فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
A research article (RA) title is the first and foremost feature that attracts the reader's attention, the feature from which she/he may decide whether the whole article is worth reading. The present study attempted to investigate syntactic structures and rhetorical functions of RA titles written in English and Persian and published in journals in three disciplines of Electrical Engineering, Psychiatry, and Linguistics. To this end, 750 English and 750 Persian RAs were randomly selected from reputable English and Persian journals in these fields and syntactic structures of their titles were analyzed based on Dietz’s (1995) taxonomy. The results revealed that, despite some similarities, there were some cross-linguistic and cross-disciplinary differences in title structures. The differences were found in title components and title length and style. Generally, English titles were shorter in length than Persian ones. Psychiatry titles were the longest, whereas Linguistics ones were the shortest. Although the majority of titles were single-unit ones, English authors used multiple-unit titles more than Persian ones. Multiple-unit titles were also employed the most in Linguistics RAs. No significant difference was found regarding combinations of multiple-unit titles in the two languages; however, topic-description combinations were the most frequent in Electrical Engineering and Linguistics titles, whereas topic-method ones were the most popular in Psychiatry titles. Moreover, the post-modified nominal group construction was the most frequent syntactic structure across single-unit titles. Such findings can contribute to the developments of English for Specific Purposes and provide some information about Persian and English RA titles structures in different disciplines.
وجه پنهان معنا و زبان پنهان واژه هابررسی نقش یاری رسان دلالت های ضمنی در تبیین اغراض ثانوی گزاره های پرسشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلالت های صریح و ضمنی درکنار هم زمینه کلی تولید معنی را در متن فراهم می آورند. دراین میان، تمام تأثیرات غیرمستقیم معنایی، اعم از اغراض ثانویه، معانی ضمنی، حاشیه ای، نسبی، افزوده یا فرعی، ذهنی و جنبی دلالت ضمنی نامیده می شود. پرسش اصلی تحقیق حاضر عبارت از این است که نخست، توجه به گونه های تضمن در متن یا گزاره ادبی چه نقشی در تقویت و تشخیص بار معنایی دارد و دوم، اینکه این تضمن ها چه کمکی به تفکیک لایه ها و متشکله های معنایی متن می کند. الگوی پژوهش حاضر برپایه مبحث دلالت های ضمنی (زبان پنهان واژه ها) در شاخه معناشناسی زبانی، با الهام از الگوی معناشناختی لوئی یلمسلف ازیک سو و مبحث اغراض ثانوی گزاره ها، با تمرکز بر گزاره های پرسشی در علم معانی ازدیگرسو استوار است. نگارنده کوشیده است از مجموع این دو رویکرد، الگویی برای مطالعه وجه پنهان معنا یا تداعی های یک گزاره ارائه دهد که شامل چهار متشکله «معناشناختی، واژه شناختی، آواشناختی و نحوی» است. حاصل این پژوهش نشان می دهد که اولاً، نباید دلالت های ضمنی را با معانی حاصل از صورخیال متن یکسان پنداشت؛ زیرا دلالت های مزبور شامل تر از معانی تصویری متن و عموماً متوجه گزاره های غیرتصویری آن است. ثانیاً، به این واقعیت توجه می دهد که چگونه می توان از بررسی تضمن های متن برای شناخت تفاوت های سبکی و معنایی میان دو متن یا دو نویسنده بهره گرفت.
تشکیل افعال مرکب فارسی از منظر دستور شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحوة تشکیل فعل مرکب فارسی تاکنون کمتر مورد توجه زبان شناسان بوده است. هدف این مقاله قرار دادن اجزای فعل مرکب در بافت هایی زبانی است که تصورشان به مثابة عامل انگیزشِ تشکیل فعل مرکب، موجه به نظر می رسد. به عقیدة نگارندگان، افعال مرکب را می توان به طور مستقیم یا غیرمستقیم حاصل فرایند انضمام دانست. در اینجا مفهومی گسترده از انضمام مورد نظر است که آن را باXI نشان می دهیم و در آن X شامل مقولات اسم، صفت و گروه حرف اضافه ای می شود. بر این اساس و با استفاده از برخی مفاهیم دستور شناختی می توان گفت فعل مرکب از بند کامل اولیه ای نشئت می گیرد که در فرایند عبور از مسیر ترکیب، یک عنصر فعلی و یک عنصر غیرفعلی از آن انتخاب و به هم منضم می شوند. در این مسیرِ فرضی، گاهی موضوع فعل حذف، و متمم یا وابستة آن که برجستگی شناختی بیشتری دارد، به فعل منضم می شود. در ادامة مقاله، فعل های مرکب ساخته شده با پرکاربرترین همکرد فارسی، یعنی «کردن» بررسی و نشان داده می شود که متناظر با معانی مختلف فعل «کردن» در مقام فعل سنگین، مانند «انجام دادن» و «ساختن»، مسیرهای مختلفی برای تشکیل دسته های مختلف فعل مرکب با این همکرد قابل ترسیم است. به علاوه، هر فعل مرکب طرحواره ای ساختی در اختیار گویشوران قرار می دهد که جوازبخش فعل های مرکب جدیدی با همان فعل سبک خواهد بود.
بررسی ساختار صرفی فعل فارسی در چارچوب نظریة کلمه و صیغگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، توصیف ساختمان تصریفی فعل فارسی براساس نظریه صرفی کلمه و صیغگان است. تلاش ما برای روشن کردن این مسئله است که صیغگان یا الگوهای تصریفی فعل در زبان فارسی چه ماهیت یا سرشتی دارند و نقش های چندگانة الگوهای تصریفی، مانند شخص و شمار چگونه از یکدیگر تفکیک و به طور شفاف بیان می شوند. برای رسیدن به این هدف، برمبنای کتاب های دستور زبان فارسی، جملاتی را استخراج کردیم و ساختارهای موجود در فعل های این جملات را بررسی و تحلیل نمودیم. ساختارهای استخراج شده عبارت اند از: ساختارهای شخص و شمار، ساختارهای وصفی، ساختارهای جهتی، ساختارهای مصدری و ساختارهای وجهی. نتایج نشان دادند که با استفاده از روش کلمه و صیغگان، تناظر یک به چند یا چند به یک مشخصه های تصریفی فعل در زبان فارسی قابل تبیین است. مدل کلمه و صیغگان به این دلیل که در آن، به واژه به عنوان یک کل نگریسته می شود، با روش هایی چون عنصر و ترتیب و یا عنصر و فرآیند فرق دارد؛ زیرا در این روش ها، کلمات پیچیده ساختواژی و معنایشان را عمدتاً به واسطه تقسیم آن ها به توالی از واحدهای مجزا بررسی می کنند. همچنین، روشن شد که صیغگان یا الگوهای تصریفی فعل در زبان فارسی ماهیت صرفی نحوی دارند و با قائل شدن به الگوی لایه ای برای فعل فارسی، نقش های چندگانة الگوهای تصریفی فعل فارسی از یکدیگر تفکیک می شوند. به این ترتیب، توجیه و تبیین ویژگی ها و مشخصه های فعل فارسی با استفاده از این مدل امکان پذیر می شود.
بررسی سلسله مراتب دسترسی نقش های نحوی در زبانهای آلمانی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی نقش های نحوی است که در زبان های مختلف برای ساخت بند موصولی در دسترس قرار دارند. این مقاله با استناد به پژوهش کینان و کامری، پس از ارائه نمونه هایی از زبان های مختلف، سعی در نشان دادن جایگاه زبان های آلمانی و فارسی در این سلسله مراتب دارد. در این پژوهش با مقایسه ای مختصر میان زبان های آلمانی و فارسی در بحث ساختِ بند موصولی، در پی پاسخ این پرسش هستیم که چه نقش های نحوی در زبان های آلمانی و فارسی برای ساخت بند موصولی در دسترس هستند و آیا میان این دو زبان در این زمینه تفاوت هایی وجود دارد؟ علاوه بر این، به ارتباط میان راهبردهای ساخت بند موصولی و سلسله مراتب دسترسی نقش های نحوی نیز خواهیم پرداخت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که با وجود استفاده دو زبان از راهبردهای مختلف برای ساخت بند موصولی، هر دو زبان تا سخت ترین جایگاه های نحوی که مفعول اضافی قرار دارد، امکان ساخت بند موصولی را ممکن ساخته اند. زبان فارسی در این خصوص یک مرحله از زبان آلمانی پیشی گرفته و حتی ساخت مفعول مقایسه ای و ساخت های هم پایه را نیز در دسترس قرار داده است.
Манипулирование в рекламном тексте: лексико-семантический аспект(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
В предлагаемой статье рассматриваются вопросы современного рекламоведения, касающиеся структуры рекламного текста, а так же его составляющих, актуализирующих манипулятивное воздействие со стороны адресанта. В силу того, что реклама способствует сбыту товара, выступает в качестве инструмента формирования нравственных установок, ценностных ориентаций, создания культурных ценностей, норм, стиля поведения, требуется обширная система средств для достижения целей рекламодателя. К одному из самых ярких явлений речевого воздействия относится языковое манипулирование, рассматриваемое как сознательное и целенаправленное использование особенностей устройства и употребления языковых средств. Речь идет о разноуровневых средствах реализации иллокутивного намерения адресанта. Наряду с фонетическими, морфологическими средствами в фокусе внимания авторов находятся лексические средства, так как они являются доминирующими. За рамками статьи остаются синтаксические средства, учитывая объем статьи. Языковое манипулирование в рекламном тексте представляет собой особую разновидность речевого воздействия, поэтому формализация манипулирования, то есть выявление средств, выполняющих манипулятивную функцию, представляется важным для лингвистических изысканий, теории коммуникации, лингвистической прагматики и многих других научных направлений.
تحلیل نحوی «هم نقش ضمیر» با نگاه به ساختار فعل و نقش ضمایر متّصل در جمله های انفعالی احساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جُستار حاضر در پی آن است تا به بررسی گروهی از کلمات بپردازد که در جمله، مرجع ضمیری مذکور (پیوسته یا گسسته) هستند و در صورت حذف ضمیر می توانند جایگزین آن شوند و نقش آن را برعهده گیرند؛ ازاین رو، ما این دسته واژه ها و گروه های اسمی را «هم نقشِ ضمیر» نامیده ایم. ضمایری که این گروه واژه ها مرجع آن ها هستند بعد از اسم، حرف اضافه و فعل به کارمی روند و غالباً در سه نقش مضافٌ الیهی، متمّمی و مفعولی ظاهر می شوند؛ با این توضیح که نقش مفعولی آن ها، به ویژه در سوم شخص مفرد، دارای تفاوت هایی با دو نقش دیگر است. به باور ما، همین تفاوت ها سبب شده است که برخی دستورنویسان آن را با یک کاربرد ویژه و امروزی در گویش فارسی تهرانی مقایسه کنند و به اشتباه آن را «ضمیر فاعلی» بنامند. همچنین، کوشیده ایم تا در این مقاله نشان دهیم که نقش دستوری ضمایر پیوسته در جمله های بیانگر حالت انفعالی و احساسی، چیزی جز مفعول، متمّم یا مضافٌ الیه نیست و نقش دستوری اسم یا ضمیر گسسته در ابتدای این جمله ها نیز «هم نقش ضمیر» است؛ امّا قراردادن اسم یا ضمیر گسسته به جای ضمایر پیوسته در این گونه جمله ها در اغلب موارد باعث «نادستورمندی» جمله می شود. در این مقاله همچنین نشان داده شده که نقش دستوری ضمایر پیوسته در جمله های بیانگر حالت انفعالی و احساسی، چیزی جز مفعول، متمّم یا مضافٌ الیه نیست و نقش دستوری اسم یا ضمیر گسسته در ابتدای این جمله ها نیز ""هم نقش ضمیر"" است؛ امّا قرار دادن اسم یا ضمیر گسسته به جای ضمایر پیوسته در این گونه جمله ها در اغلب موارد باعث « نادستوری شدن» جمله می گردد.
بررسی چندمعنایی در پسوند اشتقاقی «ین» با تکیه بر متون ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژة مشتق در دستورهای مبتنی بر نظریة ساختاری آن است که از یک تکواژ آزاد و دست کم یک وند ساخته شده باشد. بر اساس این نظریه، پایه واژة کلمات مشتق الزاماً فعلی نیست و می تواند اسمی و وصفی و... نیز باشد. همچنین، وند می تواند مقوله/نوع و معنای واژه را تغییر دهد و چندمعنایی پدید آورد. چندمعنایی یعنی یک واژه از چند معنی برخوردار باشد و می تواند در سطح تکواژ، واژه، گروه و جمله بررسی شود. انتقال معنا، هنرآفرینی و کاربرد ویژه از مهم ترین علل پیدایش چند معنایی اند. پسوند «ین» از پسوندهای زایا و فعال زبان فارسی است که با ساختن واژگان اشتقاقی، چندمعنایی پدید می آورد. نوع واژگان مشتق از پسوند «ین» غالباً صفت نسبی است و بنابراین، در جایگاه صفت می نشینند و معانی شان وابسته به همنشین، یعنی موصوف آنهاست. واژگان مذکور گاهی تحت تأثیر همنشینی معنایی، جانشین موصوف می شوند و تغییر مقوله، انتقال و افزایش معنایی را سبب می گردند. هنرآفرینی از دیگر کارکردهای واژگان اشتقاقی با پسوند «ین» برای انتقال معنا و عامل دیگر پیدایش چندمعنایی است که افزون بر کاربرد واژگان به شکل استعاری و مجازی، به صورت آرایه های استخدام، ایهام، تضاد و جناس نیز نمود پیدا می کند.
بررسی معنایی پسوند -ه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله نقش معنایی پسوند -ه را در چارچوب نظریه معنایی لیبر (۲۰۰۴، ۲۰۰۹) بررسی می کند. این نظریه با استفاده از هفت مشخّصه معنایی و یک اصل (اصل هم نمایگی)، نقش معنایی عناصر واژی و عملکرد آنها را در فرایندهای ترکیب، اشتقاق و تغییر مقوله بررسی و برای هر عنصر واژی حتّی وندها، یک اسکلت معنایی و یک بدنه معنایی ارائه می کند. هدف این نوشتار بررسی نقش/نقش های معنایی پسوند –ه در زبان فارسی و دلیل/دلایل چندمعنایی بودن آن است. برای دستیابی به این اهداف، نخست دیدگاه های مطرح شده در پژوهش های پیشین درباره این وند مرورشد؛ سپس داده های گردآوری شده از اینترنت و دیگر منابع، برپایه نظریه لیبر تحلیل گردید. دستاورد بررسی پسوند -ه برپایه این نظریه این که است این وند دست کم دارای سه اسکلت معنایی است: اسم عینی ساز، اسم معنی ساز دارای مفهوم رویداد/فرایند و صفت ساز. اسم فاعل-محور، مفعول-محور، اسم ابزار، مکان و نظایر آن بر اثر گسترش نقش معنایی اسم عینی ساز یا عملکرد متفاوت اصل هم نمایگی در پیوند دادن موضوع وند با موضوع های پایه به دست-می آید.
ساخت بیش ارتقاء در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر می کوشیم بدون خدشه وارد کردن به جهانی های اشاره شده در برنامه کمینگی و صرفاً با استفاده از پارامترهای زبانی ساخت ارتقایی را در زبان فارسی تبیین کنیم و نشان می دهیم در این زبان نیز همانند دیگر زبان های ضمیرانداز ثابت نوع خاصی از ساخت ارتقایی تحت عنوان بیش ارتقاء امکان پذیر است که به موجب آن گروه اسمی فاعلی حتی پس از مطابقه با هسته زمانی فای کامل در بند درونه می تواند به جایگاه موضوعی بند بالاتر ارتقاء یابد. البته در این نوع ساخت، برخلاف دیگر ساخت های ارتقایی غیر موضعی، تطابق فاعل ارتقاء یافته با هسته زمانی بند بالاتر امکان پذیر نیست. در مقاله حاضر به تبعیت از فرناندز و سلگویرو (2008 و 2011) نشان می دهیم در واقع به موجب پارامتر تأخیر در بازبینی حالت، ارتقای فاعل به فاعل در زبان فارسی بدون نقض شرط چاره نهایی صورت می گیرد. از سوی دیگر به نظر می رسد مجاز نبودن تطابق فاعل ارتقاء یافته با فعل بند پایه با عدم بازبینی چندباره مشخصه های فای گروه اسمی در این زبان مرتبط است که بازبینی مشخصه های فای هسته زمانی بند پایه با بند متممی را در پی خواهد داشت و بازنمون این امر بر روی فعل بند پایه به صورت تصریف پیش فرض سوم شخص مفرد خواهد بود. به این ترتیب با در نظر گرفتن پارامترهای مطرح شده سازگاری ساخت بیش ارتقاء با ضمیر اندازی زبان فارسی تبیین می شود.
بررسی چندمعنایی فعل سبک «زدن» از دیدگاه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقولة فعل مرکب در زبان فارسی در دهه های اخیر مورد توجه و توصیف بسیاری از دستورنویسان و زبان شناسان ایرانی و غیر ایرانی با رویکردهای مختلف و در حوزه های گوناگون نحو، ساخت واژه و به شکلی محدود در معنی شناسی قرار گرفته است. با این وجود، معنی این افعال بر مبنای معنی شناسی شناختی چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. این مقاله با هدف بررسی چندمعناییِ فعل سبک «زدن» بر مبنای نظریة «معنی شناسی واژگانیِ شناختی» نگاشته شده است و در واقع به دنبال نشان دادن آن است که چندمعناییِ فعل سبک «زدن» بر مبنای بررسی فعل سنگین متناظر آن، پدیده ای نظام مند بوده و سازوکارهای شناختی نظیر مقوله بندی، استعارة مفهومی و طرح واره های تصویری در شکل گیری معانی مختلف این عنصر زبانی در قالب یک مقولة شعاعی نقش اساسی دارند. از یافته های ضمنی این مقاله نشان دادن تأثیر معنای فعل سبک بر باهمایی این افعال با عناصر پیش فعلی در ساخت افعال مرکب فارسی می باشد.
بررسی گروه حرف تعریف در زبان فارسی برپایه برنامه کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی این موضوع است که در زبان فارسی و در قالب برنامه ی کمینه گرا، کدامیک از مدل های گروه اسمی و گروه حرف تعریف توصیف دقیق تری از روابط هسته و وابسته ارائه می دهد. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است. این کار با استفاده از منابع انگلیسی و مقایسه آن با زبان فارسی انجام شده است. داده های فارسی را با استفاده از شم زبانی بدست آورده و نمونه هایی انتخاب شده اند که بتوان تفاوت بین دو مدل را در آنها نشان داد. در این تحقیق دو الگو، یکی به صورت طرح سنتی که در آن اسم هسته ی گروه اسمی فرض می شود و دیگری الگوی حرف تعریف که گروه اسمی را متمم حرف تعریف درنظر می گیرد، مورد استفاده واقع شده است. بر این اساس، عبارت های اسمی درقالب نمودارهای درختی ترسیم شده اند. و با مقایسه آنها در دو قالب گروه حرف تعریف و گروه اسمی مشاهده شد، که الگوی گروه حرف تعریف قادر به توصیف و بازنمایی دقیق تر عبارت های اسمی است، و در ترسیم روابط ساختاری جمله می تواند جایگزین مدل
بررسی بازنمایی ایدئولوژی در متون ترجمه شده سیاسی انگلیسی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی : محورهای سبک و بلاغت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبلور و انعکاس افکار، باورها و بطور کلی ایدئولوژی در صورت های زبانی یکی از کانون های اصلی مورد توجه در بسیاری از حوزه های علوم انسانی به ویژه در زبان شناسی، مطالعات ترجمه و علوم سیاسی در چند دهه اخیر می باشد. از آنجایی که متون سیاسی اعم از متون زبان مبدأ و بازتولید آن در زبان مقصد بر اساس متغیرهای فرازبانی شکل می گیرد، می توان ادعا نمود که هر یک از انتخاب ها، دستکاری های زبانی و راهبردهای بکارگرفته شده توسط مترجمان نشأت گرفته از ایدئولوژی نهفته ویژه ای می باشد تا از این رهگذر اذهان مخاطبان خود را جهت داده و به سوی پذیرش آنچه مد نظر دارند، هدایت کنند. پژوهش حاضر در صدد آن است تا با بهره گرفتن از دستاوردهای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی و الگوی نظری وندایک (۲۰۰۴)، بکارگیری محورهای سبک و بلاغت توسط مترجمان فارسی و دلایل ایدئولوژیکی احتمالی گزینش آنها را در صورت وجود به چالش بکشد. بدین منظور ابتدا بکار بستن این دو محور در ترجمه فارسی متون سیاسی مکتوب انگلیسی محدود به مسائل مرتبط به ایران در دو سال اخیر بررسی شده و بر اساس آن چگونگی انعکاس ایدئولوژی مترجمان مورد واکاوی قرار گرفته است. سپس بسامد بهره گرفتن از این دو محور و راهبردها و استراتژی های معرفی شده مرتبط با هر یک احتساب و ارائه شده و مورد مقایسه قرار می گیرد. نتایج حاصل نشان می دهد که بکارگیری این دو محور غالباً با هدف بازنمایی و انعکاس ایدئولوژی مترجم فارسی همسو است. همچنین تفاوت چشمگیری میان میزان کاربرد این دو محور و راهبردهای آنها وجود داشته و علیرغم اینکه زبان فارسی از منظر ادبی بسیار غنی است، مترجمان فارسی در ترجمه متون سیاسی از محور بلاغت و راهبردهای مربوط با آن در مقایسه با محور سبک به ندرت بهره جسته اند.
بررسی تأثیر کنش های گفتاری غیرمستقیم با ساختار پرسشی بر روند گفت وگو از منظر زبان روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی تأثیر کنش های گفتاری غیر مستقیم با ساختار پرسشی بر روند گفت وگو خواهیم پرداخت. گفت وگوی موفق نیازمند تطابق مقاصد گفتاری دو طرف است، به نحوی که هر کدام به نیت مورد نظر خود از بیان گفته برسند. در این میان گفته های مخاطب، کنش های وابسته ای هستند که بطور کامل تحت تأثیر گفته های گوینده قرار می گیرند. اما در گفت وگوها گاهی اوقات ساختارهایی استفاده می شوند، که ویژگی کاربردی آنها ایجاد تغییر در روند گفت وگو است. جملات پرسشی بطور گسترده در جایگاه پاسخ در گفت وگوها بکار می روند. در این حالت آنها کنش های گفتاری غیر مستقیم هستند، زیرا در کابرد مستقیم خود که همان طرح سوال است بکار نرفته اند. اما آیا این جملات می توانند روند گفت وگو را تغییر دهند ویا نشانگرشکست ارتباطی باشند؟ در این جستار نمونه هایی از کنش های گفتاری غیر مستقیم با ساختار پرسشی که از سایت ملی زبان روسی و نیز متون ادبی گرد آوری شده اند، در روند دیالوگ ها مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. در این پژوهش که رویکرد کاربردشناسی و توصیفی دارد، از تئوری کنش گفتاری به عنوان ابزاری برای تحلیل گفت وگوها استفاده شده است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که برخی از کنش های گفتاری غیر مستقیم در زبان روسی نماد شکست ارتباطی هستند وبرخی می توانند نشانگر تغییر روند گفت وگو باشند. از نتایج این تحقیق می توان برای ترجمه کنش های گفتاری غیرمستقیم از زبان روسی به فارسی وبالعکس استفاده کرد.
کشف معانی در متن از نظریه معنی المعنی تا عدم قطعیت معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ممعناشناسی و دلالت های معنایی یک متن، از مهم ترین مسائل مورد توجه پژوهشگران است. عبدالقاهر جرجانی از جمله پژوهشگرانی است که به این موضوع، توجه داشت. وی با تکیه بر حاکمیت منظور مؤلف در شناخت معانی متن، نظریه معنی المعنی را ارائه کرد. این نظریه عامل تمایز میان زبان عادی و شعری است و معنای ثانویه ای به متن ادبی می افزاید. در دهه های اخیر مکتب های ساختارگرایی و ساختار شکنی با نقض این نظریه، شیوه های جدیدی جایگزین درک متن کردند. ساختارگرایی، متن را در فهم معنا کافی می داند و ساختارشکنی، فهم معنا را به خواننده می سپرد و نظریه تعدد خوانش ها یا مرگ مؤلف را مطرح می کند. پژوهش حاضر بر آن است تا روند تحول معنی المعنی را از آغاز شکل گیری تاکنون و سه روش کشف معانی موجود در متن را بررسی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد ۱. معنی المعنی به دو گانگی معنا در یک متن و امکان کشف معنایی واضح از طریق ادراک منظور مؤلف معتقد است؛ ۲. بلاغت پژوهان معاصر، تغییراتی در معنی المعنی ایجاد کرده و رکن جدیدی بدان افزودند؛ ۳. ساختارگرایان و ساختارشکنان، اعتباری برای معنی المعنی قائل نیستند. ساختارگرایی بر سیاق متن در شناخت معنا مبتنی است و ساختار شکنی بر ادراک خواننده جهت کشف معانی متن استوار است.
یای"" پایانی فعل امر در فارسی دری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزه های تخصصی:
در متون منظوم و منثور فارسی دری، افعالی با ساختار ماده مضارع همراه با نویسه ""ی/ ی"" برای بیان مفاهیم وجهی امر و دستور یا دعا و درخواست به کار رفته است. محققان، بدون توجه به تحولات تاریخی زبان فارسی دری، معتقدند که این ساخت مضارع التزامی دوم شخص مفرد برای بیان امر بوده و ""باید"" از آغاز آن حذف شده است و ""ی/ ی"" پایانی این افعال شناسه دوم شخص مفرد است. در این مقاله با بررسی پیشینه تاریخی این ساخت و اشاره به وجه های مختلف و ذکر شواهد متعدد از زبان های دوره باستان و فارسی میانه زردشتی، این نتیجه حاصل شده است که ""ی/ ی"" در این ساخت بازمانده تکواژ تمنایی ساز است و ساختار ماده مضارع همراه با ""ی/ ی"" وجه تمنایی است که بر مفهوم امر یا دعا دلالت داشته است.
تناوب های گذرایی در فارسی؛ تحقیقی براساس آراءِ بت لوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کاربردهای متفاوت یک فعل یا ساخت واحد از حیث ظرفیت آن فعل یا ساخت، تناوب اطلاق می شود. تناوب ها به سه شکل واژگانی و صرفی و نحوی در زبان ها ظاهر می شوند (Comrie 1992). کاربرد ناگذرای فعل «شکستن» (مانند: مداد شکست) در مقابل کابرد گذرای آن (مانند: علی مداد را شکست) مثالی از یک تناوب واژگانی است؛ کاربرد فعل غیرسببی (علی غذا را خورد) در مقابل ساخت سببی آن (من غذا را به علی خوراندم) مثالی از یک تناوب صرفی است؛ و کاربرد ساخت معلوم (مانند: علی غذا را خورد) در مقابل کاربرد مجهول آن (مانند: غذا خورده شد) مثالی از یک تناوب اشتقاقیِ نحوی است. چنانکه مشاهده می شود، در تمام این مثال ها، ظرفیت فعل یا ساخت به نحوی تغییر کرده است. ما در این مقاله صرفاً تناوب های واژگانیِ گذرایی در افعال فارسی را براساس آراءِ بت لوین (Levin 1993) معرفی می کنیم و متذکر تناوب های صرفی و نحوی و یا دیگر تناوب های بت لوین نمی شویم. به عبارت دیگر فقط آن دسته از تناوب های گذرایی را بررسی می کنیم که شکل یا صورت دو گونه تناوب یک فعل واحد هستند و هیچ فرایند اشتقاقی یا نحوی باعث افزوده شدن عنصری صرفی یا نحوی به فعل، یا کاسته شدن چنین عنصری از آن نشده است. این تناوب ها عبارت اند از انواع تناوب هایی که در آن ها متمم مستقیم فعل گذرا مساوی است با فاعل فعل ناگذرا، تناوب های با متمم مستقیم مستتر، تناوب های گرایشی، و تناوب های حذف حرف اضافه.
ابعاد معنایی مکان واژه «زیر» براساس مدل چندمعنایی قاعده مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله از منظر مدل چندمعنایی قاعده مند به بررسی ابعاد معنایی واژة «زیر» به عنوان یکی از واژه های مکانی پرکاربرد در فارسی می پردازد. داده ها شامل نمونه های وقوع «زیر» در بافتهای متنوع فارسی است و ابزار تحلیلی مدل چندمعنایی قاعده مند است. هدف این است که ضمن مطالعه تنوع و انعطاف معنایی این مکان واژه، نحوه عملکرد این ابزار تحلیلی در تعیین معنای اولیه و سایر معانی متمایز بررسی گردد. در واقع، تلاش می شود تا جنبه های قوت و ضعف این مدل شناختی، به ویژه جایگاه نظری آن به چندمعنایی حروف مکان بیشتر مورد توجه قرار گیرد. پس از تحلیل نمونه های کاربرد مکان واژة «زیر» ابتدا معنای مکانی اولیه آن تعیین شد و سپس چهار معنای متمایز دیگر مشخص گردید که شامل معنای کمتر، تحت تأثیر/کنترل، درخفا و پنهانی، و معنای پوشیده شده هستند. نتایج تحلیل معنایی «زیر» حاکی از آن است که مدل چندمعنایی قاعده مند از دو جنبه دارای وجه امتیاز نسبت به آثار پیشین از جمله لیکاف (۱۹۸۷) است؛ یکی در تعیین معنای اولیه بخاطر ارائه ملاک های مدون زبانی، و دیگری در محدودسازی تعدد معانی به سبب برقراری نوعی اعتدالگرایی در چندمعنایی. بررسی ابعاد معنایی «زیر» نشانگر برخی چالشها نیز هست که تحلیل حاضر تحت این مدل با آن روبروست. اهم این چالشها یکی ابهامات شناختیِ معانی متمایز بدست آمده و دیگری ماهیت وابسته به بافت آنها است که با ملاک استقلال بافتی معنا ناهمسو است. به عبارتی، نتایج این پژوهش بیان می کند مدل چندمعنایی قاعده مند که از نظر روش شناسانه حائز برخی مزیت ها است، از لحاظ نظری بویژه از جنبة هویت معنایی غیرمستقل و ساختیِ حروف مکان و نیز واقعیت روانشناختی معناهای متمایز ارائه شده با ابهامات و مسائلی روبروست.