فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۸۱ تا ۴٬۶۰۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق رابطه بین پایگاه هویت و اضطراب مورد بررسی قرار گرفته است، با این فرض که بعضی از پایگاه های هویت آسیب پذیری بیشتری در برابر اضطراب دارند. به این منظور میانگین های اضطراب چهار پایگاه هویت یعنی دستیابی، تعیلق، ممانعت و پراکندگی مورد مقایسه قرار گرفته است. همچنین در تحلیل دیگری مقایسه ای بین فراوانی پایگاه های مختلف هویت در بخشی از گروه نمونه که مبتلا به اضطراب در سطح مرضی بوده اند، انجام شده است و معنادار بودن این تفاوت ها مورد آزمون قرار گرفته است. این تحقیق بر روی 78 زن و 60 مرد دانشجوی کارشناسی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی صورت گرفته است. برای تشخیص پایگاه هویت از آزمون گسترش یافته عینی پایگاه هویت من ـ تجدید نظر دوم (EOM-EIS-2) و برای سنجش میزان اضطراب از سیاهه اضطراب آشکار و پنهان ـ فرم (STAI-Y) Y استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که اضطراب افرادی که در پایگاه های فاقد تعهد به هویت هستند، بطور معناداری بالاتر از اضطراب افرادی است که به هویت مشخصی متعهد شده اند. همچنین فراوانی افراد فاقد تعهد به هویت در گروه مبتلا به اضطراب (در سطح مرضی) بطور معناداری بیشتر از افراد متعهد به هویت است. براین اساس می توان گفت که تعهد به هویت می تواند مانع ابتلا به اضطراب باشد و پایگاه های فاقد تعهد در برابر اضطراب آسیب پذیرترند.
بررسی مدل علی عملکرد قبلی،باورهای معرفت شناختی،جهت گیری هدف مهارت های خود تنظیمی،خودکارآمدی و عملکرد بعدی در درس ریاضی دانش آموزان سال اول دبیرستان های شهر دلفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی، تدوین و برازش الگویی ساختاری از رابطه های بین متغیرهای باورهای معرفت شناختی، جهت گیری هدف، مهارت های خودتنظیمی، خودکارآمدی و عملکرد قبلی ریاضی با عملکرد بعدی در درس ریاضی دانش آموزان دختر و پسر می باشد. این تحقیق در دو مرحله ی مطالعه ی مقدماتی و اصلی انجام گرفت. هدف مطالعه ی مقدماتی بررسی ویژگی های روان سنجی (پایایی و روایی) ابزارهای پژوهش بود. در این مرحله، 140 دانش آموز دختر و پسر سال اول دبیرستان های شهر دلفان برای تکمیل پرسشنامه ها بصورت تصادفی مرحله یی انتخاب شدند. هم چنین، برای سنجش عملکرد قبلی و بعدی ریاضی دانش آموزان به ترتیب از نمره های پایان سال آنان در سال های سوم راهنمایی و اول دبیرستان استفاده شد. در مرحله ی اصلی نیز 420 دانش آموز (210 دختر و 210 پسر) سال اول دبیرستان های دولتی شهر دلفان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی
چند مرحله یی به منظور آزمون فرضیه ها و برازش مدل پیشنهادی تحقیق انتخاب شدند. روش های آماری به کار گرفته شده برای این مطالعه در مرحله ی اصلی، میانگین، انحراف معیار و روش تحلیل «معادله های ساختاری» با استفاده از نرم افزارهای SPSS16 و AMOS16 بود. به طور کلی، در مدل پیشنهادی تحقیق مسیرهای مستقیم باورهای معرفت شناختی ریاضی به مهارت های خودتنظیمی ریاضی، باورهای معرفت شناختی ریاضی به خودکارآمدی ریاضی، جهت گیری هدفی ریاضی به عملکرد بعدی ریاضی و مهارت های خودتنظیمی ریاضی به عملکرد بعدی ریاضی معنادار بدست نیامد. لذا، فرضیه های متناسب با این مسیرها نیز مورد تایید قرار نگرفت. هم چنین، در جریان برازش مدل های پیشنهادی و اصلاح شده ، مشخص شد که متغیرهای مشاهده شده نقش معناداری در اندازه گیری متغیرهای مکنون تحقیق دارند.
بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ی متوسطه شهر اصفهان با ویژگی های خانوادگی و شخصیتی آنان
حوزه های تخصصی:
ادراکمادران از انگیزه های زیربنایی رفتار کودکدر موقعیت های دلبستگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
کیفیت روابط کودکو مراقب او، مفهومی محوری در ارتباط با عوامل موثر در تحول کودکاست . از آنجا که پاسخدهی مثبت مادر به کودکاز مولفههای مهم شکلگیری دلبستگی ایمن در اوست، ادراکمادر از علت رفتار کودکاز اهمیت زیادی برخوردار است. هدف این پژوهش بررسی ادراکمادران ایرانی از انگیزههای زیربنایی رفتار کودکدر موقعیتهای دلبستگی و دیدگاه آنان نسبت به پاسخدهی مناسب به این رفتارها، و همچنین مقایسه بین فرهنگی این پدیده بود.
روش: این پژوهش کیفی توصیفی در سال 1388 روی 30 مادر ایرانی دارای کودکان 3 تا 5 سال که به روش نمونهگیری تصادفی از سه مهدکودکشهر تهران انتخاب شدند، انجام شد. 5 موقعیت برای آزمودنیها توصیف و از آنها خواسته شد که علت رفتار کودکدر هر موقعیت و پاسخ مناسب به این رفتار را ذکر کنند. دادهها به روش کیفی تحلیل شد.
یافتهها: بین ادراکمادران از انگیزه رفتار کودکو پاسخدهی مناسب رابطه وجود داشت. در موقعیت خواب بیش از سایر موقعیتها به مقوله ایمنی و وابستگی متقابل توجه شد و پاسخ مثبت بیشتری به این موقعیت داده شد. در مقایسه بین فرهنگی، بین ادراکمادران ایرانی و ژاپنی شباهت بیشتری وجود داشت و آنان بیش از مادران آمریکایی به جستجوی ایمنی و وابستگی متقابل توجه میکردند.
نتیجهگیری: رفتارهایی که بیشتر به انگیزه جستجوی ایمنی و وابستگی متقابل نسبت داده میشوند، پاسخ مثبتتری از سوی مادران دریافت میکنند. بنابر ارزشها و باورهای فرهنگی، ادارکمادران از انگیزههای رفتار کودکو پاسخدهی به رفتارهای کودکمتفاوت است.
مقایسه سازگاری زناشویی معلمان مرد دبستانهای شهر اهواز بر اساس همسانی هیجان خواهی با همسرانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در صدد مقایسه سازگاری زناشویی معلمان مرد دبستانهای شهر اهواز بر اساس همسانی هیجان خواهی با همسرانشان است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مرد دبستانهای شهر اهواز است. نمونه مورد مطالعه شامل 270 نفر از معلمان مرد دبستانهای شهر اهواز به همراه همسرانشان (جمعا 540 نفر) است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای مقیاس عملکرد خانواده و مقیاس هیجان خواهی شکل پنجم زاکرمن استفاده شده است. طرح این پژوهش از نوع علی – مقایسه ای (پس رویدادی) است. نتایج حاصل نشان داد که بین سازگاری زناشویی، نقشها، حل مساله، درگیری عاطفی، همراهی عاطفی، کنترل رفتار و عملکرد کلی معلمان مرد دبستانهای شهر اهواز در گروه های چهارگانه هیجان خواهی، تفاوت معنی دار وجود دارد.
فلسفه برکسون
نقد تعلیم و تربیت مدرن با بازخوانی اندیشه های تربیتی هنا آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، نقد تربیت مدرن در پرتو اندیشه های تربیتی هانا آرنت می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شد. به صورتی که نخست، ضمن گذری بر اندیشه هانا آرنت، مفهوم و جایگاه تربیت در اندیشه او بررسی شده، سپس، در پرتو اندیشه های تربیتی ایشان به نقد تربیت مدرن پرداخته شده و در آخر مؤلفه های تربیتی مطلوب آرنت مورد تحلیل و بررسی واقع شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که تعلیم و تربیت دارای جایگاهی مهم و مرتبط با سایر عناصر اندیشه فلسفی آرنت می باشد. علاوه بر این، از منظر هانا آرنت تربیت مدرن با چالش هایی همچون گسست نسلی، تقلیل مفهومی، حذف سندیت، رشد ناقص و سیاست زدگی مواجهه است. در برابر این وضعیت، آرنت گونه ای مطلوب از تعلیم و تربیت را ارائه می کند که دربردارنده مؤلفه هایی نظیر بین الذهانی بودن، اقتدار مداری، معطوف به رشد بودن، داشتن جنبه مراقبتی و غیرسیاسی بودن می باشد
مقایسه ترکیبهای نه گانه هوش و خلاقیت از لحاظ ویژگیهای شخصیتی در دانشآموزان سال اول دبیرستانهای اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی این مساله اساسی است که آیا میان گروههای ترکیبی نه گانه هوش و خلاقیت از لحاظ ویژگیهای شخصیتی تفاوت وجود دارد؟ برای پاسخگویی به این سوال، از میان کلیه دانش آموزان سال اول دبیرستانهای دخترانه و پسرانه شهرستان اهواز تعداد 4500 نفر نمونه اولیه به صورت تصادفی چند مرحلهای انتخاب گردید. سپس، از آنان آزمون مداد کاغذی خلاقیت عابدی به عملآمد و نمرههای هوشبهر شان نیز که به وسیله آزمون ریون بزرگسالان توسط مشاوران تعیین شده بود، از بایگانی مدارس استخراج شد. آنگاه با تقسیمبندی دانشاموزان به سه دسته بالا، پایین و متوسط از لحاظ نمرههای هوش و خلاقیت، نه گروه به دست آمد و از میان آنان 1440 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. پس از آن، آزمون 16 عاملی شخصیتی کتل بر روی آنان اجرا شد. نتایج حاکی از آنند که در گروههای نه گانه از لحاظ ویژگیهای کم هوش ـ باهوش، احساساتی ـ استوار، مصلحتگرا ـ اصولی، خویشتندارد ـ ناخویشتندار و آرمیده ـ مضطرب تفاوت معنیدار وجود دارد. همچنین با آزمون پیگیری توکی مقایسههایی میان زوجهای گروههای مختلف از لحاظ هر یک از متغیرهای شخصیتی به عمل آمد. نتایج حاکی از آنند که تفاوتهایی در برخی از زوجهای گروهها وجود دارد. این نتایج با پژوهشهای پیشین هماهنگند.
سلسله مراتب ارزشی دانشجویان ایرانی
حوزه های تخصصی:
"
در پی دستیابی به سلسله مراتب ارزشی جوانان دانشجو و بررسی اثر متغیرهای جنس و گرایشهای تحصیلی بر آن، 600 دانشجو (300 مرد و 300 زن) به نسبت مساوی از چهار دانشکده فنی، علوم انسانی، تربیت معلم و مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، به روش نمونهگیری تصادفی ساده، انتخاب شدند و با «زمینهیاب ارزشی شوارتز» (SVS) مورد ارزشیابی قرار گرفتند. یافتههای پژوهش مشخص کردند که ترتیب سلسله مراتبی ارزشی جوانان با سلسله مراتب ارزشی همه ـ فرهنگی مطابقت داشت. اما برخی از تفاوتهای نامتعارف نیز مشاهده شد. بین مردان و زنان در خصوص ترتیب سلسله مراتبی ارزشها وفاق قابل توجهی دیده شد و دانشجویان با گرایشهای تحصیلی متفاوت، در خصوص ترتیب سلسله مراتبی ارزشها، شباهت زیادی داشتند.
"
فرسودگی شغلی و سلامت روانشناختی در دبیران
حوزه های تخصصی:
"
روابط بین متغیرهای فرسودگی شغلی و سلامت روانشناختی در دبیران دبیرستانهای تهران در این پژوهش، بررسی شد. فهرست فرسودگی مازلاچ (MBI : مازلاچ و جکسون، 1981) و فهرست تجدیدنظر شده نشانههای روانی (SCL-90-R، دروگاتیس، 1975) در 137 زن و 163 مرد از دبیران شاغل در دبیرستانهای تهران که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند، اجرا شد. برای تحلیل دادهها، ضریب همبستگی پیرسون به کار رفت. نتایج همبستگیهای مثبت معنادار بین متغیرهای فرسودگی شغلی شامل خستگی هیجانی و شخصیت زدایی، با متغیرهای سلامت روانشناختی شامل شکایتهای جسمانی، وسواس بیاختیاری، حساسیت در روابط بین فردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، هراس، افکار پارانویید و روان گسستگی را در زنان و مردان نشان دادند. افزون بر این، بین فقدان تحقق شخصی (به منزله یک متغیر فرسودگی) و همه متغیرهای سلامت روانشناختی در دبیران مرد، همبستگی منفی و معنادار مشاهده شد. استلزامهای این یافتهها و پیشنهادهایی برای پژوهشهای آینده مورد بحث قرار گرفت.
"
بررسی تطبیقی رابطه بین سبکهای تفکر دختران و پسران دبیرستانی با پیشرفت تحصیلی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این مقاله بر اساس طرحی پژوهشی با همین عنوان و با هدف شناسایی متغیرهای محتوایی و ساختاری موثر بر ساختار سازمانی و طراحی ساختار مناسب، به صورت مفهومی و عملی موقعیت این متغیرها را در دو وضعیت موجود و مطلوب مشخص کرده است.
در این پژوهش از اسناد دست اول، پژوهشهای انجام شده مرتبط، نتایج مصاحبه با مدیران و مشاوران سازمان درباره ابزارهای گردآوری داده ها (ابداعی رابینز)، الگوهای پنجگانه مینتزبرگ، الگوی عملی ندلر - توشمن، الگوی ارتباط هدف و ساختار (ابداعی رورباف)، الگوی ارتباط پنجگانه چرخه زندگی و ساختار (ابداعی لاری ای گرینر)، با تغییراتی در آنها و افزودن چند الگوی دیگر که همه ابزارها از روایی و اعتبار برخوردارند، استفاده شده است.
یافته های پژوهش حاکی از آن است که در این سازمان، سه متغیر ساختاری پیچیدگی، رسمیت و به ویژه تمرکز، بالا یا بسیار بالاست و باید کاهش یابد. اهداف و استراتژی سازمان در وضعیت موجود، در حد کارایی است در صورتی که در وضعیت مطلوب باید اثر بخش باشد. محیط آرام، باثبات و نسبتا مطمئن در نظر گرفته شده است در صورتی که در وضعیت مطلوب لازم است محیط تا اندازه ای متلاطم باشد. در حال حاضر اندازه سازمان بسیار بزرگ است و لازم است از طریق کاهش قابل توجه نیروی انسانی غیرمتخصص و به کارگیری متخصصان بیشتر، اندازه سازمان کوچک شود. در پایان بر اساس الگوی طراحی شده، 18 پیشنهاد همراه با نمودار تشکیلات ماتریسی و پیوندی ارایه شده است. با استفاده از الگوی به دست آمده در این پژوهش، می توان ساختار سازمانهای مشابه را طراحی کرد.
"
مخاطرات و مشکلات جوانان
اثربخشی روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت بر نشانه های افسردگی، ابرازگری هیجانی، مهارت های اجتماعی و کیفیت زندگی دانشجویان افسرده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روان شناختی در بین دانشجویان محسوب می شود که جنبه های مختلف زندگی آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت بر نشانه های افسردگی، ابرازگری هیجانی، مهارت های اجتماعی و کیفیت زندگی دانشجویان انجام شد.
روش کار: این کارآزمایی بالینی در بازه ی زمانی مهر تا اسفند 1393 انجام شد. جامعه ی آماری را دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد تشکیل می دادند. 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس از میان دانشجویان مراجعه کننده به کلینیک دانشگاه فردوسی مشهد با شکایت افسردگی، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 12 نفری شاهد و آزمون تقسیم شدند. گروه آزمون تحت 8 جلسه ی هفتگی 90 دقیقه ای روان درمانی بین فردی کوتاه مدت قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های افسردگی بک-2، کیفیت زندگی (WHOQOL)، ابرازگری هیجانی (EEQ)، مهارت های اجتماعی (SSI) و جمعیت شناختی بود. داده ها با کوواریانس چندمتغیره به کمک نرم افزارSPSS نسخه ی 19 تحلیل شدند.
یافته ها: نمره ی کلی افسردگی در گروه آزمون به طور معنی داری نسبت به گروه شاهد کاهش یافته بود (004/0=P). هم چنین، نمرات تمام شاخص های ابرازگری هیجانی (031/0=P)، خرده مقیاس های بیانگری هیجانی، بیانگری اجتماعی، حساسیت هیجانی، کنترل هیجانی و کنترل اجتماعی پرسش نامه ی مهارت های اجتماعی(047/0=P) و حیطه های سلامت روان شناختی و روابط اجتماعی کیفیت زندگی به طور معنی داری در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (023/0=P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد روان درمانی بین فردی کوتاه مدت می تواند به عنوان یک رویکرد درمانی اثربخش در کاهش نشانگان افسردگی و بهبود در مولفه های کیفیت زندگی، ابرازگری هیجانی و مهارت های اجتماعی در نظرگرفته شود.
جایگاه دستور در نظریه ها و برنامه های زبانِ دوم آموزی؛ در جستجوی طرحی برای آموزش دستورِ زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی سیر تکوین برنامه های درسی و روش های آموزش زبان دوم/خارجی نشان می دهد آموزش دستور همواره یکی از مباحث جدّی و چالش برانگیز برای برنامه ریزان و مدرسان زبان بوده است. در برخی از برنامه های درسی، دستور محور آموزش بوده و محتوای اصلی تلقی شده است؛ درحالی که در برخی دیگر، دستور به کلی کنار نهاده شده و معنا، محور برنامه های آموزش زبان بوده است. مطالعه پیشین برنامه ها و شیوه های آموزش زبان دوم/خارجی حاکی از شکل گیری سه رویکرد درباره آموزش دستور است. رویکرد اول، که عمدتاً در برنامة درسی دستوری یا ساخت گرا تجلی یافته است، دستور را محتوای اصلی برنامة درسی دانسته و آن را چهارچوب و قالب سازمان دهندة برنامة زبان آموزی در نظر می گیرد. این رویکرد بر تمرکز آشکار بر دستور و آموزش مستقیم آن تأکید داشته و اوج رواج آن دورة ساختگرایی، یعنی اواسط قرن بیستم تا دهة هفتاد این قرن، بوده است. رویکرد دوم، که نقطة مقابل رویکرد تمرکز بر دستور است، بر معنا و نقش های زبانی تأکید دارد. در این رویکرد، آموزش دستور به کلی کنار نهاده شده و تبادل معنا محور اصلی برنامة زبان آموزی است. این رویکرد نیز در اواخر دهة هفتاد قرن بیستم مطرح و در دو دهة پایانی این قرن به اوج اعتبار خود رسید. رویکرد سوم، با اتخاذ موضعی بینابین بر آموزش دستور در کنار معنا و در رابطة فرایندی تأکید دارد. این رویکرد نیز در اواخر قرن گذشته مطرح شد و عمدتاَ در الگوی آموزشی تکلیف محور مطرح گردیده است. شواهد مختلف حاکی از آن است که اتخاذ رویکردهای مختلف دربارة آموزش دستور ناشی از تعاریف متفاوتی است که برای این بخش از زبان ارائه شده است. این تعاریف شامل دستور ذهنی، دستور زبان شناختی، دستور توصیفی، دستور معیار، دستورِ معلم و دستور آموزشی است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که با توجه به اهداف بنیادی آموزش زبان فارسی به غیرایرانیان، کدام دستور را باید آموزش داد و کدام یک از سه رویکردِ فوق برای دستیابی به این هدف مناسب تر است. برای این منظور، ابتدا سیر تکوین دیدگاه های آموزش زبان بررسی خواهد شد. سپس، بازتاب این دیدگاه ها در برنامه های درسیِ آموزش زبان مورد بحث قرار خواهد گرفت. در ادامه، دستور آموزشی و ویژگی های آن بحث خواهد شد. در بخش پایانی نیز تلاش خواهد شد تا متناسب با اهداف بنیادی آموزش زبان فارسی، الگویی برای تدوین محتوای دستوری و آموزش دستور زبان فارسی پیشنهاد گردد.
مقایسه پیوستگی، انطباق پذیری، سطح ارتباط و رضایت زناشویی در متاهلین پرگذشت و کم گذشت اداره های دولتی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به مقایسه پیوستگی، انطباق پذیری، سطح ارتباط و رضایت زناشویی متاهلین پرگذشت و کم گذشت می پردازد. روش پژوهش از نوع علی مقایسه ای (پس رویدادی) است. نمونه پژوهش شامل 270 نفر از کارکنان متاهل اداره های دولتی شهر اهواز بود که به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از مقیاس گذشت خانواده، مقیاس پیوستگی و انطباق پذیری خانواده و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس نشان داد که متاهلین پرگذشت در مقایسه با متاهلین کم گذشت به طور معناداری میزان پیوستگی، انطباق پذیری، سطح ارتباط و رضایت زناشویی بیشتری دارند.