فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۷۹۳ مورد.
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
124 - 138
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عدم درمان افسردگی با اختلال در عملکرد تحصیلی، افزایش شدت افسردگی، سردردهای میگرنی، سوء مصرف الکل و مواد، استرس زیاد، حمایت اجتماعی پایین، احساس حقارت در مدرسه، احساس پوچی و بی ارزشی، نشانه های جسمانی و کشمکش با والدین و خطر خودکشی، بار اقتصادی هنگفت برای دولت ها همراه خواهد بود بنابراین دستیابی به راه های مؤثر جهت درمان این بیماری بیش از پیش ضروری می نماید. لذا این مطالعه با هدف اثر بخشی رفتار درمانی گفتگویی بر میزان نگرانی از تصویر بدنی زنان دارای نشانگان افسردگی در سال 1402 انجام شد. روش و مواد: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی، به لحاظ جمع آوری داده ها از جمله مطالعات کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها، کمّی (پرسشنامه) و مبتنی بر رویکرد تجربی و آزمایشی با استفاده از تحلیل واریانس بوده است. یافته ها: یافته های آماری حاکی از آن است که رفتار درمانی گفتگویی حداقل از لحاظ یکی از متغیرهای وابسته (افسردگی و نگرانی از تصویر بدنی) میانگین گروه آزمایشی را نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون افزایش داده است و بین دو گروه پژوهش در ترکیب خطی متغیرهای افسردگی و نگرانی از تصویر بدنی در مرحله پس آزمون تفاوت معنادای وجود دارد. همچنین یافته های آماری بیانگر آن است که بین زنان دارای نشانگان افسردگی گروه آزمایشی و گروه کنترل از لحاظ متغیر افسردگی تف اوت معنی داری وج ود دارد. علاوه بر این یافته ها نشان داد که بین زنان دارای نشانگان افسردگی گروه آزمایشی و گروه کنترل از لحاظ متغیر نگرانی از تصویر بدنی تف اوت معنی داری وج ود دارد. نتیجه گیری: علاوه بر یافته های ذکر شده مهم ترین نتیجه مطالعه حاضر این بود که مشخص شد تاثیر مداخله رفتار درمانی گفتگویی بر افسردگی و نگرانی از تصویر بدنی به ترتیب 53 درصد و 47 درصد است که این میزان تاثیرگذاری، مثبت و بالا می باشد.
نقش خودکنترلی و حساسیت بین فردی در نوسانات خلقی در بازماندگان خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
133 - 141
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف بررسی نقش خودکنترلی و حساسیت بین فردی در پیش بینی نوسانات خلقی در افراد با سابقه خودکشی انجام شده است. درک این عوامل می تواند به توسعه مداخلات پیشگیرانه و درمانی بهتر برای این جمعیت کمک کند.
مواد و روش: این مطالعه به صورت مقطعی با نمونه ای از ۲۱۸ نفر از ساکنان تهران انجام شد که بر اساس جدول مورگان و کرجسی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس های استاندارد برای نوسانات خلقی، خودکنترلی و حساسیت بین فردی جمع آوری شد. برای بررسی روابط بین متغیرها از همبستگی پیرسون استفاده شد و تحلیل رگرسیون خطی برای ارزیابی قدرت پیش بینی خودکنترلی و حساسیت بین فردی بر نوسانات خلقی انجام گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۷ انجام شد.
یافته ها: آمار توصیفی نشان داد که میانگین نوسانات خلقی ۲۸.۳۴ (انحراف معیار = ۶.۱۲)، خودکنترلی ۷۵.۸۹ (انحراف معیار = ۸.۴۷) و حساسیت بین فردی ۶۳.۲۳ (انحراف معیار = ۷.۹۸) است. تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد که بین خودکنترلی و نوسانات خلقی همبستگی منفی معنی دار (r = -0.42, p < 0.01) و بین حساسیت بین فردی و نوسانات خلقی همبستگی مثبت معنی دار (r = 0.36, p < 0.01) وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد که خودکنترلی (B = -0.29, p < 0.001) و حساسیت بین فردی (B = 0.22, p < 0.001) پیش بین های معنی داری برای نوسانات خلقی هستند و ۲۶ درصد از واریانس نوسانات خلقی را تبیین می کنند (R² = 0.26).
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که خودکنترلی پایین و حساسیت بین فردی بالا با افزایش نوسانات خلقی در افراد با سابقه خودکشی مرتبط است. این نتایج اهمیت بهبود خودکنترلی و مدیریت حساسیت بین فردی را در مداخلات درمانی برای کاهش نوسانات خلقی و پیشگیری از رفتارهای خودکشی در این جمعیت برجسته می سازد.
رابطه همسر آزاری با اضطراب فراگیر در زنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه همسر آزاری با اضطراب فراگیر درزنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر تهران در سال 1402 انجام شد. مواد و روش: روش پژوهش توصیفی – پیمایشی بود. جامعه آماری، موردمطالعه در این پژوهش، زنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر تهران است و طبق آخرین آمار به عمل آمده از اورژانس های شهر تهران حدود 6000 نفر، و در این پژوهش از روش طبقه ای نسبی، استفاده شده است و توزیع پرسشنامه و کار جمع آوری اطلاعات به صورت تصادفی بر روی آن ها صورت گرفته است. در این پژوهش برای برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است و طبق این فرمول 380 نفر در نمونه ی آماری ما قرار می گیرند. ابزار پژوهش نیز برای جمع آوری داده ها پرسشنامه همسر آزاری (هادسون و مک اینتاش، 1981) و اضطراب فراگیر (آنتونی و همکاران، 2002) بوده که قبل از اجرا، اعتبار و پایایی آن مورد تائید قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که بین مؤلفه های همسر آزاری با میزان اضطراب زنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و نتایج رگرسیون نشان داد که، همسر آزاری (سوءاستفاده غیر فیزیکی و جسمی) 14 درصد واریانس میزان اضطراب فراگیر زنان را تبیین می کند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که همسر آزاری نقش مهمی در ایجاد و تشدید اضطراب فراگیر در زنان دارد. این نتایج می تواند به برنامه ریزی های پیشگیری و مداخله ای در جهت کاهش همسر آزاری و اضطراب فراگیر کمک کند.
پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های فرزند پروری مادران با میانجی گری سبک دلبستگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
212 - 221
حوزه های تخصصی:
هدف: شیوع اختلالات رفتاری در کودکان قابل توجه است و با سبک های فرزند پروری مادران و سبک های دلبستگی ارتباط دارد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های فرزند پروری مادران با میانجی گری سبک دلبستگی کودکان در شهر اصفهان انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه کودکان 8 تا 11 سال شهر اصفهان در سال 1402 تشکیل داد که از بین آن ها به صورت در دسترس 310 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (1991)، پرسشنامه سبک دلبستگی کاپنبرنگ و همکاران (2006) و مشکلات رفتاری راتر (1975) بود. یافته ها: یافته ها نشان داد ضرایب مسیر شیوه فرزند پروری آزاد گذاری مطلق 26/0 =β، شیوه استبدادی 38/0=β و شیوه اقتدار منطقی 14/0- =β بدست آمد که در سطح 05/0≥P معنی دار بود. ضریب مسیر سبک های دلبستگی به اختلالات رفتاری نیز 47/0 =β بدست آمد که در 05/0≥P معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت اختلالات رفتاری کودکان با سبک های فرزند پروری مادران و سبک های دلبستگی پیش بینی می شود.
طراحی و اعتباریابی درونی الگوی آموزشی - درمانی آسیب هم وابستگی مبتنی بر ادراک تجارب زیسته نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
198 - 211
حوزه های تخصصی:
هدف: نوجوانی سومین مرحله رشدی است که پس از اِتمام دوران کودکی آغاز شده و تحت تاثیر تحولات رشدی که با آن مواجهه است در مقایسه با سایر مراحل زندگی، بیش تر در معرض بدکارکردی های رشدی و آسیب های روانشناختی _ اجتماعی قرار دارد. پژوهش حاضر باهدف طراحی و اعتباریابی درونی الگوی آموزشی- درمانی آسیب هم وابستگی مبتنی بر ادراک تجارب زیسته نوجوانان هم وابسته شهرستان خاتم انجام شد. مواد و روش: از روش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی با استفاده از روش پیمایشی به گرداوری نظرات اساتید و مختصصان پرداخته شد. در بخش کیفی تحقیق، نمونه آماری جهت مصاحبه های نیمه ساختارمند شامل 15 تن از نوجوانان هم وابسته شهرستان خاتم بودند. در بخش کمی تعداد 12 تن از اساتید ومتخصصین بودند که به عنوان نمونه انتخاب شدند. بر اساس تحلیل محتوای انجام شده، 5 ضمنون اصلی و 12 زیر مضمون استخراج شدند. یافته ها: یافته های پژوهش در بخش کیفی نشان داد که مضمون ها و زیر مضمون ها در دو بعد فردی و اجتماعی به ترتیب شامل: واکنش گری که خود شامل زیر مولفه های (انکار، وسواس و خشم)، مولفه نیاز به کنترل که خود شامل زیر مولفه های (سرکوب احساسات و ضعف در برقراری ارتباط) و مولفه ازخودبیگانگی بود و در بعد اجتماعی شامل مولفه های؛ وابستگی میان فردی که خود شامل زیر مولفه های (کنترل کردن، بی اعتمادی، روابط ناهنجار، حدومرزهای ضعیف) و مولفه تمرکز بر خارج از خود که خود شامل زیر مولفه های (مراقبت از دیگران و متأثر از عوامل خارجی) بودند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که دست اندکاران نظام تعلیم و تربیت به منظور طراحی و اجرای آموزش اثر بخش برای رشد و بهبود خودکارآمدی نوجوانان الگوی پیشنهادی این پژوهش را مد نظر قرار دهند.
نقش تعدیلگر ورزش های الکترونیکی بر رابطه علی ناگویی هیجانی و تنهایی اجتماعی در دانش آموزان مقطع متوسطه مورد مطالعه (خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی تأثیر ناگویی هیجانی بر تنهایی اجتماعی در دانش آموزان مقطع متوسطه با نقش تعدیلگر ورزش های الکترونیکی و ارائه مدل می باشد.
روش و مواد: این تحقیق از لحاظ استراتژی توصیفی-پیمایشی بوده و از لحاظ شکل فرضیات به صورت علی می باشد. جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد ارائه شده در تحقیقات معتبر خارجی و داخلی شامل مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو، مقیاس تنهایی اجتماعی لی و هیون، و مقیاس ورزش های الکترونیکی استفاده شد. همچنین به منظور بررسی روایی سازه پرسشنامه ها از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و دوم استفاده شد. پایایی درونی سؤالات پرسشنامه های مورد استفاده از روش آلفای کرونباخ سنجیده شد و در این تحقیق همان طور که مشاهده می شود این ضریب بالای 0.7 بوده که نشان از پایایی قابل قبول پرسشنامه ها دارد. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی دانش آموزان پسر ناحیه 2 آموزش وپرورش شهر مشهد می باشد. به منظور بررسی تجربی و کاربردی تحقیق، نمونه 400 نفری از دانش آموزان پسر انتخاب شدند. در این تحقیق در بخش آمار توصیفی و بررسی ارتباط بین متغیرهای تحقیق از نرم افزار SPSS نسخه 25 و در بخش معادلات ساختاری از نرم افزار Smart PLS نسخه 3 به منظور طراحی مدل تحقیق استفاده گردید.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد ناگویی هیجانی بر تنهایی اجتماعی، تفکر برون مدار بر تنهایی اجتماعی، و دشواری در توصیف احساسات بر تنهایی اجتماعی تأثیر می گذارد. همچنین یافته های تحقیق نشان داد ورزش های الکترونیک در رابطه علی ناگویی هیجانی و تنهایی اجتماعی اثر تعدیلی ندارد. طبق نتایج مشخص شد مقدار برازش SRMR برابر با 0.078 که در سطح معناداری 0.05 پایین تر از مقدار 0.08 است. بنابراین مدل ساختاری تحقیق از برازش مطلوبی برخوردار است.
نتیجه گیری: این مطالعه تأیید می کند که ناگویی هیجانی تأثیر قابل توجهی بر تنهایی اجتماعی در میان دانش آموزان مقطع متوسطه دارد. با این حال، ورزش های الکترونیکی این رابطه را تعدیل نمی کنند. این یافته ها نشان می دهد که افزایش مهارت های آگاهی و بیان هیجانی می تواند تنهایی اجتماعی در دانش آموزان را کاهش دهد.
اثربخشی کارگاه معنا در زندگی بر تاب آوری، عاطفه منفی و حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
187 - 197
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه بررسی تأثیر کارگاه های معنا در زندگی بر تاب آوری، عاطفه منفی و حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان بود. مواد و روش : این مطالعه به صورت کارآزمایی تصادفی کنترل شده انجام شد. ۳۰ دانشجو به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی (n=15) و کنترل (n=15) تقسیم شدند. گروه آزمایشی در هشت جلسه کارگاه معنا در زندگی شرکت کردند، در حالی که گروه کنترل تنها ارزیابی ها را تکمیل کردند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون (CD-RISC)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS)، و مقیاس حمایت اجتماعی چند بعدی (MSPSS) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه آزمایشی افزایش معناداری در تاب آوری (پیش آزمون: M = 32.45, SD = 5.23؛ پس آزمون: M = 40.67, SD = 4.89؛ p < 0.001)، کاهش معنادار در عاطفه منفی (پیش آزمون: M = 25.78, SD = 4.56؛ پس آزمون: M = 18.34, SD = 3.87؛ p < 0.001)، و افزایش معنادار در حمایت اجتماعی ادراک شده (پیش آزمون: M = 52.12, SD = 7.56؛ پس آزمون: M = 62.45, SD = 6.78؛ p < 0.001) داشتند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کارگاه های معنا در زندگی می توانند به طور معناداری تاب آوری را افزایش داده، عاطفه منفی را کاهش داده و حمایت اجتماعی ادراک شده را در دانشجویان افزایش دهند. این یافته ها نشان می دهد که کارگاه های معنا در زندگی می توانند به عنوان یک مداخله موثر برای بهبود سلامت روانی و کیفیت زندگی دانشجویان استفاده شوند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری توام با خودشفقت گری همراه با فعالیت های شناختی -حرکتی و مداخله شناختی-حرکتی به تنهایی بر اضطراب مرگ و ادراک پیری سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری توام با خودشفقت گری همراه با فعالیت های شناختی حرکتی حرکتی بر اضطراب مرگ و ادراک پیری سالمندان بود. مواد و روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون، با گروه کنترل همراه با دوره پیگیری بود. بدین منظورنمونه ای متشکل از 42 نفر(21 زن و 21مرد) بالای 60 سال ساکن شهرمشهد در سال 1400 که ملاک های ورودی را برآورده کردند، انتخاب و پس از گمارش تصادفی در سه گروه آزمایش اول(با مداخله درمان شناختی رفتاری توام با خودشفقت گری همراه با فعالیت های شناختی حرکتی)؛ گروه آزمایش دوم( با مداخله مبتنی برفعالیت های شناختی حرکتی به تنهایی) وگروه کنترل (بدون هیچگونه مداخله) در 18 جلسه 90 دقیقه ای طی 9 هفته تحت مداخلات ذکرشده قرارگرفتند. داده های حاصل از پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر وهمکاران (1970) و پرسشنامه ادراک پیری اسلاتمن و همکاران(2017) از طریق نرم افزارآماریSPSS و با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمورد هردو متغیراضطراب مرگ و ادراک پیری، بین دوگروه آزمایش با گروه کنترل، درهردو زمان پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادارشده، اما تفاوت میان دو گروه آزمایش، معنادار نبود. نتیجه گیری: به نظر می رسد درمان شناختی-رفتاری توام با خودشفقت گری همراه با فعالیت های شناختی-حرکتی و همچنین مداخله شناختی-حرکتی به تنهایی، را می توان برای کاهش افسردگی مرگ و بهبود ادراک از پیری سالمندان و درجهت ارتقاء کیفیت زندگی و تدوین برنامه های آموزشی مناسب آن ها بکار گرفت.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم بر افکار خودکشی در دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
179 - 188
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم بر افکار خودکشی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان چابهار می باشد. روش شناسی: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان چابهار در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ بود. نمونه ای به حجم ۳۰ نفر از دانش آموزان پسر که در پرسشنامه افکار خودکشی بک (۲۰۰۴) نمرات بالاتری کسب کرده بودند، به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام ۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت ده جلسه تحت آموزش درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه افکار خودکشی بک (۲۰۰۴) استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS 22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات افکار خودکشی در دانش آموزان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون نسبت به گروه گواه تفاوت معناداری داشت (p < 0.01). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم می تواند در کاهش افکار خودکشی دانش آموزان مؤثر باشد.
تأثیر حمایت اجتماعی ادراک شده و تغییرات زندگی خانوادگی بر تفکر انتقادی با نقش میانجی گری بنیان های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تفکر انتقادی به عنوان یک هنر تجزیه و تحلیل و ارزیابی تفکر، همراه با بررسی، منجر به اصلاح و بهبود تفکر فرد می گردد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر حمایت اجتماعی ادراک شده و تغییرات زندگی بر تفکر انتقادی با نقش میانجی بنیان های اخلاقی انجام شد. روش و مواد: در قالب یک طرح همبستگی از نوع پیش بینی، 404 نفر (دختر و پسر) از جوانان در شرف ازدواج به روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کلاین (فرمول 1 به 20) انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های استاندارد حمایت اجتماعی - مقیاس خانواده (PSS-FA)، وقایع و تغییرات زندگی خانوادگی جوانان (YA-FILES)، تفکر انتقادی (CTDI)، بنیان های اخلاقی (MFQ-30) بود. به منظور تحلیل داده از نرم افزارهای SPSS19 و Smart-PLS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 19.4 درصد از تغییرات تفکر انتقادی توسط متغیرهای حمایت اجتماعی و تغییرات زندگی توضیح داده می شود (P < 0.001). همچنین نتایج مرتبط با نقش میانجی گری بنیان های اخلاقی نشان داد که حمایت اجتماعی و تغییرات زندگی از طریق بنیان های اخلاقی به ترتیب 0.005 (0.661) و 0.008- (0.676) اثر غیرمستقیم ندارد (P > 0.05). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که حمایت اجتماعی ادراک شده و تغییرات زندگی خانوادگی بر بنیان های اخلاقی و تفکر انتقادی تأثیرگذار است. بنابراین توجه به این مکانیسم ها می تواند در تدوین مداخلات پیشگیرانه و درمانی کارآمد برای نوجوانان در شرف ازدواج مفید باشد.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر بهبودی بر نشانههای افسردگی و ارتباط بینفردی بیماران با اختلال اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر بهبودی بر نشانه های افسردگی و ارتباط بین فردی بیماران با اختلال اسکیزوفرنی بود. مواد و روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بیماران اسکیزوفرنی بستری در مراکز شبانه-روزی اعصاب و روان شهرستان تهران در سال 1402 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه گواه و آزمایش جایگماری شدند. برای گروه آزمایشی، درمان شناختی مبتنی بر بهبودی اجرا شد در حالیکه گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماندند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی (بک، 1987) و پرسشنامه مهارت ارتباط بین فردی (منجمی زاده، 1391) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر بهبودی بر به نشانه های افسردگی و ارتباط بین-فردی در مراحل پس آزمون و پیگیری تاثیر معنی دار داشته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با درمان شناختی مبتنی بر بهبودی فراهم می کند و روانشناسان و روانپزشکان می توانند برای بهبود نشانه های افسردگی و ارتباط بین فردی در بیماران با اختلال اسکیزوفرنی از این مداخله استفاده نمایند.
اثربخشی سایکودرامای گروهی بر رضایت از زندگی، شفقت به خود و هیجانات مثبت در بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این مطالعه بررسی اثربخشی سایکودرامای گروهی بر بهبود رضایت از زندگی، شفقت به خود و هیجانات مثبت در بیماران افسرده بود. با توجه به پیچیدگی افسردگی و نیاز به رویکردهای درمانی چندگانه، این پژوهش تلاش داشت شواهد تجربی در مورد اثربخشی سایکودراما به عنوان یک مداخله درمانی ارائه دهد.روش و مواد: این مطالعه از طرح کارآزمایی تصادفی کنترل شده استفاده کرد. نمونه شامل 30 بیمار افسرده بود که از یک کلینیک در تهران انتخاب و به صورت تصادفی به گروه آزمایش (n=15) که تحت درمان سایکودرامای گروهی قرار گرفتند و گروه کنترل (n=15) که هیچ مداخله ای دریافت نکردند، تقسیم شدند. مداخله شامل ده جلسه 75 دقیقه ای بود که طی پنج ماه برگزار شد. داده ها با استفاده از ابزارهای استاندارد شامل مقیاس رضایت از زندگی (SWLS)، مقیاس شفقت به خود (SCS) و مقیاس هیجانات مثبت و منفی (PANAS) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون پس آزمون بنفرونی انجام شد و از نرم افزار SPSS-27 استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که در گروه آزمایش، رضایت از زندگی، شفقت به خود و هیجانات مثبت به طور معناداری بهبود یافته است. به طور مشخص، امتیاز رضایت از زندگی از میانگین 19.43 (انحراف معیار = 3.67) در پیش آزمون به 26.89 (انحراف معیار = 3.21) در پس آزمون و 25.73 (انحراف معیار = 3.45) در پیگیری افزایش یافت. امتیاز شفقت به خود از 18.24 (انحراف معیار = 2.98) به 24.13 (انحراف معیار = 2.67) در پس آزمون و 23.35 (انحراف معیار = 2.89) در پیگیری افزایش یافت. همچنین، امتیاز هیجانات مثبت از 21.57 (انحراف معیار = 3.11) به 28.74 (انحراف معیار = 3.01) در پس آزمون و 27.89 (انحراف معیار = 3.19) در پیگیری افزایش یافت. نتایج ANOVA تأثیرات معناداری برای گروه، زمان و تعامل بین گروه و زمان را تأیید کرد (p < 0.001). نتیجه گیری: یافته ها اثربخشی سایکودرامای گروهی در افزایش رضایت از زندگی، شفقت به خود و هیجانات مثبت در بیماران افسرده را تایید می کند. این بهبودها در طول دوره پنج ماهه پیگیری حفظ شد، که نشان می دهد سایکودراما می تواند یک رویکرد درمانی ارزشمند برای افسردگی باشد. پژوهش های آینده باید اثرات بلندمدت را بررسی کرده و سایکودراما را با روش های درمانی دیگر مقایسه کنند.
مقایسه اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان محور مبتنی بر مدل آسیب دلبستگی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احساس مثبت به همسر و انصراف از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
142 - 153
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان محور مبتنی بر مدل آسیب دلبستگی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر احساس مثبت به همسر و انصراف از طلاق در زنان شاغل در کادر درمان آسیب دیده از خیانت زناشویی در استان لرستان در زمان شیوع کرونا انجام شد.
مواد و روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های کنترل و آزمایش انجام شد. جامعه آماری شامل زنان شاغل در کادر درمان استان لرستان بود که به دلیل خیانت زناشویی همسر در دوران کرونا به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند. 30 نفر از این زنان به صورت تصادفی در سه گروه زوج درمانی هیجان محور، ACT و کنترل تقسیم شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه احساس مثبت به همسر و پرسشنامه میل به طلاق روزلت بود. مداخلات درمانی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در طول دو ماه برگزار شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو رویکرد زوج درمانی هیجان محور و ACT به طور معناداری موجب افزایش احساس مثبت به همسر و کاهش تمایل به طلاق در مقایسه با گروه کنترل شدند. زوج درمانی هیجان محور به طور نسبی اثربخشی بیشتری در افزایش احساس مثبت به همسر داشت. تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان دهنده تفاوت های معنادار بین گروه ها و اثرات تعاملی زمان و گروه بود.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که هر دو رویکرد درمانی زوج درمانی هیجان محور و ACT می توانند در بهبود احساس مثبت به همسر و کاهش تمایل به طلاق در زنان شاغل در کادر درمان آسیب دیده از خیانت زناشویی موثر باشند. این نتایج می تواند به مشاوران و درمانگران در ارائه مداخلات موثرتر کمک کند و بهبود کیفیت زندگی و روابط زناشویی را تسهیل نماید.
بازنگری الگوی عمومی تدریس، مبتنی بر مطالعات علوم اعصاب تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف بازنگری الگوی عمومی تدریس بر اساس مطالعات علوم اعصاب تربیتی انجام شد.
مواد و روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای قیاسی انجام گردید. در این مطالعه با مطالعات گسترده، منابع دیجیتالی، مجلات، کتب و پایان نامه ها از تاریخ 1990 تا 2021 با استفاده از پایگاه هایی مانند ERIC, Springer, Sciencedirect, Wiley, Google Scholar, Library, Genesis Libdl, Knowledge E, SID بررسی شد و از کلمات کلیدی فارسی و انگلیسی؛ teaching method، Brain-based learning، educational neuroscience در جستجو استفاده گردید. تعداد 183 مقاله و کتاب مرتبط به دست آمد که از این تعداد آن منابعی که به نوعی به یادگیری سازگار با مغز پرداخته بودند، انتخاب شدند. پس از جمع آوری اطلاعات برخاسته از متون و تحلیل محتوای آن و حذف کدهای تکراری و ادغام کدهای مشابه 1416 کد به دست آمد که با قرار گرفتن در 109 طبقه اولیه و 31 طبقه فرعی در 4 طبقه اصلی الگوی عمومی تدریس شامل مراحل قبل از تدریس، قبل و ضمن تدریس، ضمن تدریس و بعد از تدریس، جایگزین شد.
یافته ها: نتایج این پژوهش، 28 اقدام آموزشی را با رویکرد مطالعات علوم اعصاب تربیتی در مراحل الگوی عمومی تدریس تبیین نمود که با روش تحلیل عاملی تأییدی، مورد اعتباربخشی خبرگان و متخصصان علوم اعصاب تربیتی (روان شناسی، علوم شناختی و علوم تربیتی) قرار گرفت و برازش آن تأیید شد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که به کارگیری اقدامات حاصل از مطالعات علوم اعصاب تربیتی در مراحل الگوی عمومی تدریس بتواند در بهبود عملکرد مغز فراگیران و در نتیجه افزایش یادگیری آن ها تأثیرگذار باشد.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی مثبت نگر بر پرخاشگری ارتباطی پنهان و کیفیت زندگی زناشویی زنان دچار ناسازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
122 - 132
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: زنان دچار ناسازگاری زناشویی در زندگی زناشویی خود با مشکل های فراوانی به ویژه در زمینه های روانشناختی از جمله در پرخاشگری ارتباطی پنهان و کیفیت زندگی زناشویی مواجه هستند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان ذهن آگاهی مثبت نگر بر پرخاشگری ارتباطی پنهان و کیفیت زندگی زناشویی زنان دچار ناسازگاری زناشویی انجام شد.
روش و مواد: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه زنان دچار ناسازگاری زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه سه شهر تهران در فصل پاییز سال 1402 بودند؛ به طوری که حجم نمونه برای هر گروه 20 نفر در نظر گرفته شد و این افراد پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان ذهن آگاهی مثبت نگر قرار گرفت و گروه کنترل در لیست انتظار برای درمان ماند. برای گردآوری داده ها از مقیاس های پرخاشگری ارتباطی پنهان (نلسون و کارول، 2006)، کیفیت زندگی زناشویی (ژانگ و همکاران، 2013) و سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976) و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی مثبت نگر باعث کاهش معنی دار پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش معنی دار کیفیت زندگی زناشویی زنان دچار ناسازگاری زناشویی شد (001/0P<).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مذکور، درمانگران، مشاوران و روانشناسان برای کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش کیفیت زندگی زناشویی گروه های آسیب پذیر از جمله زنان دچار ناسازگاری زناشویی می توانند از روش درمان ذهن آگاهی مثبت نگر استفاده نمایند.
انتخاب مدل تشخیصی شناختی مناسب برای سوالات ریاضی پایه هشتم مطالعه تیمز 2019(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از آنجایی که روش های سنجش مرسوم به دلیل عدم توجه به فرآیندهای شناختی مورد نیاز آزمودنی ها برای ارائه پاسخ درست مورد انتقاد قرار گرفته اند، مدل های تشخیصی شناختی توسط محققین ارائه شده است. روش و مواد: پژوهش حاضر با هدف مطالعه و کاربرد مدل های تشخیصی شناختی در برآورد ویژگی های روان سنجی سوال های انتشار یافته ریاضی پایه هشتم تیمز 2019 انجام شد. روش تحقیق این مطالعه، کمی-کیفی است که با رویکرد ریتروفیت آزمون های موجود انجام شد. جامعه آماری این مطالعه، کلیه دانش آموزان ایرانی پایه هشتم شرکت کننده در مطالعه تیمز 2019 بود. حجم جامعه دانش آموزان ایرانی شامل 1,095,026 دانش آموز از 23,895 مدرسه بود. نمونه دانش آموزان پایه هشتم ایرانی شرکت کننده در مطالعه تیمز 2019 است که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای، 5,980 دانش آموز پایه هشتم ایرانی از 220 مدرسه با میانگین سنی 14.1 گزارش شده است. یافته ها: با استفاده از روش کیفی، 16 مهارت در چهار زمینه حیطه محتوایی، دانش، به کاربستن و استدلال کردن شناسایی و ماتریس کیو تدوین شد. سپس در بخش کمی میزان برازش مدل های DINA به عنوان مدل جبرانی، DINO به عنوان مدل غیرجبرانی و G-DINA به عنوان مدل کلی با داده های حاصل از پاسخ دانش آموزان به سوالات بخش ریاضی در بلوک های 1، 2، 3 و 5 بررسی شد. یافته ها نشان داد از نظر برازش سوالات با مدل، مدل G-DINA ضعیف ترین و مدل DINA بهترین برازش را داشتند. بررسی شاخص های برازش مطلق مدل ها نیز نشان داد که مدل DINA بهتر بود و مدل DINO برازش نداشت. شاخص های برازش نسبی مدل ها نشان داد که تفاوت معناداری بین مدل G-DINA با دو مدل دیگر ندارد و در مجموع مدل غیرجبرانی DINA بهترین برازش را نشان داد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدل DINA بهترین برازش را با داده ها داشت و می تواند به عنوان مدل بهینه برای تحلیل سؤالات ریاضی پایه هشتم تیمز 2019 استفاده شود.
ارائه مدل گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان بر اعتیاد به فضای مجازی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
127 - 135
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه و آزمون مدل پیش بینی گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان بر اساس اعتیاد به فضای مجازی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع طرح های همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری است. در پژوهش حاضر در پژوهش حاضر جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع متوسطه مشغول به تحصیل در مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1403 بود. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر روش خوشه ای بود. ابزار پژوهش شامل مقیاس اعتیاد به فضای مجازی خواجه احمدی وهمکاران (1395)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) و مقیاس گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان سانسون و همکاران (1998) بودند. در تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر محاسبه شاخص های توصیفی (شامل محاسبه جداول توزیع فراوانی، درصدها، شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی نظیر میانگین و انحراف معیار) به محاسبه شاخص های استنباطی اقدام شد. با استفاده از نرم افزارAMOS محاسبات لازم صورت گرفت و برای مدل پیشنهادی شاخص های برازش و ضرایب مسیر استخراج شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین اعتیاد به فضای مجازی، بر گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان دانش آموزان اثر مستقیم معنادار دارد. همچنین تنظیم هیجان سازش نایافته نقش میانجی در رابطه ی بین اعتیاد به فضای مجازی با گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان نوجوانان دارد.
تبیین مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان، با رویکرد تاب آوری بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان ، با رویکرد تاب آوری بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل روان شناسان و مشاوران عضو سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور با حداقل سابقه 5 سال می باشد که شیوه انتخاب آنها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند با 13 نفر از خبرگان ( 10نفر دانشگاهی،3نفر خبره) در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی بدین صورت شکل گرفت : شرایط علّی (آموزش و ارتقای توانایی های تخصصی و شناختی، پذیرش خود)، شرایط زمینه ای (عوامل مربوط به مراجعین)، شرایط مداخله گر (منابع حمایتی)، اقدامات و راهبردها (مقوله های آگاهی از هیجانات خود (تنظیم هیجانات)، بازسازی انرژی، بودجه بندی زمان (مدیریت زمان)، مهارت های معنوی، مهارت های ارتباطی) و پیامدها (توسعه مهارت های حل مسئله، مدیریت موثر تعارضات). در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارائه شده است.
بررسی اثربخشی مداخله فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان و علائم اضطراب مادران و تعارض والد-فرزند در مادران شاغل دارای کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
115 - 126
حوزه های تخصصی:
مقیاس اختلال نافرمانی مقابله ای، پرسشنامه ی سلامت روان GHQ-28 و پرسشنامه ی تعارض والد/فرزن، ابزار اصلی تحقیق هستند و داده ها با استفاده از SPSS 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد که مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بین راهبردهای حل تعارض والد-فرزند در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در هر سه خرده مقیاس تفاوت ایجاد کرده است. اندازه های اثر نشان میدهد که ۵۷ درصد از تغییر خرده مقیاس استدلال، ۳۹ درصد از تغییر پرخاشگری کلامی و ۵۴ درصد از تغییر پرخاشگری فیزیکی را می توان به مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت داد. از سوی دیگر در متغیر سلامت روان، علایم افسردگی و اضطراب در گروه آزمایش از مرحله ی پیش آزمون تا پیگیری کاهش معنی داری داشته است و سلامت جسمانی نیز در مرحله ی پیگیری و پس آزمون نسبت به مرحله ی پیش آزمون افزایش معنی داری را تجربه کرده است؛ اما بین دو گروه در متغیر کارکرد اجتماعی (F=0.22, P>0.05) تفاوت معنی داری در دو گروه آزمایش و کنترل وجود ندارد. این مطالعه شواهدی را ارائه می کند که از اثربخشی آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه در بهبود سلامت روانی و علائم اضطراب مادران شاغل دارای فرزندان ODD و کاهش تعارض والد-کودک حمایت می کند. این یافته ها بر اهمیت گنجاندن مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی در رویکرد درمانی برای خانواده های تحت تأثیر ODD تاکید می کند، که یک راه امیدوارکننده برای افزایش رفاه والدین و ترویج روابط مثبت والدین-کودک ارائه می نماید.
اثربخشی آموزش مهارت های ریاضی بر افزایش هوش متبلور دانش آموزان متوسطه دوم مدارس شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
136 - 152
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی آموزش مهارت های ریاضی بر افزایش هوش متبلور دانش آموزان متوسطه دوم مدارس شاهد انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات تجربی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی مورد پژوهش شامل دانش آموزان مدارس شاهد متوسطه دوم منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 1403- 1402 بود . با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از دانش آموزان جامعه مورد مطالعه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش) 15 نفر بسته آموزش مهارت های ریاضی ) و یک گروه کنترل، جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش مهارت های ریاضی را طی 10 جلسه 80 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها بسته آموزش مهارت های ریاضی و آزمون هوش متبلور (سعادتی شامیر و زحمتکش،1401) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بسته آموزش مهارت های ریاضی ، باعث افزایش هوش متبلور در دانش آموزان 16 تا 18 سال شد. آموزش مهارت های ریاضی به دانش آموزان سال های دوم متوسطه باعث افزایش توانایی های شخصیتی- هیجانی، اجتماعی - فرهنگی ، عملی -فنی و هوش موفق و هوش سعادت در آنها شد . دانش آموزانی که آموزش مهارت های ریاضی دقیق تری دریافت کنند قدرت تحلیل بیشتر و منظم تری پیدا می کنند و در مورد موضوعات شخصیتی ،اجتماعی ،فرهنگی ،معنوی، مدیریتی ، اقتصادی و فلسفی خلاقانه تر می اندیشند و به راه حل های جدید برای رسیدن به جواب مسائل بیشتر فکر می کنند و با برخورداری بیشتر از هوش فراشناختی راه حل ها خلاقانه تر و جدید را جستجو می کنند و دانش شناختی خود را برای رسیدن به نتیجه نهایی در مورد حل یک مسئله بر اساس نظم و الگو را افزایش می دهند.