12 سال مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی با و بدون اختلال یادگیری مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1400 بودند. در این پژوهش تعداد 15کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی با اختلال یادگیری و 15 کودک بدون اختلال یادگیری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گروه های آزمایش توانبخشی شناختیحافظه و توجه (نجاتی، 2021) را طی 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. به منظور گردآوری اطلاعات از آزمون عصب شناختی کولیج(2002) (CNT) و مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی(1990) (SSRS) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس انجام گرفت. یافته ها نشان داد اثر توانبخشی شناختیحافظه و توجه از راه دور بر کارکردهای اجرائی (001/0P<) و علائم رفتاری(001/0P<) در کودکان دارای اختلال نقص توجه بدون اختلال یادگیری در مقایسه با کودکان دارای نقص توجه همراه با اختلال یادگیری بیشتر بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که توانبخشی شناختی منجر به بهبود عملکرد اجرائی و کاهش مشکلات رفتاری کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و اختلال یادگیری می شود.
اثربخشی طرح واره درمانی بر تفکر ارجاعی و خستگی هیجانی در پرستاران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱ (پیاپی ۸۰)
۱۲۴-۱۱۵
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی طرح واره درمانی بر تفکر ارجاعی و خستگی هیجانی پرستاران زن بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران زن بیمارستان امام خمینی (ره) شهر تهران در سال 1400 که تعداد کل پرستاران این بیمارستان در زمان انجام پژوهش حاضر 973=n نفر بود. نمونه این پژوهش شامل 40 نفر از این پرستاران بود و به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس، از میان نمونه پژوهش بطور تصادفی 20 نفر در گروه گواه و 20 نفر در دو گروه مداخله (درمان طرح واره درمانی) جایگزین شدند. گروه مداخله طرح واره درمانی را طی 10 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار دریافت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس پرسشنامه تفکر ارجاعی اهرینگ و همکاران (2010، PTQ)، فرسودگی شغلی مسلش و همکاران (1981، MBI) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. اثر اصلی گروه برای تفکر ارجاعی (05/0> P، 4/95F=) و خستگی هیجانی (05/0> P، 9/13F=) معنادار هستند؛ یعنی بین دو گروه از نظر میانگین تفکر ارجاعی و خستگی هیجانی تفاوت است در تفکر ارجاعی اثر اصلی سه مرحله اندازه گیری (05/0> P، 5/14F=) و خستگی هیجانی نیز (05/0> P، 37/7F=) معنادار است. به عبارتی بین نمرات دو متغیر در سه مرحله اندازه گیری بین گروه ها تفاوت معناداری وجود دارد.. نتیجه گیری می شود این مداخله تاحد زیادی توانست تفکر ارجاعی و خستگی هیجانی پرستاران را کاهش دهد.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و درمان مبتنی بر ذهنی سازی در بهبود نشانه های افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و درمان مبتنی بر ذهنی سازی در بهبود نشانه های افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی صورت گرفت. پژوهش حاضر با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی درمانجویان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که در سال 1400 به کلینیک های روان شناختی شهرستان ارومیه مراجعه کرده بودند که از این میان 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گواه جایگزین شدند. گروه اول رفتاردرمانی دیالکتیک و گروه دوم درمان مبتنی بر ذهنی سازی را به مدت 12 جلسه یک ساعته دریافت کردند و گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از مقیاس شخصیت مرزی (STB، لیشنرنیگ، 1999) استفاده شد.. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیک و درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر بهبود نشانه های اختلال شخصیت مرزی مؤثر هستند و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است (01/0P<). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیک تاثیر بیشتری بر بهبود نشانه های اختلال شخصیت مرزی داشت (05/0P<). نتایج حاصله بر استفاده بیشتر از مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک برای بهبود نشانه های اختلال شخصیت مرزی اشاره دارد.
اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه درمان پذیرش و تعهد بر ادراک درد و اضطراب مرگ در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه درمان پذیرش و تعهد بر ادراک درد و اضطراب مرگ در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پی آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری (2 ماهه) بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهل مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز تخصصی و فوق تخصصی بیمارستان های شهر تهران در سال 1399 بود بود. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از این زنان بود که به روش در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفر جایگزین شدند. سپس، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش مشاوره درمان پذیرش و تعهد را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس پرسشنامه ادراک درد (ملزاک، 1975، MGPQ)، پرسشنامه اضطراب مرگ گالت- لستر (1969، CL- FODS) جمع آوری شد. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس آمیخته (با اندازه گیری مکرر) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مشاوره گروهی مبتنی بر ادراک درد و اضطراب مرگ اثربخش بوده است (05/0P<) نتیجه گیری می شود این مداخله تاحد زیادی توانستند ادراک درد و اضطراب مرگ را کاهش دهند و ازاین رو می توانند در درمان بیماران سرطان پستان به کار گرفته شوند.
ارائه الگوی برنامه درسی پژوهش محور دوره پیش دبستانی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۳۳۵-۳۲۲
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در روش تدریس نوین آموزگاران به عنوان راهنما، ناظر و سازمان دهنده باید شناخت کافی از نظریه های یادگیری و الگوهای تدریس داشته باشند؛ زیرا مکان های آموزشی محلی برای هدایت، نظارت و یادگیری به شمار می روند؛ لذا پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی برنامه درسی پژوهش محور دوره پیش دبستانی انجام شده است. روش پژوهش: این پژوهش از لحاظ اهداف کاربردی و از نظر نظر دادها، آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت در بعد کیفی، داده بنیاد از نوع خود ظهور و در بعد کمی، پیمایشی مقطعی است. جامعه آماری بخش کیفی شامل اساتید دانشگاه و خبرگان رشته علوم تربیتی وروان شناسی می باشد، و در بخش کمی کلیه مدیران ومربیان مراکز پیش دبستانی شهر تهران با تحصیلات کارشناسی ارشد به بالا در رشته علوم تربیتی به تعداد 300 نفر هستند، تشکیل می دهد. روش نمونه گیری در بخش کیفی آگاهانه هدفمند از نوع گلوله برفی بوده و تعداد 15 نفر خبره انتخاب شدند که به اشباع نظری رسیدیم، در بخش کمی حجم نمونه بر اساس فرمول تعیین حجم مورگان تعداد 169 نفر انتخاب شدند. در پژوهش حاضر پس از کدگذاری باز و محوری ابزار سنجش حاصل شده، در قالب یک فرم تنظیم و برای خبرگان جهت کدگذاری انتخابی ارسال و مورد اعتبار سنجی قرار گرفت و بر این اساس پرسشنامه محقق ساخته طراحی و میان نمونه آماری بصورت تصادفی انتخاب شده توزیع گردید. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد یافته ها: از نتایج تحلیل داده ها 3 بعد ساختار، آموزش و مهارت در 26 مؤلفه 142 شاخص برای الگوی برنامه درسی پژوهش محور دوره پیش دبستانی نهایی شد و نتایج تحلیل عاملی هر سه بعد ساختار، آموزش و مهارت را تائید کرد (05/0=P). نتیجه گیری: پس از تحلیل نتایج و تایید عاملی آن، تأیید و اولویت بندی نهایی توسط خبرگان، ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های سازنده الگو ترسیم و مجدداً الگوی یادشده توسط خبرگان اعتباریابی شد.
واکاوی نحوه ادراک تغییرات روان شناختی در مقابله با شرایط آب و هوایی بسیار سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات روان شناختی قابل توجه در نواحی به شدت سرد، به عنوان واکنش های طبیعی بشر به شمار می روند. قطب جنوب با شرایط بسیار سردی که دارد برای بسیاری از دانشمندان در زمینه های مختلف به عنوان یک آزمایشگاه طبیعی تلقی می شود. بقا برای انسان، در این محیط سخت، بدون اقدامات پیش نیاز غیرقابل مدیریت است؛ قطب جنوب با تمرکز بر انعطاف و سازگاری روان شناختی، فرصتی منحصر به فرد برای نزدیک شدن به مطالعه سازگاری روانی، با بررسی تأثیر شرایط آب و هوایی، محدودیت، انزوا و عدم وجود نور روز و ... بر تغییرات خلقی، استرس و پویایی فرد را نشان می دهد. در این مقاله، تغییرات روان شناختی شش پژوهشگر که بیست و سه روز سفر علمی در منطقه سردسیر قطب جنوب داشتند، با رویکرد سیستماتیک مفهوم سازی شده است. از نظر روش شناسی، تحلیل موضوعی و برای دسته بندی داده های جمع آوری شده از مصاحبه، مشاهدات و تحلیل اسناد استفاده شده است. تجربیات پژوهشگران به طور میدانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و عوامل پدید آمده به عنوان نگرش ها، راهبرد ها و اقدامات دسته بندی شدند. این سه عامل در سطح فردی و گروهی به سی و شش عامل مثبت و منفی تقسیم شدند. از لحاظ نظری، عوامل مثبت و منفی توسط نظریه میدان نیرو پشتیبانی شدند که به مفهوم سازی مواجهه اعزام شوندگان به منطقه بسیار سرد کمک می کرد. نگرش های مثبت بر اساس داده های جمع آوری شده در این اکتشاف عبارتند از: خودآگاهی، خودراهبری، خودکنترلی، خودکارآمدی، اعتماد به نفس، خودانگیختگی و خوش بینی به اهداف خود. از سوی دیگر نگرش های منفی شامل خود ناآگاهی، عدم خودراهبری، تعارض با خود، خودناکارآمدی، شک به خود، خودنابودی، خود تناقض گویی و بدبینی است. در مورد راهبرد ها مانند نگرش در سطح فردی و هم تیمی، راهبرد های مثبت و منفی وجود دارد. در سطح فردی راهبردهای مثبت عبارتند از: خودگویی مثبت، تصور مثبت، مدیتیشن، آرامش عضلانی، تلاوت معنوی، کنترل نفس و راهبردهای منفی شامل خودگویی منفی، تصور منفی، سردرگمی، تنش عضلانی، اشاره به ایمان مذهبی و از دست دادن کنترل نفس است. به موازات آن، راهبردهای تعامل با هم تیمی ها در مسیر مثبت عبارتند از: شوخ طبعی، ایجاد هماهنگی تیمی، کنترل توجه، تعهد کار تیمی، کنترل احساسات، قابلیت دسترسی و در بخش منفی شامل نق زدن، ایجاد اختلاف، انحراف از تعهد به خودکامیابی و واکنش غیراخلاقی است. به طور مسالمت آمیز، عوامل مثبت و منفی، مانند نگرش ها، راهبرد ها و اقدامات مثبت و منفی بر یکدیگر اثر دارند در واقع تعامل و تضارب همه عوامل دریافت شده در رویارویی با شرایط سخت گوناگون، منجر به اقدام خاص می شوند mouseout="msoCommentHide('_com_1')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_1','_com_1')">
تأثیر اشتیاق به فعالیت بدنی بر بهزیستی روانشناختی افراد شرکت کننده در اماکن ورزشی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر ورزش و فعالیت بدنی به یک گرایش رایج تبدیل شده است که با ترویج روانشناسی ورزش، اشتیاق به فعالیت بدنی نقش مهمی در تأثیرگذاری بر جنبه ذهنی افراد ایفا می کند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تأثیر اشتیاق به فعالیت بدنی بر بهزیستی روانشناختی افراد شرکت کننده در اماکن ورزشی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی، مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمام افراد شرکت کننده در اماکن ورزشی منطقه ۱۵ شهرداری تهران در سال ۱۴۰۰ بود که براساس تعیین حجم نمونه نرم افزار جی پاور نسخه ۳/۱ تعداد ۳۴۸ نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. از پرسشنامه اشتیاق به فعالیت بدنی (والرند و همکاران، ۲۰۰۳)، رضایت از زندگی بالیس و همکاران (۱۹۹۸)، غفلت از خود و تجربه آسیب فیزیکی لوئیس و همکاران (۲۰۱۶) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. از روش معادلات ساختاری با نرم افزار SPSSنسخه ۲۴ و۳ Smart PLS جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها: نتایج معادلات ساختاری نشان داد اشتیاق سازگار (۰/۰۰۱=p) و اشتیاق افراطی (۰/۰۰۳=p) بر غفلت از خود به ترتیب تأثیر منفی و مثبت معنادار دارد. همچنین، اشتیاق سازگار بر رضایت از زندگی و اشتیاق افراطی بر آسیب در حین تمرین تأثیر مثبت و معنادار دارد (۰/۰۰۱=p). نهایتاً غفلت از خود بر رضایت از زندگی تأثیر منفی معنادار دارد (۰/۰۰۱=p)؛ اما بر آسیب در حین تمرین تأثیری ندارد (۰/۲۰۴=p). نتیجه گیری: نتایج نشان داد اشتیاق سازگار تأثیر مثبت و اشتیاق ناسازگار تأثیر منفی بر روی بهزیستی روانشناختی دارند. لازم است برنامه هایی توسط مدیران امر توسعه داده شود که از فعالیت های ورزشی در استراتژی های مداخله با شهروندان در جهت بهبود رضایت و بهزیستی روانشناختی استفاده کنند.
نقش تعادل زندگی- کار و استرس شغلی در کیفیت زندگی زناشویی پیراپزشکان (مطالعه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی نقش تعادل زندگی- کار و استرس شغلی در کیفیت زندگی زناشویی در بین پیراپزشکان که به علت مشکلات خانوادگی معمولا نمی توانند وظایفشان را در محیط کار پوشش دهند. این شرایط استرس زا در کیفیت زندگی زناشویی و تعادل کار- زندگی مؤثر بود که در مقاله حاضر بررسی متغیرهای در بین 480 پیراپزشک شاغل در شهر اصفهان که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و فرمول کوکران 103 نفر انتخاب شد و از پرسشنامه های کیفیت زناشویی پری (2004)، مقیاس تعادل زندگی و کار فیشر (2003) و پرسشنامه استرس شغلی HSE (2009)، جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد. نتایج حاصل از برآورد مدل با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 نشان دادند، استرس شغلی و عدم تعادل کار- زندگی باعث کاهش کیفیت زناشویی می شود و هر واحد استرس شغلی و تداخل کار- خانواده، میزان کیفیت زناشویی را به ترتیب به اندازه 22/. و 31/. کاهش می دهد. همچنین، از بین متغیرهای پیش بین پژوهش و مولفه های آن، استرش شغلی و تداخل زندگی با کار بهترین پیش بینی کننده کیفیت زناشویی هستند و 14 درصد از تغییرات کیفیت زناشویی را در پیراپزشکان تبیین می کند. بنابراین می توان گفت، استرس شغلی و تداخل کار- خانواده،کیفیت زناشویی پیراپزشکان را تحت تأثیر قرار می دهد؛ بنابراین مدیر بیمارستان ها و درمانگران خانواده در برنامه ریزی و درمان به نقش استرش شغلی و تداخل زندگی- کار توجه داشته باشند.
ارزیابی مدل تحمل پریشانی بر اساس سبک زندگی ناخوشایند با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در پرستاران زن بیمارستان در دوران شیوع کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده هدف از انجام این پژوهش بررسی ارزیابی مدل تحمل پریشانی بر اساس سبک زندگی ناخوشایند با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در پرستاران زن بیمارستان بود. طرح پژوهش همبستگی و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. این پژوهش با حضور 500 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از بین پرستاران زن مشغول به کار در بیمارستان های شهر اصفهان در سال 1400 انجام شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس تحمل پریشانی (simons & gaher 2005)، پرسشنامه سبک زندگی (Smith and Miller, 1988) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (Garnefski and Kraaij, 2007) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شد. نتایج نشان داد که سبک زندگی ناخوشایند و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه بر تحمل پریشانی اثر مستقیم و منفی دارد (01/0>P). همچنین تنظیم شناختی هیجان سازگارانه بر تحمل پریشانی اثر مستقیم و مثبت دارد (01/0>P). همچنین بر اساس یافته های این پژوهش، مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار بود. مدل مورد نظر از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر تحمل پریشانی پرستاران زن است و مسئولان بیمارستان ها می توانند در راستای بهبود تحمل پریشانی پرستاران خود در دوران شیوع کرونا ویروس از نتایج این پژوهش استفاده کنند.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر ترس از زایمان و خودکارآمدی زایمان در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
482 - 495
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر ترس از زایمان و خودکارآمدی زایمان در زنان باردار نخست زای بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود و جامعه آماری زنان باردار نخست زا شهر ساری در پاییز سال 1398 بود. نمونه آماری در این پژوهش شامل 30 زنان باردار (15نفر گروه گواه و15 نفر گروه آزمایش) که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی زایمان لوئی (1993) و پرسشنامه ترس به زایمان هارمن (1988) بود. گروه آزمایش به مدت هشت جسله تحت مداخله روان درمانی مثبت گرا اوهانلون و برتولینو (2012) قرار گرفت. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های تکراری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله روان درمانی مثبت گرا بر ترس از زایمان (25/109=F، 001/0=P) و خودکارآمدی زایمان (19/80=F، 001/0=P) در مرحله پس آزمون موثر است؛ این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بود (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که روان درمانی مثبت گرا از طریق کاهش ترس از زایمان و افزایش خودکارآمدی زایمان، سزارین های غیرضروری را کاهش می دهد.
پیش بینی تعهد زناشویی براساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی با نقش واسطه ای هوش هیجانی زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
631 - 657
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین الگوی ساختاری پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی در زنان با نقش واسطه ای هوش هیجانی بود. روش : روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره تهران در سال 1397 بود. به این صورت که در انتخاب مراکز مشاوره از نمونه گیری تصادفی به قید قرعه استفاده شد. بدین منظور ابتدا شهر تهران به پنج منطقه شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تقسیم شد؛ سپس از هر منطقه سه مرکز مشاوره به شکل تصادفی و به قید قرعه انتخاب و بر اساس نرم افزار سمپل پاور 300 زن انتخاب شدند. سپس پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997)، پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورون و فریدلندر (1998)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی زوجین کریستنسن و سولاوای (1984) و پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن (2002) تکمیل و داده ها با استفاده از معادلات ساختاری اسمارت پلاس تحلیل شد. یافته ها : نتایج در سطح 99 درصد اطمینان نشان داد که الگوی ساختاری می تواند تعهد زناشویی را بر اساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی با میانجی گری هوش هیجانی پیش بینی کند (120/0= β ) و از برازش مطلوبی برخوردار است. مسیر مستقیم تمایزیافتگی (39/0= β ) و الگوهای ارتباطی (57/0= β )، و هوش هیجانی (28/0= β ) بر تعهد زناشویی معنادار و مسیر غیرمستقیم نشان داد که تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی با میانجیگری هوش هیجانی بر تعهد زناشویی شدت اثر مطلوبی داشته است. نتیجه گیری: برای انسجام و خَلق رابطه زناشویی مطلوب، می توان با تقویت هوش هیجانی هریک از زوج ها، تمایزیافتگی و نوع الگوهای ارتباطی و تقابل عناصر درون روانی آن ها، روابط زوج ها را بهبود بخشید.
مفهوم شناسی «خرد» در روان شناسی و تناظرشناسی مفاهیم آن در منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تحقیق در این باره که «خرد چیست و چگونه تعریف می شود؟» بنیادی ترین حوزه از مطالعات خرد است. هدف این پژوهش، مفهوم شناسی «خرد» در روان شناسی و شناسایی مفاهیم متناظر آن در منابع اسلامی است. بدین منظور، برای مفهوم شناسی «خرد» در روان شناسی و سپس شناسایی مفاهیم متناظر با آن در منابع اسلامی، از روش «معناشناسی زبانی» و در بخش بررسی میزان مطابقت این مفاهیم با خرد در منابع اسلامی، از روش «توصیفی زمینه یابی» استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد: حوزه معنایی «خرد» در لغت و روان شناسی، با مؤلفه هایی همچون «دانش ساختاری و فرایندی، ژرف نگری، نیک خواهی و ارزش های متعالی، کنترل هیجانی و عواطف مثبت و عمل به دانش و توانمندی های مهارتی» مشخص می شود. متناظر با حوزه معنایی «خرد» در لغت و روان شناسی، واژگانی از جمله «عقل، علم، معرفت، حکمت، فطنه، ذکاء، فهم، شعور، ادراک، استنتاج فکر، فقه، رویه، خبره، کیاست، فراست، درایت، حصافت، حذاقت، تدبر، تمییز، نصح و بصیرت» در منابع اسلامی شناسایی شد. نتایج پژوهش در گام دوم نشان داد: مفاهیم «استنتاج، حذاقت، حصافت، و نصیحت» با میزان شاخص روایی محتوایی (CVI) 72/.، 44/.، 44/.، و 36/. حذف و 19 مفهوم دیگر از میزان قرابت مطلوب با خرد در منابع اسلامی برخوردار است.
«فقط می خواهم مطمئن باشم!»: ویژگی های روانسنجی و نقش پیش بینی کنندگی مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عدم تحمل بلاتکلیفی، عامل آسیب پذیری فراتشخیصی است که با واکنش منفی در سطح هیجانی، شناختی و رفتاری به یک موقعیت بلاتکلیف مشخص می شود. هدف: این مطالعه با هدف بررسی ساختار عاملی، پایایی و روایی همگرای نسخه ی ایرانی مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی و نیز بررسی نقش پیش بینی کنندگی آن در سازه های اضطراب، افسردگی و اجتناب از تغییر اجرا شد. روش: مطالعه ی حاضر مقطعی و از نوع روانسنجی است. از جامعه ی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی، آزاد و پیام نور شهر زنجان در فاصله ی زمانی بهمن ۱۳۹۸ الی مرداد ۱۳۹۹، دو نمونه با حجم ۱۲۱۰ و ۲۲۸ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اجتناب از تغییر، افسردگی و اضطراب بک، نگرانی ایالت پنسیلوانیا، اختلال اضطراب فراگیر و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی گردآوری و با استفاده از Mplus نسخه ۷/۴، AMOS نسخه ۲۴ و SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شد. یافته ها: تحلیل عاملی از مدل دو عاملی مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی حمایت کرد و نتایج حاکی از روایی همگرای مطلوب (برای همه همبستگی ها؛ ۰/۰۱>p) و همسانی درونی رضایت بخش این ابزار است (۰/۸۹=α). نتایج تحلیل رگرسیون، علاوه بر تأیید نقش پیش بینی کنندگی مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی در تبیین سازه ی اضطراب و افسردگی، به ماهیت فراتشخیصی احتمالی سازه ی اجتناب از تغییر نیز اشاره دارند. نتیجه گیری: ویژگی های روانسنجی مطلوب و ساختار عاملی نیرومند نسخه ایرانی مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی، بکارگیری آن در پیش بینی سازه های مرتبط با اضطراب و افسردگی را ممکن می سازد که به گسترش دانش موجود از عوامل زیربنایی اختلال های روانپزشکی منجر خواهد شد.
مطالعه کیفی تجارب زنان مطلقه از پیامدهای طلاق (مورد مطالعه: زنان مطلقه شهرستان بهبهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آبان) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
۱۵۶۲-۱۵۳۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: پیامدهای بعد از طلاق در هر جامعه، پدیده ای مبتنی بر زمینه فرهنگی آن جامعه است که می تواند متأثر از عوامل فردی، اجتماعی و فرهنگی باشد. مطالعات مرتبط با پیامدهای طلاق در سراسر جهان انجام شده است اما در مورد پیامدهای آن برای زنان مطلقه، به ویژه در شهرهای کوچک و سنتی در جامعه مورد نظر شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه کیفی تجارب زنان مطلقه شهرستان بهبهان از پیامدهای طلاق است. روش: مطالعه حاضر نتیجه مطالعه کیفی و مصاحبه نیمه ساختار یافته با ۱۳ زن مطلقه شهرستان بهبهان در سال ۱۴۰۰ -۱۳۹۹ است که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل تماتیک (براون و کلارک، ۲۰۰۶) استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها ۲۱۰ کد را در ۴ مضمون اصلی (پیامدهای فرهنگی اجتماعی، روانشناختی، شخصی و اقتصادی) و ۱۵ مضمون فرعی (تحمیل تصورات جامعه به زنان مطلقه، انگ اجتماعی، مورد طمع واقع شدن، ارتباط مجدد، روابط با اطرافیان و دوستان، نقش خانواده، احساسات متناقض، فکرهای احساس ساز، کمبود مهارت های زندگی، ارتباط با فرزندان، فرا والدگری، بحران محل زندگی، در جستجوی کمک های روانشناختی، اقدامات رفتاری و عدم امنیت اقتصادی) نشان داد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که طلاق برای زنان به منزله قرارگیری در چرخه ای از آسیب پذیری و بروز پیامدهای اجتماعی و فردی است که آن ها را به بهره گیری از مکانیسم های حفاظتی مانند انزوا، پنهان کاری و پرخاشگری در روابط بین فردی به منظور تلاش برای سازگاری با شرایط جدید سوق می دهد.
نقش طرحواره های ناسازگار اولیه (محرومیت هیجانی، رهاشدگی/ بی ثباتی و بی اعتمادی/بدرفتاری) در تعهد زناشویی با واسطه گری نقش های جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل معادلات ساختاری پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه شامل محرومیت هیجانی، رهاشدگی/ بی ثباتی، و بی اعتمادی/ بدرفتاری با در نظر گرفتن نقش میانجی گر نقش های جنسیتی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی نوع تحلیل مسیر بود. پژوهش بر روی 300 نفر (168 مرد و 132 زن) از کارمندان متأهل شهر زنجان که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، انجام شد. اطلاعات موردنیاز با استفاده از سیاهه تعهد زناشویی آدامز و جونز، پرسشنامه طرحواره یانگ – فرم کوتاه، و سیاهه نقش جنسیتی بم جمع آوری شدند. داده های پژوهش به روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار آماری لیزرل مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان دادند که مدل فرضی پژوهش با داده های تجربی برازش مطلوب دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که طرحواره محرومیت هیجانی با تعهد زناشویی همبستگی منفی و معنادار دارد. همچنین نقش جنسیتی مردانگی و زنانگی با تعهد زناشویی همبستگی مثبت و معناداری دارند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که نقش های جنسیتی مردانگی و زنانگی در رابطه ی بین طرحواره محرومیت هیجانی و تعهد زناشویی نقش واسطه ای دارند. همچنین نقش جنسیتی مردانگی در رابطه ی بین طرحواره های رهاشدگی/ بی ثباتی، و بی اعتمادی/ بدرفتاری و تعهد زناشویی نقش واسطه ای دارد. با توجه به یافته های این پژوهش طراحی مداخلاتی در راستای آگاه سازی افراد نسبت به طرحواره هایشان و تعدیل آن در فرآیندهای مشاوره و روان درمانی می تواند گام مؤثری در کمک به حل مشکلات زوجین باشد.
اثربخشی مشاوره شغلی توان مبنا بر خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی، باورهای طرح ریزی شغلی و پریشانی شغلی دانش آموزان نابالغ شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مشاوره شغلی توان مبنا بر خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی، باورهای طرح ریزی شغلی و پریشانی شغلی در دانش آموزان پسر نابالغ شغلی انجام گرفت. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون–پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر نابالغ شغلی دوره متوسطه شهرستان رشتخوار در سال 1397بود. از جامعه فوق 27 نفر با توجه به معیارهای ورود و خروج از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایشی طی چهار جلسه نود دقیقه ای مشاوره شغلی توان مبنا هفته ای یک جلسه را دریافت کردند و در این فاصله گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل بلوغ شغلی (CMI) ساویکاس و پروفلی (2011) ، خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی (CDMSE_ SF) تایلور و بتز (1983) و مقیاس باور طرح ریزی شغلی (CPBM) برکوییتز و برزیلر (2015) و پرسشنامه پریشانی شغلی (CDS) کرید، هود، پراسکوا و مکرانسکی (2015) بود. داده ها با روش تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی و پریشانی شغلی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0P<) و این تفاوت در طول زمان پایدار است(01/0P<). اما مشاوره شغلی توان مبنا تاثیری بر باورهای طرح ریزی شغلی دانش آموزان نابالغ شغلی نداشته است (05/0P>). بنابراین مشاوره شغلی توان مبنا روشی کارآمد برای افزایش میزان خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی و کاهش پریشانی شغلی دانش آموزان نابالغ شغلی است.
رابطه بهزیستی معنوی با سلامت روان، تاب آوری و امید به زندگی در بیماران قلبی-عروقی بیمارستان جم شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
38-52
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: با توجه به اینکه میزان مرگ و میر و ابتلا به بیماری های قلبی-عروقی در کشورهای آسیایی و در حال توسعه به شدت افزایش یافته؛ این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین بهزیستی معنوی با سلامت روان، تاب آوری و امید به زندگی در بیماران قلبی-عروقی بیمارستان جم تهران انجام شده است.
بررسی مولفه های روانشناسی مثبت گرا در اشعار سبک خراسانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین مولفه های روانشناسی مثبت گرا بر محور نظام طبقه بندی csv با تمرکز بر توانمندی های انسان انجام شد. روش: روش پژوهش تحلیلی و توصیفی از نوع کمی بود. جامعه مورد مطالعه و نمونه 178 مورد رباعی از خیام نیشابوری و ابزار تحقیق کتابخانه ای و با استفاده از مقالات و سایت های معتبر علمی بوده است. در این پژوهش پس از انتخاب جامعه آماری شامل اشعار خیام، نخست به شرح و بررسی روانشناسی مثبت گرا، فضیلت های شش گانه و زیر مجموعه ها و اهداف آن و با تحلیل رباعیات ، مفاهیم آن را با نظام csv مارتین سلیگمن مطابقت و به استخراج داده ها پرداخته شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از جدول نشانه شناسی مولفه ها و نمودار دایره ای استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بیشترین مولفه روانشناسی مثبت گرا در اشعار خیام، تعالی و خرد و کمترین درصد مربوط به مولفه و مهمترین ویژگی اشعار خیام، ناپایداری زندگی، تاکید بر این جهان، اغتنام فرصت و تاکید بر زمان حال بوده است. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت آنچه امروزه اندیشمندان غرب تحت عنوان روانشناسی مثبت گرا ارائه کرده اند، در آثار ادبی ایران زمین با شواهدی دلکش تر و زیباتر دیده می شود، که با انسجام و استفاده روزمره از مفاهیم آن اشعار می توان، به صورت کاربردی از آثار روحی و روانی آن بهرمند شد.
ارائه مدل اختلالات یادگیری بر اساس ارتباط با والدین و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین مدل اختلالات یادگیری بر اساس ارتباط با والدین و کمال گرایی بود. روش پژوهش: روش این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه پنجم و ششم ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1400-1399 شهر کرمانشاه بود که نمونه آماری پژوهش، 270 دانش آموز دختر همراه با والدین شان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های مشکلات یادگیری ویلکات و همکاران (2011)، پرسشنامه کیفیت روابط والد، کودک فاین و همکاران (1983) و پرسشنامه چندگانه کمال گرایی هویت و فلت (1991) پاسخ دادند. یافت ها: نتایج پژوهش نشان داد بین عاطفه مثبت، همانند سازی با والدین، اعتماد، خشم، کمال گرایی خودمدار، کمال گرایی دیگر مدار و کمال گرایی جامعه مدار با اختلال یادگیری همبستگی معناداری (05/0=P) دارد؛ همچنین ضریب همبستگی چندگانه بین کمال گرایی و کیفیت رابطه والد-کودک با اختلال یادگیری برابر با 462/0 = R است و ضریب تعیین برابر 213/0= R2 است که 21.3 درصد از واریانس اختلال یادگیری از طریق کمال گرایی و کیفیت رابطه والد کودک قابل تبیین است. نتیجه گیری: در نهایت این نتیجه حاصل شده است که ارتباط با والدین در پیش بینی اختلالات یادگیری و همچنین کمال گرایی در پیش بینی اختلالات یادگیری سهم دارد.
مدل پریشانی روان شناختی بر اساس باورهای فراشناختی دانشجویان با نقش واسطه ای سرگردانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای سرگردانی ذهنی در رابطه بین باورهای فراشناختی با پریشانی روان شناختی در دانشجویان انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز از چهار دانشکده ی (روان شناسی و علوم تربیتی، هنر، علوم سیاسی و مدیریت) در سال 1401 بودند که از بین آن ها 200 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی-خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس پریشانی روان شناختی (K10، کسلر و همکاران، 2002)، پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ، ولز و کارت رایت-هاتون، 2004) و مقیاس سرگردانی ذهنی (MWS، کاریر و همکاران، 2013) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که باورهای فراشناختی و سرگردانی ذهنی به صورت مستقیم با پریشانی روان شناختی رابطه داشتند (۰01/۰p‹). همچنین مؤلفه های باورهای فراشناختی به صورت غیرمستقیم از طریق سرگردانی ذهنی توانستند پریشانی روان شناختی در دانشجویان را پیش بینی کنند (۰01/۰p‹). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که سرگردانی ذهنی نقش واسطه ای بین باورهای فراشناختی و پریشانی روان شناختی در دانشجویان دارد و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای سلامت روان دانشجویان ضروری است.