فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۲۱ تا ۳٬۶۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
کارکرد خانواده با میانجی گری خودکارآمدی، می تواند به ارتقاء و بهبود نستوهی خانواده در دانشجویان متأهل منجر شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری ابعادِ کارکرد خانواده با نستوهی خانواده در دانشجویان متأهل با تمرکز بر نقشِ میانجی خودکارآمدی انجام قرار گرفت. پژوهش حاضر کمی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دربرگیرنده همه دانشجویان متأهل دانشگاه های شهر سنندج در سال تحصیلی 1397 بودند که تعداد 500 نفر (212 مرد و 288 زن) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه سنجه معتبر نستوهی خانواده ((McCubbin, Thompson & McCubbin, 1986، کارکرد خانواده ( (Epstein, Baldwin, & Bishop,1983 و خودکارآمدی عمومی (Jerusalem & Schwarzer, 1992(استفاده شد. داده ها با به کارگیری نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند. برآیندهای پژوهش نشان داد که مدل فرضی داد ه ها برازش کمابیش مطلوبی دارد و کارکرد خانواده بر نستوهی خانواده اثر مثبت و مستقیم داشت (05/0p<). همچنین کارکرد خانواده با میانجی گری خودکارآمدی اثر غیرمستقیم و معنی داری بر نستوهی خانواده دارد (05/0p<). یافته های این پژوهش در کنار حمایت از مدل فرضی برای نستوهی خانواده، الگوی درخوری برای تاثیر خودکارآمدی همچون متغیر میانجی در رابطه ی بین کارکرد خانواده و نستوهی خانواده در دانشجویان متأهل ارائه می دهد. بر این اساس، ابعاد کارکرد خانواده با میانجی خودکارآمدی، به ارتقاء و بهبود نستوهی خانواده در دانشجویان متأهل سطح شهر سسندج منجر شده است.
فرا تحلیل پژوهش های ایرانی درزمینه تأثیر زوج درمانی و خانواده درمانی در کاهش طلاق زوجین در آستانه طلاق طی سال های 1389-98(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق و تعارض زناشویی یکی از عوامل برجسته در بروز بسیاری از رفتارهای مخرب در خانواده و جامعه است. هدف این فرا تحلیل آشکار ساختن تراز تأثیر رویکردهای زوج درمانی و خانواده درمانی (درمان های موج سوم، رویکردهای پست مدرن، رویکردهای منظومه ای، شناختی رفتاری، طرح واره درمانی، زوج درمانی گاتمن، روابط شی و ایماگوتراپی) روی کاهش طلاق زوجین در آستانه طلاق بود. این پژوهش با به کارگیری روش فرا تحلیل با یکپارچه کردن نتایج پژوهش ها گوناگون، اندازه اثر رویکردهای زوج درمانی و خانواده درمانی بر روی کاهش طلاق را مشخص می کند. 19 پژوهش که ازلحاظ روش شناختی شایستگی بررسی داشتند و در داخل جمهوری اسلامی ایران طی سال های 89 تا 98 ه. ش انجام شده بودند انتخاب شدند و فرا تحلیل بر روی آن ها انجام شد. منابع جستجوی داده ها پایگاه اطلاعات علمی (SID) ، پایگاه مجلات تخصصی نور (Noormags) ، بانک اطلاعات نشریات ایران (Magiran)، پرتال جامع علوم انسانی (ensani.ir) و پایگاه استنادی علوم جهان اسلام(ISC) بود. تجزیه وتحلیل داده ها و محاسبه اندازه اثر با استفاده از نرم افزار CMA2 و شاخص g هجز انجام شد. یافته های این فرا تحلیل نشان داد که تراز اندازه اثر زوج درمانی و خانواده درمانی بر زوجین در آستانه طلاق برای اثرات ثابت (73/0) و اثرات تصادفی (34/0) است. بررسی ناهمگنی اثرات با استفاده از آزمون کیو کوکران (Cochran's Q) نشان داد مجذور I برابر با 63/96 و مقدار Q برابر با 47/2502 و معنی دار است (01/0 > p). درنتیجه اندازه های اثر ناهمگن بوده و برای تحلیل تأثیرات باید مدل تصادفی مدنظر قرار گیرد. لذا مقدار اثر تصادفی که 34/0 است، به عنوان شاخص اندازه تأثیر پذیرفته می شود. مطابق جدول کوهن اندازه اثر 34/0 کوچک ارزیابی می شود. یافته ها نشان دهنده آن است که تراز موفقیت اثربخشی رویکردهای زوج درمانی و خانواده درمانی روی زوجین در آستانه طلاق مؤثرتر از عدم درمان است ولی نه تااندازه ای که به عنوان درمان های درخور برای زوجین در آستانه طلاق یادکرد. بر این اساس اندازه اثر به دست آمده در پژوهش های صورت گرفته در بازه کوچک قرارگرفته است. درمانگران در فرایند درمان افزون بر رویکردهای درمانی باید به عوامل مغفول مانده که در این مقاله تشریح شده است توجه داشته باشند.
هم سنجی اثربخشی برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار و درمان متمرکز بر هیجان بر تاب آوری، بی آلایشی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کارگیری مداخلات فراخور برای کاهش تعارضات زوجین اهمیت بسزایی دارد. بر این اساس، پژوهش حاضر باهدف هم سنجی اثربخشی برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار و درمان متمرکز بر هیجان بر تاب آوری، بی آلایشی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین متأهل و متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان رشت صورت گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دربرگیرنده همه زوجین متأهل و متعارض ارجاع داده شده از سوی اداره بهزیستی به مراکز مشاوره شهرستان رشت در سال 1398 بودند. از این جامعه 36 نفر از زوجین با داشتن ملاک های ورود به پژوهش، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در سه گروه 12نفری قرار گرفتند؛ ولی به دلیل افت آزمودنی ها تعداد نفرات هر گروه به 10 نفر رسید. برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار و درمان متمرکز بر هیجان در گروه های آموزش به مدت 8 جلسه 1 ساعته اجرا شد و گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. پس از پایان جلسات از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. ابزار های مورداستفاده مقیاس تاب آوری (Connor & Davidson, 2003)، مقیاس بی آلایشی زناشویی (Walker & Thompson, 1983) و پرسشنامه تنظیم شناختی (Garnefski, 2001) بودند. برای تجزیه تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار و درمان متمرکز بر هیجان بر تاب آوری، بی آلایشی و تنظیم شناختی هیجان تأثیر معنی داری داشته است (P<0/05). همچنین نتایج نشان داد از میان دو مداخله برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار و درمان متمرکز بر هیجان، برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار بر تاب آوری و بی آلایشی زوجین مؤثرتر از درمان متمرکز بر هیجان است. با توجه به یافته های پژوهش، به مشاوران و روان شناسان پیشنهاد می شود متغیر های تاب آوری، بی آلایشی و تنظیم شناختی هیجان را در کار با زوجین متعارض موردتوجه قرار دهند.
تأثیر خرددرمانی بر خودشکوفایی معلمان با تحصیلات بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر خرددرمانی بر خودشکوفایی معلمان با تحصیلات بالا انجام گرفته است که در آن از روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل نابرابر استفاده شده است. جامعه آماری، شامل همه معلمان زن با تحصیلات دکتری تخصصی شهرستان همدان در سال 1400 است که براساس روش نمونه گیری هدفمند، 32 نفر از آ ن ها به عنوان نمونه، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 16 نفری (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند، سپس برنامه خرددرمانی (برگرفته از کتاب کردنوقابی ،1400) در یازده جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. ابزار سنجش خودشکوفایی، پرسش نامه خودشکوفایی جونز و کرندال (1968) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون کوواریانس تک متغیره به کمک برنامه SPSS 22 استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تأثیر درمان، معنادار بوده (05/0> (P و رویکرد خرددرمانی شخصی، تأثیر مثبتی بر افزایش خودشکوفایی معلمان با تحصیلات بالا داشته است. بنابراین می توان گفت مسؤلین آموزش و پرورش می توانند از این راهکار برای افزایش خودشکوفایی معلمان استفاده کنند.
پیامدهای تربیتی و رفتاری یادگیری به شیوه کلاس معکوس: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی پیامدهای تربیتی و رفتاری یادگیری به شیوه کلاس معکوس انجام گرفت. روش پژوهش، کیفی، از نوع پدیدارشناسی است. مشارکت کنندگان این پژوهش، والدین و دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهرستان بیرجند در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بودند. با توجه به ماهیت پژوهش، از روش نمونه گیری هدفمند، از نوع معیار، استفاده شد که با مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۲ نفر، شامل ۷ دانش آموز و ۵ نفر از والدین آن ها، داده های اخذشده به اشباع رسید. داده های حاصل، به روش کُلایزی (۲۰۰۲) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و از نرم افزار MAXQDA11 به عنوان ابزار تحلیل داده ها استفاده شد. همچنین جهت ارزیابی یافته های پژوهش، از معیار گوبا و لینکلن (1985) استفاده شد. یافته های پژوهش، در ۴ مضمون اصلی تربیتی و رفتاری شامل: پیامدهای «فردی و شخصی»، «اجتماعی»، «ارتباطی و روابط بین فردی» و «محیطی و زمانی» دسته بندی شدند. تجارب دانش آموزان و والدین نشان می دهد که استفاده از کلاس معکوس که در دو بخش آموزش خارج از کلاس و تعمیم یادگیری در کلاس درس، صورت می گیرد، پیامدهای فردی، شخصی و اجتماعی مختلفی برای دانش آموزان به همراه داشته است؛ به طوری که وقتی در منزل یا در محیط دیگر، یادگیری خود را دنبال می کنند، شخصی سازی یادگیری برای آن ها اتفاق می افتد؛ از سوی دیگر، در مرحله دوم یادگیری به شیوه کلاس معکوس، دانش آموزان در حوزه مسائل اجتماعی و سطوح مختلف ارتباطات آموزشی، دچار تحول می شوند. به طورکلی، نتایج پژوهش نشان می دهد یادگیری به شیوه کلاس معکوس، پیامدهای تربیتی و رفتاری مثبتی را به همراه دارد. همچنین یافته های پژوهش، زمینه را برای بررسی دیگر پیامدهای یادگیری به شیوه کلاس معکوس فراهم می آورد.
پدیدارشناسی تجارب معلمان در آموزش مجازی ریاضی به کودکان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
95 - 118
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، مطالعه و بازنمایی تجارب معلمان از آموزش مجازی کودکان با نیازهای ویژه، در درس ریاضی می باشد. روش پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. معلمان با نیازهای ویژه شهرستان سقز که در سال تحصیلی 1401-1400 تجربه آموزش ریاضی به دانش آموزان ابتدایی در مدارس کودکان با نیازهای ویژه را داشته اند، میدان تحقیق این پژوهش کیفی بودند. ابتدا معلمان به صورت هدفمند انتخاب شدند؛ سپس برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و گردآوری داده ها و فرایند مصاحبه، تا اشباع نظری ادامه یافت. پس از ضبط مصاحبه، متن آن ها پیاده شد. جهت تأیید روایی و اطمینان پذیری، یافته ها به شرکت کنندگان ارائه و نظراتشان دریافت شد؛ سپس برای تحلیل داده ها، با استفاده از راهبرد هفت مرحله ای کلایزی، مضامین اصلی و مضامین فرعی استخراج گردید. یافته ها شامل 7 مضمون اصلی است که عبارتند از: تأثیر خانواده، ارزشیابی غیرواقعی، زیرساخت برای آموزش مجازی، توانمندسازی معلمان، فرصت های نوین، معایب و راهبردهای اثربخشی تدریس. نتایج پژوهش نشان داد که خانواده ها باید به عنوان مخاطب آموزش مجازی توجیه شوند؛ همچنین دوره های استفاده مؤثر از ظرفیت مجازی در آموزش برای معلمان برگزار شود تا آموزش مجازی در آینده بتواند به عنوان مکمل آموزش حضوری در آموزش درس ریاضی ایفای نقش کند. لازم است در آموزش مجازی برای کودکان با نیازهای ویژه با طیف های مختلف، تمهیدات و ملاحظات خاصی در نظر گرفته شود.
مدل اعتیاد به شبکه های اجتماعی: نقش عملکرد خانواده با میانجیگری نیازهای اساسی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شبکه های اجتماعی نقش بسیار مهمی در روابط افراد با یکدیگر ایفا می کنند و یکی از مؤلفه های بین فردی مؤثر بر بروز اعتیاد به شبکه های اجتماعی خانواده و عمکلرد جاری در آن است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عملکرد خانواده در اعتیاد به شبکه های اجتماعی با میانجیگری نیازهای اساسی روانشناختی در دانش آموزان انجام شده است.
روش: این پژوهش توصیفی از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری دانش آموزان دبیرستانی شهر ارومیه در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از این جامعه با استفاده از جدول مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 380 نفر انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اعتیاد به شبکه های اجتماعی تورل و سرنکو (2012)، عملکرد خانواده اپشتاین و همکاران (2003) و نیازهای اساسی روانشناختی دسی و رایان (2000) استفاده شد. داده ها به کمک همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که عملکرد خانواده بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی و نیازهای اساسی روانشناختی تأثیر مستقیم و معنادار دارد. همچنین نیازهای اساسی روانشناختی بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی تأثیر معکوس و معناداری دارد. همچنین عملکرد خانواده از طریق میانجی نیازهای اساسی روانشناختی بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی تأثیر غیرمستقیم و معناداری دارد (05/>P).
نتیجه گیری: افزایش عملکرد خانواده (نمره بالا نشان دهنده عملکرد ضعیف) موجب کاهش نیازهای اساسی روانشناختی در دانش آموزان شده که به نوبه خود باعث افزایش اعتیاد به شبکه های اجتماعی می شود.
نقش واسطه ای خودگردانی در رابطه بین خودکارآمدی ورزشی و خودپنداره با رفتارهای مرتبط با کاهش وزن دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خودگردانی در رابطه بین خودکارآمدی ورزشی و خودپنداره با رفتارهای مرتبط با کاهش وزن دانش آموزان انجام شد.
روش: پژوهش حاضر، توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی و بر اساس مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه اول شهرستان اقلید استان فارس در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه مورد مطالعه 250 نفر از دانش آموزان بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. پس از بررسی سؤالات مربوط به قد و وزن آزمودنی ها، دانش آموزان با شاخص توده بدنی 25 به بالا به عنوان مبتلا به اضافه وزن و چاقی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد، خودپنداره منداگلیو و پی ریست (1995)، خودکارآمدی ورزش کرل و همکاران (2007)، خودگردانی میلر و براون (1999) و رفتار کاهش وزن از بخش رفتار پرسشنامه مظلومی محمودآباد و همکاران (1397) استفاده گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و به وسیله نرم افزار LISREL 8.8 تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد، خودکارآمدی ورزشی و خودپنداره بر رفتارهای مرتبط با کاهش وزن تأثیر مستقیم و معنی دار دارند (01/0>p). همچنین نتایج نشان داد که خودگردانی از نقش میانجی در رابطه با خودکارآمدی ورزشی و خودپنداره با رفتارهای مرتبط با کاهش وزن برخوردار است.
نتیجه گیری: با افزایش خودکارآمدی ورزشی، خودپنداره و خودگردانی، رفتارهای مرتبط با کاهش وزن نیز افزایش خواهد یافت. لذا، بهتر است در محیط هایی که درمانگران مشغول به کار هستند، به خودکارآمدی، خودپنداره و خودگردانی نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن توجه بیشتری داشته باشند.
پیش بینی پرخاشگری ارتباطی پنهان بر اساس ویژگی های شخصیت و ناگویی هیجانی زنان متأهل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
89 - 102
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پرخاشگری ارتباطی پنهان بر اساس ویژگی های شخصیت و ناگویی هیجانی زنان متأهل شهر تهران انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به فرهنگسراها و سراهای محله مناطق 1 و 3 شهر تهران در بازه زمانی 1400_1401 بودند که از بین آنها تعداد 264 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان کارول و نلسون (2006)، سنجش صفات پنج گانه شخصیتی فرم کوتاه نئو کاستا و مک کری (1985) و ناگویی هیجانی تورنتو باگبی و تیلور و پارکر (1994) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار spss نسخه 26 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط مثبت و معناداری بین روان رنجوری و ناگویی هیجانی با پرخاشگری ارتباطی پنهان وجود دارد. از طرفی بین برون گرایی، گشودگی، توافق پذیری و با وجدان بودن با پرخاشگری ارتباطی پنهان، رابطه منفی و معناداری وجود دارد. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که روان رنجوری، توافق پذیری و ناگویی هیجانی قادر به پیش بینی پرخاشگری ارتباطی پنهان زنان بود. نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش با کاهش روان رنجوری و ناگویی هیجانی و افزایش توافق پذیری زنان، پرخاشگری ارتباطی پنهان آنها کاهش می یابد و می توان نتیجه گرفت که ویژگی های شخصیت و ناگویی هیجانی در افزایش پرخاشگری ارتباطی پنهان نقش دارند. ضر با هدف پیش بینی پرخاشگری ارتباطی پنهان براساس ویژگی های شخصیت و ناگویی هیجانی زنان متأهل شهر تهران انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به فرهنگسراها و سراهای محله مناطق 1 و 3 شهر تهران در بازه زمانی 1400_1401 بودند که از بین آنها تعداد 264 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان کارول و نلسون (2006)، سنجش صفات پنج گانه شخصیتی فرم کوتاه نئو کاستا و مک کری (1985) و ناگویی هیجانی تورنتو باگبی و تیلور و پارکر (1994) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار spss نسخه 26 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط مثبت و معناداری بین روان رنجوری و ناگویی هیجانی با پرخاشگری ارتباطی پنهان وجود دارد. از طرفی بین برون گرایی، گشودگی، توافق پذیری و با وجدان بودن با پرخاشگری ارتباطی پنهان، رابطه منفی و معناداری وجود دارد. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که روان رنجوری، توافق پذیری و ناگویی هیجانی قادر به پیش بینی پرخاشگری ارتباطی پنهان زنان بود. نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش با کاهش روان رنجوری و ناگویی هیجانی و افزایش توافق پذیری زنان، پرخاشگری ارتباطی پنهان آنها کاهش می یابد و می توان نتیجه گرفت که ویژگی های شخصیت و ناگویی هیجانی در افزایش پرخاشگری ارتباطی پنهان نقش دارند.
نقش واسطه ای راهبردهای نظم دهی شناختی هیجان در رابطه بین استحکام من و سازش یافتگی اجتماعی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین تحول اجتماعی هیجانی کودکان: نقش تنیدگی مالی خانواده، درگیری پدر و دلبستگی مادر کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل ساختاری رابطه بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی اجتماعی-عاطفی: نقش واسطه ای هیجان تحصیلی امید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی شناختی - رفتاری با واقعیت درمانی بر کودک آزاری مادران و کیفیت زندگی کودکان پیش دبستانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش باهدف مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی شناختی- رفتاری با واقعیت درمانی گروهی بر کودک آزاری مادران و کیفیت زندگی کودکان انجام شد. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و حجم نمونه 34 کودک به همراه مادرانشان در دو گروه آزمایشی واقعیت درمانی، شناختی رفتاری و گروه کنترل بود.مادران گروههای آزمایشی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش های شناختی رفتاری و واقعیت درمانی را دریافت نمودند. ابزارهای استفاده شده شامل مقیاس کودک آزاری با پنج بُعد جسمی، جنسی، عاطفی، غفلت و سوء تغذیه (محمدخانی،2010) و پرسشنامه کیفیت زندگی کودکان دارای پنج عملکرد فیزیکی،اجتماعی،شناختی و هیجانی(فکس و همکاران، 2000) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و آزمون بونفرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیلها حاکی از کاهش معنی دار (05/0>P) میزان کودک آزاری مادران بعد از مداخلات در هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل بود. همچنین نمرات کیفیت زندگی کودکان در هردو گروه آزمایشی بعد از مداخلات نسبت به گروه کنترل افزایش نشان داد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که هر دو روش واقعیت درمانی و شناختی-رفتاری در کاهش کودک آزاری و بهبود کیفیت زندگی کودکان موثر هستند.
پیشبینی سیستم بازداری رفتاری بر اساس عدم تحمل ناکامی و دشواری در تنطیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیشبینی سیستم بازداری رفتاری بر اساس عدم تحمل ناکامی و دشواری در تنظیم هیجان بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مراجعه کنندگان 20 تا 30 ساله در سال 1402 بود که به مراکز مشاوره و روان درمانی خصوصی در منطقه 3 شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این رو، حجم نمونه پژوهش بر اساس دیدگاه کلاین (2016) 200 نفر تعیین شد. به منظور نمونه گیری با شیوه نمونه گیری هدفمند و در دسترس با مراجعه یا ارسال فرم پرسشنامه به مراکز مربوطه نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات شامل مقیاس تجدیدنظر شده حساسیت به تقویت جکسون (2009)، پرسشنامه تحمل ناکامی هارینگتون (2005)، و پرسشنامه دشواری در نظم بخشی هیجانی گراتز و رومر (2004) بود. در نهایت داده های به دست آمده از طریق تکمیل پرسشنامه های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. عدم تحمل ناکامی با ضریب بتای 22/0- و دشواری در تنظیم هیجان با ضریب بتا 24/0- می توانند سیستم بازداری رفتاری آزمودنی ها را به صورت مثبت پیش بینی کنند (01/0> p). همچنین نشان داد عدم تحمل ناکامی و دشواری در تنظیم هیجان می تواند 9/28 درصد از سیستم بازداری رفتاری را در نمونه آماری پژوهش پیش بینی کند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که می توان از طریق متغیرهای دشواری در تنظیم هیجان و عدم تحمل ناکامی سیستم بازداری رفتاری نوجوانان را پیش بینی نمود.
پیشبینی بهزیستی ذهنی بر اساس کنترل عمل و سرسختی روانشناختی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیشبینی بهزیستی ذهنی بر اساس کنترل عمل و سرسختی روانشناختی در نوجوانان بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه نوجوانان 12 تا 18 ساله بود در سال 1402 که به تمامی مراکز مشاوره و روان درمانی خصوصی در منطقه 9 شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این رو، حجم نمونه پژوهش بر اساس دیدگاه کلاین (2016) 300 نفر تعیین شد. به منظور نمونه گیری با شیوه نمونه گیری هدفمند و در دسترس با مراجعه یا ارسال فرم پرسشنامه به مراکز مربوطه نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار استفاده شده برای گردآوری اطلاعات شامل مقیاس سرسختی روانشناختی لنگ و همکاران (2004)، مقیاس کنترل عمل دیفندورف (2000) و مقیاس بهزیستی ذهنی ریف (2002) بود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد سرسختی روانشناختی با ضریب بتای 15/0 و کنترل عمل با ضریب بتا 16/0 می توانند بهزیستی ذهنی آزمودنی ها را به صورت مثبت پیش بینی کنند (01/0> p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که می توان از طریق متغیرهای کنترل عمل و سرسختی روانشناختی بهزیستی ذهنی نوجوانان را پیش بینی نمود.
اثربخشی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر سرسختی روانشناختی و احساس تنهایی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق از اتفاقات بسیار استرس زا در زندگی افراد محسوب میشود و در کنار بسیاری از عوامل خوشایند و ناخوشایند زندگی زنان، طلاق حادثه ای مهم و سهمگین در زندگی ایشان محسوب می شود که پیامدهای فردی و اجتماعی زیادی در زندگی آنان به همراه دارد. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رویکرد مبتنی بر توانمندی بر سرسختی روانشناختی و احساس تنهایی زنان مطلقه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. در پژوهش حاضر جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 10 تهران در نیمه اول سال 1401 بود؛ از میان این افراد و به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته رویکرد مبتنی بر توانمندی بر اساس پروتکل تهیه شده توسط Darbani & Parsakia (2022) اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها، ابزار پژوهش شامل پرسشنامه احساس تنهایی Russel et al. (1998) و پرسشنامه سرسختی روانشناختی Lang et al. (2003) بود. در بخش توصیفی از جدول های توزیع فراوانی استفاده شده و در بخش استنباطی تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی LSD و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری مقدار به دست آمده در متغیر سرسختی روانشناختی (22/8 = F و 001/0 = P) و احساس تنهایی (40/6 = F و 002/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل یعنی رویکرد مبتنی بر توانمندی به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته یعن احساس تنهایی و سرسختی روانشناختی شده. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای رویکرد مبتنی بر توانمندی بر گروه آزمایش بود. نتایج آزمون تعقیبی LSD نشان داد تأثیرات ناشی از رویکرد مبتین بر توانمندی بر متغیرهای پژوهش پایدار بود. بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که رویکرد مبتنی بر توانمندی بر احساس تنهایی و سرسختی روانشناختی زنان مطلقه مؤثر بوده فلذا پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
اثربخشی زوج درمانی با الگوی EIS بر تاب آوری خانواده و رضایت زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازدواج به منزله مهم ترین و عالی ترین رسم اجتماعی، برای دستیابی به نیازهای عاطفی افراد همواره مورد تأکید بوده است. دلایل اصلی ازدواج عشق و محبت داشتن به شریک و همراه در زندگی، ارضای نیازهای عاطفی-روانی و افزایش شادی و خشنودی است. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی با الگوی EIS بر تاب آوری خانواده و رضایت زناشویی زوجین بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده و زوج درمانی منطقه 4 تهران در سال 1400 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر (20 زوج) انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر یا 10 زوج) و یک گروه کنترل (20 نفر یا 10 زوج) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته زوج درمانی مبتنی بر الگوی EIS (Amini et al., 2021) اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری خانواده McCubbin et al. (1986) و پرسشنامه رضایت زناشویی ENRICH بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری به دست آمده در متغیر رضایت زناشویی (93/8 = F و 001/0 = P) و تاب آوری خانواده (10/8 = F و 001/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (زوج درمانی با الگوی EIS) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (رضایت زناشویی و تاب آوری خانواده) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای زوج درمانی با الگوی EIS بر گروه آزمایش بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که این تأثیرات پایدار بود. بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که زوج درمانی با الگوی EIS بر رضایت زناشویی و تاب آوری خانواده زوجین مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر سازگاری زناشویی و رضایت زناشویی زوجین در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازدواج مقدس ترین و پیچیده ترین رابطه میان دو انسان از دو جنس مخالف است که ابعاد وسیع و عمیق و هدف های متعددی دارد و پرداختن به روابط زناشویی و ارتقای سازگاری و رضایت میان زوجین را می توان یکی از رسالت های مهم از سطح فردی تا اجتماعی دانست. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر سازگاری زناشویی و رضایت زناشویی زوجین در آستانه طلاق بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده و زوج درمانی منطقه 5 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر (20 زوج) انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر یا 10 زوج) و یک گروه کنترل (20 نفر یا 10 زوج) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر اساس پروتکل Afshari et al. (2022) اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها، ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی (ENRICH) و پرسشنامه سازگاری زناشویی (DAS) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری به دست آمده در متغیر رضایت زناشویی (76/7 = F و 002/0 = P) و سازگاری زناشویی (11/7 = F و 002/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر گروه آزمایش بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که این تأثیرات پایدار بود. بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زوجین در آستانه طلاق مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
اهمیت آگاهی در امر موفقیت: مطالعه موردی
حوزه های تخصصی:
امروزه موفقیت، مفهومی پرکاربرد و مناقشه برانگیز است و تعاریف و تفاسیر متفاوت و بعضاً متضادی برای آن در سطح جامعه مطرح است. هدف پژوهش حاضر بررسیِ چیستی، چگونگی و چرایی موفقیت انسان ها بود. به عبارتی، شناخت معیار موفقیت در بین تعدادی از افراد جامعه مدنظر بود، از این رو، با رویکرد کیفی و به روش پژوهش مردم نگاری انجام شد. تعداد 88 نفر از افراد جامعه در شهر تهران در خلال سال های 1396 الی 1399 به روش مصاحبه نیمه ساختار یافته و با پرسش های باز پاسخ طی گفتگوهای دوستانه و طولانی مدت در یک یا چند جلسه مورد مطالعه عمیق و دقیق قرار گرفتند. موفقیت فرد در جامعه فعلی با در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی، سطح تحصیلات، فعالیت فرهنگی، وضعیت خانوادگی، چگونگی شخصیت، یعنی با نگاهی کلی و همه جانبه به اعضای نمونه، ارزیابی شد. یافته ها نشان دادند موفقیت برای همه افراد معنی واحدی ندارد. همچنین، اعضای نمونه دارای سطوح مختلفِ موفقیت شامل موفقیت کامل، خوب، متوسط، کم و ناموفق بودند. منظور از موفقیت کامل دارا بودن همه یا اکثریتِ مؤلفه هایی نظیر وضعیت اقتصادی، سطح تحصیلات، فعالیت فرهنگی، وضعیت خانوادگی، شخصیت سالم بود و در قطب مخالف، وضعیت ناموفق به معنای عدم برخورداری از این عناصر بود. بر مبنای نتایج پژوهش حاضر، عوامل مهم و کلیدی در موفقیتِ افراد، نخست عامل آگاهی و سپس عامل وضعیت خانوادگی هستند و عواملی مانند سطح اقتصادی و سطح تحصیلات در مرتبه بعدی اهمیت قرار دارند.
پرورش فطرت زمینه ساز سلامت روانی منتهی به سعادت،برگرفته از قرآن کریم و روایات اهل البیت علیهم السلام
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
157 - 175
حوزه های تخصصی:
در نگاه اسلامی تربیت صحیح توانمندی های شناختی، گرایشی و عملکردی موجب سلامت روان می شود که برترین نعمت الهی است و از مهم ترین ثمرات آن، خوشبختی همیشگی انسان در زندگی است. هدف پژوهش تبیین چگونگی رابطه تربیت با سلامت روانی منتهی به سعادت در نگرش اسلامی است که با روش توصیفی- تحلیلی، از آیات و روایات اهل بیت: استنباط شده است. یافته های پژوهش عبارت اند از: الف- گسترده ترین آموزه های تربیتی در اسلام در ارتباط با شکوفاسازی فطرت در جهت ارتقای شخصیت و تأمین سلامت روان انسانی در ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری و هدایت وی به کمال مطلوب و قرب الی الله، است. ب- پرورش همه توانمندی های فطری هماهنگ با اهداف تربیتی منتهی به سلامت روان و سعادتمندی انسان می شود. ج- ازنظر اسلامی، همیشه سلامت روانی با سلامت معنوی همراه است و نمی توان کسی را که سلامت معنوی در ابعاد مختلف بر روانش حاکم نیست، کاملاً سالم دانست. د- در آموزه های اسلامی، ویژگی های سلامت روانی معنوی پرورش یافتگان فطرت در ابعاد شناختی، عاطفی و عملکردی و در قلمرو فرد با خدا، خود، دیگر انسان ها و طبیعت، تبیین شده است.