فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۰۱ تا ۲٬۰۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر کاهش علائم افسردگی و اضطراب در بیماران دارای اختلال تنیدگی پس از سانحه، با استفاده از طرح مطالعه موردی است.
روش: در یک بررسی تک موردی آزمایشی از نوع خط پایه چندگانه فرایند درمان بر روی سه آزمودنی انجام شد. سه بیمار سرپایی مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، پیش از درمان، حین درمان و پس از درمان با استفاده از مقیاس تأثیر رویداد- ویرایش شده، پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم، پرسشنامه اضطراب بک و مقیاس واحدهای ذهنی ناراحتی ارزیابی شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که این درمان به کاهش نشانه های اختلال، کاهش اضطراب و افسردگی، ناراحتی کلی منجر شد. رویکرد درمانی مبتنی بر مدل فراشناختی در درمان اختلال تنیدگی پس از سانحه مؤثر است.
نتیجه گیری: نتایج بررسی این سه آزمودنی، حاکی از اثربخشی بالینی درمان فراشناختی در فرهنگی متفاوت از فرهنگ اولیه سازنده این پروتکل درمانی بود. هر چند که این مطالعه فاقد گروه کنترل بود، اما یافته های پژوهش حاضر دلالت بر تعمیم پذیری بالای یافته های مربوط به فراشناخت است. در نهایت، می توان گفت که این روش درمانی، رضایت بخش بوده و برای بررسی بیشتر اثربخشی آن، مطالعات ارزیابی کنترل شده ای در جهت رسیدن به یک نتیجه قطعی لازم است.
مقایسه ویژگیهای شخصیت مرزی، خشم، خصومت و پرخاشگری در معتادان با و بدون افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه ویژگی های شخصیت مرزی، خشم، خصومت و پرخاشگری در معتادان با و بدون افکار خودکشی انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع علی - مقایسه ای است. نمونه این پژوهش 300 نفر از معتادان مراجعه کننده به کلینیکهای ترک اعتیاد شهر سمنان بود که با توجه به ملاک های ورود به این پژوهش براساس نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بر اساس نمرات افکار خودکشی در دو گروه با و بدون افکار خودکشی قرار گرفتند. در این پژوهش از سه پرسشنامه افکار خودکشی، پرخاشگری باس و پری و پرسشنامه شخصیت مرزی استفاده شد. یافته ها: ویژگی های شخصیت مرزی، خشم، خصومت و پرخاشگری در معتادان خودکشیگرا بالاتر از معتادان غیر خودکشی گرا بود. نتیجهگیری: غربالگری و شناسایی معتادانی که در آنها ویژگی های پرخاشگری و شخصیت مرزی بالا است برای پیشگیری از خودکشی ضروری به نظر می رسد.
بررسی رابطه ساده و چندگانه صفات طیف اوتیسم و وسواس جبری در دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به شیوع بالای صفات طیف اوتیسم در افراد دارای اختلال وسواس جبری و همچنین تشخیص اختلالات اضطرابی در افراد با صفات طیف اوتیسم بالا، هدف از این پژوهش بررسی رابطه ساده و چندگانه اختلال وسواس جبری و صفات طیف اوتیسم در دانش آموزان دختر دوره راهنمایی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهر یزد می باشد که در این پژوهش 250 شرکت کننده به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل پرسشنامه 50 سوالی ضریب طیف اوتیسم و مقیاس وسواس جبری SCL-90 می باشد. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از رگرسیون چندگانه به روش ورود گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که به طور کلی صفات طیف اوتیسم می تواند 10 درصد تغییرات وسواس جبری در دانش آموزان را پیش بینی کند. در بهترین حالت از بین صفات طیف اوتیسم، ضعف در تغییر توجه و ناتوانی در مهارت اجتماعی بهترین پیش بین برای تغییرات وسواس جبری در گروه نمونه می باشد. در نتیجه، صفات طیف اوتیسم در افراد دارای اختلال وسواس جبری شایع است.
بررسی میزان انطباق درمان بیماران اسکیزوفرنی بستری شده در اپیزود اول با راهنماهای درمانی معتبر در بیمارستان نور اصفهان بین سال های 1384 تا 1389(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: استفاده از راهنماهای درمانی معتبر که بر اساس روش پزشکی مبتنی بر شواهد نگاشته شده باشند امروزه جایگاه تثبیت شده ای در روان پزشکی دارد. پژوهش حاضر به بررسی میزان انطباق درمان های انجام شده برای بیماران اسکیزوفرنی با روش درمان پیشنهادی در راهنماهای معتبر درمانی پرداخته است.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی، مقطعی و گذشته نگر بر روی کلیه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در اپیزود اول که بین سال های 84 تا 89 در بخش روان پزشکی مرکز آموزشی درمانی نور شهر اصفهان بستری بوده اند انجام شده است. اخذ نمونه به صورت سرشماری انجام شده است و داده ها از طریق پایگاه داده های بیمارستان نور و پرونده های بیمارستانی توسط پرسش نامه خودساخته جمع آوری شده و سپس شاخص های آماری نظیر میانگین ها و فراوانی نسبی متغیرها به دست آمد. از راهنمای درمان انجمن روان پزشکی آمریکا به عنوان مرجع اصلی برای مقایسه استفاده شد.
یافته ها: در مجموع 113 بیمار (37 درصد زن و 63 درصد مرد) در این مطالعه وارد شدند. میانگین سنی بیماران 79/8 ± 91/28 با دامنه سنی 14 تا 64 سال بود. از میان بیماران 5/26 درصد بی سواد و 2/52 درصد بیکار بوده اند. 3/5 درصد از بیماران در این مطالعه اقدام به خودکشی و 6/10 درصد بیماران افکار دیگرکشی داشته اند. تعداد 38 نفر (6/33 درصد) از بیماران درمان خود را منطبق با راهنمای معتبر شروع کرده بودند و نوع داروی تجویز شده در 6/79 درصد با راهنما مطابقت داشت. در همه مراحل درمان میزان مطابقت با راهنما 24/45 درصد بوده است. بیماران در 74/87 درصد از موارد داروهای خود را در تمام مراحل درمان در دامنه دوز پیشنهادی راهنما دریافت کرده بودند.
نتیجه گیری: میزان مطابقت در زمینه انتخاب داروی خط اول درمان پایین بوده است. هم چنین بیشترین خطا در انتخاب نوع دارو و تجویز بی مورد چند داروی هم زمان ارزیابی شده است. علی رغم این که توصیه های این راهنما در انتخاب دوز داروهای تجویز شده برای اکثر بیماران رعایت شده است اما مدت زمان تجویز یک دارو قبل ازانتقال بیمار به مرحله بعدی درمان به خوبی رعایت نشده است.
مقایسه الگوی ترسیمی، توانایی سازمان دهی و حافظه دیداری- فضایی کودکان با و بدون اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه الگوی ترسیمی و توانایی سازمان دهی و حافظه دیداری – فضایی کودکان با و بدون اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی است. این پژوهش از نوع علّی مقایسه ای بود، برای انتخاب نمونه، از بین مدارس ابتدایی پسرانه منطقه 9 شهر تهران، دو مدرسه به صورت تصادفی انتخاب و از بین دانش آموزان آنان 80 نفر (40 نفر با اختلال، 40 نفر عادی) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. انتخاب کودکان با اختلال بر اساس پاسخ معلمان به فرم غربالگری محقق ساخته و فرم معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (انجمن روان پزشکی آمریکا، 2000) صورت گرفت. برای گردآوری داده ها آزمون تصاویر پیچیده آندره ری در دو مرحله در اختیار آزمودنی ها قرار داده شد و پس از ترسیم تصاویر نمره گذاری گردید. تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون t برای گروه های مستقل نشان داد که الگوی ترسیمی و توانایی سازمان دهی و حافظه دیداری- فضایی کودکان دارای اختلال ضعیف تر از گروه بدون اختلال است (05/0> p ). بر این اساس، می توان نتیجه گیری کرد که کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در برخی از کارکردهای اجرایی و توانایی های دیداری- فضایی مشکل دارند. این یافته ها را می توان در تشخیص و درمان استفاده کرد.
مقایسه ی اثر بخشی گروه درمانی به شیوهی شناختی– رفتاری با درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر خودکارآمدی افراد معتاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش های موجود در حوزه اعتیاد عموماً معطوف به بررسی و اتخاذ تدابیری است برای ترک! نه کیفیت زندگی فرد قربانی اعتیاد. به همین خاطر در این پژوهش ضمن آموزش افراد معتاد در جهت افزایش یا بهبود کیفیت زندگی، اصلاح و رشد آموزه های شناختی- رفتاری، تاثیر این پیشرفت ها بر عامل مهمی همچون خودکارآمدی مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روش ها: پژوهش از نوع نیمه تجربی همراه با گروه آزمایش و کنترل، با پیگیری (45 روزه) می باشد. جهت تعیین حجم نمونه ابتدا به شیوه تصادفی دو درمانگاه ترک اعتیاد (رها بخش و فردای روشن) در سال 1390، انتخاب شده اند. 36 نفر از افراد متقاضی شرکت در پژوهش به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (گروه درمانی به شیوه ی شناختی– رفتاری و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی) و کنترل تقسیم شده اند. در پایان جلسات از هر سه گروه پس آزمون و پیگیری 45 روزه، به عمل آمد. به دلیل کنترل متغیرهای مداخله گر علاوه بر استفاده از آمار توصیفی از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش، بیانگر آن است که درمان شناختی– رفتاری و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی توانسته اند در مرحله ی پس آزمون به طور معناداری نمرات خودکارآمدی معتادان را نسبت به گروه کنترل افزایش دهد؛ البته نکته قابل ذکر اثر بخشی بیشتر درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر خودکارآمدی معتادان در مرحله پیگیری بود (001/0 P=).
نتیجه گیری: یافته های پژوهش اهمیت استفاده از تکنیک های افزایش خودکارآمدی را مشخص و نشان داد هنگامی که این تکنیک ها را به طور سازمان یافته در حوزه های مهم زندگی به کار ببریم؛ تأثیر بهتری خواهیم گرفت.
اثربخشی درمان شناختی- تحلیلی بر سلامت روان بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال وسواسی- اجباری دارای سیری مزمن است که با تداوم و افزایش علائم، ابعاد مختلف سلامت روان را کاهش می دهد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی- تحلیلی بر سلامت روان بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری اجرا شد.
روش: در یک طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با پیگیری با استفاده از دو گروه آزمایش و کنترل، از میان بیماران مراجعه کننده به مرکز درمان و توانبخشی روان سبز، 20 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند. در ابتدا، همه شرکت کنندگان پرسشنامه جمعیت شناختی را تکمیل و توسط مصاحبه بالینی ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند. سپس، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط پرسشنامه سلامت روان مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 16 جلسه هفتگی تحت درمان شناختی- تحلیلی قرار گرفتند. داده ها به کمک تحلیل واریانس آمیخته تحلیل گردید.
یافته ها: بعد از اجرای درمان شناختی- تحلیلی، بین گروه آزمایش و کنترل در بهبود سلامت روان و زیر مقیاس های آن در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت آماری معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: درمان شناختی- تحلیلی به شیوه گروهی راهبرد مؤثری برای بهبود سلامت روان مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری است. این یافته ها دارای دستاوردهای کاربردی برای مسیرهای پژوهش در آینده و نیز کار بالینی در این اختلال است.
عملکرد خانواده در بیماران مبتلا به اختلالات خلقی، روانپریشی و شبه جسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و مقایسه عملکرد خانواده در بیماران مبتلا به اختلالات خلقی، روانپریشی وشبه جسمی بستری در بیمارستان قدس بوده است. بدین منظور از روش پژوهش تحلیلی- توصیفی استفاده شد. شرکت کنندگان در پژوهش را 150 نفر (سه گروه 50 نفره )که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و توسط روانپزشک تشخیص اختلال خلقی، روانپریشی یا شبه جسمی دریافت کرده بودند تشکیل می دادند.خانواده ها پرسشنامه عملکرد خانواده مک مستر را تکمیل نمودند. داده ها با روش مقایسه زوجی ، تحلیل مانوا ، پیش فرض های نرمال بودن توزیع ها و تساوی واریانس تحلیل شد. یافته ها حکایت از آن داشت سه گروه در همه ابعاد عملکرد خانواده، جز بعد نقش تفاوت معنا دار دارند وبیشترین تفاوت گروه ها مربوط به بعدکنترل رفتاری بود. نتایج مقایسه زوجی نشان داد بعد آمیختگی عاطفی بین گروه خلقی باگروه روانپریش و گروه روانپریش با گروه شبه جسمی تفاوت دارد اما بین گروه خلقی و شبه جسمی تفاوت معنادارنبود. افت کارکرد دربعدآمیختگی عاطفی در بیماران خلقی بیشتر از دیگرگروه ها بود. کنترل رفتار در بین گروه خلقی و روانپریشی تفاوت معناداری نداشت اما تفاوت در گروه خلقی و شبه جسمی و گروه روانپریش و گروه شبه جسمی معنادار بود(01/0p
مدل مفهومی چگونگی سوءمصرف شیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه تبیین فرایند اعتیاد جوانان و سهم خانوده و دوستان در آن بود. در این مطالعه با استفاده از روش کیفی و تکنیک نظریه پدیدار گشته از تجربه برای دستیابی به این هدف تلاش شده است. در این تحقیق با نمونه گیری هدفمند، 12 نفر از معتادان به شیشه انتخاب شده و سپس مصاحبه ی عمیق از آنها به عمل آمد. سپس بر اساس یافته ها، مقوله ها در چند مرحله با استفاده از کدگذاری آزاد و محوری به دست آمد. برای به دست آوردن یافته ها با روش چرخشی بین نظریه ها و داده ها به بسط مفاهیم نظریه پرداخته در این بسط از الگوهای آسیب اجتماعی و فرزندپروری استفاده شده است. مقوله های پدیدار گشته در پژوهش حاضر مقوله های اصلی سبک والدگری، یادگیری اجتماعی و باورهای سترون شده درباره اعتیاد است که مقوله ی اصلی دارای زیرمقوله های فرعی می باشد. زیرمقوله ی سبک والدگری، رابطه ی والدین با فرزندان، رابطه ی والدین با یکدیگر، انعطاف ناپذیری در سبک، سرمایه های خانواده است. زیرمقوله ی یادگیری اجتماعی، دوستان مصرف کننده و وجود فرد مصرف کننده در خانواده است. زیرمقوله ی باورهای سترون شده تعاریف مطلوب، توجیه عمل، عدم قبول مسئولیت نتیجه ی عمل است. سبک های والدگری و سرمایه های خانوادگی از یک سو و ملحق شدن به گروه های دوستی که مصرف کننده نیز هستند، از سوی دیگر نوعی گرایش به مصرف در فرد به وجود می آورد که این تمایلات رفته رفته باورهایی را در فرد ایجاد کرده که در ابتدا مشوق مصرف از روی کنجکاوی یا تفریحی بوده، اما به مرور باورهای سترون نسبت به اعتیاد در فرد ایجاد و تثبیت می شود که اجبار، ولع و تنوع در مصرف شکل می گیرد.
تأثیر کم شنوایی بر ویژگی های صوتی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش ، بررسی تأثیر کم شنوایی بر برخی ویژگی های اکوستیکی صوت در دو گروه کودکان کم شنوا و کودکان طبیعی همتا شده با آنها از نظر سن و جنس می باشد. این مطالعه مقطعی ، توصیفی - تحلیلی بر روی دانش آموزان کم شنوای مقطع ابتدایی با افت شنوایی شدید تا عمیق و همتایان طبیعی آن ها انجام شده است. داده های مربوط به ویژگی های اکوستیکی صوت از طریق نرم افزار Speech Studio و دستگاه حنجره نگار جمع آوری شد. از آزمون T جهت مقایسه میانگین هر کدام از پارامترهای مورد نظر بین دو گروه استفاده شده است. در کودکان کم شنوا میانگین فرکانس پایه 04/323 در برابر گروه کنترل 53/267، تغییر بسامد 5/10 درصد در برابر 52/1 درصد، مدت زمان سکوت 40/29 درصد در برابر 02/17 درصد، مدت زمان سایش 55/17 درصد در برابر 52/34 درصد و مدت زمان صداسازی 71/14 درصد در برابر 65/28 درصد به دست آمد. بین میانگین بسامد پایه ، تغییرات دوره به دوره ی بسامد ارتعاش تارهای صوتی ، مدت زمان سکوت، مدت زمان سایش و مدت زمان صداسازی در دو گروه مورد بررسی تفاوت معناداری (P<0/0001) وجود داشت .
رابطه ارزش تکلیف و اضطراب امتحان: بررسی نقش واسطه ای جهت گیری هدفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اضطراب امتحان مسئله ای است که با عملکرد تحصیلی ارتباط دارد و شدت آن به عملکرد فرد آسیب زده و منجر به افت تحصیلی می شود و ارزش تکلیف به عنوان یک عامل مهم در رشد تحصیلی می تواند به واسطه جهت گیری هدفی بر اضطراب امتحان اثر داشته باشد. این پژوهش با هدف ارزیابی اثر مستقیم و غیر مستقیم ارزش تکلیف از طریق جهت گیری هدفی بر اضطراب امتحان انجام شد. روش: این مطالعه در سال 91 روی 350 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر کرمان که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند انجام شد. واحدهای پژوهش به پرسشنامه های ارزش تکلیف پینتریچ و دی گروت، جهت گیری هدفی الیوت و مک گریگور و اضطراب امتحان فریدبن پاسخ دادند. به منظور ارزیابی روابط بین متغیرهای مکنون و اندازه گیری شده در مدل پیشنهادی، از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد و داده ها با نرم افزار لیزرل8.7 تحلیل شد. یافته ها: مدل ارزیابی شده از شاخص های برازندگی خوبی برخوردار بود. متغیر مکنون ارزش تکلیف به طور مستقیم و غیر مستقیم از طریق جهت گیری هدفی بر اضطراب امتحان اثرگذار بود. جهت گیری هدفی نیز بر اضطراب امتحان اثر مستقیم داشت. همچنین در این الگو، تمام وزن های رگرسیونی از نظر آماری در سطح 0.05 معنی دار هستند. نتیجه گیری:ارزش تکلیف بر اضطراب امتحان اثر مستقیم و غیر مستقیم دارد. نتایج همچنین اثر مستقیم جهت گیری هدفی بر اضطراب امتحان را نشان می دهد.
بررسی میزان شیوع و شدت الکسی تایمیا و مقایسه آن در دانشجویان دختر و پسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: الکسی تایمیا سازه ای روان شناختی است که در طیف وسیعی از بیماری های روان پزشکی و طبی شیوع بالایی دارد. امروزه پژوهش های بسیاری به دلیل اهمیت این سازه در سلامت روانی و جسمی افراد، به بررسی ابعاد مختلف الکسی تایمیا از جمله شیوع و شدت آن در جمعیت های بالینی و غیر بالینی پرداخته اند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان شیوع الکسی تایمیا و مقایسه الکسی تایمیا و مؤلفه های آن در دانشجویان پسر و دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بود.
مواد و روش ها: نمونه مورد بررسی شامل 841 نفر دانشجوی پسر و دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود که به روش تصادفی چند مرحله ای از جامعه 8000 نفری دانشجویان این دانشگاه در سال 1387 برگزیده شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه 20 ماده ای الکسی تایمیای تورنتو استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، 2χ و تحلیل t مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده گردید.
یافته ها: میزان شیوع الکسی تایمیا در کل نمونه برابر با 5/19 درصد، در نمونه دختران برابر با 8/18 درصد و در نمونه پسران 2/20 درصد بود. بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ شیوع این سازه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتایج مقایسه دو جنس در میانگین الکسی تایمیا و سه مؤلفه آن نشان داد که شدت نمره کل الکسی تایمیا و خرده مقیاس تفکر برون مدار در پسران بالاتر از دختران بود.
نتیجه گیری: از نظر شیوع و شدت دشواری در شناسایی و دشواری در توصیف احساسات بین دانشجویان دختر و پسر تفاوتی وجود نداشت، اما با توجه به این که شیوع الکسی تایمیا در بین دانشجویان در مقایسه با سایر مطالعات خارجی بالاتر بود، این مسأله ضرورت ارایه آموزش های هیجانی در دانشگاه ها را مطرح می سازد.
نگاهی به اختلال نافرمانی مقابله ای، اختلال سلوک و ویژگی های جامعه ستیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله مطالبی را در مورد اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD) ، اختلال سلوک (CD) و شکل های زودرس جامعه ستیزی ارائه می دهد. تغییرات و ثبات رشدی هر یک، ارتباط و همبستگی درونی بین آنها، و همچنین مداخلات درمانی مؤثر برای هر یک از این سه وضعیت را بررسی می کند و برای پژوهش های آینده پیشنهاداتی ارائه می دهد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانه های افسردگی و پذیرش کودکان دارای والدین مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نشانه های افسردگی در کودکان دارای والدین مطلقه بود.
روش: جامعه آماری شامل تمام کودکان 10 تا 13 ساله ی دارای والدین مطلقه و ساکن در شهر تهران بود که با توجه به مجوزهای صادر شده از سوی آموزش و پرورش، امکان دسترسی به آنها وجود داشت. نمونه شامل 30 نفر از دختران و پسران مذکور بودند که به شیوه در دسترس از جامعه انتخاب شدند و در نهایت به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (16 نفر) و آزمایش (14 نفر) جایگزین شدند. برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 12 جلسه نود دقیقه ای و طی سه ماه، گروه آزمایش اجرا گردید. تمام آزمودنی ها قبل و بعد از درمان و نیز پس از شش ماه، پرسشنامه های شاخص افسردگی کودک، و سنجش ذهن آگاهی و پذیرش کودک را تکمیل کردند.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معناداری نشانه های افسردگی (ناکارآمدی، بی لذتی، مشکلات بین فردی، خلق پایین، و عزت نفس پایین) را در کودکان دارای والدین مطلقه کاهش داد. همچنین افزایش معناداری در ذهن آگاهی و پذیرش کودکانی که در درمان شرکت کرده بودند مشاهده شد. نتایج ذکر شده در مرحله پیگیری نیز حفظ شده بودند.
نتیجه گیری: برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند نشانه های افسردگی را در کودکان دارای والدین مطلقه کاهش و ذهن آگاهی و پذیرش کودکان را افزایش دهد.
مقایسه ی حافظه ی کاذب و اطمینان به حافظه در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری/ عملی و زنان بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فرضیه ی نقص حافظه در بیماران مبتلا به اختلال وسواس/ فکری عملی برای تبیین پایداری رفتارهای تکراری این بیماران مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال اغلب مطالعات انجام شده در این زمینه نتایج متناقضی به دست آورده اند. هدف پژوهش حاضر مقایسه ی حافظه ی کاذب و میزان اعتماد به حافظه در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری/ عملی و زنان بهنجار بود.
مواد و روش ها: با استفاده از روش نمونه برداری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود در قالب یک طرح علی/ مقایسه ای 26 نفر از زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری/ عملی شهر زنجان انتخاب شدند و پس از همتاسازی با 26 نفر از زنان بهنجار بر اساس متغیرهای سن و سطح تحصیلات، توسط تکلیف حافظه ی کاذب و اعتماد به حافظه مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج آزمونT مستقل نشان داد که زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری/ عملی در مقایسه با زنان بهنجار حافظه ی کاذب بیشتری در ارتباط با کلمات مرتبط با تهدید نشان می دهند و از میزان اطمینان به حافظه ی کمتری برخوردار هستند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر حاکی از وجود حافظه ی کاذب مبتنی بر تهدید در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری/ عملی است و به نظر می رسد رفتارهای تکراری این افراد نتیجه ی عدم اطمینان به حافظه ی خود می باشد.