فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۷٬۲۲۱ مورد.
منبع:
قبسات ۱۳۷۶ شماره ۵ و ۶
حوزه های تخصصی:
فلسفه اخلاق
سازه انگاری معرفتی و بر ساخت گرایی اجتماعی
حوزه های تخصصی:
«سازه انگاری معرفتی» و «برساخت گرایی اجتماعی» در زبان انگلیسی اگرچه از نظر لغوی به هم نزدیک اند؛ اما هر کدام مکتبی جداگانه محسوب می شوند که اولی نظریه ای تاثیرگذار در معرفت شناسی و دیگری نظریه ای جامعه شناسانه در مورد معرفت است. در این نوشتار پس از معرفی مفاهیم اصلی هر مکتب و صورت بندی درجات متفاوت از هر یک، به نقش تفکرات غالب بر هر مکتب در تحلیل موضوعاتی همچون تئوری های آموزشی، تبعیض های اجتماعی، مفهوم پناهجو و حتی فلسفه علم پرداخته شده است و در ادامه اهمیت کتاب «برساخت گرایی واقعیت» مورد بحث قرار گرفته است. در انتها، این نظریه ها از منظرهای گوناگون مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند و نقاط ضعف و قدرت هر یک بیان شده است.
امر قدسی از نگاه رودلف اتو
منبع:
نامه مفید ۱۳۷۸ شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
کتاب مفهوم امر قدسى، (The Idea of the Holy) نوشته «رودلف اتو» فیلسوف و متکلم برجسته آلمانى از جمله آثار کلاسیک در باب فلسفه دین و بویژه تجربه دینى به شمار مىرود که همواره مورد توجه کسانى بوده است که رویکردى پدیدار شناسانه به دین و احوال دینى داشتهاند. اتو در این کتاب به توصیف پدیدار شناسانه تجربه آدمى از امر مینوى (خدا) مىپردازد و ابعاد گوناگون آن را روشن مىسازد. این مقاله گزارشى فشرده از شش فصل آغازین کتاب اتو است که در بردارنده چارچوب اصلى آموزه اتو درباره تجربه امر قدسى است. ضمنا در ابتداى مقاله، شرح حالى از رودلف اتو و توضیحى درباره آثار و افکار او از دائرةالمعارف فلسفى ویراسته پل ادواردز به قلم ویلیام ج. وینرایت که توسط نگارنده ترجمه شده است، تقدیم خوانندگان مىگردد.
در فلسفه دکارت، واژه objective به معنای ذهنی است، نه عینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه واژه "objective" به "عینی" و واژه "subjective" به "ذهنی" ترجمه میشود. اما این دو واژه از ابتدای کاربرد آن در قرون وسطی (از زمان دنس اسکاتس) معنایی کاملاً ضد معنای امروزین خود را داشتهاند. بدین ترتیب که واژه "objective" به معنای "ذهنی" و واژه "subjective" به معنای "عینی" به کار رفته است. این معانی _ که امروزه کاملاً غریب و دور از ذهن مینماید _ تا چند قرن بعد، یعنی حدود قرن نوزدهم، در میان فیلسوفان غرب به ویژه دکارت و فیلسوفان هم عصر وی، مانند اسپینوزا و بارکلی، کاملاً رایج بوده است. هدف از این مقاله ذکر شواهد و دلایل این نکته است که واژه "objective" در فلسفه دکارت _ که از اصطلاحات کلیدی فلسفه اوست _ (و نیز فیلسوفان دیگرتا قرن نوزدهم) به معنای "ذهنی" بوده است و به هیچ وجه نباید آن را با معنای امروزین آن (یعنی "عینی") خلط کرد.
دیدگاه اومانیستی و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
بینش انسان محورانه که از دورة رنسانس به بعد شالودة تفکر غربی را تشکیل میدهد، در اندیشة دینی الاهیات غربی نیز نقش اساسی و بنیانی بازی میکند؛ اما این نقش:
1. گاهی با ادیان الاهی مانعة الجمع است؛
2. زمانی با اصالت بخشی به عقل انسان فقط دین عقلانی را میپذیرد؛
3. و زمانی قابل جمع با ادیان وحیانی و الاهی است.
به بیانی دیگر:
در رابطة سلبی اومانیسم با خداپرستی انسان آن چنان در زمینة اختیار، آزادی و قدرت، خود را توانا مییابد که به نحو بالقوه یا بالفعل ادعای خدایی میکند و این نهایت درجه طغیان انسان است. در رابطة ایجابی اومانیسم با خداپرستی:
أ. عقل آدمی آن چنان فربه تلقی میشود که از وحی الاهی اظهار بینیازی میکند و قوای درونی و بیرونی انسان و طبیعت بهترین راهنما برای برای دستیابی به حقایق الاهی و سعادت دنیایی و آخرتی معرفی میشود.
ب. با تأکید بر ارزش، اختیار، آزادی و قدرت انسان، وی در مقابل عظمت پروردگار چون قطرهای در مقابل اقیانوس مشاهده میشود و میکوشد تا تمام وجود خود را در معرض انکشاف الاهی و کلمه ا قرار دهد تا با تجربة دینی و تماس وجودی با تعالی در هویتی مؤمنانه، خود را از برهوت نیستی و عدم که وجود محفوف به آن است، در یک جهش ایمانی به طرف هستی و وجود بیپایان سوق دهد و نوعی اومانیسم خدا مرکزانه را به نمایش گذارد.
هندسه نااقلیدسی، انقلابی پارادایمی در ریاضیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۱
حوزه های تخصصی:
تصویر کوهن از سیر تحول یک علم را میتوان به وسیلة طرح بیپایان زیر خلاصه کرد:
پیش علم - علم عادی - بحران - انقلاب - علم عادی جدید - بحران جدید
ویژگی عمدة نظریة وی تأکیدی است که بر ممیزة انقلابی تحولات علمی دارد؛ به طوری که طبق آن، انقلاب متضمن طرد و رد یک ساختار نظری و جانشینی ساختار ناسازگاری دیگر است. ویژگی مهم دیگر، نقش پراهمیتی است که ممیزات جامعه شناختی جوامع علمی در نظریة کوهن ایفا میکند. از زمان انتشار کتاب ساختار انقلابهای علمی همواره این پرسش مطرح بوده که آیا تصویر کوهن از تاریخ علوم طبیعی در مورد ریاضیات نیز به کار بردنی است. به نظر میرسد پاسخ منفی باشد؛ زیرا واضح است که طبیعت ریاضیات از مهم ترین ویژگی تصویر کوهن از توسعة یک علم, یعنی "انقلاب" پیروی نمینماید. در این مقاله سعی شده تا نشان داده شود که گذر از هندسة اقلیدسی به هندسة نااقلیدسی انقلابی کوهنی در ریاضیات است. البته این بدان معنا نیست که تمامی مقوّمات تصویر کوهن عیناً در حوزة ریاضیات صادق است؛ بلکه دو ویژگی مهم آن, یعنی ممیزة انقلابی تحول علمی و ممیزة جامعهشناختی علم, درحوزة معرفت ریاضی نیز صدق مینماید. به عبارت دیگر, انقلاب کوهنی در ریاضیات واقعاً امکانپذیر است, هرگاه ما با یک پارادایم کوهنی در ریاضیات سروکار داشته باشیم که مورد پذیرش جامعة علمی قرار گرفته باشد. تغییر این پارادایم, انقلاب کوهنی را در پی خواهد داشت.
آغاز جهان و کیهان شناسی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
کیهانشناسى و بحث از آغاز و انجام جهان از مقولات مشترک سه حوزه معرفتبشرى یعنى علم، دین و فلسفه است که از قدیم مورد عنایت صاحب نظران این سه حوزه بوده است، هرچند تا قبل از رنسانس و حتى تا اوایل قرن بیستم، کیهانشناسى فیزیکى جایگاه پایینترى نسبتبه کیهانشناسى هاى دینى و فلسفى داشت . در این مقاله، اصول و مبانى بنیادین و مهمترین مدلهاى کیهانشناسى نوین علمى مطرح شدهاند و در پى آن اشکالات و نارسائیهاى علمى و در حد ضرورت مبانى و مشکلات فلسفى آنها مورد بحث و بررسى قرار گرفتهاند .
نشانه شناسی پرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۶
حوزه های تخصصی:
اهتمام نوشتار حاضر بررسى نشانهشناسى (Semiotics) از دیدگاه پرس است. نشانهشناسى پرس نظریهاى چند بعدى است که در زمینه مسائل معرفتشناسى، فلسفه ذهن، فلسفه زبان و متافیزیک کارآمد است. در نظر پرس اندیشه، خود، نشانه محسوب مىشود و با تفسیرى که از اندیشه و یا تصور دیگر به دست مىآید، معنادار مىشود. از نظر پرس هر نشانه داراى نسبتى سه گانه است که شامل خود نشانه (sign) مدلولش (opject) و تفسیر کننده (interprtant) است. بر همین اساس، پرس، سه تقسیم بندى از نشانه ارائه داد که نظام پایهاى سه مقولهاى هستى شناختى او را نشان مىدهد. او به ترتیب این سه مقوله را اولیت (firstness)، ثانویت (Secondness) و ثالثیت (Thirdness) نامید.
تعارض علم ودین! در خلقت انسان(2)
منبع:
نامه مفید ۱۳۷۶ شماره ۱۰
حوزه های تخصصی:
کیفیت ارتباط ساحتهاى وجود انسان
حوزه های تخصصی:
ماهیت صفات خدا از دیدگاه ابن میمون و مقایسه آن با آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر بر آن است تا در حوزة معناشناختی صفات خداوند که از مهمترین موضوعات معاصر در عرصة زبان دین به شمار میرود، به دو مسألة مهم، یکی مقیاس شناخت صفات خدا و دیگری تحلیل ماهیت صفات خدا از دیدگاه دو فیلسوف برجسته (یکی از قرون وسطا یعنی موسی ابنمیمون و دیگری از قرن معاصر یعنی علامة طباطبایی) بپردازد. در این نوشتار کوشش شده است با تحلیل آرای این دو اندیشهور و در ضمن مقایسه بین آنها مشخص میشود که مبانی حکمت متعالیه که حاصل تلاش فیلسوفان مسلمان و برگرفته از آموزههای دینی اسلام است، معقولتر و موجهتر به این مهم پاسخ داده است.
تعمیم پذیری و چالش های آن در تحقیقات کیفی
حوزه های تخصصی:
تحقیق تجربی متضمن تعمیم پذیری است، اما تعمیم پذیری صرفاً به تعمیم های آماری محدود نمی شود. به هر روی، تعمیم پذیری گام نهایی در فرایند تحقیقات کمّی و کیفی است. در خصوص نوع و شیوة تعمیم پذیری در تحقیقات کیفی، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. یکی از رویکردها «تعمیم پذیری طبیعت گرایانه» است؛ فرایندی که طی آن تعمیم پذیری بر مبنای شباهت صورت می گیرد؛ شباهتی که با دیگر افراد، محیط ها، زمان ها و زمینه ها وجود دارد. یکی دیگر از انواع تعمیم پذیری که به تحقیقات کیفی مربوط می شود، تعمیم پذیری ارتباطی است. در این باره، سؤال این است که چه کسی تصمیم می گیرد که نتایج تحقیق قابل تعمیم می باشد. در این زمینه، ممکن است محقق و خوانندة تحقیق با یکدیگر تعامل داشته باشند. نوع دیگری از تعمیم پذیری، که در اینجا بیشتر مورد تأکید است، «تعمیم پذیری متعادل» است. این تعمیم پذیری در مقابل «تعمیم پذیری تام» قرار دارد. ویلیامز معتقد است: این نوع تعمیم پذیری در تحقیقات کیفی بیشتر صورت می گیرد. ازاین رو، می توان گفت: این نوع تعمیم پذیری اجتناب ناپذیر است. داعیة تعمیم پذیری متعادل این است که آنچه در یک مکان یا زمان صادق است بر زمان و مکان دیگری هم صدق می کند. این نوع تعمیم پذیری در پی آن نیست که گزاره های جامعه شناختی را به یک دورة طولانی یا فرهنگ های دیگر تعمیم دهد. ازاین رو، محقق بر اساس موارد خاصی که موجود است، دست به استنتاج می زند تا ویژگی های جامعه بزرگ تر را درک نماید. از این رو، تعمیم دادن اجتناب ناپذیر، مطلوب و ممکن است.
تأثیرات فلسفه کلاسیک آلمان و انقلاب فرانسه بر یکدیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۴
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عصر روشن نگری (قرون 17 و 18)
وقایعی که همزمان رخ میدهند، میتوانند از منشأ و عاملی واحد برخوردار باشند. انقلاب عینی فرانسه و انقلاب ذهنی فلسفة کلاسیک آلمان, که دو رویداد مهم سیاسی و فلسفی غرب محسوب میشوند، با یکدیگر تداخل زمانی داشتهاند. این مقاله, اصل قانونگذاری را که محصول جنبش روشنگری در فرانسه و آلمان بوده است، منشأ ظهور دو رویداد فوق میداند. سپس به تأثیرات آندو بر یکدیگر میپردازد و در نهایت, سبب رخ ندادن انقلاب واقعی و عینی در آلمان را بررسی میکند.