فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
تحلیل نحوی «هم نقش ضمیر» با نگاه به ساختار فعل و نقش ضمایر متّصل در جمله های انفعالی احساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جُستار حاضر در پی آن است تا به بررسی گروهی از کلمات بپردازد که در جمله، مرجع ضمیری مذکور (پیوسته یا گسسته) هستند و در صورت حذف ضمیر می توانند جایگزین آن شوند و نقش آن را برعهده گیرند؛ ازاین رو، ما این دسته واژه ها و گروه های اسمی را «هم نقشِ ضمیر» نامیده ایم. ضمایری که این گروه واژه ها مرجع آن ها هستند بعد از اسم، حرف اضافه و فعل به کارمی روند و غالباً در سه نقش مضافٌ الیهی، متمّمی و مفعولی ظاهر می شوند؛ با این توضیح که نقش مفعولی آن ها، به ویژه در سوم شخص مفرد، دارای تفاوت هایی با دو نقش دیگر است. به باور ما، همین تفاوت ها سبب شده است که برخی دستورنویسان آن را با یک کاربرد ویژه و امروزی در گویش فارسی تهرانی مقایسه کنند و به اشتباه آن را «ضمیر فاعلی» بنامند. همچنین، کوشیده ایم تا در این مقاله نشان دهیم که نقش دستوری ضمایر پیوسته در جمله های بیانگر حالت انفعالی و احساسی، چیزی جز مفعول، متمّم یا مضافٌ الیه نیست و نقش دستوری اسم یا ضمیر گسسته در ابتدای این جمله ها نیز «هم نقش ضمیر» است؛ امّا قراردادن اسم یا ضمیر گسسته به جای ضمایر پیوسته در این گونه جمله ها در اغلب موارد باعث «نادستورمندی» جمله می شود. در این مقاله همچنین نشان داده شده که نقش دستوری ضمایر پیوسته در جمله های بیانگر حالت انفعالی و احساسی، چیزی جز مفعول، متمّم یا مضافٌ الیه نیست و نقش دستوری اسم یا ضمیر گسسته در ابتدای این جمله ها نیز ""هم نقش ضمیر"" است؛ امّا قرار دادن اسم یا ضمیر گسسته به جای ضمایر پیوسته در این گونه جمله ها در اغلب موارد باعث « نادستوری شدن» جمله می گردد.
گفتمان و تحلیل گفتمان انتقادی
حوزه های تخصصی:
نظریه ی اجتماعی در نیمه ی دوم قرن بیستم شاهد توجه خاص به مقوله ی زبان بوده است . « چرخش زبانی » اصطلاحی است که در باره ی همین امر به کار برده می شود . رواج مفهوم «گفتمان» در علوم انسانی نیز محصول همین چرخش زبانی است . در مقاله ی حاضر ابتدا تلاش می شود تا ضمن ارائه ی تعاریف مختلف از این مفهوم و « تحلیل گفتمان » ، ویژگی های مشترک آن بر شمرده شود . در ادامه انواع پژوهش های که بر حول محور « تحلیل گفتمان » سامان می گیرد خیلی مختصر معرفی می شود ...
ترامتنیت مطالعه روابط یک متن با دیگر متنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط یک متن با متنهای دیگر از موضوعات مهمی است که با ساختارگرایی و پساساختارگرایی مورد توجه پژوهشگرانی چون کریستوا، بارت، ریفاتر، ژنت و... قرار گرفته است. ژولیا کریستوا نخستین بار در دهه 1960 اصطلاح بینامتنیت (Intertextualite) را برای هر نوع ارتباط میان متنهای گوناگون مطرح کرد. پس از آن ژرار ژنت با گسترش دامنه مطالعاتی کریستوا هر نوع رابطه میان یک متن با متنهای دیگر یا غیر خود را با واژه جدید ترامتنیت (Transtextualite) نامگذاری نمود و آن را به پنج دسته تقسیم کرد که بینامتنیت یکی از اقسام آن محسوب میشود. اقسام دیگر ترامتنیت عبارتند از: سرمتنیت ((Arcitextualite، پیرامتنیت ((Paratextualite، فرامتنیت ((Metatextualite و بیش متنیت (Hypertextualite) که هریک تقسیمبندیهای دیگری را شامل میشود. از این میان بینامتنیت و بیشمتنیت به رابطه میان دو متن هنری یا میپردازد و سایر اقسام ترامتنیت به رابطه میان یک متن و شبه متنهای مرتبط با آن توجه دارد. به عبارتی پیرامتنیت به رابطه میان یک متن و پیرامتنهای پیوسته و گسسته آن اشاره دارد. فرامتن رابطه تفسیری یک متن نسبت به متن دیگر مورد توجه قرار میدهد و سرمتنیت به رابطه میان یک متن و گونه ای که به آن تعلق دارد میپردازد. در این مجال کوشش میشود به چگونگی روابط میان متنی از نظر ژنت به تفصیل پرداخته شود.
روش های کاربرد فعل مضارع در عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل مضارع در میان زبانهای عربی و فارسی از دیگر فعلها، کاربرد بیشتری دارد زیرا این فعل دارای گونههای بسیار و ساختارهای متنوع است و برخلاف فعل ماضی که تنها برگذشته دلالت دارد، این فعل هم بر زمان حال و هم بر آینده دلالت می کند و از همین روی دامنه معنایی آن وسیعتر و گستره کاربردی آن پهناورتر و میدان ساختاری آن فراختر از فعلهای دیگر است. نگارنده در این مقاله با پی گیری و پژوهش در روشهای کاربردی این فعل، به ارایه نمونه هایی از عربی و فارسی خواهد پرداخت و با مقایسه و تطبیق آنها با یکدیگر و با بهره گیری از نظرات دانشمندان نحوی و دستوری در این باره به توضیح و تبیین خواهد نشست تا گوشه ای از وسعت هر دو زبان را آشکار سازد. بیگمان گستردگی فعل مضارع در زبان فارسی از گستردگی آن در زبان عربی کمتر نمی باشد و با برابر نهادن عربی این موضوع در کنار فارسی آن، نه تنها به زوایای پنهان زبان می توان پی برد بلکه از این راه نکات بلاغی و زیباییهای ظریف آن نیز دریافت می شود و مرزهای قلمرو معانی بلند بر محمل الفاظ دقیق نمایان می گردد.
دو نوع وابسته اضافه ای در زبان فارسی: مضاف الیه اسمی و مضاف الیه وصفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت های اضافه ای براساس معیارهای مختلف، ازجمله امکان جابه جایی وابستة اسمی و وصفی آنها، به دو نوع مضاف الیه وصفی (که بی هیچ اشکالی هم پیش از صفت می آیند و هم پس از آن) و مضاف الیه اسمی (که جز با تغییر معنا و یا غیردستوری شدن گروه اسمی، پیش از صفت واقع نمی شوند) قابل تقسیم است. در این مقاله ابتدا از این منظر به بررسی و طبقه بندی ساخت های اضافه ای پرداخته ایم، سپس آنها را به دو گروه کلی ساخت های اضافه گزاره ای و ساخت های اضافه غیرگزاره ای تقسیم کرده ایم و توضیح داده ایم که الگویِ آهنگِ «هسته + مضاف الیه وصفی» هرچند تاحدی شبیه الگوی آهنگی اسم های مرکب است، اما این مضاف الیه درواقع یکی از وابسته های پسین اسم است که عمدتاً در نقش افزوده خاص اسم در ساخت های اضافه غیرگزاره ای ظاهر می شود
چندمعنایی حرف اضافه ”به“ در زبان فارسی با رویکرد معنی شناسی شناختی
حوزه های تخصصی:
مطالعه حروف اضافه در زبان فارسی می تواند گامی در جهت شناخت پیچیدگی های آن و کمکی در جهت تبیین صحیح ساخت زبان فارسی باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی معانی مختلف حرف اضافه ”به“ از منظر معنی شناسی شناختی است. برای این منظور از رویکرد چندمعنایی سامان مند تایلر و ایوانز (2003) در چارچوب معنی شناسی شناختی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. در جهت نیل به این هدف، مثال های مختلف از فرهنگ لغات سخن، معین و دهخدا، متون مختلف و مکالمات روزمره زبان فارسی استخراج شده و با بکارگیری رویکرد شناختی مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که این حرف اضافه دارای معانی مختلفی است که همه از یک معنی واحد یعنی ’الصاق و ارتباط‘ مشتق شده و شبکه ای به هم پیوسته را تشکیل می دهند و تمامی مفاهیم متمایز به طور نظام مند و با توجه به ملاک های تایلر و ایوانز، از پیش صحنه و مفهوم اولیه مشتق می شوند. این مفاهیم متمایز عبارتند از :مقصد، مخاطب سازی و پیشِ و نزدِ که زیرمجموعه مفهوم مقصد به شمار می آیند، بر رویِ، سازگار و مطابق، مقابلِ و برابرِ، توالی و ترتیب، تعلیل، استعانت و با استفاده از. همچنین نشان داده شد که کاربردهای مجازی این حرف اضافه موجب انباشت معانی استعاری بر تنها معنای صریح آن و منجر به چندمعنا شدن آن شده است. در واقع، معانی مشتق حروف اضافه در چندمعنایی حاصل بسط استعاری معانی مرکزی اند.
باختین، گفتگومندی و چندصدایی مطالعه پیشابینامتنیت باختینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران آثار بینامتنیت اغلب با آراء میخائیل باختین به ویژه گفتگومندی و چندصدایی ارائه شده از سوی او بحث را آغاز می کنند، زیرا همین آراء او بود که راه را برای واضع بینامتنیت یعنی یولیا کریستوا گشود و رویکردی نوین در نظریه و نقد ادبی و هنری فراهم آورد. باختین دستکم در مقابل سه جریان مسلط دوره خود یعنی زبانشناسان، سبک شناسان و صورتگرایان ایستاد؛ جریاناتی که با وجود اختلافات، در مورد مطالعه متنی اشتراک داشتند. او به روابط فرازبانشناسی و فرامتنی به ویژه فرامتنهای اجتماعی باور داشت و نقش آنها را در متن ادبی بسیار مهم و اساسی می پنداشت. نظریات باختین بسیار گسترده و متنوع هستند، اما در اینجا فقط به آن بخشی که به بینامتنیت مرتبط می شود، یعنی گفتگومندی و چندصدایی بسنده می شود. بنابراین، پرسش و مسئله اصلی این مقاله همانا بررسی چگونگی ارتباط میان گفتگومندی باختینی و بینامتنیت کریستوایی و میزان تاثیر گفتگومندی بر بینامتنیت است.
کنشهای گفتاری و اهمیت آن در تحلیل متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مبانی نظری کنشهای گفتاری از دیدگاه آستین و سرل به طور مختصر بررسی می شود سپس رابطه کنشهای گفتاری و مقوله ادب مورد توجه قرار می گیرد . در بررسی مقوله ادب به راهکارهای « ملاحظه کاری » و « گذشت » به عنوان دو راهکار مهم برای حفظ ادب در کنشهای گفتار اشاره می شود . در خاتمه از کنشهای گفتاری به عنوان سازوکاری قابل انعطاف برای تحلیل متن از جمله فهم و پردازش متن و تحلیل شخصیت در ادبیات یاد می شود . چند نمونه تحلیل متن از آثار خارجی بر اساس دانش کنشهای گفتاری به عنوان پیشینه این گونه مطالعات ارائه می گردد و نمونه ای از یک متن رمان فارسی ( جزیره سرگردانی ) بر اساس نظریه کنشهای گفتاری ، تحلیل و چگونگی شخصیت پردازی در آن بررسی می شود .
فرایندهای واژه سازی زبان فارسی و استقلال صرف و نحو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که در چهار دهه گذشته در میان زبان شناسان گشتاری زایشی محل بحث بوده است، رابطه میان صرف و نحو است. پرسشی که هم اکنون در این حوزه مطرح است، این است: آیا ساخت واژه دستگاه مستقلی است یا می توان آن را زیرمجموعه ای از نحو به شمار آورد؟ در این مقاله کوشیده ایم با توجه به فرایندهای واژه سازی زبان فارسی نشان دهیم که پذیرش استقلال صرف و نحو موجه تر به نظر می رسد.
مهم ترین دلایلی که ارائه کرده ایم، به قرار زیر است:
1- همه گروه های نحوی دارای هسته اند، اما شمار بسیاری از واژه های پیچیده فاقد هسته اند.
2- شمار بسیار زیادی از واژه های مرکب معنایی پیش بینی پذیر دارند، اما معنی آنها صرف، ویژه است و سرجمع معانی اجزای سازنده شان نیست.
3- مقوله دستوری شمار بزرگی از واژه های مرکب با مقوله دستوری واژه های سازنده شان متفاوت است.
4- پسوند اشتقاقی «-ی»، هنگامی که به اسم افزوده می شود، در موارد بی شماری صفت می سازد، اما واژه های زیادی نیز وجود دارد که پسوند « ی» آنها را به صفت تبدیل نمی کند. بر این اساس، می توان اسمها را به دو زیرگروه تقسیم کرد، اما این دو زیرگروه در نحو معتبر نیستند و رفتار نحوی همانندی دارند.
5- جایگاه تکواژهای تصریفی در واژه های مرکب و گروههای نحوی متفاوت است.
6- طرح تکیه در واژه های مرکب و گروههای نحوی با هم تفاوت دارد.
ساخت های تعجبی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در زبانشناسی، بررسی ساختار و خصوصیات انواع جمله های موجود در زبان و تعیین تفاوت ها و شباهت های آن ها با یکدیگر است. هدف مقالة حاضر نیز پرداختن به جمله های تعجبی زبان فارسی ازدیدگاه زبانشناسی و ارائة دادههای جدیدی از زبان فارسی است که ضرورت توصیف این گونه جمله ها را توجیه می کند و اساس درک ماهیت جملههای تعجبی را وسعت می بخشد. در این تحقیق تلاش میشود تا در چارچوب رویکرد زانوتینی و پورتنر (2003) به این پرسشها پاسخ داده شود: الف. ساختار جمله های تعجبی در زبان فارسی چگونه است؟ ب. نقش معنایی و کاربردشناختی این گونه جمله ها چیست؟ ج. تفاوت این جمله ها با جمله های پرسشی خبری چیست؟ د. عنصر نفی در این ساختارها چه جایگاهی دارد؟ دادههای این تحقیق به شیوة پیکرهبنیاد گردآوری و به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. نتایج حاکی از این است که در زبان فارسی، تعجبی های خبری و تعجبی های پرسش واژهای دو نوع اصلی جمله های تعجبی را تشکیل میدهند که تمایز میان آن ها با بررسی ویژگیهای معنایی، کاربردشناختی، آکوستیکی و نحوی این جمله ها و همچنین مقایسة رفتار آن ها در رابطه با فرایند منفیسازی و ساختهای مقایسهای امکان پذیر است.
بررسی معانی افعال روسی با پیشوند-3a در بافت های مختلف جمله
حوزه های تخصصی:
پیشوند-3a یکى از پرکاربردترین پیشوندها است. این پیشوند به فعل پایه معانى مختلفى مى دهد، از عمده ترین معانى این پیشوند مى توان معانى "شروع عمل" و"مکان انجام عمل" را نام برد. براى درک هر چه صحیح تر معنى و مفهوم"مکان انجام عمل" این پیشوند، نیاز به بافت هاى جملات دقیقى داریم تا بتوانیم معانى مکانى این پیشوند را در موقعیت هاى مختلف مکانى درک کنیم، در این مقاله کوشیده ایم تا قواعد کلى در زمینهء موارد کاربردى این پیشوند، در بیان معانى ارائه گردد، تا زبان آموز بتواند به آسانى به تفاوت هاى موجود پى ببرد و نقش آن را در بافت هاى جملات در ترکیب با افعال و معانى آن به خوبى درک کند.
نمود نام آوا در شعر نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات فارسی و به ویژه شعر نو - در مقایسه با ادبیات کلاسیک - تحولی شگفت و شگرف در حوزه زبان ، اندیشه ، مبانی جمال شناسی و موسیقایی پیدا کرده است . حضور نام آوا ، در شعر نیما و دیگر نوپردازان ، یکی از ابزارهای مقابله با دگمانیسم واژگان شعری در ادبیات سنتی است . هرچند حضور نام آوا در شعر نیما ، بیشتر مورد اشاره رضا براهنی ( 1344 ش . ) و اخیراَ دکتر سعید حمیدیان ( 1381 ش . ) واقع شده ، اما تا کنون تحلیلی از کارکرد بلاغی آن ارائه نشده است . نگارنده در این مقاله به تشریح موضوع ، بررسی بسامد ، و تحلیل زبانی - بلاغی - موسیقایی نام آوا در شعر نیما یوشیج پرداخته ، با این همه از ارائه شواهدی چند از شعر اخوان ثالث ، فروغ فرخزاد ، سهراب سپهری ، و شاملو غافل نمانده است .
نقدی بر مقاله «فعل مرکب در زبان فارسی» از دکتر محمد دبیر مقدم
حوزه های تخصصی:
برخی ترکیبات و اشتقاقات فارسی و نظریه ساخت موضوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"از افعالی که در ساخت موضوعی آنها هم موضوع برونی و هم موضوع درونی مستقیم وجود دارد، میتوان هم اسم فاعل و هم اسم مفعول ساخت و مصدر این افعال میتواند در ترکیبات اسمی با دو گروه اسمی ظاهر شود.از افعالی که دارای ساخت موضوعی با یک موضوع برونی هستند فقط میتوان اسم فاعل ساخت و مصدر آنها در ترکیبات اسمی با یک گروه اسمی رخ میدهد.از افعال دارای ساخت موضوعی با یک موضوع درونی فقط میتوان اسم مفعول مشتق کرد و مصدر آنها در ترکیبات اسمی با یک گروه اسمی ظاهر میگردد.
"
منظورشناسی و تحلیل کارگفتار در گفتگوهای داستان بیژن و منیژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتگو یکی از عناصر مهم در روایت است. به طورکلی آفرینش روایت پس از آفرینش گفتگو (dialogue)، پدیدار و بهترین تفسیرها با این عنصر روایی ایجاد می شود. این عنصر در تحلیل ادبیات بسیار اهمیت دارد؛ به همین سبب در دیدگاه ها و نظریه های جدید زبان شناسی به ویژه معنی شناسی، به آن توجه شده است. نظریه منظورشناسی یکی از شاخه های مهم در حوزه معنی شناسی است که با کارگفتارهای متنی به گفتمان روایت سامان می بخشد. با استفاده از کارگفتارها می توان به معانی ثانویة متن دست یافت. شاهنامه فردوسییکی از برجسته ترین آثار روایی ادب فارسی است که به سبب جنبه نمایشی یا دراماتیک داستان هایش، به عنصر گفتگو توجه ویژه ای دارد. در این مقاله باتوجه به این رویکرد نقد ادبی، ابتدا مبانی نظری وابسته به گفتگو و ارتباط آن با نظریه منظورشناسی بررسی می شود و سپس با واکاوی و ارائه دسته بندی ساختارهای کارگفتار، گفتگوهای متن داستان بیژن و منیژه تحلیل می شود.