روش شناسی پژوهش در علوم انسانی (عیار پژوهش در علوم انسانی سابق)
پژوهش سال چهارم بهار و تابستان 1392 شماره 1 (پیاپی 7)
مقالات
حوزه های تخصصی:
«پدیدارشناسی دین» یکی از مطرح ترین و پرکاربردترین رویکردها در مطالعات دین است. بنابراین، شناخت ویژگی ها و مؤلفه های جوهری این رویکرد برای دین پژوهان اهمیت زیادی دارد. ممکن است تصور بر این باشد که پدیدارشناسی دین چیزی جز کاربستِ رویکرد پدیدارشناسی فلسفی در فهم دین نیست. اما آیا این رویکرد در تمام ویژگی ها و در ذاتِ خود، عیناً با پدیدارشناسی در مفهوم فلسفی مشارک است؟ یا در آن باید به جست وجوی ویژگی ها و جوهری متفاوت بود؟ و آیا هر عیب و هنری که برای پدیدارشناسی فلسفی صادق باشد بر پدیدارشناسی دین نیز صدق می کند؟ این نوشتار پس از توصیف و تبیین ویژگی های پدیدارشناسی، کوشیده است مؤلفه ها و ویژگی های رویکرد پدیدارشناسی دین را شناسایی کند تا از آن میان، جوهری ترین مؤلفة این رویکرد را استنباط کند و نسبت آن را با رویکرد پدیدارشناسی فلسفی معلوم سازد. حاصل این جستار بجز آشکار کردن نسبت این دو، شناخت و تبیین برخی از مؤلفه ها و ویژگی های اختصاصی و متمایز پدیدارشناسی دین است که خود می تواند به استفادة درست از رویکردی که چاره ای از به کارگیری آن در بسیاری از پژوهش های دینی نیست، مدد رساند.
فلسفة تطبیقی و مبانی روش شناختی آن از دیدگاه هانری کربن
حوزه های تخصصی:
نخستین گام در کارآمدی و ثمربخشی هر مطالعه و پژوهش، شناخت مبادی تصوری و تصدیقی، به ویژه مبانی روش شناختی آن، است. فلسفة تطبیقی نیز به عنوان روی آوردی نوپا در پژوهش های فلسفی، روش شناسی خاصی دارد که باید آن را کشف کرد و در مطالعات فلسفی تطبیقی به کار بست. شاید بتوان سخنرانی سال 1353 هانری کربن در دانشگاه تهران را نخستین بحث جدّی دربارة فلسفة تطبیقی در ایران دانست. کربن در این سخنرانی، بر اساس دیدگاه خاص خود از حکمت اشراقی و با نقد تاریخ گرایی، تلاش کرد ماهیت فلسفة تطبیقی را آشکار ساخته، روشی کارآمد و غیرسلیقه ای برای آن ارائه نماید. او بر اساس روش پدیدارشناسی فلسفی هوسرل، دربارة فلسفة تطبیقی تأمّل کرد و آن را یگانه روش مطالعات فلسفی تطبیقی معرفی نمود. مقالة حاضر با هدف تبیین دیدگاه کربن دربارة روش شناسی فلسفة تطبیقی با استفاده از مبانی و آموزه های پدیدارشناسی هوسرل و عمدتاً بر اساس متن سخنرانی مزبور و بررسی و نقد آن به قدر میسور به رشتة تحریر درآمده است.
تعمیم پذیری و چالش های آن در تحقیقات کیفی
حوزه های تخصصی:
تحقیق تجربی متضمن تعمیم پذیری است، اما تعمیم پذیری صرفاً به تعمیم های آماری محدود نمی شود. به هر روی، تعمیم پذیری گام نهایی در فرایند تحقیقات کمّی و کیفی است. در خصوص نوع و شیوة تعمیم پذیری در تحقیقات کیفی، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. یکی از رویکردها «تعمیم پذیری طبیعت گرایانه» است؛ فرایندی که طی آن تعمیم پذیری بر مبنای شباهت صورت می گیرد؛ شباهتی که با دیگر افراد، محیط ها، زمان ها و زمینه ها وجود دارد. یکی دیگر از انواع تعمیم پذیری که به تحقیقات کیفی مربوط می شود، تعمیم پذیری ارتباطی است. در این باره، سؤال این است که چه کسی تصمیم می گیرد که نتایج تحقیق قابل تعمیم می باشد. در این زمینه، ممکن است محقق و خوانندة تحقیق با یکدیگر تعامل داشته باشند. نوع دیگری از تعمیم پذیری، که در اینجا بیشتر مورد تأکید است، «تعمیم پذیری متعادل» است. این تعمیم پذیری در مقابل «تعمیم پذیری تام» قرار دارد. ویلیامز معتقد است: این نوع تعمیم پذیری در تحقیقات کیفی بیشتر صورت می گیرد. ازاین رو، می توان گفت: این نوع تعمیم پذیری اجتناب ناپذیر است. داعیة تعمیم پذیری متعادل این است که آنچه در یک مکان یا زمان صادق است بر زمان و مکان دیگری هم صدق می کند. این نوع تعمیم پذیری در پی آن نیست که گزاره های جامعه شناختی را به یک دورة طولانی یا فرهنگ های دیگر تعمیم دهد. ازاین رو، محقق بر اساس موارد خاصی که موجود است، دست به استنتاج می زند تا ویژگی های جامعه بزرگ تر را درک نماید. از این رو، تعمیم دادن اجتناب ناپذیر، مطلوب و ممکن است.
بنیان های فلسفی و بررسی ارتباط بین هستی شناسی و معرفت شناسی پارادایم های تفسیری، انتقادی و علمی با روش شناسی و روش های مورد استفاده در این پارادایم ها
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی ارتباط بین بنیان های فلسفی سه پارادایم اصلی تحقیق، یعنی تفسیری، علمی و انتقادی می پردازد. هدف اصلی این است که رابطة متقابل معرفت شناسی، هستی شناسی و روش شناسی این سه پارادایم مورد بررسی قرار گیرد. همچنین برخی از فرضیات اساسی تحقیق بررسی شود. چیستی دانش و راه های کشف آن، امری ذهنی است. با توجه به مباحث مطرح شده، پارادایم علمی به دنبال تعمیم پارادایم تفسیری به دنبال درک، و پارادایم انتقادی به دنبال آزادی بخشی است. درک فرضیات فلسفی، که زیربنای هریک از این پارادایم هاست و نحوة ظهور این فرضیات در روش شناسی و روش های مورد استفاده در تحقیق، به فهم، واکاوی و کاربرد بهتر تحقیق موردنظر کمک می کند.
روش های تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه
حوزه های تخصصی:
در عرصة پژوهش، محققان برای بررسی دیدگاه های افراد در پژوهش های پیمایشی و انواع پژوهش های کیفی، از مصاحبه استفاده می کنند. با طرح انتقادات دربارة به کارگیری رویکرد کمیّ در تحقیقات تربیتی و گسترش توجه به پژوهش های کیفی و پژوهش های تلفیقی، به مصاحبه بیش از پیش توجه شده است. به کارگیری مصاحبه به منظور دستیابی به نتایجی که از قابلیت اعتماد مناسبی برخوردار باشد، نیازمند آشنایی با روش های انجام مصاحبه و داشتن مهارت در تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از این طریق است. مقالة حاضر به معرفی روش های تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه شامل تحلیل کمّی، ساختاری و تفسیری پرداخته است. در تحلیل کمی متن نوشتاری مصاحبه ها رمزگذاری و شمارش می شود و با استفاده از روش های آماری تحلیل می گردد. در تحلیل ساختاری متن نوشتاری، بر حسب تعداد واژه ها، اصطلاحات و مفاهیم و میزان تکرار آنها شمارش و تحلیل می شود. در تحلیل تفسیری، پژوهشگر در صدد است تا پیام های نهفته در متن نوشتاری مصاحبه را آشکار سازد و براساس آن، نظریة از قبل تعیین شده ای را توسعه دهد یا نظریة زمینه ای را ارائه دهد.
پژوهش در نظام آموزشی حوزه بازدارنده ها و راهکارها
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار، واکاوی عوامل بازدارندة پژوهش در نظام آموزشی حوزه و اولویت بندی راهکارهای برون رفت از آن، بر اساس دیدگاه طلبه های سطح سه و چهار حوزة علمیة قم است. روش این پژوهش توصیفی پیمایشی است و جامعة آماری آن شامل طلبه های سطح سه و چهارحوزة علمیة قم بود که شمار 260 نفر از آنان به شیوه تصادفی ساده به عنوان گروه نمونة آماری انتخاب شدند. داده های موردنیاز با پرسشنامه ای محقق ساخته و با پایایی 87/0 بر مبنای مقیاس درجه بندی پنج سطحی لیکرت و آرایش رتبه ای جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روش های توصیفی، از آمار استنباطی درحد آزمون «Z» یک گروهی و تحلیل واریانس یک راهة «F» استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که به ترتیب، عوامل مربوط به سیاست گذاری نظام تحقیقاتی، فرهنگی، فردی (فنی و تخصصی)، اداری ساختاری، نحوة ارائة خدمات پژوهشی و انگیزشی، نقش بازدارندگی دارند و تفاوت میزان شدت بازدارندگی عوامل گوناگون مطالعه شده نیز معنا دار است. ایجاد نظام تشویق آثار منتشرشده، باز نگری نظام ارزیابی فعالیت های تحقیقاتی، افزایش نشریه های تخصصی و آموزش و ارتقای توانمندی های علمی و عملی در زمینة پژوهش، به ترتیب، از مهم ترین و اولویت دارترین راهکارهای برون رفت شمرده می شوند.