آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۰

چکیده

چین و ایران تجارب تاریخی مشابهی را پس از فروپاشی امپراتوری و سلسله های پادشاهی پشتِ سرگذاشته و وجوه مشترکی در سیاست خارجی خود دارند. اکثر رهبران دو کشور بر این باورند که نظام فعلی حاکم بر جهان که بر پایه سلطه قدرت های غربی به رهبری آمریکا قرار دارد، غیرمنصفانه بوده و نظم بین المللی موجود نمی تواند و نباید بر این اساس به حاکمیت خود تداوم دهد. افزون بر این، اهداف معاصر و نگرانی رهبران دو کشور از قدرت های خارجی که می کوشند آنان را از داشتن جایگاه ویژه بین المللی محروم سازند، از دیگر اشتراکاتی است که می تواند چین و ایران را صرف نظر از سطوح توانایی و اثرگذاری در یک چهارچوب قرار دهد. مسئله اصلی این مقاله ناظر بر طرح این پرسش است که مواضع رهبران ایران و چین درباره ساختار نظام بین المللی طی یک دهه گذشته از منظر گفتمانی چگونه صورت بندی شده است؟ یافته های این پژوهش با روش «تحلیل محتوای گفتمانی» و آموزه های نظریات «معناشناسی شناختی» و همچنین گزینش، کدگذاری و طبقه بندی گویه های رهبران، این فرضیه را مورد آزمون قرار می دهد که رهبران جمهوری اسلامی ایران، ساختار نظام بین المللی را با واژگان تقابلی و فلسفی نقد و ارزیابی کرده اند در حالی که رهبران جمهوری خلق چین ساختار نظام بین المللی را بیشتر با واژگان تعاملی، سیاسی و اقتصادی نقد و تحلیل می کنند. پژوهش حاضر، همچنین نشان می دهد با وجود مشابهت در مواضع انتقادی رهبران دو کشور و تلاش برای تضعیف هژمونی آمریکا، صورتبندی گفتمانی و سیاست های تجدیدنظرطلبی دو کشور واجد تفاوت های بنیادین است.

Discourse Analysis of Iran and China Leaders towards the International System

Todays, there are at least two views and different images of the power of the West. The first picture says that with the collapse of the Soviet Union and the Eastern Bloc, Western hegemony and values are spreading to other regions and civilizations of the world, and Western values will continue to play a major role in shaping the future political, economic and security relations of the world. Based on this point of view, nonwestern societies will need to follow western values in order to achieve development, otherwise they will not be able to achieve ideal progress. Against this optimistic view of the West, there is another image that introduces the Western civilization in decline and degeneration. This narrative believes that the current century should be considered the beginning of the end of Western power. From this point of view, it seems that Iran and China have a common vision to contain, reduce or confront the global hegemony of the West. From a political and ideological point of view, Iran has been able to redefine the anti-hegemonic power in the West Asian region, and on the other hand, China's economic performance has been able to expand the Chinese development model in the world and design a full-scale competition against the American hegemony. Meanwhile, most of the leaders of Iran and China believe that the current system ruling the world under the leadership of the United States is unfair and the existing international system cannot and should not continue to rule on this basis. The main question of this article is how the leaders of Iran and China view the structure of the international system. The findings of the research using the discourse content analysis method show that while the Iranian leaders' view of the structure of the international system is confrontational and philosophical, the Chinese leaders' view of the structure of the international system is based on political and economic cooperation. The article shows that despite the similarities between the discourses of the leaders of Iran and China, the critical positions of the leaders of the two countries towards the international order and the attempt to weaken the American hegemony have fundamental differences.

تبلیغات