فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴٬۱۴۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش و ماهیت، توصیفی- پیمایشی با رویکرد پژوهش کمّی است. جامعه آماری پژوهش از کارکنان و مشتریان نمایندگی های ایران خودرو واقع در استان لرستان، تشکیل شده است. لذا با توجه به محدود بودن تعداد کارمندان (300 نفر) و دسترسی به اعضای آن با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و بکارگیری فرمول کوکران 169 نفر از کارکنان انتخاب گردید و با توجه به نامحدود بودن مشتریان از روش نمونه گیری در دسترس و بکارگیری فرمول کوکران تعداد 384 نفر از مشتریان انتخاب شد، که در مجموع 553 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار گردآوری اطلاعات این پژوهش پرسشنامه می باشد، برای سنجش رفتار برندساز از پرسشنامه مورهارت و همکاران (2009) استفاده شد و توسط کارکنان تکمیل گردید، برای سنجش متغیر تصویر ذهنی برند از پرسشنامه حسینی و همکاران (1389) و استایلوس و همکاران ( 2017) و برای سنجش درگیری ذهنی مشتری از پرسشنامه بیتون و همکاران (2011) و اینو و همکاران (2017) استفاده شد، و توسط مشتریان تکمیل گردید. تحلیل داده های جمعیت شناختی و همچنین آزمون توزیع نرمال داده ها به کمک نرم افزار 24 SPSS و تجزیه وتحلیل داده ها به منظور آزمون فرضیات از روش حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزارSmart PLS 3 انجام شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مؤلفه های رفتار برندساز منابع انسانی و درگیری ذهنی مشتری هر کدام به تفکیک اثر مثبت و معناداری بر تصویر ذهنی برند، دارند. همچنین در پژوهش حاضر، نقش میانجی درگیری ذهنی مشتری تأیید شد.
بررسی تاثیر ویژگی های افراد تاثیرگذار و صفحات آنها بر نیات رفتاری و قصد خرید افراد دنبال کننده در رسانه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر ویژگی های افراد تاثیرگذار و صفحات آنها بر نیت رفتاری و قصد خرید افراد دنبال کننده در شبکه اجتماعی اینستاگرام انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است که با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام هستند که با استفاده از فرمول کوکران 385 نفر از آنها به صورت تصادفی انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه است. برای تجزیه و تحلیل داده های از همبستگی اسپیرمن، کولموگروف-اسمیرینف، بارتلت، تحلیل عاملی و مدل سازی معادلات ساختاری بوسیله نرم افزار آماری SPSS و SMART-PLS استفاده شده است. یافته ها نشان داد که نیت رفتاری و روابط فرا اجتماعی بر قصد خرید اثر مثبت دارد و نگرش هموفیلی بر قابل اعتماد بودن و تخصص درک شده اثر مثبت دارد. همچنین جذابیت فیزیکی بر روابط فرااجتماعی اثر مثبت دارد و جذابیت اجتماعی نیز بر قابل اعتماد بودن، تخصص درک شده و روابط فرااجتماعی اثر مثبت دارد. علاوه براین تعامل اجتماعی بر وضعیت جریان و کیفیت اطلاعات بر رضایت از صفحه اینستاگرام و محتوای بصری بر وضعیت جریان و رضایت از صفحه اینستاگرام اثر مثبت دارد. نتایج نشان داد که الگوبرداری از ویژگی های افراد تأثیرگذار در رسانه های اجتماعی می تواند نقش مؤثری در قصد خرید کاربران این رسانه ها داشته باشد.
ارزیابی نقش رضایت مشتری در روابط بین ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری و وفاداری مشتری نسبت به برند در هتل های پنج ستاره تهران
منبع:
پژوهش های کاربردی مدیریت بازار سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
23 - 69
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی و ارزیابی نقش رضایت مشتری در روابط بین ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری و وفاداری مشتری نسبت به برند در هتل ها پنج ستاره تهران پرداخته گردیده است. بنابراین از تعدادی از مشتریان در سه ماهه اول سال 1401 در هتل های پنج ستاره تهران جهت اقامت و در خواست اتاق به این هتل ها مراجعه نموده بودند، خواسته شدکه نظرشان را در ارتباط با کیفیت هتل ها و میزان رضایت در غالب پرسشنامه اطلاع دهند. هدف مطالعه حاضر ارائه راهکارها و تدابیر مناسب برای مدیران در راستای نگهداری مشتریان فعلی و جلب مشتریان بیشتر و ایجاد وفاداری در مشتریان است. داده ها بر اساس نرم افزار 25spss تحلیل گردید. روش گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. نتایج نشان داد که کیفیت فیزیکی، رفتار کارکنان، خودهماهنگی ایده آل و وفاداری مشتری روی رضایت مشتری تاثیر گذارند.
بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) یکپارچه با رویکرد هوش مصنوعی در صنعت تجهیزات جوشکاری (مورد مطالعه: شرکت صنعتی آما، سهامی عام)
منبع:
پژوهش های کاربردی مدیریت بازار سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
87 - 118
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) یکپارچه با رویکرد هوش مصنوعی در صنعت تجهیزات جوشکاری است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و به روش پیمایشی می-باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. به این منظور، نرم افزارهای Smart PLS3 و SPSS23 به کار گرفته شد. با توجه به نتایج تحقیق، سودمندی ادراک شده بر قصد استفاده و نگرش کارکنان از سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری یکپارچه با رویکرد هوش مصنوعی، سهولت استفاده ادراک شده بر نگرش و سودمندی ادراک شده کارکنان نسبت به استفاده از سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری یکپارچه با رویکرد هوش مصنوعی، اعتماد کارکنان بر نگرش آنان نسبت به استفاده، پذیرش و سودمندی ادراک شده از سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری یکپارچه با رویکرد هوش مصنوعی، نگرش کارکنان بر قصد استفاده کارکنان از سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری یکپارچه با رویکرد هوش مصنوعی، هنجارهای ذهنی کارکنان بر قصد استفاده کارکنان از سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری یکپارچه با رویکرد هوش مصنوعی، کنترل رفتاری ادراک شده کارکنان بر قصد استفاده کارکنان از سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری یکپارچه هوش مصنوعی و قصد استفاده کارکنان بر پذیرش سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری یکپارچه با رویکرد هوش مصنوعی تأثیر دارد.
طراحی الگوی توسعه مدل تجاری کارآفرینی در سازمان های کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
183 - 201
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف طراحی الگوی توسعه مدل تجاری کارآفرینی در سازمان های کوچک و متوسط انجام شد. این تحقیق از نوع تحقیقات اکتشافی بوده و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات و داده ها میدانی و توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان، اساتید مدیریت و دانشجویان با سابقه فعالیت در کارآفرینی و مدیران باشگاه های ورزشی به عنوان سازمان های کوچک و متوسط بودند. مشارکت کنندگان به صورت هدفمند انتخاب شدند. با توجه به اهداف پژوهش و اشباع نظری، 17 نفر در بخش کیفی و مصاحبه این پژوهش حضور داشتند. همچنین جامعه آماری در بخش کمی شامل اساتید مدیریت، کارآفرینان، مدیران باشگاه های ورزشی و دانشجویان مدیریت بودند. حجم نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان 384 نفر تعیین شد که در نهایت 280 پرسشنامه صحیح جمع آوری شد. در بخش کیفی مصاحبه ها به طورکامل ضبط و به نوشتار تبدیل شدند، سپس محقق مصاحبه های انجام شده را بررسی و آن ها را کدگذاری کرد. نتایج حاصل از کدگذاری مصاحبه ها و تحلیل عاملی تائیدی نشان داد پنج عامل شامل برندسازی، شبکه اجتماعی، راهبردها، گردشگری و تفکر کارآفرینی بر توسعه کارآفرینی در سازمان های کوچک و متوسط تاثیرگذار است. همچنین مولفه برندسازی با ضریب مسیر(315/0)، بیشترین تاثیر را بر توسعه کارآفرینی داشت. نتایج پژوهش حاضر به مدیران باشگا های ورزشی کمک می کند تا با استفاده از ابزار کارآفرینی موجب موفقیت و ارتقا و نیز باقی ماندن در عرصه رقابت شده و خدمات خود را توسعه دهند.
مرور نظام مند بر انتخاب شریک استراتژیک در استارت آپ ها (با رویکرد بیبلیومتریک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
248 - 264
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل موفقیت استارت آپ ها و کسب و کارهای نوپا درمسیر رشد و توسعه، انتخاب شریک استراتژیک است. بنابر این انجام این فرآیند کار ساده ای نیست و در این خصوص می بایست جنبه ها و معیارهای مختلفی مد نظر قرار گیرد.شناسایی و تحلیل ارتباط بین معیارهای انتخاب شریک می تواند برای بالابردن احتمال موفقیت و ادامه مسیر استارت آپ های شکل گرفته درون اکوسیستم کمک نموده تا باعث شود فعالان این اکو سیستم بتوانند تصمیم گیری های هوشمندانه تری داشته باشند. به جهت تحقق این امر، داشتن نگاه تکمیل، به هم پیوسته و یکپارچه برای بررسی موضوع پژوهش و به منظور پرکردن خلاهای موجود در این بین، این تحقیق به دنبال انجام موارد زیر است:عملکرد و رویکرد علمی محققان و فعالین اکوسیستم به جهت امکان بیان برخی از معیارهای انتخاب شریک و سرمایه گذار در کسب و کارهای نوپا و استارت آپ ها تحلیل شود.روش: روش به کار گرفته شده در پژوهش حاضر کیفی - مرور نظام مند بیبلیومتریک است و به این جهت از نرم افزار ووس ویور جهت ترسیم خوشه ها و تحلیل های آتی استفاده شده است یافته ها: کلمات غالب مورد استفاده در قسمت مربوط به ترسیم علم بدین شرح می باشند: عملکرد، کارآفرینی،نوآوری، سرمایه گذاری خطرپذیر،تاثیرات،شرکتها، سرمایه گذاری،رشد، شبکه ارتباطی و مدیریتهمچنین نویسندگان،کشورها و دانشگاه های پر استناد، نیز در بخش مرتبط با تحلیل عملکرد شناسایی و تحلیل شدند.
ارائه چارچوبی از عوامل کلیدی موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری در کسب و کارهای بین بنگاهی: مطالعه شرکت های پخش دارو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه چارچوبی از عوامل کلیدی موفقیت در کسب و کارهای بین بنگاهی (شرکت های پخش دارو) به کمک روش بیبلیومتریک، مرور سیتماتیک و تحلیل عاملی است. این پژوهش از از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، پژوهشی آمیخته از نوع اکتشافی متوالی، ابتدا کیفی و بعد کمّی است. پژوهش کیفی حاضر در دو مرحله تدوین شده است. روش آمیخته حاضر طی سه مرحله که مرحله اول و دوم کیفی و مرحله سوم کمی بوده، انجام شده است. در مرحله نخست با استفاده روش بیبلیومتریک به بررسی مقالات و کلید واژه های استفاده شده در زمینه موضوع پژوهش حاضر پرداخته شد. پژوهشگران در مرحله دوم با استفاده از مرور سیستماتیک به منظور شناسایی دقیق تر و کامل تر عوامل کلیدی موفقیت در CRM تعدادی از مقالات موجود در این زمینه را انتخاب و مورد بررسی قرار دادند. با استفاده از داده های حاصل، پرسشنامه ای جهت شناسایی عوامل کلیدی موفقیت تدوین شد. در مرحله آخر بمنظور شناسایی این عوامل در شرکت های پخش دارو با استفاده از پرسش نامه طراحی شده، تحلیل عاملی با حداکثر درست نمایی انجام شد. با استفاده از یافته های بدست آمده، چهارده عامل اصلی برای سنجش عوامل کلیدی موفقیت CRM در کسب و کارهای بین بنگاهی شامل: «مشتری مداری»، «خدمات»، «مشاوره»، «تکنولوژی»، «فرهنگ»، «استراتژی مشتری محور» و «داده کاوی» به عنوان عوامل مرتبط با مشتری و هفت عامل «رویکرد سازمانی»، «مدیریت تغییر»، «مدیریت کارکنان»، «آموزش کارکنان»، «تعهد مدیریت ارشد»، «مدیریت فرآیند» و «استراتژی شرکت» به عنوان عوامل مرتبط با سازمان استخراج شد.
شناسایی محرک های جذب سرمایه به تبلیغات محیطی در رویدادهای ورزشی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی محرک های جذب سرمایه به تبلیغات محیطی در رویدادهای ورزشی بود. این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی از نوع نظری، بر مبنای عمق و وسعت تحقیق کل نگر، از نظر مدت اجرا مقطعی، از نظر زمان آینده نگر، از حیث مبنای معرفت شناختی جزء پژوهش های کیفی و از جنبه راهبردی جزء پژوهش های نظریه داده بنیاد است. جامعه آماری این تحقیق صاحب نظران (اساتید دانشگاه، مسئولین کمیته های بازاریابی فدراسیون و هیئت ها، صاحبان کسب و کارهای ورزشی، مسئولین روابط عمومی هیئت ها) بودند و نمونه های تحت بررسی از این جامعه به صورت هدفمند انتخاب شدند که در نهایت 16 نفر بعنوان نمونه آماری جامعه انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری اطلاعات در تحقیق مصاحبه بود که به صورت نیمه ساختار یافته در اختیار صاحب نظران قرار می گرفت. محورهای اصلی مصاحبه اقتباس شده از رهیافت تحقیق کیفی و نظریه داده بنیاد با رویکرد گلیزر بود که از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار مکس-کیودای استفاده شد. با استناد به کدگذاری مرحله اول که به کدبندی اولیه معروف است، از طریق بازبینی مصاحبه-های انجام گرفته با صاحب نظران 67 کدباز شناسایی گردید. همچنین نتایج بدست آمده در قسمت کد گذاری محوری نشان داد که 11 عامل (سیاست های مالی و حمایتی، زیرساخت های لازم، اعتماد، جذابیت، تعاملات رسانه ای، تبلیغات اثرگذار، محبوبیت رویداد، سابقه و توان رقابتی، توجه به ویژگی های محصول، توجه به فضای تبلیغاتی، مزایای تبلیغات) به عنوان کدهای محوری انتخاب گردیدند.
تحلیل تاثیر متغیرهای انگیزشی بر روی قصد خرید مصرف کنندگان (مورد مطالعه: کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسانه های اجتماعی و خرید آنلاین از طریق آنها در سال های اخیر به یک روش خرید محبوب و در حال رشد تبدیل شده است. هدف از این مطالعه شناسایی اثرات متغیرهای انگیزشی شامل پاداش، اجتماعی و توانمند سازی بر قصد خرید آنلاین است. روش پژوهش، پیمایشی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش، کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام و افرادی هستند که تمایل دارند محصولات پوشاک مورد نیاز خود را از صفحات رسانه اجتماعی اینستاگرام خرید کنند. طرح نمونه گیری، غیراحتمالی است و از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از ابزار پرسشنامه استفاده شد. روایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و سازه و نیز آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. داده ها از 384 نفر از کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام که صفحات فروش پوشاک و مد را دنبال می کرده اند جمع آوری گردید و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آموس و اس پی اس اس 18 استفاده شد. نتایج نشان داد که انگیزه های پاداش، اجتماعی و توانمندسازی به طور مستقیم بر قصد خرید آنلاین خریداران پوشاک و همچنین به طور غیر مستقیم از طریق اعتماد تأثیر می گذارند. همچنین اعتماد به طور کامل رابطه بین انگیزه توانمندسازی و قصد خرید آنلاین کاربران را میانجی گری می کند.
بررسی تأثیر شیوه های پیشگیری از فساد بر اجتناب مالیاتی با در نظر گرفتن نقش تعدیل کننده ویژگی های هیئت مدیره شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر شیوه های پیشگیری از فساد بر اجتناب مالیاتی با در نظر گرفتن نقش تعدیل کننده ویژگی های هیئت مدیره شرکت است. جامعه آماری پژوهش حاضر شرکت های کوچک و متوسط فعال در بورس اوراق بهادار تهران است. بدین منظور تعداد 54 شرکت در بین سال های 1400-1391 با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک انتخاب گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش داده های ترکیبی با اثرات ثابت و نرم افزار Eviews 10 استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که شیوه های پیشگیری از فساد بر اجتناب مالیاتی تأثیر دارد و ویژگی های هیئت مدیره شرکت (اندازه، تنوع جنسیتی، استقلال) در ارتباط بین شیوه های پیشگیری از فساد و اجتناب مالیاتی نقش تعدیل گر دارد. نتیجه گیری می شود که شرکت هایی با شیوه های پیشگیری از فساد خوب تمایل کمتری به رفتار اجتناب از مالیات دارند و مالیات بیشتری بر سود خود می پردازند. این بدان معناست که متعهد بودن به شیوه های خوب مبارزه با فساد نه تنها ممکن است با افزایش نظارت بر رفتارهای فرصت طلبانه مدیریت، کارایی شرکت را بهبود بخشد، بلکه می تواند مشروعیت اجتماعی و پذیرش آن را نیز بهبود بخشد. علاوه بر این، نتایج این مطالعه از اهمیت ویژگی های هیئت مدیره شرکتی در تأثیرگذاری بر رویه های پیشگیری از فساد در پیوند اجتناب مالیاتی حمایت می کند. یافته های پژوهش شواهد مفیدی را برای دولت ها، تنظیم کننده ها و سایر ذینفعانی فراهم می کند که هدفشان تعیین بهترین شیوه های تجاری است که می تواند به کاهش خطر اجتناب از مالیات شرکت ها کمک کند.
تأثیر طنز و سبک طنز بر رابطه بین مصرف کننده و برند در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
309 - 326
حوزه های تخصصی:
امروزه طنز و سبک های طنز در تبلیغات اهمیت ویژه ای دارد سبک های طنز به کار رفته در این پژوهش شامل طنز وابسته، طنز خودمحور، طنز خودمخرب و طنز پرخاشگر می باشد، که متغیر مستقل پژوهش می باشند. متغیر وابسته پژوهش نیز رابطه مصرف کننده و برند می باشد که در این پژوهش از دو رابطه عشق و دشمنی استفاده شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر سبک های طنز استفاده شده در تبلیغات بر رابطه مصرف کننده با برند در اینستاگرام می باشد. پژوهش حاضر به روش پیش آزمایش-پس آزمایش انجام شده که جهت سنجش تأثیر سبک های طنز بر رابطه مصرف کننده با برند از تیزرهای تبلیغاتی چهار برند اسکچرز با استفاده از سبک طنز خودمحور ، برند پپسی با استفاده از سبک طنز، برند اسنیکرز با استفاده از سبک طنز خودمخرب، و برند آکس که سبک طنز وابسته در آن به کار رفته، استفاده شده است. پرسشنامه بین 210 نمونه از جامعه آماری توزیع شد و از آنها خواسته شد تا پرسشنامه را قبل از مشاهده تیزرها پاسخ داده و بعد از مشاهده تیزرها، مجددا به سؤالات پاسخ دهند تا بررسی شود تیزرهای تبلیغاتی با سبک های طنز استفاده شده، چه تأثیری در رابطه مصرف کننده با آن برند دارد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون مقایسات زوجی استفاده شد و نتایج به دست آمده نشان داد، سبک های طنز خود محور و وابسته، باعث بهبود رابطه مصرف کننده با برند می شود. همچنین سبک های طنز خود مخرب و پرخاشگر تأثیر منفی بر رابطه مصرف کننده با برند می گذارد.
تأثیرتأثیر تجربه برند آنلاین و شخصیت برند بر انعطاف پذیری در برابر اطلاعات منفی با تأکید بر نگرش و تبلیغات توصیه ای آنلاین (مورد مطالعه: مشتریان بانک دی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تجربه برند آنلاین و شخصیت برند بر انعطاف پذیری در برابر اطلاعات منفی با تأکید بر نگرش و تبلیغات توصیه ای آنلاین است. پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی است و از منظر روش و ماهیت، در زمره پژوهش های توصیفی-همبستگی قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش مشتریان بانک دی در شهر تهران هستند که از خدمات الکترونیکی بانک دی استفاده کرده و عضو یکی از شبکه های اجتماعی (اینستاگرام، تلگرام و...) بوده اند که با توجه به فرض نامحدود بودن جامعه آماری 384 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و پرسشنامه در میانشان توزیع شد. روش نمونه گیری مورد استفاده در این پژوهش اتفاقی از نوع خوشه ای ساده بود. ابزارگردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه استاندارد با طیف پنچ گزینه ای لیکرت می باشد که پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ و روایی آن از طریق روایی محتوا و تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به تجزیه و تحلیل داده ها که از طریق نرم افزار پی ال اس انجام گرفت نشان می دهد که شخصیت برند و تجربه برند آنلاین بر نگرش برند، تبلیغات توصیه ای آنلاین و انعطاف پذیری در برابر اطلاعات منفی تأثیر دارد. ضمن اینکه نتایج موید تاثیر نگرش برند و تبلیغات توصیه ای آنلاین بر انعطاف پذیری در برابر اطلاعات منفی بود.
تحلیل و نقد محوریت کلان داده ها در پزشکی سیستمی به عنوان پاسخی برای حل مناقشه پزشکی مبتنی بر شواهد و بیمار محور
منبع:
پژوهش های کاربردی مدیریت بازار سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
70 - 86
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر رویکرد پزشکی سیستمی با تکیه بر کلان داده ها، ادعاهایی مثل توانایی برقراری ارتباط بین وضعیت فردی بیماران با یکدیگر، نظام مند تر کردن و دقیق تر کردن پزشکی داشته است. هدف از این مطالعه تحلیل و نقد محوریت کلان داده ها در پزشکی سیستمی به عنوان پاسخی برای حل مناقشه پزشکی مبتنی بر شواهد یا بیمارمحور است. کلیدواژه های مرتبط (پزشکی مبتنی برشواهد، پزشکی بیمارمحور، پزشکی سیستمی، کلان داده) در پایگاه های داده PubMed, Scopus, web of science و موتور جست وجوگر Google Scholar جست وجو شد. بعد از محدود کردن استراتژی سرچ و حذف کردن موارد تکراری مقالات باقی مانده از طریق مرور عنوان و چکیده غربال شدند. در نهایت، متن کامل مقالات غربال شده ارزیابی شد و نتیجه گیری کلی گرفته شد. نتایج بررسی مطالعات نشان می دهد یکی از بحران های پزشکی مدرن فاصله گرفتن روز افزون پزشکی بیمارمحور و مبتنی بر شواهد از یکدیگر است و برای حل این مشکل هرکدام از این رویکردها باید تن به تغییراتی دهند. پزشکی بیمارمحور باید در جهت نظام مندتر کردن و قابل مقایسه کردن داده های خود تلاش کند و پزشکی مبتنی برشواهد بر فردی تر شدن داده ها تمرکز کند. براساس پندار نویسندگان پزشکی سیستمی با نگاه آماری به پزشکی موجب فاصله بیشتر پزشکی مبتنی بر شواهد وبیمارمحور خواهد شد و ضمن اینکه گفتوگوی موثر میان این دوجهان را ناممکن تر می کند، می تواند اهداف و عملکرد فعلی آنها را نیز منحرف کرده و آتش مناقشات زیربنایی مثل پزشکی انسان باورانه-زیست پزشکی، کثرت گرایی-تعمیم گرایی، اصالت ناخوشی-اصالت بیماری و... شعله ورتر کند، بنابرین پزشکی باید در محول کردن وظایفی که کلان داده توان به دوش کشیدن آن را ندارد هوشیارانه عمل کند تا بحران های فعلی آن تشدید نیابد.
گذر از دیدگاه فروش و تغییر رویکرد نسبت به بیمه زندگی به عنوان یک محصول ناخواسته: مدل تصمیم خرید نهاده شده بر سواد بیمه ای، اعتماد، ادراک و نگرش مصرف کنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود نقش اساسی بیمه زندگی بر رشد و توسعه رفاهی کشورها، در مقایسه با میانگین جهانی، این نوع بیمه سهم پایینی در سبد خرید بیمه ای مردم ایران دارد. در این شرایط، بهبود سواد بیمه ای جامعه می تواند به تحریک گرایشات مثبت بیمه ای کمک کند. با این حال، اندک پژوهش های انجام شده در ایران صرفاً بر اندازه گیری سواد بیمه ای متمرکز شده اند و اطلاعات کمی در مورد تأثیر سواد بیمه ای بر تمایل به خرید و حفظ بیمه نامه های زندگی وجود دارد. لذا، مطالعه حاضر به بررسی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم سواد بیمه ای بر قصد خرید بیمه زندگی پرداخته است. این ﭘﮋوهﺶ هدفی کاربردی و ماهیت و روشی توصیفی-پیمایشی دارد. جامعه آماری پژوهش خریداران بیمه زندگی شرکت بیمه سرمد در سال 1402 به تعداد 98625 نفر بودند. حجم نمونه با جدول مورگان 384 نفر تعیین شد. داده ها با پرسشنامه استاندارد و روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک طی یک پیمایش آنلاین گردآوری و با تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار Smart PLS 3 تحلیل شد. یافته ها نشان داد سواد بیمه ای به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق افزایش مزایا و کاهش ریسک درک شده محصول، همچنین بهبود اعتماد و تقویت نگرش مطلوب مصرف کنندگان، موجب افزایش قصد خرید بیمه زندگی می گردد. شرکت های بیمه از طریق معماری انتخاب مصرف کننده می توانند بر انتخاب ها تأثیر بسزایی داشته باشند. لذا سیاست گذاران باید اطمینان حاصل کنند که سواد بیمه در برنامه های آموزشی آحاد جامعه گنجانده شود. برنامه ها با تمرکز بر ایجاد دانش، مهارت ها و نگرش های بیمه ای افراد به افزایش ضریب نفوذ بیمه کمک می کند.
ارائه چارچوب مفهومی شکل گیری هواخواهی برند با تاکید بر نقش دلبستگی برند و عشق به برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هواخواهی برند از جمله مفاهیم نوینی است که به خصوص با توسعه رسانه های اجتماعی وارد عرصه برندسازی شده است؛ هواخواهی برند بیانگر تبلیغ یک برند از طریق بازاریابی دهان به دهان-اغلب از طریق کانال های رسانه های اجتماعی- است. از این رو جهت درک بهتر این مفهوم و عوامل موثر بر آن لازم است تحقیقات بیشتری صورت گیرد. از این رو در پژوهش حاضر به ارائه چارچوب مفهومی شکل گیری هواخواهی برند با تاکید بر نقش دلبستگی برند و عشق به برند پرداخته می شود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف در حیطه تحقیقات کاربردی می باشد. همچنین پژوهش حاضر بر اساس ماهیت و روش، یک پژوهش توصیفی-پیمایشی است که از لحاظ زمانی به شکل مقطعی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق کلیه مشتریان برند نوین چرم می باشد چون اطلاع دقیقی از حجم جامعه وجود ندارد، جامعه آماری به صورت نامحدود در نظر گرفته شد. جهت تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. با استفاده از فرمول جامعه نامحدود کوکران نمونه ای به حجم 384 نفر از مشتریان از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. برای مطالعات مقدماتی داده های ثانویه از منابع کتابخانه ای معتبر، سایت های قابل استناد گردآوری شده و در ادامه برای جمع آوری داده های اولیه این پژوهش، ابزار پرسشنامه به کار گرفته شده است. پرسشنامه مورد استفاده از منابع استاندارد طراحی شده است که شامل 5 بعد و 25 گویه می باشد. پرسشنامه به شکل الکترونیکی به وسیله پلتفرم های اجتماعی (اینستاگرام، واتساپ، تلگرام، ایتا) و وب سایت های در دسترس توزیع شد. روایی پرسشنامه با روش محتوایی و همچنین روایی سازه ارزیابی شد
شناسایی عوامل موثر بر تمایل فروشنده به فساد در واحد فروش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فساد به عنوان پدیده اجتناب ناپذیر و نابه هنجار، از گذشته تا به امروز وجود داشته است و به نظر می رسد در هرجایی که میزانی از اختیار نهفته است، وجود فساد، یک امر اجتناب ناپذیر تلقی می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر تمایل فروشندگان به فساد در واحد فروش می باشد. پژوهش حاضر از نظر روش، جز تحقیقات کیفی، ازنظر رویکرد، اکتشافی، از نظرهدف، کاربردی، از نظر پارادایم، تفسیرگرایی و روش تجزیه وتحلیل آن، تحلیل تم می باشد. جامعه آماری این پژوهش 15 نفر از خبرگان و فعالان حوزه فروش با بیش از هفت سال سابقه ی کاری مرتبط تحقیق هستند. برای انتخاب مشارکت کنندگان از شیوه نمونه گیری هدفمند قضاوتی و از راهبرد گلوله برفی استفاده شد و با پیروی از قاعده اشباع نظری با 15خبرگان واحد فروش مصاحبه انجام گردید. ابزارگردآوری داده ها، مصاحبه عمیق می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه از روش تحلیل تم و از راهبرد براون و کلارک استفاده شده است. برای بررسی روایی و پایایی پژوهش، از روش قابلیت اطمینان و شیوه بازخورد مشارکت کننده استفاده شده است. تحلیل مصاحبه ها منجر به شناسایی سه مقوله فراگیر شد که عبارت است از:1. عوامل فردی( شامل اعتقاد ضعیف به اخلاقیات و خصیصه های شخصیتی) می باشد. 2. عوامل ارتباطاتی (شامل عوامل بین فردی نامناسب و ارتباط سازمانی ضعیف) قرار می گیرد. 3. عوامل سازمانی( شامل شرایط نامناسب شغلی، فرآیندکاری نامناسب، نظارت ضعیف و نظام پرداخت غیرمنصفانه) قرار می گیرد؛ که در مجموع تعداد 3مضمون فراگیر،8 مضمون سازمان دهنده و 32 مضمون فرعی در فرایند تجزیه و تحلیل داده ها شناسایی گردید.
طراحی و تبیین چارچوب بازاریابی استراتژیک در شرکت های جهانی زاد: ابعاد و راهبردها، آمیخته و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر شکل جدیدی از شرکت ها با عنوان شرکت های جهانی زاد شکل گرفته که تأثیر چشمگیری در توسعه اقتصادی کشورهای مبدأ داشته است. با توجه به ویژگی ها و مقتضیات خاص این شرکت ها در ورود و بازاریابی در کشورهای مقصد نیاز به ارائه چارچوبی ویژه برای بازاریابی استراتژیک شرکت های جهانی زاد بیش از پیش احساس می شود؛ از این رو در پژوهش حاضر برای ارائه چارچوبی جامع با انجام دادن مرور سیستماتیک پیشینه پژوهش پس از جست وجو نظام مند در پایگاه های اطلاعاتی معتبر علمی، غربال و انتخاب مقاله های مناسب ۴۸ مقاله بررسی شد. در این پژوهش کدهای استخراج شده از مقاله ها با استفاده از روش فراترکیب در ۴ مقوله اصلی، ۹ مقوله فرعی و ۲۲ شاخص طبقه بندی شد که عناصر اصلی چارچوب بازاریابی شرکت های جهانی زاد را تشکیل داد. سرانجام، یافته ها نشان داد که چارچوب بازاریابی شرکت های جهانی زاد از چهار مقوله اصلی، ابعاد (مشتری محوری و قابلیت محوری)، راهبردها (شبکه محور، سازمان محور و بازارمحور)، آمیخته بازاریابی جهانی زاد (3P3C) و پیامدها (راهبردی، تاکتیکی) تشکیل شده است. با توجه به رقابت فزآینده در گستره جهانی، استفاده از چارچوب بازاریابی استراتژیک به کارآفرینان برای ایجاد و بازاریابی شرکت های جهانی زاد کمک شایانی خواهد کرد. همچنین، مدیران سازمان ها و کسب وکارها برای افزایش رقابت پذیری و سهم بازار، حضور در بازارهای جهانی و بهبود عملکردشان می توانند توجه بیشتری به بازاریابی جهان زاد داشته باشند.
تهیه و تدوین فرایند مهندسی ارزش در پروژه شهرداری هوشمند(مطالعه موردی: شهرداری های مناطق ده گانه شهر شیراز)
حوزه های تخصصی:
هدف مهندسی ارزش، زمان کمتر برای رسیدن به مرحله بهره برداری بدون افزودن بر هزینه ها یا کاستن از کیفیت کار است.به کارگیری مهندسی ارزش در پروژه های اجرایی با توجه به پیچیدگی کارها به ویژه در طرحهای بزرگ اجرایی، می تواند به ابزار بی چون و چرای مدیریت در کنترل هزینه ها تبدیل شود. مهندسی ارزش سعی دارد با کاهش دوباره کاریها و جایگزینی روشهای کم هزینه تر سازمان را در نیل به اهداف خود یاری کند.هدف اصلی پژوهش، اولویت بندی فرایند مهندسی ارزش در پروژه های شهرداری ها بر اساس روش های MCDM در شهرداری های ده گانه شهر شیراز می باشد روش کار در پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی از شاخه میدانی می باشد. بدین صورت که اطلاعات اولیه پژوهش با استفاده از منابع متعدد کتابخانه ای و اسنادی تکمیل خواهد شد و سپس در فصل چهارم داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss و نرم افزار expert choice مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. برای متغیرهایی که با spss انحام شد آلفای کرونباخ 0.81 بدست آمد و نرخ بازگشت 96% بود. جامعه آماری رؤسا و خبرگان شهرداری های ده گانه شیراز هستند. با استفاده از روش دلفی 37 پرسشنامه توزیع شد.. نتایج اصلی تحقیق نشان دادکه معیار کیفیت و صحت داده ها و اطلاعات موجود در بالاترین اولویت است و همچنین مهندسی ارزش بر رضایت کارکنان و ارباب رجوع و اثربخشی سازمانی اثرگذار است. لذا سازمان ها باید برای بهبود عملکرد بر ارتقای معیارهای مهندسی ارزش تمرکز کنند و کیفیت و صحت داده ها و اطلاعات موجود را بهبود بخشند تا رضایت کارکنان و ارباب رجوع را افزایش دهند. .
طراحی الگوی عوامل مؤثر بر بدبینی مصرف کننده در صنعت خودرو سازی با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکنون که در اقتصاد جهانی مشتریان بقای شرکت را رقم می زنند، شرکت ها دیگر نمی توانند نسبت به انتظارات و خواسته های مشتریان بی تفاوت باشند. با وجود این بدبینی، مصرف کننده یک پدیده درحال رشد است که پیامدهای منفی برای شرکت ها و مصرف کنندگان دارد. به خصوص در صنعت خودروسازی عوامل زیادی می تواند منجر به بدبینی مصرف کننده شود؛ از این رو در پژوهش حاضر کوشش شده است تا به این سؤال پاسخ داده شود که چه عواملی بر بدبینی مصرف کننده در صنعت خودروسازی مؤثر است؟ برای این منظور، از روش فراترکیب بهره گرفته شده است. در پژوهش حاضر تعداد 540 متن علمی معتبر به زبان انگلیسی در بازه سال های 2000-2022 میلادی شناسایی و تعداد 60 عنوان پژوهشی با بهره گیری از روش مهارت های ارزیابی حیاتی (CAPS) استخراج شد. برای تحلیل پیشینه پژوهش از روش مرور سیستماتیک (فراترکیب) استفاده شد. پس از مطالعه و استخراج متن، کدهای کلیدی با نرم افزار مکس کیودی ای، استخراج و خوشه بندی و در قالب مفهوم و مؤلفه ها تنظیم شد. یافته های پژوهش نشان داد که مؤلفه های اصلی مؤثر بر بدبینی مصرف کننده در صنعت خودروسازی شامل 18 عامل اصلی و 117 مقوله محوری است. عوامل اصلی مؤثر بر بدبینی مصرف کنندگان عبارت است از: عوامل جمعیت شناختی، عوامل شخصیتی، عوامل فرهنگی، دل مشغولی های اجتماعی، تجربه تلخ از شرکت، خطر های مؤثر بر بدبینی مصرف کننده، بی عدالتی درک شده، بار منفی احساسات فرد، اختلالات روحی و روانی، رفتارهای فریبکارانه شرکت، رفتارهای غیراخلاقی شرکت، عملکرد نادرست شرکت، عوامل تبلیغاتی، نگرش بدبینانه اجتماعی، نگاه منفی به شرکت، توجه به محیط زیست، ویژگی های رفتاری مشتری، قدرت چانه زنی مشتری.
توسعه و ارزیابی چارچوب مفهومی مؤلفه های اثرگذار بر کیفیت ارتباط با مشتری در کسب و کارهای الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
89 - 114
حوزه های تخصصی:
کسب وکار الکترونیکی به سازمان ها این امکان را می دهد که در یک بازار اقتصادیِ بسیار گسترده تر به مصرف کنندگان بیشتری دست یابند. این قابلیت در عصر اطلاعات، علاوه بر اینکه به عنوان یک راهکار توسعه ای استفاده شده کسب وکارها قرار می گیرد، به عنوان یک جایگزین مناسب مورد توجه کسب وکارهای نوین نیز است. پیشرفت روزافزون فناوری اطلاعات و اثرگذاری عوامل متعدّد سبب شده است که به کارگیری موفق کسب وکار الکترونیکی، چالش هایی را به همراه داشته باشد. یکی از این چالش ها، هزینه بر بودن توجه همزمان به تمام جنبه های موفقیت در کسب وکار الکترونیکی و کوتاه مدت بودن اثر گذاری این عوامل است؛ بنابراین شناسایی کلیه مؤلفه های اثرگذار بر موفقیت کسب وکار الکترونیکی و اولویت بندی آنها می تواند در پیشبرد هدف های سازمان اثرگذار باشد. در پژوهش حاضر با استفاده از مرور سیستماتیک پیشینه پژوهش و تحلیل محتوای کیفی، یک چارچوب مفهومی از مؤلفه های اثرگذار بر کیفیت ارتباط با مشتری در کسب وکار الکترونیکی توسعه داده شده است. این چارچوب مشتمل بر پنج سازه کاربرد رسانه های اجتماعی، سفارشی سازی، قابلیت کاربردی رسانه های اجتماعی، رویکرد تعامل با مشتری و کیفیت وب سایت است. این سازه ها مشتمل بر 16 مؤلفه و 38 زیرمؤلفه هستند. مدل پیشنهادی در پرسشنامه ای ازسوی خبرگان حوزه کسب وکار الکترونیک بررسی و تحلیل آماری شد. نتایج نشان می دهد که تبلیغات در پیام رسان های فوری اهمیت چشمگیری در بحث برقراری ارتباط مؤثر با مشتریان و جذب مشتریان جدید دارد (95% اطمینان). گفتنی است، برخی از مؤلفه ها مانند سهولت سفارش و امنیت پرداخت از نظر خبرگان اهمیت پایین تری دارند که می تواند از تبدیل شدن این دو زیرمؤلفه به ویژگی های الزامی کسب وکار (نداشتن مزیت رقابتی) نشئت گیرد.