پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره 2 زمستان 1402 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی نقش پدربزرگ و مادربزرگ در ترمیم یا آسیب امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی بود. مطالعه حاضر، از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش مربیان و کودکان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر تهران بودند که از میان آنها تعداد 8 نفر از مربیان و 100 نفر از کودکان طبق اصل اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شد. مربیان تحت مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و کودکان به پرسشنامه طبقه بندی سبک های دلبستگی و پرسشنامه محقق ساخته بازنمایی های ذهنی روابط دلبستگی در کودکی میانه پاسخ دادند. داده های این مطالعه با روش های تحلیل مضمون و فراوانی و درصد فراوانی تحلیل شدند. نتایج تحلیل مضمون نشان داد که برای امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی 6 بعد و 10 مولفه شناسایی شد؛ به طوری که ابعاد شامل شکل بیان احساس ها (با دو مولفه عادی سازی واقعه و بی تفاوتی یا تردید)، شکل هیجان های بدنی (با یک مولفه جداکردن حس از واقعه)، انسجام در بیان (با دو مولفه کوتاهی بیان و طفره رفتن از پاسخگویی)، تعامل با فرد (با یک مولفه بی احتیاطی به همراه جدایی حسی)، شکل بیان واقعه (با یک مولفه کلی گویی و ایجاز) و مواجهه با تعارض (با سه مولفه اجتناب از واقعه یا فرار از موقعیت، پایان بندی باز/ سرهم بندی و تمرکز بر عواقب تصمیم به جای فهم مسئله) بود. نتایج فراوانی و درصد فراوانی حاکی از بررسی 10 مولفه مذکور بر اساس 7 روایت شامل مهمان، کلید، فروشگاه، غریبه، نقاشی، قلدرها و پیکنیک بود که نشان دادند که پدربزرگ و مادربزرگ در ترمیم یا آسیب امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی نقش اندکی داشتند. بنابراین، با ارائه کارگاه های آموزشی مناسب و کاربردی می توان نقش پدربزرگ و مادربزرگ را در ترمیم امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی بهبود بخشید.
بررسی روابط ساختاری نشخوار فکری با میانجی گری تصویر بدنی بر اضطراب افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری نشخوار فکری با میانجی گری تصویر بدنی بر اضطراب افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی انجام شد. این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش همه زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی شهر تهران در فصل بهار سال 1401 بودند. نمونه پژوهش حاضر 260 نفر بودند که با توجه به ملاک های ورود به مطالعه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نشخوار فکری نولن- هوکسما و مارو (1991)، خرده مقیاس اضطراب در مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند و لاویبوند (1995) و سیاهه نگرانی تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005) بود. داده های این مطالعه با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS-21 و LISREL-8.8 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین نشخوار فکری، اضطراب و ترس از تصویر بدنی در افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی همبستگی مثبت و معنی دار وجود داشت (01/0P<). علاوه بر آن، مدل نشخوار فکری با میانجی گری ترس از تصویر بدنی بر اضطراب افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی برازش مناسبی داشت. همچنین، اثر نشخوار فکری بر اضطراب معنی دار بود (001/0P<)، اما اثر نشخوار فکری بر ترس از تصویر بدنی و اثر ترس از تصویر بدنی بر اضطراب معنی دار نبود (05/0P>). علاوه بر آن، اثر نشخوار فکری با میانجی گری ترس از تصویر بدنی بر اضطراب معنی دار نبود (05/0P>). با توجه به نتایج این مطالعه، برای کاهش اضطراب افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی می توان با استفاده از کارگاه های آموزشی زمینه را برای کاهش نشخوار فکری مهیا ساخت.
مقایسه اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه و روان پویشی کوتاه مدت در بهزیستی فضیلت گرای زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط فرا زناشویی، یکی از دشواری ها و مشکلاتی است که همواره تهدیدی برای همسران و یکی از مهم ترین آسیب های خانوادگی و اجتماعی در طول زندگی به شمار می آید. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان های فراتشخیصی یکپارچه و روان پویشی کوتاه مدت در بهزیستی فضیلت گرای زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی شهر جم در شش ماهه اول 1401 و نمونه آماری 45 نفر از زنان واجدالشرایط و داوطلب مراجعه کننده به مرکز مشاوره مطالعات اجتماعی بودند. پس از ارزیابی، افراد به طور تصادفی به گروههای آزمایش(درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان روان پویشی کوتاه مدت) و گروه کنترل واگذار شدند(هر گروه 15 نفر). سپس گروه روان پویشی کوتاه مدت 12 جلسه و گروه فرا تشخیصی یکپارچه 8 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار بود. پس از پایان مداخلات ، پس آزمون و بعد از دو ماه پیگیری انجام شد. ابزار سنجش پرسشنامه بهزیستی فضیلت گرا واترمن و همکاران (2010) بود. برای آزمون فرضیه از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-25 استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان پویشی کوتاه مدت در افزایش بهزیستی فضیلت گرا موثر بودند و درمان فراتشخیصی یکپارچه موثرتر از درمان روان پویشی کوتاه مدت بود و این اثر بخشی در طی زمان ماندگار است (P<05). درمان های فراتشخیصی یکپارچه و روان پویشی کوتاه مدت در افزایش بهزیستی فضیلت گرا در زنان آسیب دیده موثر هستند و می توانند در مشاوره آنان مورداستفاده قرار گیرد.
تبیین مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان، با رویکرد تاب آوری بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان ، با رویکرد تاب آوری بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل روان شناسان و مشاوران عضو سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور با حداقل سابقه 5 سال می باشد که شیوه انتخاب آنها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند با 13 نفر از خبرگان ( 10نفر دانشگاهی،3نفر خبره) در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی بدین صورت شکل گرفت : شرایط علّی (آموزش و ارتقای توانایی های تخصصی و شناختی، پذیرش خود)، شرایط زمینه ای (عوامل مربوط به مراجعین)، شرایط مداخله گر (منابع حمایتی)، اقدامات و راهبردها (مقوله های آگاهی از هیجانات خود (تنظیم هیجانات)، بازسازی انرژی، بودجه بندی زمان (مدیریت زمان)، مهارت های معنوی، مهارت های ارتباطی) و پیامدها (توسعه مهارت های حل مسئله، مدیریت موثر تعارضات). در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارائه شده است.
مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر متوسطه اول شهربجنورد انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول که در سال تحصیلی 1401-1402 به تعداد 2000 نفر مشغول به تحصیل بودند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس به تعداد 45 دانش آموز دارای ملاک های ورود و خروج بودند، به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و یک گروه 15 نفری کنترل گمارده شدند. ابتدا هر سه گروه با استفاده از پرسشنامه اضطراب امتحان فریدمن و جاکوب (1997) مورد پیش آزمون قرار گرفتند. سپس آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال به ترتیب برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد. اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد و صرفاً در لیست انتظار قرار گرفت. پس از پایان دوره، مجدداً هر سه گروه مورد پس آزمون و یک ماه بعد آزمون پیگیری قرار گرفتند. سپس با استفاده از تحلیل کوواریانس اندازه گیری مکرر یافته های بدست آمده با نرم افزار SPSS-21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که بین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر متوسطه اول تفاوت وجود ندارد(05/0<P). آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال به طور مجزا بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر بجنورد اثربخش است(05/0<P). نتایج بدست آمده نشان داد که تفاوتی بین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان وجود ندارد. از این رو می توان گفت استفاده از این دوروش آموزش در جهت کاهش اضطراب امتحان می تواند به مشاوران و روانشناسان و سایر متخصصان کمک کند.
اثربخشی معنادرمانی گروهی بر سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه تعیین اثربخشی معنادرمانی گروهی بر سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی بود. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه مطالعه حاضر 40 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 40 دقیقه ای تحت معنادرمانی گروهی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. داده ها با پرسشنامه سلامت معنوی (پالوتزین و الیسون، 1982) و خرده مقیاس سازگاری اجتماعی در سیاهه سازگاری (سینها و سینگ، 1993) گردآوری و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر هر دو متغیر سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، روش معنادرمانی گروهی باعث بهبود سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی شد (001/0P< ). طبق نتایج این مطالعه، متخصصان و درمانگران سلامت می توانند از روش معنادرمانی گروهی در کنار سایر روش های درمانی موثر جهت بهبود سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی بهره ببرند.
اثربخشی آموزش مهدویت بر بهزیستی روانشناختی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهدویت بر بهزیستی روانشناختی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن انجام شد. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود و طرح آن به صورت گروه های آزمایش و گروه کنترل و دو مرحله پیش آزمون، پس آزمون انجام شد. جامعه آماری این تحقیق شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در سال تحصیلی 1401-1402 بود. حجم نمونه پژوهش برای هر گروه 15 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) و در مجموع 30 نفر براورد شد. نمونه گیری در مرحله اول به صورت داوطلبانه در دانشگاه آزاد رودهن انجام شد که از طریق اجرای پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (2002)، دانشجویانی که نمره پایین از این دو پرسشنامه دریافت نمودند، غربالگری شد، سپس از بین این دانشجویان، افرادی که حاضر به همکاری با پژوهشگر و دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند را انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. سپس گروه آموزش تحت آموزش مهدویت قرار گرفت ولی گروه کنترل آموزشی دریافت کرد، سپس مجدد از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS-25 نشان داد، آموزش مهدویت بر افزایش خرده مقیاس های بهزیستی روانشناختی شامل پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد فردی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن به طور معناداری مؤثر است.
بررسی تطبیقی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه مطالعه حاضر زوج های دارای دلزدگی زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره آستان مهر مشهد در بهار سال 1401 بودند. حجم نمونه 30 زوج و 10 زوج برای هر یک از سه گروه در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی با کمک قرعه کشی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش اول 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه آزمایش دوم 11 جلسه 90 دقیقه ای تحت طرحواره درمانی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش حاضر فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و ابرازگری هیجانی کینگ و ایمونز (1990) بودند که شاخص های روانسنجی آنها تایید شد. برای تحلیل داده های این مطالعه از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که روش های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی در مقایسه با گروه کنترل باعث بهبود ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی شدند و نتایج در مرحله پیگیری باقی ماند (05/0P<). دیگر یافته ها نشان داد که بین روش های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی در بهبود ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>). با توجه به اثربخشی هر دو روش بر بهبود ابرازگری هیجانی و عدم تفاوت معنی دار بین آنها به مشاوران و درمانگران پیشنهاد می شود که از هر دو روش مذکور در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ابرازگری هیجانی استفاده نمایند.
اثربخشی رفتار درمانی عقلانی هیجانی بر کارکردهای اجرایی و تعلل ورزی تحصیلی کودکان با ضرب شناختی کند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی عقلانی هیجانی بر کارکردهای اجرایی و تعلل ورزی تحصیلی کودکان با ضرب شناختی کند بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان 11 تا 14 سال ناحیه 2 استان قم در سال 1401 بودند که بر اساس نظر روان شناس/روان پزشک واجد نشانه های ضرب شناختی کند تشخیص داده شده بودند. از این جامعه آماری نمونه ای به حجم 10 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 5 نفره (آزمایش و کنترل) جای دهی شدند. برای گروه آزمایشی، رفتاردرمانی عقلانی هیجانی در 9 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس کندگامی شناختی (MSCT، پنی و همکاران، 2009)، سیاهه عصب روان شناختی و شخصیتی کودکان کولیج (CPNI، کولیج و همکاران، 2002) و آزمون اهمال کاری تحصیلی (APT، سواری، 1391) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد با کنترل پیش آزمون، بین میانگین نمرات دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون کارکردهای اجرایی و تعلل ورزی تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت رفتاردرمانی عقلانی هیجانی بر کاهش مشکلات کارکردهای اجرایی و تعلل ورزی تحصیلی کودکان با ضرب شناختی کند اثربخش است.
تعیین و مقایسه اثربخشی آموزش بازی برای درک، آموزش ورزشی و ترکیب آنها بر عملکرد تصمیم گیری در بازی فوتبال دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عملکردهای مهم در بازی فوتبال، عملکرد تصمیم گیری است که باید به دنبال بهبود و ارتقای آن بود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین و مقایسه اثربخشی آموزش بازی برای درک، آموزش ورزشی و ترکیب آنها بر عملکرد تصمیم گیری در بازی فوتبال دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بدون گروه کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه همه دانش آموزان پسر 10 تا 12 سال شهر تهران در پایه های تحصیلی چهارم تا ششم ابتدایی بودند. نمونه پژوهش 60 نفر بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش جایگزین شدند. ابزار پژوهش آزمون سنجش عملکرد بازی (گیوتیرز و همکاران، 2011) بود که عملکرد بازی را از جنبه های مختلف از جمله تصمیم گیری (پاس، دریبل و شوت) مورد ارزیابی قرار می دهد. گروه آزمایش اول با روش آموزش بازی برای درک و گروه آزمایش دوم با روش آموزش ورزشی به مدت 15 جلسه آموزش دید و گروه آزمایش سوم با روش ترکیب آنها آموزش دید. داده ها با روش های آزمون تی همبسته، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی LSD در نرم افزار SPSS نسخه 25 در سطح معناداری 05/0 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هر سه روش آموزش بازی برای درک، آموزش ورزشی و ترکیب آنها باعث بهبود عملکرد تصمیم گیری در بازی فوتبال دانش آموزان شد (001/0P<). همچنین، بین سه گروه از نظر عملکرد تصمیم گیری تفاوت معناداری وجود داشت؛ به طوری که اثربخشی آموزش بازی برای درک در مقایسه با آموزش ورزشی و ترکیب آنها بیشتر بود و علاوه بر آن، اثربخشی آموزش ترکیبی در مقایسه با آموزش ورزشی بیشتر بود (001/0P<). با توجه به نتایج پژوهش حاضر برای بهبود عملکرد تصمیم گیری در بازی فوتبال دانش آموزان می توان به ترتیب از روش آموزش بازی برای درک، روش ترکیب آموزش بازی برای درک و آموزش ورزشی و در نهایت، روش آموزش ورزشی استفاده کرد.
تدوین بسته آموزش هوش موفق معطوف به کاهش رفتارهای پرخطر ویژه ی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین بسته آموزش هوش موفق معطوف به رفتارهای پرخطر ویژه ی دانش آموزان دختر درگیر رفتارهای پرخطر بود. این پژوهش در بخش تحلیل محتوا از نوع تحلیل محتوای کیفی هیش و شانون (2005) و در بخش تدوین بسته روش تدوین بسته یوسفی و گلپرور (2023) بود. محیط این پژوهش کلیه ی متون در زمینه ی رفتارهای پرخطر و هوش موفق استرنبرگ (2019) بود. روش انتخاب متون به روش هدف مند از بین متون مذکور طی ده سال اخیربود ملاک تعداد متون بر اساس رعایت اصل اشباع داده بود. روش گردآوری اطلاعات از مطالعه ی خط به خط متون، یافتن پاسخ به سوالات مرتبط به هدف و محتوای بسته ی هوش موفق مبتنی بر کاهش رفتار پرخطر بود. نتایج حاصل از تحلیل داده های حاصل از بررسی متون به کمک روش تحلیل محتوای مرسوم هیش و شانون (2005) نشان داد که رفتار پرخطر دارای سه بعد است که عبارتند از 1) علل رفتار پرخطر با نه مفهوم اصلی (پریشانی روانی، احساس طردشدگی،تغییرات نوجوانی، فشار همسالان، عوامل فرهنگی، عوامل اجتماعی، عوامل روانشناختی، فقدان آموزش و آگاهی و عوامل خانوادگی)؛ 2)تظاهرات رفتار پرخطر با سه مفهوم اصلی (خشم و خشونت، اعتیاد، رفتارهای جنسی ناسازگار) و سازوکارهای کاهش رفتار پرخطر (مداخله های فردی و مداخله های سیستمی). این نتایج برای متون هوش موفق نشان داد که هوش موفق حاوی دو بعد است 1)چیستی هوش با پنج مفهوم (هوش موفق در بعد فردی، هوش موفق در بعد اجتماعی، نتایج هوش، انواع هوش، فرآیندهای بالادست هوش) و 2) بعد راهکارهای دستیابی به هوش موفق با چهار مفهوم (هوش تحلیلی، هوش عملی، خردورزی و هوش خلاق). در بخش تدوین بسته هدف پنهان این بسته افزایش بلوغ شناختی در قالب آگاهی افزایی و مهارت افزایی به کمک راهبردهای هوش موفق بود. این کار با استفاده از روش تدوین بسته ی یوسفی و گلپرور (2023) انجام شد و مقولات دو تحلیل در هم جایابی و جای گذاری شده و تلفیق انجام شد. نتایج این تلفیق به یک بسته ی هشت جلسه ای آموزشی ختم شد که اهداف آن مبتنی بر کاهش رفتار پرخطر بود و راهبردهای آن از نظریه هوش موفق برگرفته شد در انتها بسته ی آموزشی به کمک ضریب توافق ارزیابان و توسط متخصصین ارزیابی اعتبار شد که نتایج حاکی از اعتباریابی محتوایی بود (98/0=CVR).
بررسی اثربخشی مداخله فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان و علائم اضطراب مادران و تعارض والد-فرزند در مادران شاغل دارای کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقیاس اختلال نافرمانی مقابله ای، پرسشنامه ی سلامت روان GHQ-28 و پرسشنامه ی تعارض والد/فرزن، ابزار اصلی تحقیق هستند و داده ها با استفاده از SPSS 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد که مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بین راهبردهای حل تعارض والد-فرزند در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در هر سه خرده مقیاس تفاوت ایجاد کرده است. اندازه های اثر نشان میدهد که ۵۷ درصد از تغییر خرده مقیاس استدلال، ۳۹ درصد از تغییر پرخاشگری کلامی و ۵۴ درصد از تغییر پرخاشگری فیزیکی را می توان به مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت داد. از سوی دیگر در متغیر سلامت روان، علایم افسردگی و اضطراب در گروه آزمایش از مرحله ی پیش آزمون تا پیگیری کاهش معنی داری داشته است و سلامت جسمانی نیز در مرحله ی پیگیری و پس آزمون نسبت به مرحله ی پیش آزمون افزایش معنی داری را تجربه کرده است؛ اما بین دو گروه در متغیر کارکرد اجتماعی (F=0.22, P>0.05) تفاوت معنی داری در دو گروه آزمایش و کنترل وجود ندارد. این مطالعه شواهدی را ارائه می کند که از اثربخشی آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه در بهبود سلامت روانی و علائم اضطراب مادران شاغل دارای فرزندان ODD و کاهش تعارض والد-کودک حمایت می کند. این یافته ها بر اهمیت گنجاندن مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی در رویکرد درمانی برای خانواده های تحت تأثیر ODD تاکید می کند، که یک راه امیدوارکننده برای افزایش رفاه والدین و ترویج روابط مثبت والدین-کودک ارائه می نماید.
ارائه مدل گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان بر اعتیاد به فضای مجازی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه و آزمون مدل پیش بینی گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان بر اساس اعتیاد به فضای مجازی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع طرح های همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری است. در پژوهش حاضر در پژوهش حاضر جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع متوسطه مشغول به تحصیل در مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1403 بود. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر روش خوشه ای بود. ابزار پژوهش شامل مقیاس اعتیاد به فضای مجازی خواجه احمدی وهمکاران (1395)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) و مقیاس گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان سانسون و همکاران (1998) بودند. در تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر محاسبه شاخص های توصیفی (شامل محاسبه جداول توزیع فراوانی، درصدها، شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی نظیر میانگین و انحراف معیار) به محاسبه شاخص های استنباطی اقدام شد. با استفاده از نرم افزارAMOS محاسبات لازم صورت گرفت و برای مدل پیشنهادی شاخص های برازش و ضرایب مسیر استخراج شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین اعتیاد به فضای مجازی، بر گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان دانش آموزان اثر مستقیم معنادار دارد. همچنین تنظیم هیجان سازش نایافته نقش میانجی در رابطه ی بین اعتیاد به فضای مجازی با گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان نوجوانان دارد.
اثربخشی آموزش مهارت های ریاضی بر افزایش هوش متبلور دانش آموزان متوسطه دوم مدارس شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی آموزش مهارت های ریاضی بر افزایش هوش متبلور دانش آموزان متوسطه دوم مدارس شاهد انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات تجربی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی مورد پژوهش شامل دانش آموزان مدارس شاهد متوسطه دوم منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 1403- 1402 بود . با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از دانش آموزان جامعه مورد مطالعه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش) 15 نفر بسته آموزش مهارت های ریاضی ) و یک گروه کنترل، جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش مهارت های ریاضی را طی 10 جلسه 80 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها بسته آموزش مهارت های ریاضی و آزمون هوش متبلور (سعادتی شامیر و زحمتکش،1401) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بسته آموزش مهارت های ریاضی ، باعث افزایش هوش متبلور در دانش آموزان 16 تا 18 سال شد. آموزش مهارت های ریاضی به دانش آموزان سال های دوم متوسطه باعث افزایش توانایی های شخصیتی- هیجانی، اجتماعی - فرهنگی ، عملی -فنی و هوش موفق و هوش سعادت در آنها شد . دانش آموزانی که آموزش مهارت های ریاضی دقیق تری دریافت کنند قدرت تحلیل بیشتر و منظم تری پیدا می کنند و در مورد موضوعات شخصیتی ،اجتماعی ،فرهنگی ،معنوی، مدیریتی ، اقتصادی و فلسفی خلاقانه تر می اندیشند و به راه حل های جدید برای رسیدن به جواب مسائل بیشتر فکر می کنند و با برخورداری بیشتر از هوش فراشناختی راه حل ها خلاقانه تر و جدید را جستجو می کنند و دانش شناختی خود را برای رسیدن به نتیجه نهایی در مورد حل یک مسئله بر اساس نظم و الگو را افزایش می دهند.
مقایسه اثربخشی مداخله تلفیقی درمان طرحواره و ذهن آگاهی با طرحواره درمانی و مداخله شناختی رفتاری بر علائم وسواس در زنان دارای نشانگان وسواس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف، مقایسه اثربخشی مداخله تلفیقی درمان طرحواره و ذهن آگاهی با طرحواره درمانی و مداخله شناختی رفتاری بر علائم وسواس در زنان دارای نشانگان وسواس انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با گروه پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مبتلا به اختلال وسواس مراجعه کننده به کلینیک (ندای آگاهی و ذهن پویا) شهر تهران در پاییز و زمستان 1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 60 نفر انتخاب و به طور تصادفی به 3 گروه مداخله به روش مدل تلیفی درمان طرحواره و ذهن آگاهی، طرحواره درمانی و مداخله شناختی رفتاری و 1 گروه کنترل، تقسیم شدند. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه وسواس اجباری (ییل براون، 1989) انجام پذیرفت و از آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکرار شده با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که روش (درمان های مداخله تلفیقی درمان طرحواره و ذهن آگاهی، طرحواره درمانی و مداخله شناختی رفتاری در مقایسه با گروه کنترل) بر نمرات افکار وسواسی تاثیر داشته اند. همچنین نتایج نشان می دهد در مؤلفه رفتارهای اجباری مداخله تلفیقی درمان طرحواره و ذهن آگاهی در مقایسه با طرحواره درمانی و مداخله شناختی رفتاری تاثیر بیشتری داشته است. همچنین هر سه گروه درمانی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنادار دارند. این نتایج بیانگر مزایای احتمالی ترکیب درمان طرحواره با تکنیک های ذهن آگاهی برای دستیابی به نتایج درمانی بهتر در زنان دارای نشانگان وسواس می باشد.