فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱٬۸۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه توجه به آموزش مهارت های اجتماعی دانش آموزان با نیاز ویژه که مشکلاتی در ارتباطات اجتماعی و شیوه تصمیم گیری دارند، از اهمیت بالایی برخوردار است. این مسئله در نزد دانش آموزان ناشنوای هنرستانی در خور توجه است. یکی از فرآیندهای رشد اجتماعی در افراد، خودکارآمدی است. این مفهوم در نظریه رشد اجتماعی آلبرت باندورا، باور به توانمندی های فردی است که در تصمیم گیری های فرد برای آینده موثر است. از این رو به نظر می رسد آموزش خودکارآمدی برای دانش آموزان، به خصوص دانش آموزان ناشنوای هنرستانی می تواند میزان سازگاری و رشد تصمیم گیری های فردی را در آن ها افزایش دهد. دلایل اهمیت این موضوع برای مربیان و کارشناسان گروه آسیب دیده شنوایی، خلاءهای موجود و سرانجام ارائه راهکارهای گوناگون در جهت آموزش خودکارآمدی به دانش آموزان ناشنوایی که در تصمیم گیری برای انتخاب رشته یا شغل آینده دچار مشکلاتی هستند، قابل بحث و بررسی است.
تاثیر آموزش مدیریت استرس بر سلامت روان مادران کودکان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تولد کودک با آسیب شنوایی، واقعه ای تنش زا و غیرمنتظره است و خانواده را با استرس و مشکلات روان شناختی مواجه میکند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بهبود سلامت روانی مادران کودکان با آسیب شنوایی از طریق اجرای کارگاه مدیریت استرس صورت گرفته است. محتوای کارگاه در دو بخش دانش افزایی و مهارت آموزی تنظیم و در شش جلسه ارائه شد. روش پژوهش حاضر شبه تجربی و طرح آن پیش-آزمون ـ پس آزمون بدون گروه کنترل است.
گروه نمونه پژوهش حاضر شامل 33 مادر دارای کودک با آسیب شنوایی در سنین پیش از دبستان بودند که به مرکز توانبخشی کودکان ناشنوای نیوشا مراجعه کرده و داوطلب شرکت در کارگاه آموزشی بودند.
ابزارهای پژوهش فهرست نشانگان 90 (SCL-90) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) بوده است. داده های حاصل از اجرای آزمون ها قبل و بعد از کارگاه با استفاده از آزمون t وابسته تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش بیانگر کاهش مشکلات روان شناختی مادران شرکت کننده در کارگاه است. با توجه به نقش مادران در توانبخشی کودکان با آسیب شنوایی، آموزش مادران در برنامه های درمانی کودکان حائز اهمیت است.
نقش موسیقی در افزایش سلامت روانی کودکان با ناتوانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت روانی به عنوان احساس فرد نسبت به خود، دنیای اطراف و همچنین چگونگی سازش با مسئولیت خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خود تعریف شده است(پاتن، 1994).
کودکان عقب مانده ذهنی به علت تاخیر مداوم و سرانجام توقف در تحول ذهنی، علاوه بر مشکلات در حوزه های شناختی، مسائل مختلفی در زمینه ی عاطفی، اجتماعی و بهداشت روانی داشته که می تواند پیامد محدودیت های شناختی آنها باشد، این کودکان اغلب رفتارهای گوشه گیرانه یا پرخاشگرانه از خود بروز می دهند (میلانی فر، 1374). با توجه به این مساله، بهبود مشکلات این کودکان به شیوه های مختلف درمانگری اهمیت فزاینده ای دارد. دراین راستا موسیقی درمانگری بعنوان یک روش درمانگری مفید برای افراد عقب مانده ذهنی مطرح می باشد که اهدافی از قبیل ؛ بهبود بهداشت روانی ، کاهش پرخاشگری، افزایش تمرکز، سازگاری اجتماعی ، تقویت هماهنگی ماهیچه ها، کنترل شخصی، ثبات عاطفی، ایجاد انگیزه و ... را به دنبال دارد. در این راستا در مقاله حاضر به بررسی نقش موسیقی در افزایش بهداشت روانی و کاهش پرخاشگری دانش آموزان عقب مانده ذهنی پرداخته شده است.
بررسی میزان تقویت توانمندسازی شغلی در برنامه درسی دانش آموزان کم توان ذهنی، از دیدگاه کارشناسان ستادی، متخصصان برنامه ریزی درسی و دبیران ذیربط
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی میزان تقویت توانمند سازی شغلی در برنامه درسی دانش آموزان کم توان ذهنی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کارشناسان ستادی سازمان آموزش و پرورش استثنایی، کلیه متخصصان برنامه ریزی درسی در مقطع متوسطه حرفه ای و کلیه دبیران مقطع متوسطه کم توان ذهنی استان قزوین میباشد که از بین آنان به ترتیب (40)، (80)، (93) نفر به عنوان نمونه آماری و به شیوه تصادفی ساده و از طریق فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار پژوهش در این بررسی پرسشنامه محقق ساخته بود که پایایی آن بر اساس آلفای کرانباخ (0.95=) محاسبه و روایی آن بر اساس نظریه اساتید صاحب نظر مورد تایید قرار گرفت.تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد دبیران بر خلاف کارشناسان ستادی و متخصصان برنامه ریزی درسی معتقدند برنامه های درسی دوره متوسطه حرفه ای با علایق و رغبتهای شغلی دانش آموزان دوره متوسطه حرفه ای تناسب کمتری دارد، کمتر توانسته فارغ التحصیلان را به خودکفایی فردی برساند و در توانبخشی حرفه ای دانش آموزان کم توان ذهنی نقش کمرنگی ایفا نموده است.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر کاهش فشار روانی مادران کودکان عقب مانده ذهنی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر میزان فشار روانی مادران کودکان عقب مانده ذهنی و عادی شهرستان مبارکه در استان اصفهان بود. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل 465 مادر دارای کودک عقب مانده ذهنی بود که فرزندان آنها در بهزیستی دارای پرونده و نیز 13426 مادر دارای فرزند عادی بود که از جامعه اول 60 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. همچنین با مراجعه به اداره ثبت احوال 60 نفر از مادران دارای کودک سالم به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه سنجش فشار روانی فرم فردریک، مجموعه آموزش مهارت های زندگی طراحی شده در یونیسف و پرسشنامه جمعیت شناسی محقق ساخته بود. در چارچوب روش نیمه تجربی 120 نفر از مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی تربیت پذیر و حمایتی تحت پوشش بهزیستی و مادران دارای فرزند سالم که به صورت تصادفی از جامعه آماری انتخاب شده بودند، پس از انجام پیش آزمون به صورت تصادفی به دو گروه 60 نفری (شامل 30 نفر از مادران کودکان عقب مانده ذهنی و 30 نفر از مادران کودکان عادی) آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش در 10 مرحله (در طول 32 جلسه) آموزش مهارت های زندگی طراحی شده در یونیسف شرکت کردند. مادران گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت بین نمرات باقی مانده گروه آزمایش و گروه کنترل معنی دار است (P<0.0001). بنابراین تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر میزان فشار روانی مادران گروه آزمایش تحقیق تایید شد. اما تفاوت میزان فشار روانی مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی و فرزند عادی و تفاوت مادران دارای پسر و دختر عقب مانده ذهنی مورد تایید قرار نگرفت. همچنین تعامل بین عضویت گروهی و نوع مادر (عقب مانده ذهنی و عادی) و جنسیت فرزند معنی دار نبود. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی به مادران کودکان عقب مانده ذهنی میزان فشارروانی آنها را کاهش می دهد.
بررسی ویژگی های خواندن و نوشتن و طبقه بندی نارساخوان های رشدی فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نارساخوانی رشدی، یکی از مباحث مهم و ناشناخته مسائل اختلال در خواندن است. شماری از پژوهشگران در پی این بوده اند که میتوان برای این اختلال، طبقه بندی ارائه کرد. این تحقیق، با هدف بررسی و طبقه بندی کودکان نارساخوان رشدی فارسی زبان، با استفاده از تجزیه و تحلیل خطاهای خواندن و نوشتن انجام شده است. این پژوهش از نوع مقطعی تحلیلی بود که با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای انجام گرفت. آزمودنی های تحقیق از میان کودکان فارسی زبان پایه دوم دبستان شهر تهران و با استفاده از آزمون تشخیصی خواندنِ شیرازی- نیلی پور انتخاب شدند. برای مشخص شدن انواع نارساخوانی رشدی؛ خطاهای خواندن و نوشتن کودکان در فعالیت های خواندن ونوشتن آن ها، مورد بررسی قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل مسیرهای خواندن و نوشتن آزمودنی ها، از آزمون های «تی» مستقل و محاسبه ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد (05/0>p) در این پژوهش بیش ترین خطاها در نوشتن کلمات به خطاهای بینایی و بیش ترین تعداد خطاهای خواندن متن، به خطای امتناع تعلق داشت. نتایج این تحقیق نشان داد که به طور مشخص و واضح نمی توان مرزهای طبقات نارساخوانی را تعیین کرد. این یافته ها، همخوان با نظریاتی است که نارساخوانی را یک سندرم می دانند و معتقدند که نارساخوانی رشدی دارای تنوعات مختلف است.
مقایسه خودپنداری در میان دختران و پسران دانش آموز مقطع راهنمایی مراکز تیزهوشان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف از پژوهش حاضر بررسی خودپنداری در میان دانشآموزان دختر و پسر مراکز تیزهوشان به طور کلی و به تفکیک در زمینههای تحصیلی، اجتماعی، ورزشی و ارزشی میباشد.همچنین در این مقاله سطوح مختلف خودپنداری درگروه دختران و پسران به تفکیک مورد پژوهش قرار گرفته است.جامعه آماری پژوهش مشتمل بر 192 دختر و پسر کلاسهای دوم و سوم راهنمایی مراکز تیزهوشان شهرستان شیراز میباشد.جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه پی-ام-اس-پی-اس استفاده شد.این پرسشنامه چند بعدی و براساس چند نظریه ساخته شده است.ثبات پرسشنامه به روش دوباره سنجی 78/0 و در سطح 001/0 معنیدار بود.نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری میان خودپنداری دختران و پسران به طور کلی موجود نیست.همچنین در بررسی مقولههای مختلف خودپنداری نتایج نشان داد که گرچه میانگین نمرات دختران در خودپنداری تحصیلی، اجتماعی و ارزشی بالاتر از پسران بود، لیکن این تفاوتها معنیدار نبود.اما پسران دارای خودپنداری ورزشی بالاتری بودند که در سطح 005/0 معنیدار بود.نتایج آزمون مکرر نشان داد که تفاوت معنیداری میان خودپنداری تحصیلی در مقایسه با خودپنداری ورزشی و اجتماعی موجود است.این تفاوت در سطح 001/0 معنیدار بود.بررسیهای بیشتر پژوهش نشان داد که دانشآموزان دختر و پسر این مراکز برای نظر مادرشان نسبت به پدر، معلم و دوستشان اهمیت بیشتری قائلند و همچنین در چهار زمینه مورد بررسی، مادران بیشتر نقش تشویق کننده را دارند.این موضوع برای پسران به جز در
زمینه ورزشی در تمام زمینهها صدق میکند.به عبارت دیگر پدران در زمینه ورزشی برای پسران مشوق بهتری هستند.در راستای این پژوهش پیشنهادهایی ارائه شده است.
"
نقش بازی های حرکتی، نقاشی و موسیقی در کاهش مشکلات رفتاری تحصیلی کودکان دارای مشکلات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: امروزه شاهد شیوع روزافزون ناتوانی ها و مشکلات یادگیری در بین دانش آموزان هستیم. این اختلال ها در 3دسته کلی اختلال خواندن، اختلال ریاضی و اختلال نوشتاری قابل تقسیم هستند که بر عملکرد تحصیلی و اجتماعی دانش آموزان تاثیرگذارند. به دلیل این که دانش آموزان به عنوان منابع انسانی و قشر کارآمد جامعه نقش بسزایی در آینده هر کشور بازی می کنند، آشکار است تا چه اندازه لزوم دستیابی به روش هایی برای کاهش مشکلات رفتاری و تحصیلی در آن ها ضروری به نظرمی رسد. در پژوهش حاضر از بین روش های درمانی موجود به طور اختصار بازی های حرکتی، نقاشی و موسیقی مورد بررسی قرارگرفته اند. بررسی ها نشان داد بازی های حرکتی ریتمیک در بهبود عملکرد آزمودنی ها و کاهش این نوع مشکلات موثر است. این بازی ها سبب افزایش مهارت حل مسئله، برنامه ریزی و مهارت سازمان دهی رفتاری هیجانی در کودکان با مشکلات یادگیری می شد.
نتیجه گیری: با توجه به این که نتایج نشان داده بود استفاده از نقاشی می تواند نقش موثری در کاهش مشکلات رفتاری کودکان دارای مشکلات یادگیری ازجمله پرخاشگری داشته باشد. باید معلمان و والدین در جریان سودمندی این نوع درمان که به طور تقریبی برای همه کم هزینه و امکانپذیر است، قراربگیرند و برای استفاده از آن آموزش ها و تشویق های لازم را دریافت کنند.
بررسی برنامه درسی تربیت بدنی دانش آموزان کم توان ذهنی از دیدگاه کارشناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق، بررسی برنامه درسی تربیت بدنی دانش آموزان کم توان ذهنی است. روش: روش این تحقیق، پیمایشی از نوع توصیفی است. جامعه آماری تحقیق 375 نفر از کارشناسان آموزش و پرورش استثنایی استان مرکزی است. 197 نفر، بر اساس جدول تعیین حجم نمونه مورگان، به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه با پایایی 0.90 بود. برای تحلیل داده ها از محاسبه فراوانی، درصد و آزمونهای خی دو و کروسکال - والیس استفاده شد. یافته ها: تحلیل دیدگاههای کارشناسان آموزش و پرورش استثنایی استان مرکزی نشان می دهند که وضعیت تعریف و تدوین اهداف درس تربیت بدنی دانش آموزان کم توان ذهنی بسیار نامطلوب (%68.6)، وضعیت محتوای رسمی (%90.9) و غیررسمی (%39.6) این درس نامناسب، شیوه تدریس درس تربیت بدنی (%40.9)، و دانش تخصصی معلمان تربیت بدنی (%34.3)، نامناسب و نامطلوب است. همچنین، آنها میزان ساعات درس تربیت بدنی را با نیازهای دانش آموزان کم توان ذهنی متناسب و کافی نمی دانند (%59.4). مهم ترین راهکارهای اصلاحی برنامه درسی تربیت بدنی دانش آموزان کم توان ذهنی از دیدگاه کارشناسان، 1) تعریف و تدوین فلسفه و اهداف درس تربیت بدنی، 2) تدوین کتاب درسی، جزوه ها، و لوحهای آموزشی و کمک آموزشی تربیت بدنی، 3) به کارگیری نیروی متخصص تربیت بدنی استثنایی عنوان شده است. نتیجه گیری: تدوین و تعریف فلسفه، اهداف، و محتوای درس تربیت بدنی، به کارگیری نیروی انسانی متخصصِ تربیت بدنی استثنایی، و نظارت بر حسن اجرای این درس، مهم ترین پیشنهادهای این تحقیق هستند.
نقش هنر درمانی در سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی کودکان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال یادگیری به گروه نامتجانسی از اختلال ها اطلاق می شود که به شکل مشکلات عمده در فراگیری و به کارگیری توانایی های گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن و استدلال یا محاسبات ریاضی آشکار می شود. اکثر کودکان با اختلال یادگیری دارای مشکلات اجتماعی هیجانی نیز می باشند که در درمان این کودکان باید به آن ها توجه ویژه شود. یکی از روش های موثر و کارآمد برای درمان کودکان با اختلال یادگیری هنردرمانی می باشد. اگر هنردرمانی همراه با کمک های آموزشی باشد علاوه بر مرتفع کردن مشکلات اجتماعی هیجانی کودکان، باعث پیشرفت تحصیلی آن ها نیز می شود. بنابراین مقاله حاضر به بررسی نقش و اهمیت هنردرمانی در درمان و سازگاری اجتماعی هیجانی و تحصیلی کودکان دارای اختلال یادگیری می پردازد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی و امید به زندگی مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نیازهای مراقبتی خاص کودکان کم توان ذهنی می تواند بر سلامت روانی مادر تأثیر گذارد. هدف از این پژوهش اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر کاهش افسردگی و افزایش امید به زندگی مادران کودکان کم توان ذهنی بود.
مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه تجربی از نوع دو گروهی همراه پیش آزمون – پس آزمون می باشد. جامعه آماری را مادران کودکان کم توان ذهنی تحت پوشش سازمان بهزیستی تشکیل داده اند. با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای تعداد 346 نفر انتخاب شدند و پرسش نامه افسردگی بک (BDI-II یا Beck Depression Inventory) و امید میلر را تکمیل کردند. از میان آن ها تعداد 28 نفر که بالاترین نمره افسردگی و پایین ترین نمره امید را داشتند، انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش طی 9 جلسه 90 دقیقه ای آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت نمودند. پس از مداخله در گروه آزمایش، آزمودنی های هر دو گروه پرسش نامه افسردگی و امید به زندگی را تکمیل کردند. داده ها از طریق آزمون آماری آنالیز واریانس چند متغیری تحلیل گردید.
یافته ها: پس از مداخله میانگین افسردگی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش معنی دار و میانگین امید به زندگی افزایش معنی داری نشان داده است.
نتیجه گیری: مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند بر کاهش افسردگی و افزایش امیدواری مادران کودکان کم توان ذهنی اثربخش باشد. لذا اجرای این برنامه ها در کلیه مراکز توان بخشی ویژه کودکان کم توان ذهنی سازمان بهزیستی جهت پیشگیری از آسیب های روانی مادران می تواند مؤثر باشد.
مقایسه تنیدگی فرزند پروری مادران کودکان پسر عادی و استثنایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش انجام شده بررسی مقایسه ای تنیدگی فرزند پروری مادران کودکان پسر استثنایی و عادی بود.
مواد و روش ها: نمونه گیری در این پژوهش از مادران دانش آموزان پسر عادی (386 نفر) و استثنایی (352 نفر) 7 تا 12 سال مدارس شهر قم بود که به روش خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. این تحقیق به روش علّی– مقایسه ای یا پس رویدادی طراحی شد. داده های پژوهش حاضر شامل فرم کوتاه تنیدگی فرزند پروری والدین Abidin بود که با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات مادران گروه استثنایی و عادی تفاوت معنیداری از لحاظ میزان تنیدگی فرزند پروری وجود داشت. بررسی اثر گروه در هر یک از خرده مقیاس ها نشان داد که میزان تنیدگی مادران استثنایی در خرده مقیاس های تنیدگی والدین، تعامل نا کارآمد کودک– والدین و ویژگیهای کودک مشکل آفرین بیشتر از مادران عادی است.
نتیجه گیری: مادران کودکان استثنایی نسبت به والدین کودکان عادی، استرس فرزند پروری بیشتری را تجربه میکنند.
آموزش دانش آموزان عقب مانده ی ذهنی در کلاسهای عادی
حوزه های تخصصی:
مقایسه باورهای انگیزشی در یادگیری خود نظم یافته میان کودکان تیزهوش، ناتوان یادگیری و عادی در گروهی از دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه باورهای انگیزشی کودکان تیزهوش، ناتوان یادگیری و عادی در یادگیری خود نظم یافته است. به این منظور 76 دانش آموز تیزهوش، 77 دانش آموز عادی و 49 دانش آموز ناتوان یادگیری در دامنه سنی 10-12 سال به صورت تصادفی از مدارس شهرستان شیراز انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از دو فرم مختلف پرسشنامه خودگردانی یادگیری (SRQ-A) ریان وکانل (1989) که از چهار سبک تنظیمی بیرونی، درون فکنی، همانند سازی و درونی تشکیل شده است، استفاده گردید. روایی و پایایی پرسشنامه ها احراز گردید. نتایج تحلیل های آماری حاکی از آن بود که در سبک تنظیمی بیرونی، کودکان ناتوان یادگیری نسبت به کودکان عادی و کودکان تیزهوش نمرات بالاتری کسب کردند. در سبک تنظیمی درون فکنی و همانند سازی کودکان تیزهوش نسبت به کودکان عادی و ناتوان یادگیری میانگین بالاتری دارند و در سبک تنظیمی درونی میان کودکان تیزهوش و عادی تفاوت معناداری وجود نداشت، اما این دو گروه با کودکان ناتوان یادگیری تفاوت معناداری داشتند (p<0.01). قابل ذکر است که نتایج پژوهش در دو سبک تنظیمی کنترلی و خودمختاری تایید گردید. همچنین تحلیل آماری رگرسیون چند متغیره حاکی از آن بود که از میان متغیرهای دموگرافیک، تنها شغل پدر و تحصیلات مادر از قدرت پیش بینی کنندگی مثبت و معناداری برخورددار بودند.
اثربخشی آموزش حل مساله گروهی بر مهارتهای اجتماعی دانش آموزان با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش شیوه حل مساله گروهی بر مهارتهای اجتماعی دانش آموزان با آسیب بینایی انجام شده است. روش: این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه مورد مطالعه را همه دانش آموزان دختر و پسر با آسیب بینایی مقطع راهنمایی مرکز ابابصیر اصفهان در سال تحصیلی 1387-1386 تشکیل می داد. نمونه پژوهش 20 نفر از دانش آموزان با آسیب بینایی این مرکز بودند که به شیوه تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل تقسیم شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه حل مساله هپنر و فرم معلم پرسشنامه مهارتهای اجتماعی گرشام و الیوت بود. از هر دو گروه، پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد و گروههای آزمایش در هشت جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش حل مساله قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش شیوه حل مساله گروهی،مهارتهای اجتماعی دانش آموزان با آسیب بینایی را به طور معناداری افزایش می دهد (p=0.0001) و باعث کاهش مشکلات رفتاری برون زاد می شود (p=0.0001) و این آثار تا یک ماه پس از جلسات آموزشی تداوم داشته است (p=0.0001). نتیجه گیری: از یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که شرکت دانش آموزان با آسیب بینایی در جلسات آموزشی حل مساله، میزان مهارتهای اجتماعی آنان را افزایش و مشکلات رفتاری آنان را کاهش می دهد .
اثر بخشی گروه درمانی شناختی رفتاری با تاکید بر نگرش های ناکارآمد ویژه صرع بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به صرع مقاوم به دارو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
بیماری صرع، پیامدهای جسمانی و روانی- اجتماعی بسیاری برای بیماران دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری با تاکید بر نگرش های ناکارآمد ویژه صرع بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به صرع مقاوم به دارو صورت گرفت.
روش: بیست نفر بیمار مبتلا به تشنج مزمن و پاسخ ضعیف به دارو، به تصادف در دو گروه آزمایش (ده نفر) و گواه (ده نفر) قرار گرفتند. درمان شناختی- رفتاری طی هشت جلسه هفتگی با تاکید بر بازسازی شناختی، اصلاح تحریفات شناختی و آموزش تکنیکهای رفتاری برای گروه آزمایش به کار گرفته شد. مقیاس کیفیت زندگی در صرع به عنوانِ پیش آزمون، پس آزمون و در مرحله پیگیری برای هر دو گروه به کار برده شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تحلیل ها نشان داد که میانگین نمرات کیفیت زندگی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معناداری داشته است.
نتیجه گیری: گروه درمانی شناختی- رفتاری با تمرکز بر نگرش های ناکارآمد ویژه بیماری صرع، به عنوان یکدرمان مکمل در زمینه بهبود کیفیت زندگی این بیماران، دارای کارایی قابل ملاحظه ای می باشد.
بررسی وضعیت عادت ماهیانه در دختران کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش تعیین وضعیت عادت ماهیانه، نشانگان قبل از عادت ماهیانه، عادت ماهیانه دردناک و رعایت بهداشت دوران عادت ماهیانه در معلولین ذهنی یک مرکز توانبخشی در شهرضا بوده است. روش: این پژوهش به روش توصیفی بر روی 188 نفر ازدختران عقب مانده ذهنی، که در محدوده سنی 60-14 سال قرار داشتند و به طور شبانه روزی دراین مرکز نگه داری می شدند، انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای مشتمل بر 21 سؤال بود که 6 سؤال مشخصات فردی و 15 سؤال در مورد وضعیت عادت ماهیانه بود. پرسشنامه ها در طی 2 ماه، به وسیله مادریاران مرکز تکمیل شد و اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:در رابطه با اهداف پژوهش، یافته ها نشان دادند که اکثریت افراد (4/89درصد) وارد دوره عادت ماهیانه شده اند، اکثریت(5/65 درصد)مشخص نیست که کدام یک از علائم نشانگان قبل از عادت ماهیانه را دارند، 6/59 درصد عادت ماهیانه منظم داشتند، 2/78 درصد هیچ آگاهی در مورد رعایت بهداشت فردی در دوران عادت ماهیانه نداشتند و مادریار مراقبت آنان را به عهده داشت. نتیجه گیری : نتایج حاصل از این پژوهش، تعدادی از نیازهای این افراد را مشخص کرده که بر این اساس مسئولان و مدیران می توانند راهکارهایی برای بالا بردن کیفیت زندگی این دختران بیابند.