فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵۷۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: شناسایی جنبه ها و وابسته های روانشناختی ناهماهنگی شناختی به ویژه ویژگی های شخصیتی، می تواند ضمن افزایش کاربرد روانشناسی در سایر حیطه های علوم انسانی، متخصصین حیطه تبلیغات و سیاست را یاری برساند، لذا هدف کلی از این پژوهش بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با تغییرات فیزیولوژیک ناشی از ناهماهنگی شناختی بود. روش: بدین منظور از 130 دانشجوی دانشگاه علمی کاربردی صفادشت که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند دعوت شد تا در این پژوهش شرکت کنند. پرسشنامه شخصیت گری-ویلسون در اختیار آن ها قرار گرفت و قبل و بعد از پر کردن پرسشنامه شاخص های فیزیولوژیک آن ها ارزیابی و ثبت شد. برای ایجاد ناهماهنگی شناختی در طی دو مرحله از آن ها خواسته شد ابتدا افت علاقه خود را نسبت به شخصیت محبوبی که با بی اعتنایی با یک کودک برخورد می کرد، مشخص کنند و سپس در مورد لزوم کاستن از مقرری سازمان بهزیستی برای کودکان بی سرپرست انشا بنویسند. برای تحلیل داده ها از همبستگی و رگرسیون استفاده شد. یافته ها: افزایش نمرات گریز و روی آوری با کاهش نمرات ناهماهنگی شناختی ارتباط داشت و افزایش نمرات جنگ، خاموشی و اجتناب فعال با افزایش نمرات ناهماهنگی شناختی و اینکه ویژگی های شخصیتی می توانند تغییرات فیزیولوژیک ناشی از ناهماهنگی شناختی را پیش بینی کنند. نتیجه: از یافته های این پژوهش این نتیجه حاصل شد که ویژگی های شخصیتی با ناهماهنگی شناختی و تغییرات فیزیولوژیک ناشی از آن ارتباط دارند.
مقایسه اثربخشی بایوفیدبک و درمان ترکیبی نوروبایوفیدبک بر کاهش سردرد افراد مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بایوفیدبک و درمان ترکیبی نوروبایوفیدبک بر کاهش سردرد افراد مبتلا به میگرن صورت گرفته است روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایشی با حجم نمونه 10 نفر که به شیوه تصادفی انتخاب شدند. ابتدا از آزمودنی ها پیش آزمون به وسیله QEEG (الکتروآنسفالوگرافی کمی) گرفته شد و سپس به طور تصادفی در دو گروه 5 نفری بایوفیدبک و درمان ترکیبی (نوروبایوفیدبک) قرار گرفتند و هر دو گروه به مدت 20 جلسه و سه روز در هفته آموزش دریافت کردند و سپس پس آزمون از هردو گروه گرفته شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که در سطح معناداری (05/0 p() درمان ترکیبی نوروبایوفیدبک منجر به کاهش علائم سردرد میگرن می شود داده ها با استفاده از روش کوواریانس تحلیل شدند. نتیجه گیری: این مطالعه امکان کارایی درمان ترکیبی نوروبایوفیدبک در بهبود سردرد میگرن را نشان می دهد. راهبردهای درمان جدید بدون عارضه و غیرتهاجمی برای درمان میگرن محسوب می شود.
تأثیر دست برتری و دشواری تکلیف هماهنگی دودستی بر امواج مغزی نواحی قشری افراد راست و چپ دست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه بااینکه تکالیف هماهنگی دودستی امری روزمره و غالب است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر دست برتری و دشواری تکلیف هماهنگی دودستی بر امواج مغزی نواحی حرکتی اولیه و ناحیه حرکتی مکمل (نقاط C3 و C4) بود. روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است؛ که در آن تعداد 10 زن راست دست و 10 زن چپ دست با میانگین سنی 8/42 به صورت هدفمند انتخاب شدند. تمامی شرکت کنندگان پنج تکلیف هماهنگی دودستی با دشواری متفاوت را انجام دادند. در حین انجام تکالیف هماهنگی دودستی فعالیت امواج مغزی ناحیه C3 و C4 توسط دستگاه EEG اندازه گیری شد. یافته ها: طبق نتایج آزمون تحلیل واریانس مرکب و آزمون تعقیبی تی مستقل در ناحیه C3 بین گروه راست دست و چپ دست هنگام حالت استراحت در توان موج گاما تفاوت معنی داری بود. همچنین در ناحیه C4 بین گروه راست دست و چپ دست در سطوح دشواری 4 و 5 تکلیف هماهنگی دودستی در توان موج دلتا در ناحیه C4 تفاوت معنی دار وجود داشت. نتیجه گیری: فعالیت بیشتر در نواحی حرکتی اولیه و ناحیه حرکتی مکمل (نقاط C3 و C4) حین انجام تکلیف هماهنگی دودستی صورت گرفته است و این فعالیت بیشتر امواج در این نواحی با افزایش پیچیدگی تکلیف و دشوارتر شدن آن نیز افزایش یافته است. همچنین این یافته های نقش ناحیه حرکتی اولیه و همچنین ناحیه حرکتی مکمل در حرکات هماهنگی دودستی را نشان می دهد.
عزت نفس آشکار و ناآشکار پیش بینی کننده عملکرد قلبی عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعه عزت نفس یکی از فراوان ترین روش های مطالعه تفاوت های فردی در روانشناسی است. نظریه ارتباط میان عزت نفس و عملکرد قلبی عروقی متکی بر این موضوع است که عزت نفس می تواند برای افراد، احساساتِ توأم با ایمنی در مواجهه با تهدید و استرس فراهم آورد. هدف: هدف از اجرای تحقیق حاضر بررسی ارتباط میان سطوح عزت نفس آشکار و ناآشکار با ضربان قلب، فشار خون سیستولیک و فشارخون دیاستولیک به عنوان شاخص های قلبی عروقی بود. روش: تحقیق حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود که بر روی 320 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی انجام شد. عزت نفس آشکار و ناآشکار آزمودنی ها به هنگام ورود به آزمایشگاه اندازه گیری و سپس فشار خون و ضربان قلب آن ها اندازه گیری و ثبت شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون نشان داد میان عزت نفس آشکار و شاخص های عملکرد قلبی عروقی در هر سه مورد همبستگی منفی معنی دار (01/0> P) وجود دارد. تحلیل رگرسیون دادها نشان داد عزت نفس آشکار و ناآشکار توانستند فشار خون سیستولیک و ضربان قلب را در سطح معنی داری پیش بینی کنند. در هر دو زمینه، عزت نفس ناآشکار توان پیش بینی کنندگی بیشتری نسبت به عزت نفس آشکار داشت. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان داد عزت نفس پایین در سطح معنی داری می تواند پیش بینی کننده ضربان قلب و فشارخون بالا و برعکس، عزت نفس بالا می تواند پیش بینی کننده ضربان قلب و فشارخون پایین باشد.
دستکاری عزت نفس و تغییرپذیری عملکرد قلبی عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای تحقیق حاضر بررسی آزمایشی تأثیر دستکاری مثبت و منفی عزت نفس بر تغییرپذیری عملکرد قلبی عروقی بود. پژوهش حاضر یک تحقیق آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان کردستان در سال تحصیلی 93-92 بودند. تعداد نمونه شامل 90 نفر (45 مرد و 45 زن) بود که به روش تصادفی منظم انتخاب شدند. مطابق الگوی برگرفته شده از مطالعات پیشین دست کاری عزت نفس به صورت انفرادی در سه گروه آزمایش دست کاری مثبت و دست کاری منفی و گروه کنترل اجرا شد. از مقیاس روزنبرگ برای سنجش عزت نفس و برای تحزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) استفاده شد. یافته های اجرای پژوهش آزمایشی بر روی دستکاری عزت نفس نشان داد که تفاوت میان گروه های آزمایش (دستکاری مثبت و منفی) و کنترل معنادار 01/0> P بود. میان گروه های مردان و زنان تفاوت معناداری مشاهده نشد. این مطالعه نشان داد دستکاری مثبت یا افزایش عزت نفس باعث افزایش عملکرد قلبی عروقی و برعکس، دستکاری منفی یا کاهش عزت نفس باعث کاهش معنادار عملکرد قلبی عروقی می شود. در تحلیل نتایج معلوم شد ارزیابی مثبت از خود، می تواند نقش حفاظتی معنا داری در کاهش پاسخ های تهدید و افزایش عملکرد قلبی عروقی و سلامت جسمی داشته باشد. در نهایت مشخص شد ارتباط میان عزت نفس و عملکرد قلبی عروقی یک ارتباط پیچیده و چندگانه است.
اثربخشی آموزش شناختی-رفتاری در کاهش خستگی سرطان زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش شناختی-رفتاری بر کاهش خستگی سرطان در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. 33 نفر انتخاب و ) روش: از بین مراجعین بیمارستان امام خمینی )تهران در سال 1312 به دو گروه آزمایش ) 11 نفر( و کنترل ) 11 نفر( به صورت تصادفی منتسب شدند. گروه ها قبل از آموزش و پس از آموزش به مقیاس خستگی ناشی از سرطان اوکمیاما و همکاران ) 2333 ( پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل نتایج از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین دو گروه در مولفه های خستگی سرطان تفاوت معناداری وجود دارد، به طوری که میانگین گروه آزمایش پس از آزمایش کاهش معناداری داشت. نتیجهگیری: از بررسی یافته ها می توان این گونه نتیجه گیری کرد که با توجه به تغییراتی که آموزش شناختی رفتاری در نگرش و شناخت ایجاد می کند به نظر می رسد که می تواند نقش موثری در ایجاد تصور مثبت در بیماران مبتلا به سرطان و کاهش خستگی آنها داشته باشد.
رابطه حافظه دیداری - فضایی با گرایش به تفکر انتقادی و نگرش نسبت به خلاقیت، با توجه به رجحان نیمکره: مبنایی بر تعمیم پذیری کارکردهای شناختی نیمکره راست مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تناقضات اخیر در مورد کارکردهای اختصاصی نیمکره ها، هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه حافظه بینایی فضایی با گرایش به تفکر انتقادی و نگرش نسبت به خلاقیت در دانشجویان با رجحان نیمکره بود. روش تحقیق در این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه پژوهش عبارت بود از کلیه دانشجویان دانشگاه شهید رجایی که در سال 95-94 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 100 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید رجایی بود که به صورت در دسترس انتخاب و با استفاده از مقیاس رجحان نیمکره زنهاوسرن غربال شده بودند. برای جمع آوری داده ها از نرم افزار کرسی بلاک، پرسشنامه نگرش نسبت به خلاقیت و پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و آزمون z برای بررسی معناداری تفاوت دو ضریب همبستگی در نمونه های مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان رابطه حافظه دیداری_فضایی و گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان دارای رجحان نیمکره راست بیشتر از دانشجویان دارای رجحان نیمکره چپ است. همچنین مشخص گشت که میزان رابطه حافظه بینایی فضایی و نگرش نسبت به خلاقیت در دانشجویان دارای رجحان نیمکره راست و چپ تفاوتی ندارد. این یافته ها توانستند تاییدی بر نظریه های اخیر در مورد یکپارچگی نیمکره های مغزی در بعضی توانایی های ذهنی مانند خلاقیت باشند.
اثر دست برتری و تفاوت های جنسیتی در عادت های شمارش اعداد با انگشتان دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عادت های شمارش انگشتان در کودکان بر نحوه یادگیری ایشان در کلاس درس و زندگی روزمره تأثیر گذار است. هدف این پژوهش به منظور تعیین اثردست برتری و تفاوت های جنسیتی در عادت های شمارش اعداد با انگشتان دانش آموزان ابتدایی صورت گرفت. روش: تعداد 74 نفر ازدانش آموزان ابتدایی شهرستان پاکدشت (47 پسر و 27 دختر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای (برای کودکان راست دست) و همچنین روش نمونه گیری در دسترس (برای کودکان چپ دست) انتخاب شدند و با استفاده از نسخه فارسی پرسشنامه چاپمن (چاپمن و چاپمن 1987) ازنظر عادات و الگوهای شمارش اعداد مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون مجذور خی نشان داد که اثر دست برتری بر همه مؤلفه های عادت های شمارش اعداد با انگشتان (دست شمارنده، نوع شمارش، جهت شمارش و انگشت شمارش) معنادار است. همچنین نتایج نشان داد که اثر جنسیت در سه مؤلفه از عادت های شمارش اعداد با انگشتان (دست شمارنده، نوع شمارش و انگشت شمارش) معنادار است و در مؤلفه جهت شمارش معنادار نیست. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان استنباط نمود که دست برتری و جنسیت اثر معناداری بر عادت های شمارش اعداد با انگشتان دانش آموزان ابتدایی دارد.
مقایسه تحمل ابهام، سرمایه روان شناختی و سبک های مقابله ای بیماران قلبی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به این که عوامل روانی- اجتماعی بر پیدایش و سیر بیماری های قلبی موثر است، پژوهش حاضر با هدف مقایسه تحمل ابهام، سرمایه روان شناختی و سبک های مقابله ای بیماران قلبی و افراد سالم انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد 20 تا 80 ساله سالم و مبتلا به بیماری قلبی شهرستان تبریز در سال 93 است که از بین این افراد 50 بیمار قلبی و 50 فرد سالم که از لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی با گروه بیمار همتا شده بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به سه پرسشنامه تحمل ابهام (ریدل و روزن، 1990)، سرمایه روان شناختی) لوتانز و همکاران، 2007) و مقیاس مقابله با موقعیت های تنیدگی زای (اندلر و پارکر، 1990) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد میانگین نمرات راهبردهای مقابله ای مسئله مدار (07/4=F)، سرمایه روان شناختی (35/7=F)، خودکارآمدی (67/5=F) و تاب آوری (47/4=F) در افراد بیمار کمتر از افراد سالم و میانگین نمرات راهبردهای مقابله ای هیجان مدار (78/4=F) و عدم تحمل ابهام (17/11=F) در افراد بیمار بیشتر از افراد سالم است (001/0> P). اما در مولفه های امیدواری (68/3=F) و خوش بینی (49/3=F) تفاوت معناداری به دست نیامد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش تحمل ابهام و سرمایه روان شناختی در بیماران قلبی کمتر از افراد سالم است و این بیماران برای مقابله با استرس ها بیشتر از راهبردهای هیجان مدار استفاده می کنند
تأثیر تمرین بر تناوب تکلیف دوگانه دیداری - شنیداری و شنیداری - دیداری در دوره بی پاسخی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرین بر تناوب تکلیف دوگانه دیداری-شنیداری و شنیداری-دیداری در دوره بی پاسخی روان شناختی بود. روش: بدین منظور از میان کلیه دانشجویان 18 تا 28 سال شهرستان خرمشهر تعداد 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری، تمرین با تکلیف شنیداری-دیداری، تمرین با تکلیف دیداری-شنیداری و گروه کنترل دسته بندی شدند. از تمامی شرکت کنندگان آزمون تکلیف دوگانه دیداری-شنیداری و شنیداری-دیداری به عمل آمد. فواصل زمانی بین ارائه دو محرک 75 و 150 (فاصله کم) 350 و 450 هزارم ثانیه (فاصله زیاد) بود. برنامه تمرینی شامل 5 جلسه در 5 روز بود که هر جلسه شامل 12 بلوک 8 کوششی با تکلیف دوگانه دیداری-شنیداری همانند پیش آزمون ارائه شد و فاصله استراحت بین بلوک ها دو دقیقه بود. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس 2 (گروه) در 4 (پیچیدگی محرک ها) با تکرار سنجش عامل آخر و آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس نشان داد که در تمامی توالی محرک ها و در هر چهار فاصله زمانی بین گروه آزمایش و کنترل اختلاف معناداری وجود دارد ولی تفاوت معنی داری بین ارائه محرک اول دیداری نسبت به شنیداری وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تمرین تکلیف دوگانه از طریق افزایش سازگاری محرک-پاسخ موجب کاهش نیاز به توجه شده و با کاهش ظرفیت موردنیاز توجه که برای انجام تکلیف پردازش هم زمان دو محرک امکان پذیر است، می تواند بر الگوی دوره بی پاسخی روان شناختی دیداری-شنیداری و نیز شنیداری-دیداری با فاصله زمانی کم وزیاد تأثیر مثبت داشته باشد.
نقش سیستم های مغزی رفتاری، نوجویی، پاداش وابستگی و نگرانی آسیب شناختی درپیش بینی استعداد اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین نقش سیستم های مغزی رفتاری، ویژگی های شخصیتی (نوجویی، پاداش وابستگی) و نگرانی آسیب شناختی در گرایش به اعتیاد در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال تحصیلی 94-93 تشکیل می داد. از این جامعه آماری تعداد 150 دانشجو به روش خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های سیستم های مغزی رفتاری (بازداری و فعال ساز رفتاری) کارور و وایت، نگرانی پنسیلوانیا، سرشت و منش کلونیجر و استعداد اعتیاد استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین نگرانی آسیب شناختی، سیستم بازداری رفتاری و استعداد به اعتیاد رابطه منفی و سیستم فعال ساز رفتاری و ویژگی شخصیتی نوجویی با استعداد به اعتیاد رابطه مثبت وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان با شناسایی افراد دارای سیستم فعال ساز رفتاری قوی و ویژگی نوجویی بالا تدابیری اندیشید که از گرایش به اعتیاد آن ها جلوگیری شود.
تأثیر چالش شناختی بر الگوی الکتروآنسفالوگرافی کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نتایج پژوهش ها حاکی از این است که امواج مغزی در حالات روان شناختی مختلف تغییر می کنند. در این راستا هدف این پژوهش بررسی تأثیر چالش شناختی بر الگوی الکتروآنسفالوگرافی کمّی است. داده های qEEG در افراد راست دست ثبت شدند که شامل 13 دانشجوی پسر و 13 دانشجوی دختر بودند. برای ثبت امواج مغزی، الکترود بر روی ناحیه CZ نصب شد. آزمودنی ها از فاصله 90 سانتیمتری، صفحه ی سفید رایانه را به مدت یک دقیقه نگاه می کردند (موقعیت استراحت). سپس بازی React Traking Soccer به مدت یک دقیقه به اجرا درمی آمد (موقعیت چالش شناختی). EEG در حین دو موقعیت مذکور ثبت شد. تحلیل داده ها نشان می دهد اثر اصلی موقعیت ثبت (از حالت استراحت به حالت چالش شناختی) معنی دار نشده است (05/0P>،2/73=F) اما اثر اصلی باند فرکانسی (05/0P
بررسی شیوع عارضه ی آگرانولوسیتوز در بیماران تحت درمان با کلوزاپین در بیمارستان های روان پزشکی مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کلوزاپین به عنوان یک آنتی سایکوتیک آتیپیک، در مقایسه با سایر آنتی سایکوتیک ها در اسکیزوفرنی مزمن و مقاوم به درمان، کارآیی بیشتری دارد. مهم ترین عامل محدودکننده ی کاربرد آن، خطر بروز آگرانولوسیتوز است. هدف این مطالعه، بررسی فراوانی آگرانولوسیتوز و سایر اختلالات گلبول های سفید ناشی از مصرف کلوزاپین در بیمارستان های روان پزشکی مشهد می باشد.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی، اطلاعات 210 بیمار تحت درمان با کلوزاپین در بیمارستان های ابن سینا و حجازی مشهد از شهریور 1391 تا شهریور 1392 در پرسش نامه ی حاوی اطلاعات سن، جنس، نوع اختلال روانی، مدت درمان، حداکثر دوز مصرفی کلوزاپین حین درمان و مصرف هم زمان سایر آنتی سایکوتیک ها با مراجعه به پرونده ی بیماران تکمیل شد. پایش خونی در 18 هفته ی اول درمان به صورت هفتگی و سپس ماهانه ادامه یافت. روش های آماری توصیفی، مجذور خی و تست فیشر دقیق برای تحلیل داده ها استفاده گردیدند.
یافته ها: بیماران 102 مرد و 108 زن با میانگین سنی 3/38 سال بودند. 6/37 درصد به مدت یک ماه و 2/36 درصد، بین یک تا سه ماه، تحت درمان با کلوزاپین بودند. حداکثر دوز در 2/56 درصد، 299-150 میلی گرم بود. 4/60 درصد بیماران، هم زمان از سایر آنتی سایکوتیک ها نیز استفاده می کردند. شیوع آگرانولوسیتوز صفر درصد اما در 4/20 درصد، کاهش گلبول های سفید مشاهده گردید. در 7/4 درصد آنمی، 4/11 درصد ائوزینوفیلی، 5/9 درصد ترومبوسیتوپنی، 3/3 درصد لکوسیتوز و در 3/2 درصد، لکوسیتوز مزمن دیده شد. کاهش گلبول های سفید با متغیرهای سن، دوز مصرفی کلوزاپین و مصرف هم زمان سایر آنتی سایکوتیک ها ارتباط معنی داری نداشت (05/0<P) ولی کاهش گلبول های سفید در زنان بیشتر از مردان (01/0=P) و ارتباط معنی داری بین کاهش گلبول های سفید با مدت درمان به دست آمد (011/0=P). هیچ موردی از آگرانولوسیتوز و مرگ و میر در بیماران با لکوپنی دیده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به فقدان آگرانولوسیتوز در این پژوهش، شاید بتوان فواصل انجام پایش های خونی را در بیماران دریافت کننده ی کلوزاپین طولانی تر نمود تا از نظر اقتصادی مقرون به صرفه تر و از نظر بیماران، راحت تر باشد.
اثربخشی نوروفیدبک آلفا/تتا بر ولع مصرف بیماران وابسته به مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی نوروفیدبک آلفا/تتا بر شدّت ولع مصرف در بیماران وابسته به مواد کریستال مت آمفتامین (شیشه) انجام گرفت. روش: به این منظور20 نفر از بیماران وابسته به شیشه که در مرکز اجتماع درمان مدار شهر مشهد نگهداری می شدند، به شیوه در دسترس بر اساس ملاک های تشخیصی DSM-V و نتایج نشانه های مرضی پرسش نامه (SCL-90-R) انتخاب شدند. پژوهش حاضر از نوع مطالعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. در ابتدای دوره و پایان دوره بیماران دو گروه به وسیله پرسشنامه مقیاس خودسنجی ولع مت آمفتامین مورد ارزیابی قرار گرفتند. بیماران گروه آزمایش علاوه بر روان درمانی گروهی، به مدّت 4 هفته، هر هفته 5 جلسه درمان نوروفیدبک دریافت کردند و بیماران گروه کنترل تنها جلسات روان درمانی گروهی را پشت سر گذاشتند. یافته ها: گروه آزمایش در متغیرهای تمایل و قصد به سوء مصرف مواد، تقویت منفی و میانگین کل شدت ولع مصرف نسبت به گروه کنترل بهبود نشان می داد. نتیجه گیری: بنابراین این مطالعه نشان داد که بیماران وابسته به مواد مت آمفتامین می توانند تحت تأثیر نوروفیدبک، شدت ولع مصرف خود را بهبود بخشند.
پردازش حسی و رفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پردازش حسی اشاره به روشی دارد که سیستم اعصاب مرکزی حس های رسیده از محیط پیرامون را مدیریت می کند. مغز این حس ها را شناسایی می کند و برای ایجاد رفتارهای عاطفی، حرکتی و یادگیری مورداستفاده قرار می دهد.
مقایسه سیستم های فعال سازی- بازداری رفتاری در مصرف کنندگان مواد مختلف، ترک کنندگان هروئین و افراد هنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بر اساس نظریه حساسیت به تقویت، شخصیت بهنجار و نابهنجار در امتداد یک پیوستار قرار دارند. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه سیستم های فعال سازی-بازداری رفتاری در مصرف کنندگان مواد مختلف، ترک کنندگان هروئین و افراد هنجار می باشد.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی مقطعی و جامعه آماری آن شامل کلیه مصرف کنندگان مواد مخدر تحت درمان نگهدارنده با متادون، مصرف کنندگان شیشه، هروئین و تریاک و ترک کنندگان هروئین در شهر اصفهان در سال 1392 بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای، 150 مصرف کننده مواد مختلف و 30 نفر غیر مصرف کننده انتخاب شدند و پرسش نامه شخصیتی گری ویلسون (GWPQ) مورد آزمون قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین گروه ها از لحاظ میزان فعال سازی رفتاری تفاوت معنی داری وجود دارد(05/0p<). اما از لحاظ سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ/ گریز بین گروه ها تفاوت معنی داری به دست نیامد (05/0p>). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد میانگین فعال سازی رفتاری در گروه مصرف کننده هروئین به میزان معنی داری بیشتر از گروه های هنجار، ترک کنندگان هروئین و تریاک و مصرف کنندگان متادون است (05/0p<). هم چنین میانگین فعال سازی رفتاری در مصرف کنندگان شیشه به میزان معنی داری بیشتر از ترک کنندگان تریاک و مصرف کنندگان متادون است (05/0p<). بین سایر گروه ها تفاوت معنی داری به دست نیامد.
نتیجه گیری: این تحقیق از نتایج حاضر از این فرضیه که افراد مصرف کننده مواد از بیش فعالی سیستم فعال ساز رفتار برخوردار هستند، حمایت کرد.
رابطه الکسی تایمی و منبع کنترل با تیپ شخصیتی D در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیت تیپ D به عنوان عاملی باعث افزایش آشفتگی های روان شناختی، مسائل بهداشتی و پیامدهای ناگوار بالینی می شود و تأثیرات مخربی بر سلامتی جسمی و روان شناختی افراد دارد. هدف پژوهش حاضر، تعیین و ارتباط میزان رابطه الکسی تایمی و منبع کنترل با تیپ شخصیتی D در دانشجویان بود. نمونه مورد مطالعه 92 دانشجو (64 دختر و 28 پسر) بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های مقیاس الکسی تایمی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994)، منبع کنترل (راتر، 1966) و تیپ شخصیتی D (دنولت، 1998) استفاده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد بین تیپ شخصیتی D با تفکّر معطوف به سطح(005/0>p) و منبع کنترل بیرونی (002/0>p) رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نیز نتایج رگرسیون نشان داد بین الکسی تایمی با بازداری اجتماعی (30/0= b)، عاطفه منفی (22/0= b) و منبع کنترل بیرونی(21/0= b) رابطه معناداری وجود دارد و می تواند این مؤلّفه ها را پیش بینی کند. نتایج این پژوهش اهمیت و لزوم توجه به مسئله شناسایی منبع کنترل و هدایت صحیح آن و نوع ابرازگری احساسات افراد و پیشگیری از شیوه های نادرست آن را می رساند. همچنین این پژوهش سعی دارد تبعات مؤلّفه های منفی مرتبط با تیپ شخصیتی D را به حداقل برساند.
تفاوت های نمایه حافظه فعال، حافظه فعال شنیداری و حافظه فعال فضایی در سوء مصرف کنندگان مواد مخدر، مواد محرک، تحت درمان متادون و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تفاوت های نمایه حافظه فعال، حافظه فعال شنیداری و حافظه فعال فضایی در سوء مصرف کنندگان مواد مخدر، مواد محرک، متادون و افراد بهنجار انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای و طرح پژوهشی چند گروهی از نوع گروه های مقایسه ای (مقابله ای یا ایستا) با گروه بهنجار بود. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی افراد معتاد به مواد مخدر، محرک و متادون بود که در مهر تا اسفند 1392 به مراکز ترک اعتیاد خمینی شهر مراجعه کرده بودند. نمونه انتخابی از این جامعه شامل 154 نفر از افراد سوء مصرف کننده (54 نفر مصرف کننده مواد مخدر، 50 نفر مصرف کننده مواد محرک، و 50 نفر دریافت کننده داروی متادون) و 50 نفر گروه بهنجار بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس حافظه فعال وکسلر ویرایش سوم را تکمیل کردند. یافته ها: بین گروه بهنجار و گروه های مصرف کننده مواد مخدر، محرک و متادون در خرده مقیاس حافظه فعال، حافظه فعال شنیداری و فضایی تفاوت وجود داشت. نتیجه گیری: استفاده از مواد مخدر و محرک باعث آسیب پایدار در فرایندهای شناختی از جمله حافظه فعال می شود. هرچند تحقیقات نشان می دهد که با گذشت زمان این فرایندهای شناختی بهبود می یابد.