فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۵۷۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خشم در رابطه بین عاطفه منفی و بازداری اجتماعی با شدت تنگی عروق کرونری انجام گرفت.
روش: این پژوهش یک پژوهش اکتشافی از نوع طرح های همبستگی است. تعداد 200 بیمار مبتلا به تنگی عروق کرونری (112 مرد ، 88 زن) با تکمیل مقیاس خشم چند بعدی (MAI) و مقیاس شخصیتی نوع D (DS14) در این پژوهش شرکت کردند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادد که متغیرهای خشم، عاطفه منفی و بازداری اجتماعی با شدت تنگی عروق در سطح 01/0 p < رابطه مثبت معنادار دارند. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که خشم در رابطه بین عاطفه منفی و بازداری اجتماعی با شدت تنگی عروق کرونری نقش واسطه ای ایفا می کند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که خشم، عاطفه منفی و بازداری اجتماعی می توانند شدت تنگی عروق کرونری را پیش بینی کنند.
اثر دو نوع تداخل قبل از اجرا و تداخل حین اجرا بر یادگیری برنامة حرکتی تعمیم یافته و پارامتر مهارت های پایة بسکتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روشهای آموزش مهارت استفاده از شیوة تداخل زمینهای است. هدف از اجرای تحقیق، مطالعة تداخل حاصل از شیوههای تمرینی بر اکتساب، یادداری حرکتی تعمیمیافته و پارامتر در مهارتهای بسکتبال با تأکید بر آزمون فرضیههای تداخل زمینهای و نظریههای یادگیری خودتنظیمی است. در تداخل قبل از اجرا آرایش تمرین توسط خود فرد (اثر خود تنظیمی) و در تداخل حین اجرا آرایش تمرین توسط مربی با هر فرد دیگر (اثر تداخل زمینهای) انجام میگیرد. به همین منظور 120 دانشجوی دختر و پسر دانشگاه یزد با میانگین سنی (21 – 19 سال) که تجربة یادگیری مهارت بسکتبال را نداشتند، بهصورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و بهصورت تصادفی در 10 گروه 12 نفری گمارده شدند. 5 گروه در قالب آزمایش اول یا برنامة حرکتی تعمیمیافته (مهارتهای دریبل، پاس سینه، پرتاب آزاد) و 5 گروه در قالب آزمایش دوم یا پارامتر (پرتاب آزاد از فواصل مختلف) در گروههای آرایش تمرین به شیوة قالبی، تصادفی، زنجیرهای، خودتنظیمی و جفتشده با خودتنظیمی تمرین کردند. بهمنظور
جمعآوری دادهها از آزمون پرتاب و پاس «مجموعه آزمون بسکتبال ایفرد»، همچنین آزمون دریبل «مجموعه آزمون بسکتبال جانسون» استفاده شد. آزمودنیها پس از شرکت در پیشآزمون، در مرحلة اکتساب به مدت 5 روز (5 جلسه) و هر جلسه 3 بلوک 15 کوششی را تمرین کردند. پس از 48 ساعت در آزمون یادداری با 15 کوشش شرکت کردند (5 کوشش از هر تکلیف) دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک عاملی، تحلیل واریانس عاملی با اندازههای تکراری و آزمونهای تعقیبی LSD و دانکن تجزیهوتحلیل شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین روشهای مختلف تمرینی در مرحلة اکتساب و یادداری برنامة حرکتی تعمیمیافته وجود دارد. یعنی اثر تداخل زمینهای در برنامة حرکتی تعمیمیافته مشاهده شد (05/0 P<). همچنین تفاوت معناداری بین روشهای مختلف در گروههای تمرینی در مرحلة اکتساب و یادداری پارامتر مشاهده شد (05/0 P<). بهعبارتی کنترل داشتن افراد بر طراحی تمرین اثر مثبتی بر یادگیری دارد. همچنین این یافته پیشنهاد میکند در فرایند یادگیری تأثیرات تداخل قبل از اجرا نسبت به تأثیرات تداخل حین اجرا اهمیت خاصی دارد.
اثربخشی درمان گروهی ذهن آگاهی بر کاهش علایم آسیب شناسی روانی و تغییرات الکتروکاردیوگرافی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهشهای سالهای اخیر بیش از پیش، موید تاثیر عوامل روانی بر پیدایش و سیر بیماریهای کرونر قلب میباشند. این پژوهش با هدف اثربخشی درمان گروهی ذهنآگاهی بر تغییرات الکتروکاردیوگرافی و کاهش علایم آسیبشناسی روانی در افراد مبتلا به بیماری کرونری قلب انجام پذیرفت.
روشکار: 22 نفر از مردان مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب در یک کارآزمایی بالینی به روش نمونهگیری پیاپی از میان جامعهی پژوهش (مردان مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب که به بیمارستان حشمت شهر رشت مراجعه کرده بودند) انتخاب و به طورتصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. برای بررسی علایم آسیبشناسی روانی، پرسشنامههای افسردگی بک، اضطراب حالت-صفت اشپیلبرگر و مادههای خصومت در پرسشنامه تجدیدنظر شدهی چکلیست روانی 90 آیتمی به عنوان پیشآزمون در دو گروه اجرا و جهت بررسی اثربخشی روش ذهنآگاهی بر تغییرات الکتروکاردیوگرافی، قبل و بعد از مداخلهی ذهنآگاهی از بیماران، نوار قلب گرفته شد. پس از اجرای هشت جلسه آموزش شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در گروه آزمون، ابزارهای فوق مجددا به عنوان پسآزمون در هر دو گروه اجرا گردید. داده ها توسط تحلیل کوواریانس تکمتغیری و چندمتغیری بررسی شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین دو گروه شاهد و آزمون در نمرات پسآزمون افسردگی، خصومت، اضطراب حالت و صفت، تفاوت معنیداری (0.001>P) وجود دارد اما آموزش ذهنآگاهی بر شاخصهای الکتروکاردیوگرافی تاثیر
معنیداری نداشت (0.05<P).
نتیجهگیری: به نظر میرسدآموزش ذهنآگاهی گروهی، تاثیر معنیداری در کاهش علایم آسیبشناسی روانی در مردان مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب دارد.
بررسی ارتباط بین سیستم های فعال ساز و بازداری رفتار، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرانی، پدیده ای رایج و ویژگی مشترک بسیاری از اختلالات، به خصوص اختلالات اضطرابی است. هدف از انجام این مطالعه پیش بینی نگرانی، از طریق سه عامل پیش بین کننده آن در سه حوزه مرتبط با بیولوژیک، هیجان و شناخت است. در این مطالعه متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، سیستم فعال ساز رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت به عنوان متغیر پیش بین مورد بررسی قرار گرفتند. در یک طرح پژوهش توصیفی ـ مقطعی از نوع همبستگی، 234 دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد و علوم پایه گروه پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از نمونه گیری خوشه ای در این پژوهش شرکت کردند. این دانشجویان مقیاس های سیستم فعال ساز و بازداری رفتاری (BIS/BAS)، دشواری در تنظیم هیجانی (DERS)، فراشناخت-30 (MCQ-30) و پرسشنامه حالت نگرانی پنسیلوانیا (PSWQ) را تکمیل کردند. متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی رابطه مثبت معنی دار داشتند (01/0>P ). رابطه متغیر سیستم فعال ساز رفتاری با نگرانی معنادار نبود. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مدل پیش بینی نگرانی به ترتیب شامل متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت است. متغیر سیستم فعال ساز رفتاری به دلیل عدم همبستگی معنادار با نگرانی از همان ابتدا وارد مدل رگرسیون نشد. نتایج حاصل از این مطالعه به بررسی نگرانی در ابعاد مختلف بیولوژیکی، هیجانی و فراشناختی اشاره دارد. همچنین به نقش سیستم بازداری رفتاری به عنوان یک عامل سرشتی و بیولوژیکی در فهم آسیب شناسی نگرانی در جمعیت بزرگسال تاکید می کند.
رابطه کمال گرایی و ساختار مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین کمال گرایی به عنوان یک ویژگی شخصیتی با ساختار مغز بود. تعداد 49 نفر (23 زن، 26 مرد) با تکمیل نسخه فارسی مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی (FPANPS) در این مطالعه شرکت کردند و سپس تصویر مغز آن ها به روش تشدید مغناطیسی (MRI) ثبت شد. تصاویر براساس ریخت سنجی وکسل (VBM) ارزیابی شدند. ابتدا هر یک از تصاویر ثبت شده به سه بافت ماده سفید، ماده خاکستری و مایع مغزی نخاعی تفکیک و سپس از تصاویر ماده خاکستری جدا شده مغز، یک الگوی میانگین به دست آمد. جهت یکسان سازی ابعاد مغز، تصاویر با الگو هماهنگ شدند. نتایج نشان داد که بین کمال گرایی منفی افراد با چگالی ماده خاکستری مغز آنها در ساختار تالاموس و قسمت پشتی قشر آهیانه ای عقبی سمت چپ رابطه مثبت معنادار وجود دارد. ارزیابی آماری نشان داد که حجم نمونه برای یافتن همبستگی کمال گرایی مثبت با ساختارهای مغزی کافی نیست. نتیجه به دست آمده در راستای تحقیقاتی بود که قسمت پشتی قشر آهیانه ای عقبی سمت چپ را با فکر کردن به وظایف و تعهدات و همچنین افسردگی مرتبط دانسته اند و پژوهش هایی که رابطه بین تالاموس با اختلال وسواس فکری- عملی را تایید کرده اند. براساس نتایج، می توان استفاده از ابزارهای ارزیابی ساختار مغز به همراه پرسشنامه های ارزیابی شخصیت را پیشنهاد کرد. با توجه به یافته ها می توان برای ارزیابی دقیق تر ویژگی های شخصیتی و حتی مشکلات روان شناختی از تصاویر مغزی بهره برد.
سامانه فعال ساز مغزی و سامانه مهاری مغزی در اختلال شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع گسترده اختلال شخصیت مرزی و پیامدهای مخرب اجتماعی، بهداشتی و اقتصادی آن، لزوم توجه بیشتر به این اختلال و عوامل زمینه ساز آن را برجسته می نماید. هدف پژوهش حاضر، بررسی سیستم های مغزی رفتاری بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و وجوه تمایز این سیستم ها در افراد بیمار با افراد عادی بود.
مواد و روش ها: بدین منظور 30 فرد بیمار که با تشخیص اختلال شخصیت مرزی در بیمارستان رازی تبریز بستری بودند، پرسش نامه BIS/BAS Carver و White را تکمیل نمودند. گروه شاهد شامل 30 فرد فاقد سابقه تشخیص روان پزشکی بود.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که دو گروه مورد مطالعه در متغیرهای سیستم بازداری رفتاری و سیستم فعال ساز رفتاری و خرده مقیاس جستجوی لذت تفاوت معنی دار با یکدیگر دارد (01/0 < P). در این میان عامل جستجوی لذت با مقدار Wilk's Lambda (42/0) و سیستم فعال ساز رفتاری با Wilk's Lambda (53/0) در تمایزگذاری دو گروه نقش قابل توجهی داشت.
نتیجه گیری: فعالیت بالای سیستم بازداری رفتاری زمینه ساز اضطراب دایمی و احساسات منفی تجربه شده در فرد بود و فعالیت بالای سیستم فعال ساز رفتاری می تواند عامل زیربنایی تکانشگری باشد که از مؤلفه های هسته ای اختلال شخصیت مرزی است. این مطالعه هماهنگ با سایر مطالعات مبتنی بر بررسی چگونگی تأثیر عوامل زیستی- عصبی در بروز اختلال شخصیت مرزی می تواند راه گشای فهم دقیق تر این اختلال و به پیرو آن ایجاد راه کارهای مناسب جهت پیش بینی احتمال بروز بیماری و پیش گیری های نخستین و نیز گسترش روش های درمانی مؤثرتر باشد.
ارتباط وضعیت تحصیلی دانشجویان و توانایی شناختی مغز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پایش وضعیت تحصیلی دانشجویان یکی از ماموریتهای نظام آموزشی دانشگاههاست. تواناییهای شناختی مغز نقش محوری در یادگیری و موفقیت تحصیلی ایفا میکنند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین وضعیت تحصیلی و تواناییهای شناختی دانشجویان بود.
روش ها: این مطالعه مقطعی موردپژوهی، در دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در سال 1391 انجام شد و 395 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسش نامه توانایی های شناختی 30گویه ای در 7 زیرمقیاس ""حافظه فعال""، ""کنترل مهاری و توجه انتخابی""، ""تصمیم گیری""، ""برنامه ریزی""، ""توجه پایدار""، ""شناخت اجتماعی"" و ""انعطاف پذیری شناختی""بود. برای بررسی همبستگی بین معدل و کارکردهای اجرایی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافتهها: همبستگی معنی داری بین معدل تحصیلی و کل توانایی های شناختی و زیرمقیاس های حافظه فعال، کنترل مهاری و توجه انتخابی، تصمیم گیری، برنامه ریزی، توجه پایدار و انعطاف پذیری شناختی (همگی در سطح 0001/0=p) به غیر از شناخت اجتماعی (969/0=p) مشاهده شد.
نتیجهگیری: زیرمقیاس های توانایی های شناختی یعنی حافظه فعال، کنترل مهاری و توجه انتخابی، تصمیم گیری، برنامه ریزی، توجه پایدار و انعطاف پذیری شناختی با معدل تحصیلی دانشجویان ارتباط مثبت دارند.
تاثیر نوسانات هورمون های تستوسترون و پروژسترون بر میزان رضایت مندی جنسی با کنترل عامل رضایت مندی زناشویی در گروهی از زنان 30 تا 50 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر نوسانات هورمون های تستوسترون و پروژسترون بر میزان رضایت جنسی با کنترل عامل رضایت مندی زناشویی در گروهی از زنان 30 تا 50 سال شهر کازرون بود. بدین منظور از بین زنان متاهل 30 تا 50 سال شهر کازرون، تعداد 100 نفر از کسانی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس، انتخاب و با پرسشنامه های استاندارد رضایت جنسی و رضایت مندی زناشویی انریچ، مورد ارزیابی قرار گرفتند. میزان تستوسترون و پروژسترون با خونگیری در مرحله ی فولیکولار(بین روزهای 12 تا 18 قاعدگی) و به کمک دستگاه الیزا و کیت های هورمونی تهیه شده از شرکت مونوبایند، اندازه گیری شد. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه و روش ضریب همبستگی سهمی، تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین میزان رضایت جنسی و نوسانات هورمون تستوسترون و پروژسترون با کنترل عامل رضایت مندی زناشویی رابطه ی معناداری وجود دارد. نوسانات هورمون پروژسترون و تستوسترون قادر به پیش بینی تغییرات مربوط به رضایت جنسی زنان می باشند. به طوری که برای رضایت جنسی زنان، نوسانات هورمون پروژسترون دارای بیشترین توان تبیین بوده است و به دنبال آن نوسانات هورمون تستوسترون در مرحله ی دوم پیش بینی رضایت جنسی زنان می باشد. نوسانات هورمون پروژسترون و تستوسترون به همراه رضایت مندی زناشویی قادر به پیش بینی تغییرات مربوط به رضایت جنسی زنان می باشند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که نوسانات هورمون تستوسترون و پروژسترون در زنان، بر میزان کیفیت روابط زناشویی موثر بوده و در بحث کاهش رضایت جنسی می توان تغییرات هورمون های مذکور را مدنظر قرار داد.
تاثیر انواع رنگ محیطی بر زمان واکنش ساده به محرک شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رنگها تأثیر زیادی بر حالات خلقی و روانی انسان دارند و از آنجا که انسان پیوسته با رنگها در ارتباط است، رنگها اهمیت بسیاری پیدا میکنند. ورزش نیز با رنگهای مختلف در ارتباط است و در محیط با رنگهای متفاوت انجام میگیرد. همچنین یکی از عوامل اثرگذار و مهم در موفقیت ورزشکاران، زمان پاسخ به محرک ارائهشده است. از اینرو با توجه به اهمیت رنگ و زمان واکنش، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر رنگ محیطی بر زمان واکنش ساده به صدا در بین ورزشکاران پرادخته است. جامعة آماری را دانشجویان پسر با میانگین سنی 2/22 دانشگاه تهران تشکیل میدهد که از این بین 50 نفر بهصورت نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. پس از مشخص شدن پژوهش و انتخاب نمونه، زمان واکنش ساده به محرک شنیداری دانشجویان با استفاده از دستگاه YB-1000 ثبت شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازههای تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که کوچکترین انحراف معیار و میانگین زمان واکنش ساده به صدا مربوط به محیط آبی رنگ بوده و همچنین زمان واکنش بین محیط آبی، با تمام محیطها به غیر از محیط سفید رنگ تفاوت معنادار است (05/0p<). نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که، قرار گرفتن در محیط آبی رنگ میتواند موجب افزایش سرعت پردازش اطلاعات شنیداری در سیستم پردازش اطلاعات انسان شود.
سیستم های مغزی- رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سیستم های مغزی- رفتاری تأثیر زیادی بر شخصیت و رفتار انسان دارند. سیستم بازداری رفتاری با رفتارهای اجتناب و کناره گیری مرتبط است؛ در حالی که سیستم فعال ساز رفتاری با رفتار روی آورد در ارتباط می باشد. بیش فعالی و کم کنشی هر یک از این سیستم ها می تواند دامنه وسیعی از اختلالات را تبیین کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین فعالیت سیستم های مغزی- رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر فراشناختی در بیماران مبتلا به وسواسی- اجباری انجام گرفت.
روش: در این پژوهش که از نوع مطالعات همبستگی بود، 80 بیمار مرد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری با روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعه کنندگان به مراکز روان پزشکی 22 بهمن و ابن سینای شهر مشهد در شش ماهه اول سال 1391 انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های وسواسی- اجباری مادزلی، شخصیت گری ویلسون، باورهای فراشناخت- 30 سؤالی و راهبردهای کنترل فکر را تکمیل نمودند. داده های پژوهش از طریق روش همبستگی و رگرسیون چندگانه گام به گام تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: باور نیاز به کنترل افکار و راهبرد تنبیه خود، بیشترین همبستگی را با سیستم بازداری رفتاری داشتند. خودآگاهی شناختی، باورهای مثبت درباره ی نگرانی و باورهای مربوط به کنترل ناپذیری و خطر؛ راهبردهای تنبیه خود و نگرانی؛ و سیستم بازداری رفتاری قوی ترین پیش بینی کننده های علائم وسواس بودند.
نتیجه گیری: بین باورهای فراشناختی، راهبردهای کنترل فکر و سیستم های مغزی- رفتاری در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارتباط معناداری وجود دارد. آشنایی با سطوح فراشناختی و انتخاب راهبردهای کنترل فکر مناسب در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، می تواند چارچوب ارتباط این اختلال را با سیستم های مغزی- رفتاری مشخص تر سازد.
بررسی ارتباط بین سیستم های فعال ساز و بازداری رفتار، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرانی، پدیده ای رایج و ویژگی مشترک بسیاری از اختلالات، به خصوص اختلالات اضطرابی است. هدف از انجام این مطالعه پیش بینی نگرانی، از طریق سه عامل پیش بین کننده آن در سه حوزه مرتبط با بیولوژیک، هیجان و شناخت است. در این مطالعه متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، سیستم فعال ساز رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت به عنوان متغیر پیش بین مورد بررسی قرار گرفتند. در یک طرح پژوهش توصیفی ـ مقطعی از نوع همبستگی، 234 دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد و علوم پایه گروه پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از نمونه گیری خوشه ای در این پژوهش شرکت کردند. این دانشجویان مقیاس های سیستم فعال ساز و بازداری رفتاری (BIS/BAS)، دشواری در تنظیم هیجانی (DERS)، فراشناخت-30 (MCQ-30) و پرسشنامه حالت نگرانی پنسیلوانیا (PSWQ) را تکمیل کردند. متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی رابطه مثبت معنی دار داشتند (01/0>P ). رابطه متغیر سیستم فعال ساز رفتاری با نگرانی معنادار نبود. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مدل پیش بینی نگرانی به ترتیب شامل متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت است. متغیر سیستم فعال ساز رفتاری به دلیل عدم همبستگی معنادار با نگرانی از همان ابتدا وارد مدل رگرسیون نشد. نتایج حاصل از این مطالعه به بررسی نگرانی در ابعاد مختلف بیولوژیکی، هیجانی و فراشناختی اشاره دارد. همچنین به نقش سیستم بازداری رفتاری به عنوان یک عامل سرشتی و بیولوژیکی در فهم آسیب شناسی نگرانی در جمعیت بزرگسال تاکید می کند.
رابطه فعالیت سیستم های مغزی- رفتاری با بخشش و رضایت زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازدواج یکی از مهم ترین روابط اجتماعی و صمیمانه آدمی است و یکی از جوانب با اهمیت یک نظام زناشویی، رضایتی است که همسران در ازدواج تجربه می کنند. عوامل زیادی بر رضایت زناشویی همسران اثر می گذارد که از جمله می توان به ویژگی های زیستی شخصیت و بخشش اشاره کرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین فعالیت سیستم های مغزی- رفتاری با بخشش و رضایت زناشویی زوجین انجام شد. گروه نمونه 200 نفر (115 زن، 85 مرد) متاهل شهرستان مرند بودند که در جلسه اولیا و مربیان مدارس دخترانه ابتدایی این شهر شرکت کرده بودند و به مقیاس بخشش (HFS)، مقیاس بازداری/ روی آوری (BAS/BIS) و پرسشنامه رضایت زناشویی (ENRICH) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین بخشش خود با بازداری رفتاری رابطه منفی معنادار و بین بخشش خود و بخشش دیگران با روی آوری رفتاری رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین رضایت زناشویی با بخشش خود و دیگران و سیستم روی آوری رفتاری به طور مثبت و معنادار و با سیستم بازداری رفتاری به طور منفی و معنادار همبسته بود. سیستم روی آوری رفتاری، بخشش خود، بخشش دیگران و رضایت زناشویی را به طور مثبت و معنادار پیش بینی می کند و مولفه بازداری رفتاری، بخشش خود و رضایت زناشویی را به طور منفی و معنادار پیش بینی می-نماید. یافته ها در چهارچوب نظریه حساسیت به تقویت گری و مفهوم بخشش مورد بحث قرار گرفتند. نتایج این پژوهش می تواند در طراحی برنامه های پیش گیرانه توانمندسازی زوجین و مداخلات درمانی برای زوجین مفید باشد.
مقایسه باورهای غیرمنطقی و سبک های دفاعی در بین بیماران کرونر قلب و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نظر به اهمیت نقش عوامل روانشناختی در بروز بیماریهای جسمی، پژوهش حاضر با هدف مقایسه انواع باور های غیرمنطقی و سبکهای دفاعی در بین بیماران کرونر قلب و افراد عادی، انجام شد.
روش: پژوهش حاضر در چهارچوب یک بررسی زمینهای - مقایسه ای انجام شد. تعداد نمونه پژوهش حاضر شامل 238 نفر بیمار قلبی، از بیمارستان شهید مدنی تبریز بوده که با روش نمونهگیری مبتنی بر هدف جهت مطالعه انتخاب شدند. نمونه غیر بیمار نیز شامل 240 نفر بود که از بین همراهان و کارکنان این بیمارستان که فاقد بیماری قلبی بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند و با تکمیل پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز و سبک های دفاعی (DSQ-40) در مطالعه شرکت کردند. داده های پژوهش به کمک آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل گردید.
یافته ها: دوگروه بیمار قلبی و غیر بیمار در باورهای غیرمنطقی تأیید و حمایت دیگران، واکنش به ناکامی، بی مسئولیتی عاطفی، کمالگرایی و انواع سبکهای دفاعی تفاوت معنیداری دارند. (05/0>p)
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش که بیانگر نقش سبکهای دفاعی و انواع باورهای غیر منطقی به عنوان عوامل روانشناختی در سلامت جسمی، به ویژه بیماری های قلبی است، پیشنهاد میشود علاوه بر مداخلات پزشکی، از مداخلات روانشناختی هم برای بیماران قلبی و هم افراد سالم به منظور پیشگیری از بیماریهای قلبی- عروقی استفاده شود.
ارتباط بین کارکردهای اجرایی مغز با تصمیم گیری پرخطر در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تکانشگری و تصمیم گیری پرخطر عامل کلیدی بسیاری از آسیب های فردی-اجتماعی و اختلال های رفتاری است. از طرفی در بسیاری از افراد مبتلا به این آسیب ها به ویژه اعتیاد سابقه اختلال نقص توجه و بیش فعالی گزارش شده است. به نظر می رسد تصمیم گیری نیازمند فرایندهای پایه ای شناختی از جمله حافظه کاری، توجه و کنترل مهاری باشد. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین تصمیم گیری پرخطر با کارکردهای توجهی، حافظه کاری و کنترل مهاری است.
مواد و روش ها: در این پژوهش مقطعی 215 دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی در سال 1390 با استفاده از آزمون های نوروسایکولوژیک بارت برای بررسی تصمیم گیری پرخطر و آزمونهای اِن بک برای ارزیابی حافظه کاری، استروپ برای بررسی توجه، آزمون عملکرد مداوم برای توجه پایدار، برو/نرو برای بررسی کنترل مهاری مورد ارزیابی قرار گرفتند. از آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی ارتباط بین کارکردهای اجرایی و تصمیم گیری پرخطر استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که ارتباطی بین تصمیم گیری پرخطر و کارکردهای توجه پایدار، انتخابی و انتقالی و حافظه کاری وجود ندارد(P>0.05). در مقابل بین کارکردهای کنترل مهاری و تصمیم گیری پرخطر ارتباط معنی داری وجود دارد(P<0.01).
نتیجه گیری: دلیل عدم ارتباط معنی دار بین کارکردهای توجهی و تصمیم گیری پرخطر را می توان خاستگاه آناتومیک متفاوت آنان دانست. به نحوی که کارکردهای توجهی در قشر پیش پیشانی خلفی خارجی و تصمیم گیری و کنترل مهاری هر دو در قشر میانی داخلی پیش پیشانی هدایت می شوند. بر اساس یافته های این پژوهش کنترل مهاری پیشگوی مناسبی برای تصمیم گیری پرخطر است و اثر بخشی تقویت آن بر کاهش تصمیم گیری پرخطر برای پژوهش های آتی توصیه می شود.
بررسی و ارایه مدل پیش بینی میزان موفقیت جراحی پیوند بای پس عروق کرونری با استفاده از عوامل جمعیت شناختی، روانشناختی، الکتروفیزیولوژیایی و طبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات نشان داده اند که طول دوره بستری بیمارستانی پس از جراحی، تخمینی از میزان موفقیت جراحی است که عوامل طبی، جمعیت-شناختی، روانشناختی و الکتروفیزیولوژیایی سهم عمده ای را در این میان دارند. از آنجایی که رایج ترین شیوه درمانی بیماری عروق کرونر قلب، جراحی پیوند بای پس عروق کرونری است، هدف پژوهش حاضر، بررسی پنج مدل نظری متشکل از متغیرهای جمعیت شناختی، روانشناختی، الکتروفیزیولوژیایی و طبی در پیش بینی طول مدت بستری بیمارستانی پس از جراحی پیوند بای پس عروق کرونری، به عنوان شاخصی از موفقیت جراحی بود. به این منظور، از بین بیماران مراجعه کننده به مرکز قلب بیمارستان شهید رجایی تهران که مناسب برای این نوع جراحی بودند، 150 بیمار (30 زن، 120 مرد) انتخاب شدند و سپس از طریق مقیاس 21 سوالی افسردگی- اضطراب- استرس (DASS-21) و دستگاه ارزیابی پاسخ استرس مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل نظری دوم که از مولفه های سن، جنس، فشار خون بالا، افسردگی، اضطراب و تغییرپذیری ضربان قلب تشکیل شده بود، دارای بهترین و مناسب ترین برازش با داده ها است. بنابراین می توان از این مدل در محیط-های بالینی، برای شناسایی بیمارانی که ممکن است این نوع جراحی برای آنها موفقیت آمیز نباشد استفاده کرد.
سطوح کلسترول و علائم اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه علائم اختلالات اضطرابی در سطوح متفاوت کلسترول به انجام رسیده است.
روش: این پژوهش از نوع مطالعات علی – مقایسهای بود. مبتنی بر اهداف ترسیم شده، از میان افراد مبتلا به کلسترول (TC) بالا و پایین مراجعهکننده به آزمایشگاه مرکزی استان آذربایجان شرقی، تعداد 100 نفر (50 نفر در هر گروه با میانگین سنی 55- 35 ساله) به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه SCL-90-R استفاده شد. دادههای به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که بین گروههای مورد مطالعه از نظر علائم اضطراب تفاوت معنیدار وجود دارد. علاوه بر این، تحلیلهای تکمیلی نشان داد که نشانههای ترس مرضی، وسواس - اجبار، اضطراب در افراد دارای کلسترول بالا نسبت به افراد دارای کلسترول پایین بیشتر است.
نتیجهگیری: اختلالات روانی و بیماریهای جسمانی با هم در ارتباطند. پاتوفیزیولوژی اختلالات روانی ممکن است با تغییرات عوامل بیولوژیکی در ارتباط باشد. در بررسی رابطة بین سطوح سرمی کلسترول و علائم اختلالات روانی، شواهد پژوهشی نشان میدهند که افراد دارای اختلالات جسمانی غالباً نشانههایی از سایکوپاتولوژی مربوط را دارا هستند. از اینرو، یافتهها حاکی از آن است که سطوح بالای کلسترول ممکن است با علائم اضطراب و تنش در افراد همراه باشد.
تأثیر فعالیت کوتاه مدت بر حافظه، یادگیری و فعالیت حرکت موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش عملکرد شناختی و حرکتی از اهداف مهم است. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر دویدن روی تریدمیل بر یادگیری فضایی و فعالیت حرکتی رت های نر بود. به این منظور 24 رت نر سالم از نژاد آلبینو- ویستار به طور تصادفی در دو گروه کنترل و فعالیت قرار گرفتند. رت های گروه فعالیت، به مدت یک هفته به فعالیت شدید (دویدن روی تریدمیل) پرداختند. پس از پایان دورة فعالیت، آزمون های ماز آبی موریس و open-field، به ترتیب برای سنجش یادگیری فضایی و فعالیت حرکتی رت ها استفاده شد. شاخص های مدت زمان تاخیر و مسافت طی شده تا پیدا کردن سکی پنهان برای سنجش یادگیری و حافظة فضایی و
شاخص های مسافت طی شده، مدت زمان حرکت و سرعت حرکت برای سنجش فعالیت حرکتی رت ها استفاده شد. برای توصیف آماری متغیرهای تحقیق از میانگین و خطای معیار میانگین (SEM±M) و برای تحلیل استنباطی داده ها در روزهای اکتساب از آنالیز واریانس مرکب (2: گروه × 3: روزهای اکتساب) و t مستقل استفاده شد. در عملکرد شناختی، گروه فعالیت در آزمون های اکتساب (شاخص های مسافت طی شده برای یافتن سکو (578/6=44و2F، 003/0= P) و مدت زمان تاخیر در یافتن سکو (550/10=F2,44، 000/0=P) و در آزمون بدون سکو ( probe ) شاخص زمان سپری شده در ربع هدف (534/2=22t، 019/0=P) و در یادداری شاخص مسافت طی شده برای یافتن سکو (651/2=22t،015/0= P) بطور معنی داری بهتر بودند، ولی در شاخص های فعالیت حرکتی، دو گروه تفاوت معنی داری نشان ندادند. یافته ها نشان داد که یک دوره فعالیت کوتاه مدت به طور معنی داری موجب بهبود یادگیری فضایی می شود، ولی بر فعالیت حرکتی رت های نر اثر معنی داری ندارد.