فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۲۱ تا ۳٬۱۴۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
منبع:
جستارهای زبانی دوره دهم آذر و دی ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۵۳)
157-181
حوزه های تخصصی:
بررسی ترجمه های زبان آموزان رشته زبان و ادبیات عربی دانشگاه های کشور، بیانگر وجود خطاهای تکراری در این ترجمه هاست و این امر ضرورت بررسی و علت یابی این مشکل را یادآور می شود. در این راستا، می توان از روش های زبان شناختی، از جمله روش «تحلیل خطا» که حاصل بازنگری و رفع نواقص روش «تجزیه و تحلیل مقابله ای» است، کمک گرفت. این مقاله در صدد است با رویکردی میدانی تحلیلی خطاهای دانشجویان رشته زبان و ادبیات عربی در حیطه ترجمه عربی به فارسی و بالعکس را ارزیابی کند و از این رهگذر، بر مبنای روش تحلیل خطا، به بررسی خطاهای رایج در میان دانشجویان این رشته و علل بروز و راهکارهای خروج از آن ها بپردازد. یافته های پژوهش، ضمن تأیید کارآمدی و تأثیر مثبت توجه به معیارهای روش تحلیل خطا، بر افزایش کیفیت ترجمه زبان آموزان و تأکید بر ضرورت تشویق دانشجویان به کار با فرهنگ لغت، نشان می دهد رویکرد معنامحور به درس نحو می تواند از میزان خطاهای ترجمه زبان آموزان بکاهد.
کاوش گفتمان کنشی گرمس در رمان اهل غرق از منیرو روانی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره دهم آذر و دی ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۵۳)
289-312
حوزه های تخصصی:
پرسمان اصلی پژوهش حاضر که با رویکردی توصیفی تحلیلی مبتنی بر گفتمان کنشی گرمس انجام شده است، تبیین نقش عوامل کنشی در آفرینش نظام گفتمانی کنشی القایی یا مجابی در رمان اهل غرق و چگونگی به کارگیری فرایند شناختی در تولید ارزش و معنا، در القای هدف این داستان به خواننده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که گفتمان رمان با توجه به تأثیر پارامترهای رئالیسم جادویی، شاید توقع خواننده را به سمت گفتمان شوشیِ مرکزی هدایت کند؛ اما قوت عناصر فولکلور در ذهن مردم منطقه خاصی مانند جفره، سبب شکل گیری لایه های هستی در تداوم معنا می شود و باور به شرایط حاکم بر ایجاد ابژه ارزشی، سوژه را مجبور به اجرای کنش می کند و گفتمان مرکزی را سبب می شود. در طول روایت اتصال و انفصال از ابژه ارزشی در جهت رفع نقصان معنا که سعادت و رسیدن به خوشبختی است، در حال تغییر است و این امر گفتمان های کنشی را از وضعیت سلبی به ایجابی و برعکس عبور می دهد. گاه انفصال از ابژه ارزشی و دگرگونی موقتی، ارزش مؤلفه های تغییر شرایط از نابسامان به سامان یافته را در طول گفتمان کنش محور متفاوت می کند و نظام گفتمانی کنشی تجویزی را که در ابتدای داستان آغازگر کنش بود، به نظام گفتمانی کنشی - مجابی تغییر می دهد. روانی پور فرایند کنشی قراردادی را میان کنش گزاران و کنشگر برای رسیدن به شیء ارزشی و شناخت کنش گزار از موقعیت خود و گسست از ابژه ارزشی در عملیاتی القایی ایجاد کرده تا کنش اصلی گفتمان حاصل شود و زمینه برای تحلیلی معناشناسانه از روایت اهل غرق فراهم گردد .
بازخوانی نظریه میشل شارُل در باب نقش عناصر همنشین مبتدا در انسجام گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همان طور که در مورد ادبیات، «ادبیت» را لازمه داشتن یک متن ادبی دانسته اند، «متنیت» نیز می تواند شرط لازم برای داشتن متن باشد. مفهوم «انسجام» که به نوعی ضامن وجود متنیت است از سوی زبان شناسان و نظریه پردازان زیادی مانند میشل شارُل به خصوص در حوزه تحلیل کلام مطالعه شده است. یکی از ابزارهای برقراری این انسجام که شارُل در پژوهشی جداگانه به آن پرداخته، مبحث عناصر همنشین اضافه است. اگرچه محقق به درستی بر کارکرد ویژه این عناصر در استقرار انسجام تأکید داشته است، به نظر می رسد چشم اندازی که مسئله را در آن قرار می دهد، قابل نقد است. در این مقاله می کوشیم تا با جایگزینی نگاه صوری و دستوری نظریه پرداز به مسئله با یک رویکرد معنا محور که مستلزم در نظر گرفتن نقش فعال خواننده در شکل گیری انسجام است، کاستی های این نظریه را اصلاح کنیم و نشان دهیم استدلال شارُل دارای دامنه مطلوبی که بتواند مصادیق دیگر این نوع انسجام را نیز پوشش دهد نیست. برای نیل به این هدف، در بخش نخست، با استفاده از نظریه شارُل عملکرد ویژه عناصر همنشین اضافه را که زبان شناس «قیدهای چارچوب ساز» می خواند تبیین می کنیم و قسمت دوم را به تعدیل دیدگاه او از طریق رفع انحصاری که زبان شناس برای این عناصر قائل است اختصاص می دهیم. همچنین، امیدواریم از ورای این موارد، ابعادی از موضوع انسجام را که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است، روشن کنیم.
سبک شناسی گفتمانی خطبه 28 نهج البلاغه از منظر فرانقش اندیشگانی و بینافردی بر اساس رویکرد نظریه نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، سبک گفتمانی خطبه 28 نهج البلاغه از منظر دو فرانقش اندیشگانی و بینافردی نظریه نقش گرای هلیدی، میزان بسامد فرایندها در فرانقش اندیشگانی و نحوه شکل گیری و صورت بندی معنا در لایه ارتباط با مخاطب برای بیان گفتمانی در سطح فرانقش بینافردی بحث و بررسی شده است. این جستار با رویکرد توصیفی تحلیلی در پی آن است تا با به کار گیری نظریه نقش گرای هلیدی در دو سطح فرانقش اندیشگانی و بینافردی در خطبه 28 که گفتمانی توصیفی از دنیا و آخرت است ضمن تحلیل بندهای خطبه از جهت بسامد فرایندها ، نحوه تعامل با مخاطب برای انتقال مفاهیم را تبیین کند. نتایج به دست آمده نشان خواهد داد که حضرت علی (ع) با به کار گیری بسامد بالای فرایندهای مادی و وجه خبری در خطبه سعی در ملموس و عینی نشان دادن نگرش خود نسبت به دنیا و آخرت و اقناع سازی مخاطب در ترک دنیاپرستی و توجه به آخرت گرایی دارد.
تقویت توانش بینافرهنگی از خلال متون ادبی و راهبردهای آموزش آن در زبان فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانش بینافرهنگی در یادگیری زبان فرانسه اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا زبان و فرهنگ مانند دو روی یک سکه لازم و ملزوم یکدیگرند. به عبارت دیگر، یادگیری زبان تنها به یادگیری دستور و واژگان محدود نمی شود، بلکه زبان آموز برای برقراری ارتباط می بایست فرهنگ کشور مقصد را به خوبی بشناسد و به دیگری احترام بگذارد. از همین رو، آموزش فرهنگ در فرایند یادگیری زبان فرانسه امری ضروری به نظر می رسد. ادبیات فرانسه یکی از منابع غنی برای آشنایی با فرهنگ فرانسه محسوب می شود و مدرسان می توانند با به کارگیری متون ادبی در کلاس های درس، فرهنگ فرانسه را به زبان آموزان بیاموزند. آموزش زبان به کمک ادبیات صرفاً به کلاس های سطوح بالا محدود نمی شود؛ بلکه می توانیم از متون ساده ادبی نیز برای آموزش مقدماتی فرهنگ در سطوح پایین تر بهره ببریم. در این نوشتار نویسندگان سعی دارند به بررسی متون ادبی سطح مبتدی A1-A2 کتاب ادبیات گام به گام فرانسه و به بررسی جنبه های فرهنگی متون ادبی بپردازند. برای این منظور پس از معرفی توانش بینافرهنگی و اهمیت آن در جهان امروز، به تحلیل سه متن ادبی از قرن بیستم می پردازیم و آن ها را به کمک نظریه گیلیان لازار موردبررسی قرار می دهیم. سپس تکالیفی برای ارائه این نکات در کلاس درس ارائه می دهیم. در این تحقیق به این پرسش پاسخ خواهیم داد که ادبیات چگونه توانش بینافرهنگی زبان آموزان را تقویت می کند؟ و درنهایت به مدرسان زبان فرانسه پیشنهاد می کنیم متون ادبی را در روند آموزش بگنجانند و به کمک تکالیف، زبان آموزان را نسبت به مسائل فرهنگی کنجکاو کنند. térature progressive du français
Psychometric Properties of 3-, 4-, and 5-Option Item Tests: Do Test Takers’ Personality Traits Make a Difference?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Prior research has yielded mixed results regarding what contributes psychometrically sound multiple-choice (MC) items. The purpose of the present study was, therefore, twofold: (a) to compare 3-, 4-, and 5-option multiple-choice (MC) tests in terms of psychometric characteristics, and (b) to investigate the relationships between three MC tests and five personality traits. To that end, 150 students were asked to answer three stem equivalent MC item tests. A Big Five Inventory was used to find students’ personality traits. Moreover, an attitude questionnaire was utilized to seek students’ opinions of these three MC tests. The results of one-way repeated measures ANOVA revealed statistically significant differences for item difficulty, while no statistically significant differences were found for item discrimination and reliability across three MC tests. The results of the Pearson correlation showed no correlation between personality traits and three different versions of MC tests. The results of the attitude questionnaire indicated mixed views towards MC tests. The findings of this study suggest that test developers consider statistical, affective, and contextual factors in order to develop different formats of MC tests.
The Effect of Multimedia Gosses on L2 Listening Comprehension(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۱, No. ۱, ۲۰۱۹
201 - 220
حوزه های تخصصی:
The present study examined the effect of multimedia glosses on foreign language listening comprehension. To this end, 94 male students studying at Rasa English Institute in Tehran were selected for the treatment. The participants consisted of three groups, and each group was randomly assigned to one of the following treatment conditions: textual, pictorial, and textual-pictorial glossing. They were given a vocabulary pre-test before the treatment. The purpose of this test was to exclude the words which were already familiar to the participants from the posttests. Meanwhile, a listening comprehension post-test was administered at the end of the treatment period. To investigate the effect of multimedia glosses on listening comprehension, the data obtained from the listening comprehension post-test were analyzed using one-way ANOVA. The result showed that textual-pictorial glosses had a significant effect on listening comprehension. The findings of this study may have implications for language learners, teachers, researchers, and materials developers.
بحثی در باب چپ نشانیِ1 فارسی و چالش های نظری آن برای دستور نقش و ارجاع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا به معرفی چپ نشانی و پیامدهای ساخت اطلاعی آن در زبان فارسی می پردازیم. چپ نشانی در زبان فارسی از منظر ساخت اطلاع در قالب دو ساخت چپ نشان مبتداساز و تقابل ساز تحقّق می یابد. ساخت ملکی بیرونی دوگانه به عنوان یک ساخت چپ نشان مبتداساز میزبان دو سازه گسسته چپ نشان در حاشیه بند می شود. دو ویژگی درون بندی بودن و کانونی بودن سازه چپ نشان ساخت چپ نشان تقابل ساز را از ساخت مبتداساز جدا می کند. هر یک از این دو ساخت ویژگی های نحوی و ساخت اطلاعی ویژه ای دارند که ساخت لایه ای بند در دستور نقش و ارجاع به عنوان چارچوب نظری این پژوهش از تبیین آن ها باز می ماند. نگارنده در این مقاله می کوشد تا با الحاق مؤلفه های ساخت اطلاعی چون برجستگی گفتمانی و تقابل به معنی گزینش از میان مجموعه ای با اعضای مشخص به واژگان ساخت اطلاعی در این الگوی دستوری، دو جایگاه نحوی زبان- ویژه را به حاشیه چپ مرکز در ساخت لایه ای بند معرفی کرده تا بر کفایت رده شناختی ساخت لایه ای بند بیفزاید.
تحلیل انتقادی شناختی مجاز در سرخط های انتخاباتی روزنامه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی رابطه میان ایدئولوژی سیاسی در گفتمان رسانه ای و مجاز مفهومی در سرخط روزنامه های ایران می پردازد. در این پژوهش، با اتخاذ دیدگاه تحلیل انتقادی مجاز (ژانگ، 2014)، به تحلیل انتقادی شناختی مجاز در سرخط های انتخاباتی روزنامه های ایران پرداخته می شود، تا مشخص شود کدام مجاز های مفهومی در سرخط روزنامه های ایران با موضوع انتخابات به کار رفته است و چگونه ایدئولوژی های سیاسی روزنامه های اصلاح طلب و اصولگرا، در انتخاب مجاز های مفهومی در سرخط خبرهای انتخاباتی تأثیرگذار است. داده های پژوهش از میان سرخط های خبری انتخاباتی 12 روزنامه اصولگرا و اصلاح طلب،(تعداد=289 شماره) در بازه زمانی نیمه فروردین تا نیمه خرداد 1396 به مدت 2 ماه، به صورت در دسترس جمع آوری و مجاز ها بر اساس اصول نظریه مجاز مفهومی شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت. نتیجه این بررسی نشان می دهد که هر دو نوع مجاز کل به جای جزء (3 نوع)و جزء به جای کل (2 نوع) به ترتیب با نقش های برجسته سازی و گسترش، مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج مؤید این است ایدئولوژی بر چگونگی شکل گیری مجاز تأثیرگذار است و مجازها ابزاری برای بازتولید ایدئولوژی در رسانه هستند. بدین ترتیب، مطالعه مجاز مفهومی، در کنار سایر سازوکارهای شناختی، به تحقق اهداف مطالعات تحلیل گفتمان انتقادی کمک می کند.
هم نشینی های متامدرنیستی در رمانِ کیْ صفر اثر دان دلیلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به باور بعضی منتقدان، رمان های رمان نویس آمریکایی دان دلیلو در حوزه مدرنیسم و از نظر برخی دیگر در حوزه پسامدرنیسم نوشته شده اند. در مقاله حاضر، آخرین رمان دلیلو به نام کیْ صفر (2016) به منظور بررسی حیطه نگارشی آن واکاوی شده است. از آنجایی که متامدرنیسم بر پایه نوسان بین مدرنیسم و پسامدرنیسم بنا شده است، این پژوهش از دیدگاه منتقدانی چون توماس ورمِلن و رابین وَن دِن آکر در مورد متامدرنیسم بهره گرفته است تا در این رمان به بررسی هم نشینی های نوسانی بین مدرنیسم و پسامدرنیسم بپردازد. بدین منظور، چهار عامل متقابل بین مدرنیسم و پسامدرنیسم ررسی شده اند که عبارت اند از: دیدگاه های مثبت اندیشانه و شکاکانه نسبت به مرگ و فناوری، صدقِ گفتار و کنایه، شیفتگی و بی تفاوتی نسبت به زندگیِ روزمره، و آرمان شهر و ویران شهر. یافته های این پژوهش نشان می دهد که نمی توان این رمان را کاملاً مدرنیستی یا کاملاً پسامدرنیستی در نظر گرفت؛ زیرا با این کار بخش متقابل آن نادیده گرفته می شود. پژوهش حاضر به این نتیجه می رسد که کیْ صفر رمانی متامدرنیستی است؛ زیرا در این رمان گاهی ویژگی های مدرنیستی و گاهی مشخصه های پسامدرنیستی آن جلوه بیشتری پیدا می کنند. رمان همچون آونگی، بینابین این ویژگی های متضادِ هم نشین نوسان می کند و پویایی هردو-هیچکدام را به نمایش می گذارد.
The Effect of Collaborative Dialogue on EFL Learners’ Noticing of Pragmatic Forms(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Interlanguage pragmatics has attracted considerable attention in recent years. One strand of interlanguage pragmatics research includes studies comparing the effectiveness of implicit versus explicit teaching on the development of pragmatics. Many studies, although inconclusively, have shown the superior effect of explicit teaching of pragmatics, but few have focused on finding ways to improve the implicit teaching of pragmatics. The present study attempted to unfold the effect of collaborative dialogue on the quality of implicit teaching of request (head act and preparator). To this end, 28 participants (19 to 33 years old, intermediate) majoring in English (freshman and junior) were divided into two groups. The experimental group (n=14) had the opportunity to complete the tasks collaboratively and the control group (n=14) were not provided with any specific pragmatic instruction. The instructional procedure included four successive sessions of teaching request in situations where the sociological parameters were systematically varied. For the purpose of data collection, the classes were audio-recorded and a pretest-posttest design for discourse completion task (DCT) was adopted. For the purpose of data analysis, target request head acts and preparators were scored and also the audio recordings of classes were transcribed and the process of learning during treatment was checked in detail. The findings indicated that the experimental group outperformed the control group in producing target preparators and head acts. And evidence of noticing the pragmatic forms namely noticing unnoticed forms, noticing the gap, and negotiation of form was observed during the collaborative task. This study suggests that teachers may need to provide learners with the opportunities for collaborative tasks along with input enhancement tasks in order to improve the pragmatic knowledge of the learners.
The Effect of Teaching Formulaic Sequences through Spaced and Non-spaced Retrievals on Iranian EFL Learners' Oral Fluency(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Formulaic sequences (FSs) are among the most commonly discussed and well-documented effective factors in oral fluency both in L1 and L2. The present study aims to investigate the effect of teaching a set of 140 FSs on Iranian EFL learners' oral fluency. The relationship between the use of FSs and different measures of oral fluency is also studied empirically. Forty-eight intermediate EFL learners took part in the study. The participants were randomly assigned into two experimental groups and one control group. One of the experimental groups was taught the FSs with spaced retrievals. The other experimental group was also taught the FSs but with non-spaced retrievals. The control group was taught no FSs. The posttest was conducted one week after the treatment. Multivariate analysis of variance (MANOVA) and other statistical procedures were used for analyzing the data. The results indicated that spaced productive retrieval of the FSs after their explicit and holistic teaching, helped the learners to have longer mean length of runs. The present findings have important implications for solving students' problems in speaking the second language. Therefore, the significance of spaced retrieval of FSs in language teaching and learning should not be neglected.
The political aspects of positivist ELT research articles(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Despite appealing notion of research based language teaching, we argue that scientific way of conducting research on English language teaching (ELT) is problematic since it ignores language learners’ subjectivity, instructors’ professionalism, practitioners’ culture and learning particularity. Positivists pedagogical arguments neglect the social nature of meaning making instructional practices and emphasize objectivity and measurability criteria which lead to instrumental rationality. A critical discourse analysis of practical arguments proposed in pedagogical implications section of empiricist research articles revealed that positivists assumptions manifest themselves as the rules and regulations of carrying out scientific research. These yardsticks give power to the neoliberal tendencies to present reasons as premises of arguments to restrict and control the agency of ELT teachers as well as to deprofessionalize them. Since there is a close affinity between this paradigm world views and neoliberal policies, positivists research articles lead to the domination of neoliberalism on TEFL discourse. This indicates the ideological function of the article genre and awareness of that is crucial for the sake of democratic and fair education.
The Effect of Dogme Language Teaching (Dogme ELT) on L2 Speaking and Willingness to Communicate (WTC)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Dogme Language Teaching (Dogme ELT) is an innovative learner-centered methodology and a movement for teaching English (or any other L2) that primarily focuses on face-to-face interaction between teacher and learners and among the learners themselves (Thornbury, 2009) without using any preplanned and established instructional materials, syllabuses, or preset activities. Despite many claims by the proponents, research evidence for Dogme ELT is very limited; accordingly, this sequential explanatory mixed-method study sought to examine the effect of Dogme ELT on L2 speaking andwillingness to communicate (WTC)across different proficiency levels among Iranian EFL learners at a private language institute. Participants included 14 intermediate, 12 upper-intermediate, and 12 advanced level learners from both genders in three intact classes as the experimental groups. Three other intact classes comprising 13 intermediate, 13 upper-intermediate, and 11 advanced level learners, respectively were selected as control groups who received the mainstream communicative language teaching (CLT) for their L2 instruction. The treatments continued for two subsequent semesters including thirty 1.5-hour sessions. Quantitative data analysis using two-way ANCOVA revealed that Dogme ELT was more effective than CLT only for the advanced but not for the intermediate and upper-intermediate learners’ speaking and WTC. Qualitative data analysis revealed that most advanced and only some upper-intermediate learners had positive attitudes about Dogme ELT. The findings of the current investigation suggest that Dogme ELT should be used for advanced EFL levels and its application should be done with more caution.
بررسی آموزش نوشتن در کتاب های درسی آموزش فارسی و نگارش دوره ابتدایی برمبنای رویکرد فرآیندمحور و برنامه قصد شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
27 - 48
حوزه های تخصصی:
نوشتن، پیچیده ترین مهارت زبانی است که در آموزش آن نیاز به فراگیری مهارت های شناختی و فراشناختی بسیاری است که با توجه به بعد عاطفی و اجتماعی محقق می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان پرداختن به این مهارت ها در برنامه درسیِ مورد نظر و کتاب های درسی فارسی دوره ابتدایی است. زیرا این منابع، مهمترین منبع های آموزش نوشتن در کشور به شمار می آیند. مبنای نظری پژوهش، رویکرد فرآیندمحور است. نمونه آماری پژوهش، کتاب فارسی (مهارت های خوانداری) و کتاب فارسی (مهارت های نوشتاری) پایه ششم بوده اند. این کتاب ها با روش تحلیل محتوای هدایت شده یا قیاسی بررسی شدند. کتاب ها از جنبه دارا بودن مهارت های پایه یا خرد، مهارت های سطح بالا یا کلانِ نوشتن، فرصت های نوشتن برای این مهارت ها و همچنین ایجاد اجتماعی از نویسندگان، تجزیه و تحلیل شدند. در استخراج و پردازش یافته ها از آمار توصیفی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد که در کتاب های فارسی پایه ششم، بیشتر به مهارت های خرد و پایه پرداخته می شود و نسبت به مهارت های کلان و سطح بالا کم توجهی یا بی توجهی می شود. نتایج همچنین نشان داد رویکرد غالب در این کتاب ها به آموزش نوشتن رویکردی برآیندنگر است و تناسبی میان ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری نوشتن وجود ندارد. بیشترین تأکید بر بعد رفتاری و کمترین تأکید بر بعد عاطفی است. برنامه قصدشده نیز رویکردی برآیند نگر دارد. هرچند رویکرد محتوای نوشته شده با برنامه قصد شده هماهنگ است، بی توجهی به رویکرد فرایندمحور که روشی مؤثر در امر آموزش به ویژه در آموزش مهارت نوشتن است، به عنوان کاستی فراگیر و آسیبی مهم باید مورد توجه متخصصان این حوزه قرار گیرد.
بررسی تطبیقی واحدهای زبانی «وصف فعل و صفت» در عربی با «قید» در فارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
77 - 101
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، بر آن است تا ساختارِ واحدهای زبانی توصیف کننده فعل و صفت در زبان عربی، را با آن چه در زبان های فارسی و انگلیسی «قید» نامیده می شود، مقایسه کند. بررسی تطبیقی این ساختارها، برای پاسخ به این پرسش بود که آیا اصولاً می توان نقشی را که عموماً قید نامیده می شود، در زبان عربی نیز بازیابی نمود. همچنین، آیا می توان بر اساس شباهت ساختارهای قیدی، میان عربی از یک سو و فارسی و انگلیسی از سوی دیگر تعادلی ایجاد کرد که به شناسایی بهتر نقش قید در زبان عربی منجر شود. به این منظور، از شیوه دستور سنتی، که عموماً مبتنی بر اِعراب پایانی واژه ها است و واحد دستوری را «واژه» می داند، صرف نظر شد. بر ین اساس، سازه هایی، مبنای تحلیل قرار گرفت که در آن نقش ظاهر می شوند. در این تحلیل، از دستاوردهای دستور زایشی-گشتاری بهره گرفته شد و از استدلال های نحوی مانند همپایگی، جانشینی و جابه جایی استفاده گردید. به این صورت که ابتدا یک نوع ساختاری قید با مثال هایی از انگلیسی و فارسی معرفی شدند. سپس، بررسی شد که این ساختار چگونه در عربی ظهور می یابد. در فارسی و انگلیسی علاوه بر واژه های قیدی، سازه هایی مانند «گروه حرف اضافه ای»، «گروه اسمی»، «گروه صفتی» و «جمله واره قیدی» می توانند در نقش نحوی قید ظاهر شوند. در پایان، یافته های پژوهش نشان داد که همین سازه ها در عربی نیز یافت می شوند، اما عموماً با نام های دیگر معرفی شده اند. همچنین، یک ساختار ویژه قیدی معرفی شد که در زبان های انگلیسی و فارسی نمونه ای ندارد. این ساختار با نام «گروه قیدی» معرفی شد.
تعریف نگاری فعل و زبان شناسی شناختی: مطالعه موردی فعل افشاندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
179 - 208
حوزه های تخصصی:
مطالعات نظری زبان شناسی و تجربه عملی در فرهنگ نویسی، دو شاخه مستقل از بررسی های زبان ی اندکه هرکدام با پرسش ها و مسائل ویژه خود روبه رو هستند. هر چند در حوزه «معنا شناسی واژگانی» کار زبان شناس و فرهنگ نویس بیشترین مرز مشترک را با هم دارند، اما بیشترین همگرائی در مبحث «چندمعنایی» به چشم می خورد. در پژوهش حاضر، بررسی چندمعنایی در پیوند با مقوله واژگانی «فعل» انجام شد. همچنین داده هایی مشتمل بر حدود 500 جمله و پاره گفته در ارتباط با فعل حرکتی «افشاندن» به دست آمد. «زبان شناسی شناختی» بحث های معناشناسی واژگانی را در مرکز مطالعات خود قرار داده است. بر این مبنا، پژوهش حاضر به توصیف چند معنایی فعل «افشاندن» در چارچوب نظریه «معنا شناسی چارچوب»، «شبکه واژگانی» و «دستور ساختی» که از نظریات موردتوجه در زبان شناسی شناختی هستند، می پردازد. در بررسی چندمعنائی فعل افشاندن به منظور ایجاد تفکیک های معنائی، به طرح دو پرسش پرداخته شد: 1) مرز دو برش معنائی کجاست؟ 2) آیا بین معانی مختلف یک واژه چندمعنا ارتباط وجود دارد و این موضوع چطور می تواند در فرهنگ نویسی مؤثر باشد؟ بر پایه یافته های پژوهش، مسئله «هم معنایی» و «شمول معنایی» و وجود «شبکه معنایی» بین معناهای گوناگون یک فعل چندمعنا از جمله مبحث های زبان شناسی شناختی است. این مبحث ها در مرحله «تفکیک معانی» از کار تعریف نگاری فعل و در پاسخ گوئی به پرسش های پژوهش حاضر بسیار اهمیت دارند. در این میان، اگر تعریف نگار بتواند بیشتر از ابزار توصیفی که زبان شناسی و به خصوص شاخه شناختی در اختیار او قرار می دهد استفاده کند، کار او نظام مند تر و از خطاهای شخصی بیشتر دور می شود.
حرکت در دو رویکرد حاشیه های نحوی و خطی شدن چرخه ای : شواهدی از قلب نحوی در کردی کلهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
209 - 229
حوزه های تخصصی:
رویکرد حاشیه های نحوی چامسکی (Chomsky, 2000, 2001) و خطی شدن چرخه ای فاکس و پزتسکی (Fox & Pesetsky, 2005)، دو رویکرد مطرح در تبیین حرکت در نحو فاز بنیاد هستند. در این مقاله، نقاط قوت و ضعف این دو رویکرد، با داده های قلب نحوی در کردی کلهری به چالش کشیده می شود. یافته های پژوهش نشان داد که براساس رویکرد حاشیه نحوی، قلب نحوی نزدیک و قلب نحوی دور در کردی کلهری هر دو از ساز و کار یکسانی پیروی می کنند. در این رویکرد، عنصر مقلوب به صورت چرخه ای و فقط از طریق حاشیه نحوی فاز های واژگانی و نقشی به مشخص گر گروه تأکید حرکت می کند. ارائه نکردنِ تبیینی بهینه از مرجع گزینی دور ضمیر پی چسبیey/ / (اش) در قلب دور، از نقاط ضعف رویکرد حاشیه نحوی است. در رویکرد خطی شدن چرخه ای، قلب نحوی نزدیک و دور در حاشیه نحوی و قلب چندگانه در جایگاه غیر حاشیه رخ می دهد. توجیه بهینه مرجع گزینی دور ضمیر پی چسبی در قلب دور، از نقاط قوت رویکرد خطی شدن چرخه ای است. تبیین فراتر از واقعیت (تعمیم افراطی) در دستوری اعلام کردن قلب دورِ گروه فعلی برخلاف واقعیات زبانی کردی کلهری نقطه ضعف این رویکرد است. به طور کلی، رویکرد خطی شدن چرخه ای توان تبیینی بهینه تری در اغلب موارد نسبت به رویکرد حاشیه نحوی دارد.
بررسی تطبیقی تلفّظ ضمیرهای انعکاسی در فارسی گفتاری معیار و گویش بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضمیرهای انعکاسی یا تأکیدی مفرد و جمع در زبان فارسی از پیوند تکواژ خود با ضمیرهای پیوسته که جزء پی بست ها هستند، ساخته می شوند. پژوهش حاضر تلفّظ ضمیرهای انعکاسی در فارسی گفتاری معیار و گویش بختیاری را به مثابه دو گونه زبان فارسی در چارچوب نظریه بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 2004/1993) به تحلیل تطبیقی می کند. هدف نوشتار پیش رو معرّفی فرایندها و محدودیت های مشترک و متفاوت در تلفّظ های گوناگون ضمیرهای انعکاسی و تحلیل علّت آن ها و دست یابی به یک رتبه بندی دربرگیرنده نهایی از محدودیت های مختلف در هریک از این دو گونه بوده است. رتبه بندی های نهایی تبیین کننده همه تلفّظ های ضمیرهای انعکاسی در فارسی گفتاری معیار و گویش بختیاری هستند. نتایج این پژوهش نشان داده است که افراشتگیِ پیش خیشومی در ضمیرهای انعکاسی جمع تنها فرایند مشترک بین فارسی گفتاری معیار و گویش بختیاری است؛ نیز علّت اصلی تلفّظ متفاوت ضمیرهای انعکاسی در گویش بختیاری حذف همخوان /d/ی واژه خود است که زمینه چین فرایند حذف واکه پی بست برای رفع التقای واکه ها می شود؛ همچنین، دلیل تلفّظ همخوانِ پی بست /-aS/ به [S] یا [s] در مناطق مختلف بختیاری نشین تبیین شده است. تحلیل های مربوط به گویش بختیاری کمابیش درزمانی است؛ زیرا تغییرات تلفّظی ضمیرهای انعکاسی در تاریخ این گویش رخ داده اند و امروزه این ضمیرها تلفّظ دیگری ندارند.
دوگان سازی فعل در زبان فارسی در رویکرد صرف ساخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش پیش رو، بررسی دوگان سازی فعل در زبان فارسی است. نوعی از دوگان سازی، تکرار کامل ترکیبات حاصل از ب + پایه فعل مضارع است که به صورت فعل امر، صفت، اسم یا قید کاربرد دارند و با تکرار آن ها، واژه جدیدی ساخته می شود که ازنظر مقوله دستوری، معنا یا کاربرد، یا هر سه مورد نسبت به پایه متفاوت است. با توجّه به اینکه این دوگان ساخت ها صورت یا معنایی متفاوت از پایه دارند، می توان آن ها را ساخت نامید. آنچه در پژوهش حاضر از ساخت مدّ نظر است، ساخت مطرح در چارچوب دستور ساخت (خیرت بوی، 2010) است. در پژوهش حاضر دوگان ساخت های حاصل از تکرار ب + پایه فعل مضارع به مثابه ساخت مطرح شده و ویژگی عمومی صوری و معنایی این دوگان ساخت ها در قالب یک طرح واره بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که برای همه نمونه های این نوع دوگان سازی کامل در زبان فارسی می توان طرح واره ای ترسیم کرد که دو بخش صورت و معنا دارد. در بخش معنا، شدّت و انجام کار بیش از حدّ معمول ویژگی کلّی این ساخت است. پژوهش حاضر، پیکره بنیاد بوده و نمونه های دوگان ساخت در متن نوشتاری یا گفتاری تحلیل و بررسی شده است.