فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۶۱ تا ۳٬۵۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه : یادگیری یکی ازموضوعات مهم و مورد علاقه جامعه ی علمی بوده وآن هاتلاش می کنندتاابعادپیچیدگی های یادگیری انسان راتسهیل نماینددرعین حال هیچ یک ازمتغیرهای انگیزشی وشناختی،به تنهایی قادربه تبیین یادگیری وعملکردتحصیلی فراگیران نیستند؛بلکه بااستفاده از«راهبردهای یادگیری خودراهبر »ودرنظرگرفتن تعامل بین متغیرهای «شناختی» و«انگیزشی» است که می توان یادگیری وعملکردفراگیران رابهترتبیین کرد.این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای جهت گیری زندگی درتاثیریادگیری فراشناختی ویادگیری خودراهبربرسطح یادگیری الکترونیکی درمدیران دانشگاهی انجام شد . روش ها: روش پژوهش ازنوع پژوهش های همبستگی مبتنی برروش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش 478 نفر مدیران دانشگاهی (اعم ازعلوم پزشکی وعلوم دریایی و آزاد اسلامی) استان مازندران بودکه باتوجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده وتخصیص ضریب 15 برای هرمتغیرمشاهده شده(17متغیرمشاهده شده درمدل)وبااحتساب احتمال وجودپرسشنامه های ناقص260نفربه عنوان حجم نمونه به روش هدفمندانتخاب شدندوبه مقیاس راهبردهای یادگیری فراشناختی پینتریج ودی گروت(1990)،مقیاس یادگیری خودراهبرچنگ(2007)،مقیاس یادگیری الکترونیکی واتکینزوهمکاران(2004)ومقیاس جهت گیری زندگی شییروکارور(1985)پاسخ دادند.روش آماری پژوهش ازنوع معادلات رگرسیونی ساختاری بودکه با نرم افزار Spss 18 و Amos23 موردتجزیه و تحلیل قرارگرفت . نتایج: نتایج این پژوهش نشان دادکه مدل پژوهش دارای برازش است و 53 درصدازمتغیریادگیری الکترونیکی توسط یادگیری فراشناختی،یادگیری خودراهبروجهت گیری زندگی قابل تبیین می باشدبه طوری که متغیرهای یادگیری فراشناختی ویادگیری خودراهبربریادگیری الکترونیکی اثرمستقیم داشتندونقش واسطه ای جهت گیری زندگی دررابطه یادگیری فراشناختی ویادگیری خودراهبربایادگیری الکترونیکی تاییدشد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش باتاکیدبرنقش واسطه ای جهت گیری زندگی درتاثیریادگیری فراشناختی ویادگیری خودراهبربرسطح یادگیری الکترونیکی درمدیران دانشگاهی، می تواندتلویحات کاربردی برای بهبودوضعیت روانشناختی ارایه دهد.
واکاوی ضرورت طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در نظام آموزش عالی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : عدم آگاهی از مهارتهای مطالعه، موجب می شود دانشجویان از تلاش خود نتیجه مطلوبی بدست نمی آورند. طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در ارتقاء وکیفیت بخشی نظام آموزشی و توانمند سازی فردی دانشجویان بسیار حائز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی ضرورت طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در نظام آموزش عالی ایران بود روش ها : تحقیق حاضر از نظر ماهیت پژوهش کیفی و از حیث نوع مطالعه، تحلیل محتوا بود. برای دست یابی به اجماع نظر متخصصان از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شدکه اشباع نظری در مصاحبه 15محرز گردید . سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای قراردادی داده های حاصل از مصاحبه ها کدگذاری شد و در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار MAXQDA10 انجام شد. یافته ها : نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها شامل 119 کد اولیه بود که در نهایت با ادغام کدهای مشابه ،54 کد نهایی در6 زیر طبقه و 2طبقه اصلی استخراج گردید. طبقه اصلی« ارتقاءکیفیت آموزشی» شامل زیر طبقات:«کیفیت بخشی به یادگیری»،«پیشرفت تحصیلی» و«ایجاد علاقه و انگیزه»و طبقه اصلی«توانمند سازی فردی» شامل زیر طبقات:«ارتقاء خودباوری واعتماد بنفس»، «کمک به استعدادهای فطری» و« شناسایی تکنیک های مطالعه» بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که؛ طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری در نظام آموزش عالی می تواند در جهت اعتلای ،توانمندسازی و پیشرفت دانشجویان کشور کمک سازنده ای باشد.
اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر انعطاف پذیری شناختی و تمایزیافتگی خود در مادران دارای کودکان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مادران کودکان با اختلال یادگیری خاص به دلیل مشکل فرزند خود، با عوامل تنش آور مواجه می شوند. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر انعطاف پذیری شناختی و تمایزیافتگی خود در مادران دارای کودکان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان با اختلال یادگیری خاص شهر تهران در سال تحصیلی 1400-99 بود. تعداد 30 مادر کودک با اختلال یادگیری خاص که به مراکز مشکلات ویژه یادگیری مراجعه کرده بودند با نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش مداخلات درمانی 7 جلسه ای مربوط به واقعیت درمانی را دریافت کردند. ابزارها شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندرول، 2010) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورون و فریدلندر، 1998) بود. داده های پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: آموزش واقعیت درمانی بر مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی (ادراک مهار پذیری، ادراک گزینه های مختلف، و ادراک توجیه رفتار) (0/01>P) و مؤلفه های تمایزیافتگی خود (واکنش عاطفی، گسلش عاطفی، جایگاه من، و آمیختگی با دیگران) مؤثر بود (0/01>P) و این نتایج به دست آمده در دوره پیگیری نیز تداوم داشت (0/01>P). نتیجه گیری: در نظریه واقعیت درمانی با تأکید بر دنیای کیفی افراد به اعضا کمک می شود با تغییر تصاویر ذهنی موجود در دنیای مطلوب خود، خودمهارگری بیشتری را تجربه کنند، افراد تصور مثبتی از خودشان داشته باشند، و تصویر مثبتی از خودشان پیدا کنند، و در نتیجه انعطاف پذیری و تمایزیافتگی آنها بالا می رود.
اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و تغییر بر تکانشگری و رفتارهای خطرپذیری در نوجوانان با اختلال نارسایی توجه - فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
۱۱۸-۱۰۰
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اگرچه برای بهبود نشانه های مرضی اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی مداخلاتی طراحی شده است، با وجود این برای کاهش تکانشگری و رفتارهای خطرپذیری، اقدامات درمانی امیدوارکننده ای انجام نشده است. در همین زمینه این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی یک مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی که اخیراً برای بهبود تکانشگری و رفتارهای خطرپذیری در نوجوانان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی انجام شد. روش: این مطالعه از نوع آزمایشی تک بررسی با خطوط پایه چندگانه و دوره پیگیری است. نمونه مورد مطالعه شامل 4 نوجوان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی در دامنه سنی 15 الی 18 سال بود که از یک مرکز درمانی جامع در شهر رشت در سال 1399-1400 با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس تکانشگری بارت (پاتن و همکاران، 1995) و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (زاده محمدی و همکاران،1390) استفاده شد. درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و تغییر در قالب 12 جلسه هفتگی 45 دقیقه ای اجرا شده و هر جلسه شامل یک تمرین ذهن آگاهی 3 تا 16 دقیقه ای و نیز مرور تمرین خانگی و ارائه تکلیف خانگی جدید بود. از اندازه اثر، تغییر پایا، و درصد داده های غیرهمپوش برای ارزیابی معناداری آماری؛ و از درصد بهبودی برای ارزیابی معناداری بالینی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بر طبق سه شاخص تغییر پایا، اندازه اثر، و درصد داده های غیرهمپوش، اثربخشی این مداخله در کاهش تکانشگری و خطرپذیری از نظر آماری معنادار بود، اما شاخص درصد بهبودی نتوانست معناداری بالینی آن را نشان دهد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و تغییر با تأثیر گذاشتن بر آگاهی از تجربه حال حاضر و تقویت مدیریت هیجان ها، قابلیت آن را دارد که تکانشگری و رفتارهای خطرپذیری را در نوجوانان با اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی کاهش دهد.
مقایسه مکانیسم های دفاعی، نگرش به رابطه جنسی و رضایت جنسی در زنان ورزشکار حرفه ای، آماتور و غیر ورزشکار
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه مکانیسم های دفاعی، نگرش به رابطه جنسی و رضایت جنسی زنان ورزشکار حرفه ای، آماتور و غیرورزشکار انجام شد. روش پژوهش حاضر علّی- مقایسه ای، می باشد.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان ورزشکار حرفه ای, آماتور و غیرورزشکار شهر تهران بود که از بین آنها تعداد 125 نفر به شیوه در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ها ی مکانیزم های دفاعی (اندرز ، سینک و بوند، ١٩٩٣)، رضایت جنسی (هادس ون، 1981)، دانش و نگرش جنسی (فرج نیا و همکاران، 1393) استفاده شد و داده های حاصل از پژوهش با استفاده از آمار توصیفی (میانیگن و انحراف استانداد) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس چند راهه و یک راهه) تحلیل شد. نتایج بیانگر آن بود که بین زنان ورزشکار حرفه ای, آماتور و غیرورزشکار از لحاظ نمرات مکانیسم های دفاعی رشد نایافته، رشدیافته و روان آزرده تفاوت معنادار وجود ندارد. همچنین بین رضایت جنسی و نگرش به رابطه جنسی زنان ورزشکار حرفه ای، آماتور و غیرورزشکار تفاوت معنادار وجود ندارد.
رابطه عزت نفس با یادگیری دانش آموزان (مورد مطالعه:معلمان مقطع ابتدایی شهرستان قدس)
حوزه های تخصصی:
هدف: محقق از انجام این پژوهش بررسی رابطه عزت نفس و کیفیت زندگی معلمان مقطع ابتدایی شهرستان قدس با یادگیری دانش آموزان است. روش: روش تحقیق کاربردی بوده و از منظر مسیر، تحقیق در زمره ی تحقیقات توصیفی پیمایشی قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی معلمین شهر قدس شامل می شوند که بر اساس اعلام سازمان آموزش و پرورش، تعداد آن ها به 1024 نفر می رسد. روش نمونه گیری در این پژوهش به دلیل طیف گسترده ی جامعه آماری، روش خوشه ای چند مرحله ای تصادفی می باشد. لازم به ذکر است برای محاسبه حجم نمونه، از فرمول کوکران استفاده خواهد شد که به تعداد 279 نفر می باشد. در این پژوهش برای ارزیابی عزت نفس از پرسشنامه استاندارد کوپر اسمیت (1967) برای اریابی کیفیت زندگی از پرسشنامه سازمان بهداشت جهانی و برای ارزیابی یادگیری از پرسشنامه فام و تیلور (۱۹۹۱) استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از روش ضریب همبستگی و رگرسیون چند متغیره استفاده می شود. همچنین از آزمون کولگمرنوف-اسمیرنف نیز برای بررسی نرمالیتی داده ها استفاده شده است. یافته: که بین عزت نفس معلمین و یادگیری دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین کیفیت زندگی کاری معلمین و یادگیری دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد جامعه ی آموزشی که معلمین آن از عزت نفس بالایی برخوردار باشند، در مقابل انواع مشکلات آموزشی چه در زمیه یاددهی و چه یادگیری مصون، مقاوم و پایدار خواهد بود.
اثربخشی آموزش شفقت به خود بر خودانتقادی و خودکارآمدی اجتماعی دانش آموزان دختر مبتلا به اضطراب امتحان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش شفقت به خود بر خودانتقادی و خودکارآمدی اجتماعی دانش آموزان دختر مبتلا به اضطراب امتحان انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دارای اضطراب امتحان مقطع متوسطه دوم در شهر نوشهر بودند که در سال تحصیلی 1401-1400 به مراکز و کلینیکهای این شهر مراجعه کرده اند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر (15 نفر آزمایش و 15 نفر گواه) از دانش آموزان دارای اضطراب امتحان خواهند بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم میشوند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت درمان شفقت به خود قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس مقیاس اضطراب امتحان اسپیلبرگر (1980)، مقیاس خودانتقادی لویز و پرسشنامه خودکارآمدی اجتماعی کنلی (1989) موردسنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS 23 در بخش استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد که شفقت به خود بر خودانتقادی و خودکارآمدی اجتماعی دانش آموزان دختر مبتلا به اضطراب امتحان اثربخش است، بدین معنا که شفقت به خود منجر به بهبود خودانتقادی و خودکارآمدی اجتماعی دانش آموزان دختر مبتلا به اضطراب امتحان میگردد.
پیش بینی صمیمیت زوجین بر اساس تمایزیافتگی خود با نقش میانجی تعهد زناشویی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری صمیمیت زوجین بر اساس تمایزیافتگی خود با نقش میانجی تعهد زناشویی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1400 می باشد. حجم نمونه، با استفاده از روش کلاین و در نظر گرفتن احتمال ریزش نمونه، 400 نفر در نظر گرفته شد که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از پرسشنامه صمیمیت زوجین ووندن بروک و برتمن (1995)، مقیاس تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر (1998)، مقیاس تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) به دست آمد. در تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخص های میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی) و آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار AMOS استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین تمایزیافتگی خود با صمیمت زناشویی با نقش میانجی تعهد زناشویی زنان متأهل مراجعهکننده به خانه های سلامت شهر تهران، رابطه وجود دارد.
رابطه اضطراب کرونا با سرمایه روانشناختی و معنویت
حوزه های تخصصی:
شیوع ویروس کرونا باعث ایجاد اضطراب گسترده ای در بین مردم شده بود از این رو، شناسایی عوامل محافظتی به منظور تدوین مداخله های مناسب از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف رابطه اضطراب کرونا وسرمایه های روانشناختی و معنویت انجام شد. از بین والدین دانش آموزان دختر متوسطه اول، تعداد 100نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به پرسشنامه های سرمایه های روانشناختی مک گی، پرسشنامه اضطراب کرونای علی پور و پرسشنامه معنویت پارسیان پاسخ دادند. نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که سرمایه های روانشناختی و معنویت با اضطراب کرونا رابطه منفی معنادار داشتند با توجه به نقش محافظتی سرمایه های روانشناختی در کاهش اضطراب کرونا ضروری است در برنامه ریزی های نظام آموزشی و بهداشت روان در جهت کاهش اضطراب به نقش سرمایه های روانشناختی توجه ویژه شود.
منابع معنای زندگی در دانشجویان رشته مشاوره: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
155 - 200
حوزه های تخصصی:
زندگی انسان بیانگر تلاشی مادام العمر برای جستجو و ساخت معناست. این بُعد اساسی هستی، همه روزه در فرایند کار با افراد در حرفه های یاورانه حضور یافته و درمانگران را به چالش می طلبد تا به معنای زندگی خود به شکلی جدی بیندیشند. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه ها و منابع معنای زندگی دانشجویان رشته مشاوره انجام شد. این پژوهش کیفی با روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. جمعیت پژوهش شامل تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی مشاوره در دانشگاه علامه طباطبایی در زمستان 1399 بودند. مشارکت کنندگان با منطق نمونه گیر ی هدفمند و به روش گلوله برفی انتخاب و نمونه گیری تا حد اشباع اطلاعات ادامه یافت.نهایتا 14 نفر (11 دختر و 3 پسر) از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد مطالعه قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون 6 مرحله ای "ون منن" انجام شد. از تحلیل داده ها 36 مضمون فرعی، 7 مضمون اصلی و یک مضمون هسته ای به دست آمد. در سطح شخصی مضامینی مانند «تجارب معنوی، رشد شخصی، فراروی از خود (روابط) و هدف گزینی» و در سطح حرفه ای و شغلی نظام ارزشی باثبات» شد. عوامل محیطی، در قالب مضمون «تعیین ک بین عوامل فردی – بافتی در معنابخشی به زندگی بود. براساس یافته ها، معنای زندگی دربرگیرنده مولفه ها و منابع متعددی در دانشجویان رشته مشاوره است کهگاها متناقض از قبیل فقدان نظام ارزشی باثبات و نگاه جبری به محیط در معنابخشی به زندگی، نشان دهنده در حال تکوین، سیّال و پویا بودن معنای زندگی در این گروه بوده که تکلیفی رشدی در سرتاسر زندگی کاری آنان است.
طراحی الگوی تدریس مبتنی بر معنای زندگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: الگوهای تدریس، چهارچوب های مفهومی هستند که در مبانی فلسفی و روان شناختی ریشه دارند و در جهت تسهیل فرایند یاددهی- یادگیری طراحی می شوند. آن ها راهبردهای تجربی هستند که به معلمان کمک می کنند تا در مراحل برنامه ریزی، اجرای و ارزیابی تدریس وظایف خود را بدانند، بر این اساس مهمترین ابزار برای پیش برد اهداف تربیتی نظام های تربیتی محسوب می شوند. هدف این پژوهش طراحی الگوی تدریس مبتنی بر معنای زندگی است. روش ها: پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی با استفاده از راهبرد نظریه ی زمینه ای است. در مرحله ی اول جهت گردآوری و استخراج مفاهیم و مولفه های مربوط به معنای زندگی، از روش تحلیل متنی استفاده شد. بر این اساس کلیه ی منابع مکتوب شامل کتاب ها، پایان نامه ها و مقاله های معتبر علمی، که به صورت چاپی و الکترونیکی تا سال 1398 در خصوص مفاهیم معنای زندگی در رویکرد معنادرمانی، انتشار یافته بود، به عنوان حوزه ی پژوهش تعیین گردید. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری نظری استفاده شد. در مرحله ی دوم، بر اساس مولفه هایی که از طریق کدگذاری های باز، محوری و گزینشی به دست آمده بود، الگوی تدریس مبتنی بر معنای زندگی طراحی شد و روایی آن توسط 30 نفر از متخصصان حوزه علوم تربیتی و روان شناسی از طریق مصاحبه الکترونیکی و با استفاده از پرسشنامه ساختار یافته، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته های نشان داد که می توان از مفاهیم معنای زندگی برای طراحی الگوی تدریس استفاده کرد. همچنین الگوی تدریس طراحی شده مبتنی بر معنای زندگی، مورد تائید متخصصان قرار گرفت. نتیجه گیری: الگوی تدریس مبتنی بر معنای زندگی در زمینه های بیان مفاهیم، تکنیک ها، راهبردها و روش تدریس، طراحی شد.
بهبود مهارت های جستجوی دانشجویان پرستاری با آموزش استفاده از پایگاه های اطلاعاتی مبتنی بر شواهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پرستاران برای ارائه مراقبت های با کیفیت از بیماران و انجام فرایند پرستاری مبتنی بر شواهد می بایست از مهارت های جستجو برخوردار باشند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش استفاده از پایگاه های اطلاعاتی مبتنی بر شواهد بر مهارت های جستجوی دانشجویان پرستاری انجام گرفت. روش ها: نوع مطالعه کاربردی و روش پژوهش شبه تجربی با طرح یک گروه با پیش آزمون و پس آزمون بود. در این پژوهش دانشجویان پرستاری مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علوم پزشکی ایران به عنوان نمونه در دسترس از کل دانشجویان پرستاری دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران در سال تحصیلی 1399 – 1398 انتخاب شدند و جستجوی اطلاعات در دو پایگاه اطلاعاتی PubMed و Embase برای آن ها طی هشت جلسه دو ساعته به صورت حضوری و با تمرین عملی آموزش داده شد. برای گردآوری داده ها از پیش و پس آزمون شامل پنج سوال بالینی و یک پرسشنامه محقق ساخته جهت ارزیابی راهبردها و نتایج جستجو استفاده شد. این پرسشنامه دربرگیرنده 11 سوال بوده که هر سوال به نمره دهی یک مهارت از صفر تا دو پرداخته است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 و روش های آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. نتایج: میانگین نمرات عملکرد دانشجویان در مهارت های انتخاب کلیدواژه، بکارگیری اصطلاحنامه ها، فرمول بندی سوال در قالب PICO (Patient, Intervention, Comparison, Outcome)، استفاده از عملگرها، پرانتزها، جستجوی عبارتی، کلیدواژه های مترادف، کوتاه سازی، جستجوی میدانی و محدودگرهای جستجو پس از آموزش به طور معناداری افزایش یافته بود. (001/0 > P) نتیجه گیری: با توجه به اثربخش بودن آموزش های استفاده از پایگاه های اطلاعاتی مبتنی بر شواهد، برای ایجاد زمینه های اجرای عملکرد مبتنی بر شواهد لازم است آموزش های هدفمند و بلندمدت در برنامه های درسی رشته پرستاری گنجانده شود.
اثربخشی درمان فراشناختی مبتنی بر ذهن آگاهی انفصالی بر فرانگرانی و تحریف شناختی بین فردی در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۳۶۶-۳۴۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: افسردگی پس از زایمان ممکن است بر میزان دلبستگی مادر و نوزاد و سایر روابط خانوادگی تأثیر گذاشته و حتی تهدیدی برای امنیت و سلامت مادر، نوزاد و سایر فرزندان باشد. با وجود کارآمدی نسبی اغلب شیوه های شناخت درمانی در کنترل یا کاهش علائم افسردگی بعد از زایمان، کاربرد آن به دلیل نقص در تبیین عامل اصلی اختلال و ارائه راهکارهای درمانی مناسب، با کاستی های فراوانی روبرو بوده است. همچینن در زمینه تأثیر درمان فراشناختی مبتنی بر ذهن آگاهی انفصالی، بر فرانگرانی، تحریف شناختی و سایر علائم افسردگی بعد از زایمان، تحقیقات کمتری انجام شده است. هدف: این پژوهش با هدف تعیین میزان اثربخشی درمان فراشناختی مبتنی بر ذهن آگاهی انفصالی بر فرانگرانی و تحریف شناختی بین فردی در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی و به شیوه پیش آزمون - پس آزمون دو گروهی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز سلامت گلستان شهر اردبیل در سال های 98-1397 بودند. روش نمونه گیری در دسترس بود. با استفاده از مقیاس های افسردگی بک (1996) و مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ (1987)، 40 نفر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه) انتخاب شدند سپس برای گروه آزمایشی، پروتکل درمان فراشناختی مبتنی بر ذهن آگاهی انفصالی در طول 8 جلسه در مرکز سلامت گلستان اردبیل، اجرا شده و نتایج براساس مقیاس های فرانگرانی و تحریف شناختی بین فردی، به روش آماری کوواریانس تحلیل شده است. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات پس آزمون فرانگرانی و تحریف شناختی بین فردی در گروه آزمایشی و گروه گواه به طور معناداری متفاوت است. به بیان دیگر فرانگرانی ( 317/62 =F ؛ 0/05 > 0/001 =p ) و تحریف شناختی بین فردی ( 331/39 =F ؛ 0/05 > 0/001 =p ) بعد از مداخله درمانی در گروه آزمایشی به طور معناداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد درمان فراشناختی مبتنی بر ذهن آگاهی انفصالی، از طریق بهبود فرآیند تفکر، شناسایی و اصلاح باورهای فراشناختی منفی و ارائه پاسخ های شناختی مناسب، رویکرد درمانی اثربخشی در درمان نشانه های افسردگی پس از زایمان و کاهش فرانگرانی و تحریف شناختی بین فردی است.
مقایسه تأثیر آموزش شناختی - اجتماعی و مربی گری بر رفتار اخلاقی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۳۸۲-۳۶۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: رفتار اخلاقی به مجموعه رفتارهای مورد پذیرش جامعه که می تواند درونی و بیرونی و یا مربوط به دیگران باشد اشاره دارد. تحقیقات نشان داده که آموزش شناختی - اجتماعی در ارتقا رفتار اخلاقی دانش آموزان تأثیر داشته، همچنین مربی گری نیز با توانمندسازی افراد بر این رفتار مؤثر نشان داد. با این حال در زمینه مقایسه تأثیر این دو بر رفتار اخلاقی دانش آموزان شکاف تحقیقاتی وجود داشت. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش شناختی - اجتماعی و مربی گری بر رفتار اخلاقی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم به اجرا درآمد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه در لیست انتظار همراه با پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم در حال اشتغال به تحصیل در منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 45 نفر (برای هر گروه 15 نفر؛ یعنی 15 نفر در گروه آزمایشی 1، یعنی 15 نفر در گروه آزمایشی 2 و 15 نفر نیز در گروه در لیست انتظار) بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزار پژوهش شامل سیاهه رفتار اخلاقی توسط ثابت، دلاور، پاشا شریفی و خوش نویسان (1394) و بسته آموزشی مربی گری بازرگان (1397) شامل 8 جلسه 45 دقیقه ای) و شناختی - اجتماعی آن ورنون، ترجمه فیروزبخت (1395) شامل 9 جلسه 45 دقیقه ای بود، آموزش در مدرسه به اجرا درآمد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که دو شیوه آموزش شناختی - اجتماعی و آموزش مربی گری بر نمرات رفتار اخلاقی در پس آزمون اثر معنی دار دارد. اثر گروه با توجه به سطوح زمان اندازه گیری متفاوت است. مداخله آزمایشی منجر به تغییراتی در گروه آزمایش شده که 0/38 کل تغییرات ناشی از عمل آزمایشی بوده است (0/01 p<). با توجه به این که میانگین گروه آموزش شناختی - اجتماعی از گروه مربی گری بیشتر بوده است، بنابراین آموزش شناختی اجتماعی در افزایش رفتار اخلاقی دانش آموزان مؤثرتر بوده است. نتیجه گیری: می توان به این نتیجه رسید که با دو روش آموزش شناختی اجتماعی و مربی گری، می توان رفتار اخلاقی را در دانش آموزان افزایش داد و استفاده از این دو شیوه آموزشی در برنامه های تحصیلی دانش آموزان ضرورت دارد
اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر راهبردهای مقابله با استرس شغلی، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و خودکارآمدی کارکنان کنترل ترافیک هوائی دچار فرسودگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (خرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
۵۵۸-۵۴۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: درمان روان پویشی کوتاه مدت، تلاش پیوسته برای تجربه عمیق عواطف و هیجانات به عنوان عنصری شفابخش است، همچنین مطالعات متعدد اثربخشی این درمان را در اختلالات روانی نشان داده اند. بنابراین در زمینه اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر فرسودگی شغلی در صنعت هوانوردی، خلاء تحقیقاتی وجود داشت هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان روان پویشی کوتاه مدت بر روی کارکنان کنترل ترافیک هوایی تهران بود که فرسودگی شغلی را تجربه کرده بودند. روش: این پژوهش شبه آزمایشی ازنوع طرح پیش آزمون – پس آزمون باگروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کلیه کارکنان کنترل ترافیک هوائی تهران، درسال 1398 بود. توسط پرسشنامه های فرسودگی شغلی ساعتچی و هومن (1387) مورد ارزیابی قرار گرفتند و از بین 123 شرکت کننده،30 نفرکه نمرات فرسودگی شغلی آن ها، بالاتر از نقطه برش 182 بود برای پژوهش انتخاب شدند و در مرحله بعد مجدداً توسط پرسشنامه های تنیدگی شغلی اسیبو Osipow(1987)، فرم کوتاه مقیاس کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت WHOQLS- BREF (1996) و پرسشنامه ریگ ز و نای ت (1994) مورد ارزیابی قرار گرفتند و در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی گمارش شدند. افراد گروه آزمایش در 20 جلسه 90 دقیقه ای درمان روان پویشی فشرده کوتاه مدت شرکت کردند و گروه گواه هیج مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده آزمون کوواریانس توسط نرم افزار SPSS20 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج در پس آزمون بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر کاهش تنیدگی شغلی، ارتقاء کیفیت زندگی و بهبودی خودکارآمدی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه را نشان داد (0/05 >P). نتیجه گیری: با توجه به اینکه درمان روان پویشی فشرده کوتاه مدت بر کاهش هیجانات منفی و فرسودگی شغلی کارکنان کنترل ترافیک هوائی مؤثر بوده می توان آن را بر روی نمونه های بیشتر و در جامعه ای دیگر نیز انجام داد.
طراحی واعتباریابی مقیاسی برای سنجش فرهنگ سازمانی دانشگاه های کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فرهنگ سازمانی، ابزاری قدرتمند برای ارتقای عملکرد و اثربخشی بلندمدت سازمان است. هدف مقاله حاضر طراحی واعتباریابی مقیاسی برای سنجش فرهنگ سازمانی دانشگاه های کشور بود. روش ها: روش پژوهش ترکیبی آمیخته بود . منابع گردآوری داده ها در بخش کیفی پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته با 30 نفر، یادداشت برداری ، اسناد عمومی و خصوصی بوده که به داده های متنی تبدیل شده و پس از کدگذار ی متن با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا صورت گرفت . بر اساس نتایج بخش کیفی، ابزار اندازه گیری بر اساس مؤلفه های شناسایی شده در قالب پرسشنامه 105 سوالی طراحی گردیده و روایی صوری و محتوایی آن با استفاده از نظر متخصصان تایید و در نهایت ضریب پایایی 74/0 به دست آمد. برای برآورد اعتبار الگوی ارائه شده از تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. در بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی با توجه به حجم نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای از شهرهای مختلف کشور داده ها جمع آوری گردید. یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که الگوی فرهنگ سازمانی دارای 24 عامل ، 105 ملاک و 805 نشانگر است. یافته ها همچنین ننشان داد مقیاس طراحی شده برای سنجش فرهنگ سازمانی در دانشگاهای کشور ایران از برازش بسیار مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری بنابراین و با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت که لازم است دانشگاه های کشور به سوی اعتباریابی فرهنگ سازمانی گام برداشته و تمام عوامل به طور یکسان مورد توجه قرار گیرد.
پیش بینی پیوند با مدرسه بر اساس خوش بینی تحصیلی و طرحواره های هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رابطه دانش آموزان با مدرسه یکی از مهم ترین ابعاد تحصیلی است، متغیرهای متعددی می توانند در این ارتباط دخیل باشند و آن را تحت تاثیر قرار دهند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پیوند با مدرسه بر اساس خوش بینی تحصیلی و طرحواره های هیجانی صورت گرفت. روش : پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن عبارت بودند از کلیه دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر کنگاور در سال تحصیلی 99-1398. تعداد 200 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های پیوند با مدرسه رضایی شریف و همکاران(1390)، پرسشنامه خوش بینی تحصیلی شیرر و کارور و پرسشنامه طرحواره های هیجانی لیهی بود. داده های بدست آمده با استفاده ازspss نسخه 23 با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بین خوش بینی و طرحواره های هیجانی با پیوند با مدرسه دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین 52 درصد از کل واریانس پیوند با مدرسه دانش آموزان بر اساس خوش بینی و طرحواره های هیجانی قابل پیش بینی می باشد. نتیجه گیری: بر همین مبنا می توان متغیرهای پیش بین را از مولفه های مهم و کلیدی در رابطه و پیوند دانش آموزان با مدرسه به شمار آورد و آگاهی والدین و هم چنین معلمان از این مهم می تواند به تعمیق و تقویت پیوند با مدرسه دانش آموزان منجر شود.
بررسی رابطه باورهای هوشی و بی صداقتی تحصیلی: نقش واسطه گری چالش پذیری تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بی صداقتی تحصیلی در بین علم آموزان کشورهای مختلف گسترش زیادی پیدا کرد که این امر سبب پیامدهای نامطلوبی در حوزه ی آموزش وپرورش جوامع مختلف گردید، لذا هدف این پژوهش بررسی رابطه باورهای هوشی و بی صداقتی تحصیلی: نقش واسطه گری چالش پذیری تحصیلی بود. روش ها: پژوهش از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری تحقیق را همه ی دانشجویان دانشگاه اهواز در سال تحصیلی 97-96 تشکیل می دادند که تعداد 327 نفر از دانشجویان کارشناسی دختر و پسر این دانشگاه از راه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس باور های ضمنی هوش دویک (2011)، مقیاس بی صداقتی تحصیلی خامسان و امیری (2011) و مقیاس چالش پذیری تحصیلی بنیشک و همکاران (2005) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، بعد باور افزایشی هوش هم به صورت مستقیم (05.p=) و هم با واسطه گری اجتناب از چالش (02.p=) پیش بین معنی دار بی صداقتی تحصیلی بود. باور ذاتی هوش نیز هم به صورت مستقیم (05.p=) و هم با واسطه گری تمایل به چالش (02.p=) پیش بین معنی دار بی صداقتی تحصیلی بود. نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت که چالش پذیری تحصیلی و باور های هوشی دو مورد از عوامل اصلی برای بررسی بی صداقتی تحصیلی می باشد.
سنجش اثربخشی مداخله ذهن سازه محور: رویکردی نوین به درمان چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۲۴۸-۲۲۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: در طی سال های اخیر، رویکرد امیدبخشی در طراحی مداخله های مبتنی بر خودتنظیمی با هدف تغییر ذهن سازه ها شکل گرفته است. با وجود گسترش کاربرد این رویکرد در مداخلات درمانی، شواهد چندانی برای اثربخشی مداخله ذهن ساز ه محور در حوزه های خاص سلامت همچون چاقی در دسترس نیست. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مدل مداخله ذهن سازه محور بر کاهش وزن و شاخص توده بدنی (BMI)، خوردن هیجانی و تغییر ذهن سازه تنیدگی در افراد مبتلا به چاقی انجام شد. روش: مطالعه حاضر به صورت کارآزمایی بالینی و با گمارش تصادفی شرکت کنندگان در دو گروه درمان و گواه اجرا شد. 42 نفر از افراد مبتلا به اضافه وزن و چاقی که به کلینیک چاقی بیمارستان سینا مراجعه کرده بودند، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه درمان مداخله ذهن سازه محور (دووک، 2017؛ کرام و همکاران، 2017) را در 8 جلسه و برای مدّت زمان 2 ماه دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس ذهن سازه شخصیت (ITOP)، مقیاس ذهن سازه تنیدگی (SMM) و پرسش نامه رفتارهای خوردن هیجانی (EOQ) بود. داده ها با استفاده از آزمون U مان ویتنی نمرات افتراقی تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل مداخله ذهن سازه محور باعث کاهش وزن و BMI در مرحله پس آزمون شده و در مرحله پیگیری نیز باعث تداوم اثرگذاری شده است. هم چنین یافته های پژوهش حاکی از آن بود که مداخله ذهن سازه محور خوردن هیجانی را کاهش و ذهن سازه تنیدگی توان افزا و ذهن سازه نمو را در مرحله پس آزمون افزایش می دهد. در مرحله پیگیری برای این متغیّرها نیز ثبات نتایج دیده شد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی مدل مداخله ذهن سازه محور برای کاهش وزن و رفتار خوردن هیجانی در شرکت کنندگان این پژوهش، پیشنهاد می شود از این مدل مداخله ای به عنوان درمان مستقل و یا درمان مکمّل برای بیماران مبتلا به چاقی استفاده شود.
اثربخشی برنامه فلسفه برای کودکان با غنی سازی فناوری های دیجیتال بر تحریفات شناختی و ادراک شایستگی کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۲۶۴-۲۴۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحریفات شناختی و ادراک شایستگی نقش بسزایی در سلامت روانی کودکان دارند؛ بااین وجود مداخلات مختص کاهش تحریفات شناختی و بهبود ادراک شایستگی کمتر مورد توجه بوده است. همچنین تأثیر مداخلات مبتنی بر، برنامه "فلسفه برای کودکان" به منظور کاهش تحریفات شناختی و بهبود ادراک شایستگی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست نیز مورد توجه قرار نگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه "فلسفه برای کودکان" با غنی سازی فناوری های دیجیتال بر تحریفات شناختی و ادراک شایستگی کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست بود. روش: حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه کودکان پسر 12-10 ساله ساکن در مرکز بهزیستی شهرستان ازنا در پاییز 1399 تشکیل می دادند. تعداد 30 کودک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) به صورت تصادفی گمارده شدند. افراد گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته دو جلسه) مداخله آموزشی (مجموعه پنج جلدی پرسندو، قائدی، 1398) قرار گرفتند اما افراد گروه گواه این مداخله را دریافت نکردند. شرکت کنندگان با پرسشنامه تحریفات شناختی (عبدالله زاده و سالار، 1389) و ادراک شایستگی (هارتر، 1985) در مرحله پیش و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و گواه در متغیرهای تحریفات شناختی و ادراک شایستگی وجود دارد (0/5 P<). بنابراین یافته های این پژوهش در راستای سایر پژوهش های انجام شده، بیانگر نقش مثبت استفاده از فناوری های دیجیتال در برنامه فلسفه برای کودکان به منظور کاهش تحریفات شناختی و بهبود ادراک شایستگی کودکان بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق می توان پیشنهاد داد، برنامه فلسفه برای کودکان با غنی سازی فناوری های دیجیتال می تواند در راستای یکی از اهداف کلان سند تحول بنیادی آموزش وپرورش " بهره مندی هوشمندانه از فناوری های نوین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی مبتنی بر نظام معیار اسلامی" و همچنین به عنوان ابزار مداخله ای مناسب جهت کاهش تحریفات شناختی و بهبود ادراک شایستگی کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست مورد استفاده قرار گیرد.