فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۴۱ تا ۲٬۷۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی تاثیر القا هیجان بر شادمانی و ناراحتی پس از القای برانگیختگی منفی قبلی بود.
روش: در این تحقیق 32 دانشآموز دختر پایه اول دبیرستان شهر اصفهان بهطور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی (هر گروه 8 نفر) و دو گروه گواه (هر گروه 8 نفر) وارد شدند و پرسشنامههای افسردگی، شادکامی، MMPI2 و دو مقیاس از پرسشنامه 5 عاملی بزرگ (رواننژندی- درون گرایی) را تکمیل نمودند. پس از القا برانگیختگی منفی (نگرانی) به گروه اول فیلم غمگین، به گروه دوم فیلم شاد و به گروه سوم فیلم خنثی نشان داده شد و گروه چهارم بدون مداخله بودند.
یافتهها: تفاوت بین گروهها در افسردگی و شادمانی معنیدار بود. همچنین تاثیر عوامل القایی پس از ایجاد نگرانی قبلی در گروهها نشان داد که میزان افسردگی در گروه دوم (با نمایش فیلم شاد) کاهش و میزان شادکامی افزایش یافته و با گروه آزمایش دیگر (نمایش فیلم غمگین) و دو گروه گواه تفاوت معنیداری دارد.
نتیجهگیری: تاثیر هیجانات مثبت بر کاهش اثرات ناشی از هیجانات منفی مثل افسردگی و افزایش هیجانات مثبت مثل شادمانی موثر است. این نتیجه را اثر عدم تداوم هیجانات منفی توسط هیجانات مثبت مینامند."
اثربخشی مداخله آموزشی مبتنی بر مدل طرحواره ها در ارتقاء رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رضایت زناشویی یک جنبه بسیار مهم و پیچیده از یک رابطه زناشویی است که عوامل مهمی در آن نقش دارند و می تواند به وسیله روش های مداخله ای مختلف تحت تاثیر قرار بگیرد. هدف پژوهش حاضر شناسایی طرحواره های غالب در نارضایتی زناشویی و بررسی اثربخشی مداخله آموزشی مبتنی بر مدل طرحواره ها در ارتقاء رضایت زناشویی زوجین بود.
روش: به این منظور، تعداد 40 نفر (زن و مرد) از زوجین دارای نارضایتی زناشویی پس از مصاحبه و ارزیابی به وسیله ابزارهای پژوهش (ENRICH، SCL-90، GHQ، YSQ-SF)، در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند و سپس مداخله روی گروه آزمایش اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد و در فهرست انتظار قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه با نارضایتی زناشویی مرتبط هستند، همچنین مداخله طرحواره محور در ارتقاء رضایت زناشویی زوجین اثربخش بود.
نتیجه گیری: مداخله آموزشی مبتنی بر مدل طرحواره ها می تواند به عنوان یکی از روش های مداخله در زمینه مشکلات بین فردی زوجین به ویژه نارضایتی زناشویی مورد استفاده قرار بگیرد.
اثر بخشی لاموتریژین در درمان علایم اجتناب - کرختی در مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: اختلال استرس پس از سانحه اختلالی مزمن و از نظر درمانی دشوار است که به عنوان یک اختلال روانپزشکی نسبتا شایع با مرگ و میر و مشکلات اجتماعی زیاد همراه است. مطابق فرضیه برانگیختگی کیندلینگ مواجهه با حوادث تروماتیک مـوجب حساس سازی یا برانگیختگی هسته لیمبیک می شود که منجر به کاربرد ترکیبات دارویی ضد تشنج در درمان اختلال استرس پس از سانحه شده است. بر اساس فرضیه فوق، این مطالعه با هدف تعیین اثـر بخشی لاموتریژین در درمان علایم اجتناب - کرختی در مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه انجام پذیرفت.
مواد و روش ها: این یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور می باشد که بر روی 30 بیمار مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان نور اصفهان در سال 1384 انجام پذیرفته است. این بیماران به طور تصادفی و مساوی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند و طی 3 ماه تحت درمان با لاموتریژین به عنـوان درمان همراه و دارونمـا قرار گرفتند. ابزار استفاده شده مقیاس استاندارد پزشک - اجرای اختلال استرس پس از سانحه بود که بیماران در شروع درمان و سپس در پایان ماه سوم با آن مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تی زوجی، ویلکاکسون و فریدمن تحلیل گردید.
یافته ها: میانگین نمره در مورد فراوانی معیارها در اولین ویزیت در گروه مورد 10.1±2.2 و شاهد 2.24 ±75.12 بود که این میانگین پس از پایان دوره درمان در گروه مورد 2.5± 9 (تفاوت معنی دار) و شاهد 2.7±12.45(غیر معنی دار) بود. میانگین نمره در مورد شدت معیارها در گروه مورد 1.2±9.4 و شاهد 1.9±9.1 بود که این میانگین پس از پایان دوره درمان در گروه مورد 2± 8.4 (تفاوت معنی دار) و شاهد 2± 9.1(غیر معنی دار) بود. در بررسی جداگانه در گروه مورد در چهار علامت از علایم اجتناب - کرختی شامل؛ اجتناب از افکار و احساسات، اجتناب از فعالیت ها و مکان ها و افراد، ناتوانی در به یادآوردن جنبه هایی از تروما و کاهش علاقه به فعالیت های مهم، تفاوت معنی داری قبل و پس از مصرف دارو در فراوانی و شدت علایم مذکور مشاهده گردید و در سایر علایم شامل؛ احساس غریبگی و گسستگی از دیگران، محدود شدن حالات عاطفی و احساس بعید دانستن همه چیز، تفاوت معنی داری قبل و بعد از مصرف دارو مشاهده نشد. در گروه شاهد در هیچ یک از علایم هفت گانه اجتناب - کرختی تفاوت معنی داری قبل و پس از مصرف دارونما در فراوانی یا شدت علایم مشاهده نشد. از طرف دیگر مقایسه میانگین تغییرات نمره قبل و پس از مداخله در گـروه مورد و شاهد نشان داد که میانگین تغییر نمرات در چهار علامت فوق از نظر فراوانی و شدت علایم دارای تفاوت معنی دار بود.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که داروی لاموتریژین درمان موثری برای کاهش علایم اجتناب - کرختی اختلال استرس پس از سانحه می باشد.
کارکرد رؤیا
حوزه های تخصصی:
بررسی اثربخشی مداخلات ارتقا دهنده امید دربیماران مبتلا به سرطان شهرستان سنندج در سال 1386(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: سرطان دسته ای از بیماری هاست که با رشد کنترل نشده سلولی و تهاجم به بافت های موضعی و متاستاز سیستمیک مشخص می شود. میزان بروز سرطان طی 50 سال گذشته به طور یکنواخت افزایش پیدا کرده است. روحیه امیدوارانه از فاکتورهای بسیار مهم و از عناصر ضروری در بیماری سرطان است که اثرات زیادی در سازگاری بیماران با شرایط، به خصوص در طی دوران درد و محرومیت دارد. امید در افزایش کیفیت زندگی بیمار نقش به سزایی داشته و بر مراحل مختلف بیماری اثر گذار می باشد. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی مداخلات ارتقا دهنده امید در بیماران مبتلا به سرطان بود.
مواد و روش ها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی بود که در سال 1386 در بخش شیمی درمانی بیمارستان قدس سنندج بر روی 50 نفر از بیماران مبتلا به سرطان انجام شد. بیماران به طور تصادفی به دو گروه مساوی مورد و شاهد تقسیم شدند. قبل و بعد از مداخله برای هر دو گروه پرسشنامه امید هرث تکمیل شد. مداخلات ارتقا دهنده امید برای بیماران گروه مورد به صورت مباحثه عمیق و چهره به چهره و انفرادی و با روش یادگیری بر اساس حل مساله انجام شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مجذور کای و آنالیز کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: بین میانگین نمرات امید بیماران گروه مورد و شاهد قبل از مداخلات ارتقا دهنده امید اختلاف معنی داری مشاهده نشد. بعد از انجام مداخلات ارتقا دهنده امید بین میانگین نمرات امید دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری دیده شد (p<0.008). میانگین نمرات امید در گروه مورد بعد از مداخله 4.32 نمره افزایش یافت و اختلاف معنی داری بین میانگین نمرات امید گروه مورد قبل و بعد از مداخله وجود داشت (p<0.001).
نتیجه گیری: مداخلات ارتقا دهنده امید در افزایش امید بیماران موثر است، بنابرین شایسته است به منظور ارتقای کیفیت زندگی بیماران میتلا به سرطان، ارایه خدمات آموزشی و برنامه های ارتقا دهنده امید با روش های مناسبی مانند یادگیری بر اساس حل مساله با مشارکت فعال بیمار در فرآیند بحث با برنامه ریزی مدون انجام پذیرد.
نقش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و تحمل پریشانی در رفتارهای پرخطر دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و تحمل پریشانی در رفتارهای پرخطر دانشجویان صورت گرفت.
مواد و روش ها: در یک طرح همبستگی و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، از بین دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه خوارزمی در سال تحصیلی 94-1393، 240 نفر دانشجو (146 نفر دختر و 94 نفر پسر) انتخاب شدند و پرسش نامه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان ( Cognitive Emotion Regulation Questionnaire یا CERQ ) ، تحمل پریشانی و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی را تکمیل نمودند. داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چندگانه (گام به گام) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: ضرایب همبستگی نشان داد که راهبردهای سازگارانه (پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مثبت و دیدگاه پذیری) با برخی رفتارهای پرخطر (رانندگی خطرناک، خشونت، سیگار کشیدن، مصرف مواد، مصرف الکل، دوستی با جنس مخالف) رابطه منفی معنی داری داشت. دو راهبرد ناسازگارانه (ملامت دیگران و فاجعه سازی) با رفتارهای پرخطر رانندگی خطرناک، خشونت، سیگار کشیدن، مصرف مواد، رابطه و رفتار جنسی رابطه مثبت معنی داری را نشان داد. بر اساس یافته ها، بین مؤلفه های تحمل پریشانی (تحمل، جذب و ارزیابی) نیز با برخی رفتارهای پرخطر (رانندگی خطرناک، خشونت، سیگار کشیدن، مصرف مواد، رابطه و رفتار جنسی) ارتباط منفی معنی داری مشاهده شد. از بین پنج راهبرد سازگارانه نظم جویی هیجان، به جز راهبرد دیدگاه گیری، هر چهار راهبرد دیگر (تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و پذیرش) قادر به پیش بینی برخی رفتارهای پرخطر بودند. از بین راهبردهای ناسازگارانه نیز راهبرد فاجعه سازی و ملامت دیگران توانست برخی رفتارهای پرخطر را پیش بینی نماید. همچنین، از بین مؤلفه های تحمل پریشانی، ارزیابی و جذب نقش پیش بینی کنندگی برای برخی از رفتارهای پرخطر را داشتند. در مجموع، از بین سایر متغیرهای پیش بین، دو راهبرد تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و ارزیابی مجدد مثبت با تبیین 11/0 درصد از واریانس نمرات خشونت، بالاترین ضریب تبیین را برای رفتارهای پرخطر به خود اختصاص دادند.
نتیجه گیری: راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی و تحمل پریشانی، پیش بینی کننده مهمی در بروز رفتارهای پرخطر در دانشجویان به شمار می روند. بنابراین، در برنامه های آموزشی برای پیشگیری و کاهش رفتارهای پرخطر دانشجویان، باید به راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و تحمل پریشانی توجه ویژه داشت.
مقایسه مقبولیت راهبردهای افزایش انگیزش پیشرفت نزد معلمان و دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر یافته های دو مطالعه گزارش شده است .در مطالعه 1 مقبولیت شش راهبرد افزایش انگیزه پیشرفت (تعیین هدف‘یادگیری مشارکتی‘یادگیری درحد تسلط‘جهت گیری تبحری‘پیشنهادهای مربوط به تکلیف و حق انتخاب)دانش آموزان و تناسب آنها با سه سطح از پیشرفت تحصیلی (پایین‘متوسط و بالا)نزد معلمان سه مقطع تحصیلی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.درهر سه پایه تحصیلی جهت گیری تبحری بیشترین و حق انتخاب کمترین مقبولیت را داشت.تناسب راهبردها برای سه سطح از پیشرفت تحصیلی نیمرخ مشابهی نداشت.برای دانش آموزان قوی‘راهبرد حق انتخاب و جهت گیری تبحری بیشترین وتعیین هدف کمترین تناسب را نشان داد. برای دانش آموزان متوسط و ضعیف جهت گیری تبحری بیشترین و حق انتخاب کمترین تناسب را نشان داد. در مطالعه2 مقبولیت همین راهبردها نزد دانش آموزان برحسب پایه تحصیلی(راهنمایی‘دبیرستان)جنس و پیشرفت تحصیلی(بالا‘متوسط‘پایین)بررسی شد. در دختران‘یادگیری مشارکتی و پیشنهادهای مربوط به تکلیف در راهنمایی و جهت گیری تبحری و تعیین هدف در دبیرستان بیشترین مقبولیت را داشت . در پسرها ‘ حق انتخاب در دبیرستان مقبولتر از راهنمایی و پیشنهادهای مربوط به تکلیف در راهنمایی مقبولتر از دبیرستان بود. تناسب راهبردها برای سطوح مختلف پیشرفت تحصیلی از نظر معلمان با مقبولیت راهبردها نزد دانش آموزان همخوانی نشان نمیداد. احتمالاً یکی از دلایل عمده این عدم همخوانی ناآشنایی معلمان با این راهبردها است . برای آشنایی بیشتر معلمان باکارکرد این راهبردها پژوهشی پیشنهاد شده است .
تاثیر مشاوره گروهی بارویکرد معنا درمانی بر سطح سلامت روان زنان سالمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
شیوع لکنت در دانش آموزان دوزبانه مقاطع مختلف شهر جوانرود(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: به منظور بررسی نقش عوامل زبان شناختی در ابتلا به لکنت و پاسخ گویی به نیازهای درمانی آن، برآورد میزان شیوع این اختلال در دوزبانه های ایرانی ضروری است. لذا هدف از مطالعه حاضر برآورد شیوع لکنت در دانش آموزان مقاطع مختلف شهر دوزبانه جوانرود به تفکیک جنس و مقطع تحصیلی است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی است. تمام دانش آموزان مدارس عادی سه مقطع تحصیلی شهر جوانرود به صورت تمام شمار بررسی شدند. غربالگری اولیه جهت شناسایی دانش آموزان مبتلا به انواع اختلالات گفتاری توسط معلمان و با نظارت کارشناس گفتاردرمانی انجام گرفت و اطلاعات لازم در این زمینه در جلسات توجیهی به معلمین داده شد. از بین دانش آموزان معرفی شده توسط معلمان، موارد مبتلا به لکنت از طریق ارزیابی گفتار خودبه خودی، توصیف تصاویر داستانی و خواندن متن به دو زبان کردی و فارسی توسط کارشناس گفتاردرمانی بررسی و بر اساس علائم آسیب شناختی لکنت تشخیص داده شدند. داده های حاصل با استفاده از آزمونهای آماری کای اسکوئر و رگرسیون لجستیک مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از تعداد کل 11425 دانش آموز، 129 نفر مبتلا به لکنت بودند. این تعداد معادل 13/1 درصد کل جامعه مورد مطالعه است. شیوع لکنت در مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان به ترتیب 06/2، 87/0 و 5/0 درصد بود. شیوع لکنت بین پسران 13/1 درصد و بین دختران 88/0 درصد به دست آمد. نسبت ابتلای پسران به دختران 5/1 به 1 بود. شیوع لکنت بین مقاطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان باهم تفاوت معنی دار داشت . تفاوت شیوع لکنت بین پسران و دختران از لحاظ آماری معنادار بود(034/0 = P).
نتیجه گیری: شیوع لکنت در بین دانش آموزان دوزبانه شهر جوانرود بیشتر از میزان گزارش شده به عنوان میانگین شیوع لکنت در جوامع یک زبانه (1 درصد) است. خطر ابتلا به لکنت در پسران بیشتر از دختران است.
"
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و طرحواره درمانی بر کاهش افسردگی بیماران شهر تهران واجد تشخیص کمردرد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :افسردگی از رایج ترین اختلالات همراه با دردهای مزمنی همچون کمردرد است که باعث محدودیت هایی در اثربخشی درمان های شناختی- رفتاری در این افراد می شود. وجود مشکلات و محدودیت های مشابه در برنامه های شناختی- رفتاری به منظور درمان افسردگی، باعث گرایش جدید محققان به استفاده از طرحواره درمانی (Schema therapy یا ST) در درمان افسردگی شده است. تحقیق حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-behavioral therapy یا CBT) و ST درکاهش افسردگی در بیماران ایرانی واجد تشخیص کمردرد مزمن صورت گرفت. مواد و روش ها:این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی بود که به صورت طرح شبه تجربی با پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه شاهد انجام شد. 35 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن که برای درمان کمردرد خود به کلینیک فوق تخصصی درد یا درمانگاه جراحی مغز و اعصاب بیمارستان های اختر و امام حسین (ع) شهر تهران مراجعه کرده بودند، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. کلیه بیماران پرسش نامه های درد مزمن، مؤلفه افسردگی از پرسش نامه 21 سؤالی افسردگی، اضطراب، استرس (Depression anxiety stress scale یا 21-DASS) را در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه تکمیل کردند. همچنین، گروه تحت ST علاوه بر پرسش نامه های ذکر شده، نسخه کوتاه پرسش نامه طرحواره Young-90 سؤالی (Young schema questionnaire-Short form یا YSQ-SF) را نیز تکمیل نمودند. برای بررسی تأثیر دو شیوه درمانی بر کاهش افسردگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن، از مدل رگرسیون با اثر تصادفی در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها:روش های CBT (005/0 > P) و ST (033/0 > P) تأثیر معنی داری بر کاهش افسردگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن در مرحله پیگیری داشت، اما در این مرحله بین دو روش اختلاف معنی داری از نظر کاهش بر نمرات افسردگی مشاهده نشد (519/0 > P). نتیجه گیری:هر دو روش CBT و ST در بهبود علایم افسردگی مبتلایان به کمردرد مزمن مؤثر است و می تواند به عنوان روش درمانی مناسبی در مبتلایان به درد مزمن افسرده مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیرات والدین بر دینداری فرزندان از منظر روان شناسی دین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف از این نگاشته، طرح و بررسی تأثیرات والدین بر دینداری فرزندان از منظر روان شناسی دین است. روش پژوهش توصیفی _ تحلیلی بوده و اطلاعات به شیوه اسنادی گردآوری شده اند؛ بدین منظور، نظرات و تحقیقات روان شناسان در این زمینه از ابتدا تا به امروز بررسی و دسته بندی گردیده و در برخی مواضع تحلیل های لازم ارائه شده است. این بررسی نشان می دهد والدین از مهم ترین عوامل شکل دهی و تقویت یا تضعیف دینداری در فرزندان خود بوده و از روش های گوناگون نظیر باورها و رفتارهای دینی خود، نوع دلبستگی با فرزندان، روابط عاطفی با آنها، سبک فرزندپروری و نوع رسیدگی به نیازهایشان بر دینداری آنان و تصویری که از خداوند پیدا می کنند، اثر می گذارند.
بررسی نقش نگرش به عشق در پیش بینی طلاق عاطفیِ زنان و مردان متأهل شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نگرش به عشق در پیش بینی طلاق عاطفی زنان و مردان متأهل شهر قزوین انجام شد.روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. نمونه 200 نفر از زنان و مردان متأهلی بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس از مناطق مختلف شهر قزوین از میان افرادی انتخاب شدند که تقریباً پنج سال از ازدواج آنهاگذشته بود. برای گردآوری اطلاعات از فرم کوتاه مقیاس نگرش به عشق(LAS) هندریک و هندریک با ضریب آلفای (82/0) و مقیاس طلاق عاطفی گاتمن با ضریب آلفای(93/0) استفاده شد. نتایج حاصل از همبستگی پیرسون و تجزیه و تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که بین طلاق عاطفی و انواع نگرش به عشق(شهوانی، دوستانه و نوع دوستانه) رابطه معناداری وجود دارد. یافته دیگر اینکه نگرش های عشقی شهوانی، بازی گونه و دوستانه به ترتیب به میزان 30%، 32% و 33% در سطح معناداری (01/0 p≤) قابلیت پیش بینی طلاق عاطفی را دارند. کیفیّت نگرش همسران به مقوله عشق، به عنوان متغییر پیش بینی کننده رضایت یا عدم رضایت زناشویی، نقش مهمی در فرایند زندگی مشترک ایفا می کند. لذا توجه درمان گران خانواده به نگرش های عشقی همسران، می تواند شرایط تثبیت زناشویی موفق را در آینده زندگی مشترک آن ها فراهم کند.
خیانت زناشویی: کاوشی در دیدگاه ها، عوامل و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم تیر ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
165-176
حوزه های تخصصی:
خیانت پدیده ای دردناک و پیچیده است و مشکلات متعددی از قبیل شوک، سردرگمی، خشم، افسردگی و عزت نفس مخدوش در فرد خیانت دیده را به دنبال دارد. با در نظر داشتن اهمیت خیانت به عنوان رویدادی آسیب زا، هدف از تدوین این تحقیق بررسی ابعاد مختلف خیانت و بی وفایی همسران است. روش به کار رفته در تحقیق پیش رو توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات به روش کتابخانه ای با استفاده از ابزارهایی مانند کتاب ها، مقاله ها، تحقیقات پیشین و اینترنت تهیه و تدوین شده است. در ابتدا به مفهوم شناسی خیانت پرداخته شده و به دنبال آن دیدگاه های نظری، پیشایندها و پیامدها و عوامل موثر بر آن مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفت. بر اساس مفاهیم و دیدگاه های مطروح شده در این تحقیق، خیانت زناشویی دارای اشکال مختلفی از جمله خیانت عاطفی، جنسی و مجازی بوده و می تواند ناشی از علل و انگیزه های اجتماعی یا روانشناختی و یا زیست شناختی باشد. همچنین پدیده خیانت زناشویی می تواند پیامدهای متعددی در سطوح فردی، اجتماعی و عملکردی به دنبال داشته باشد. در پایان، ضمن بحث و نتیجه گیری، راهکارهایی جهت پیشگیری و درمان ارائه گردید. نتایج برآمده از این تحقیق می تواند راهنما و یاری دهنده مشاوران و متخصصان حوزه خانواده و دست اندرکاران سلامت جامعه باشد تا به یاری اقشار آسیب پذیر جامعه بشتابند.
عوامل تحکیم و تقویت نظام خانواده
حوزه های تخصصی:
تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر قصه در کاهش نشانه های اختلال سلوک کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر قصه در کاهش نشانه های اختلال سلوک کودکان دبستانی (دختران 10 و 11 ساله) انجام شده است. براساس مطالعات، کودکان مبتلا به اختلال سلوک، در زمینه کاربرد مهارت های اجتماعی بسیار ضعیف عمل می کنند و این نقص به تداوم و تشدید مشکلات رفتاری آن ها می انجامد. این مطالعه از نوع تجربی حقیقی، با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است.گروه نمونه این پژوهش متشکل از 22 دختر دبستانی 10 و 11 ساله بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای در دو مرحله و سپس براساس نمره پرسشنامه علائم مرضی کودکان CSI-4 (فرم والد و معلم) و پرسشنامه ارزیابی رفتار راتر (فرم معلم و والد) انتخاب شدند. از این افراد 11 نفر به طور تصادفی در گروه آزمایش و 11 نفر دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در طول 1 ماه، 12 جلسه تحت آموزش مهارت های اجتماعی با شیوه قصه گویی و فعالیت های مکمل قرار گرفت. داده های پس آزمون، سه هفته پس از اتمام جلسات جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس بررسی شد. نتایج نشان دادند که براساس هر دو فرم دو پرسشنامه، آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر قصه موجب کاهش نشانه های اختلال سلوک در آزمودنی ها می شود (005/0>P). این نتیجه با یافته های پژوهشگران دیگر تطابق دارد و قابلیت کاربرد قصه و ساختار آن را در آموزش و درمان مشکلات رفتاری کودکان نشان می دهد.