فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۴۱ تا ۲٬۲۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
زندگی با کودکان ADHD در خانواده، مسائل و مشکلات خاصی را برای مادران ایجاد می کند. هدف این پزوهش دستیابی به تجربه مادران کودکان ADHD در زندگی با آن ها بود. این مطالعه به شیوه کیفی، به روش پدیدارشناسانه، با نمونه گیری هدفمند و به وسیله مصاحبه ژرف نگر با 10 مادر که دارای کودک ADHD بودند، در مرکز مشاوره شمس تبریز، انجام شد.مصاحبه ها ثبت شده، سپس به صورت کتبی پیاده شدند و به روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصل از تجربیات مادران در زندگی با کودکان ADHDدر 4 مضمون اصلی «نابسامانی خانوادگی»، «نگرانی های اجتماعی»، «نگرانی های تحصیلی»، «احساسات منفی تجربه شده توسط مادر» و چندین مضمون فرعی خلاصه گردید. این یافته ها می تواند اطلاعات لازم را در خصوص منابع حمایتی و اتخاذ راهبردهای حمایتی و درمانی برای مادران کودکان ADHDجهت تامین سلامت روان آن ها فراهم نماید.
مقایسه نیم رخ حافظه در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی بر اساس آزمون نوروسایکولوژی Nepsy با گروه شاهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در مطالعات متعددی نشان داده شده است که دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی در حافظه مشکل دارند. پژوهش حاضر به منظور مقایسه نیم رخ حافظه دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی بر اساس آزمون نوروسایکولوژی Nepsy، انجام شده است.
مواد و روش ها: این پژوهش مقطعی به روش علی مقایسه ای انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پسر پایه سوم دبستان شهر اصفهان در سال تحصیلی 88-1387 بودند. نمونه پژوهش شامل 20 نفر از دانش آموزان پسر پایه سوم دبستان با ناتوانی یادگیری ریاضی بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و 20 نفر دانش آموز پسر عادی (بدون ناتوانی یادگیری ریاضی) پایه سوم دبستان بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارت از آزمون عصب– روان شناختی Nepsy، مقیاس هوش کودکان و Wechsler و آزمون تشخیص حساب نارسایی بود. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بین عملکرد دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی و عادی (بدون ناتوانی یادگیری ریاضی) در انواع حافظه (حافظه چهره ها، حافظه اسامی، حافظه داستانی و حافظه مربوط به تکرار جملات) تفاوت معنی دار وجود دارد (001/0 > P).
نتیجه گیری: دانش آموزان با ناتوانیهای یادگیری ریاضی دارای نارساییهای حافظه هستند که باید با ابزارهای معتبر تشخیص داده شوند تا مداخلات مناسب آموزشی برای بهبود آن طراحی و اجرا شود.
توجه پایدار و بازداری پاسخ در کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی در مقایسه با کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: توجه پایدار و بازداری پاسخ دو متغیر از آزمون عملکرد پیوسته و مؤلفه های مهمی از کنش های اجرایی اند. هدف این پژوهش بررسی این متغیرها در کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی در مقایسه با کودکان عادی بود.
روش: 21 کودک مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی و 21 کودک عادی 11-6 ساله با شیوه در دسترس از مدارس تهران انتخاب شدند و مقیاس سوانسون، نولان و پلهام- ویرایش چهارم، آزمون ریون رنگی کودکان و آزمون عملکرد پیوسته در مورد آنها اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کواریانس چند متغیری و سپس آزمون های تحلیل کواریانس تک متغیری جداگانه تحلیل شدند. نمرات هوش به عنوان متغیر همپراش مورد استفاده قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که اثر متغیر همپراش تنها بر زمان واکنش آزمون عملکرد پیوسته معنادار است. اثر عضویت گروهی بر ترکیب خطی متغیرهای وابسته، طبق آماره پیلایی در سطح کوچکتر از 001/0 معنادار بود. به منظور کنترل تورم آلفا، تصحیح بنفرنی روی سطوح معناداری انجام شد. نتایج آزمون های تک متغیری نشان داد که تفاوت های گروهی در هر سه متغیر وابسته توجه پایدار، بازداری پاسخ و زمان واکنش همگی معنا دارند.
نتیجه گیری: کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی در هر سه متغیر آزمون عملکرد پیوسته ضعیف تر از کودکان عادی عمل کردند.
رابطة «جوّ عاطفی خانواده و جهت گیری مذهبی» با «گرایش به اعتیاد»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطة «جوّ عاطفی خانواده و جهت گیری مذهبی» با «گرایش به اعتیاد» در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز می باشد. نمونه شامل 200 نفر (100 دختر و 100 پسر) بود که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه: «جوّ عاطفی خانواده»، «جهت گیری مذهبی» آلپورت و «گرایش به اعتیاد» زرگر، استفاده شد. تحقیق حاضر از نوع همبستگی بود و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در سطح معناداری 0001/0>p نشان داد که؛ بین جوّ عاطفی خانواده و جهت گیری مذهبی با گرایش به اعتیاد دانشجویان رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین یافته ها نشان دادند که بین جوّ عاطفی خانواده، جهت گیری مذهبی و گرایش به اعتیاد دانشجویان رابطة چندگانه وجود دارد. در عین حال تحلیل رگرسیون نشان داد که جوّ عاطفی خانواده نسبت به جهت گیری مذهبی، پیش بینی کنندة بهتری برای متغیر ملاک گرایش به اعتیاد می باشند.
اثرات مستقیم و غیرمستقیم دانش دیابتی و حمایت اجتماعی بر خودمدیریتی دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مدل یابی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم دانش دیابتی و حمایت اجتماعی بر خودمدیریتی دیابت اجرا شد. در یک زمینه یابی مقطعی تعداد500 نفر (245 مرد و 255 زن ) بیمار سرپایی مبتلا به دیابت نوع II انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس خودمدیریتی دیابت (DSMS)، مقیاس خودکارآمدی دیابت (DSES)، مقیاس باور به اثربخشی درمان (BTES)، مقیاس حمایت اجتماعی (SOSS)، مقیاس دانش دیابتی (DKS) و مقیاس رابطه پزشک- بیمار (PPCS) جمع آوری و مدل به دست آمده، تحلیل شد. تاثیر مستقیم دانش دیابتی بر خودمدیریتی دیابت معنادار بود و تأثیر غیرمستقیم آن از طریق باور به اثربخشی درمان و خودکارآمدی بر خودمدیریتی دیابت تأیید شد. تاثیر مستقیم حمایت اجتماعی بر خودمدیریتی دیابت معنادار بود و تأثیر غیرمستقیم آن از طریق باور به اثربخشی درمان و خودکارآمدی بر خودمدیریتی دیابت تایید شد. اگرچه تاثیر دانش دیابتی و حمایت اجتماعی بر رابطه درمانی معنادار بود، ولی رابطه درمانی بر خودمدیریتی دیابت تاثیر معناداری نداشت. دانش دیابتی و حمایت اجتماعی از طریق باور به اثربخشی درمان و خودکارآمدی بر خودمدیریتی دیابت تاثیر مستقیم و غیرمستقیم دارند. بنابراین، در تدوین برنامه های بهبود خودمدیریتی و مدیریت بهتر دیابت، توجه متخصصان درمانی به باورهای بیمار و متغیرهای وابسته آن مفید است.
ابعاد شخصیتی اثر گذار در عود سوء مصرف مواد در وابستگان به مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی ابعاد شخصیتی اثر گذار در عود سوء مصرف مواد در افراد وابسته به مواد افیونی تحت درمان با متادون صورت گرفت.
روش: در این پژوهش آینده نگر، 210 معتاد که در طول یک ماه اول سال 89 به مراکز درمان نگهدارنده با متادون مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری هدفدار انتخاب شدند. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات دموگرافیک و فرم کوتاه سیاهه سرشت و منش مورد بررسی قرار گرفتند و به مدت 6 ماه پیگیری شدند. داده ها به کمک آزمون t مستقل تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بیمارانی که عود داشتند در مقایسه با گروه غیر عود، در ابعاد نوجویی و آسیب پرهیزی نمره بالاتر و در ابعاد خود جهت دهی و همکاری نمره پایین تری به دست آوردند. در ابعاد شخصیتی پشتکار و پاداش خواهی بین دو گروه تفاوتی دیده نشد.
نتیجه گیری: بر اساس مدل ابعادی کلونینجر از شخصیت، نوجویی و آسیب پرهیزی بالا و همکاری و خود جهت دهی پایین،در بر دارنده اطلاعات ارزشمندی در مورد ماهیت صفات شخصیتی اثر گذار در عود می باشد که ممکن است در حوزه درمان و پیشگیری از عود افراد سوء مصرف کننده مواد موثر باشند.
ارزیابی اثربخشی مداخلات آموزشی روانی گروهی بر عملکرد خانواده بیماران مبتلا به اختلالات خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی مداخلات آموزشی روانی گروهی بر عملکرد خانواده بیماران مبتلا به اختلالات خلقی انجام شد. روش: این پژوهش یک طرح نیمه آزمایشی با گروه کنترل و گمارش تصادفی بود. در این پژوهش، شش نفر بعنوان گروه آزمایشی و نه نفر بعنوان گروه کنترل شرکت داشتند. کلیه شرکت کنندگان که اعضای خانواده بیماران مبتلا به اختلالات خلقی را تشکیل می دادند ابزار سنجش عملکرد خانواده (FAD) را تکمیل نمودند. گروه آزمایش به مدت دوازده جلسه در جلسات مداخلات آموزشی روانی گروهی شرکت داشتند، ولی گروه کنترل در این مدت هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. همچنین به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده های پژوهش حاضر نشان دهنده بهبود معناداری در میانگین نمره عملکرد خانواده گروه آزمایشی بود. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مداخلات آموزشی روانی گروهی می تواند کارایی خانواده را بهبود بخشد#,
مقایسه سطح هیجان خواهی، راهبردهای مقابله ای و میزان آسیب پذیری در برابر استرس در بین معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون و افراد سالم
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه سطح هیجان خواهی، راهبردهای مقابله ای و میزان آسیب پذیری در برابر استرس در بین معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون و افراد سالم بود.
روش: پژوهش از نوع پژوهش های علی مقایسه ای می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه معتادان شهر بهارستان اصفهان تشکیل می دادند که به یکی از مراکز ترک اعتیاد مراجعه می کردند. نمونه انتخابی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی (62 نفر معتاد و 52 نفر سالم) انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه هیجان خواهی ذاکرمن، راهبردهای مقابله ای لازاروس و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو استفاده شد.
یافته ها: نتایج مانوا نشان داد که بین سه متغیر هیجان خواهی، آسیب پذیری در برابر استرس و راهبرد مقابله ای حل مدبرانه، بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون لجستیک نشان دهنده قابلیت پیش بینی کنندگی نوع ماده مصرفی و راهبرد مقابله ای حمایت طلبی و حل مدبرانه بود.
نتیجه گیری: سطح هیجان خواهی و میزان آسیب پذیری در برابر استرس، به عنوان یک متغیر پیش بین در استفاده از نوع راهبردهای مقابله ای و نوع ماده مصرفی، در افراد سوء مصرف کننده مواد عمل می کند. این مطلب می تواند در مداخلات پیش گیرانه و درمانی جهت نیل به نتایج مطلوب مورد توجه
قرار گیرد.
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در مورد بیماران افسرده خودکشی گرا: یکمطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی کیفی کارایی پروتکل شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی MBCT)) در مورد بیماران افسرده خودکشی گرا با اجرای گروهی بود.
روش: 5 بیمار دارای اختلال افسردگی با افکار خودکشی اخیر، تحت 10 جلسه درمان گروهی بر اساس راهنمای درمانی حاضر قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده شامل یکفرم ساختاریافته ارزیابی کیفی محقق ساخته و فرم بدون ساختار محقق ساخته برای ارزیابی بازخوردهای کلی شرکت کنندگان به جلسات درمان بود.
یافته ها: نتایج تحلیل کیفی دال بر کارایی این رویکرد بر کاهش افسردگی و افکار خودآیند منفی ، افزایش علاقه مندی به زندگی و میل به زنده ماندن، کنار آمدن با مشکلات زندگی و نیز بهبود عملکرد خانوادگی، تحصیلی و شغلی در بیماران افسرده خودکشی گرا و همچنین سودمندی اجرای گروهی آن بود. به علاوه، به نظر می رسد، این درمان با ننگ زدایی، منجر به پذیرش افسردگی و دریافت خدمات درمانی برای این بیماری می شود. افزون بر این، از میان عناصر درمانی پروتکل حاضر، مراقبه ها، آموزش های روان شناختی و اطاعت پذیری از درمان دارویی، کاراترین جنبه های درمان توصیف شدند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، به نظر می رسد، اجرای گروهی راهنمای درمانی تهیه شده توسط محققین حاضر روی بیماران افسرده خودکشی گرا موثر بوده است. بنابراین پروتکل حاضر دارای دقت و اعتبار برای اجرا به شکل گروهی در مورد این بیماران می باشد.
بررسی بازداری پاسخ در کودکان مبتلا به اختلال های طیف درخودماندگی: کاربرد آزمون استروپ رایانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه نارساکنش وری اجرایی در اختلال های طیف درخودماندگی زیربنای بسیاری از ویژگی های اصلی این اختلال ها در زمینه های اجتماعی و غیر اجتماعی است. هدف این پژوهش بررسی بازداری پاسخ با استفاده از آزمون استروپ رایانه ای در کودکان مبتلا به اختلال های طیف درخودماندگی بود. این پژوهش در طبقه پژوهش های غیر آزمایشی و از نوع علی- مقایسه ای بود. بدین منظور با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس تعداد 15 کودک پسر مبتلا به اختلال های طیف درخودماندگی که دارای بهره هوشی بالاتر از 70 بودند از مرکز تخصصی درخودماندگی نور هدایت در شهر مشهد انتخاب شدند. همچنین 15 کودک بهنجار که از نظر سن و جنس با این گروه همتا شده بودند به عنوان گروه مقایسه از یکی از مدارس ابتدایی به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. در این پژوهش جهت سنجش بازداری پاسخ از آزمون استروپ رایانه ای استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و تحلیل واریانس تک متغیری نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه در مؤلفه های آزمون استروپ به طور کلی وجود داشت. بررسی دقیق تر عملکرد کودکان مبتلا به اختلال های طیف درخودماندگی در مقایسه با گروه کودکان بهنجار نشان داد که در مؤلفه های تعداد صحیح و تعداد خطا در محرک های همخوان و ناهمخوان و مؤلفه زمان واکنش در محرک های همخوان تفاوت های معناداری بین دو گروه وجود داشت و عملکرد گروه کودکان مبتلا به اختلال های طیف درخودماندگی در این مؤلفه ها ضعیف تر بود. اما این تفاوت ها در مؤلفه زمان واکنش در محرک های ناهمخوان و نمره تداخل معنادار نبود.
بررسی تأثیر موریتادرمانی بر کاهش اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر موریتادرمانی بر کاهش اضطراب مراجعین به مرکز مشاوره است. ابزار استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه حالت ـ صفت اشپیل برگر (STAI) است متغیر مستقل پژوهش حاضر عبارت است از 6 جلسه ِ ی موریتا درمانی که بصورت انفرادی برای هر یک از مراجعین اجرا شده ومتغیر وابسته عبارت است از نمره ا ی که هر آزمودنی از پرسشنامه اضطراب اشپیل برگر بدست آورد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را مراجعه کنندگان به دو مرکز مشاوره درتهران در سال 1387 که زن یا مرد بودند، 20تا35سال سن داشتند، دارای تحصیلات در حد دیپلم، لیسانس یا فوق لیسانس بوده و هیچگونه دارویی مصرف نمی کردند، تشکیل می داد.نمونه ی مورد نظر در پژوهش حاضر را 20 زن ومرداز بین 29 مراجع بودکه شرایط انتخاب را داشتند وبه شکل تصادفی ساده نمونه گیری شده وسپس به صورت تصادفی به یکی از دو گروه آزمایش ویا کنترل ملحق شده بودند.دراین تحقیق از روش پژوهش تجربی و طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده و تجزیه وتحلیل داده ها از طریق آزمون غیر پارامتریک یو من ویتنی صورت گرفته ا ست.نتیجه ی پژوهش، نشان داد که درمان موریتایی در کاهش اضطراب مراجعه کنندگان مؤثر بوده است.
تعیین عوامل روان شناختی مرتبط با ناتوانی جسمی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کمردرد مزمن یکی ازشایع ترین و چالش برانگیزترین جلوه های درد در افراد بزرگسال است. در این میان عوامل روان شناختی در ایجاد و تداوم ناتوانی جسمی و محدودیت عملکردی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن با اهمیت قلمداد شده اند. هدف این پژوهش تعیین عوامل روان شناختی مرتبط باناتوانی جسمی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بود.
روش: پژوهش حاضر دارای طرحی مقطعی و از نوع همبستگی بود که در آن 279 بیمار (81 مرد، 198 زن) واجد شرایط مبتلا به کمردرد مزمن بیش از3 ماه (با میانگین سنی 77/11 ± 77/44 سال) که به کلینیک تخصصی و فوق تخصصی جراحی اعصاب بیمارستان پورسینای شهرستان رشت مراجعه کرده بودند، به شیوه نمونه گیری غیر احتمالی و پیاپی انتخاب شدند. کلیه بیماران ابتدا پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و مرتبط با کمردرد را تکمیل نمودند و سپس توسط مقیاس ناتوانی رولند و موریس، مقیاس پیوسته بصری، مقیاس ترس از حرکت، خرده مقیاس فاجعه انگاری پرسشنامه راهبردهای مقابله، مقیاس افسردگی استانفورد و مقیاس خوداثربخشی درد مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: تحلیل های همبستگی نشانگر ارتباط معنی دار بین ناتوانی جسمی با همه متغیرهای پیش بین بود. یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد عوامل روان شناختی 52% از واریانس ناتوانی جسمی را تبیین می نماید. در مدل نهایی سطوح بالاتر باورهای خوداثربخشی، شدت درد، تحصیلات و ترس مرتبط با درد که حاصل از نمره مرکب مقادیر دو مقیاس فاجعه انگاری و ترس از حرکت بود، به طور معنی داری توانستند شدت ناتوانی جسمی را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که قطع نظر از عوامل جمعیت شناختی رابطه ی نسبتاً قوی بین عوامل روان شناختی و ناتوانی جسمی وجود دارد. بنابراین متخصصان بالینی می بایست نسبت به اثرات قدرتمند باورهای خوداثربخشی، ترس مرتبط با درد، شدت درد و میزان آگاهی بیماران از بهداشت ستون فقرات خود در کاهش و مدیریت ناتوانی جسمی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن آگاه باشند. برخی دلالت های بالینی و رهنمودهای پژوهشی حاصل از این نتایج، جهت پیشگیری و کنترل ناتوانی جسمی در این بیماران مورد بحث قرار گرفته است.