فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۸۷۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه استفاده از حمل و نقل عمومی، از موضوعاتی است که با جنبه های مختلفی از کیفیت زندگی، در ارتباط می باشد. با توجه به اقدامات صورت گرفته در کشور در راستای هدفمند کردن یارانه ها، لازم است تحقیقات بیشتری در زمینه بازاریابی حمل و نقل و شناخت انواع مسافران یا مشتریان این بازار صورت گیرد. به منظور توسعه راهکارهای افزایش میزان استفاده از حمل و نقل عمومی شهری، شناخت نیازهای آن ها اهمیت فراوانی پیدا می کند. بخش بندی مسافران، تصمیم گیرندگان را برای این شناخت و پاسخ دادن به آن، یاری می نماید. هدف این تحقیق، بخش بندی بازار با توجه به عوامل نگرشی است. جامعه آماری این تحقیق، ساکنین منطقه شش شهر تهران می باشد که با استفاده از نمونه گیری تصادفی، 391 نمونه به دست آمد و مورد تحلیل قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها، از تحلیل خوشه ای استفاده شد. از نتایج تحلیل خوشه ای که بر اساس عوامل نگرشی انجام گردید، سه بخش بازار شناسایی شدند: بخش اول، اهمیت زیادی به بهره وری می دادند و بهره برداران نام گذاری شدند، بخش دوم، اهمیت زیادی برای راحتی و آسایش قائل بودند و راحت طلبان نام گذاری شدند و بخش سوم که زمان مداران خوانده شدند، اهمیت فراوانی برای سرعت و زمان قائل بودند. همچنین رابطه متغیرهای جمعیت شناختی مختلف، با بخش ها مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید که متغیرهای سن، تحصیلات، تأهل و ترجیح در نوع استفاده از حمل و نقل، با خوشه ها مرتبط هستند.
ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان برون مرزی با تاکید بر شاخص های ریسک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله فرآیند ارزیابی تصمیم گیری های واردات قطعات ساخته شده به طور کامل یا واردات قطعات جزیی آنها و مونتاژ آنها در داخل کشور را برای یک شرکت تولیدی مورد بررسی قرار می دهد. از آنجایی که این نوع تصمیم گیری ها با ریسک های متعدد مواجه است لازم است فرآیندی برای شناسایی این نوع ریسک ها و همچنین نحوه مواجه با آنها مورد توجه قرار گیرد تا حتی الامکان اثرات این نوع ریسک ها در فرآیند تصمیم گیری کاهش یابد. با توجه به ماهیت چند معیاره بودن مسئله، از روش فرآیند تحلیلی سلسله مراتبی غیر قطعی (UAHP) به منظور یافتن بهترین گزینه استفاده گردید. با توجه به مشخص بودن گزینه های تصمیم گیری، از فرآیند پایین به بالا برای تشکیل سلسله مراتب استفاده شد. ابتدا شاخص هایی که تفاوت بین گزینه ها را در بر می گرفت از ادبیات پژوهش و مصاحبه با خبرگان شرکت به دست آمد. سپس شاخص های به دست آمده در سطوح بالاتر خود قرار گرفتند تا معیارها را تشکیل دهند. به این ترتیب 3 معیار محصول، شرکا و محیط مورد توجه قرار گرفت که دربردارنده 12 شاخص بود. با تشکیل سلسله مراتب مسئله و انجام مقایسه های زوجی به طور غیر قطعی که بجای تخصیص یک عدد بیانگر ارجحیت بین دو معیار یا دو گزینه تصمیم گیری، دامنه ای از اعداد را برای آن در نظر می گیرد، دو مدل برنامه ریزی خطی یک بار با تابع هدف حداکثر سازی و بار دیگر با تابع هدف حداقل سازی بر اساس مقایسه های زوجی، تشکیل گردید. به این ترتیب حداقل و حداکثر ارزش هر گزینه تصمیم گیری به دست آمد. نتایج پژوهش نشان داد که بهترین گزینه تصمیم گیری، انتخاب گزینه واردات محصول نهایی از هند و انتخاب آخر، گزینه واردات قطعات از هند و مونتاژ آنها در داخل کشور است. این مطالعه در بحث مدیریت زنجیره تامین و خرید می تواند به عنوان چارچوب مناسبی تلقی گردد زیرا بخش مهمی از عملیات تولیدی، همواره اتخاذ راهبردهای مناسب برای تامین الزامات مورد نیاز است.
ارائه یک مدل برنامه ریزی سفارشات- موجودی با استفاده از الگوریتم ژنتیک؛ مطالعه موردی: صنایع فولاد آلیاژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های صنایع فولاد، برنامه ریزی تولید مناسب است که با توجه به سفارشی بودن این صنعت، برنامه ریزی سفارش ها بخش عمده ای از آن را شامل می شود. همچنین، با توجه به لزوم استفاده حداکثری از ظرفیت ماشین آلات در این صنعت، پرداختن به برنامه ریزی موجودی ها نیز امری ضروری است. در این راستا، مدل ارائه شده در این مقاله با در نظر گرفتن توام برنامه ریزی سفارش ها و برنامه ریزی موجودی، توانایی تصمیم گیری در انتخاب سفارش ها، تعیین زمان تکمیل سفارش ها و تعیین تولیدات مازاد از آنها را در هر فرایند داراست. این مدل در عمل می تواند نقش کلیدی در بهبود برنامه ریزی تولید صنایع فولاد از طریق تحویل بموقع سفارش ها، کاهش موجودی و استفاده مناسب از ظرفیت، دارا باشد. در ادامه، یک الگوریتم حل ابتکاری بر پایه الگوریتم ژنتیک برای مدل فوق ارائه شده و کارایی آن در یک مطالعه موردی و عملی در شرکت فولاد آلیاژی ایران ارزیابی شده است.
انتخاب شاخص های ارزیابی در تحلیل پوششی داده ها با استفاده از آنالیز تشخیصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب متغیرهای ورودی و خروجی در تحلیل پوششی داده ها از اهمیّت به سزایی برخوردار است و نمرات کارایی واحدها به شدّت از مجموعه متغیرهای انتخابی تأثیر می پذیرند. در این پژوهش، روشی برای انتخاب متغیرهای ورودی و خروجی، بر اساس آنالیز تشخیصی ارائه شده است. در این روش اهمیّت نسبی متغیرها در تعیین عضویت واحدها در دو گروه متغیر وابسته (کارا و ناکارا) یا همان ضرایب تشخیصی استاندارد به عنوان معیار انتخاب متغیرهای اصلی مدل معرفی می شوند.
شناسایی عوامل کلیدی در پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمان (ERP)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
ارزیابی عملکردهای پژوهشی و آموزشی سازمان های بازرگانی استان ها با استفاده از روش تصمیم گیری چند عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی عملکرد هر سازمان، اطلاعات لازم را از طریق یک بازخوردی کارآمد فراهم می آورد و ضعف های اجرایی آن را آشکار می سازد. به این ترتیب ارزیابی عملکرد نه تنها مدیریت را یک مدیریت پویا، به روز و پاسخگو می سازد بلکه چالش های جدیدی پیش روی مدیریت مطرح می سازد و آن را برای مدیریت تغییر که کارآمدی و توانمندی و ثمربخشی از نتایج آن است، راهنما می گردد.
از این رو در این مقاله به منظور تخصیص هرچه بهینه تر منابع اقتصادی کشور، عملکرد پژوهشی و آموزشی سازمان های بازرگانی استان های کشور با استفاده از روش تصمیم گیری چند عاملی مورد ارزیابی واقع گردید. نتایج حاصله از به کارگیری روش مذکور حاکی از آن است که سازمان های بازرگانی استان های آذربایجان شرقی، خوزستان، فارس، خراسان رضوی و قم به ترتیب از بالاترین رتبه بندی و سازمان های بازرگانی استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کردستان، لرستان و مرکزی به ترتیب از پایین ترین رتبه بندی برخوردار می باشند و سازمان های بازرگانی سایر استان های کشور نیز در حدفاصل میان استان مذکور قرار گرفته اند از این رو تخصیص بهینه منابع (به ویژه بودجه های پژوهشی و آموزشی) به منظور انجام امور پژوهشی و آموزشی، در راستای دستیابی به اهداف توسعه و رفع نیازهای اساسی وزارت بازرگانی، باید با توجه به اولویت بندی سازمانهای موردنظر صورت گیرد.
تعیین ارزش دارایی های نامشهود با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک عوامل موثر بر ارزش شرکت برای سرمایه گذاران و اعتباردهندگان پیش از اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری یا اعطای تسهیلات، امری حیاتی است. از آن جایی که اقتصاد دانش محور در حال تکامل یافتن است، روش ایجاد ارزش شرکتی از شیوه سنتی مبتنی بر دارایی های فیزیکی به دانش نامشهود منتقل شده است. از این رو در آینده نه چندان دور، ارزش گذاری دارایی های نامشهود به موضوع مهمی در اقتصاد مبدل خواهد شد. این مطالعه بر آن است تا با استفاده از مدل مبتنی بر شبکه عصبی مصنوعی به شناسایی عوامل موثر در تعیین ارزش دارایی های نامشهود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بپردازد. هدف اصلی از مدل کردن عوامل موثر بر ارزش دارایی های نامشهود با استفاده از شبکه های عصبی، بررسی میزان تأثیر پانزده متغیر ورودی (شامل تعداد اعضای هیات مدیره، استقلال هیات مدیره، اندازه شرکت، اهرم، دارایی های ثابت، رشد فروش، سودآوری، پرداخت سود، سن شرکت، تعداد کارکنان، متنوع سازی، ساختار مدیریت، صادرات، مخارج تحقیق و توسعه و هزینه های بازاریابی و تبلیغات) بر متغیر ارزش شرکت می باشد. یافته های حاصل از پژوهش حاکی از اهمیت ویژگی های خاص شرکتی در وهله نخست، حاکمیت شرکتی در رتبه دوم، ساختار مالکیت در رتبه سوم و سرمایه نامشهود در رتبه چهارم در تعیین ارزش دارایی های نامشهود است.
به کارگیری رویکرد تلفیقی QFD، FAHP و VIKOR به منظور انتخاب مناسب ترین سامانه ERP
حوزه های تخصصی:
سامانه های برنامه ریزی منابع سازمان با تسهیل عملیات سازمان ها و یکپارچه سازی و اهرمی کردن عملیات پردازش داده های کسب وکار، مزیت رقابتی مهمی را برای سازمان ها حاصل کرده اند. به منظور اجرای موفقیت آمیز یک سامانه برنامه ریزی منابع سازمان لازم است سامانه ای انتخاب شود که بتواند با نیازهای سازمان هم راستا شود؛ بنابراین یک رویکرد تصمیم گیری مناسب برای انتخاب این سامانه نیازمند است به نحوی که هم نیازهای سازمان و هم ویژگی های سامانه و همچنین تعامل بین آن ها را در نظر بگیرد. بدین منظور در این مطالعه یک چارچوب تصمیم گیری ترکیبی برای انتخاب سامانه برنامه ریزی منابع سازمان مبتنی بر مفهوم گسترش عملکرد کیفیت، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی و ویکور ارائه شده است. چارچوب ارائه شده باعث می شود هم نیازهای سازمان و هم ویژگی های سامانه لحاظ شود. برای اعتباربخشی مدل، مدل طراحی شده در یک مورد مطالعاتی بکار گرفته شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که از میان معیارهای شناسایی شده هزینه و کارکرد سامانه بیشترین اهمیت را دارند و از میان گزینه های پژوهش گزینه ششم از لحاظ تمام معیارهای مدنظر مناسب ترین مورد است.
طراحی چند هدفه شبکه زنجیره تأمین با رویکرد الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحی شبکه زنجیره تأمین از اساسی ترین مسائل مطرح در سازمان هاست، به خصوص سازمان هایی که در سطح بین المللی فعالیت می کنند. بهینه سازی این شبکه منجر به مدیریت کارا و مؤثر عملیات کل زنجیره تأمین می شود. طراحی شبکه تعداد، موقعیت، ظرفیت، نوع تسهیلات شبکه، مسیرهای توزیع، حمل مواد و محصولات از تأمین کننده تا مشتری و برعکس را مشخص می کند. این پژوهش روش حل جدیدی براساس الگوریتم های فرا ابتکاری MOGA و NSGAII برای یافتن مجموعه ای از جواب های پارتو بهینه ارائه می دهد. مسئله طراحی دو هدفه شبکه لجستیک یکپارچه، مجموعه ای از جواب های جایگزین را جهت توانمند ساختن تصمیم گیرندگان پیشنهاد می کند. نظر به اینکه در این تحقیق، سطح سرویس از اهمیت بالایی برخوردار می باشد، از این رو مدلسازی بر اساس برآورده شدن تمام تقاضای مشتریان انجام شده است.
اهداف مورد نظر برای بهینه سازی شبکه شامل کمینه سازی هزینه کل و بیشینه سازی استفاده متوازن از ظرفیت تسهیلات شبکه است که منجر به کاهش زمان در سرویس دهی به مشتریان (افزایش سطح سرویس) می شود. به این ترتیب نه مسئله آزمایشی از کوچک تا بزرگ طراحی شد و برای مقایسه کیفیت جواب های پارتو به دست آمده از الگوریتم ها، هفت معیار مطرح در فضای چند هدفه مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که جواب های تولیدی به وسیله الگوریتم NSGAII از کیفیت بالاتری برخوردارند.
مروری بر روش های حل مسائل برنامه ریزی خطی کاملاً فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله مسائل برنامه ریزی خطی کاملاً فازی که در آن ها همه پارامترها و متغیرها فازی هستند، مورد بحث قرار می دهد. جواب بهینه فازی زمانی واقعی است که در همه محدودیت های مدل صدق کند، یک جواب بهینه قطعی نمی تواند جواب بهینه مسئله ای فازی باشد. روش های جدید یافتن جواب بهینه مسائل برنامه ریزی خطی کاملاً فازی با محدودیت های مساوی و نامساوی از جمله روش دهقان و همکاران، روش لطفی و همکاران، روش مؤمنی و همکاران و روش کومار و همکاران مطرح، بررسی و مقایسه می شوند. همچنین استفاده از متغیرهای کمکی فازی برای معادله کردن محدودیت های نامساوی فازی مطرح شده است. از آن جایی که کار با اعداد مثلثی فازی راحت تر است، برای مثال های عددی از اعداد مثلثی فازی معمول و یا اعداد مثلثی فازی LR استفاده شده است. برای نشان دادن مزایا و معایب روش های مطرح شده، مثال های عددی مختلفی حل می شوند.
ارایه چارچوبی برای ارزیابی اثربخشی دفتر مدیریت پروژه سازمانی بر مبنای رویکردBSC-ANP (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از سازمان های پروژه محور در راستای نظام بخشی مدیریت پروژه ها، به استقرار دفتر مدیریت پروژه در سطوح راهبردی سازمان روی آورده اند. تأثیر استقرار چنین واحدی فراتر از محیط پروژه ها بوده و دیگر ابعاد عملکرد کسب و کار سازمان را نیز در بر می گیرد. به رغم ضرورت پژوهش در حوزه ارزیابی اثربخشی دفتر مدیریت پروژه سازمانی، تاکنون چنین پژوهشی در سطح ملی و بین المللی انجام نشده است. در این راستا، پژوهش کاربردی حاضر با رویکرد موردپژوهی انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و نظرخواهی از خبرگان در قالب پرسش نامه و جلسات هم اندیشی بهره گیری شد. همچنین برای پیشبرد اهداف پژوهش از یک رویکرد ترکیبی بر مبنای روش فرآیند تحلیل شبکه ای و کارت امتیازی متوازن استفاده شد. یافته های حاصل از اجرای این رویکرد در سازمان مورد مطالعه، به صورت یک نقشه استراتژی و یک چارچوب کمّی ارزیابی ارایه شده است. نقشه استراتژی، در واقع ارتباط بین اهداف دفتر مدیریت پروژه سازمانی را از چهار منظر مالی، مشتریان و ذی نفعان، فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری نشان می دهد و چارچوب کمی، اثربخشی آن را از منظر ابعاد مذکور و بر مبنای شانزده شاخص کمّی که با روش فرآیند تحلیل شبکه ای وزن دهی شده اند، اندازه-گیری می کند. برای انجام ارزیابی، ابتدا هدف گذاری کمّی سالیانه در راستای تحقق اهداف اصلی صورت گرفت و پس از سپری شدن یک سال از استقرار دفتر مدیریت پروژه در شرکت مورد مطالعه، میزان دست یابی به آنها با کمک شاخص ها ارزیابی شد. یافته ها حاکی از اثربخشی کلی به میزان 76 درصد و با بیشترین اثربخشی در حوزه فرآیندهای داخلی به میزان 81 درصد بود. در مجموع این پژوهش راهکارهایی عملی برای سازمان ها در ارزیابی اثربخشی دفتر مدیریت پروژه سازمانی ارایه و بستری مناسب برای انجام پژوهش های بیشتر در این زمینه فراهم می کند.
بکارگیری سیستم بهینه استنتاج فازی-عصبی تطبیقی به منظور پیش بینی کارایی پرسنل (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابهام و عدم قطعیت موجود در ماهیت و محدودیت شناختی ذهن انسان، همواره پیش بینی رفتار و مشخصات ناشناخته سیستم هایی که با انسان سروکار دارند را دشوار می سازد. درنتیجه، پیش بینی در این حوزه، نیازمند ساخت مدل هایی است که ابهام را به عنوان بخشی از سیستم درنظر گرفته و مدل سازی کند. هدف از این مقاله بهره-گیری از هوش مصنوعی و الگوریتم های بهینه سازی پیشرفته برای مدل سازی کارایی پرسنل است که در این بررسی از متغیرهای هوش هیجانی و ویژگی های فردی به عنوان ورودی و از سه بعد وظیفه شناسی، دقت در کار و سرعت در کار به عنوان خروجی مدل پیش بینی کارایی امدادگران وگازبانان شرکت گاز استفاده گردیده است. درنهایت، به منظور مدل سازی کارایی، با ترکیب الگوریتم ژنتیک و روش تجزیه مقادیر منفرد با سیستم استنتاج فازی عصبی، سیستم بهینه ی استنتاج عصبی-فازی تطبیقی بر اساس داده های واقعی بکار گرفته شد. این سیستم قادر است با وجود پیچیدگی و ناشناخته بودن رفتار در حوزه منابع انسانی، کارایی پرسنل را با حداقل خطای آموزش، حداقل خطای پیش بینی و حداکثر انطباق پذیری با کارایی واقعی پیش بینی نماید به طوری که بر اساس الگوریتم معرفی شده، درمورد 84% تا 96% از رکوردهای مورد بررسی، ابعاد کارایی دقیقا برابر با مقدار واقعی پیش بینی می شوند.
تحلیل شبکه ای مرحله تصمیم گیری در سیاستگذاری نانو تکنولوژی ایران: مطالعه موردی سند توسعه فناوری نانو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل و روش ویژه سیاستگذاری نانو تکنولوژی در جمهوری اسلامی ایران، اولین تجربه ملی برای توسعه به موقع یک فناوری نوظهور است. سند راهبردی توسعه فناوری نانوی ایران که سیاستگذاری این حوزه را طی افق 10 ساله (93-1384) در بردارد با تلاش های ستاد توسعه فناوری نانو در سال 1384 تصویب شد. این سند شامل 53 برنامه اجرایی است که سازمانهای مختلف به عنوان متولی، مسئولیت اجرای هر برنامه را برعهده دارند. این مقاله قصد دارد تا با تمرکز بر سند توسعه فناوری نانو و با استفاده از رویکرد تحلیل شبکه ای، ضمن بررسی ارتباطات میان سازمانی و میان برنامه ای؛ مراکز قدرت را در شبکه ارتباطی سند شناسایی کرده و مورد تحلیل قرار دهد. بنابراین مرحله تصمیم گیری یا طراحی سیاست ها در فرایند سیاستگذاری نانو تکنولوژی کشور با محوریت سند مذکور مورد بررسی قرار می گیرد.
توسعه ی فرایندهای اصلی سرمایه ی انسانی با بهره گیری از فن تحلیل شکاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای تحقق اهداف سازمانی، گریزی از شناخت وضعیت موجود نیست. به مدد شناسایی نقاط ضعف و قوت است که می توان مرکب راهوار برنامه ریزی را برای طی طریق به مقصود، تجهیز و تکمیل کرد. مقاله ی حاضر که برآمده از یک کار پژوهشی کاربردی است تلاش دارد با تحلیل شکاف وضعیت موجود و وضعیت مطلوب فرایندهای اصلی سرمایه ی انسانی، سازوکارهای لازم را ارایه نماید. برای این منظور با استفاده از فنون و ابزارهای تحلیل شکاف مانند سروکوال، BPI، BPR، الگوهای برنامه ریزی راهبردی و نظرخواهی از جامعه ی متخصصان و خبرگان، نظرسنجی از مسئولین مربوطه، وضعیت موجود شناسایی و فاصله و شکاف آن با وضعیت مطلوب را تحلیل نموده، سپس براساس اطلاعات به دست آمده، گلوگاه ها و نقاط بحرانی شناسایی و راه کارهایی مانند: شایسته سالاری، دوره های توانمندسازی، طراحی نظام جامع حقوق و دستمزد، طراحی الگوی تعالی بومی منابع انسانی، بازنگری و اصلاح نظام تأمین منابع انسانی برای سرعت بخشیدن به رشد، توسعه و تعالی سرمایه ی انسانی پیشنهاد گردیده است.
طراحی الگوی امنیت آموزشی و بررسی میزان تحقق آن در دانشگاه علامه طباطبائی
حوزه های تخصصی:
هدف اولیه پژوهش حاضر، طراحی الگوی پیشنهادی امنیت آموزشی است. بنابراین با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی ، به واکاوی و تبیین مفهوم امنیت آموزشی و مؤلفه های آن از زوایه مطالعات امنیت پژوهی و تجارب نهادهای تربیتی در این زمینه پرداخته شده است. مطالعه موردی این پژوهش، بررسی میزان تحقق امنیت آموزشی در دانشگاه علامه طباطبائی و تعیین اولویت های عملی آن با استفاده از الگوی پیشنهادی امنیت آموزشی بوده است. تحقق این مهم با استفاده از روش پیمایشی و اجرای پرسشنامه در دو گروه اساتید و دانشجویان مشغول به تدریس و تحصیل در دانشگاه علامه طباطبائی در سال های تحصیلی 93-1392 و 94-93 صورت گرفته است. پرسشنامه ی محقق ساخته اساتید و دانشجویان مبتنی بر رویکرد انسان محور در امنیت و با نگاه سرمایه-بازده طراحی و در نمونه ای از دانشجویان و اساتید که به صورت طبقه ای در دسترس انتخاب شد، اجرا گردید. مطابق تحلیل های بدست آمده از داده ها، برایند امنیت آموزشی در دانشگاه علامه طباطبائی، متوسط بوده است. میانگین کل داده ها برابر 95/2، میانگین داده های مربوط به دانشجویان برابر 05/3 و میانگین داده های مربوط به اساتید82/2 است. در تحلیل داده ها علاوه بر تبیین شاخص های فراوانی و گرایش مرکزی، از تحلیل های مقایسه ای بین طبقات و نیز ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن استفاده شده است.
توسعه روشی جامع برای تصمیم گیری چندشاخصه غیرقطعی مبتنی برتحلیل رابطه ای خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مواجهه با مسائل پیچیده دنیای امروز که دربرگیرنده شاخص های متعدد کمّی و کیفی با جنس های متفاوت است، مستلزم بکارگیری روش های جامعی است که حالات مختلف این گونه مسائل را دربرگیرند. «تصمیم گیری چندشاخصه» بیش از پنج دهه است که در فرآیند تصمیم سازی، مدیران را یاری نموده است و مطمئناً در دهه های آینده نیز با بهبودهایی که در آن متصور است در حوزه های مختلف عمومی و تخصصی مدیریت کاربرد خواهد داشت. روش های مختلفی برای ارزیابی و رتبه بندی گزینه ها و بهینه سازی تصمیم از منظر شاخص های چندگانه در ادبیات تئوری تصمیم گیری توسعه یافته است. بکارگیری روش های عدم قطعیت مانند تئوری فازی و تئوری سیستم های خاکستری، امکان درنظرگرفتن شاخص های کیفی یا غیرقطعی را در مسائل تصمیم گیری چندشاخصه فراهم ساخته است. روش های مختلف نرمال سازی ماتریس تصمیم نیز به منظور بی بُعد سازی شاخص های مثبت(هرچه بیشتر بهتر) و منفی (هرچه کمتر بهتر) به کار گرفته شده اند. این پژوهش با استفاده از «تحلیل رابطه ای خاکستری» به عنوان یکی از تکنیک های تصمیم گیری چندشاخصه و از طریق بکارگیری اعداد خاکستری در کنار اعداد قطعی در ماتریس تصمیم گیری، امکان درنظرگرفتن هم زمان شاخص های کیفی و کمّی را فراهم می سازد؛ و از سوی دیگر با ارائه بهبودهایی در روش های نرمال سازی موجود، بی بُعدسازی شاخص های بهینه (دارای مقدار مطلوب از پیش تعیین شده) در کنار شاخص های مثبت و منفی را امکان پذیر می نماید. بنابراین در این پژوهش، روشی جامع برای تصمیم گیری چندشاخصه ارائه شده است که امکان در نظر گرفتن اولاً شاخص های کمّی و کیفی و ثانیاً شاخص های بهینه، مثبت و منفی را به طور هم زمان داراست. در پایان به منظور تشریح روش ارائه شده، یک مثال کاربردی گام به گام پیاده سازی و نتایج آن ارائه شده است.
پیش بینی سود هر سهم(EPS) با استفاده از شبکه های عصبی پرسپترون چند لایه(MLP) و توابع شعاعی بنیادین(RBF) در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سود هر سهم یکی از فاکتورهای مالی بسیار مهم است که مورد توجه مدیران، سرمایه گذاران و تحلیل گران مالی می باشد و اغلب برای تصمیم گیری در خصوص سرمایه گذاری، ارزیابی سودآوری و ریسک مرتبط با سود و نیز قضاوت در خصوص قیمت سهام استفاده می شود، از این رو پیش بینی آن برای مدیران و ذینفعان حائز اهمیت اساسی است. هدف این تحقیق ارائه ی مدلی به منظور پیش بینی سود هر سهم با استفاده از شبکه عصبی پرسپترون چند لایه(MLP) و شبکه ی عصبی توابع شعاعی بنیادین(RBF) و تعیین مدل برتر با استفاده از معیار های ارزیابی عملکرد است. بدین منظور، شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران به عنوان جامعه آماری تحقیق در نظر گرفته شدند و 630 سال-شرکت در قالب 24 صنعت فعال بورس در محدوده ی زمانی 1388-1382 به عنوان نمونه ی تحقیق انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که شبکه ی MLP خطای پیش بینی کمتری نسبت به شبکه ی RBF دارد و همبستگی بین داده های واقعی و داده های پیش بینی شده توسط این شبکه نیز از RBF بیشتر است؛ در نتیجه دقت پیش بینی شبکه یMLP بیشتر از شبکه ی RBF است.