سید کامران نوربخش

سید کامران نوربخش

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۴ مورد از کل ۱۴ مورد.
۱.

طراحی الگوی عوامل مؤثر بر بدبینی مصرف کننده در صنعت خودرو سازی با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رفتار مصرف کننده بدبینی مشتری نارضایتی فراترکیب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 990 تعداد دانلود : 482
اکنون که در اقتصاد جهانی مشتریان بقای شرکت را رقم می زنند، شرکت ها دیگر نمی توانند نسبت به انتظارات و خواسته های مشتریان بی تفاوت باشند. با وجود این بدبینی، مصرف کننده یک پدیده درحال رشد است که پیامدهای منفی برای شرکت ها و مصرف کنندگان دارد. به خصوص در صنعت خودروسازی عوامل زیادی می تواند منجر به بدبینی مصرف کننده شود؛ از این رو در پژوهش حاضر کوشش شده است تا به این سؤال پاسخ داده شود که چه عواملی بر بدبینی مصرف کننده در صنعت خودروسازی مؤثر است؟ برای این منظور، از روش فراترکیب بهره گرفته شده است. در پژوهش حاضر تعداد 540 متن علمی معتبر به زبان انگلیسی در بازه سال های 2000-2022 میلادی شناسایی و تعداد 60 عنوان پژوهشی با بهره گیری از روش مهارت های ارزیابی حیاتی (CAPS) استخراج شد. برای تحلیل پیشینه پژوهش از روش مرور سیستماتیک (فراترکیب) استفاده شد. پس از مطالعه و استخراج متن، کدهای کلیدی با نرم افزار مکس کیودی ای، استخراج و خوشه بندی و در قالب مفهوم و مؤلفه ها تنظیم شد. یافته های پژوهش نشان داد که مؤلفه های اصلی مؤثر بر بدبینی مصرف کننده در صنعت خودروسازی شامل 18 عامل اصلی و 117 مقوله محوری است. عوامل اصلی مؤثر بر بدبینی مصرف کنندگان عبارت است از: عوامل جمعیت شناختی، عوامل شخصیتی، عوامل فرهنگی، دل مشغولی های اجتماعی، تجربه تلخ از شرکت، خطر های مؤثر بر بدبینی مصرف کننده، بی عدالتی درک شده، بار منفی احساسات فرد، اختلالات روحی و روانی، رفتارهای فریبکارانه شرکت، رفتارهای غیراخلاقی شرکت، عملکرد نادرست شرکت، عوامل تبلیغاتی، نگرش بدبینانه اجتماعی، نگاه منفی به شرکت، توجه به محیط زیست، ویژگی های رفتاری مشتری، قدرت چانه زنی مشتری.  
۲.

مدل بومی تصویر برند در صنایع تولیدی و خدماتی مواد و ملزومات لازم برای تولیدات لبنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارزش آفرینی برند تصویر برند جهت گیری برند قابلیت های برند نوآوری برند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 826 تعداد دانلود : 674
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل بومی تصویر برند، در صنایع تولیدی و خدماتی مواد و ملزومات لازم برای تولیدات لبنی اجرا شده است. روش: این پژوهش از نوع توصیفی است و با رویکرد اکتشافی، مبتنی بر روش شناسی کیفی اجرا شده است. جامعه آماری آن، خبرگان حاضر در صنایع لبنی ایران بودند که حداقل مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد و آشنایی با صنایع لبنی، دو شرط همکاری آن ها در پژوهش بود. از طریق روش هدفمند قضاوتی، 20 نفر برای نمونه آماری انتخاب شد. برای گردآوری داده ها، از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده شد. روایی سؤال های مصاحبه، به روش محتوایی و پایایی آن با اجرای روش بازآزمون (89/0) به تأیید رسید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیان انجام گرفت که مشتمل بر مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود. تک تک اجزای پارادایم کدگذاری و تشریح شد و در نهایت، الگوی تصویر برند در صنایع تولیدی و خدماتی مواد و ملزومات لازم برای تولیدات لبنی ترسیم و نظریه ای مبتنی بر 13 قضیه حکمی خلق شد. یافته ها: مبتنی بر یافته ها، مدل پارادایمی احصا شده، دربرگیرنده شرایط علّی (شامل قابلیت های برند)، مقوله محوری (عملکرد برند)، بسترسازها (نوآوری برند)، شرایط زمینه ای (تعدیلگران برند)، راهبردها (جهت گیری برند) و پیامدها (ارزش آفرینی برند و تصویر برند) بود که در نهایت، روابط بین مقوله ها در مدل انتخابی نظریه پردازی شد. نتیجه گیری: نتایج روشن ساخت که به منظور ایجاد تصویر مثبت از برند در صنعت یادشده، می بایست قابلیت های برند، اعم از قابلیت های بازاریابی و سازمانی، توسعه داده شود که خود زمینه ارتقای نوآوری برند و تعیین جهت گیری آن را فراهم می آورد و عملکرد برند را توسعه می دهد. علاوه بر این، ارتقای عملکرد برند، ارزش آفرینی برند را به دنبال دارد که در نهایت، به ایجاد تصویر مثبتی از برند منجر خواهد شد. بر اساس یافته های پژوهش، شرایط علّی تأثیرگذار بر مدل پارادایمی پژوهش، «قابلیت های برند» است که خود به دو بخش «قابلیت های بازاریابی» و «قابلیت های سازمانی» دسته بندی می شود. قابلیت های بازاریابی شناسایی شده عبارت اند از: وضعیت برند و سهم بازار، آمیخته های بازاریابی، خدمات بازاریابی اینترنتی، شهرت برند و داشتن شعار تبلیغاتی خاص. قابلیت های سازمانی نیز عبارت اند از: تسهیلات حمل ونقل سریع، پشتیبانی قوی (مدیریتی، مالی، انسانی و اطلاعاتی) برند، داشتن مزیت رقابتی پایدار، زنجیره تأمین قوی و ایجاد زنجیره ارزش پایدار. از سوی دیگر، مقوله مرکزی مدل پژوهش، عملکرد برند بود که به سه حوزه طبقه بندی شد: 1. عملکرد مرتبط با مشتری؛ 2. عملکرد اجتماعی برند؛ 3. عملکرد شرکتی برند. در این پژوهش بر «نوآوری برند»، به عنوان بستری برای توسعه دهندگان عملکرد برند تأکید شده است که نوآوری بازار و نوآوری در فرایندها را شامل می شود. از سوی دیگر، جهت گیری برند، به عنوان استراتژی ارتقای خلق ارزش و تصویر برند در نظر گرفته شد که شامل جهت گیری رقابتی و جهت گیری محصول/ خدمت است.
۳.

مدل بومی تصویر برند در صنایع تولیدی و خدماتی مواد و ملزومات لازم برای تولیدات لبنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارزش آفرینی برند تصویر برند جهت گیری برند قابلیت های برند نوآوری برند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 908 تعداد دانلود : 181
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل بومی تصویر برند، در صنایع تولیدی و خدماتی مواد و ملزومات لازم برای تولیدات لبنی اجرا شده است. روش: این پژوهش از نوع توصیفی است و با رویکرد اکتشافی، مبتنی بر روش شناسی کیفی اجرا شده است. جامعه آماری آن، خبرگان حاضر در صنایع لبنی ایران بودند که حداقل مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد و آشنایی با صنایع لبنی، دو شرط همکاری آن ها در پژوهش بود. از طریق روش هدفمند قضاوتی، 20 نفر برای نمونه آماری انتخاب شد. برای گردآوری داده ها، از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده شد. روایی سؤال های مصاحبه، به روش محتوایی و پایایی آن با اجرای روش بازآزمون (89/0) به تأیید رسید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیان انجام گرفت که مشتمل بر مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود. تک تک اجزای پارادایم کدگذاری و تشریح شد و در نهایت، الگوی تصویر برند در صنایع تولیدی و خدماتی مواد و ملزومات لازم برای تولیدات لبنی ترسیم و نظریه ای مبتنی بر 13 قضیه حکمی خلق شد. یافته ها: مبتنی بر یافته ها، مدل پارادایمی احصا شده، دربرگیرنده شرایط علّی (شامل قابلیت های برند)، مقوله محوری (عملکرد برند)، بسترسازها (نوآوری برند)، شرایط زمینه ای (تعدیلگران برند)، راهبردها (جهت گیری برند) و پیامدها (ارزش آفرینی برند و تصویر برند) بود که در نهایت، روابط بین مقوله ها در مدل انتخابی نظریه پردازی شد. نتیجه گیری: نتایج روشن ساخت که به منظور ایجاد تصویر مثبت از برند در صنعت یادشده، می بایست قابلیت های برند، اعم از قابلیت های بازاریابی و سازمانی، توسعه داده شود که خود زمینه ارتقای نوآوری برند و تعیین جهت گیری آن را فراهم می آورد و عملکرد برند را توسعه می دهد. علاوه بر این، ارتقای عملکرد برند، ارزش آفرینی برند را به دنبال دارد که در نهایت، به ایجاد تصویر مثبتی از برند منجر خواهد شد. بر اساس یافته های پژوهش، شرایط علّی تأثیرگذار بر مدل پارادایمی پژوهش، «قابلیت های برند» است که خود به دو بخش «قابلیت های بازاریابی» و «قابلیت های سازمانی» دسته بندی می شود. قابلیت های بازاریابی شناسایی شده عبارت اند از: وضعیت برند و سهم بازار، آمیخته های بازاریابی، خدمات بازاریابی اینترنتی، شهرت برند و داشتن شعار تبلیغاتی خاص. قابلیت های سازمانی نیز عبارت اند از: تسهیلات حمل ونقل سریع، پشتیبانی قوی (مدیریتی، مالی، انسانی و اطلاعاتی) برند، داشتن مزیت رقابتی پایدار، زنجیره تأمین قوی و ایجاد زنجیره ارزش پایدار. از سوی دیگر، مقوله مرکزی مدل پژوهش، عملکرد برند بود که به سه حوزه طبقه بندی شد: 1. عملکرد مرتبط با مشتری؛ 2. عملکرد اجتماعی برند؛ 3. عملکرد شرکتی برند. در این پژوهش بر «نوآوری برند»، به عنوان بستری برای توسعه دهندگان عملکرد برند تأکید شده است که نوآوری بازار و نوآوری در فرایندها را شامل می شود. از سوی دیگر، جهت گیری برند، به عنوان استراتژی ارتقای خلق ارزش و تصویر برند در نظر گرفته شد که شامل جهت گیری رقابتی و جهت گیری محصول/ خدمت است.
۴.

طراحی مدل عوامل موثر بر استراتژی های تحقیق و توسعه در شرکت های خودروسازی داخلی با تاکید بر رویکرد ساختاری-تفسیری (ISM)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استراتژی تحقیق و توسعه شرکت های خودروسازی معادلات ساختاری - تفسیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 814 تعداد دانلود : 523
هدف از پژوهش طراحی مدل عوامل موثر بر استراتژی های تحقیق و توسعه در شرکت های خودروسازی داخلی با تاکید بر رویکرد ساختاری-تفسیری می باشد. پژوهش حاضر ازنظر هدف توسعه ای و از لحاظ روش آمیخته می باشد. جامعه آماری تحقیق را کارکنان و مدیران شرکت های خودروسازی داخلی تشکیل می دهد. نمونه آماری این تحقیق بصورت هدفمند و قضاوتی از میان مدیران و کارکنان شاغل در صنایع خودروسازی داخلی که دارای حداقل 5 سال سابقه کاری در واحد تحقیق و توسعه و ارتباط با مشتریان هستند، انتخاب شده است. در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته جهت شناسایی مولفه های پژوهش استفاده شده است. تحلیل فرآیند کدگذاری بخش کیفی منجر به شناسایی 7 مولفه استراتژی کسب و کار، سیاست های حمایتی، جذب سرمایه گذاری، سرمایه دانشی، توسعه فرهنگی، شبکه اجرای تحقیق و توسعه و مدیریت تحقیق و توسعه گردیده است. مولفه های شناسایی شده در بخش کمی در پرسشنامه ISM قرار گرفته است. بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیل ISM می توان اذعان نمود که در ماتریس تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم؛ بیشترین تأثیرگذاری را عامل سیاست های حمایتی و بیشترین وابستگی را در ماتریس تأثیرات مستقیم عامل جذب سرمایه گذاری و سرمایه دانشی در ماتریس تأثیرات غیرمستقیم داراست.
۵.

تأثیر سینما و مکان های نمایش فیلم در بهبود بازار سینمای هنری و ارتقای فرهنگی فضاهای شهری (مورد مطالعه: منطقه 6 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مکان نمایش فیلم بازار سینمای هنری ارتقای فرهنگی فضای شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 639 تعداد دانلود : 77
سینما و مکان های نمایش فیلم محلی متعلق به مردم شهر که به منظور حضور معنی دار شهروندان در محیط و همچنین تقویت روابط فکری و اجتماعی طراحی می شود . سینما و پردیس های سینمایی در برگیرنده مجموعه ای با ارزش از لحاظ فرهنگ، هنر قدیم وجدید، مکانی متعلق به مردم شهر که به منظور گذراندن اوقات فراغت شهروندان و همچنین تقویت روابط فکری و اجتماعی امری ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر سینما و مکان های نمایش فیلم در در بهبود بازار سینمای هنری و ارتقای فرهنگی فضاهای شهری است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شهروندان منطقه 6 تهران شامل می شود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید. برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای - میدانی بهره گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار لیزرل بهره گرفته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که سینما و مکان های نمایش فیلم بر بازار سینمای هنری و ارتقای فرهنگی فضای شهری تاثیر مثبت و معناداری دارد به گونه ای که مقدار متغیر سینما و مکان های نمایش فیلم بر بازار سینمای هنری بیشتر از ارتقای فرهنگی فضای شهری بود. همچنین نتایج دیگر این پژوهش نشان دهنده آن بود که بهبود بازار سینمای هنری در رابطه بین سینما و مکان های نمایش فیلم با ارتقای فرهنگی فضای شهری نقش میانجی دارد.
۶.

ارائه الگوی ژئومارکتینگ مبتنی بر توسعه زیرساخت های گردشگری شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژئومارکتینگ گردشگری زیرساخت گردشگری شهری بازاریابی مکان مبنا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 898 تعداد دانلود : 300
شهرها معمولاً بسته به موقعیت جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و متناسب با جامعه شهروندی از یک سری امکانات و خدمات نظیر پایانه های مسافربری هوایی، زمینی، ریلی و دریایی، مراکز تفریحی، فروشگاهها، مراکز درمانی و... برخوردار بوده و در صنعت گردشگری در بیشتر موارد به عنوان مبادی ورودی و خروجی و تامین اقامت گردشگران مورد توجه هستند، حال آنکه امروزه شهرها با بهره مندی از انواع جاذبه ها و رویدادها و همجواری با یک سری جاذبه های پیرامونی امکان تبدیل به یک مقصد گردشگر پذیر را داراهستند، هدف اصلی این پژوهش ارائه الگوی ژئومارکتینگ مبتنی بر توسعه زیرساخت های گردشگری شهری تهران می باشد که با استفاده از ابزار سیستم های اطلاعات جغرافیایی(ژئومارکتینگ) مکان یابی هدفمند و جانمایی مناسب برای ایجاد و توسعه زیرساخت های گردشگری شهری تهران و در نتیجه تسهیل و تقویت روابط گردشگر(مشتری) و جامعه میزبان(فروشنده) را ممکن و مدیران شهری را نیز در اتخاذ تصمیم گیری های کلان شهری و یاری می نماد. روش تحقیق به صورت کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شده و تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز به روش استراوس و کوربین و مدل پارادایمی انجام گرفته است. نمونه گیری به روش نمونه گیری نظری و با بهره مندی از تکنیک های هدفمند (قضاوتی) انجام شده است. جامع ه آماری مطابق با الگوی نظام مند نظری ه داده بنی اد، از میان خبرگان و مدیران با سابقه فعال در بخش های دولتی و خصوصی گردشگری و مدیریت شهری انتخاب شدند. نتایج تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها طی فرایند کدگذاری باز، محوری و انتخابی منتج به شناسایی الگوی مربوطه بر مبنای نظریه پردازی داده بنیاد گردید، یافته های این پژوهش حاکی از آن است که برای تبدیل شهر تهران به یک مقصد گردشگری شهری ضمن توجه به تمامی مقوله ها و زیرمقوله های شناسایی شده در این پژوهش، با استفاده از مدل ارایه شده و اطلاعات و داده های ژئومارکتینگ، برای برنامه ریزی اراضی شهری و مکان یابی نیازهای شهری و گردشگری، طراحی و اجرای تمامی پروژه ها را ملزم به داشتن پیوست گردشگری پایدار نموده و دسترسی به آنها از طریق نقشه های دیجیتالی ممکن باشد.
۷.

بررسی نقش ژئومارکتینگ و ارزش آفرینی آن بر توسعه زیرساخت های گردشگری شهری مطالعه موردی: شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گردشگری ژئومارکتینگ گردشگری شهری سیستم های اطلاعات جغرافیایی GIS

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 638 تعداد دانلود : 794
علی رغم اهمیت گردشگری به عنوان یکی از صنایع مهم و پربازده در توسعه، شهرها تاکنون نتوانسته اند به جایگاه شایسته و بهره مندی از فرصت های موجود در این زمینه دست یابند. یک از دلایل می تواند ضعف در شناخت و بهره گیری از ژئومارکتینگ در زیرساخت های گردشگری باشد. این ابزار قدرتمند اطلاعاتی شامل موقعیت جغرافیایی، آدرس، محدوده و منطقه سرویس دهی، محل های فروش و مسیرهای گردشگری و ... را به گردشگر عرضه کند که تاکنون به صورت جدی موردتوجه قرار نگرفته است. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ژئومارکتینگ و ارزش آفرینی آن بر توسعه زیرساخت های گردشگری شهری (در بستر شهر مشهد به عنوان محدوده موردمطالعه) است. این پژوهش ازنظر هدف، توسعه ای-کاربردی و ازنظر روش، توصیفی پیمایشی می باشد و در دسته تحقیقات آمیخته (ترکیبی) قرار می گیرد. در بخش کیفی تحقیق مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد بوده و برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد و تجزیه وتحلیل اطلاعات به روش اشتراوس و کوربین و مدل پارادایمی انجام گرفت نمونه گیری به روش نمونه گیری نظری بود و با بهره مندی از تکنیک های هدفمند (قضاوتی) 26 نفر از خبرگان و مدیران با سابقه صنعت گردشگری انتخاب شدند. نتایج تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها طی فرایند کدگذاری باز، محوری و انتخابی، به ایجاد طراحی و تبیین مدل منجر شد. در بخش کمی، با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه 86 برآورد شد.. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart pls استفاده شد. نتایج بخش کمی نشان داد ویژگی های محیطی با ضریب مسیر 527/0، هویت ژئومارکتینگ با ضریب مسیر 206/0، ساختار گردشگری با 139/0 به ترتیب بر پتانسیل گردشگری بیشترین تأثیر داشته است و ویژگی های محیطی با ضریب مسیر 491/0، پتانسیل گردشگری با ضریب 290/0، ساختار گردشگری با 197/0 بر ارزش آفرینی معنادار بوده و در همین راستا ارزش آفرینی نیز با ضریب 832/0 تأثیر معناداری بر توسعه گردشگری شهری داشته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که معیارهای ژئومارکتینگ بر زیرساخت های و توسعه گردشگری تأثیرگذاری با شدت قابل قبول دارد.
۸.

توسعه ظرفیت های گردشگری فرهنگی در شهر تهران با تکیه بر مصرف فیلم های هنری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توسعه ظرفیت های گردشگری گردشگری فرهنگی مصرف فیلم های هنری شهر تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 559 تعداد دانلود : 744
در سال های گذشته استفاده از ابزارهای گوناگون جهت توسعه ظرفیت های گردشگری در کانون توجه برنامه ریزان این بخش قرارگرفته و تلاش هایی برای شناسایی آن ها صورت گرفته است. مبتنی بر این دیدگاه و ضرورت استفاده از ابزارهای فرهنگی همچون مصرف فیلم و رویدادهای فیلم از ابزارهای توسعه ظرفیت های گردشگری بخصوص گردشگری فرهنگی به شمار می رود. بر این اساس جایابی مقاصد در فیلم ها می تواند تصویر ذهنی مثبت از مقاصد خلق نموده و مقاصد گردشگری را در میان رقبا متفاوت سازد. در طول چند دهه گذشته فیلم و تلویزیون به یکی از پرکاربردترین سیستم ارتباطات رسانه ای تبدیل شده و به نوبه خود صنعت گردشگری را تحت تأثیر قرار داده است. مبتنی بر این دیدگاه نیز در این تحقیق تلاش شد توسعه ظرفیت های گردشگری فرهنگی در شهر تهران با تکیه بر مصرف فیلم های هنری موردبررسی قرار گیرد. مطالعه حاضر ازنظر هدف، کاربردی و نظری و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه گردشگران ورودی به شهر تهران در سال 1399 بوده اند، حجم جامعه آماری بر اساس روش کوکران 384 نفر از گردشگران تعیین شد و روش نمونه گیری نیز به روش تصادفی انجام گردید. روایی ابزار تحقیق با استفاده از مدل تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS با روش آمار توصیفی و مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. مطابق ضرایب مثبت به دست آمده از مدل ساختاری پژوهش و نیز مقدار T برای روابط تحقیق بر اساس داده های این مدل که بیشتر از 96/1 بوده اند، متغیرهای مصرف فیلم های هنری تأثیر معنی دار و مثبتی بر توسعه ظرفیت های گردشگری فرهنگی (B=0/56 و T=3/71) و بعد فرهنگی و اجتماعی (B=0/41 و T=4/89)، زیرساختی (B=0/38 و T=3/55) و نهادی (B=0/44 و T=3/25) داشته و می تواند از طریق بهبود ظرفیت فرهنگی و اجتماعی جامعه میزبان، ارتقای زیرساخت های پذیرایی از گردشگران فرهنگی و مدیریت بهتر جاذبه های گردشگری فرهنگی به توسعه ظرفیت های این نوع از گردشگری در شهر تهران کمک نماید.
۹.

شناسایی و رتبه بندی محرک های ارتباطات یکپارچه بازاریابی بر مبنای رویکرد تلفیقی SWARA و ARAS خاکستری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: ارتباطات یکپارچه بازاریابی گرایش راهبردی گرایش بازار گرایش هویتی گرایش محیطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 47 تعداد دانلود : 873
ارتباطات یکپارچه بازاریابی از طریق ایجاد انسجام، هماهنگی، همگرایی و هم افزایی در پیام ها، رسانه ها و ابزارهای ارتباطی، به استحکام تعاملات آشکار و پنهان کسب وکار با ذی نفعان و توسعه ارتباطات ارزش آفرین با مشتریان کمک می نماید. هدف اصلی این مطالعه، تعیین و اولویت بندی محرک های ارتباطات یکپارچه بازاریابی در صنعت بانکداری است، که ماهیت خدمات آن مبتنی بر ارتباطات و تعاملات مستمر تعریف می گردد. نمونه آماری این پژوهش، شامل 14 نفر از خبرگان و متخصصان حوزه بازاریابی خدمات مالی بوده و روند انتخاب آن ها به صورت قضاوتی انجام گرفته است. به لحاظ روش شناسی، مبتنی بر تحلیل محتوای نظری و روش دلفی فازی، محرک های موثر بر ارتباطات یکپارچه بازاریابی شناسایی و غربال سازی شدند. سپس با استفاده از نظر خبرگان و روش سوآرا (SWARA)، معیارهای به دست آمده ارزیابی مجدد و وزن دهی شدند. نهایتاً برای رتبه بندی گزینه ها از روش آراس خاکستری (Gray ARAS) استفاده گردید. بر اساس نتایج پژوهش، چهار معیار اصلی 1. گرایش های راهبردی (استراتژی محوری، تکنولوژی محوری، یادگیری محوری و کارآفرینی محوری)، 2. گرایش های بازار (رقیب محوری، هماهنگی بین بخشی، هوشمندی بازار و قابلیت بازاریابی)، 3. گرایش های هویتی (هویت یکپارچه برند، جایگاه مشترک برند، قابلیت های برند) و 4. گرایش های محیطی (شرایط اقتصادی، گرایش های اجتماعی، توسعه تکنولوژیک، عوامل زیست محیطی و وضعیت قوانین و مقررات) شناسایی گردید، که در این بین گرایش های راهبردی وزن و اولویت بالاتری را به خود اختصاص داده است.
۱۰.

تأثیر سینما و مکان های نمایش فیلم در بهبود بازار سینمای هنری و ارتقای فرهنگی فضاهای شهری (مورد مطالعه: منطقه 6 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مکان نمایش فیلم بازار سینمای هنری ارتقای فرهنگی فضای شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 643 تعداد دانلود : 14
سینما و مکان های نمایش فیلم محلی متعلق به مردم شهر که به منظور حضور معنی دار شهروندان در محیط و همچنین تقویت روابط فکری و اجتماعی طراحی می شود . سینما و پردیس های سینمایی در برگیرنده مجموعه ای با ارزش از لحاظ فرهنگ، هنر قدیم وجدید، مکانی متعلق به مردم شهر که به منظور گذراندن اوقات فراغت شهروندان و همچنین تقویت روابط فکری و اجتماعی امری ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر سینما و مکان های نمایش فیلم در در بهبود بازار سینمای هنری و ارتقای فرهنگی فضاهای شهری است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شهروندان منطقه 6 تهران شامل می شود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید. برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای - میدانی بهره گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار لیزرل بهره گرفته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که سینما و مکان های نمایش فیلم بر بازار سینمای هنری و ارتقای فرهنگی فضای شهری تاثیر مثبت و معناداری دارد به گونه ای که مقدار متغیر سینما و مکان های نمایش فیلم بر بازار سینمای هنری بیشتر از ارتقای فرهنگی فضای شهری بود. همچنین نتایج دیگر این پژوهش نشان دهنده آن بود که بهبود بازار سینمای هنری در رابطه بین سینما و مکان های نمایش فیلم با ارتقای فرهنگی فضای شهری نقش میانجی دارد.
۱۱.

ارائه الگوی کاربردی گردشگری هوشمند در مناطق شهری مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گردشگری گردشگری هوشمند رضایت گردشگر هم آفرینی گردشگر فناوری اطلاعات و ارتباطات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 467 تعداد دانلود : 832
گردشگری هوشمند، نسل جدیدی از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای پیش بینی و پاسخگویی مناسب به نیازهای فردی گردشگران و استفاده مؤثر از منابع گردشگری در مقصد (ها) گردشگری، به اشتراک گذاری عمومی اطلاعات و تجربه گردشگری و ترویج یکپارچگی منابع اجتماعی است. هدف اصلی این پژوهش، ارائه مدل بومی گردشگری هوشمند و اثر آن بر رضایت گردشگر و هم آفرینی گردشگر است. برای انجام کار از روش طرح تحقیق آمیخته اکتشافی استفاده شده است. در مرحله پژوهش کیفی، هدف بنیادی و در بخش کمّی، هدف کاربردی است. برای گردآوری داده ها در مرحله کیفی از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته و با انجام مصاحبه با پانزده نفر از خبرگان حوزه گردشگری، تعداد نوزده مقوله اصلی شناسایی و در قالب شش بعد ساختاردهی شد. در مرحله کمّی از پرسشنامه آنلاین محقق ساخته در جامعه ای از ورودی گردشگران داخلی و خارجی به شهر اصفهان با حجم نمونه 384 نفر اطلاعات جمع آوری شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Spss 22 و Smart pls 2.0 کمک گرفته شد. نتایج حاکی از مناسب بودن تمامی موارد به جز عوامل طبیعی بود که جزو عوامل سازنده عوامل زمینه ای نمی باشد. همچنین، آزمون فرضیه ها، نتایج نشان می دهد که گردشگری هوشمند بر رضایت گردشگر و هم آفرینی گردشگر اثر مثبت دارد.
۱۲.

A Developed Model for Purchase Intention of Foreign Food Products: An Empirical Study in the Iranian Context(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: purchase intention Foreign Food Products Iranian Context Exploratory Factor Analysis confirmatory factor analysis

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 933 تعداد دانلود : 404
The aim of this study is to develop a conceptual model for purchase intention of foreign food products in the Iranian context. Based on an in-depth review of past literature, the sub-factors related to customer’s purchase intention were extracted. Then, exploratory factor analysis and confirmatory factor analysis were applied to identify and confirm the factors affecting purchase intention of foreign food products. The obtained results illustrate the thirteen factors as follows: “corporate social responsibility”, “customer knowledge and awareness”, “perceived risk”, “retailer’s commercial image”, “customer’s personality characteristics”, “social identity”, “product features”, “attitude”, “country-of origin”, “perceived value”, “subjective norm”, “loyalty”, and “perceived behavioral control”. The proposed model could contribute to international food companies and retailers to understand customers’ expectations and to gain more market share in Iran. Designing a conceptual model for purchase intention of foreign food products in Iran based on a comprehensive set of the effective factors, developing the theoretical literature in the field of the factors affecting customer’s purchase intention, and presenting valuable results for academicians, marketing managers, and retailers.
۱۳.

بهبود وفاداری مشتریان با استفاده از رویکرد بازاریابی رابطه مند استراتژیک (مطالعه موردی : شرکت های بیمه وابسته به بانک ها)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وفاداری نسبت به نام تجاری تعهد نسبت به نام تجاری علاقه نسبت به نام تجاری بازاریابی رابطه مند استراتژیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 377 تعداد دانلود : 597
این تحقیق با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر وفاداری نسبت به نام تجاری در شرکت های بیمه وابسته به بانک ها به انجام رسیده است. جامعه آماری شامل شرکت های بیمه وابسته به بانک ها در شهر تهران است و جامعه پاسخ گویان آن عبارت اند از مشتریان و استفاده کنندگان از خدمات شرکت های مذکور. نتایج تحقیق نشان می دهد که علاقه نسبت به نام تجاری، بیشترین تأثیر را بر مقوله وفاداری مشتریان دارد. البته تعهد نسبت به نام تجاری و رویکردهای عاطفی در بازاریابی رابطه مند استراتژیک نیز در جلب وفاداری مشتریان به طور مستقیم و غیر مستقیم مؤثرند. از میان مؤلفه های بازاریابی رابطه مند استراتژیک، رویکردهای عاطفی بیشترین تأثیر را بر وفاداری مشتریان داشته است. بعد از آن متغیرهایی مانند منحصربه فردبودن، اعتماد و تصویر ذهنی، بیشترین تأثیر را بر وفاداری مشتریان داشته اند. در این میان متغیر «هزینه تغییر» هیچ گونه تأثیر مستقیم و غیر مستقیم معناداری بر بهبود سطح وفاداری مشتریان نداشته است.
۱۴.

بازاریابی اعتمادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 263
مطالعات به عمل آمده از سایت های علمی و نیز شرکتهای موفق که بخشهایی از آن در این مقالهآمده است نشانگر گرایشات جدیدی در عرصه بازاریابی است . نکته حایز اهمیت در این مقاله ، رویکرد جدیدی است که بویژه با ورود به عصر تکنولوژی های نوین شرکتهای معتبر در کشورهای پیشرفته و صنعتی در امر بازاریابی مورد توجه قرار دارند . با ارائه پارادایم های جدید بازاریابی ، ضرورت دارد شرکتهای کشور ما هم به تدریج با این مفاهیم آشنا گردند . در این زمینه وظیفه اندیشمندان بازاریابی بسیار دشوار است .

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان