فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۵۷۸ مورد.
۳۴۱.

مقایسه ی کارکرد اجرایی سازمان بندی مجدد اندیشه درنوجوانان دارای اختلال سوءمصرف حشیش

کلید واژه ها: کارکرد اجرایی بازداری پاسخ سازمان بندی مجدد اندیشه سوءمصرف مواد (حشیش)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات مربوط به مصرف مواد
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی عصب شناختی رفتاری کارکرد مغز و اعصاب
تعداد بازدید : ۵۶۵ تعداد دانلود : ۳۰۰
کارکرد اجرایی مجموعه ای از فرایندها است که مسئولیت هدایت شناختی، عاطفی، رفتاری وعملکردی انسان را در زمان فعالیت وحل مسأله برعهده دارند. هدف این پژوهش مقایسه ی کارکرد اجرایی سازمان بندی مجدد اندیشه در نوجوانان دارای اختلال سوءمصرف حشیش است. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است، بر این اساس50 نوجوان دارای اختلال سوءمصرف حشیش ساکن کانون اصلاح و تربیت شهر اهواز با دامنه ی سنی 15 الی 18سال انتخاب شده و با 50 نفر از نوجوانان عادی مقطع دبیرستان از نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر اهواز به عنوان گروه شاهد، که از لحاظ برخی متغیرهای جمعیت شاختی با یکدیگر همتا شده بودند، به صورت نمونه ی در دسترس انتخاب شده و بایکدیگر مقایسه شدند. برای گردآوری داده ها از آزمون بندرگشتالت،TOVA (به عنوان یک آزمون عملکرد مستمر) وآزمون شکل گیری مفهوم ویگوتسکی استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که نوجوانان دارای اختلال سوءمصرف حشیش نسبت به نوجوانان عادی، عملکرد ضعیف تری در بازداری رفتار و بازسازی مجدد اندیشه داشتند، و تفاوت معناداری بین دو گروه وجود داشت. به طور کلی با توجه به یافته های پژوهش مبنی بر عملکرد ضعیف تر نوجوانان دارای اختلال سوءمصرف حشیش نسبت به نوجوانان عادی در کارکردهای اجرایی (بازداری رفتار و بازسازی مجدداندیشه)، به نظر می رسد این ضعف منجر به مشکلاتی در رفتار اجتماعی نامناسب، مشکلات درتصمیم گیری و عدم قضاوت مناسب، مشکلات با نوآوری ها و تغییر، حواس پرتی و مشکلات در جنبه های مختلف حافظه می شود.
۳۴۲.

سطوح کلسترول و علائم اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب ترس مرضی هیپرکلسترولمی هیپوکلسترولمی وسواس - اجبار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹۵ تعداد دانلود : ۶۱۲
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه علائم اختلالات اضطرابی در سطوح متفاوت کلسترول به انجام رسیده است. روش: این پژوهش از نوع مطالعات علی – مقایسه­ای بود. مبتنی بر اهداف ترسیم شده، از میان افراد مبتلا به کلسترول (TC) بالا و پایین مراجعه­کننده به آزمایشگاه مرکزی استان آذربایجان شرقی، تعداد 100 نفر (50 نفر در هر گروه با میانگین سنی 55- 35 ساله) به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمع­آوری داده­ها از پرسشنامه SCL-90-R استفاده شد. داده­های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته­ها: تحلیل داده­ها نشان داد که بین گروه­های مورد مطالعه از نظر علائم اضطراب تفاوت معنی­دار وجود دارد. علاوه بر این، تحلیل­های تکمیلی نشان داد که نشانه­های ترس مرضی، وسواس - اجبار، اضطراب در افراد دارای کلسترول بالا نسبت به افراد دارای کلسترول پایین بیشتر است. نتیجه­گیری: اختلالات روانی و بیماری­های جسمانی با هم در ارتباطند. پاتوفیزیولوژی اختلالات روانی ممکن است با تغییرات عوامل بیولوژیکی در ارتباط باشد. در بررسی رابطة بین سطوح سرمی کلسترول و علائم اختلالات روانی، شواهد پژوهشی نشان می­دهند که افراد دارای اختلالات جسمانی غالباً نشانه­هایی از سایکوپاتولوژی مربوط را دارا هستند. از این­رو، یافته­ها حاکی از آن است که سطوح بالای کلسترول ممکن است با علائم اضطراب و تنش در افراد همراه باشد.
۳۴۳.

مقایسه تیپ شخصیتیD و فرسودگی حیاتی در بیماران قلبی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶۵ تعداد دانلود : ۵۸۴
هدف: نظر به اهمیت و تأثیر روزافزون عوامل روانی- اجتماعی در سلامت جسمی و تأثیر سبک زندگی نادرست در بروز بیماری های قلبی- عروقی، هدف پژوهش حاضر مقایسه تیپ شخصیتیD و فرسودگی حیاتی در بیماران قلبی و افراد عادی بود.. روش: طرح پژوهش حاضر یک طرح پس رویدادی یا علی مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز و بیماران کرونری قلب مراجعه کننده به مطب های تخصصی قلب بودند. نمونه پژوهش 200 نفر فرد بهنجار و 150 بیمار قلبی بودند از نظر متغیرهای گروه سنیٰ تاهل و سطح تحصیلات با گروه بیماران یکسان شده بودند، به شیوه تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های تیپ شخصیتی دنولت، فرسودگی حیاتی ماستریخت و فرم مشخصات جمعیت شناختی استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون یو- من- ویتنی توسط نرم افزار SPSS.16 مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین بیماران قلبی و افراد عادی از نظر تیپ شخصیتیD و مؤلفه های آن (عاطفه منفی و بازداری اجتماعی) و متغیر فرسودگی حیاتی تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهند که تیپ شخصیتی D و فرسودگی حیاتی از متغیرهای تقریباً تأثیرگذار بر رفتارهای بهداشتی بیماران کرونر قلبی هستند. این نتایج، تلویحات مهمی در زمینه آموزش و مداخلات درمانی برای ارتقای کیفیت زندگی بیماران کرونر قلبی دارد که در مقاله مورد توجه قرار گرفته اند.
۳۴۴.

رابطه بین سیستم جنگ/ گریز/ بهت (FFFS) و جامعه ستیزی اولیه: نقش تعدیل-گر سیستم بازداری رفتاری (BIS)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب ترس سیستم بازداری رفتاری (BIS) جامعه ستیزی اولیه سیستم جنگ/گریز/بهت (FFFS)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹۲ تعداد دانلود : ۵۵۱
جامعه ستیزی اولیه که گاه به عنوان یک اختلال شخصیت در میان بزهکاران و گاه به عنوان جامعه ستیزی موفق در بین افراد بهنجار جامعه مطرح می شود غالباً شامل ویژگی هایی مانند خودخواه، عدم احساس همدلی و فریبکاری است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل گر سیستم بازداری رفتاری (BIS) بخصوص ابعاد کنترل شده آن در رابطه بین ترس و جامعه ستیزی اولیه، در چهارچوب آخرین نسخه نظریه تجدیدنظر شده حساسیت به تقویت بوده است. برای این منظور 375 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تبریز و دانشگاه پیام نور تبریز (247 نفر دختر و 128نفر پسر) با میانگین سنی 14/22 و انحراف استاندارد 43/2 با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. شرکت نندگان پرسشنامه BIS/BAS کارور و وایت و مقیاس خودگزارشی جامعه ستیزی لونسون را تکمیل کردند. در ابتدا، از طریق تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامه کارور و وایت عامل ترس از زیرمقیاس BIS استخراج گردید، سپس داده ها، از طریق تحلیل رگرسیون چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که بین جامعه ستیزی اولیه و FFFS همبستگی منفی و معناداری وجود دارد؛ هر چند همبستگی معناداری بین جامعه ستیزی اولیه و BIS وجود ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادند که اثر تعاملی (BIS×FFFS) فراتر از پ یش بینی کننده های اصلی، جام عه ستیزی اولیه را پیش بینی می کند. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ارتباط بین جامعه ستیزی اولیه و FFFS که به صورت خودکار باعث شکل گیری هجان ترس می شود تحت تأثیر ابعاد کنترل شده BIS، شامل فرایندهای شناختی و کارکردهای اجرایی می باشد.
۳۴۵.

رابطة فاجعه سازی درد، اضطراب درد، روان رنجورخویی، حمایت اجتماعی و راهبردهای مقابله با ناتوانی عملکردی در بیماران روماتیسمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شخصیت حمایت اجتماعی ناتوانی عملکرد راهبرد مقابله روماتیسم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی عصب شناختی رفتاری جنبه زیستی اختلالها
تعداد بازدید : ۱۲۶۶ تعداد دانلود : ۶۳۴
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش متغیرهای فاجعه­سازی درد، اضطراب درد، روان­رنجورخویی، حمایت اجتماعی، راهبردهای مقابله و در پیش­بینی ناتوانی عملکردی در بیماران رماتیسمی شهر اهواز بود. روش: بدین منظور یک گروه 151 نفری از بیماران مبتلا به روماتیسم با روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه­های مقیاس فاجعه­سازی درد، مقیاس علائم اضطراب درد، خرده مقیاس روان­رنجورخویی پرسشنامه شخصیتی آیزنک، خرده مقیاس حمایت اجتماعی مقیاس سنجش تأثیر آرتریت، پرسشنامه راهبردهای مقابله، مقیاس سنجش تأثیر آرتریت را تکمیل کردند. یافته­ها: نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که متغیرهای پژوهش قادر به تبیین 39% واریانس ناتوانی عملکرد بودند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که به ترتیب فاجعه­سازی درد، روان رنجورخویی، حمایت اجتماعی و یکی از راهبردهای مقابله­ای در معادله باقی ماندند. این متغیرها جمعاً 38% از واریانس ناتوانی عملکردی را تبیین کردند. نتیجه­گیری: یافته­های پژوهش از نقش عوامل روان­شناختی در پیش­بینی وضعیت عملکردی در بیماران روماتیسمی حمایت می­کند.
۳۴۶.

گزارش یک مورد اختلالات رفتاری و تغییر شخصیت ناشی از انسفالیت هرپسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: شخصیت رفتار انسفالیت هرپسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶۸ تعداد دانلود : ۵۸۵
مقدمه: انسفالیت با نقایص روانی­عصب­شناختی همراه است. تغییرات شخصیتی و رفتاری در 60-40 درصد موارد انسفالیت هرپسی دیده می­شود. مقاله­ی حاضر به گزارش یک مورد تغییرات رفتاری و عوارض عصب­شناختی به جا مانده از انسفالیت هرپسی بهبود یافته می­پردازد. معرفی مورد: بیمار پسر 17 ساله­ای است که بعد از ابتلا به انسفالیت هرپسی دچار بی­قراری، پرخاشگری، استریوتایپی و رفتارهای تکانشی منجر به افت عملکرد و بستری­های مکرر شده بود که آخرین نوبت بستری و ارایه­ی گزارش مورد، آبان و آذر 1389 می­باشد. در تصویربرداری با رزونانس مغناطیسی (MRI)، آتروفی نواحی فرونتوتمپورال و درالکتروانسفالوگرام امواج شبه تشنجی مشهود بود. بیمار اشکال در عملکرد هوشی و ضعف در یادگیری داشت. نتیجه­گیری: بیمار تابلوی تغییرات شخصیتی و رفتاری و اختلال یادگیری پس از انسفالیت را نشان می­دهد. مطالعات پی­گیرانه با حجم نمونه­ی بالاتر می­تواند اطلاعات بیشتر از نقایص بعد از انسفالیت در اختیار درمانگران قرار دهد.
۳۴۷.

ارتباط سبک ها و مکانیزم های دفاعی با سیستم های مغزی/ رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیستم فعال ساز رفتاری سیستم بازداری رفتاری مکانیزم های دفاعی سبک های دفاعی سیستم های مغزی/ رفتاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۳۴ تعداد دانلود : ۱۲۸۴
مقدمه: وقتی در مورد مکانیزم های دفاعی در حیطه شخصیت مطالعه می کنیم، در می یابیم که تفکر انسان همیشه منطقی، مبتنی بر واقعیت، عینی و هدفمند نیست. مکانیزم های دفاعی که وظیفه حفاظت در برابر اضطراب را بر عهده دارند، تحت تأثیر سیستم های مختلف مغزی/ رفتاری ممکن است کارکرد بهنجار یا نابهنجار داشته باشند. پژوهش حاضر با همین هدف به بررسی ارتباط سبک ها و مکانیزم های دفاعی با سیستم های مغزی/ رفتاری می پردازد. روش: 214 دانشجوی مؤنث تحصیلات تکمیلی یکی از دانشگاه های تهران به شیوه انتخاب تصادفی ساده با تکمیل پرسشنامه شخصیتی گری- ویلسون و پرسشنامه سبک های دفاعی در این پژوهش شرکت داشتند. داده ها با روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که سیستم فعال ساز رفتاری در ابعاد کلی با هیچ یک از سبک های دفاعی ارتباط ندارد اما مؤلفه اجتناب فعال با مکانیزم دفاعی رشد یافته والایش و پیشاپیش نگری ارتباط مثبت معنادار و با مکانیزم دفاعی رشد نایافته دلیل تراشی و فرافکنی ارتباط منفی معنادار دارد. سیستم بازداری رفتاری و مؤلفه های خاموشی و اجتناب منفعل، با سبک و مکانیزم های دفاعی رشد یافته ارتباط منفی معنادار و با سبک و مکانیزم های دفاعی رشد نایافته ارتباط مثبت معنادار دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که افراد دارای سیستم بازداری رفتاری غالب بیشتر از مکانیزم های دفاعی رشد نایافته استفاده می کنند.
۳۴۸.

تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر شب ادراری کودکان، یک رویکرد نوین درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: شب ادراری کودکان حرکات تنفسی خرناس شبانه تنفس دهانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی رشد و تحول دوره کودکی دوم
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی عصب شناختی رفتاری جنبه زیستی اختلالها
تعداد بازدید : ۱۵۷۹ تعداد دانلود : ۸۷۶
زمینه و هدف: شب ادراری به عنوان یکی از شایع ترین مشکلات دوران کودکی شناخته شده است. خرناس شبانه و مسدود شدن راه تنفس طبیعی بر شب ادراری کودکان تأثیرگذار می باشد، هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر کاهش شب ادراری کودکان بود. مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک طرح نیمه تجربی همراه با گروه شاهد بود که با هدف تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر شب ادراری کودکان مراجعه کننده به یکی از مطب های اورولوژی شهر اصفهان در سال 1390 انجام شد. آزمودنی ها بر اساس ملاک های شب ادراری (بر اساس DSM-IV-TR یا Diagnostic and statistical manual of mental disorders)، داشتن تنفس دهانی و خرخر شبانه (به تشخیص متخصص گوش و حلق و بینی) و دامنه سنی 12-6 سال وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و شاهد (20 نفر) قرار گرفتند و دفعات شب ادراری ثبت گردید. سپس تمرینات تنفسی طی چهار جلسه 45 دقیقه ای برای گروه آزمایش آموزش داده شد. مفروضه اساسی استفاده از تمرینات این بود که اصلاح تنفس می تواند دفعات شب ادراری را کاهش دهد. تمرینات به مدت چهار هفته قبل از خواب و پس از بیداری ادامه یافت. سپس دفعات شب ادراری بیماران ثبت گردید. داده های مطالعه در نرم افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: محدوده سنی کودکان مورد مطالعه در گروه آزمایش بین 10-6 سال (با میانگین 23/1 ± 09/7) و در گروه شاهد 11-6 سال (با میانگین 74/1 ± 12/8) بوده است. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین دفعات شب ادراری در مرحله پس آزمون بین دو گروه مداخله و شاهد تفاوت آماری معنی داری با هم وجود دارد (01/0 = P). تمرینات تنفسی موجب کاهش شب ادراری آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد در مرحله پس آزمون شده است (05/0 ≤ P). نتیجه گیری: این تحقیق استفاده از تمرینات تنفسی را به منظور کاهش تعداد دفعات شب ادراری در بیماران مبتلا به شب ادراری که در عین حال تنفس دهانی و خرخر شبانه نیز دارند، پیشنهاد می کند.
۳۴۹.

اثربخشی آموزش گروهی مصون سازی در مقابل استرس بر فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و کیفیت زندگی زنان مبتلا به فشار خون بالا(مقاله علمی وزارت علوم)

۳۵۰.

بررسی اثربخشی کاهش استرس بهوشیاری محور بر علایم روان شناختی بیماران مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: افسردگی اضطراب مولتیپل اسکلروزیس خستگی بهوشیاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۴ تعداد دانلود : ۸۴۴
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری سیستم عصبی مرکزی است که چالش روان شناختی عمده ای در بیماران تمام دنیا ایجاد کرده است. در این خصوص، مداخلات روان شناختی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی کاهش استرس بهوشیاری محور (Mindfulness-based stress reduction) بر افسردگی خستگی و اضطراب در بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود. مواد و روش ها: در این پژوهش، از یک طرح کارآزمایی بالینی با گروه شاهد استفاده شد. 20 بیمار از انجمن MS (Multiple sclerosis) کرمان به شیوه در دسترس انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه (آزمایش و شاهد) تقسیم شدند. همه بیماران قبل از مداخله، بعد از آن و در مرحله پیگیری پرسش نامه های افسردگی Beck، اضطراب Beck و خستگی را تکمیل کردند. مداخله هشت جلسه کاهش استرس بهوشیاری محور MBSR بود. داده ها از طریق روش تحلیل واریانس در نمره های افزوده (Analysis of variance on the gain score) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:. دو گروه بعد از درمان و در مرحله پیگیری به طور معنی داری از نظر افسردگی و اضطراب متفاوت بودند (01/0 > P). با وجود این، در خصوص متغیر خستگی این اثر معنی دار نبود. نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی این روش در کاهش افسردگی و اضطراب بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود.
۳۵۲.

تغییرات سایکوفیزیولوژیک مرتبط با اضطراب امتحان در ارزشیابی کیفی توصیفی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

۳۵۳.

بررسی نقش ادراک بیماری در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سطح ناتوانی حرکتی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: مولتیپل اسکلروزیس طرحواره ادراک بیماری میانجی میزان ناتوانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۱۵۹
زمینه و هدف: طرحواره ها الگوهای شناختی هستند که تأثیر عمده ای بر ادراک و رفتار دارند. بنابراین بررسی آن ها در تعیین و تغییر رفتارهای مرتبط با سلامت در بیماران مبتلا به MS (Multiple sclerosis) ضروری می باشد. هدف این مطالعه، بررسی نقش میانجی ادراک بیماری در ارتباط میان طرحواره های ناسازگار اولیه حوزه طرد و بریدگی و سطح ناتوانی حرکتی در بیماران مبتلا به MS بود. مواد و روش ها: نمونه متشکل از 104 نفر از بیماران MS مراجعه کننده به کمیسیون MS اصفهان بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه طرحواره Young (YSQ-SF یا Young schema questionnaire-short form) و پرسش نامه ادراک بیماری (Brief-IPQ یا Brief illness perception questionnaire) بود. ناتوانی حرکتی نیز به وسیله مقیاس وضعیت ناتوانی (EDSS یا Expanded disability status scale) ارزیابی شد. همچنین روش مورد استفاده، تحلیل رگرسیون سلسه مراتبی و آزمون Sobel بود. یافته ها: طرحواره های ناسازگار اولیه در حوزه طرد و بریدگی به طور معنی دار، پیش بینی کننده ادراک بیماری (001/0 ≤ P)، ناتوانی حرکتی (001/0 ≤ P تا 012/0 ≤ P) و ادراک بیماری به طور معنی دار، پیش بینی کننده ناتوانی حرکتی بود (001/0 ≤ P). بنابراین، طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش میانجی ادارک بیماری، تعیین کننده سطح ناتوانی حرکتی می باشد. نتیجه گیری: بیماران MS که دارای طرحواره های ناسازگار اولیه در حوزه طرد و بریدگی بودند، ادراک منفی تری از بیماری خود داشتند و ناتوانی حرکتی بیشتری را نیز گزارش دادند. یافته های این پژوهش می تواند برای ارایه خدمات روان شناختی مناسب در جهت بهبود کیفیت زندگی و افزایش رفتارهای مرتبط با سلامت بیماران مبتلا به MS سودمند باشد.
۳۵۴.

اثربخشی آموزش گروهی مصون سازی در برابر استرس بر فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و کیفیت زندگی زنان مبتلا به فشار خون بالا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کیفیت زندگی مصون سازی در مقابل استرس فشار خون سیستولیک دیاستولیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱۱ تعداد دانلود : ۴۵۷
هدف: این مطالعه به منظور بررسی اثربخشی درمان گروهی مصون سازی در مقابل استرس (SIT) بر فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و کیفیت زندگی زنان مبتلا به فشار خون بالا انجام شد. روش: نخست 30 نفر از زنانی که کیفیت زندگی پایین و فشار خون سیستولیک بالای 130 و دیاستولیک بالای 90 داشتند، به­طور تصادفی ساده انتخاب شدند و سپس به طور داوطلبانه در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین گردیدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایشی 10 جلسه فنون SIT را آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. پس از آموزش، مجدداً کیفیت زندگی و فشار خون هر دو گروه مورد اندازه گیری قرار گرفت. یافته ها: F به­دست آمده در فشار خون سیستولیک (09/3) و در فشار خون دیاستولیک (17/3) و t بدست آمده در کیفیت زندگی (30/3) در سطح 05/0 P ≤ معنادار می باشد. نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که با آموزش SIT می توان موجبات کاهش فشار خون بالا و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به فشار خون را فراهم ساخت.
۳۵۵.

اثربخشی تحریک مکررمغناطیسی از روی جمجمه در بهبودی بالینی و فرآیند کاهش علائم در اختلال افسردگی اساسی عودکننده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افسردگی اساسی تحریک مغناطیسی علائم افسردگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی عصب شناختی رفتاری کارکرد مغز و اعصاب
تعداد بازدید : ۱۴۷۵ تعداد دانلود : ۱۰۸۰
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه در بهبودی بالینی و کاهش علائم بیماران مبتلا به افسردگی اساسی عود کننده انجام گرفت. روش: در این پژوهش شبه آزمایشی، 32 بیمار افسرده بر مبنای ملاک های چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی و مصاحبه بالینی ساختار یافته، آزمون افسردگی بک انتخاب شدند و به طورتصادفی در دو گروه (کنترل و آزمایش) جای گرفتند. گروه آزمایش 20 جلسه تحت تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه و 12 جلسه تحت رواندرمانی و دارودرمانی، و گروه کنترل فقط تحت رواندرمانی و دارو قرارگرفت. در پایان هر هفته و پس از پایان مداخله از هر دو گروه آزمون بک گرفته شد تا تأثیر مداخلات صورت گرفته بر متغیر وابسته (افسردگی) مشخص شود. داده ها با استفاده از آزمون خی دو و اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تجزیه و تحلیل نتایج مقیاس افسردگی بک و مصاحبه بالینی ساختار یافته نشان داد که درمان با تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه اثر معنی داری در بهبودی بالینی دارد و همین طور میانگین پس آزمون در شاخص افسردگی بک در مقایسه با پیش آزمون کاهش یافته، ولی مقدار این کاهش در گروه آزمایش بیشتر بود. و بر اساس روش اندازه گیری مکرر و آزمون کرویت موچلی فرآیند کاهش علائم افسردگی در طی جلسات درمان با تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه معنی دار می باشد و میزان کاهش علائم در طی مراحل درمان در گروه آزمایش به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل است. که این نشان می دهد تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه موجب کاهش بیشتر در علائم افسردگی نسبت به درمان های معمول می شود. و با مقایسه جدول تعقیبی مشخص می گردد که از جلسه دهم درمان تغییرات معنی داری آماری مداخله با TMS آشکار شده و تا انتهای درمان ادامه دارد. نتیجه گیری: تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه در درمان مبتلایان به افسردگی عودکننده مؤثراست، و می تواند به عنوان درمان ترکیبی در افسردگی مورد استفاده قرار گیرد.
۳۵۶.

بررسی رابطه برتری طرفی و وضعیت عملکرد ارتباطی دانش آموزان دارای اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

۳۵۷.

رابطه علی خشم، سرسختی روانشناختی وکیفیت زندگی در بیماران عروق کرونری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کیفیت زندگی خشم سرسختی روانشناختی بیماری های عروق کرونری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶۷ تعداد دانلود : ۵۵۲
هدف: عوامل خطر متفاوتی برای بیماری عروق کرونر مطرح است که از آن میان عوامل فشارزای روان شناختی نقش مهمی در ایجاد و یا تشدید و استمرار آن دارند. هدف از مطالعه حاضر، تعیین رابطه علی خشم و سرسختی روانشناختی و کیفیت زندگی در بیماران عروق کرونر بود. روش: در این مطالعه علّی- همبستگی، جامعه آماری را کلیه بیماران مبتلا به نارسایی عروق کرونری اهواز تشکیل می دادند که 100 نفر از بیمارانی که به مرکز تخصصی قلب و عروق بیمارستان گلستان اهواز مراجعه کرده بودند، به عنوان نمونه با روش نمونه گیری دردسترس، از میان آن ها انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش آزمون سیاهه بروز خشم - صفت اسپیلبرگر، پرسشنامه کیفیت زندگی وابسته به سلامت و مقیاس سرسختی روانشناختی اهواز انجام شد. یافته ها: نتایج حاکی از ارزیابی الگوی رابطه پیشنهادی با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری است و تحلیل ها نشان دادند که داده ها به خوبی با مدل از لحاظ شاخص های برازندگی، برازش دارند (91/0=IFI و 91/0= CFI). تحلیل نشان داد که سرسختی روانشناختی (95/0=r) و بیان خشم (86/0=r) با کیفیت زندگی در بیماران عروق کرونری رابطه مستقیم دارد ولی بین سرسختی روانشناختی و خشم رابطه مستقیمی وجود ندارد. نتیجه گیری: سلامتی دارای ابعاد متعددی است که بر کیفیت زندگی موثر می باشد و از طرفی عوامل روانشناختی و کیفیت زندگی با هم رابطه دارند. بطوری که عوامل روانشناختی روی کیفیت زندگی اثر می گذارند که می توانند موجب مشکلات بهداشتی و بیماری گردد.
۳۵۹.

ارتباط تیپ شخصیتی D، خود - دلسوزی و حمایت اجتماعی با رفتارهای بهداشتی در بیماران کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حمایت اجتماعی تیپ شخصیتی رفتار بهداشتی خود دلسوزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰۵ تعداد دانلود : ۷۰۵
هدف: نظر به اهمیت و تأثیر روزافزون عوامل روانی – اجتماعی در سلامت جسمی و تأثیر سبک زندگی نادرست در بروز بیماری­های قلبی- عروقی، هدف پژوهش حاضر ارتباط تیپ شخصیتی D، خود- دلسوزی و حمایت اجتماعی با رفتارهای بهداشتی بیماران کرونرقلبی می­باشد. روش: در این مطالعه همبستگی، نمونه شامل پژوهش 84 بیمار کرونر قلبی مراجعه کننده به بیمارستان تخصصی شهید مدرس تهران در سال 1389 بودند که به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع­آوری داده­ها از مقیاس تیپ شخصیتی D، مقیاس خود- دلسوزی، مقیاس حمایت اجتماعی و پرسشنامه وضعیت بهداشتی استفاده شد. داده­های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیری و تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته­ها: نتایج نشان داد که تیپ شخصیتیD (52/0-=r)، خود- دلسوزی (22/0=r) و حمایت اجتماعی (19/0=r) با رفتارهای بهداشتی همبستگی معنی­داری دارند (05/0 >P). نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که 30 درصد از واریانس رفتارهای بهداشتی این بیماران توسط متغیرهای تیپ شخصیتی D، حمایت اجتماعی و خود ­دلسوزی تبیین می­شود. نتیجه­گیری: این یافته­ها نشان می­دهند که تیپ شخصیتی D، خود- دلسوزی و حمایت اجتماعی از متغیرهای تقریباً تأثیرگذار بر رفتارهای بهداشتی بیماران کرونر قلبی هستند. این نتایج، تلویحات مهمی در زمینه آموزش خود- دلسوزی و مداخلات درمانی برای ارتقای کیفیت زندگی بیماران کرونر قلبی دارد که در مقاله مورد توجه قرار گرفته­اند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان